بمب و شبشاش!
...
«باور عقلانی» از آخرین ابداعات طویلة مککارتی است که در سایت حماقتگستر «مهرنیوز» به فروش گذاشته شده. بر اساس همین «باور عقلانی» است که یورگن هابرماس، نوآم چامسکی و شرکاء در جبین «آورام یزدی» شرافت رویت کرده و خواهان آزادی ایشان شدهاند. به گزارش «رادیوفردا»، مورخ 5 بهمنماه 1389، محفل اسلامپرستان ساکن فرنگ با ارسال «نامه» به علی خامنهای آزادی بیقید و شرط ابراهیم یزدی را خواستار شده و در کمال بیشرمی این فاشیست جنایتکار را مدافع حقوقبشر معرفی میکند:
«[...] مردی باشرف که بیش از 60 سال از عمر خود را وقف اصلاحات دموکراتیک در ایران و اشاعة احترام به حقوق بشر در سراسر جهان اسلام کرده.»
خوب است که «اصلاحات دمکراتیک» ابراهیم یزدی و دولت خیابانی شیخ مهدی را از نزدیک شاهد بودهایم! چماق، چادرسیاه، تیرباران در بیدادگاههای انقلاب، قلع و قمع مدافعان دمکراسی و سرکوب و کشتار اقوام ایرانی. این وظیفة هر ایرانی با شرافتی است که با ارسال پیام دو نکتة مهم را به اعضای محفل انسانستیز چامسکی تفهیم کند. نخست اینکه ابراهیم یزدی یک جنایتکار است و قوة قضائیة جمکران فقط برای گرم کردن دکان «فاشیست ـ مسلمانها» اقدام به دستگیری همکار و همسفرهای خود کرده. دیگر آنکه دست مدافعان فاشیسم اسلامی به ویژه دست نوآم چامسکی نزد ملت ایران رو شده. در ضمن به اصحاب محفل فرانکفورت بگوئیم، یزدی به عنوان «مشاور» هنوز از شرکتهای متعلق به شیخ محمد یزدی، علیخامنهای و رفسنجانی حقوق و مزایا دریافت میکند، و «خدا رو خوش نمیاد» اینهمه برای ایشان در رسانهها جنجال به راه اندازید.
البته ما هم خواهان آزادی ابراهیم یزدی هستیم و به دارودستة لاریجانی منفور و ساواکیهای کودن جمکران میگوئیم، گذشت آن روزهای خوب که با انتشار «خبر» دستگیری مزدوران بیگانه از آنان «قهرمان» و «مبارز» میساختید! یزدی میباید بر اساس قوانین انسانمحور در دادگاه صالحه محاکمه شود، نه اینکه در بیدادگاههای یک رژیم فاشیست و دستنشانده از او ابزار پروپاگاند برای محفل چامسکی بسازند.
آری! در پناه همین پروپاگاند، از امروز میباید سوابق درخشان ابراهیم یزدی را فراموش کنیم، و بدانیم و آگاه باشیم که این پادوی سازمان سیا از مدافعان حقوق بشر در «سراسر جهان اسلام» بوده! به ویژه آنهنگام که سنبة ارباب را پر زور تصور کرده و از جدائیطلبان چچن حمایت جانانه به عمل میآورد، «شرافت» از سر و صورتاش تشعشع میکرد. اصولاً الاغهای طویلة مککارتی روح «برادری» دارند و جز نیکی در چهرة کریه یکدیگر نمیبینند. از قدیم گفتهاند، «اگر بر دیدة مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی.» ابراهیم یزدی هم با آن ریش کثیف «لیلی» طناز دارودستة چامسکی شده. دلیل هم روشن است، امثال نوآم چامسکی که در غرب به عنوان مدافع انسانمحوری معرفی میشوند، در واقع از عشاق سینه چاک «اسلام مبارز» و «دین ضداستبداد» به شمار میروند، چرا که تاروپودشان را جنایت و انسانستیزی تشکیل میدهد و نان جنگ سق میزنند.
اگر جنگ نباشد و بازار تفنگفروشها کساد شود بسیاری از آکادمیهای غرب میباید کرکرة دکانشان را پائین بکشند و کارمندان «روشنگر» و پدرسوخته و واژگوننمایشان را مرخص کنند. دیگر کسی نیست که برای آزادی ابراهیم یزدی و عیال نیمهآلمانی شائول بخاش نامهنگاری کند؛ آنوقت تکلیف «رادیوفردا» چه میشود؟ هیچ فکر کردهاید بدون رادیوفردا زندگی ما ایرانیان چقدر غمگین و کسالتآور خواهد شد؟ ممکن است ما هم به «افسردگی» دچار شویم و ... و اما خوشبختانه تا رادیوفردا هست، بهار هست و امید هست و نشاط و پیروزی! به ویژه «پل پیروزی!» که در حوالی آن شاه ایران زنهای نیمه برهنه را در آغوش میگیرد و به همین دلیل هم «فاسد» است! سری به وبلاگ سرباز کوچک بزنید تا ببینید «مرد» نمیباید با زن آنهم زن نیمهبرهنه ارتباط برقرار کند.
بله، به مصداق «کند همجنس با همجنس پرواز»، مرد مسلمان و متعهد فقط مردهای مسلمان و متعهد را در آغوش میگیرد، زن را فقط با چادر و مقنعه مینگرد، آنهم در تاریکی تا خودش هم نفهمد چه میبیند! این عارف قزوینی برخلاف ابراهیم یزدی هرگز مدافع «اصلاحات دمکراتیک» نبوده، از سرودههایاش پیداست. اگر آورام یزدی را آزاد کنند سرودههای «فاسد» عارف قزوینی را به صورت دمکراتیک برایمان «اصلاح» خواهد کرد:
ترک حجاب نبايدت، ای ماه! رو بگير!
در گوش، وعظِ واعظِ بیآبرو بگير
[...]
چون شيخِ مغزخالیِ پرحرف و ياوهگوی
ايراد بیجهت سرِ هر گفتگو بگير
نمیگذارند استعداد و شرافت آورام یزدیها شکوفا شود! این «شاه آمریکائی» نگذاشت ما پیشرفت کنیم! تا اینکه پیشرفت و ترقی ما با آمدن «امام» و نفسکشطلبیهای ایشان آغاز شد و همچنان هم ادامه پیدا کرده. هر گاه مثل این دوران وانفسا روند پیشرفتمان کمی «کند» شده، الاغهای طویلة مککارتی دست دوستی به جانب برادران دینی خود در جمکران دراز کرده و برایشان «نامه» مینویسند که تنور مزدوران عموسام همچنان داغ و گرم بماند و بتوانند در آن برای ارباب نانهای خوب و خوشمزه بپزند تا نگرانیاش از بابت لبنان و دیگر کشورهای حوزة مدیترانه رفع شود!
از روزی که بنعلی از تونس اخراج شد، رسانههای اسرائیل شکمشان را برای استقرار حکومت اسلامی در این کشور صابون مفصلی زده، و برای پنهان داشتن شادی و شعفشان، از اینکه تونس هم به سرنوشت ایران دچار شود، مرتباً به دروغ ابراز نگرانی میکردند! در این گیرودار بود که شبکة الجزیره به افشاگری پرداخت، سپس در فرودگاه مسکو بمب منفجر کردند!
یادآور شویم انفجار بمب در روسیه، با نخست وزیری ولادیمیر پوتین، یعنی از سال 1999 میلادی «مد» شد؛ دقیقاً از آنهنگام که چپاولگران محفل «بوریس یلتسین»، از قماش «برزووسکی»، «کودورکووسکی» و شرکاء منافع خود را در خطر دیدند و «نگران» شدند! این محافل همچون حکومت اسلامی جمکران با جنگطلبان در آلمان، اسرائیل و آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک منافع مشترک داشتند و به همین دلیل همچون آورام یزدی «شرافتمند» خواهان استقلال چچنی و جدا شدن بخشهای مسلماننشین روسیه از این کشور بودند. اینان اگر چه امروز شهامت ندارند به صراحت از مزدوران جدائیطلبشان در روسیه حمایت به عمل آورند، مطالباتشان همچنان پا برجاست: ایجاد امارات اسلامی در قفقاز! این است دلیل انفجار بمب در فرودگاه مسکو پس از افشاگریهای «الجزیره.»
الاغهای طویلة مک کارتی از فرط «نگرانی»، عرعرکنان لگد به طاق طویله میزنند، بمب میگذارند و «افشاگری» میکنند! در این هیهات «نگرانسالاری»، برای تحمیل «دیپلماسی خیابانی» به کشورهای مسلماننشین و ممانعت از استقرار صلح در منطقه، شبکة «الجزیره» نیز در کنار ویکیلیکس قرار گرفت و دست به افشاگری زد؛ به این امید که «جهان اسلام» را بر ضد مذاکرات صلح بسیج کند! اما حضرات از هول حلیم در دیگ افتادند چرا که با انتشار اسناد «معتبر» و «موثق» مبنی بر «خیانت» دولت فلسطین به آرمانهای مقدس «مردم»، واقعیت دیگری نیز برملا شد و آن اینکه دولت اسرائیل به هیچ عنوان خواهان صلح نبوده! بله، این نکتة پیش پا افتاده از دیدگان تیزبینشان پنهان ماند، چرا که از شدت حرص و طمع کور شده و این قسمت را نخوانده بودند.
در واقع اگر، آنچنان که در اسناد کذا آمده، سران فلسطین حاضر شدهاند اسرائیل را خارج از مرزهای قانونیاش نیز به رسمیت شناخته و حتی بخشهائی از اورشلیم را نیز به این دولت واگذار کنند، این سئوال مطرح میشود که به چه دلیل دولت اسرائیل پیشنهاد سخاوتمندانة فلسطینیها را نپذیرفته؟ اینجاست اشکال افشاگریها! اسناد کذا در واقع مطالبات اسرائیل از فلسطین بوده! اما به محض انتشار این اسناد، رهبران کودن حماس تکه استخوانی که ارباب برایشان پرتاب کرده بود در هوا قاپ زده و کوفتن بر طبل «سازش» و «خیانت» جنبش آزادیبخش فلسطین را آغاز کردند. ولی دوران افشاگریها دیگر سپری شده! رهبران فلسطین وعده دادند اسناد مذاکره با طرف اسرائیلی را که نسخة دوم آن در اختیار «سازمان کنفرانس اسلامی» است منتشر کنند. خلاصه کسانیکه جهت صید ماهی در مدیترانه، قصد گل آلود کردن آب را داشتند تیرشان به سنگ خورد! هم در لبنان، هم در تونس و هم در قارة اروپا!
بنیامین نتانیاهو و شرکاء در همسوئی کامل با میرحسین و زهرا خانوم خواهان بازگشت به دوران نورانی امام روشنضمیر و دفاع از حماس و اصول و ارزشهای اسلامی هستند. جهت بازارگرمی برای حماس و دیگر نوکران اسلامپرست اسرائیل در منطقه، لازم است «مردم» برای دفاع از« اصول» و ارزشهای اسلام با همان شعار «صدای صلح و سازش خاموش باید گردد» به خیابانها بیایند! دوران نورانی آن دجال روشن ضمیر را که فراموش نکردهایم؛ آنروزها که جنگ «نعمت الهی» شده بود و برای تداوم نعمت کذا میبایست ملت ایران سرکوب شود؛ ثروتهایاش به تاراج رود و جواناناش نابود شوند؛ پای منقلها، در جبهه، در زندان، و یا در تبعید! جای تعجب نیست، بعضیها به قول صالحی، جانشین متکی، از حق «انتخاب» هم برخوردار بودند! ولی اشتباه نکنیم، سیاست استعمار تغییر نکرده؛ امروز هم برای سرکوب ملتها، همة نهادهای قانونی میباید «خیابانی» و «مردمی» شوند، همانطور که این «تجربة» هولناک را در ایران شاهد بودیم. یک وحشی بیابانی را از طویلة قم استخراج کردند تا با عربدهجوئی و نفسکشطلبی خواهان «اجرای قانون اساسی» شود. پس از چندی همین جانور وحشی را به زندانی تزئینی تبدیل کردند. در گام بعدی زندانی کذا به ترکیه و سپس به عراق ارسال شد تا بتوانند از او «رهبر ضداستبداد» بسازند، که ساختند.
بله روند «رهبرسازی» در کشورهای جهان سوم، به ویژه در ایران تاکنون چنان سهل و ساده بوده که گذشته از خیانتکارانی نظیر محمد مصدق، جلادانی همچون محمد خاتمی و میرحسین موسوی نیز به «رهبر» تبدیل شدهاند! افرادی که رسماً متهم به جنایت علیه بشریتاند، و میباید پاسخگوی جنایاتشان باشند! ولی در حکومت خیابانی هیچکس پاسخگو نیست و حکومت جمکران نیز یک حکومت خیابانی است. حکومتی که با تکیه بر اراذل و اوباش و با برخورداری از حمایت ارتش ناتو سر پا مانده و به دلیل گیر افتادن ارتش کذا در گل، همسوئی حکومت اسلامی با ارباباناش در لندن و واشنگتن از پرده برون افتاده و میبینیم که این دشمنان دروغین از قضای روزگار نگرانیشان مشترک است؛ هر دو «نگران» پایان یافتن بحران فلسطیناند.
البته شیوة بیان این نگرانی یکسان نبوده و نیست. مزدوران آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک با شعار نابودی اسرائیل مذاکرات صلح را با خیانت و سازش در ترادف قرار میدهند. به یاد داریم که در دوران نورانی آن وحشی بیابانی قرار بود از کربلا به قدس بروند و شعار «راه قدس از کربلا میگذرد»، طی «جنگ تفریحی» ورد زبان اوباش بود. شعاری که مسلماً محمد خاتمی منفور علیرغم لبخندهای نمکین و «خررنگکن» در برابر دوربینها هنوز آن را فراموش نکرده.
«جونم براتون بگه»، مسلم است وقتی «لشکریان اسلام» وارد «قدس» شوند دیگر دلیلی ندارد فلسطینیها با اسرائیل مذاکره کنند! ملت فلسطین میبایست «صبر» میکرد تا حضرت امام خمینی سوار بر قالیچة حضرت سلیمان از جماران به کربلا مشرف شوند و پس از رفع خستگی در فرودگاه ویژهای که در کنار آرامگاه «حسین مظلوم» برای قالیچة کذا ساخته بودند، به سوی «قدس شریف» پرواز فرمایند. ولی شاهد بودیم که چنین نشد و جغد جماران، یعنی امام روشنضمیر میرحسین، زمین را از وجود پلیدشان پاک کردند. حال این پرسش مطرح میشود که تکلیف ملت فلسطین چیست؟ برای دستیابی به صلح با اسرائیل مذاکره کنند یا بردباری نشان داده در انتظار ظهور امام زمان «عینجیم» ذکر بگیرند و ورد بخوانند، و یا مثل رجب اردوغان کراواتشان را باز کرده، به احترام شیعیان پیراهن مشکی بر تن کنند؟
این پرسشها را دستکم نگیریم! اگر 8 سناتور ینگهدنیا در «فاینانشال تایمز» به اوباما هشدار میدهند که با نوکران در جمکران «سازش» نکند، چه دلیلی دارد که فلسطینی با اسرائیل سر میز مذاکره بنشیند، و دستاوردهای مبارزات جغد جمکران را به این سادگی بر باد دهد؟ هیچ دلیلی ندارد! همانطور که 8 مرد خبیث فرمودهاند، «نه سازش نه تسلیم، نبرد با جمکران!» اصولاً خوبی «شعار پوچ» این است که همة شارلاتانها میتوانند به یکسان از آن بهرهمند شوند، درست مثل «عدالت علوی» و مردمسالاری دینی و غیره. برای برخورداری از مزایای شعار پوچ چندین راه وجود دارد؛ میتوان بیکم و کاست و بدون دخل و تصرف طوطیوار به «تکرار» آن پرداخت، یا پس از «لیفتینگ» و مختصر دستکاری، آن را در مواقع لازم به کار گرفت. در نتیجه دارودستة سناتور مککین و جوزف لیبرمن میتوانند بدون دستبردن در شعارهای ابلهانة اوباش جمکران به تکرارشان بپردازند: «مرگ بر سازشکار»، «میجنگیم، میمیریم، سازش نمیپذیریم»، «صدای صلح و سازش خاموش باید گردد»! راه دیگر این است که از طریق جایگزین کردن «آمریکا» با «جمکران»، شعار دهند: «نه سازش، نه تسلیم نبرد با جمکران»، یا بگویند: «روح منی اوباما، بتشکنی اوباما»، و «اوباما، اوباما، جان به فدایت، فرمان بده تا بکنیم غسل جنایت» و ... و از همه مهمتر لیبرمن و هفت سناتور دیگر میتوانند سرود «اوباما، ای امام» برایمان بخوانند:
اوباما ای امام، اوباما ای امام
ای مجاهد، ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
[...]
این تویی، این تویی پاسدار حق
دست اهریمنان گشته از تو؟
راستش دروغ چرا؟ بخشی از این شعر بندتنبانی را فراموش کردهام؛ بقیهاش یادم مانده:
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما ترا درود، ز ما ترا سلام
این کشکیات را برای همان وحشی بیابانی ساخته بودند و روز تخلیهاش در مهرآباد گروه کر اسلامزده آن را برای کفتار خمین اجرا کردند! از شما چه پنهان خیلی لذت بردیم، به ویژه آنجا که گروه همسرایان با آن صدای نخراشیده نتراشیدهاش عربده میزد:
خمینی ای امام، خمینی ای امام!
در این سرودة «بندتنبانی» چنان حکمتی نهفته که هنوز ابعاد آن برایمان ناشناخته باقی مانده و اگر 8 سناتور کذا در نامهشان به اوباما هشدار نمیدادند، شاید هرگز نمیتوانستیم به ارتباط این نامه با «زیارت اربعین» پی ببریم؛ یعنی هیچکس نمیتوانست! شانس با ما بود که حنازرچوبه، مورخ 4 بهمنماه 1389 در مطلبی با کد: 30204704 تحت عنوان مضحک «امامشناسی و دشمنشناسی از مهمترین فرازهای زیارت اربعین است»، از ارتباط نامة محفل جوزف لیبرمن با زیارت اربعین پرده برافکند. 8 سناتور آمریکائی نامة کذا را در «فاینانشال تایمز» امضا کردهاند و «زیارت اربعین» هم به گفتة حجتالاسلام «عامری» از 8 ویژگی «گنگ» و «مبهم» برخوردار است: امام شناسی، بیان هدف امامت، دشمن شناسی، مردم شناسی در فتنه، مرام مبارزه، بیعت دائمی و مکرر با امام، نشان دادن عاقبت كار همة افراد خوب و بد و ... و سرانجام وظيفه شناسي امت اسلامي!
جالب اینجاست که آن 8 سناتور کذا، برای تأمین منافع محفلیشان به این 8 ویژگی نیاز مبرم دارند. خوشبختانه «حنازرچوبه» با توسل به «هوجتولاسلام» عامری بلافاصله نیازهای ارباب را برآورده کرد. روند کار این است که بوقهای ارتش ناتو نظیر «بیبیسی» و رادیوفردا پروپاگاند گسترش حماقت و خشونت را از زبان ایرانینمایان به مخاطب انتقال دهند و رسانههای جمکران برای انتشار تبلیغات استعماری به آخوند و وزیر و وکیل متوسل شوند. البته پاسدار شریعتمداری را میباید از این روند مستثنی بدانیم، چرا که تمامی مطالبات ارباب را «یکتنه» با توسل به نام مستعار انتشار میدهد و در کمال وقاحت با هدف تحریف واژگان، «اسلام» را به آنان تزریق میکند، از اینرو همچنان «استانبول» را «اسلامبول» مینویسد! حنازرچوبه نیز در همین مسیر گام بر میدارد، منتهی در مزدوری به جایگاه رفیع کیهان و اطلاعات نرسیده، بگذریم! عامری در وصف همان 8 ویژگی کذا به حنازرچوبه میگوید، «زیارت اربعین» توسط امام ششم نقل شده و امام یازدهم در روایتی آن را یکی از نشانههای شیعه دانستهاند! یادآور شویم، امام ششم شیعیان «صادق عین»، و امام یازدهمشان هم «حسن عسکری عین» هستند. در باب «مرام مبارزه» در زیارتنامة کذا چنین آمده که در راه خدا میباید مبارزه کرد، حسین در همین راه مبارزه فرمود و کشته شد، تا همه بدانند که همیشه در این راه پیروزی به دست نمیآید:
«[...] بايد بدانيم هميشه اينگونه نيست كه در مبارزه پيروزي حاصل شود[...]»
انسان از حماقت و بلاهت این ملایان مبهوت میشود! مگر کسی میتواند تا این حد ابله باشد که نداند در رویاروئی امکان شکست هم وجود دارد؟ بعد مگر همین آخوندها نمیگویند «خون بر شمشیر پیروز است» و حسین پیروز شد؟ پس چگونه است که امروز عامری ادعا میکند، «حسین عین» در راه خدا مبارزه کرد و شکست خورد؟! پاسخ به این پرسش روشن است. از آنجا که آخوند جماعت در ابهام و توهم پناه گرفته هرگز سخن منطقی بر زبان نخواهد راند، چرا که منطق، سپر دفاعی نعلینها را در هم میشکند.
ملایان پویائی انسان در زمان و مکان مشخص را نفی میکنند تا بتوانند مزخرفاتشان را توجیه کنند، حال آنکه انسان خارج از زمان و مکان قادر به حرکت نیست. انسان در زمان و مکان مشخص زندگی میکند، هیچ انسانی نمیتواند به «گذشته» بازگردد یا به آینده پرش کند! ولی ملایان با تکیه بر مقدسات و قصه و حکایت این اصل اساسی را نفی میکنند. آخوند عامری میگوید شیعه موظف است زیارتنامة 8 مادهای را رعایت کند، حال آنکه هیچکس نمیتواند زندگی خود را با الگوهای مقدس انگاشته شدة پانزده سدة پیش وفق دهد و اگر کسی چنین ادعائی داشته باشد یا شارلاتان است یا روانپریش:
«[...] در زيارت اربعين [...] نشانههاي شيعه در عصر غيبت [...] تجلي يافته [...]»
به عبارت دیگر امروز با مطالعة شاهکار «صادق عین» میتوان شیعة واقعی را از شیعة تقلبی باز شناخت! این علوفهای است که سازمان سیا برای تغذیة نوکران در جمکران تولید کرده و باید اذعان کنیم که چنین علوفهای به دهان امثال عامری و مسئولان «حنازرچوبه» بس شیرین و مأکول آمده. ولی چه بگوئیم که اوضاع بر وفق مراد اربابان اینان پیش نمیرود. به گزارش نووستی، مورخ 25 ژانویه 2011، امروز مجلس «دوما» پیمان «ستارت ـ 3» را به تصویب رساند. همچنین قرارداد انتقال تکنولوژی از فرانسه به روسیه نیز به امضاء رسید.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، امروز نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور، و آلن ژوپه، وزیر دفاع فرانسه به اتفاق «ایگور سچین»، معاون نخستوزیر روسیه در شهر «سن نازر» حضور یافتند و تفاهمنامة ساختن «میسترال» را به امضاء رساندند. ناو هلیکوپتربر «میسترال» حدود 200 متر طول دارد و میتواند شش هلیکوپتر، چهار قایق تندرو یا دو هاورکرافت و همچنین 450 نظامی را حمل کند. ناو چند منظورة «میسترال» یکی از گلهای سرسبد صنایع نظامی فرانسه است که میتواند هم در مأموریتهای صلحآمیز و هم در عملیات هوابرد مورد استفاده قرار گیرد. همچنین هلیکوپترهای آن برای مبارزه با زیردریائیها نیز قابل استفاده است. برای ساختن میسترال کارخانهای در سنت پترزبورگ ایجاد خواهد شد و خلاصه این انتقال تکنولوژی به روسیه قدرت مانور دریائی این کشور را افزایش خواهد داد. اما برای اینکه همه بدانند و آگاه باشند که جهان اسلام از کفار غرب به مراتب پیشرفتهتر است، به ما گفتند امروز اربعین است و «یک میلیون شیعه در کربلا برای حسین سوگواری کردند!» فیلم پیشرفت و ترقی را هم نشان دادند تا فکر نکنیم دروغ میگویند: ریش، چادرسیاه، و ... و خلاصه اصلاحات دمکراتیک در جهان اسلام بر اکران تلویزیون چنان برق، برق میزد که چشم کور میکرد!
همچنانکه پیشتر نیز اشاره کردهایم، در چارچوب برنامة «رهبرسازی»، استعمار با پیروی از الگوی کربلا یا قهرمان تولید میکند، یا رهبر شهید و مظلوم! نیازی نیست که بگوئیم ایجاد «سنگرحق» برای رهبر محبوب و برگزیدة طویلة مککارتی فقط با شهیدسازی و اسیرگیری، یعنی با گسترش خشونت امکانپذیر میشود. به عبارت دیگر، موفقیت برنامة سربازگیری در گرو گسترش خشونت در سطح جامعه است. و دقیقاً به همین دلیل است که حکومت اسلامی با زندانی کردن مخالفنمایاناش نظیر ابراهیم یزدی، تمام تلاش خود را برای گسترش خشونت به کار میگیرد. و البته در این تلاش مقدس از همراهی محفل آورام چامسکی نیز برخوردار میشود.
از قدیم گفتهاند، «دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشانحالی و درماندگی.» اگر اوضاع به همین منوال پیش رود، و نگرانی فاشیستها افزایش یابد، در «اربعین» آینده، هابرماس و چامسکی با پیراهن سیاه در کربلا حضور یافته، و با شعار «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» از اصول و ارزشهای اسلام و به ویژه از شرافت ابراهیم یزدی دفاع میکنند. مسلم است که حضرات برای بازتولید شرایط فعلی، و رفع «نگرانی» سال آینده نیز بمبی در روسیه منفجر خواهند کرد. ولی همانطور که گفتیم، «نگرانی» تاریخساز نیست و با انفجار بمب در میان غیرنظامیان کاری از پیش نخواهند برد. به قول معروف «شبشاش»، فقط چند لحظهای احساس گرمای مطبوع خواهد کرد.
«[...] مردی باشرف که بیش از 60 سال از عمر خود را وقف اصلاحات دموکراتیک در ایران و اشاعة احترام به حقوق بشر در سراسر جهان اسلام کرده.»
خوب است که «اصلاحات دمکراتیک» ابراهیم یزدی و دولت خیابانی شیخ مهدی را از نزدیک شاهد بودهایم! چماق، چادرسیاه، تیرباران در بیدادگاههای انقلاب، قلع و قمع مدافعان دمکراسی و سرکوب و کشتار اقوام ایرانی. این وظیفة هر ایرانی با شرافتی است که با ارسال پیام دو نکتة مهم را به اعضای محفل انسانستیز چامسکی تفهیم کند. نخست اینکه ابراهیم یزدی یک جنایتکار است و قوة قضائیة جمکران فقط برای گرم کردن دکان «فاشیست ـ مسلمانها» اقدام به دستگیری همکار و همسفرهای خود کرده. دیگر آنکه دست مدافعان فاشیسم اسلامی به ویژه دست نوآم چامسکی نزد ملت ایران رو شده. در ضمن به اصحاب محفل فرانکفورت بگوئیم، یزدی به عنوان «مشاور» هنوز از شرکتهای متعلق به شیخ محمد یزدی، علیخامنهای و رفسنجانی حقوق و مزایا دریافت میکند، و «خدا رو خوش نمیاد» اینهمه برای ایشان در رسانهها جنجال به راه اندازید.
البته ما هم خواهان آزادی ابراهیم یزدی هستیم و به دارودستة لاریجانی منفور و ساواکیهای کودن جمکران میگوئیم، گذشت آن روزهای خوب که با انتشار «خبر» دستگیری مزدوران بیگانه از آنان «قهرمان» و «مبارز» میساختید! یزدی میباید بر اساس قوانین انسانمحور در دادگاه صالحه محاکمه شود، نه اینکه در بیدادگاههای یک رژیم فاشیست و دستنشانده از او ابزار پروپاگاند برای محفل چامسکی بسازند.
آری! در پناه همین پروپاگاند، از امروز میباید سوابق درخشان ابراهیم یزدی را فراموش کنیم، و بدانیم و آگاه باشیم که این پادوی سازمان سیا از مدافعان حقوق بشر در «سراسر جهان اسلام» بوده! به ویژه آنهنگام که سنبة ارباب را پر زور تصور کرده و از جدائیطلبان چچن حمایت جانانه به عمل میآورد، «شرافت» از سر و صورتاش تشعشع میکرد. اصولاً الاغهای طویلة مککارتی روح «برادری» دارند و جز نیکی در چهرة کریه یکدیگر نمیبینند. از قدیم گفتهاند، «اگر بر دیدة مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی.» ابراهیم یزدی هم با آن ریش کثیف «لیلی» طناز دارودستة چامسکی شده. دلیل هم روشن است، امثال نوآم چامسکی که در غرب به عنوان مدافع انسانمحوری معرفی میشوند، در واقع از عشاق سینه چاک «اسلام مبارز» و «دین ضداستبداد» به شمار میروند، چرا که تاروپودشان را جنایت و انسانستیزی تشکیل میدهد و نان جنگ سق میزنند.
اگر جنگ نباشد و بازار تفنگفروشها کساد شود بسیاری از آکادمیهای غرب میباید کرکرة دکانشان را پائین بکشند و کارمندان «روشنگر» و پدرسوخته و واژگوننمایشان را مرخص کنند. دیگر کسی نیست که برای آزادی ابراهیم یزدی و عیال نیمهآلمانی شائول بخاش نامهنگاری کند؛ آنوقت تکلیف «رادیوفردا» چه میشود؟ هیچ فکر کردهاید بدون رادیوفردا زندگی ما ایرانیان چقدر غمگین و کسالتآور خواهد شد؟ ممکن است ما هم به «افسردگی» دچار شویم و ... و اما خوشبختانه تا رادیوفردا هست، بهار هست و امید هست و نشاط و پیروزی! به ویژه «پل پیروزی!» که در حوالی آن شاه ایران زنهای نیمه برهنه را در آغوش میگیرد و به همین دلیل هم «فاسد» است! سری به وبلاگ سرباز کوچک بزنید تا ببینید «مرد» نمیباید با زن آنهم زن نیمهبرهنه ارتباط برقرار کند.
بله، به مصداق «کند همجنس با همجنس پرواز»، مرد مسلمان و متعهد فقط مردهای مسلمان و متعهد را در آغوش میگیرد، زن را فقط با چادر و مقنعه مینگرد، آنهم در تاریکی تا خودش هم نفهمد چه میبیند! این عارف قزوینی برخلاف ابراهیم یزدی هرگز مدافع «اصلاحات دمکراتیک» نبوده، از سرودههایاش پیداست. اگر آورام یزدی را آزاد کنند سرودههای «فاسد» عارف قزوینی را به صورت دمکراتیک برایمان «اصلاح» خواهد کرد:
ترک حجاب نبايدت، ای ماه! رو بگير!
در گوش، وعظِ واعظِ بیآبرو بگير
[...]
چون شيخِ مغزخالیِ پرحرف و ياوهگوی
ايراد بیجهت سرِ هر گفتگو بگير
نمیگذارند استعداد و شرافت آورام یزدیها شکوفا شود! این «شاه آمریکائی» نگذاشت ما پیشرفت کنیم! تا اینکه پیشرفت و ترقی ما با آمدن «امام» و نفسکشطلبیهای ایشان آغاز شد و همچنان هم ادامه پیدا کرده. هر گاه مثل این دوران وانفسا روند پیشرفتمان کمی «کند» شده، الاغهای طویلة مککارتی دست دوستی به جانب برادران دینی خود در جمکران دراز کرده و برایشان «نامه» مینویسند که تنور مزدوران عموسام همچنان داغ و گرم بماند و بتوانند در آن برای ارباب نانهای خوب و خوشمزه بپزند تا نگرانیاش از بابت لبنان و دیگر کشورهای حوزة مدیترانه رفع شود!
از روزی که بنعلی از تونس اخراج شد، رسانههای اسرائیل شکمشان را برای استقرار حکومت اسلامی در این کشور صابون مفصلی زده، و برای پنهان داشتن شادی و شعفشان، از اینکه تونس هم به سرنوشت ایران دچار شود، مرتباً به دروغ ابراز نگرانی میکردند! در این گیرودار بود که شبکة الجزیره به افشاگری پرداخت، سپس در فرودگاه مسکو بمب منفجر کردند!
یادآور شویم انفجار بمب در روسیه، با نخست وزیری ولادیمیر پوتین، یعنی از سال 1999 میلادی «مد» شد؛ دقیقاً از آنهنگام که چپاولگران محفل «بوریس یلتسین»، از قماش «برزووسکی»، «کودورکووسکی» و شرکاء منافع خود را در خطر دیدند و «نگران» شدند! این محافل همچون حکومت اسلامی جمکران با جنگطلبان در آلمان، اسرائیل و آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک منافع مشترک داشتند و به همین دلیل همچون آورام یزدی «شرافتمند» خواهان استقلال چچنی و جدا شدن بخشهای مسلماننشین روسیه از این کشور بودند. اینان اگر چه امروز شهامت ندارند به صراحت از مزدوران جدائیطلبشان در روسیه حمایت به عمل آورند، مطالباتشان همچنان پا برجاست: ایجاد امارات اسلامی در قفقاز! این است دلیل انفجار بمب در فرودگاه مسکو پس از افشاگریهای «الجزیره.»
الاغهای طویلة مک کارتی از فرط «نگرانی»، عرعرکنان لگد به طاق طویله میزنند، بمب میگذارند و «افشاگری» میکنند! در این هیهات «نگرانسالاری»، برای تحمیل «دیپلماسی خیابانی» به کشورهای مسلماننشین و ممانعت از استقرار صلح در منطقه، شبکة «الجزیره» نیز در کنار ویکیلیکس قرار گرفت و دست به افشاگری زد؛ به این امید که «جهان اسلام» را بر ضد مذاکرات صلح بسیج کند! اما حضرات از هول حلیم در دیگ افتادند چرا که با انتشار اسناد «معتبر» و «موثق» مبنی بر «خیانت» دولت فلسطین به آرمانهای مقدس «مردم»، واقعیت دیگری نیز برملا شد و آن اینکه دولت اسرائیل به هیچ عنوان خواهان صلح نبوده! بله، این نکتة پیش پا افتاده از دیدگان تیزبینشان پنهان ماند، چرا که از شدت حرص و طمع کور شده و این قسمت را نخوانده بودند.
در واقع اگر، آنچنان که در اسناد کذا آمده، سران فلسطین حاضر شدهاند اسرائیل را خارج از مرزهای قانونیاش نیز به رسمیت شناخته و حتی بخشهائی از اورشلیم را نیز به این دولت واگذار کنند، این سئوال مطرح میشود که به چه دلیل دولت اسرائیل پیشنهاد سخاوتمندانة فلسطینیها را نپذیرفته؟ اینجاست اشکال افشاگریها! اسناد کذا در واقع مطالبات اسرائیل از فلسطین بوده! اما به محض انتشار این اسناد، رهبران کودن حماس تکه استخوانی که ارباب برایشان پرتاب کرده بود در هوا قاپ زده و کوفتن بر طبل «سازش» و «خیانت» جنبش آزادیبخش فلسطین را آغاز کردند. ولی دوران افشاگریها دیگر سپری شده! رهبران فلسطین وعده دادند اسناد مذاکره با طرف اسرائیلی را که نسخة دوم آن در اختیار «سازمان کنفرانس اسلامی» است منتشر کنند. خلاصه کسانیکه جهت صید ماهی در مدیترانه، قصد گل آلود کردن آب را داشتند تیرشان به سنگ خورد! هم در لبنان، هم در تونس و هم در قارة اروپا!
بنیامین نتانیاهو و شرکاء در همسوئی کامل با میرحسین و زهرا خانوم خواهان بازگشت به دوران نورانی امام روشنضمیر و دفاع از حماس و اصول و ارزشهای اسلامی هستند. جهت بازارگرمی برای حماس و دیگر نوکران اسلامپرست اسرائیل در منطقه، لازم است «مردم» برای دفاع از« اصول» و ارزشهای اسلام با همان شعار «صدای صلح و سازش خاموش باید گردد» به خیابانها بیایند! دوران نورانی آن دجال روشن ضمیر را که فراموش نکردهایم؛ آنروزها که جنگ «نعمت الهی» شده بود و برای تداوم نعمت کذا میبایست ملت ایران سرکوب شود؛ ثروتهایاش به تاراج رود و جواناناش نابود شوند؛ پای منقلها، در جبهه، در زندان، و یا در تبعید! جای تعجب نیست، بعضیها به قول صالحی، جانشین متکی، از حق «انتخاب» هم برخوردار بودند! ولی اشتباه نکنیم، سیاست استعمار تغییر نکرده؛ امروز هم برای سرکوب ملتها، همة نهادهای قانونی میباید «خیابانی» و «مردمی» شوند، همانطور که این «تجربة» هولناک را در ایران شاهد بودیم. یک وحشی بیابانی را از طویلة قم استخراج کردند تا با عربدهجوئی و نفسکشطلبی خواهان «اجرای قانون اساسی» شود. پس از چندی همین جانور وحشی را به زندانی تزئینی تبدیل کردند. در گام بعدی زندانی کذا به ترکیه و سپس به عراق ارسال شد تا بتوانند از او «رهبر ضداستبداد» بسازند، که ساختند.
بله روند «رهبرسازی» در کشورهای جهان سوم، به ویژه در ایران تاکنون چنان سهل و ساده بوده که گذشته از خیانتکارانی نظیر محمد مصدق، جلادانی همچون محمد خاتمی و میرحسین موسوی نیز به «رهبر» تبدیل شدهاند! افرادی که رسماً متهم به جنایت علیه بشریتاند، و میباید پاسخگوی جنایاتشان باشند! ولی در حکومت خیابانی هیچکس پاسخگو نیست و حکومت جمکران نیز یک حکومت خیابانی است. حکومتی که با تکیه بر اراذل و اوباش و با برخورداری از حمایت ارتش ناتو سر پا مانده و به دلیل گیر افتادن ارتش کذا در گل، همسوئی حکومت اسلامی با ارباباناش در لندن و واشنگتن از پرده برون افتاده و میبینیم که این دشمنان دروغین از قضای روزگار نگرانیشان مشترک است؛ هر دو «نگران» پایان یافتن بحران فلسطیناند.
البته شیوة بیان این نگرانی یکسان نبوده و نیست. مزدوران آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک با شعار نابودی اسرائیل مذاکرات صلح را با خیانت و سازش در ترادف قرار میدهند. به یاد داریم که در دوران نورانی آن وحشی بیابانی قرار بود از کربلا به قدس بروند و شعار «راه قدس از کربلا میگذرد»، طی «جنگ تفریحی» ورد زبان اوباش بود. شعاری که مسلماً محمد خاتمی منفور علیرغم لبخندهای نمکین و «خررنگکن» در برابر دوربینها هنوز آن را فراموش نکرده.
«جونم براتون بگه»، مسلم است وقتی «لشکریان اسلام» وارد «قدس» شوند دیگر دلیلی ندارد فلسطینیها با اسرائیل مذاکره کنند! ملت فلسطین میبایست «صبر» میکرد تا حضرت امام خمینی سوار بر قالیچة حضرت سلیمان از جماران به کربلا مشرف شوند و پس از رفع خستگی در فرودگاه ویژهای که در کنار آرامگاه «حسین مظلوم» برای قالیچة کذا ساخته بودند، به سوی «قدس شریف» پرواز فرمایند. ولی شاهد بودیم که چنین نشد و جغد جماران، یعنی امام روشنضمیر میرحسین، زمین را از وجود پلیدشان پاک کردند. حال این پرسش مطرح میشود که تکلیف ملت فلسطین چیست؟ برای دستیابی به صلح با اسرائیل مذاکره کنند یا بردباری نشان داده در انتظار ظهور امام زمان «عینجیم» ذکر بگیرند و ورد بخوانند، و یا مثل رجب اردوغان کراواتشان را باز کرده، به احترام شیعیان پیراهن مشکی بر تن کنند؟
این پرسشها را دستکم نگیریم! اگر 8 سناتور ینگهدنیا در «فاینانشال تایمز» به اوباما هشدار میدهند که با نوکران در جمکران «سازش» نکند، چه دلیلی دارد که فلسطینی با اسرائیل سر میز مذاکره بنشیند، و دستاوردهای مبارزات جغد جمکران را به این سادگی بر باد دهد؟ هیچ دلیلی ندارد! همانطور که 8 مرد خبیث فرمودهاند، «نه سازش نه تسلیم، نبرد با جمکران!» اصولاً خوبی «شعار پوچ» این است که همة شارلاتانها میتوانند به یکسان از آن بهرهمند شوند، درست مثل «عدالت علوی» و مردمسالاری دینی و غیره. برای برخورداری از مزایای شعار پوچ چندین راه وجود دارد؛ میتوان بیکم و کاست و بدون دخل و تصرف طوطیوار به «تکرار» آن پرداخت، یا پس از «لیفتینگ» و مختصر دستکاری، آن را در مواقع لازم به کار گرفت. در نتیجه دارودستة سناتور مککین و جوزف لیبرمن میتوانند بدون دستبردن در شعارهای ابلهانة اوباش جمکران به تکرارشان بپردازند: «مرگ بر سازشکار»، «میجنگیم، میمیریم، سازش نمیپذیریم»، «صدای صلح و سازش خاموش باید گردد»! راه دیگر این است که از طریق جایگزین کردن «آمریکا» با «جمکران»، شعار دهند: «نه سازش، نه تسلیم نبرد با جمکران»، یا بگویند: «روح منی اوباما، بتشکنی اوباما»، و «اوباما، اوباما، جان به فدایت، فرمان بده تا بکنیم غسل جنایت» و ... و از همه مهمتر لیبرمن و هفت سناتور دیگر میتوانند سرود «اوباما، ای امام» برایمان بخوانند:
اوباما ای امام، اوباما ای امام
ای مجاهد، ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
[...]
این تویی، این تویی پاسدار حق
دست اهریمنان گشته از تو؟
راستش دروغ چرا؟ بخشی از این شعر بندتنبانی را فراموش کردهام؛ بقیهاش یادم مانده:
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما ترا درود، ز ما ترا سلام
این کشکیات را برای همان وحشی بیابانی ساخته بودند و روز تخلیهاش در مهرآباد گروه کر اسلامزده آن را برای کفتار خمین اجرا کردند! از شما چه پنهان خیلی لذت بردیم، به ویژه آنجا که گروه همسرایان با آن صدای نخراشیده نتراشیدهاش عربده میزد:
خمینی ای امام، خمینی ای امام!
در این سرودة «بندتنبانی» چنان حکمتی نهفته که هنوز ابعاد آن برایمان ناشناخته باقی مانده و اگر 8 سناتور کذا در نامهشان به اوباما هشدار نمیدادند، شاید هرگز نمیتوانستیم به ارتباط این نامه با «زیارت اربعین» پی ببریم؛ یعنی هیچکس نمیتوانست! شانس با ما بود که حنازرچوبه، مورخ 4 بهمنماه 1389 در مطلبی با کد: 30204704 تحت عنوان مضحک «امامشناسی و دشمنشناسی از مهمترین فرازهای زیارت اربعین است»، از ارتباط نامة محفل جوزف لیبرمن با زیارت اربعین پرده برافکند. 8 سناتور آمریکائی نامة کذا را در «فاینانشال تایمز» امضا کردهاند و «زیارت اربعین» هم به گفتة حجتالاسلام «عامری» از 8 ویژگی «گنگ» و «مبهم» برخوردار است: امام شناسی، بیان هدف امامت، دشمن شناسی، مردم شناسی در فتنه، مرام مبارزه، بیعت دائمی و مکرر با امام، نشان دادن عاقبت كار همة افراد خوب و بد و ... و سرانجام وظيفه شناسي امت اسلامي!
جالب اینجاست که آن 8 سناتور کذا، برای تأمین منافع محفلیشان به این 8 ویژگی نیاز مبرم دارند. خوشبختانه «حنازرچوبه» با توسل به «هوجتولاسلام» عامری بلافاصله نیازهای ارباب را برآورده کرد. روند کار این است که بوقهای ارتش ناتو نظیر «بیبیسی» و رادیوفردا پروپاگاند گسترش حماقت و خشونت را از زبان ایرانینمایان به مخاطب انتقال دهند و رسانههای جمکران برای انتشار تبلیغات استعماری به آخوند و وزیر و وکیل متوسل شوند. البته پاسدار شریعتمداری را میباید از این روند مستثنی بدانیم، چرا که تمامی مطالبات ارباب را «یکتنه» با توسل به نام مستعار انتشار میدهد و در کمال وقاحت با هدف تحریف واژگان، «اسلام» را به آنان تزریق میکند، از اینرو همچنان «استانبول» را «اسلامبول» مینویسد! حنازرچوبه نیز در همین مسیر گام بر میدارد، منتهی در مزدوری به جایگاه رفیع کیهان و اطلاعات نرسیده، بگذریم! عامری در وصف همان 8 ویژگی کذا به حنازرچوبه میگوید، «زیارت اربعین» توسط امام ششم نقل شده و امام یازدهم در روایتی آن را یکی از نشانههای شیعه دانستهاند! یادآور شویم، امام ششم شیعیان «صادق عین»، و امام یازدهمشان هم «حسن عسکری عین» هستند. در باب «مرام مبارزه» در زیارتنامة کذا چنین آمده که در راه خدا میباید مبارزه کرد، حسین در همین راه مبارزه فرمود و کشته شد، تا همه بدانند که همیشه در این راه پیروزی به دست نمیآید:
«[...] بايد بدانيم هميشه اينگونه نيست كه در مبارزه پيروزي حاصل شود[...]»
انسان از حماقت و بلاهت این ملایان مبهوت میشود! مگر کسی میتواند تا این حد ابله باشد که نداند در رویاروئی امکان شکست هم وجود دارد؟ بعد مگر همین آخوندها نمیگویند «خون بر شمشیر پیروز است» و حسین پیروز شد؟ پس چگونه است که امروز عامری ادعا میکند، «حسین عین» در راه خدا مبارزه کرد و شکست خورد؟! پاسخ به این پرسش روشن است. از آنجا که آخوند جماعت در ابهام و توهم پناه گرفته هرگز سخن منطقی بر زبان نخواهد راند، چرا که منطق، سپر دفاعی نعلینها را در هم میشکند.
ملایان پویائی انسان در زمان و مکان مشخص را نفی میکنند تا بتوانند مزخرفاتشان را توجیه کنند، حال آنکه انسان خارج از زمان و مکان قادر به حرکت نیست. انسان در زمان و مکان مشخص زندگی میکند، هیچ انسانی نمیتواند به «گذشته» بازگردد یا به آینده پرش کند! ولی ملایان با تکیه بر مقدسات و قصه و حکایت این اصل اساسی را نفی میکنند. آخوند عامری میگوید شیعه موظف است زیارتنامة 8 مادهای را رعایت کند، حال آنکه هیچکس نمیتواند زندگی خود را با الگوهای مقدس انگاشته شدة پانزده سدة پیش وفق دهد و اگر کسی چنین ادعائی داشته باشد یا شارلاتان است یا روانپریش:
«[...] در زيارت اربعين [...] نشانههاي شيعه در عصر غيبت [...] تجلي يافته [...]»
به عبارت دیگر امروز با مطالعة شاهکار «صادق عین» میتوان شیعة واقعی را از شیعة تقلبی باز شناخت! این علوفهای است که سازمان سیا برای تغذیة نوکران در جمکران تولید کرده و باید اذعان کنیم که چنین علوفهای به دهان امثال عامری و مسئولان «حنازرچوبه» بس شیرین و مأکول آمده. ولی چه بگوئیم که اوضاع بر وفق مراد اربابان اینان پیش نمیرود. به گزارش نووستی، مورخ 25 ژانویه 2011، امروز مجلس «دوما» پیمان «ستارت ـ 3» را به تصویب رساند. همچنین قرارداد انتقال تکنولوژی از فرانسه به روسیه نیز به امضاء رسید.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، امروز نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور، و آلن ژوپه، وزیر دفاع فرانسه به اتفاق «ایگور سچین»، معاون نخستوزیر روسیه در شهر «سن نازر» حضور یافتند و تفاهمنامة ساختن «میسترال» را به امضاء رساندند. ناو هلیکوپتربر «میسترال» حدود 200 متر طول دارد و میتواند شش هلیکوپتر، چهار قایق تندرو یا دو هاورکرافت و همچنین 450 نظامی را حمل کند. ناو چند منظورة «میسترال» یکی از گلهای سرسبد صنایع نظامی فرانسه است که میتواند هم در مأموریتهای صلحآمیز و هم در عملیات هوابرد مورد استفاده قرار گیرد. همچنین هلیکوپترهای آن برای مبارزه با زیردریائیها نیز قابل استفاده است. برای ساختن میسترال کارخانهای در سنت پترزبورگ ایجاد خواهد شد و خلاصه این انتقال تکنولوژی به روسیه قدرت مانور دریائی این کشور را افزایش خواهد داد. اما برای اینکه همه بدانند و آگاه باشند که جهان اسلام از کفار غرب به مراتب پیشرفتهتر است، به ما گفتند امروز اربعین است و «یک میلیون شیعه در کربلا برای حسین سوگواری کردند!» فیلم پیشرفت و ترقی را هم نشان دادند تا فکر نکنیم دروغ میگویند: ریش، چادرسیاه، و ... و خلاصه اصلاحات دمکراتیک در جهان اسلام بر اکران تلویزیون چنان برق، برق میزد که چشم کور میکرد!
همچنانکه پیشتر نیز اشاره کردهایم، در چارچوب برنامة «رهبرسازی»، استعمار با پیروی از الگوی کربلا یا قهرمان تولید میکند، یا رهبر شهید و مظلوم! نیازی نیست که بگوئیم ایجاد «سنگرحق» برای رهبر محبوب و برگزیدة طویلة مککارتی فقط با شهیدسازی و اسیرگیری، یعنی با گسترش خشونت امکانپذیر میشود. به عبارت دیگر، موفقیت برنامة سربازگیری در گرو گسترش خشونت در سطح جامعه است. و دقیقاً به همین دلیل است که حکومت اسلامی با زندانی کردن مخالفنمایاناش نظیر ابراهیم یزدی، تمام تلاش خود را برای گسترش خشونت به کار میگیرد. و البته در این تلاش مقدس از همراهی محفل آورام چامسکی نیز برخوردار میشود.
از قدیم گفتهاند، «دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشانحالی و درماندگی.» اگر اوضاع به همین منوال پیش رود، و نگرانی فاشیستها افزایش یابد، در «اربعین» آینده، هابرماس و چامسکی با پیراهن سیاه در کربلا حضور یافته، و با شعار «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» از اصول و ارزشهای اسلام و به ویژه از شرافت ابراهیم یزدی دفاع میکنند. مسلم است که حضرات برای بازتولید شرایط فعلی، و رفع «نگرانی» سال آینده نیز بمبی در روسیه منفجر خواهند کرد. ولی همانطور که گفتیم، «نگرانی» تاریخساز نیست و با انفجار بمب در میان غیرنظامیان کاری از پیش نخواهند برد. به قول معروف «شبشاش»، فقط چند لحظهای احساس گرمای مطبوع خواهد کرد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت