چهارشنبه، بهمن ۲۷، ۱۳۸۹


گاو و گاس!
...


حدود یک سدة پیش، ‌میرزا ملکم‌خان در روزنامة «قانون» نوشت:
«پست‌ترین قوانین، بهتر از بی‌قانونی است»
منبع: فریدون آدمیت، «فکر آزادی و مقدمة نهضت مشروطیت»،‌ انتشارات سخن، ص. 127.

آنگلوساکسون‌ها همه روزه حدیث نبوغ سرشارشان را در بوق‌جهانی می‌گذارند، چرا که «صاحب‌بوق» کسی نیست جز خود آنگلوساکسون‌ها. بله، بعضی‌ها همچون پرزیدنت دیمیتری مدودف، «صاحب‌زمان» هستند، و بعضی دیگر که «زمان» به نفع‌شان پیش نمی‌رود، به ناچار بوقی خریده و «صاحب‌بوق» شده‌اند. سایت نووستی، مورخ 20 بهمن ماه 1389 در مطلبی به قلم «نیکلای ترویتسکی»، تحت عنوان، «رئیس‌جمهور روسیه، صاحب زمان» به مخالفت دیمیتری مدودف با تغییر ساعت روسیه به زمان زمستانی اشاره کرده. ما هم با توجه به ارجاعات «صاحب زمان» نزد شیعی‌مسلکان این عبارت را برای رئیس جمهور روسیه برگزیدیم تا قافیه‌مان برای «صاحب‌بوق» جفت و جور شود.

صاحبان بوق می‌پندارند با دمیدن در بوق می‌توان «انسان» را از بینائی، شنوائی و قدرت تفکر محروم کرد و منطق او را نیز به چالش کشید. از اینرو همزمان با فوت کردن در آستین اسلامگرایان مصر، به داغ کردن تنور جنگ زرگری مرده‌شویان در کشورمان کمر همت بسته‌ و مسابقات مرده‌خوری ترتیب داده‌‌اند. بی‌بی‌سی فارسی نیز داوری این مسابقات مهوع و مهیج را به شیرین عبادی، برگزیدة محفل نوبل واگذار کرده، تا ایشان به مشتاقان بگویند برندة خوشبخت جسد «ژاله»، یا بهتر بگوئیم «صاحب‌مرده» کیست؟ چرا که سنگر حق همواره در اختیار «صاحب مرده» قرار خواهد گرفت. تاکنون «صاحب‌زمان» و «صاحب‌بوق» داشتیم؛ اینک باید «صاحب‌مرده» را هم به فهرست صاحبان بیفزائیم!

یادآور شویم «صاحب» را به زبان عامیانه «صاب»‌ می‌گویند که هیچ ارتباطی با اتومبیل «ساب» ندارد! کارخانة‌ ‌«ساب» ظاهراً متعلق به کشور سوئد است؛ به عبارت دیگر سوئد «صاب ساب» است و اتومبیل تولید می‌کند،‌ حال آنکه کسی که به قول مرده شویان «شهید» داده، یا همان «صاب‌مرده»، پیرو خط توحش امام بوده و تولیدات‌اش به «مرگ» و زوزه و روضه و مداحی و معجزه محدود می‌شود. از اینرو «صاب مرده»، ‌ همچون «صاحب امر»‌ همواره مورد الطاف و عنایات ویژة «صاحب بوق» قرار داشته و دارد. «صاحب امر» را همه می‌شناسیم؛ معجزة ایشان در تبریز گاوی را به «بزرگ‌مقام» تبدیل کرد، و کنسول بریتانیا که امیر کبیر قصد اخراج‌اش را داشت برای گرامیداشت گاو مذکور یک «چلچراغ» اهداء فرمود، چرا که «حکم» بزرگ‌مقام بر قوانین دولت تقدم داشت؛ ایشان «تقدس» یافته بودند:

«دولت در نخستین قدمی که برای محدود گردانیدن قدرت روحانی برداشت موفق گردید. دیری نگذشت که حکایت معجزه کردن یکی از امام‌زاده‌های تبریز رخداد. [...] قصابی گاوی را برای کشتن می‌برد، گاو بند گسیخت و به بقعه پناهنده گردید [...] پس [...] تهنیت همی گفتند که تبریز شهر صاحب‌الامر شد، از مالیات و حکم حکام معاف است [...] حکم با بزرگ‌مقام است [...] بلوای معجزه [...] روحانیت را [...] به سیاست غالب گردانید»
منبع: «امیر کبیر و ایران»

بله «صاب‌مرده» را دست‌کم نگیریم که سرچشمة قدرت روحانی‌ات است و پیروزی در مسابقات «صاب مرده»، ‌ همچون پیروزی در جام جهانی فوتبال امتیازات فراوان به ‌همراه دارد البته برای آخوند و استعمار که سیاست را «عین دیانت»، محدود به روضه و زوزه و حق و باطل و مرده خوری یا به قول مش‌قاسم، «لشخوری»‌ می‌خواهند.

روز گذشته لشخورهای جمکران بر سر تابوت «ژاله» به زد و خورد پرداختند؛ و این است شیوة نوین کشورداری! بهتر است بگوئیم این است پیامد کشمکش آنگلوساکسون‌های اسلام‌پناه دو سوی آتلانتیک با مسکو. از اینرو ابعاد این درگیری‌ها به مرزهای ایران محدود نمی‌ماند؛ هر کجا منافع «صاحب بوق» با منافع «صاحب زمان» در تقابل قرار گیرد، و «صاحب زمان» در وضعیت مناسبی قرار داشته باشد، «صاحب بوق» برای تأمین منافع خود از هیچ پستی و پدرسوختگی فروگذار نخواهد کرد. از آنجمله است، تبدیل ملت ایران به گوشت دم توپ روسیه؛ از طریق شایعه‌پراکنی و برگزاری مسابقات «صاب‌مرده.» البته همین برنامه را «صاحب‌بوق» در کشورهای دیگر به شیوه‌های متفاوت به مورد اجرا در ‌آورده. به عنوان نمونه این برنامه در فرانسه از طریق هیاهو پیرامون ارتباط وزرا و یا نخست‌وزیر با بن‌علی و حسنی مبارک اجرا می‌شود؛ در ایتالیا ارسال قایق حامل پناهندگان فرضی تونس جنجال مطلوب را به پا کرده، و هیاهوی رسانه‌ای پیرامون زندگی خصوصی برلوسکنی در چارچوب همین برنامة مقدس صورت می‌پذیرد.

عجیب اینجاست که هیچ گزارشی از ارتباط آنگلوساکسون‌ها با شخص حسنی مبارک و یا بن‌علی پخش نمی‌شود. حال آنکه نقش اینان در مصر و تونس به مراتب از نقش فرانسه سرنوشت‌سازتر است! بنابراین اگر نخست‌وزیر یا وزرای دولت فرانسه از الطاف ویژة بن‌علی نصیبی برده‌اند، به طریق اولی دولتمردان بریتانیا و مقامات یانکی‌ها از لطف و مرحمت بسیار بیشتری برخوردار شده‌اند. ولی از آنجا که بوق‌های‌شان خفقان اختیار کرده‌اند، افکارعمومی می‌باید بپذیرد که لندن و واشنگتن از افتضاح و رسوائی و جنایات مترسک‌های‌شان در جهان سوم مبری هستند، و به قول شیخ مسعود بهنود «گردی بر دامان کبریائی‌شان نمی‌نشیند!»

اینگونه است که لندن و واشنگتن، ‌ حامیان اصلی حکومت جمکران می‌توانند به گزاف در جایگاه والای مدافع آزادی قرار گیرند و هیلاری‌کلینتن و ویلیام هیگ با اظهارات خررنگ‌کن و ابله‌پسند‌شان دولت‌های متبوع خود را «مخالف» حکومت اسلامی جمکران معرفی کنند، حال آنکه واقعیت جز این است. به گواهی تاریخ معاصر، لندن و واشنگتن به ویژه در ایران، پاکستان و افغانستان همواره از اسلام‌گرایان و توحش‌ حکومت‌های دینی پشتیبانی کرده‌اند، چرا که قانون‌شکنی، انسان‌ستیزی و لشکرکشی خیابانی به نام مرگ و مقدسات ویژگی اسلام‌گرایان بوده، هست و خواهد بود.

این است دلیل طرفداری بیشرمانة آنگلوساکسون‌ها از اوباش سبز و دیگر مرگ‌پرستانی که مطالبات ابلهانه‌شان به شعار «مرگ بر خامنه‌ای» محدود می‌شود، و مطالبات همپالکی‌های واژگون‌نمای‌شان هم از آرزوی «مرگ» برای سه ریش و پشم مزدور یعنی، میرحسین‌ موسوی، کروبی و خاتمی فراتر نمی‌رود! حال آنکه مرگ خامنه‌ای مفلوک و سه مزدور سبز به هیچ عنوان مشکلات ایران را حل نخواهد کرد، هر چند گره از کار فروبستة آنگلوساکسون‌ها خواهد گشود. حضرات که در مصر با استعفای ناگهانی «مبارک» زیرپای‌شان کشیده شد، با توسل به شایعه، پروپاگاند بر علیه سکولارهای مصر را آغاز کرده‌اند و کیهان جمکران نیز تولیدات مقدس ارباب را به عنوان «حقایق الهی» در بوق گذاشته.

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

کیهان، مورخ 27 بهمن ماه 1389 خبر ویژة خود را به گزارش هفته نامة‌ «تایم» اختصاص داده و از کمک مالی آمریکا به احزاب سکولار مصر «قصه» می‌گوید. حال آنکه پیشخدمت هریتیج کلاب اگر ذره‌ای شعور می‌داشت، با توجه به حمایت آمریکا از طالبان و به ویژه با در نظر گرفتن سخنرانی اسلام‌نواز اوباما در مصر چنین ادعای ابلهانه‌ای نمی‌کرد. ایشان فراموش کرده‌اند که سال گذشته باراک اوباما، بدون اشاره به تاریخ پیش‌اسلامی مصر، چه سخنرانی شیوائی در این کشور ایراد فرمودند که در همین وبلاگ نیز مورد بررسی قرار گرفت. بجای دروغ‌پراکنی و شایعه‌پردازی پیرامون حمایت ارباب از دمکراسی و سکولاریسم بهتر است نگاهی به عملکرد گاوچران‌ها بیاندازید؛ اینان هرگز از دمکراسی حمایت نکرده‌اند. طرفداری آنگلوساکسون‌ها از دمکراسی در شایعه‌پردازی مزدوران‌شان به ویژه در جمکران ریشه دارد:‌

«بسته‌هاي مالي براي دوپينگ احزاب سكولار مصر»

این است عنوان «خبرویژة‌ کیهان» امروز! پاسدار شریعتمداری که همچون دیگر پیروان خط توحش امام از عقب‌نشینی ارباب به هراس افتاده، هذیان‌گوئی پیشه کرده و می‌پندارد، بافتن رطب و یابس دکان یانکی‌ها را رونق خواهد داد و عقب‌نشینی‌شان را از انظار پنهان می‌دارد.

هر گامی که استعمار به عقب بردارد، با عوعوی سگ‌های هارش پوشش داده می‌شود. پیامد عقب‌نشینی حضرات در مصر و اخراج هیزاکسلنسی از ایران، به جنجال هجوم پناهندگان تونسی به ایتالیا، و خبر جنجالی شرکت قذافی در تظاهرات ضدقذافی انجامید! بله، قرار است معمر قذافی بر علیه خود تظاهرات کند! حداقل حنازرچوبه، مورخ 25 بهمن‌ماه سالجاری در گزارشی با کد: 30244920 چنین ادعائی کرده:

«معمر قذافي،‌ رئيس جمهور ليبي اعلام كرد كه در تظاهرات مردمي در اين كشور بر ضد حكومتش شركت خواهد كرد[...]»


این لات‌بازی تداوم همان نمایش مهوعی است که «جنبش سبز» در ایران به راه انداخته. خلاصه اگر موسوی و کروبی که عمری همکار و هم‌سفرة خامنه‌ای جنایتکار بوده‌اند بر علیه او «فعالیت» می‌کنند، قذاقی هم باید بتواند بر علیه قذافی تظاهرات کند! تازه رسیدیم به فیلم معروف «کرامر علیه کرامر!» کرامرها هم ظاهراً می‌خواستند از یکدیگر جدا شوند! باری، جنجال و هیاهو پیرامون جنبش‌سبز و دیگر اراذل جمکران با داده‌های انفجار در فرودگاه مسکو پیوند مستقیم دارد! به عبارت دیگر، هر چه سازمان سیا در آستین میراوباش موسوی و شیخ مهدی کروبی فوت کند، و در ایران لشکرکشی خیابانی به راه اندازد، ارتباط «تروریست ـ مسلمان‌ها» با انفجار فرودگاه مسکو گسترده‌تر می‌شود! شاهدیم که انفجار فرودگاه مسکو در تاریخ 24 ژانویه 2011، رفته رفته ابعاد یک «مینی‌کودتا» به خود گرفته!

ابتدا این انفجار به حساب سهل‌انگاری مسئولان فرودگاه گذاشته شد، و پس از انتشار یک فیلم ویدئوی الکی از «دوکو عمروف»، دیمیتری مددوف هم چند تن از مأموران امنیتی را از کار برکنار کرد. ولی امروز خبر رسیده که عامل انفجار فرودگاه مسکو، چند ماه به عنوان مأمور پلیس انجام وظیفه می‌کرده! سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 15 فوریه 2011 که این خبر را انتشار داده، همچنین از کشف مهمات نظامی در گمرک فرودگاه مسکو خبر می‌دهد! اعلامیة گمرک فرودگاه مسکو حاکی از آن است که در وسائل خانمی با ملیت «اسرائیلی ـ آمریکائی»، که از تل‌آویو عازم نیویورک بوده، «مهمات ویژة تفنگ» [فشنگ] یافت شده! همزمان با این کشفیات، نمایندگان به اصطلاح «مجلس» جمکران بجای پرداختن به وظائف خود، در صحن مجلس «فرمایشی» بر علیه موسوی و کروبی و خاتمی تظاهرات به راه انداختند و به این ترتیب کشور را به دوران نورانی آن وحشی بیابانی و حکومت خیابانی شیخ مهدی بازرگان بازگرداندند، البته اینبار در صحن مجلس!

بله پس از 32 سال لات‌بازی و عربده‌جوئی در خیابان، «نظم» ماشاالله قصاب خود را بر قوة‌ مقننة حکومت اسلامی نیز تحمیل کرد. تصاویری که روز گذشته از «قوة‌ مقننة» جمکران به سراسر جهان مخابره شد، چهرة واقعی حکومت فاقد نظم قانونی را بر ملا کرد. خلاصه «تظاهرات خودجوش» اوباش که در بهار عاظادی به رهبری ماشالله قصاب و زهراخانوم در خیابان‌های تهران صورت می‌گرفت، از تاریخ 15 فوریه 2011، همزمان با درگیری «لش‌خورها» بر سر تابوت «ژاله»، مجلس ملایان را نیز به زیور توحش آراست. گروهی از به اصطلاح «نمایندگان» مجلس جمکران با مشت‌های گره کرده در برابر میز ریاست پاسدار علی‌کوچیکه ایستاده و عربدة «مرگ» سر دادند؛ مرگ بر موسوی، کروبی و خاتمی، مزدوران وفادار استعمار. دلیل هم‌ اینکه استعمار مهره‌های خود را هرگز نابود نمی‌کند.

اینان یا همچون مصدق منفور،‌ رهبر مردمی و محبوب‌اند و از موضع قدرت زمینة تاراج و سرکوب ملت ایران را فراهم می‌آورند، یا می‌بایست در جایگاه حسین مظلوم بنشینند. و اینک که ارتش ناتو رهبر جنبش سبز، هیز‌اکسلنسی را از کار برکنار کرده، لازم است جیره‌خواران‌ ایشان در ایران به اسطوره تبدیل شوند.

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

در پی انتشار خبر جانگداز برکناری سایمون‌گاس، مرده‌شویان هر روز برای هیزاکسلنسی محبوب و ناکام «گودبای پارتی» ترتیب می‌دهند! مراسم گودبای پارتی ایشان در خیابان و در مجلس مفتضح جمکران به دو شیوة متفاوت برگزار می‌شود. در خیابان با شعار مرگ بر خامنه‌ای از «خدمات» سفیر بریتانیا قدردانی به عمل می‌آید، حال آنکه در مجلس مفتضح،‌ از این خدمات به صورت واژگونه و در راستای تبدیل مزدور به قهرمان شهید قدردانی می‌شود. به همین دلیل روز گذشته نمایندگان مفتخور و مفتگوی جمکران برای حفظ منافع ارباب خواهان اعدام کروبی و موسوی شدند.

جیره‌خواران بریتانیا در کشورمان همواره می‌باید در چارچوب الگوهای مقدس بی‌بی‌گوزک‌های کربلا قرار گیرند؛ از اینروست که اینان همچون میرحسین موسوی، چه در قدرت باشند و جنایت کنند، و چه با هدف جنگ زرگری در برابر قدرت قرار گیرند، همواره «برحق» شناخته خواهند شد، و همواره نفس‌کش می‌طلبند، و قانون‌شکنی می‌کنند تا برای گسترش منافع ارباب، دامنة خشونت را گسترش دهند و سنگر حق فراگیر به وجود آورند. به همین دلیل است که هیلاری کلینتن و ویلیام هیگ نیز از اینان حمایت می‌کنند. هر چه خشونت و بی‌نظمی در ایران گسترش یابد، دست استعمار برای چپاول بازتر خواهد شد. این است «حکمت» سخنان احمقانة عبدالله گل در تهران!

عبدالله گل، رئیس جمهور «اسلام‌ستان» ضمن بازاریابی برای فرآورده‌های «حلال» متعلق به به سرمایه‌داری اسرائیل، و پس از قالب کردن چند هزار تن خیارشور گندیده و باسلق ترشیده به دولت مستقل و قدرقدرت جمکران، مرده شویان را گفت، «خواست مردم» را برآورده کنید، تا جاودان و استوار بمانید و مثل «مبارک» سرنگون نشوید! هر چند خواست تل موهوم «مردم» جز «مرگ» و ابهام نبوده و نیست.

یکی از «بوق‌ها»، به نقل از روزنامة‌ «زمان» چاپ ترکیه روایت فرموده که طی نشست خبری رئیس جمهور ترکیه، در تاریخ 25 بهمن‌ماه سالجاری، خبرنگاران ایشان را در جریان تظاهرات «هواداران اصلاحات» و قطع شبکة‌ اینترنت و تلفن همراه قرار دادند و آن حکیم خردمند فرمودند:

«دوران كنونی، متفاوت است [...] نباید هیچ اقدامی علیه مردم انجام شود [...] من، پیش از [...] تظاهرات مردمی در كشورهای منطقه، به سران كشورها [...] هشدار داده بودم. تركیه [...] دموكراسی خود را توسعه داده و [...] و تابوهائی را كه تاكنون با آن مواجه بوده [...] از میان برمی‌دارد [...]»
منبع: پیک‌نت

گویا رئیس اسلام‌ستان «تابو» را با «ممنوعیت» در قوانین انسان‌محور اشتباه گرفته‌اند و می‌پندارند حضور روسری و چادر در کاخ ریاست جمهوری و نهادهای دولتی نشان «دمکراسی» می‌باید تلقی شود! حتماً آخوند ویلیامز ضمن خواندن یاسین به گوش «گل»، ایشان را با تعریف نوینی از «تابو» نیز آشنا کرده! بین خودمان بماند، ولی در تاریخ 15 فوریه سالجاری، یعنی در فردای بلبل‌زبانی‌های «گل»، آسوشیتد‌پرس نیز همچون «بلبل» خوش‌الحان دستگیری دهها نفر از کردهای طرفدار اوچالان را در چند شهر ترکیه چه‌چه زد! و خلاصه معلوم شد، جناب عبدالله گل، زیادتر از دهن‌شان «گ...خوری» فرموده بودند.

به حق حرف‌های نشنیده! «حق تظاهرات» از درافشانی‌های هیلاری کلینتن، وزیر امورخارجة یانکی‌ها است. هیلاری هم حقوق‌دان است و می‌داند «حق تظاهرات» جزئی است از مجموعه حقوق‌ اجتماعی انسان‌محور و در حکومت خدامحور به رسمیت شناخته نمی‌شود. این حکومت توحش دستپخت شماست پس لطف فرموده خود را به خری‌ات نزنید! باری خانم کلینتن که مدافع حق و حقوق از آب درآمده‌اند، روز گذشته خطاب به نوکران در جمکران فرمودند، همانطور که از تظاهرات مردم مصر و تونس حمایت کردید از تظاهرات مردم ایران هم باید حمایت کنید. مسلماً نظر لطف ایشان به تظاهرات کذا دلیل دارد؛ در این تظاهرات جز مرگ شعاری نمی‌شنویم! در پی انتشار سخنان گهربار خانم کلینتن، سگ‌های‌ هار بریتانیا در مجلس مفتضح جمکران، با عربدة‌ «مرگ بر موسوی»، خواهان اعدام کروبی و موسوی شدند؛ در حالیکه همپالکی‌های‌شان با شعار «مرگ بر خامنه‌ای» به خیابان ریخته بودند. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم «رادیوفردا» و بی‌بی‌سی نیز «تظاهرات انبوه» مخالفان را در بوق گذاشته، و از «الله‌اکبر روی بام» حدیث و روایت می‌بافتند.

«نادرمیرزا که ناظر این [...] نمایش بود، ‌ می‌نویسد، آن گاو را میر فتاح برده بود، جلی از بافتة کشمیر بر او انداخته، فوج همی رفتند و بر سم آن حیوان بوسه همی زدند، ‌ ‌و قیعة آن حیوان به تبرک همی ربودند. بزرگان بدانجای چراغدان‌ها و پرده‌ها به نذر همی بردند. تا بجائی که سفیر انگلیس چهلچراغی بلور بفرستاد و بیاویختند[...]»
همان منبع

این است فایدة حاکمیت مقدسات بر جامعه! هیزاکسلنسی مأموریت داشتند از میرحسین یک «بزرگ‌مقام» دیگر بسازند، حال که در این ماموریت مقدس شکست خورده‌اند لازم است، کاروان خردجال با شعار مرگ به روزمرة‌ ملت ایران تحمیل شود.

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

همانطور که می‌بینیم دو روی سکة استعمار جز «مرگ» نیست. باسلق‌های ترشیدة اهدائی «گل» همانقدر مرگ‌آور است که مطالبات خشونت‌طلبان «جنبش سبز». استعمار برای اشغال فضای سیاسی گلة مزدوران خود در حکومت اسلامی را به دو گروه کاذب مخالف و موافق تقسیم کرده‌ تا اینان همچون دوران نکبت‌بار صدارت مصدق شب و روز فریاد «زنده باد، مرده باد» سر دهند. البته از آنجا که دامنة توحش گسترش یافته، جیره‌خواران غرب اکنون جز مرگ پیامی ندارند؛ خواست تل موهوم «مردم» در عربدة «مرگ» خلاصه می‌شود. «مرگ بر خامنه‌ای» در خیابان، ‌ و «مرگ بر موسوی» در مکانی که ظاهراً به «قوة»‌ مقننه اختصاص یافته! مکانی به نام «مجلس شورای اسلامی» که همچون حکومت اسلامی تبلور توحش استعماری است.

باری، اکنون که همه برای ایجاد سنگر توحش «حق» به جنب و جوش افتاده‌اند، ما هم از حق نگذریم؛ دعوا بر سر تابوت «ژاله»، گام بلندی بود که همین «مردم» به سوی توحش برداشتند. «بی‌بی‌سی» هم بلافاصله شیرین عبادی را برای دفاع از «حق» توحش به صحنه آورد. مسلماً اینهمه پیشرفت و ترقی در عرصة‌ خشونت و توحش و حماقت، جز در سایة «انقلاب» اسلامی‌ای که 32 سال پیش ارتش ناتو بر ملت ایران تحمیل کرد امکانپذیر نمی‌شد!


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت