به وته دلاته!
...
فاشیستها قرار است بازهم «تظاهرات» کنند و بگویند «نه به دیکتاتور»، و نه به همه چیز. در واقع مشکل لوطی و عنترهای استعمار این است که صدای «آری، به دمکراسی» را با عربدة «نه به دیکتاتور» خاموش کنند. ولی تکرار لاتبازی سال 1357 و هورا کشیدن برای آخوند دیگر امکانپذیر نیست.
انتشار تصویر روح الله خمینی در کنار آخوند کاشانی در سایت رادیوفردا دلیل موجه دارد. این تصویر زینت بخش مطلبی است تحت عنوان «رهروان مهر و کین» که در آن از محمد مصدق به دلیل سلب اختیار از مجلس انتقاد شده. خلاصه سازمان سیا برای تداوم حکومت آخوند، برنامة کسب مشروعیت برای اوباش سبز را به اجرا گذارده. اما ساواک جمکران و ارباباناش کور خواندهاند اگر میپندارند با زندانی کردن خودیها میتوانند قهرمانسازی کنند. به همچنین است در مورد مخالفنمایان مفلس حکومت جمکران که در غرب بر تعداد کاروانهای خردجالشان افزودهاند. اینان، روز 8 مارس در «تروکادرو» تجمع کرده و یک بیانیة مضحک صدوریدند. میبینیم که سانسور وبلاگ «هشت مارس» در شبکة اینترنت فرنگستان دلیل موجه دارد! حضرات بدون استثناء از «حقوق زن نسبی» حمایت میکنند.
رادیوفردا در یک چرخش ناگهانی، همزمان زیر پای روح الله خمینی، آخوندکاشانی و مصدق را کشید! مسلماً این مواضع نوین پیامد زلزلة ژاپن است! جالب اینکه زلزلة کذا به دروغپردازی پیرامون ناپدید شدن موسوی و کروبی نیز پایان داد و این دو جنایتکار را به آغوش گرم خانه و خانواده بازگرداند! شدت زلزلة ژاپن باعث شد، ساواکیهای نعلینپوش و بدون نعلین، چهار نعل در مسیر دورباطل شیخ و شاه به حرکت درآیند. خلاصه زلزلة ژاپن در جمکران ابعاد سیاسی به خود گرفت و فعلة فاشیسم را به جایگاه واقعیشان پرتاب کرد.
به این ترتیب جانوران وحشی طرفدار میرحسین موسوی و کروبی همصدا با پاسدار شریعتمداری به مجیزگوئی از سردار سازندگی نشستند. پاسدار شریعتمداری به صورت مستقیم هوش و درایت حاج اکبر را ستود، و اوباش سبز نیز برای اثبات میزان توحش خود صندلی چرخدار مهدوی کنی را به سخره گرفتند! اگر طرفداران کروبی و موسوی را وحشی میشماریم، دلیل موجه دارد. صندلی چرخدار خندهدار است، یا کسی که به هر دلیل از صندلی چرخدار استفاده میکند؟ هیچکدام! اینان که در آغاز غوغای حکومت اسلامی برای بوسیدن دست امثال کنی صف کشیده بودند، از چه رو «شوخ طبع» شده و با مهدویکنی مخالفت میکنند، مگر اکبر بهرمانی با مهدویکنی تفاوتی دارد؟ هر دو جنایتکار و مزدور بیگانهاند. شیرین زبانی جیرهخواران حاج اکبر که ضعف جسمانی مهدوی کنی را به سخره گرفتهاند نشان توحش است. همین جانوران وحشی و «سبز» روز 8 مارس را نیز به ابزار زنستیزی و پرستش چادرسیاه تبدیل کرده، 8 مارس را به زنستیزان اسلامگرا، البته خارج از جنسیاتشان تبریک گفتهاند!
نمیدانستیم روز 8 مارس، روز «انسان چادری» و فاقد جنسیات است! حضور نمکپروردگان سرداراکبر بگوئیم، انسان فاقد جنسیات وجود ندارد و این «نیست در جهان» را نمیتوانید بجای زن ایرانی بنشانید. هشت مارس روز جهانی زن است؛ نه روز جهانی انسان! به زبان سادهتر هشت مارس، روز جهانی انسانی است با جنسیت مشخص، در مفهوم معاصر آن. در نتیجه، این میعاد را نمیتوانید به روز «زن نسبی» با ویژگیهای معنوی الگوهای پوچ و مقدستان نظیر فاطمه و زهرا و غیره تبدیل کنید. هشت مارس، روز زننمایان و زنستیزان هم نیست. زننمایان و طرفداران جنبش سبز میتوانند روزهای فاطمه و زینب و زهرا و خدیجه و غیره را دو دستی بچسبند که از عیالات میرحسین و شیخ کروبی، زهراخانوم و فاطمه، یعنی از الگوهای توحش استعمار برای زن ایرانی دور نشوند، و دل بیبیسی را نیز به دست آورند.
سایت بیبیسی، مورخ 19 اسفندماه 1389، فاطمه کروبی را بالای منبر برده تا به زبان دریدة ماچهآخوندها برایمان از توحش بگوید؛ از توحش مهدی کروبی و همخوابگیاش با یک دختر بچه، از توحش پدری که دخترش را به «4 هزارتومن» فروخته:
«چند ماهی پس از اتمام کلاس ششم بود که با آقای کروبی [...] ازدواج کردم. با مهریه چهار هزارتومن[...]»
بله اینهم بخشی است از «رومئو و ژولیت» ویراست اصفهان و حومه! ژولیت چادرسیاه غذا را میسوزانده و رومئو خیلی صبور بوده و هر دو کشکوبادمجان هم میخوردهاند! ادامة این داستان خیلی خیلی رومانتیک را در «بیبیسی» خواهید یافت! چرا که مهم نیست فاطمه کروبی چه میبافد؛ راست میگوید یا دروغ. آنچه اهمیت دارد این است که تمام زننمایان برگزیدة بوقهای ناتو حامل یک پیام مشخصاند: توجیه توحش مقدس. این بوقها که در ارتباط با فرنگیها خیلی «مدرن» عمل میکنند، در ژاژپراکنیهایشان هرگز پدرسالاری و توحش سنتهای مقدس و مضحک در مناطق مسلماننشین را به زیر سئوال نمیبرند. به عنوان نمونه، اگر خاطرات «فوزیا کوفی»، نمایندة بدخشان در مجلس افغانستان را بخوانیم، خواهیم دید «پیام» همان است که بیبیسی از زبان فاطمه کروبی به مخاطب انتقال میدهد.
«فوزیا کوفی»، ضمن تشریح جزئیات خشونت پدر، این توحش و همچنین ذلت و حقارت مادرش را مورد ستایش قرار میدهد، ولی رفتار خشونتآمیز «مجاهدین» افغان نسبت به پدر و افراد خانوادهاش را غیر اسلامی و خلاف شریعت خوانده؛ آن را نکوهش میکند! همانطور که فاطمه کروبی نیز از مبارزات فرضی شیخ کروبی در دوران شاه، و همچنین از «ظلم» و «ستم» حاکم، آنهم پس از مرگ خمینی روضه و زوزه سر داده.
باری در کتاب «خانم کوفی» که خیلی ادعای نوعدوستی دارند، چند عکس هم به چشم میخورد. عکسهای فوزیا کوفی با تونی بلر، جرج بوش و ... و عکسی از ایشان در مراسم حج! زیر این عکس از زبان فوزیا نوشته شده، «ایمانم مرا نجات داد!» خلاصه بگوئیم کتاب مادام کوفی همانقدر مهوع و مبتذل است که خاطرات عیال کروبی. البته «کوفی» در مزخرفبافی گوی سبقت از عیال کروبی ربوده، چرا که افغانستان تحت اشغال مستقیم ارتش ناتو تبدیل به یک طویلة تمام عیار اسلامی شده. باری، این خاطرات خررنگکن را دو خبرنگار فرانسوی به رشتة تحریر در آورده و تلاش کردهاند آن را با سلیقة «مخاطب» در کشور فرانسه تطبیق دهند! در نتیجه، در بخشهای «توصیفی» خاطرات کذا اغراق فراوان به خرج داده شده و در قسمت نقل خاطرات کارشان به پریشانگوئی افتاده.
به عنوان مثال، فوزیا رخدادهای پیش از 4 سالگی خود را به خاطر میآورد! یا اینکه مادر فوزیا که تعداد زیادی مستخدم هم دارد، شخصاً آشپزی میکند و ... و از همه مهمتر فوزیا که اشک تمساح فراوان برای کودکان و مردم فقیر سرازیر کرده و از «ظلم» طالبان مینالد، در سرازیر کردن دلار به جیب شیخ عربستان و سفر حج تردیدی به خرج نمیدهد. در خاطرات «کوفی»، ستایش از «شرع»، «اسلام» و احکامالهی چماقی است که به صورت ترجیع بند بر سر مخاطب فرود میآید. این زنستیزی در صفحة 160 کتاب به اوج خود میرسد. تصویری از فوزیا با روسری در صفحة مذکور چاپ شده، و ذیل آن از قول ایشان چنین آمده:
«امروز مرا به عنوان یک شخصیت سیاسی میشناسند، و از این امر بیش از زن بودن احساس غرور میکنم!»
منبع: فوزیاکوفی، «نامه به دخترانم»، انتشارات میشل لافون، 2011.
فقط فعلة فاشیسم است که جنسیات و ملیات و باورهایاش را «امتیاز» میشناسد؛ فراموش نکردهایم که شیرین عبادی هم به شیعه بودناش افتخار میکرد. مسلماً به همین دلیل محفل نوبل این مبلغ توحش و تحجر را برای دریافت نوبل صلح مناسب تشخیص داد. بگذریم و بازگردیم به پروپاگاند استعماری بر علیه زنان در کشورهای مسلماننشین تا دریابیم سیاسی کردن 8 مارس توسط آشفروشهای جمکران ریشه در کجا دارد.
هممیهنان گرامی! پروپاگاند بلاهتگستر ناتو در ستایش توحش و تحجر و نفی جنسیات زن را از دست ندهید! «جنسیات زن بلای جان او»، عنوان مطلب بیبیسی، مورخ 19 اسفندماه سالجاری، تداوم همین پروپاگاند انسانستیز است. پروپاگاندی که تنها هدفاش سرکوب طرفداران دمکراسی در کشورهای مسلماننشین است و به همین دلیل از پشتیبانی همه جانبة دولت اسرائیل برخوردار میشود. کافی است نگاهی به لیبی بیاندازیم و طرفداری مزورانة بنیامین نتانیاهو از دمکراسی را به یاد آوریم تا دریابیم هنرمندانی از قماش «راجر واترز» در کدام «سنگر حق» چنبره زده، و به بهانة دفاع از حقوق فلسطینیان، در واقع زهر را به کامشان میریزند.
چگونه میتوان به بهانة دفاع از حقوق ملت فلسطین، در واقع به حمایت از اسرائیل پرداخت؟ از «راجرواترز» بیاموزیم! ایشان پیشنهاد کردهاند، همه اسرائیل را تحریم کنند، و رادیوفردا هم این پیشنهاد مزورانه را در بوق گذاشته! اگر همه اسرائیل را تحریم کنند، اسرائیل در انزوای کاذب قرار گرفته، و همچون مردهشویان به «استقلال» دست مییابد. روشنتر بگوئیم در اینصورت حاکمیت اسرائیل، البته فقط در رسانهها، یکه و تنها در برابر جهانی از «دشمنان» قرار گرفته و با خیال آسوده به شهرکسازی ادامه خواهد داد. در نتیجه برنامة پرهیجان بمبسازی مردهشویان نیز میتواند ادامه یابد.
یکوقت فکر نکنید، این قماش پیشنهادات مزورانه به حکومت مردهشویان و مخالفنمایان «سبز» این حکومت محدود میشود، به هیچ عنوان. لوطی و عنترهای سیرک عموسام در سراسر جهان و در تمام ردههای اجتماعی حضور فعال دارند و به صور متفاوت برایمان «ما یه روز پیروز میشیم» میخوانند. به عنوان نمونه قلمزنهائی که بر طبل تل موهوم «مردم» میکوبند و بر علیه «فردیت» قلم میزنند، در همین سیرک مقدس و مفرح به کار اشتغال دارند. شاید نیکولا سرکوزی نیز که به تخطئة 8 مارس پرداخت، همین قماش «کار» را برای «استقلال» زنان مناسب دیده.
حال که به روز 8 مارس رسیدیم بهتر است نگاهی داشته باشیم به «پیام» پرزیدنت مدودف به مناسبت روز جهانی زن! ایشان روز جهانی زن را فرصت مناسبی دیدهاند تا فقط به «بانوان روسیه» تبریک بگویند! پس بهتر است «پرزیدنت» را رها کنیم و بر افلاس جنگاوران ضداستبداد ناتو و نوکرانشان در جمکران لبخندی بزنیم. نعلینهای ساواکی در مهرنیوز، برای بازگشت به دوران شاه، تختجمشید و ایرانیات را هدف تهاجم قرار دادهاند. اینان میپندارند با کوفتن بر طبل اسلام و انتقاد از گذشتة پیش اسلامی ایران میتوانند در مسیر دلخواه اربابانشان در لندن و واشنگتن، افکار عمومی را به خشم آورند و تنور «انتخابات مجلس» را داغ کنند. به آنگلوساکسونهای آخوندنواز دو سوی آتلانتیک بگوئیم، در یک حکومت خدامحور، به جز «تروریست ـ مسلمانها»، هیچکس در مراسم مضحک «انتخابات» شرکت نخواهد کرد. از سوی دیگر امروز آخوندجماعت در جایگاهی نیست که بتواند با اظهارات ابلهانهاش به تحریک افکار عمومی بپردازد. ایرانیان نیک میدانند که در عرصة سیاست، گام برداشتن در مسیر احساسات جز نابودی پیامدی نخواهد داشت. پیامدهای شوم کودتای 22 بهمن 1357 و کودتاهای 13 آبان، دوم خرداد، 18 تیرماه و ... و کودتای ناکام 22 خرداد 1388 از یادها زدوده نشده. مطالبات ما هیچ ارتباطی با رفتن این فرد و آن گروه ندارد.
واقعیت این است که احمدینژاد در هر حال 2 سال دیگر خواهد رفت و هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که رفتن احمدی نژاد به شعار ملی ایرانیان تبدیل شود! همچنین هیچ دلیلی وجود ندارد که خواهان مرگ خامنهای شویم؛ مرگ «واقعی» علیخامنهای و همپالکیهای جنایتکارش را امروز شاهدیم. اینان در گرماگرم کودتای هیزاکسلنسی، برای تداوم حکومت تحجر و توحش عملاً به «خودخوری» افتاده و به حذف رسانهای خودیها مشغول شدند. این آخرین مرحلة فاشیسم است؛ عفریت فاشیسم پس از حذف همة غیرخودیها به سراغ خودیها خواهد رفت و اگر این فاشیسم همچون حکومت جمکران دستنشاندة استعمار هم باشد، زمینة خود براندازی را فراهم میآورد.
برکناری امیر عباس هویدا و صدارت آموزگار، شریف امامی و ازهاری و ... و سرانجام قرار گرفتن ارتش شاهنشاهی در کنار «مردم» که به سرنگونی تنها دولت قانونی ایران یعنی دولت شاپور بختیار منجر شد، مراحل مختلف همین روند استعماری بود که به استقرار دولت خیابانی شیخمهدی بازرگان و شرکایاش در نهضت «عاظادی» انجامید.
امروز هم ساواک جمکران میپندارد از طریق بازتولید همین روند توحش، شیخسالاری به شاهسالاری تبدیل خواهد شد. اما از آنجا که استعمار سفلهپرور و احمقپرست است؛ مقامات جمکران، به ویژه پیروان خط امام روشن ضمیر موسوی بدون استثناء سفله و ابلهاند. در نتیجه، بجز حماقت و توحش از اینان هیچ نخواهیم دید. این بود دلیل هیاهو و دروغسازی پیرامون ناپدید شدن موسوی و کروبی! به یاد داریم که همة اوباش سبز برای این دو تحفة استعمار معرکه گرفتند، حال آنکه موسوی و کروبی طبق معمول در خانههای امنشان لنگر انداخته، تحت نظارت سازمان اطلاعات به ریش شوت وپرتها میخندیدند!
بالاخره پس از طی مراحلی، در بیبیسی و رادیو فردا بساط جیرهخواران هیزاکسلنسی تعطیل شد و کارشان نهایتاً به مضحکه کشید. در نتیجه سایت ایسنا، مورخ 21 اسفندماه 1389، به سراغ خانم «پریوش سطوت»، همسر حسین فاطمی رفته و یک داستان سرشار از دروغ و هذیان به مخاطب تحویل میدهد. اینان میپندارند هیچکس حسین فاطمی را نمیشناسد! وارد جزئیات نمیشویم، ولی به همسر «شهید» فاطمی و همچنین به مسئول سایت ایسنا میگوئیم، حسین فاطمی بیش از «یک برادر» داشت، و سوابق «آن شهید» با حدیث و روایات شما کاملاً متفاوت است.
بگذریم و بازگردیم به استراتژی اربابان مردهشویان برای ایجاد تقابل «دینی ـ بومی» و دمیدن در تنور انتخابات مجلس مفتضح جمکران. بیبیسی از زبان «باهنر» به فاجعة ملیگرائی اشاره میکند. در حنازرچوبه، ساواکیهای جمکران از ارادت احمدینژاد به ولایت فقیه و حکومت دینی داد سخن میدهند و ... و اگر اینان از پیامد تبلیغاتشان آگاه نیستند، اربابانشان در لندن و واشنگتن نیک میدانند که چنین تبلیغاتی جز فراهم آوردن زمینههای آشوب و براندازی هدفی دنبال نمیکند.
به عبارت دیگر با در نظر گرفتن متن نامهای که فرهاد جعفری برای خامنهای ارسال کرد، اظهارات «هاشمی ثمره» در باب دیانت احمدینژاد و ارادت وی به ولایت در واقع تهدید مستقیم مخالفان ولایت فقیه است! در پی زلزلة ژاپن، همانطور که پاسدار شریعتمداری زبان به ستایش از اکبر بهرمانی گشوده، هاشمیثمره نیز موضع واقعی خود را آشکار کرده. در این گیرودار پاسدار فضلی در کنار آخوند جماعت نشسته، و از سوی دیگر شاهدیم که به شرکتهای هرمی، یعنی ناندانی سردار سازندگی شبیخون زدهاند. خلاصه، جنگ در داخل و خارج جمکران مغلوبه شده. اعتراض ابلهانة حکومت جمکران به لوگوی المپیک، اظهارات «تودلبروی» دیویدکامرون، تهدید لیبی توسط نیکولا سرکوزی و اظهارات راسموسن در مورد قتل پسر عموی کرزای در همین چارچوب آشفتگی و سرگشتگی حضرات میتواند بررسی شود.
به گزارش نووستی، مورخ 12 مارس سالجاری، فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو دخالت ایساف در قتل پسرعموی کرزای را تکذیب کرد! نگفتیم ناتو خیلی مؤدب است؛ این سازمان اگر کسی را بکشد آنقدر معذرت خواهی میکند و ببخشید میگوید که مقتول هم شرمنده شود. اما از شوخی گذشته، پسرعموی حمیدکرزای در پی درگیری با قاچاقچیان متدین و مکتبی به قتل رسید؛ ایشان نیز همچون دیگر «مقامات» حکومت اسلامی افغانستان به تجارت «حلال» مواد مخدر و بردهفروشی مشغول بودند و «ناتو» هرگز دوستاناش را نابود نمیکند! همین اکبر بهرمانی را برداشتند تا برای انتخابات مجلس در کنار موسوی و کروبی قرار گیرد. اما این طرح از هم اکنون محکوم به شکست است. شیون دبیرکل ناتو در بروکسل جهت تقویت حضور نظامی در مدیترانه دلیل داشت! همچنانکه گفتیم فرماندة ناتو، یعنی رابرت گیتس با مطالبات اتحادیة اروپا مخالفت کرد. به همین دلیل ژان کلود یونکر توانست به نیکولا سرکوزی چنان تشری بزند که ایشان برنامة تهاجم نظامی به لیبی را در جیبشان بگذارند.
انگلستان و فرانسه خیلی دوست داشتند در لیبی هم برنامهای مشابه برنامة عراق اجرا شود، اما پنتاگون حاضر نیست بدون توافق با روسیه و چین به دخالت نظامی تن در دهد! در نتیجه نیکولا سرکوزی، رئیسجمهور فرانسه که چکمههای ژنرال دوگل را به پا کرده و هلمنمبارز میطلبید، به ناچار بمباران لیبی را «مشروط» کرد! دلیل هم روشن است؛ چکمههای ژنرال برای «مسیو» سرکوزی مناسب نبود. اگر تصاویر دوگل را دیده باشید متوجة منظور ما خواهید شد! خلاصه بگوئیم پس از مخالفت صریح آلمان و ایتالیا با مواضع سرکوزی، ژانکلود یونکر فرمود، «تئاتر» نمیخواهیم!
به گزارش فیگارو مورخ 11 مارس 2011، نخست وزیر لوکزامبورگ اظهار داشت «بهتر است اعضای اتحادیه اروپا پس از نشست و مشورت با یکدیگر مواضع خود را مطرح کنند، نه پیش از آن.» این بود که نیکولا سرکوزی حرف خود را پس گرفت! رئیس جمهور فرانسه گفت، در صورت توسل قذافی به سلاح شیمیائی «ما» حمله میکنیم. امروز هم فیگارو نوشت، از هر ده فرانسوی هفت نفر با سرکوزی مخالفاند! جهت راندن افتضاحی که سرکوزی به بار آورده بود، دیوید کامرون به بهانة لوگوی المپیک یقة نوکران جاودان خود را گرفت. ماجرای لوگوی المپیک که بر همه واضح و مبرهن است! حکومت مردهشویان به هر کجا مینگرد «علائم صهیونیسم» رویت میکند؛ همانطور که «دکتر آنتوان»، پرسوناژ یکی از فیلمهای «فلینی» نیز به هر کجا مینگریست «زن فاسد» میدید.
فیلم «بوکاچو 70» مجموعهای است از چند فیلم کوتاه که در سال 1962 در فستیوال کن به نمایش گذاشته شد. «وسوسههای دکتر آنتوان»، با شرکت «آنیتا اکبرگ» یکی از فیلمهای این مجموعه است که توسط «فدریکو فلینی» کارگردانی شده. دکتر آنتوان از شیفتگان «فضیلت» و «اخلاقیات» است و برای «ارتقاء اخلاق» در جامعه از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. روزی از روزها به فاصلة نه چندان دور از پنجرة اتاق ایشان یک تابلوی بزرگ تبلیغاتی نصب میکنند. این تابلو «آنیتا اکبرگ» را در یک لباس فریبنده نشان میدهد که به پهلو دراز کشیده و یک لیوان شیر در دست دارد. موزیک «وسوسههای دکتر آنتوان»، سرود کودکانی است که به زبان ایتالیائی میخوانند: «به وته دلاته، به وته دلاته...»، یعنی «شیر بنوشید!»
باری جناب دکتر از مشاهدة این تصویر «غیراخلاقی» بر آشفته شده، و به سراغ مقامات کلیسا میروند تا از گسترش «فساد اخلاق» جلوگیری کنند! در بخشی از فیلم، تصویر «آنیتا اکبرگ» جان میگیرد، با آنتوان صحبت میکند و دکتر به او پیشنهاد ازدواج میدهد ولی آنیتا او را مسخره میکند و میگوید، شاید برای یک هفته و ... خلاصه کار این متخصص اخلاقیات به آنجا میرسد که دچار توهم شده، به هر کجا مینگرد، آنیتای دلربا را میبیند. این عشق واپس زده شده، همان حکایت نفرت حکومت مردهشویان از اسرائیل است. اینان در لوگوی المپیک 2012 نیز نشانههای «صهیونیسم» رویت نموده و به کمیتة المپیک اعتراض کردهاند. علامت تعجب نمیگذاریم، چرا که نه با عشق مردهشویان به حاکمیت اسرائیل بیگانهایم و نه با شیفتگی دولت اسرائیل به اسلامگرائی. اعتراض دیوید کامرون به لاتبازی جمکرانیان در واقع بازارگرمی برای مردهشویان بود که دکانشان اخیراً خیلی کساد و آشفته شده.
به همین دلیل ساواک مفلوک جمکران برنامة «افتخار به زندان»، فوت کردن در آستین زندانیان تزئینی و بازار گرمی برای نهضت عاظادی را شتاب بخشیده. و یکی از اراذل سرشناس جمکران مینویسد، «ما افتخار میکنیم که سه نسلمان در زندان بودهاند!» حال آنکه زندان رفتن هیچ افتخاری ندارد. از یکسو هر کس در ایران زندانی شده، زندانی سیاسی شمرده نمیشود، و از سوی دیگر زندانی سیاسی هیچ ترادفی با قانونشکن و آشوبطلب ندارد. در نتیجه توله آخوندهای مرزشکن بهتر است سکوت اختیار کنند. ما خواهان آزادی زندانیان سیاسی هستیم؛ آشوبطلبی، عربدهجوئی و شعارهای پوچ فقط مطالبات دمکراتیک ملت ایران را تهدید میکند، و جماعت آشوبطلب میباید در برابر اعمال مزورانهشان پاسخگو باشند.
نسخة پیدیاف ـ گوگل
نسخة پیدیاف ـ گوگل(بارگیری)
نسخة پیدیاف ـ سکریبد
نسخة پیدیاف ـ داکستاک
نسخة پیدیاف ـ تینکفری
نسخة پیدیاف ـ باکسنت
نسخة پیدیاف ـ کلمهئو
نسخة پیدیاف ـ داکستاپ
نسخة پیدیاف ـ هیوجدرایو
نسخة پیدیاف ـ مدیافایر
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت