عموسام نتونس!
...
خوشبختانه امسال خیلیها در «داووس» نبودند؛ از جمله باراک اوباما و دیگر دوستان «روپرت مردخای»! دلیل هم اینکه امسال دیمیتری مدودف ریاست اجلاس داووس را بر عهده داشت و مسائلی که در داووس مطرح شد، با چادرسیاه و ریش و «اسلام مبارز» و جنگ افروزی آنقدرها همخوانی نشان نمیداد! از اینرو نه تنها تونس که مصر هم «نتونس!» در عوض هلند خیلی خیلی خوب تونس! این کشور یعنی «هلند» هم به چپاول نفت ایران ادامه میدهد، هم روابط سیاسی خود را با مردهشویان قطع کرده تا بتواند در جایگاه مدافع حقوقبشر جلوس کند. به هیزاکسلنسی، «سایمون گاس» توصیه میکنیم برای اعدام یک ایرانی با تابعیت بریتانیا، قلادة شیخ لاریجانی را باز کنند تا انگلستان هم بتواند ضمن چپاول نفت، با مردهشویان قطع رابطه کرده و نزد شوتوپرتها مدافع حقوقبشر تلقی شود.
هدف آنگلوساکسونها از ایجاد آشوب در مصر بازتولید الگوی جمکران جهت تأمین منافع اسرائیل و ممانعت از استقرار صلح در منطقه است. برای تحقق این امر مقدس لازم است یکی از نوکران فکلکراواتی سازمان سیا همچون دوران خوش «بهار عاظادی»، دولت موقت تشکیل دهد و بلافاصله نیز با اسرائیل قطع رابطه کند. به این ترتیب «نبرد با اسرائیل» به عنوان «خواست مردم» و سیاست «دولت مردمی» به ملت مصر حقنه خواهد شد. در نتیجه، از یکسو صلح با اسرائیل منتفی میشود و نان بنیامین نتانیاهو در روغن میافتد، و از سوی دیگر هر کس با دولت آیندة مصر مخالفت کند، یک برچسب «طرفدار اسرائیل» بر پیشانیاش میچسبانند و همان برنامة جمکران را در مصر به مورد اجرا در میآورند. حداقل محفل نوبل چنین خواب و خیالهائی دارد!
به همین دلیل است که البرادعی را به قاهره ارسال کردهاند تا همزمان نقش خمینی دجال و شیخ مهدی بازرگان را ایفا کند. البرادعی میگوید، خواهان مذاکره با ارتش و رفتن حسنی مبارک است! و به همین دلیل است که «هاآرتز»، شعبة صرافی نیویورکتایمز، برای تحریک افکار عمومی، از زبان نتانیاهو به ستایش از حسنیمبارک مشغول شده! اسرائیل هم آرزو دارد یک حکومت توحش اسلامی در مرزهایاش تشکیل شود تا بازار تفنگفروشهای دو سوی آتلانتیک از رونق نیفتد. خلاصه بگوئیم، مککارتیستها در مصر دقیقاً در همان مسیری گام برمیدارند که 32 سال پیش در ایران پیمودند و در کمال حماقت چنین میانگارند که تکرار یک سیاست در زمان و مکان متفاوت همواره نتیجة یکسان به بار خواهد آورد. بیدلیل نیست که اینان را الاغهای طویلة مککارتی میخوانیم.
سه روز پس از انفجار بمب در فرودگاه مسکو، یک بمب بیخطر هم در داووس منفجر شد! این خبری بود که در تاریخ 27 ژانویه 2011 در رسانههای معتبر غرب انعکاس یافت! حال با توجه به آنچه در تونس و مصر میگذرد، میتوان به ارتباط انفجار در فرودگاه مسکو با اجلاس داووس، و به «پیام» انفجار کذا پی برد: استقرار حکومت اسلامی در مصر، جهت لغو یکجانبة قرارداد صلح با اسرائیل، یعنی تحمیل انزوای کاذب بر اسرائیل با هدف جنگافروزی در کل منطقه. به عبارت دیگر حضرات به خیال خود میخواهند با یک تیر دو نشان بزنند؛ هم «اسرائیل مبارز» را البته در ظاهر، یک تنه در برابر مجموعه حکومتهای اسلامی قرار دهند تا بنیامین نتانیاهو از رنج مذاکرات صلح آزاد گردد، و هم با استقرار حکومتهای اسلامی در تونس، مصر و دیگر کشورهای مسلماننشین، «نبرد با اسرائیل» را به عنوان سیاست رسمی حکومت توحش معرفی کرده و مخالفان حکومت کذا را «طرفدار اسرائیل» جلوه دهند؛ به این ترتیب سرکوب مخالفان توجیه خواهد شد و «چپاول» ملتها بخوبی و خوشی ادامه مییابد!
«بی. اف. سکینر»، روانپزشک معروف آمریکائی از نوابغی است که با هدف نفی روانکاوی فروید، یعنی آزادی انسان، در کمال بلاهت سگ را با انسان در ترادف قرار داده. ایشان را بنیانگذار روانشناسی «رفتارگرا» میخوانند اما از نظر ما حضرت «سکینر» همچون بسیاری از فرهیختگان انسانستیز معاصر، در راستای تأمین منافع طویلة مککارتی به «شبهنظریه» پردازی اشتغال دارند. ایشان یعنی «سکینر»، ادعا کردهاند، «به همان طریقی که میتوان بر رفتار حيوان تأثير گذارد، رفتار انسان، و حتی گویش او را نیز میتوان تغيير داد!» نیازی به توضیح نیست که بگوئیم این ادعای مضحک و بیاساس که «آزادی» انسان را نفی میکند، بر تجربة معروف «پائولوف» روسی پای میفشارد که «شرطی شدن» رفتار «سگ» را به اثبات رسانده. اما با در نظر گرفتن رفتار و گفتار رهبران غرب و به ویژه با توجه به آبی که از لب و لوچة بعضیها در اسرائیل و جمکران به راه افتاده میباید بپذیریم که شبهنظریة مضحک «سکینر»، در مورد مقامات غرب و مزدورانشان در کشورهای مسلماننشین کاملاً صدق میکند. دلیل هم اینکه، همگی از سگهای وفادار سرمایهداری غرب به شمار میروند، و از اینرو «عادت»، «شرطی شدن»، «بازتاب» و ... و خلاصه تمامی پیشفرضهای روانشناسی رفتارگرا در موردشان صدق میکند.
بله اینگونه بود که شامگاه جمعه، 28 ژانویه 2011، آب فراوان همزمان از لب و لوچة نتانیاهو، شیخ احمد خاتمی، میرحسین موسوی و پاسدار شریعتمداری سرازیر شد و بیبیسی و رادیوفردا در آن به شنا پرداختند. حسنی مبارک ناپدید شده بود! نخستوزیر اسرائیل در سکوت با دمش گردو میشکست؛ حال آنکه میرحسین و شرکاء به سراغ بیبیگوزکهای ادیان ابراهیمی رفته و از «فرعون» به شدت انتقاد میکردند و تظاهرات مصریها را به حساب اسلام و امام و کودتای سبز میریختند. دلیل هم اینکه «رویترز» به نقل از هیلاری کلینتن تعلیق کمکهای آمریکا به مصر را در بوق گذاشته بود و ... و همه از جمله حسنی مبارک اطمینان داشتند که کار تمام است!
«کار تمام است!» به این معنا که خودبراندازی با موفقیت پیش میرود. اوضاع بر وفق مراد عموسام پیش میرفت که ناگهان ... ناگهان هیلاری کلینتن حرفش را پس گرفت! روز گذشته، وزیر امورخارجة آمریکا هولهولکی اعلام داشت، کمکهای نظامی به مصر قطع نخواهد شد! سپس دستگاه حکومت مصر که در برخی شهرها، مراکز پلیس را به اشغال لباسشخصیها در آورده و قصد داشت با اراذل و اوباش کمیتههای «انقلاب اسلامی» سازماندهی کند، عقب نشسته، پلیس را با یونیفورم به خیابانها بازگرداند و اوباش کذا را از سطح شهر جمعآوری کرد. اینجا بود که دم بنیامیننتانیاهو در گردو شکستن با اشکال روبرو شد، و جناب نخست وزیر اسرائیل مجبور شدند با لب و لوچة آویزان در برابر دوربینها اعلام دارند، هر چه در مصر پیش آید، صلح با این کشور به زیر سئوال نخواهد رفت! به عبارت دیگر، آرزو داریم دولت آیندة مصر خودش بساط صلح را برچیند، تا صلحطلبی اسرائیل به اثبات برسد، و منافعمان از طریق جنگ تأمین شود، و خلاصه کاسه کوزهها را بر سر مصریها بشکنیم.
یک وقت فکر نکنید آشوبهای مصر ارتباطی به مذاکرات صلح و بازگشت اسرائیل به درون مرزهای قانونیاش دارد، به هیچ عنوان! یکوقت فکر نکنید نظارت بر «کانال سوئز» و نفت سودان مطرح است، ابداً! جریان از اینقرار است که «مردم» اسلام را میخواهند، همانطور که در سال 1357 نیز همین «مردم» در ایران برای اسلام «انقلاب» کردند. خلاصه این «مردم» برای «اسلام» از این کشور به آن کشور در حرکتاند؛ یکجا برای اسلام «انقلاب» میکنند، جای دیگر برای اسلام در میان غیرنظامیان بمب میگذارند، گاهی اوقات نیز برای اسلام بمب رسانهای منفجر میکنند و دست به افشاگری میزنند، تا اسرائیل ناچار نشود به مذاکرات صلح تن در دهد. این است گام دوم محفل «کارتر ـ برژینسکی» برای تداوم سیاست انسداد.
محفل کذا قصد دارد با استقرار حکومتهای توحش اسلامی نظیر حکومت جمکران در منطقه، اسرائیل را در انزوای کاذب قرار داده و مانع از مذاکرات صلح شود. دلیل هم اینکه محفل برژینسکی در کشورهای مسلماننشین از تحریک افکار عمومی بر علیه اسرائیل عاجز مانده، و میخواهد همچون نمونة حکومت جمکران، «نفرت از اسرائیل» را به «سیاست» حکومتهای پوشالی نوینی تبدیل کند که ظاهراً برخاسته از «انقلاب» معرفی میشوند، هر چند دستنشاندة محافل غرباند. به این ترتیب حکومتهای کذا میتوانند جهت سرکوب مخالفانشان برچسب «طرفدار اسرائیل» را بر پیشانی آنان الصاق کرده، همچون نمونة جمکران همهشان را قلع و قمع کنند. مرده شویان جمکران نیز، چه سبز و چه سیاه، در تنور همین معرکة استعماری میدمند.
بله از قرار معلوم، ملتهای مصر و تونس و ... و خلاصه همة ملتهای جهان میخواهند به دوران نورانی آن وحشی بیابانی، یعنی امام روشن ضمیر میرحسین بازگردند! اگر نیم نگاهی به بیانیة مضحک میرحسین موسوی که در «بیبیسی» و «رادیوفردا» انتشار یافته بیاندازیم خواهیم دید که آنگلوساکسونها هوس کردهاند میرحسین موسوی را نیز همچون امام دجالاش در جایگاه «رهبر انقلابیون جهان» بنشانند، و خلاصه «روز از نو روزی از نو!»
در پی اظهارات ابلهانة شیخ احمد خاتمی در دانشگاه سابق تهران در باب مطالبات اسلامی «مردم» تونس و «فرار دیکتاتور» و غیره، مردهشویان سبز نیز به دستور ارباب به این صرافت افتادند که با مصادرة تحولات کشورهای مسلماننشین، کل منطقه را پشت قبالة الیزابت دوم بیاندازند. اینگونه بود که ساواک یک بیانیه هم به نام میرحسین موسوی صادر کرد که جناب «مهندس» در «ماراتون مزدوری» از شیخاحمد عقب نماند. مهندس «جلادحسین» در بیانیة کذا تحولات کشورهای مسلماننشین را تداوم «جنبش سبز» معرفی میکند. البته با توجه به آنچه روز جمعة گذشته در مصر پیش آمد، باید بگوئیم اربابان میرحسین در طویلة مککارتی کاملاً حق داشتند.
روز جمعه 28 ژانویه 2011، «کاسورها» را در مصر به میدان آوردند، تا همان نمایش مهوع 13 آبانماه 1357 را در ابعادی گستردهتر، اینبار در قاهره به اجرا در آورند. اینگونه بود که «مردم» کذا به ساختمان مرکزی حزب حاکم حمله برده، و پس از غارت مبلمان و میز و صندلی، مقر حزب را به آتش کشیدند! از آنجا که مقر حزب حاکم با موزة قاهره فاصلهای ندارد، همین «مردم» با برخورداری از تأئیدات الهی، سقف موزه را سوراخ کردند، و با اینعمل علاقة خود را به تاریخ و فرهنگ مصر باستان به اثبات رساندند. اینان ضمن «بازدید» از موزة قاهره، اموال عمومی را با خوشی و خرمی غارت فرمودند، سپس هر چه خودرو سر راهشان بود سوزاندند، پس آنگاه میکروفون را دادند به دست «رئیس»، تا محفل کودتا بتواند سخنرانی مستقیم حسنی مبارک را از تلویزیون پخش کند.
خلاصه ظواهر امر به توطئة 13 آبانماه سال 1357 در ایران شباهت فراوان داشت، با این تفاوت که متن سخنرانی حسنی مبارک، چندان شباهتی به سخنرانی شاه ایران نداشت! رئیس جمهور مصر بدون اینکه نامی از ایران ببرد، خطاب به ملت مصر گفت: «مشکلات با گفتگو حل میشود، نه با خشونت؛ ببینید! [واقعیت در برابر شماست]، آنها نه به آزادی دست یافتند، نه به رفاه[...]» البته حضرت «مبارک» هم مایل بودند، دست اوباش را برای تاراج و سرکوب ملت باز بگذارند، وظیفة اصلی ایشان چنین حکم میکرد، ولی شرایط به ایشان امکان نداد و خلاصه مبارک هم «نتونس»! جالب اینکه بوقهای ارتش ناتو شمارش معکوس برای براندازی را آغاز کرده بودند!
بله شامگاه جمعة گذشته بوقهای ارتش ناتو ذکر «مردم» گرفته، و عملیات خرابکارانة مزدورانشان را به حساب نارضایتی «مردم» مینوشتند. خلاصه بازار فروش تل موهوم «مردم» به شوتوپرتها گرم و داغ بود و البرادعی هم در میان همین «مردم» در خیابان چند رکعت نماز به کمرش زد که جهانیان بدانند و آگاه باشند که، «امت مسلمان» مصر میخواهد نماز بخواند، و «فرعون» مانع میشود و ... و خلاصه این است دلیل نارضایتی «مردم!»
همچنانکه گفتیم به محض تجمع «مردم» در خیابانهای مصر و تونس سگهای پائولوف آب از لبولوچهشان سرازیر شد، ولی عمو سام در «تونس، نتونس!» در نتیجه، روز 29 ژانویه برای خروج از شرایط «نتونس» رهبر اسلامگرایان اینکشور را از لندن به تونس فرستادند. به گزارش فیگارو، مورخ 30 ژانویه 2011، «راشد غنوشی» پس از 20 سال اقامت در لندن به تونس بازگشت. بله ایشان را از طویلة الیزابت دوم به تونس فرستادند تا شاید «انقلاب اسلامی» در این کشور به ثمر برسد و این طاعون به همة کشورهای مسلماننشین اطراف مدیترانه سرایت کند که از درآمد «توریسم» هم محروم شوند! یادآور شویم خودسوزی در تونس دلائل اقتصادی داشت، و روز گذشته در قاهره، شعار اصلی تظاهرکنندگان، «نان، صلح، آزادی» بود. اما سگهای پائولوف با واقعیت کاری ندارند؛ اینان در جمکران با انتشار مزخرفات ساواک در سال 1357 میکوشند شرایط امروز مصر را با اوضاع 32 سال پیش در ایران یکسان بنمایانند.
آنروزها که ازهاری، ژنرال بیدندان ارتش شاهنشاهی، دولت نظامی تشکیل داده بود، ساواک مفلوک هووچو انداخت که «شاه» برای سرکوب مخالفان از اسرائیل نیرو وارد کرده و اینها که به «مردم» شلیک میکنند، اسرائیلی هستند! حنازرچوبه، مورخ 10 بهمنماه 1389، در مطلبی تحت عنوان «کماندوهای اسرائیلی وارد قاهره شدند» به بازتولید همین مزخرفات در مورد مصر پرداخته و مینویسد:
«تازهترين گزارشها از وضعيت [...] قاهره [...] حاكيست، شماري از كماندوهاي اسراييلي براي بلوا و ايجاد زمينه ترور و كشتار مردمي وارد اين منطقه شدهاند [...]»
بله «منابع آگاه» به حنازرچوبه گزارش دادند که عقبنشینی حسنی مبارک از خود براندازی، که با انتصاب ژنرال «عمر سليمان» به مقام معاونت رئيس جمهوري آغاز شد، چراغ سبز به اسرائیل بوده. نوکران آمریکا اگر واژگوننمائی نکنند، چه کنند؟! روز گذشته یک «شاهد عینی»، از قماش همانها که در توبرة بیبیسی و رادیوفردا فراواناند، در آنکارا «حقیقت» را به خبرنگار حنازرچوبه گفته! حقیقت چیست؟ همان شایعات سراپا دروغی که طی آشوبسبزها هم، با هدف تطهیر نیروهای «نظامی ـ امنیتی» و انحراف افکار عمومی منتشر میشد:
«[...] يك شاهد عيني [...] گفت [...] اين شايعه بين تظاهركنندگان مصري قوت گرفته كه عوامل اسرائيلي در بين مردم نفوذ كردهاند تا اعتراض [مردم] را به سمت خشونت و درگيريهاي فرقهاي هدايت كنند[...]»
در ادامة این مهملات حنازرچوبه با توسل به عبارت جادوئی «گفته میشود» ادعا میکند حسنی مبارک به آمریکا و اسرائیل هشدار داده که سقوط دولت مصر به زیان اسرائیل است! حال آنکه برخلاف ادعای حنازرچوبه، در واقع اسرائیل منافع خود را در سقوط حاکمیت مصر میجوید:
«گفته ميشود مبارك [...] طي 24 ساعت گذشته [به سران اسرائیل و آمريكا] هشدار داده كه سقوط وي زمينه متلاشي شدن اسراييل را فراهم خواهد كرد[...] مقامهاي رژيم صهيونيستي [...] سقوط احتمالي او را بمنزله انزواي [...] خود در خاورميانه [برآورد] ميكنند[...]»
البته انزوای کذا، در صورت سقوط حکومت مصر منافع اسرائیل را تأمین میکند، چرا که این انزوا همچنانکه در وبلاگ «تونس و نتونس» هم گفتیم، کاذب خواهد بود! در هر حال، «گزارش موثق» حنازرچوبه با کد: 30213267 انتشار یافته. یادآور شویم طی آشوبهای میرحسین موسوی و زهراخانوم، الاغهای طویلة مککارتی شایع کرده بودند که برای سرکوب جنبش سبزشان از لبنان و فلسطین نیرو وارد کردهاند! میبینیم که در جمکران، سگهای پائولوف دو بخش کاذب از یک مجموعة واحداند؛ بخشی از این مجموعه «دشمن اسرائیل» است، و بخش دیگر هم دشمن فلسطین! ولی فراموش نکنیم که هر دو از افتخار مزدوری برای غرب برخوردارند! منتهی اینروزها اوضاع درهم و برهم شده و بعضی محافل در لندن با بعضی محافل در واشنگتن اختلاف نظر پیدا کردهاند، اختلافاتشان را هم با بمب و آشوب در کشورهای ثالث «حل» میکنند! سفر «اد میلیبند» به افغانستان جهت حمایت از حضور نظامی بریتانیا در این کشور و انتشار گزارش «بیبیسی»، مورخ 28 ژانویه سالجاری تحت عنوان، «کارمند کنسولگری آمریکا در لاهور به اتهام قتل به دادگاه رفت» شاهدی است بر این مدعا!
اگر انتقاد تند «تیموتی گیتنر» از اظهارات دیوید کامرون در اجلاس داووس، عدم حضور اوباما در اجلاس مذکور، و گزارش «بیبیسی» در باب مخالفت اتحادیة اروپا با سفر صالحی به کشورهای عضو این اتحادیه را به این مجموعه بیافزائیم، تا حدودی به ابعاد «اختلاف» پی خواهیم برد، و متوجه میشویم چرا شبکة «الجزیره» تلاش داشت میرحسین موسوی را به «محمود عباس» سنجاق کند!
شبکة الجزیره که در واقع سایة عربزبان «بیبیسی» است مدعی شده بود که محمود عباس چند میلیون دلار به موسوی کمک کرده! بله، جنتلمنهای نزولخور «سیتی» برای حقنه کردن محفل سبز و میرحسین به ملت ایران تا پای جان ایستادهاند. میرحسین و زهراخانوم، دوران نورانی آن «وحشی بیابانی» را به یاد حضرات میآورند، در نتیجه همچون سگ پائولوف دهانشان آب میافتد. برای تأمین منافع هماینان است که «مهرنیوز»، مورخ 11 بهمنماه سالجاری ضمن یک مصاحبة کشکی با آخوند اژهای به بازنشخوار پروپاگاند الجزیره پرداخته. و شاید به همین دلیل باشد که «بیبیسی» از زبان شیخ مسعود بهنود، «داریوش همایون» را به عنوان «رهبر» آیندة «ما» برگزیده! بله بعضیها جز «زبالهپرستی» مرامی نمیشناسند؛ این است دلیل تمجید و ستایش از امثال میرحسین موسوی، محمد خاتمی و ... و خصوصاً داریوش همایون که پس از مرگ در جایگاه «رهبر آینده» نشسته. بیچاره ملتی که امثال مصدق و خمینی و همایون رهبراناش باشند.
«در مجل انسی از حضرت علی پرسیدم: یا سیدی سرنوشت ممالک محروسه چیست و کارش به کجا انجامد؟ حضرت [...] فرمود به درستی که من الان خبر میدهم به شما از چیزهائی که بعد از آن شدنی است [...] بعد آنحضرت دستار خود را باز کرد و هایهای گریستن آغاز نهاد، بطوریکه بسبب گریة او همه حضار بگریه درآمدند. وقتی که از گریستن فارغ گردید فرمود: بتحقیق چنین است و جز این نیست [...] بدانید و آگاه باشید که تاریخ ممالک محروسه از پیشدادیان شروع میشود و به پسدادیان خاتمه میپذیرد [...]»
«توپ مرواری»، ص. 105
هدف آنگلوساکسونها از ایجاد آشوب در مصر بازتولید الگوی جمکران جهت تأمین منافع اسرائیل و ممانعت از استقرار صلح در منطقه است. برای تحقق این امر مقدس لازم است یکی از نوکران فکلکراواتی سازمان سیا همچون دوران خوش «بهار عاظادی»، دولت موقت تشکیل دهد و بلافاصله نیز با اسرائیل قطع رابطه کند. به این ترتیب «نبرد با اسرائیل» به عنوان «خواست مردم» و سیاست «دولت مردمی» به ملت مصر حقنه خواهد شد. در نتیجه، از یکسو صلح با اسرائیل منتفی میشود و نان بنیامین نتانیاهو در روغن میافتد، و از سوی دیگر هر کس با دولت آیندة مصر مخالفت کند، یک برچسب «طرفدار اسرائیل» بر پیشانیاش میچسبانند و همان برنامة جمکران را در مصر به مورد اجرا در میآورند. حداقل محفل نوبل چنین خواب و خیالهائی دارد!
به همین دلیل است که البرادعی را به قاهره ارسال کردهاند تا همزمان نقش خمینی دجال و شیخ مهدی بازرگان را ایفا کند. البرادعی میگوید، خواهان مذاکره با ارتش و رفتن حسنی مبارک است! و به همین دلیل است که «هاآرتز»، شعبة صرافی نیویورکتایمز، برای تحریک افکار عمومی، از زبان نتانیاهو به ستایش از حسنیمبارک مشغول شده! اسرائیل هم آرزو دارد یک حکومت توحش اسلامی در مرزهایاش تشکیل شود تا بازار تفنگفروشهای دو سوی آتلانتیک از رونق نیفتد. خلاصه بگوئیم، مککارتیستها در مصر دقیقاً در همان مسیری گام برمیدارند که 32 سال پیش در ایران پیمودند و در کمال حماقت چنین میانگارند که تکرار یک سیاست در زمان و مکان متفاوت همواره نتیجة یکسان به بار خواهد آورد. بیدلیل نیست که اینان را الاغهای طویلة مککارتی میخوانیم.
سه روز پس از انفجار بمب در فرودگاه مسکو، یک بمب بیخطر هم در داووس منفجر شد! این خبری بود که در تاریخ 27 ژانویه 2011 در رسانههای معتبر غرب انعکاس یافت! حال با توجه به آنچه در تونس و مصر میگذرد، میتوان به ارتباط انفجار در فرودگاه مسکو با اجلاس داووس، و به «پیام» انفجار کذا پی برد: استقرار حکومت اسلامی در مصر، جهت لغو یکجانبة قرارداد صلح با اسرائیل، یعنی تحمیل انزوای کاذب بر اسرائیل با هدف جنگافروزی در کل منطقه. به عبارت دیگر حضرات به خیال خود میخواهند با یک تیر دو نشان بزنند؛ هم «اسرائیل مبارز» را البته در ظاهر، یک تنه در برابر مجموعه حکومتهای اسلامی قرار دهند تا بنیامین نتانیاهو از رنج مذاکرات صلح آزاد گردد، و هم با استقرار حکومتهای اسلامی در تونس، مصر و دیگر کشورهای مسلماننشین، «نبرد با اسرائیل» را به عنوان سیاست رسمی حکومت توحش معرفی کرده و مخالفان حکومت کذا را «طرفدار اسرائیل» جلوه دهند؛ به این ترتیب سرکوب مخالفان توجیه خواهد شد و «چپاول» ملتها بخوبی و خوشی ادامه مییابد!
«بی. اف. سکینر»، روانپزشک معروف آمریکائی از نوابغی است که با هدف نفی روانکاوی فروید، یعنی آزادی انسان، در کمال بلاهت سگ را با انسان در ترادف قرار داده. ایشان را بنیانگذار روانشناسی «رفتارگرا» میخوانند اما از نظر ما حضرت «سکینر» همچون بسیاری از فرهیختگان انسانستیز معاصر، در راستای تأمین منافع طویلة مککارتی به «شبهنظریه» پردازی اشتغال دارند. ایشان یعنی «سکینر»، ادعا کردهاند، «به همان طریقی که میتوان بر رفتار حيوان تأثير گذارد، رفتار انسان، و حتی گویش او را نیز میتوان تغيير داد!» نیازی به توضیح نیست که بگوئیم این ادعای مضحک و بیاساس که «آزادی» انسان را نفی میکند، بر تجربة معروف «پائولوف» روسی پای میفشارد که «شرطی شدن» رفتار «سگ» را به اثبات رسانده. اما با در نظر گرفتن رفتار و گفتار رهبران غرب و به ویژه با توجه به آبی که از لب و لوچة بعضیها در اسرائیل و جمکران به راه افتاده میباید بپذیریم که شبهنظریة مضحک «سکینر»، در مورد مقامات غرب و مزدورانشان در کشورهای مسلماننشین کاملاً صدق میکند. دلیل هم اینکه، همگی از سگهای وفادار سرمایهداری غرب به شمار میروند، و از اینرو «عادت»، «شرطی شدن»، «بازتاب» و ... و خلاصه تمامی پیشفرضهای روانشناسی رفتارگرا در موردشان صدق میکند.
بله اینگونه بود که شامگاه جمعه، 28 ژانویه 2011، آب فراوان همزمان از لب و لوچة نتانیاهو، شیخ احمد خاتمی، میرحسین موسوی و پاسدار شریعتمداری سرازیر شد و بیبیسی و رادیوفردا در آن به شنا پرداختند. حسنی مبارک ناپدید شده بود! نخستوزیر اسرائیل در سکوت با دمش گردو میشکست؛ حال آنکه میرحسین و شرکاء به سراغ بیبیگوزکهای ادیان ابراهیمی رفته و از «فرعون» به شدت انتقاد میکردند و تظاهرات مصریها را به حساب اسلام و امام و کودتای سبز میریختند. دلیل هم اینکه «رویترز» به نقل از هیلاری کلینتن تعلیق کمکهای آمریکا به مصر را در بوق گذاشته بود و ... و همه از جمله حسنی مبارک اطمینان داشتند که کار تمام است!
«کار تمام است!» به این معنا که خودبراندازی با موفقیت پیش میرود. اوضاع بر وفق مراد عموسام پیش میرفت که ناگهان ... ناگهان هیلاری کلینتن حرفش را پس گرفت! روز گذشته، وزیر امورخارجة آمریکا هولهولکی اعلام داشت، کمکهای نظامی به مصر قطع نخواهد شد! سپس دستگاه حکومت مصر که در برخی شهرها، مراکز پلیس را به اشغال لباسشخصیها در آورده و قصد داشت با اراذل و اوباش کمیتههای «انقلاب اسلامی» سازماندهی کند، عقب نشسته، پلیس را با یونیفورم به خیابانها بازگرداند و اوباش کذا را از سطح شهر جمعآوری کرد. اینجا بود که دم بنیامیننتانیاهو در گردو شکستن با اشکال روبرو شد، و جناب نخست وزیر اسرائیل مجبور شدند با لب و لوچة آویزان در برابر دوربینها اعلام دارند، هر چه در مصر پیش آید، صلح با این کشور به زیر سئوال نخواهد رفت! به عبارت دیگر، آرزو داریم دولت آیندة مصر خودش بساط صلح را برچیند، تا صلحطلبی اسرائیل به اثبات برسد، و منافعمان از طریق جنگ تأمین شود، و خلاصه کاسه کوزهها را بر سر مصریها بشکنیم.
یک وقت فکر نکنید آشوبهای مصر ارتباطی به مذاکرات صلح و بازگشت اسرائیل به درون مرزهای قانونیاش دارد، به هیچ عنوان! یکوقت فکر نکنید نظارت بر «کانال سوئز» و نفت سودان مطرح است، ابداً! جریان از اینقرار است که «مردم» اسلام را میخواهند، همانطور که در سال 1357 نیز همین «مردم» در ایران برای اسلام «انقلاب» کردند. خلاصه این «مردم» برای «اسلام» از این کشور به آن کشور در حرکتاند؛ یکجا برای اسلام «انقلاب» میکنند، جای دیگر برای اسلام در میان غیرنظامیان بمب میگذارند، گاهی اوقات نیز برای اسلام بمب رسانهای منفجر میکنند و دست به افشاگری میزنند، تا اسرائیل ناچار نشود به مذاکرات صلح تن در دهد. این است گام دوم محفل «کارتر ـ برژینسکی» برای تداوم سیاست انسداد.
محفل کذا قصد دارد با استقرار حکومتهای توحش اسلامی نظیر حکومت جمکران در منطقه، اسرائیل را در انزوای کاذب قرار داده و مانع از مذاکرات صلح شود. دلیل هم اینکه محفل برژینسکی در کشورهای مسلماننشین از تحریک افکار عمومی بر علیه اسرائیل عاجز مانده، و میخواهد همچون نمونة حکومت جمکران، «نفرت از اسرائیل» را به «سیاست» حکومتهای پوشالی نوینی تبدیل کند که ظاهراً برخاسته از «انقلاب» معرفی میشوند، هر چند دستنشاندة محافل غرباند. به این ترتیب حکومتهای کذا میتوانند جهت سرکوب مخالفانشان برچسب «طرفدار اسرائیل» را بر پیشانی آنان الصاق کرده، همچون نمونة جمکران همهشان را قلع و قمع کنند. مرده شویان جمکران نیز، چه سبز و چه سیاه، در تنور همین معرکة استعماری میدمند.
بله از قرار معلوم، ملتهای مصر و تونس و ... و خلاصه همة ملتهای جهان میخواهند به دوران نورانی آن وحشی بیابانی، یعنی امام روشن ضمیر میرحسین بازگردند! اگر نیم نگاهی به بیانیة مضحک میرحسین موسوی که در «بیبیسی» و «رادیوفردا» انتشار یافته بیاندازیم خواهیم دید که آنگلوساکسونها هوس کردهاند میرحسین موسوی را نیز همچون امام دجالاش در جایگاه «رهبر انقلابیون جهان» بنشانند، و خلاصه «روز از نو روزی از نو!»
در پی اظهارات ابلهانة شیخ احمد خاتمی در دانشگاه سابق تهران در باب مطالبات اسلامی «مردم» تونس و «فرار دیکتاتور» و غیره، مردهشویان سبز نیز به دستور ارباب به این صرافت افتادند که با مصادرة تحولات کشورهای مسلماننشین، کل منطقه را پشت قبالة الیزابت دوم بیاندازند. اینگونه بود که ساواک یک بیانیه هم به نام میرحسین موسوی صادر کرد که جناب «مهندس» در «ماراتون مزدوری» از شیخاحمد عقب نماند. مهندس «جلادحسین» در بیانیة کذا تحولات کشورهای مسلماننشین را تداوم «جنبش سبز» معرفی میکند. البته با توجه به آنچه روز جمعة گذشته در مصر پیش آمد، باید بگوئیم اربابان میرحسین در طویلة مککارتی کاملاً حق داشتند.
روز جمعه 28 ژانویه 2011، «کاسورها» را در مصر به میدان آوردند، تا همان نمایش مهوع 13 آبانماه 1357 را در ابعادی گستردهتر، اینبار در قاهره به اجرا در آورند. اینگونه بود که «مردم» کذا به ساختمان مرکزی حزب حاکم حمله برده، و پس از غارت مبلمان و میز و صندلی، مقر حزب را به آتش کشیدند! از آنجا که مقر حزب حاکم با موزة قاهره فاصلهای ندارد، همین «مردم» با برخورداری از تأئیدات الهی، سقف موزه را سوراخ کردند، و با اینعمل علاقة خود را به تاریخ و فرهنگ مصر باستان به اثبات رساندند. اینان ضمن «بازدید» از موزة قاهره، اموال عمومی را با خوشی و خرمی غارت فرمودند، سپس هر چه خودرو سر راهشان بود سوزاندند، پس آنگاه میکروفون را دادند به دست «رئیس»، تا محفل کودتا بتواند سخنرانی مستقیم حسنی مبارک را از تلویزیون پخش کند.
خلاصه ظواهر امر به توطئة 13 آبانماه سال 1357 در ایران شباهت فراوان داشت، با این تفاوت که متن سخنرانی حسنی مبارک، چندان شباهتی به سخنرانی شاه ایران نداشت! رئیس جمهور مصر بدون اینکه نامی از ایران ببرد، خطاب به ملت مصر گفت: «مشکلات با گفتگو حل میشود، نه با خشونت؛ ببینید! [واقعیت در برابر شماست]، آنها نه به آزادی دست یافتند، نه به رفاه[...]» البته حضرت «مبارک» هم مایل بودند، دست اوباش را برای تاراج و سرکوب ملت باز بگذارند، وظیفة اصلی ایشان چنین حکم میکرد، ولی شرایط به ایشان امکان نداد و خلاصه مبارک هم «نتونس»! جالب اینکه بوقهای ارتش ناتو شمارش معکوس برای براندازی را آغاز کرده بودند!
بله شامگاه جمعة گذشته بوقهای ارتش ناتو ذکر «مردم» گرفته، و عملیات خرابکارانة مزدورانشان را به حساب نارضایتی «مردم» مینوشتند. خلاصه بازار فروش تل موهوم «مردم» به شوتوپرتها گرم و داغ بود و البرادعی هم در میان همین «مردم» در خیابان چند رکعت نماز به کمرش زد که جهانیان بدانند و آگاه باشند که، «امت مسلمان» مصر میخواهد نماز بخواند، و «فرعون» مانع میشود و ... و خلاصه این است دلیل نارضایتی «مردم!»
همچنانکه گفتیم به محض تجمع «مردم» در خیابانهای مصر و تونس سگهای پائولوف آب از لبولوچهشان سرازیر شد، ولی عمو سام در «تونس، نتونس!» در نتیجه، روز 29 ژانویه برای خروج از شرایط «نتونس» رهبر اسلامگرایان اینکشور را از لندن به تونس فرستادند. به گزارش فیگارو، مورخ 30 ژانویه 2011، «راشد غنوشی» پس از 20 سال اقامت در لندن به تونس بازگشت. بله ایشان را از طویلة الیزابت دوم به تونس فرستادند تا شاید «انقلاب اسلامی» در این کشور به ثمر برسد و این طاعون به همة کشورهای مسلماننشین اطراف مدیترانه سرایت کند که از درآمد «توریسم» هم محروم شوند! یادآور شویم خودسوزی در تونس دلائل اقتصادی داشت، و روز گذشته در قاهره، شعار اصلی تظاهرکنندگان، «نان، صلح، آزادی» بود. اما سگهای پائولوف با واقعیت کاری ندارند؛ اینان در جمکران با انتشار مزخرفات ساواک در سال 1357 میکوشند شرایط امروز مصر را با اوضاع 32 سال پیش در ایران یکسان بنمایانند.
آنروزها که ازهاری، ژنرال بیدندان ارتش شاهنشاهی، دولت نظامی تشکیل داده بود، ساواک مفلوک هووچو انداخت که «شاه» برای سرکوب مخالفان از اسرائیل نیرو وارد کرده و اینها که به «مردم» شلیک میکنند، اسرائیلی هستند! حنازرچوبه، مورخ 10 بهمنماه 1389، در مطلبی تحت عنوان «کماندوهای اسرائیلی وارد قاهره شدند» به بازتولید همین مزخرفات در مورد مصر پرداخته و مینویسد:
«تازهترين گزارشها از وضعيت [...] قاهره [...] حاكيست، شماري از كماندوهاي اسراييلي براي بلوا و ايجاد زمينه ترور و كشتار مردمي وارد اين منطقه شدهاند [...]»
بله «منابع آگاه» به حنازرچوبه گزارش دادند که عقبنشینی حسنی مبارک از خود براندازی، که با انتصاب ژنرال «عمر سليمان» به مقام معاونت رئيس جمهوري آغاز شد، چراغ سبز به اسرائیل بوده. نوکران آمریکا اگر واژگوننمائی نکنند، چه کنند؟! روز گذشته یک «شاهد عینی»، از قماش همانها که در توبرة بیبیسی و رادیوفردا فراواناند، در آنکارا «حقیقت» را به خبرنگار حنازرچوبه گفته! حقیقت چیست؟ همان شایعات سراپا دروغی که طی آشوبسبزها هم، با هدف تطهیر نیروهای «نظامی ـ امنیتی» و انحراف افکار عمومی منتشر میشد:
«[...] يك شاهد عيني [...] گفت [...] اين شايعه بين تظاهركنندگان مصري قوت گرفته كه عوامل اسرائيلي در بين مردم نفوذ كردهاند تا اعتراض [مردم] را به سمت خشونت و درگيريهاي فرقهاي هدايت كنند[...]»
در ادامة این مهملات حنازرچوبه با توسل به عبارت جادوئی «گفته میشود» ادعا میکند حسنی مبارک به آمریکا و اسرائیل هشدار داده که سقوط دولت مصر به زیان اسرائیل است! حال آنکه برخلاف ادعای حنازرچوبه، در واقع اسرائیل منافع خود را در سقوط حاکمیت مصر میجوید:
«گفته ميشود مبارك [...] طي 24 ساعت گذشته [به سران اسرائیل و آمريكا] هشدار داده كه سقوط وي زمينه متلاشي شدن اسراييل را فراهم خواهد كرد[...] مقامهاي رژيم صهيونيستي [...] سقوط احتمالي او را بمنزله انزواي [...] خود در خاورميانه [برآورد] ميكنند[...]»
البته انزوای کذا، در صورت سقوط حکومت مصر منافع اسرائیل را تأمین میکند، چرا که این انزوا همچنانکه در وبلاگ «تونس و نتونس» هم گفتیم، کاذب خواهد بود! در هر حال، «گزارش موثق» حنازرچوبه با کد: 30213267 انتشار یافته. یادآور شویم طی آشوبهای میرحسین موسوی و زهراخانوم، الاغهای طویلة مککارتی شایع کرده بودند که برای سرکوب جنبش سبزشان از لبنان و فلسطین نیرو وارد کردهاند! میبینیم که در جمکران، سگهای پائولوف دو بخش کاذب از یک مجموعة واحداند؛ بخشی از این مجموعه «دشمن اسرائیل» است، و بخش دیگر هم دشمن فلسطین! ولی فراموش نکنیم که هر دو از افتخار مزدوری برای غرب برخوردارند! منتهی اینروزها اوضاع درهم و برهم شده و بعضی محافل در لندن با بعضی محافل در واشنگتن اختلاف نظر پیدا کردهاند، اختلافاتشان را هم با بمب و آشوب در کشورهای ثالث «حل» میکنند! سفر «اد میلیبند» به افغانستان جهت حمایت از حضور نظامی بریتانیا در این کشور و انتشار گزارش «بیبیسی»، مورخ 28 ژانویه سالجاری تحت عنوان، «کارمند کنسولگری آمریکا در لاهور به اتهام قتل به دادگاه رفت» شاهدی است بر این مدعا!
اگر انتقاد تند «تیموتی گیتنر» از اظهارات دیوید کامرون در اجلاس داووس، عدم حضور اوباما در اجلاس مذکور، و گزارش «بیبیسی» در باب مخالفت اتحادیة اروپا با سفر صالحی به کشورهای عضو این اتحادیه را به این مجموعه بیافزائیم، تا حدودی به ابعاد «اختلاف» پی خواهیم برد، و متوجه میشویم چرا شبکة «الجزیره» تلاش داشت میرحسین موسوی را به «محمود عباس» سنجاق کند!
شبکة الجزیره که در واقع سایة عربزبان «بیبیسی» است مدعی شده بود که محمود عباس چند میلیون دلار به موسوی کمک کرده! بله، جنتلمنهای نزولخور «سیتی» برای حقنه کردن محفل سبز و میرحسین به ملت ایران تا پای جان ایستادهاند. میرحسین و زهراخانوم، دوران نورانی آن «وحشی بیابانی» را به یاد حضرات میآورند، در نتیجه همچون سگ پائولوف دهانشان آب میافتد. برای تأمین منافع هماینان است که «مهرنیوز»، مورخ 11 بهمنماه سالجاری ضمن یک مصاحبة کشکی با آخوند اژهای به بازنشخوار پروپاگاند الجزیره پرداخته. و شاید به همین دلیل باشد که «بیبیسی» از زبان شیخ مسعود بهنود، «داریوش همایون» را به عنوان «رهبر» آیندة «ما» برگزیده! بله بعضیها جز «زبالهپرستی» مرامی نمیشناسند؛ این است دلیل تمجید و ستایش از امثال میرحسین موسوی، محمد خاتمی و ... و خصوصاً داریوش همایون که پس از مرگ در جایگاه «رهبر آینده» نشسته. بیچاره ملتی که امثال مصدق و خمینی و همایون رهبراناش باشند.
«در مجل انسی از حضرت علی پرسیدم: یا سیدی سرنوشت ممالک محروسه چیست و کارش به کجا انجامد؟ حضرت [...] فرمود به درستی که من الان خبر میدهم به شما از چیزهائی که بعد از آن شدنی است [...] بعد آنحضرت دستار خود را باز کرد و هایهای گریستن آغاز نهاد، بطوریکه بسبب گریة او همه حضار بگریه درآمدند. وقتی که از گریستن فارغ گردید فرمود: بتحقیق چنین است و جز این نیست [...] بدانید و آگاه باشید که تاریخ ممالک محروسه از پیشدادیان شروع میشود و به پسدادیان خاتمه میپذیرد [...]»
«توپ مرواری»، ص. 105
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت