سه‌شنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۹

قلب نیروگاه!
...

میرزاملکم‌خان در مقاله‌ای تحت عنوان «اصول مذهب دیوانیان» می‌نویسد:

«اولیای دولت علیة ایران [...] به چه هنر صاحب چنان امتیاز شده‌اند؟ به هنر اینکه ایران را فقیرتر و ذلیل‌تر و خراب‌تر از هر نقطة روی زمین ساخته‌اند. از برای پیشرفت چنان مأموریت مقدس باید صاحب چه فضائل باشند؟ اولاً‌ باید از هیچ نوع رسوائی ابداً خجالت نکشند، ثانیاً باید از روی صدق و ایمان دشمن معرفت و مروج منتهای قرمساقی باشند[...]»
منبع: فکر آزادی و مقدمة نهضت مشروطیت، فریدون آدمیت

نگذاشتند با خیال راحت یک فستیوال فلامنکو تماشا کنیم! از روز 23 فوریه 2011 که سایت‌های حکومت جمکران خبر دادند سوخت هسته‌ای را از «قلب» نیروگاه بوشهر تخلیه کرده‌اند، زلزله شد! ابتدا نشست اعضای ناتو در بوداپست برای دخالت نظامی در لیبی بی‌نتیجه ماند،‌ چرا که وزیر دفاع ایالات متحد، یعنی فرماندة ارتش ناتو به حضرات تفهیم کرد که می‌باید رویای دخالت نظامی، مشابه لشکرکشی به عراق و افغانستان را از سر به در کنند. در گام بعد، جهت تحکیم پایه‌های «امارات قفقاز»، خبر ایجاد یک محور نوین استعماری شامل «تهران ـ تفلیس ـ تل‌آویو» را در بوق گذاشتند. ولی ترمیم کابینة فرانسه، و به ویژه برکناری «میشل آلیوماری» این طرح سرشار از نبوغ را مسلماً ابتر خواهد کرد، چرا که وزیر سابق امورخارجة فرانسه، مجری سیاست اسلام‌نواز محفل «کارتر ـ برژینسکی» بود. محفلی که همچون واتیکان خود را مخالف جنگ می‌نمایاند،‌ و از تهاجم نظامی به عراق نیز حمایت می‌کرد.

خلاصة کلام، نشست بی‌نتیجة‌ اعضای ناتو در بوداپست، ترمیم کابینة فرانسه و شایعة‌ تشکیل محور «تهران ـ تفلیس ـ تل‌آویو» به عقب‌نشینی جنگ‌طلبان در لبنان انجامید و سرانجام کاردینال راتزینگر با استعفای «نصرالله صفیر» موافقت فرمودند! بله، اعضای ناتو در واقع برای حضور نظامی در لیبی خیز برداشته بودند منتهی فرمانده‌شان، یعنی وزیر دفاع ایالات متحد آب پاکی روی دست‌شان ریخت و گفت، بی‌خیال لشکرکشی! مخالفت پنتاگون با حضور نظامی ناتو در لیبی باعث شد، اعضای اتحادیة اروپا دست در دست وزارت امورخارجة آمریکا بر سیاست سنتی لندن متمرکز شوند. این سیاست جز همان روند محفل «کارتر ـ برژینسکی» نخواهد بود: حمایت بی‌قید و شرط از «آشوب» و «آخوند» در کل مناطق مسلمان‌نشین، به ویژه در ایران آنهم در پوشش فریبندة «دفاع از حقوق بشر!» نیازی به توضیح نیست که بگوئیم «بشر» مورد نظر حضرات در واقع «ضدبشر» و دین‌فروش است.

برای دفاع از این نوع «حقوق بشر»، ابتدا یک عملیات تروریستی در «نالچیک» روسیه سازمان یافت، سپس بیانیة‌ مضحک هیلاری کلینتن در ستایش از «شجاعت» تظاهرکنندگان ایرانی منتشر شد، و وزیر امورخارجة «سابق» فرانسه نیز دوان دوان خود را به کویت رساند. همزمان، رئیس جمهور فرانسه، به عنوان رئیس «گروه 20» به ترکیه سفر کرد و نخست وزیر بریتانیا نیز در قطر، ضمن ابراز آمادگی برای «مذاکره» به شاخ و شانه کشیدن برای نوکران در جمکران پرداخته آن‌ها را به اعمال تحریم‌های نوین تهدید کرد. ناگفته نماند که این تحولات استراتژیک در پی انتشار نامة شیوای حاج فرج دباغ صورت پذیرفت.

بله، نامة حاج فرج را دست‌کم نگیریم! این نامه پائین‌تنة صبیة حاج فرج‌دباغ را به عنوان مدرن‌ترین و پیشرفته‌ترین «کافرسنج» جهان در اختیار مشتاقان قرار داد. بی‌دلیل نبود که به پیروی از بی‌بی‌سی، همة طرفداران حکومت «عدل علوی» و «اسلام راستین» و جنبش سبز، یعنی همة طرفداران ابهاماتی از قماش کفر و ظلم و ستم و غیره‌ این ابتذال‌نامه را منتشر کردند. چرا که در پی فروپاشی اتحاد شوروی، الصاق برچسب «کمونیست» دیگر کارساز الا‌غ‌های طویلة‌مک کارتی نیست. جیره‌خواران سازمان سیا لازم است به پیروی از واتیکان، «کافر» را بجای «کمونیست» بنشانند تا بر اساس آیات الهی «قتل» او نیز به عنوان «حکم الهی» توجیه شود. به این ترتیب دست «فدائیان اسلام» در مناطق مسلمان‌نشین برای جنایت بازتر خواهد شد. پیش از ادامة مطلب در پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی بگوئیم، آمران قتل کسروی در لندن و واشنگتن نشسته و ادعای دفاع از حقوق بشر دارند؛ «فدائیان اسلام» پادوهای‌شان هستند.

شاهدیم که همین مدعیان دفاع از حقوق بشر پس از تضعیف معمر قذافی به پروپاگاند برای «اسلام رادیکال» مشغول شده‌اند. در حکومت اسلام رادیکال، اوپوزیسیون فقط می‌تواند اسلامی باشد. به همین دلیل بود که یک‌روز پیش از نشست شورای حقوق بشر در ژنو،‌ بی‌بی‌سی، رادیوفردا و دیگر بوق‌های طویلة مک‌کارتی، آیات عظام مترقی و اوباش سبز را دوباره به میدان آورده بودند. غروب 27 فوریه 2011 در سایت‌های بی‌بی‌سی و رادیوفردا جز آخوند و چادرسیاه هیچ نبود. چرا که روز 28 فوریه، هیلاری کلینتن می‌بایست در ژنو از «حقوق‌بشر» دفاع می‌کرد، ‌ البته از حقوق‌ انسان‌ستیز «بشردینی!» وزیر امور خارجة یانکی‌ها خیلی هارت و پورت فرمود، ولی زمانیکه تصمیم با پنتاگون است، جیغ و فریاد وزیر امورخارجه کاری از پیش نخواهد برد. به ویژه که سنگر ایشان با برکناری «میشل آلیوماری» در فرانسه در حال فروپاشی است!

خروج میشل آلیوماری از دولت نیکولا سرکوزی و استقرار «آلن ژوپه» در جایگاه وزارت امور خارجة فرانسه، پایان دولت «فرانسوا فیون»، نخست وزیر فعلی را نوید می‌دهد. فرانسوا فیون که همسرشان نیز تبعة بریتانیا تشریف دارند، در واقع نخست وزیر انتصابی انگلستان در کشور فرانسه به شمار می‌روند. ترمیم کابینه توسط نیکولا سرکوزی و برکناری آلیوماری در تاریخ 27 فوریه 2011، گذشته از تضعیف فرانسوا فیون، بازتاب کاهش نقش بریتانیا در سیاستگزاری‌های فرانسه است. خلاصه در این شرایط اگر بگوئیم خروج آلیوماری از کابینه به اتحاد کهن بریتانیا و فرانسه پایان داد، گزافه نگفته‌ایم؛ معرفی روسیه به عنوان حافظ منافع فرانسه در کشور لیبی شاهدی است براین مدعا.

به گزارش سایت فرانسه زبان نووستی مورخ، 27 فوریه 2011، روز 26 فوریه دولت فرانسه به دلیل مسائل امنیتی، نمایندگی‌های دیپلماتیک خود را در لیبی تعطیل کرد، و حفاظت از منافع خود را به روسیه واگذارد! ولی این واقعیات در عرصة سیاست، هنوز به پروپاگاند اسلام‌نواز رسانه‌های فرانسه پایان نداده. فیگارو، مورخ 28 فوریه2011، یک پادشاه متدین و مکتبی و فکل‌کراواتی برای لیبی‌ دست و پا کرده تا مردم لیبی بدون اسلام نمانند. ایشان که چهرة نورانی‌شان را ته ریش کثیفی آراسته، پسر «سلطان ادریس» پادشاه لیبی هستند که با کودتای قذافی تاج و تخت‌شان بر باد رفت و امروز کارفرمایان فیگارو می‌خواهند از «باد» کره بگیرند! در نتیجه، برای سنجش میزان «کفر» پادشاه آیندة‌ لیبی «کافرسنج» به دست گرفته و به سراغ فرزند برومند سلطان ‌ادریس رفته‌اند. ناگفته نماند که کافرسنج اهالی فیگارو از آخرین اختراعات حاج‌فرج‌ دباغ است که اخیراً در دکان بی‌بی‌سی برای فروش عرضه شده بود. «کافرسنج» کذا سریعاً «حقیقت» را برملا می‌کند.

آورده‌اند که اهالی فیگارو نزد پسر سلطان ادریس رفته و از ایشان خواسته‌اند نظر مقدس‌شان را در مورد پائین‌تنة‌ صبیة حاج‌فرج ‌دباغ ابراز فرمایند. از آنجا که پسر سلطان ادریس به آن پائین تنة مقدس «توهین» روا نداشته، با در نظر گرفتن مطلب مستدل و شیوای‌ حاج‌فرج در باب «حکومت کافرپرور»، اهالی فیگارو به این نتیجه رسیده‌اند که فرزند سلطان ادریس نه تنها کافر نیست که خیلی خیلی دیندار و متعهد و مکتبی است، ‌چرا که هرگز به نوامیس حاج‌فرج دباغ توهین روا نمی‌دارد. حال که با طرز کار «کافرسنج» آشنا شدیم بهتر است ببینیم «مخالف‌سنج» چگونه کار می‌کند. «مخالف سنج» از اختراعات کهن سازمان مقدس «سیا» است و کارکردن با آن به هیچ تخصصی نیاز ندارد؛ کافی است همچون جانوران رفتار اجتماعی‌تان غریزی و منطق‌ستیز باشد. ‌

کمتر از دو ماه پس از «خودکشی» علیرضا پهلوی، ‌ «آزاده شفیق» نیز به دلائل نامعلوم در گذشت! این خبر نیز همچون خبر تخلیة سوخت هسته‌ای نیروگاه بوشهر در تاریخ 23 فوریه 2011 منتشر شد. به نظر می‌رسد «دست الهی» با حذف موانع از سر راه سلطنت رضاپهلوی، حکومت اسلامی را آرام، آرام از «شیخ» به سوی «شاه» می‌راند. پس از انتشار بیانیة‌ اوباش سبز در تاریخ سوم اسفندماه سالجاری، آخوند مصلحی، طی مصاحبه با شبکة 3 سیمای جذام زدة جمکران اعلام داشت، «تظاهرکنندگان سلطنت‌طلب، طرفدار مجاهدین خلق و بهائی هستند!» بله، این است یکی از فواید سر دادن شعار پوچ و ابلهانه از قماش «یا‌حسین»، «الله اکبر» و «مرگ بر خامنه‌ای!» به این شعارهای احمقانه همه چیز می‌توان «آویزان» کرد. ساواک جمکران برای سرکوب مخالفان حکومت توحش از همین شعارهای پوچ تغذیه می‌کند. از اینرو ما از همة طرفداران استقرار دمکراسی در ایران می‌خواهیم صفوف خود را از طرفداران موسوی و کروبی جدا کنند. ما خواهان مرگ هیچکس نیستیم. بارها گفته‌ایم، بازهم می‌گوئیم مخالفت ما با فرد و گروه نیست، ما با حکومت «خدامحور» مخالف‌ایم. خواست ما استقرار دمکراسی در کشورمان است و شعارمان به «دمکراسی» محدود می‌شود؛ از اینرو از ابهام‌طلبان سبز حمایت نمی‌کنیم، پس بهتر است «کاترین اشتون» آن لحاف‌کرسی سبز را از گردن بلورین‌اش باز کند!

در تاریخ 25 فوریه2011، مخالفت رسمی پنتاگون با لشکرکشی ناتو به لیبی باعث شد حضرات تقویت جبهة «ت. ت .ت»، یعنی محور «تهران ـ تفلیس‌ ـ تل آویو» را در دستورکار قرار دهند. یک روز پس از نشست بوداپست، خبر احتمال «لغو روادید» بین گرجستان و اسرائیل با کد: 30267300، و تحت عنوان «گرجستان و رژيم صهيونيستي رواديد اتباع يكديگر را لغو مي‌كنند» در حنازرچوبه مورخ، 26 فوریه 2011 انتشار یافت! جالب اینجاست که حدود 4 ماه پیش، یعنی در تاریخ 13 آبانماه سالجاری رسانه‌ها از لغو روادید بین گرجستان و حکومت مرده‌شویان نیز خبر داده بودند! گویا مسئولان حنازرچوبه این رخداد پیش‌پاافتاده را فراموش کرده‌اند! سایت «تابناک»، مورخ 13 آبانماه 1389، در مطلبی با کد:‌ 128927، و تحت عنوان،‌ «روادید میان ایران و گرجستان لغو شد»‌، می‌نویسد:

«وزرای امور خارجه ایران و گرجستان در پایان گفتگوهای امروز خود، تفاهم نامة لغو روادید بین دو کشور را امضا کردند.»


این نخستین گام در راه ایجاد محور «تهران ـ ‌تفلیس ـ تل‌آویو» بود که یک روز از پس از نشست بوداپست تکمیل شد. به این ترتیب یک محور مبهم به وجود خواهد آمد، چرا که جمکران به دروغ ادعا می‌کند طرفدار فلسطین و خواهان نابودی اسرائیل است. اسرائیل نیز نعل وارونه می‌زند و پیوسته از تجهیز مرده‌شویان به سلاح هسته‌ای فریاد و فغان سر می‌دهد؛ در این میان گرجستان لغو روادید را با هر دو طرف به اجرا گذارده و به این ترتیب راه عبور و مرور مزدوران ناتو در مسیر گرجستان، اسرائیل و ایران را هموار کرده! به همین دلیل است که رسانه‌های اسرائیل در هم‌سوئی کامل با کیهان جمکران می‌کوشند تحولات سیاسی در مصر و تونس و دیگر کشورهای مسلمان‌نشین را از یک‌سو به حساب اسلام‌گرایان بنویسند، و از سوی دیگر با انتساب این تحرکات به حکومت مرده شویان، این واقعیت مسلم را که تحولات اخیر در واقع پیامد منطقی شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه است انکار کنند! اینگونه است که روزنامة کیهان همچون فارس‌نیوز و دیگر رسانه‌های حکومت جمکران مزخرفات «جروزالم پست» و دیگر بوق‌های اسرائیل را بدون کم و کاست طوطی‌وار تکرار می‌کند.

به عنوان نمونه، کیهان، مورخ 27 فوریه سالجاری، خبر ویژة خود را به ترهات «جروزالم پست» اختصاص داده و می‌نویسد، حکومت اسلامی طرفدار حماس و حزب‌الله است، و می‌خواهد اسلام رادیکال را به مصر و عراق و عربستان و ... و کل منطقه صادر کند! اگر دوران «نورانی» امام دجال رهبران «جنبش سبز» را به یاد داشته باشیم، بلافاصله متوجه خواهیم شد که «جروزالم پست» خواهان استقرار حکومت‌های اسلامی در کل منطقه به ویژه در مصر است. چرا که به این ترتیب تو‌افق‌های صلح مصر و اردن با اسرائیل منتفی می‌شود و اسرائیل می‌تواند در انزوای ظاهری قرار گرفته، برنامة تجاوز به کشورهای منطقه و سرکوب ملت‌ها را ادامه دهد. اتفاقاً تلویزیون اسرائیل نیز پروپاگاند ابله‌پسند خود را بر همین محور متمرکز کرده و ادعا می‌کند، حدود 70 درصد مصری‌ها طرفدار اخوان‌المسلمین‌اند و دمکراسی نمی‌خواهند!

در واقع، کیهان نیز به نقل از «جروزالم پست» همین مهملات را نشخوار می‌کند. «جروزالم پست» ضمن فوت کردن در آستین پارة حکومت جمکران، یک اسرائیل «مستقل» هم اختراع کرده و می‌گوید، سیاست ایران می‌تواند غرب را از اسرائیل به هراس اندازد:

«ايران فعالانه به دنبال صدور اسلام راديكال به مصر، اردن، لبنان، يمن، سومالي، بحرين، عراق و عربستان است [...] ايران دنبال نابودي رژيم‌هاي طرفدار غرب است [فقط ایران می‌تواند] اسرائيل را [...] به ديو خطرناكي [...] تبدیل كند و مقامات غربي را بترساند[...]»


می‌بینیم که رسانه‌های اسرائیل هم‌صدا با کیهان، کشور ایران را با حکومت منفور اسلامی در ترادف قرار می‌دهند تا موجودیت «ایرانی» را به عنوان «انسان» انکار کنند. با در نظر گرفتن اینکه پروپاگاند مذکور در بی‌بی‌سی و رادیوفردا نیز جریان دارد، بهتر می‌توان به نقش اسلام‌نواز محور «ت. ت. ت»، یعنی «تهران ـ تفلیس ـ تل‌آویو» پی برد. برنامه این است که حکومت اسرائیل دست در دست مرده‌شویان «اسلام رادیکال» را بر قفقاز حاکم کند؛ با توجه به موقعیت جغرافیائی گرجستان، این کشور به عنوان پایگاه اصلی صدور اسلام رادیکال به قفقاز مد نظر قرار گرفته. این طرح،‌ یعنی صدور توحش به قفقاز واکنش غرب است به پیشنهاد روسیه در داووس.

روسیه خواهان تبدیل قفقاز به یک مرکز توریستی و تفریحات زمستانی است و برای تحقق این طرح قصد دارد پانزده میلیارد دلار سرمایه‌گزاری کند. چنین سرمایه‌گزاری عظیمی بازار تمامی مراکز تفریحات زمستانی در اروپای غربی را که همه ساله میلیاردها دلار به جیب مافیای اروپا سرازیر می‌کند کساد خواهد کرد، و این چشم‌انداز نگران کننده می‌تواند یکی از دلائل لغو روادید بین گرجستان، حکومت اسلامی و اسرائیل باشد. اعضای ناتو برای تأمین منافع خود می‌خواهند ملت‌های ایران و گرجستان را در برابر روسیه قرار دهند.

یک روز پیش از مصاحبة ساکاشویلی در باب لغو روادید با اسرائیل، شهر «نالچیک»، مرکز جمهوری خودمختار «کاباردینو ـ بالکاریا»‌ هدف حملات تروریست‌ها قرار گرفت. به گزارش سایت نووستی، مورخ 6 اسفندماه 1389، چند گروه مسلح، ساختمان سازمان امنیت، چند پست راهنمائی و رانندگی و یک مرکز «درمانی ـ استراحتی» دولتی را با آرپی‌جی و نارنجک هدف حملات خود قرار دادند. خلاصه یک جنگ اعلام نشده و تمام عیار بین جهان غرب و روسیه در جریان افتاده. و از قضای روزگار همین رویاروئی در ایران نام «جنبش سبز» به خود گرفته. جنبشی که رهبر واقعی‌اش هیزاکسلنسی سایمون‌گاس بودند، و از اینرو جز شعار پوچ و مقدسات و مبهمات هیچ حرفی برای گفتن ندارد: الله‌اکبر، یاحسین، مرگ بر ... و مزخرفاتی از این قماش. بی‌دلیل نیست که وزارت امور خارجة ایالات متحد و اتحادیة اروپا شیفتة این به اصطلاح «جنبش» شده‌اند. جنبشی که همچون حکومت اسلامی همه را به بیراهة فریب می‌کشاند.

از انتخابات آزاد در حکومت خدامحور گرفته تا سریال ظلم و ستم «حکومت» بر میرحسین و شیخ مهدی و عیالات‌شان، فاطمه و زهرا، همه و همه به خبرهای داغ در سایت‌های «بی‌بی‌سی» و رادیوفردا تبدیل شده. همین سایت‌ها روز 27 فوریه، برای «فائزه» ماتم گرفته بودند و باز هم آیات عظام‌ مترقی‌شان را به میدان آورده و خلاصه سراپا ریش و نعلین و دستار بودند. البته در لابلای ریش و پشم آیات عظام مترقی، بازنویسی تاریخ نیز ادامه داشت. رادیوفردا، ‌مورخ 6 اسفندماه 1389، در مطلبی تحت عنوان «رهروان مهر و کین» به قلم «مستر» طاهری، «مخالف سنج» کذا را از نیام برکشیده و لگدی نثار مخالفان مصدق می‌کند. «مستر» طاهری ضمن ستایش از کمک‌های آمریکا به مصدق برای ملی کردن نفت می‌نویسد، مخالفان محمد رضاشاه ادعا می‌کنند، اسدالله علم در قتل رزم آرا دست داشته، و قاتل رزم آرا خلیل طهماسبی نبوده:

«شماری از مخالفان محمدرضاشاه،‌ دربار پهلوی را برنامه‌ريز قتل رزم آرا می‌دانستند و می‌گفتند: رزم آرا با اصرار اسدالله علم [...] به مجلس ختم آيه‌الله فيض رفت و کشته شد. اين عده [...] نگهبانان رزم آرا را عامل قتل او می دانند نه خليل طهماسبی را...»

اولاً هیچ اهمیتی ندارد چه کسی عامل قتل بوده، آنچه فراوان است تیغ کش و جنایتکار. مهم این است که بدانیم «دلیل» قتل رزم‌آرا چه بوده! رزم‌آرا با ملی کردن نفت به صورت یکجانبه‌ مخالف بود؛ ‌استعمار هم بدون یکجانبه‌گرائی منافع‌اش تأمین نشده و نمی‌شود، در نتیجه مصدق را به میدان آوردند. همچنانکه بعدها خمینی را به همین منظور علم کردند. ثانیاً برخلاف ادعای آقای طاهری، مخالفان محمد رضاشاه «شاهد» تلفن‌های مکرر اسدلله علم نبوده‌اند، ثالثاً «گفتن» در کار نیست، شاهد عینی و معتبر در کار است که می‌گوید، «پس از سوءقصد به رزم آرا، ساعت‌اش را هم از دستش باز کردند و ...» و همین شاهد خیلی مسائل دیگر هم گفته که ما به شما نمی‌گوئیم؛ فقط یادآوری می‌کنیم که رزم آرا به قتل رسید، چرا که مایل بود بحران را از طریق «مذاکره» با لندن حل کند، نه اینکه به لات‌بازی‌های مصدق و اوباش طرفدارش میدان بدهد! شاید به همین دلیل برچسب ابله پسند «روسوفیل» به رزم آرا الصاق شده. در ایران هر کس با لات‌بازی و عربده‌جوئی مخالف باشد، در قاموس سازمان سیا و لندن یا کافر است، یا کمونیست! این است دلیل واقعی «محبوبیت» مصدق، خمینی و میرحسین و شیخ مهدی.

«مستر» طاهری می‌نویسند، رزم آرا اهل قلع و قمع و بگیر و ببند بود، و آمریکا به دلیل مخالفت با سرکوب، از مصدق و ملی کردن نفت حمایت به عمل آورد! در مورد خیانت مصدق نیازی به تکرار مکررات نیست، حمایت آمریکا از دمکراسی نیز حداقل در ایران، در برابر چشمان ماست: کودتای 28 مرداد، کودتای 22 بهمن، کودتاهائی نظیر 13آبان و اشغال سفارت آمریکا و حمایت از میرحسین موسوی،‌ حمایت از تجهیز ملایان به سلاح اتمی، و ... و خصوصاً لغو روادید بین ایران و کشوری که تحت حکومت ساکاشویلی به عامل آمریکا در قفقاز تبدیل شده. این‌ تحرکات فقط گوشه‌ای از «طرفداری» آمریکا از برقراری دمکراسی در ایران را به معرض نمایش می‌گذارد. این عملیات همچون ملی کردن نفت با همکاری بریتانیا و بر علیه ملت ایران سازمان یافته؛ معرفی آمریکا به عنوان طرفدار دمکراسی در ایران همچون سخنرانی مضحک هیلاری کلینتن در ژنو دهن‌کجی به ملت ایران است. آمریکا و متحدان‌اش هرگز در ایران از دمکراسی دفاع نکرده‌اند، و «آفتاب آمد دلیل آفتاب»؛ حمایت امروز‌شان از آخوند و آشوب و هیاهوی سبز شاهدی است بر این مدعا! باری، «مستر» طاهری در ادامه می‌افزایند، مصدق با ملی کردن نفت انگلستان را از ایران بیرون راند:

«[...] قتل [...] رزم آرا، زمينه را برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت،‌ بيرون راندن انگليس‌ها از ايران [...] را‌ فراهم آورد[...]

عجیب است! این انگلستان چگونه از ایران بیرون رانده شد که سه ‌دهه پس از انقلاب شکوهمند لات‌الله به رهبری خمینی، سفیرکبیرش کودتای سبز برای‌مان سازمان می‌دهد؟ حضرت طاهری! ملی کردن نفت دست انگلستان را از ایران کوتاه نکرد، کاملاً بر عکس شرکای بریتانیا را نیز برای چپاول به ایران آورد. به همین دلیل بود که مظفر بقائی مزدور هوس «کشاورزی» به سرش زده بود و هذیان می‌گفت:‌

«[...] پيش از يکسره شدن کار سپهبد رزم آرا [...]مظفر بقائی کرمانی [در مجلس اعلام داشت] اين صنعت را ملی کنيد ولو حداکثرش را بگيريد که اين نفت نابود شود. ما تصفيه خانه نمی‌خواهيم و به همان کشاورزی خودمان می‌پردازيم[...]»


یادآور شویم، کشاورزی در قاموس مظفر بقائی از کشت خشخاش فراتر نمی‌رفت! دروغ چرا؟ شغل شریف ایشان در کرمان شناخته شده است! بگذریم، پیامدهای شوم خیانت مصدق و ملی شدن نفت نیازی به تفسیر مکرر ندارد؛ حکومت اسلامی جمکران و اسلام‌نوازی یانکی‌ها در برابر ما قرار گرفته. پس به مستر طاهری بگوئیم، تاریخ ایران به دلخواه سازمان سیا نوشته نمی‌شود. همچنین بهتر است نگرانی مسئولان «شریف» رادیوفردا را برطرف کنیم که ابتدا از «حصرخانگی» میرحسین و مهدی شیون می‌کردند و اینک از ناپدید شدن ایندو خودفروخته خواب و خوراک ندارند. عزیزان! سری به بوشهر بزنید که از اسرار بسیار آگاه شوید.

از آنجا که اخیراً روسیه سوخت هسته‌ای را از «قلب» نیروگاه بوشهر خارج کرده، به استنباط ما حکومت جمکران موسوی و کروبی را در «قلب» نیروگاه گذاشته. سری به بوشهر بزنید، شاید بتوانید دلیل انفجار ایرتاکسی حامل 4 مأمور سازمان سیا در کشور «مستقل» امارات را کشف کنید! برای راهنمائی‌تان بگوئیم، روز گذشته این شهدای راه حق از امارات عازم عربستان بودند.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت