یکشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۹


گل و خیارشور!
...

آنگلوساکسون‌ها به دروغ از تحولات مصر ابراز رضایت می‌کنند، و برای پنهان داشتن این دوروئی، نوکران‌شان را در جمکران که با دل خونین از تغییرات مصر استقبال کرده‌اند دروغگو می‌خوانند! خلاصه هرگاه اوضاع خراب شود، عموسام برای حفظ پرستیژ خود سگ‌های‌ هارش را در جمکران به زیر لگد می‌گیرد. بله، این است یکی از فواید اربابی! همه باید این دروغ بزرگ را بپذیرند که آمریکا و اتحادیة اروپا از استعفای غیرمترقبة حسنی مبارک از صمیم قلب خوشحال‌اند؛ حال آنکه شامگاه 11 فوریه در چهرة اوباما، دیوید کامرون و به ویژه در جمال بی‌مثال کاترین اشتون جز سرخوردگی و ناامیدی هیچ نمی‌دیدیم. حضرات در برابر عمل انجام شده قرار گرفته و چاره‌ای جز ابراز رضایت نداشتند؛ چرا که پیوسته خود را مدافع استقرار دمکراسی در مصر جلوه داده‌اند، حال آنکه اعضای ناتو برای بازتولید الگوی توحش جمکران در اینکشور از هیچ کوششی فروگذار نکردند. زمانیکه خبر خروج حسنی مبارک از قاهره و سپس استعفای وی منتشر شد آه از نهاد همه برآمد؛ ولی به قول دائی‌جان ناپلئون، «[...] غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای؟»

در تاریخ 7 فوریه 2011، دبیرکل ناتو، «فوگ راسموسن» در بروکسل به خبرنگاران اعلام داشت، ناتو در مصر دخالت نخواهد کرد. به گزارش سایت فارسی نووستی، مورخ 18 بهمن‌ماه سالجاری، دبیرکل ناتو ضمن ابراز نگرانی پیرامون اوضاع مصر بر عدم دخالت ناتو در این کشور تأکید کرد:

«[...] آندرس فوگ راسموسن [...] طی گفتگوئی با خبرنگاران در بروکسل گفت: ناتو قصد ندارد در اوضاع کنونی مصر دخالت کند[...]»


اعلام مواضع ناتو در واقع عقب‌نشینی در برابر سیاست جسورانه‌ای است که علیرغم وحشیگری‌ «تروریست‌ ـ مسلمان‌ها» در منطقه و حتی در پایتخت روسیه از میدان به در نمی‌رود. شهامت و مقاومت این سیاست در برابر خرابکاری جیره‌خواران غرب، ابتدا به برکناری سفیر انگلستان در ایران، و سپس به استعفای حسنی مبارک منجر شد و دامنة آن به ترکیه، عراق و جمهوری آذربایجان نیز کشید. در جمهوری آذربایجان یکی از اوباش قانون‌شکن به نام «صمدوف» بازداشت شد.

«صمدوف» از اوباش جیره‌خوار آنگلوساکسون‌هاست که از ممنوعیت نماد اسارت زن در مدارس آذربایجان سخت خشمگین شده و آمادة «جهاد» است، و به همین دلیل از سوی حنازرچوبه مورد ستایش فراوان قرار گرفته. حال ببینیم در عراق چه می‌گذرد؟ به گزارش فیگارو، مورخ 13 فوریه 2011، امروز گروهی از جوانان عراق ضمن راهپیمائی به مناسبت «سن ولانتن»، خواهان دمکراسی شدند. در ضمن جلال طالبانی، رئیس جمهور عراق نیز برای برگزاری «نماز یاخونت» راهی دمشق شد. اما در ترکیه، عضو رسمی ناتو، افلاس بیداد می‌کند. به محض برچیده شدن دکان «مردم» در میدان «تحریر»، یعنی پس از پایان غیرمنتظرة جنگ فرسایشی‌ای که یانکی‌ها برای ایجاد سنگر فراگیر «حق» بین «مبارک» و «مردم» به راه انداخته بودند، دکان کودتاچیان حرفه‌ای در ترکیه نیز برچیده شد. با دستگیری گروهی از افسران ارتش به اتهام ایجاد درگیری‌های ساختگی جهت فراهم آوردن زمینة کودتا، «اردوغان» و «گل» هر دو در بهت و حیرت فرو رفتند. آری! پایان «پیک‌نیک مبارک»، رهبران حزب «عدالت و توسعه» را هم ماتم‌زده کرد.

البته همة اعضای ناتو، به ویژه آن‌ها که همچون اوباما و دیوید کامرون و شرکاء بیش از دیگران جیغ می‌زدند از پایان غیرمنتظرة ‌این نمایش دلچسب سخت یکه خوردند. و اینگونه بود که شامگاه 11 فوریه 2011، نمایش مهوع شیون و زاری برای مردم مصر، به صورت واژگونه به مورد اجرا گذاشته شد و همة رهبران دمکراسی‌پرور با چشم گریان به استقبال تحولات مصر رفتند. کاترین اشتون، وزیر امورخارجه اتحادیة اروپا با چهرة مشوش و رنگ پریده اعلام داشت، «ما برای کمک به مصر آماده‌ایم... ما می‌توانیم تجارب‌مان در باب دمکراسی را در اختیار دولت مصر قرار دهیم... ما از تصمیم خردمندانة حسنی مبارک استقبال می‌کنیم ... ما... » جالب این بود که حین ایراد چنین سخنان دوستانه‌ای، کاترین اشتون ماتم گرفته بود! بله، افسوس و صد افسوس که دیگر سعید جلیلی نبود تا خانم اشتون لبخندهای شیرین تحویل‌ا‌ش دهند! افسوس که دیگر یقة لباس ایشان باز نبود تا وزارت ارشاد مرده‌شویان پیرزن‌پرستان را از چشم چرانی محروم کند! لباس سکسی و لبخند ملیح اشتون جای خود را به صورت مبهوت و ژاکت قرمز سپرده بود. کاترین اشتون با آن ژاکت قرمزی، حتی نتوانست یک لبخند تصنعی بر لب آورد! وضعیت دیوید کامرون و اوباما نیز بهتر از اشتون نبود! تنها کسی که خوشحال به نظر می‌رسید، ‌آنجلا مرکل، نخست وزیر آلمان بود!

باری اوضاع رئیس دیپلماسی اتحادیة اروپا به مراتب از پادوهای‌اش در جمکران بهتر بود.
پاسدار علی لاریجانی و دیگر مرده‌شویان هم که می‌پنداشتند ارتش ناتو مصر را نیز مانند جمکران و نوار غزه به طویلة‌ اسلام تبدیل خواهد کرد، از استعفای حسنی مبارک ‌و پیروزی «مردم مسلمان مصر» خیلی ابراز رضایت می‌کردند و نظرات‌شان در فیگارو هم منعکس می‌شد! کار بجائی رسید که سخنگوی وزارت امورخارجة جمکران به «بازنشخوار» اظهارات ابلهانة احمدی‌نژاد پرداخته و از «بازگشت اسرائیلی‌ها به کشورشان» سخن به میان ‌آورد. اما با صدور اعلامیة ارتش مصر کاخ رویاهای آدمخواران جمکران ویران شد! 24 ساعت پس از استعفای حسنی مبارک، ستاد ارتش مصر اعلام داشت دولت آیندة‌ این کشور به تمامی توافق‌نامه‌ها و تعهدات بین‌المللی مصر وفادار خواهد ماند. به عبارت دیگر، پیمان صلح با اسرائیل به زیر سئوال نمی‌رود.

این بیانیه تمامی آرزوهای دو اهرم جنگ افروزی ناتو، یعنی حکومت جمکران و جنگ‌طلبان اسرائیل را بر باد داد و آورام یزدی از فرط غصه به حال مرگ افتاد! اینجا بود که آمریکا برای حفظ ظاهر حساب‌اش را از نوکران‌اش در جمکران جدا کرد و طرفداری مرده‌شویان از تحولات مصر را «پوچ» شمرد. به گزارش رادیوفردا، مورخ 23 بهمن‌ماه سالجاری، رابرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید اظهار داشت، حکومت اسلامی که از اعتراض مصری‌ها حمایت می‌کرد، از ایرانیان ترسیده. البته رابرت‌گیبس و رادیوفردا «اسلامی» بودن حکومت جمکران را نادیده گرفته و از «حکومت ایران» و مقامات «ایران» سخن به میان آورده‌اند، تا به خیال خام خود ارتباط مستقیم توحش این حکومت را با ماهیت دینی و «مقدس» آن پنهان دارند:‌

«حکومت ایران [...] حرفش درباره مصر توخالی است [...]رابرت گیبس [...] پس از کنار رفتن حسنی مبارک [...] از قدرت گفت مقامات ایران [...] از اراده مردم خودشان ترسیده‌اند [...] اگر دولت و مقامات ایران [...] از اعتراض مردم مصر خوشحال هستند، همان اجازه و حقوق را به مردم خود بدهند[...]»


می‌بینیم که اظهارات رابرت گیبس اصلاً توخالی نیست! اولاً هیچکس جز اوباش وابسته به حکومت اسلامی از جمکران «اجازه» نخواسته، ثانیاً قانون اساسی مصر هیچ ارتباطی با قانون بی‌پایه و اساس حکومت جمکران ندارد. قانون اساسی حکومت اسلامی بر اساس احکام توحش الهی تنظیم شده و «حقوق انسانی» را اصولاً به رسمیت نمی‌شناسد؛ مستر گیبس و مسئولان رادیوفردا ابله نیستند، مخاطب را ابله می‌انگارند. باید حضور مسئولان محترم رادیوفردا بگوئیم متأسفانه ما هم احمق نیستیم، پس حداقل نزاکت را رعایت فرمائید! البته احمق در این جهان فراوان است، و از قضای روزگار عموسام همة جیره‌خواران خود را از بین هم‌اینان دست‌چین می‌کند. به عنوان نمونه همین «عمر موسی»، دبیرکل اتحادیة‌ عرب که از برکناری سفیر بریتانیا توسط ناتو هیچ نیاموخت!

دو روز پس از آنکه فوگ راسموسن در بروکسل اعلام داشت ناتو در مصر دخالت نخواهد کرد، و یک روز پس از اخراج سفیر بریتانیا از ایران توسط سازمان ناتو، دبیرکل اتحادیة عرب که هنوز دوزاری‌اش نیفتاده بود گفت، حسنی مبارک تا سپتامبر آینده می‌باید در جایگاه خود بماند! اظهارات دبیرکل اتحادیه عرب در سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 9 فوریه 2011 منعکس شده. به عبارت دیگر روز 20 بهمن، عمر موسی مانند دیگر پادوهای عموسام می‌پنداشت بساط جمکران در مصر به راه خواهد افتاد! اما میعاد 11 فوریه2011 در مصر، در عمل بر کودتای ناتو در 22 بهمن 1357 نقطة‌ پایان گذارد. به همین دلیل روز 12 فوریه، آب در لانة مورچگان افتاده بود؛ ژنرال مایکل مولان به سوی اردن و اسرائیل شتافت، نخست‌وزیر فرانسه پس از کشیدن زیرپای مرده‌شویان راهی جده و امارات شد، و سپس خبرگزاری‌ها گفتند که دبیرکل اتحادیة عرب نیز تا چند هفتة دیگر استعفا می‌دهد!

در چنین شرایطی است که عبدالله گل در رأس یک هیئت صد نفره از تجار و صاحبان صنایع ترکیه وارد ایران می‌شود تا برای حفظ منافع آنگلوساکسون‌ها فروپاشی حکومت پوسیدة‌ جمکران را چند صباحی به تعویق اندازد. اما به گزارش رادیوفردا، مورخ 13 فوریه سالجاری سفر عبدالله گل به تهران نشان سرپیچی ترکیه از الزامات آمریکاست!‍ رادیوفردا، این توهمات را از زبان مصطفی اوزجان،‌ کارشناس ارشد مسائل خاورميانه در ترکيه به مخاطب حقنه می‌کند. حضرت اوزجان فرموده‌اند، در رابطه با ایران، ترکیه «مستقل» از غرب عمل می‌کند: ‌

«مقامات آنکارا سياست مستقلی در مقايسه با غرب در مواجهه با ايران در پيش گرفته‌اند [...]»‌

متاسفانه به زبان ترکی آنقدرها آشنا نیستیم پس به زبان شیرین فارسی به این کارشناس خبره بگوئیم:

تا نگفتی سخن ندانستم
که تو شیرین زبان دهن داری

بله در این وانفسا که دبیرکل ناتو از سر افلاس سفیر بریتانیا را از ایران اخراج می‌کند، و وزارت امورخارجة بریتانیا این توهین آشکار را مثبت و سازنده ارزیابی کرده، سخن گفتن از «استقلال» ترکیه بیشتر به شوخی می‌ماند!

«جونم براتون بگه»، شامگاه یکشنبه 13 فوریه سالجاری، عبدالله گل در رأس یک هیئت صد نفره مرکب از صاحبان صنایع باسلق، حلواارده، دلمه و کوفته و خیارشور وارد تهران می‌شود تا استقلال سیاسی ترکیه از غرب را به اثبات برساند. بله، فناوری خیارشورهای «ریزپرداز» را می‌باید از ترکیه وارد کنیم چرا که آخوندها خاک «باسمنج» را به توبره کشیده‌آند. «باسمنج» شهری بود در آذربایجان سابق ایران. آنروزها باسمنج مرکز فروش خیارهای مخصوص خیارشور «تبریز» به شمار می‌رفت و امروز در بی‌بی‌سی یک‌نفر به نام «کاوه باسمنجی» مقالات بانمکی می‌نویسد که به مطالب شیرین شیخ مسعود بهنود شباهت فراوان دارد! و به این می‌گویند: «مالتی کالچرالیسم» و انتقال فرهنگ، یعنی خیارشور شیرین! خلاصه اگر «بی‌بی‌سی» نبود میراث فرهنگی ما، به ویژه سرزمین زرخیز باسمنج به دست فراموشی سپرده می‌شد و امروز نمی‌توانستیم با مرور روایات و قصص شیخ مسعود و مستر «باسمنجی» همزمان «ر‌لیش» مزمزه کنیم. چرا که امروز ایدئولوژی خیارشور ترکیه ارزش‌های شیرین خیارشور قم را تهدید می‌کند. به همین دلیل است که آخوند مکارم به «فساد» وارداتی اشاره کرده.

بله مکارم را دوباره از قفس بیرون کشیده‌اند تا از «فساد» انتقاد به عمل آورد. به گزارش مهرنیوز، مورخ 20 بهمن‌ماه سالجاری، آخوند مکارم گفته، این پهلوی‌ها آنقدر ثروت اندوخته بودند که تعداد «شراب فروشی» از نانوائی بیشتر بود! چه شناخت عمیقی از اقتصاد دارد این مکارم؛ بی‌جهت نبود که امام‌شان می‌گفت، اقتصاد مال خر است. انتشار سخنان شیوای مکارم در مهرنیوز بی‌حکمت نیست؛ مهرنیوز مرکز انتشار مهملات پیروان خط امام است. به همة‌ شوت‌وپرت‌ها توصیه می‌کنیم برای داغ کردن تنور یخ زدة میرحسین و کروبی در خردجال 25 بهمن‌ماه حضور یابند تا بتوانیم به دوران نورانی آن وحشی بیابانی روشن‌ضمیر بازگردیم:

«[...] مفاسد اخلاقی دربار بسیار زیاد بود، ثروت‌های هنگفتی برای خود دست و پا کرده بودند به حدی که تعداد شراب فروشی‌های کشور از نانوایی‌ها زیاد [تر] بود [...]خداوند نعمت انقلاب و جمهوری اسلامی را پایدار و استوار کند تا بتوانیم تا ظهور حضرت امام عصر‌ (عج) در سایه آن زندگی مادی و معنوی خوبی داشته باشیم.»


البته آخوند مکارم پلید که زندگی «خوبی» دارد، در واقع نعل وراونه می‌زند! این الاغ‌های طویلة مک‌کارتی می‌پندارند با هتاکی به پهلوی‌ها مخالفان حکومت جمکران را به سنگر «رضا» هدایت می‌کنند، و به این ترتیب دوباره از شیخ به شاه می‌رسیم،‌ ولی کور خوانده‌اند. رضا پهلوی با حمایت از میرحسین موسوی و جنبش سبز آنهم پس از طرفداری از دمکراسی و حقوق‌بشر در مجلس عوام انگلستان آیندة سیاسی خود را تباه کرد. هر چند آیندة بریتانیا هم چندان درخشان نمی‌نماید. اخراج محترمانة‌ سفیر انگلستان از ایران، آنهم توسط «سازمان ناتو» شاهدی است براین مدعا، هر چند مرده شویان می‌کوشند تا برکناری موهن سایمون گاس را با رنگ و لعاب مهملات‌شان بزک نمایند و آنرا «دیپلماتیک» جلوه دهند. این قماش دیپلماسی فقط در چنتة‌ مرده‌شویان یافت می‌شود.

روز 11 فوریه پس از اینکه ژنرال عمر سلیمان، معاون رئیس جمهور مصر از استعفای رسمی حسنی‌مبارک خبر داد، ریخت و قیافة‌ اسلام‌پناهان و اسرائیل نوازان دو سوی آتلانتیک به راستی دیدنی بود! همه ضمن استقبال از استعفای حسنی مبارک آن را عاقلانه توصیف می‌کردند؛ همه آرزو داشتند که مصر به سوی دمکراسی گام بردارد و ... و خلاصه همه ناشیانه ظاهرسازی می‌کردند! از باراک اوباما شروع کنیم که از 25 ژانویه به جنگ زرگری با حسنی مبارک مشغول بود و «زود، سریع، فوری» در مصر رفورم‌ می‌خواست! حسنی مبارک هم به قول معروف «ایستاده» بود و برای تحریک افکارعمومی و برانگیختن خشم «مردم» سخنرانی‌های دوپهلو تحویل شوت‌وپرت‌ها می‌داد تا خون‌شان به جوش آید که ... نشست ناتو در بروکسل کاسه و کوزة همه را در هم ریخت. فوگ راسموسن ضمن تأکید بر عدم دخالت ناتو در مصر، به مأموریت «هیزاکسلنسی» در ایران نیز پایان داد و اینگونه بود که روز 22 بهمن 1389، مصر نیز در کنار لبنان قرار گرفت.

نخستین قربانی شکست کودتای 32 ساله ارتش ناتو در کشورمان، انگلستان بود که وزارت امورخارجه‌اش عملاً ابتر شده! با انتصاب سایمون‌گاس به عنوان نمایندة ناتو در افغانستان، سازمان ناتو به سیاست مستقل بریتانیا در ایران پایان داد. به عبارت دیگر، ناتو سفیر امپراطوری انگلستان را در ایران از کار برکنار کرد! روشن‌تر بگوئیم، از طریق برکناری سفیر انگلستان در ایران،‌ سازمان ناتو سیاست نوین خود را به صورتی بی‌نهایت موهن به وزارت امور خارجة بریتانیا تحمیل کرد. چرا که جابجائی سفیر از اختیارات وزارت امورخارجه است؛ آنهم سفیر کشوری که در سازمان ناتو «شریک» ایالات متحد شمرده می‌شود. در واقع ارتش ناتو برای تعطیل دکان پیروان خط توحش امام که نام «جنبش‌سبز» بر خود گذارده‌اند، هیزاکسلنسی سایمون گاس را در ایران از کار برکنار نمود. دلیل هم روشن است، سیاست بریتانیا، یعنی توسل به الاغ مردة لازار جهت ایجاد هیاهو و تبدیل مزدور به رهبر با شکست روبرو شده بود ولی وزارت امور خارجة بریتانیا حاضر نبود به مأموریت هیزاکسلنسی، که فقط برای همین کودتا به ایران اعزام شده بود پایان دهد.

حضرات مایل بودند جیره‌خواران‌شان در جمکران با یکجانبه‌گرائی و لات‌بازی، برای‌شان همان بساطی را به راه اندازند که روز 4 نوامبر 1979 برای یانکی‌ها به راه انداختند. یعنی اشغال سفارت و قطع رابطة دیپلماتیک. اتفاقاً نوکران‌شان در جمکران نیز برای تحقق آرزوهای ارباب چند بار اراذل و اوباش را در برابر سفارت بریتانیا جمع کردند و حتی پس از مسافرت الیزابت دوم به امارات نوبت به جیره‌خواران بریتانیا در مجلس مفتضح جمکران نیز رسید که از طریق واژگون‌نمائی، جهت گسترش منافع نامشروع بریتانیا در ایران خواهان قطع رابطه با ارباب شوند. ولی کارشان نگرفت و ... و سرانجام نشست بروکسل و سپس نشست امنیتی مونیخ که مرده‌شویان را به آن راه ندادند، سرنوشت «حسنی مبارک» را رقم زد. تأکید دبیرکل ناتو بر عدم دخالت این سازمان در مصر در واقع «جواز دفن» کودتای 11 فوریه 1979 در ایران را صادر کرد. بی‌دلیل نبود که استعفای حسنی مبارک تا 11 فوریه 2011 به تعویق افتاد تا روز 11 فوریه سالجاری، برابر با 22 بهمن‌ماه 1389، به نام تحولات دمکراتیک مصر در تاریخ منطقه به ثبت برسد.

روز یازدهم از ماه دوم یازدهمین سال هزارة سوم میلادی، حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر به صورت قانونی قدرت را به ژنرال عمر سلیمان واگذار کرد و بساط تل موهوم «مردم» در میدان «تحریر» قاهره برچیده شد. در واقع کودتای ارتش ناتو در ایران، پس از 32 سال در قاهره شکست خورد؛ این 11 فوریه پیامد عقب‌نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در تاریخ 14 اوت 2006 است. این عقب‌نشینی آنقدر ادامه خواهد یافت تا آثار شوم کودتای 11 فوریه 1979 در ایران و کل منطقه از میان برود.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت