پنجشنبه، دی ۰۸، ۱۳۹۰




کباب و کیسینجر!
...


یانکی‌ها برای جبران کاهش تنش سیاسی در روسیه به «سنگرسازی» در ایران پرداخته و از جیره‌خواران‌ جمکرانی‌شان تصویر «قدرقدرت» و «مستقل» ارائه می‌دهند.  تنها در این چارچوب است که می‌توان اظهارات ابله‌فریب هیلاری کلینتن پیرامون طالبان و القاعده را بررسی کرد،   و به دلائل واقعی شاخ و شانه کشیدن کفن‌فروش‌ها برای ارباب در واشنگتن پی برد.

«چیتا»،‌  میمونی که نقش «پرسوناژ کمکی» در فیلم‌های «تارزان» را ایفا می‌کرد،  در 80 سالگی درگذشت.   سایت فیگارو، ‌ ‌مورخ 28 دسامبر 2011،  خبر مرگ «چیتا» را منعکس کرده.   بله،  «چیتا» هم رفت؛  نمی‌دانیم «میمون راحل» از شدت خنده،  و پس از شنیدن سخنرانی مقام معظم در جمع سفرای جمکران مرد،  یا از شدت حسادت با هیلاری کلینتن،  که امروز در  نقش «چیتا» ظاهر شده!

برای پی بردن به علت مرگ «چیتا»،  ابتدا نگاهی داشته باشیم به سخنان پوچ و پرمغز علی‌خامنه‌ای،   رهبر مفلوک حکومت جمکران در سایت ایسنا،  مورخ 28  دسامبر 2011.   در جمع سفرای جمکران،  رهبر «قلعة‌حیوانات» زبان به ستایش از «بهار عرب» گشوده و چشمکی هم به «جنبش سبز» زده.    طی این یاوه‌سرائی‌ها، ‌ خامنه‌ای از وزارت امور خارجه می‌خواهد تا «حرف نو» نظام اسلامی را «تبیین» کند!  البته «حرف نو» ‌حاخ‌علی جز خوشرقصی‌های «کهنه» ایشان برای ارباب،   یعنی «بازتکرار» و نشخوار شعارهای سرشار از حماقت،  تولید طویلة مک‌کارتی در تقابل با سیاست‌های منطقه‌ای مسکو نیست.   و در این راستا،  خامنه‌ای از کودتاهای ارتش ناتو در کشورهای عرب به عنوان «انقلاب حقیقی» یاد کرده و این مضحکة خونین را با «انقلاب‌های رنگی» اروپای شرقی در یک رده قرار داده.   

اتفاقاً «حاخ» تا حدودی درست می‌گوید،  چرا که «انقلاب‌های» اروپای شرقی همانقدر «واقعی» است که «انقلاب» کشورهای عرب.  در تمامی این به اصطلاح «انقلاب‌ها»،  نقش اصلی و تعیین‌کننده از آن محافل حامی سیاست آمریکا و متحدان‌اش بوده،  با این تفاوت که اینک تداوم این «نقش‌آفرینی‌ها» برای واشنگتن خیلی سخت شده. 

شاهدیم که ارتش ناتو در هر کشور منطقه کودتا سازمان دهد،   گلة لوطی و عنترهای عموسام،  از جمله ملایان جمکران،  وظیفه دارند هم‌صدا با ارباب در شیپور «انقلاب مردمی» بدمند و بر ویژگی «اسلامی» آن تأکید کنند.  به این ترتیب از یک‌سو نقش ارباب در براندازی انکار می‌شود،   و از سوی دیگر جیره‌خواران نوین آمریکا خواهند توانست با تکیه بر «توجیهات» انقلابی‌ در جایگاه «ضدامپریالیست» بنشینند.  بی‌دلیل نیست که حاخ‌علی می‌فرمایند: 

«[...] فعاليت در دستگاه ديپلماسي [حکومت اسلامي] فراتر از فعاليت متعارف ديپلماسي در جهان است [...] سفيران [حکومت اسلامی]‌،   نمايندة نظامي هستند که ذات مستکبران با ماهيت اسلامي آن در تضاد عميق است [...] اسلام با پايه‌ها و مباني استکبار يعني ظلم و تجاوز و اشغالگري مبارزه مي‌کند به همين علت زورگويان جهاني [...] از ظواهر [...] اسلامي بودن تظاهرات ملت‌ها و پيروزي اسلام‌گرايان در انتخابات،  علناً ابراز نگراني کرده‌اند[...]»

بله بر اساس مبهمات قرآنی و حدیث و قصه و بی‌بی‌گوزک ،   تضاد «ذات مستکبران» با ماهیت «نظام اسلامی» از روز هم روشن‌تر است!  باور ندارید،   از اربابان انگلیسی امارات و از رئیس قبیلة «ئوفر» بپرسید که از جمله دشمنان رسانه‌ای همین «نظام اسلام» به شمار می‌روند!  همان رسانه‌ها که 33 سال است برای رهبر «قلعة حیوانات» و مخالف‌نمایان سبز و اصلاح‌طلب‌اش علوفة کافی تأمین کرده‌اند و به راستی که حضرات هم نیک نشخوار می‌فرمایند.   33 سال است که «مقالات» وزین متفکران،   عالمان و حکیمان سرزمین گل و بلبل بر محور تبلیغات توحش‌گستر و تقدس‌پرور سازمان سیا منطبق شده،   و امروز علی‌خامنه‌ای در کمال بیشرمی و حماقت عربدة‌ «الله اکبر» در مصر و دیگر کشورهای «بهارزده» را هم «خواست ملت ایران» می‌خواند: 

«[...] رهبر انقلاب،   با اشاره به فريادهاي الله اکبر [...] در مصرِ[...] افزودند:  مهم نيست که اين شعارها از کجا الهام گرفته [...] مهم اين است که [...] شعارها و خواسته‌های 30 ساله ملت ايران،  اکنون در خاورميانه،  خليج فارس و شمال افريقا،  سبز شده [...] و اين حقيقت،  مصداق روشن وعدة پروردگار [...] در ياري رساندن به ملت مؤمن ايران است [...] که [...] در صراط مستقيم الهي تلاش [...] کرده [...]»

ما نیز از اینکه الله‌اکبر در همه جا «سبز» شده،  خوشحال‌ایم.  خامنه‌ای در ادامة‌ بازنشخوار پروپاگاند گوساله‌پسند سازمان سیا به وزارت امورخارجه دستور می‌دهد که «حرف‌نو» نظام اسلامی را تبیین کند!   «حرف نو» نظام توحش چیست؟ حضور دو پدیدة مبهم «مردم» و «ارزش‌های الهی» در سطح جامعه!   بله،   در نظام فاقد نظم جمکران،  مسائل جامعه به وزارت امورخارجه مربوط می‌شود.   باید اذعان کنیم که «حرف نو» نظام اسلامی هم الکی است،  و هم خرکی.  و بی‌دلیل نیست که این «حرف» بر زبان خامنه‌ای جاری ‌شده:          

«[...] دستگاه ديپلماسي کشور در اين اوضاع پيچيده و حساس،  بايد با تبيين حرف نو نظام اسلامي يعني حضور توأمان مردم و ارزش‌هاي الهي در جامعه،  به نقش‌آفريني مؤثر بپردازد[...]» 

به عبارت دیگر «برنامه» همان بازگشت به دوران امام روشن‌ضمیر موسوی جلاد است:  لشکر کشی خیابانی و چادرسیاه!   سخنان عمیق خامنه‌ای امروز صبح در جمع سفرای حکومت جمکران ایراد شده،  و مطالعة آن برای «لینت مزاج» مفید است.

پریدوش یکی از هزاران کانال ماهواره‌ای یک فیلم ایرانی پخش می‌کرد که پر بود از «سحرخیز!»   نام و موضوع فیلم را نمی‌دانم،   اهمیتی هم ندارد.  دو سه کودک؛  چند مرد با ته‌ریش و دو سه زن جوان با روسری پرسوناژهای این فیلم بودند!   فیلم کذا در تنکابن،  در    سواحل دریای خزر جریان داشت.   زنان حرف می‌زدند و می‌گریستند،  مردها هم  علاوه بر گریستن و سخن‌گفتن با یکدیگر گلاویز می‌شدند!   نفهمیدم جریان چه بود،   چون صاحبخانه «به احترام ما» صدای جعبة جادو را بسته بودند،   ولی اجازه نداشتند جعبة کذا را خاموش کنند.   رئیس‌شان،  یعنی بچة محترم‌شان که منطقاً می‌بایست در اتاق‌اش خوابیده باشد،  از تلویزیون دل نمی‌کند؛   نشسته بود و همینطور کانال عوض می‌کرد!   خلاصه در آن شب بود که در یک آن از جمع مسلمین انقلابی تنکابن به هتل «برج‌العرب» در دوبی می‌رسیدیم و سربسته بگویم،   همزمان  تبلور تازه به دوران رسیدگی و توحش انقلاب را شاهد بودیم!

بله شرفیاب شدن به حضور اهالی مرزپرگهر خیلی شیرین است؛   به ویژه اگر بچه هم داشته باشند!   آنهم بچه‌ای که تربیت‌اش را بر عهدة «امام زمان» گذاشته‌اند.   باری فیلم کذا به شیوة کربلای حسینی با جسد و شیون و زاری به پایان رسید و نام کارگردان و فیلمبردار و صدابردار و غیره بر جعبة جادو ظاهر شد و اینگونه بود که به حکمت پیشینیان پی بردم؛   از قدیم گفته‌اند «سحرخیز باش تا کامروا باشی!»   مسلماً کامروائی اعضای خانوادة «سحرخیز» دلیل موجه دارد؛  شاید «استعداد» سینما هم داشته باشند!   در زبان فرانسه،  «استعداد» را «تلان» گویند؛   «تلان» به فتح «ت» در چنتة «پیک نت» هم فراوان یافت می‌شود.     

خجسته روزی بود 27 دسامبر 2011!    در چنین روزی پرنس فیلیپ،   همسر 90 سالة الیزابت دوم بیمارستان را ترک گفته،  به کانون گرم خانواده بازگشتند.   و از آنجا که کاخ باکینگهام،  به دلیل افزایش بهای نفت،  مسلماً امسال «زمهریر» است، آب در دهان پرنس فیلیپ یخ می‌بندد.  پس ایشان را در کاخ باکینگهام رها می‌کنیم و می‌پردازیم به ارتباط «چوپان» با «سکینه»،   اسرائیل و گورباچف! 

از ما نشنیده بگیرئید،  به کسی هم نگوئید!   اون بالا،  بالاها جنگ مغلوبه شده و چند ترکش خمپاره هم به آمریکا،  بریتانیا،  آلمان و فرانسه اصابت کرده؛  چندانکه فریادشان به آسمان برخاسته.  البته فریاد حضرات،  هیچ ارتباطی به فریاد انسان ندارد؛ ‌  واکنشی است مزورانه که همزمان به دو صورت متضاد،‌  یعنی در قالب «تهاجم» و سردادن «شعار صلح» بروز می‌کند؛   گاه چند قطره اشک تمساح هم ضمیمة‌ این صحنه‌سازی می‌شود.   

انفجارهای پیاپی در کشور عراق،   انفجار بمب در حلب،  شهر مسیحی‌نشین سوریه،  و همچنین انفجار در چند کلیسای «نیجریه»،  آنهم همزمان با تبریکات صمیمانة‌ کاردینال راتزینگر به مسیحیان جهان،‌  و به ویژه دعای ایشان برای «صلح»،  و همچنین مصاحبه‌ها و شایعه‌پراکنی‌ بوق‌های طویلة مک‌کارتی،   در چارچوب همین «واکنش مزورانه» قرار می‌گیرد.  از پخش نمایش واتیکان برای «صلح» آغاز کنیم که از مصاحبة گورباچف و «تحلیل سیاسی» ورق‌پاره‌های آلمان از انتخابات آیندة ریاست جمهوری روسیه به مراتب ‌مهوع‌تر است.

کاردینال راتزینگر،‌  که علاوه بر لاپوشانی پروندة‌ کودک‌باره‌گی کشیش‌های کاتولیک،‌ همکاری با نازی‌ها را نیز در کارنامة درخشان‌شان محفوظ نگاه داشته‌اند،  جهت استقرار «صلح» دست به دعا برداشته و برای جهانیان مرتب «صلیب» می‌کشیدند؛  رسانه‌های جمعی اروپا نیز در پخش این مضحکه سنگ تمام گذاشتند.   بله،   همانطور که رهبر جنایتکار «جنبش سبز» در حسرت بازگشت به دوران نورانی امام روشن‌ضمیرش «آه» حسرت می‌کشد،   فعلة فاشیسم از جمله «گیرت ویلدر» نیز در ذهن علیل‌شان رویای اخراج ترکیه را از ناتو می‌پرورانند؛   به این ترتیب راه برای استقرار رجب اردوغان در جایگاه «صلاح‌الدین ایوبی» هموار خواهد شد!   می‌بینیم که متأسفانه میرحسین جلاد انواع مختلف دارد:   «اتو کشیده»،   مانند «گیرت ویلدر»؛  و نوع وحشی و روان‌پریش،  از قماش رهبر «انقلاب»،  یا همان حضرت ‌«امام» خمینی محبوب و معبود «پیک نت!»  سایتی که در محل تقاطع حزب توده با ساواک نشسته.

چند روزی است که در این تقاطع «مقدس» روایات عجیبی نقل می‌شود!   از وقتی یانکی‌ها هواپیمای بدون سرنشین در اختیار سپاه پاسداران قرار دادند،   «پیک نت» تمام تلاش و یا به قول فرانسوی‌ها «تلان» خود را به خرج داد تا به شیوة توده‌ای‌ها،  ارتباط آمریکا را با این جریان ماست‌مالی کند.  در این راستا،  سایت کذا طی 5 روز در بخش «نامه‌های دریافتی»،   به نقل از افراد «نیست‌در‌جهان» و بی‌نام و نشان دست به شایعه‌پراکنی زده تا هیچ مسئولیتی هم بر عهده نگیرد.   در گیرودار جنجال رسانه‌های غرب پیرامون انتخابات روسیه،  پیک‌نت شایع کرد که روسیه در برابر دریافت حدود 2 میلیارد دلار این هواپیما را به سپاه فروخته!   این خبر «معتبر» و «مستند» در تاریخ سوم دی‌ماه سالجاری،  یعنی همزمان با ظهور «دیدگاه‌های خمینی» و «اسلام روشنفکری» علی خامنه‌ای در کیهان جمکران بر سایت پیک‌نت «ظاهر» شد.

از قضای روزگار در وبلاگ «تایم و زنگوله» به مطلب کیهان اشاره کرده‌ایم،   و همانجا گفتیم هدف از انتشار این چرندیات تأمین «استقلال» رسانه‌ای برای حکومت جمکران با هدف تجهیز این حکومت به سلاح هسته‌ای است.   در واقع اربابان کیهان در واشنگتن به تهدید مسکو مشغول بودند و تقارن زمانی ترهات‌پراکنی در پیک‌نت و کیهان به هیچ عنوان اتفاقی نیست.   اهالی پیک‌نت در هم‌سوئی با تبلیغات ابله‌پسند کیهان می‌‌کوشند حکومت دست نشاندة غرب را «متحد روسیه» معرفی کنند،   تا گرد وحشیگری ملایان و سرداران بر دامان کبریائی لندن و واشنگتن و به ویژه بر صلیب شکستة نازی‌ها ننشیند.  

باری «پیک‌نت»،   مورخ 3 دی‌ماه سالجاری به نقل از یک «نامة وارده» می‌نویسد،   «توان» فرود آوردن هواپیمای بدون سرنشین را از روسیه خریده‌اند:

«[...] این توان از روسیه  به ایران انتقال داده شد.   در ازای 1.5 تا 1.8 میلیارد دلار آمریکائی[...]»

ولی در تاریخ 8 دی‌ماه سالجاری،  به دلائلی که بر همه روشن واضح و مبرهن است،  یعنی به دلیل ناکامی یانکی‌ها در ایجاد زدوخوردهای خیابانی و به خشونت کشاندن تظاهرات روسیه،  پیک‌نتی‌ها باز هم با توسل به یک «نامة وارده»،  یک «چوپان» را بجای «روسیه» می‌نشانند!   بله،   پس از ناکامی گاوچران‌ها در افتتاح دکان «معترض» در روسیه،   یک نامة واردة دیگر در پیک‌نت انتشار یافت.   نویسندة این یکی می‌گوید،  «چوپانی در طبس این هواپیما را پیدا کرده و آن را به مبلغ  8 میلیون تومان به سپاه فروخته!»   و خلاصه ماجرای بده بستان با روسیه صحت ندارد؛   می‌بینیم که چگونه،   به فاصلة 5 روز «واقعیات» زیرورو می‌شود:‌          

«[...]  واقعیت [این است که] این هواپیما [...] در حوالی طبس [...] کشف شده [...] یك چوپان محلی [...] این هواپیما را مشاهده می‌كند [...]  سپاه آنرا تصاحب كرده و [...] چوپان 8 میلیون تومان [...] پاداش دریافت می‌كند [...] داستان‌های ساخته و پرداخته [...] در باره تكنولوژی روسی به زمین نشاندن این هواپیما صحت ندارد[...]»

جالب اینکه،‌ در گیرودار همین «خبرسازی‌ها» بود که بوق‌های طویلة مک‌کارتی،   به ویژه در اسرائیل ‌نیازمند سنگسار یا اعدام «سکینه» شدند‌ و از زبان «گورباچف»‌،  کودتاچی ناکام دوران جنگ‌سرد، ‌ استعفای ولادیمیر پوتین را طلب کردند و ... و آلمان‌ها که هفتة گذشته بازار بورس‌شان رسماً به «وال‌ستریت» پیوست،   فوت کردن در آستین «گنادی زوگانف» را از سر گرفتند.

به ادعای بوق‌های «جرمانی» که «آینده» را در گوی بلورین‌شان رویت کرده‌اند،   انتخابات روسیه به دور دوم کشیده خواهد شد و گنادی زوگانف در برابر ولادیمیر پوتین قرار می‌گیرد. یادآور شویم پس از انتخابات 4 دسامبر،   حتی رسانه‌های بریتانیا هم افزایش آراء حزب کمونیست روسیه را دلیلی بر طرفداری مردم از این حزب به شمار نیاوردند؛   اکثر رسانه‌های معتبر غرب از این آراء به عنوان «آراء اعتراضی» یاد کرده‌اند،   ولی فعلة فاشیسم که برای بازگشت به دوران جنگ سرد له له می‌زند،  با رأی روس‌ها کاری ندارد؛   این جماعت در به در به دنبال یک برژنف یا استالین می‌گردد تا خرلنگ‌‌اش را یک‌بار دیگر از «پل پیروزی» بگذراند.

جونم براتون بگه!   نگرانی حضرات بی‌دلیل نیست!   تحولات روسیه و ناکامی یانکی‌ها برای جنگ‌افروزی در سوریه،   سگ‌های سیرک عموسام را چنان به هراس افکنده که بیا و ببین! همگی برای بازگشت به «روابط گذشته» ابراز تمایل کرده،   و عملیات قهرمانانة انفجار بمب را از عراق و سوریه به لبنان کشانده‌اند!   ولی مگر می‌توان به گذشته بازگشت؟   شرایط سوریه تغییر یافته و این تغییرات خواه ناخواه ارتباطات این کشور را متحول خواهد کرد.  اما نقش عبدالله‌گل،  وظایف حاخ‌علی و ... و دیگر پادوهای ارتش ناتو تغییر ناپذیر است.  نقش اینان همان نقشی است که «چیتا» در کنار «تارزان» ایفا می‌کرد:   پرسوناژ کمکی!   

به گزارش حنازرچوبه،   مورخ 28 دسامبر 2011،   عبدالله گل فرموده‌اند،   «به روابط گذشته با سوریه بازمی‌گردیم!»   و اتفاقاً «پیک‌نت» نیز در مورد «نامه‌های وارده» توضیح داده،   و از خود سلب مسئولیت کرده!   در اسرائیل و فرانسه نیز آن‌ها که به «سکینه» دخیل بسته‌ و به زبان بی‌زبانی خواهان اعدام یا سنگسار او شده‌ بودند،  ‌ سکوت اختیار کرده‌اند.

در این محشرخری که الاغ‌های طویلة مک‌کارتی به راه انداخته‌اند،   کشاکش دو جناح در روسیه از دید همگان پنهان مانده!   از آنجمله است،  ‌تثبیت «موشک بولاوا» به عنوان یکی از تجهیزات ارتش روسیه،   و استعفای «الکساندر شلیاکتوروف»،  که از آوریل سال 2009 در جایگاه ریاست اطلاعات ارتش اینکشور انجام وظیفه می‌کرد.   این استعفا،   پس از چند بار تأئید و تکذیب،  سرانجام «تأئید» شد!   از این گذشته،   کشاکش بر سر عزل و نصب و یا «انتخاب» فرمانداران مناطق همچنان در جریان است و ... و اگر نگاهی به «گفتگوی مستقیم ولادیمیر پوتین با مردم» بیاندازیم،   خواهیم دید که ترس و لرز عموسام و «چیتاهای‌اش» دلیل موجه دارد.   

عموسام می‌خواهد در نقش همیشگی خود یعنی تارزان ظاهر شود،   و پادوهای‌اش نیز به ویژه در جمکران خواهان ایفای نقش چیتا،  یا پرسوناژ کمکی‌اند!   اما تحولات روسیه و به ویژه تحکیم روابط‌اش با هند،  مانع تحقق رویای «چیتاها»،   به ویژه در جمکران ‌شده.  دلیل هم اینکه چیتای چاه جمکران،  از دیگر چیتاهای منطقه ایستاتر،  استخوانی‌تر و پوک‌تر است و خود را بیشتر از دیگران در خطر می‌بیند.  از اینرو ساواک جمکران از شدت ترس به هذیان‌گوئی افتاده و همچنان که بالاتر،  در گزارش سایت ایسنا دیدیم،  از طریق حاخ از وزارت امور خارجه می‌خواهد «حرف نو نظام» یعنی «مردم» و «ارزش‌های الهی در جامعه» را تبیین کند!   این است واکنش اربابان حکومت اسلامی به سیاست آیندة مسکو.   سیاستی که در تاریخ 15 دسامبر 2011،   خطوط اصلی آن طی «گفتگو با مردم» ترسیم شد.

ولادیمیر پوتین در این «گفتگو» که به صورت مستقیم پخش شد،  مواضع مسکو را به ویژه در دفاع از  «آزادی بیان» و «سکولاریسم» مشخص کرد.   و در کمال تعجب این دو مطلب اساسی در «سنتز» ارائه شده در سایت «نووستی» از قلم افتاده بود!   پیش از ادامة مطلب با پوزش از خوانندگان گرامی یادآور شویم در وبلاگ «اوف و اوباش»،   تاریخ گفتگوی مستقیم پوتین به اشتباه 16 دسامبر نوشته شده بود.   در هر حال،‌  نخست وزیر روسیه،  پس از تأئید ضمنی تصویر به اصطلاح «موهن» کامرسانت،  بر «سکولاریسم» حاکمیت روسیه تأکید کرد.

ولادیمیر پوتین تصویری را که برخی «اوف‌ها» انتشارش‌ را در کامرسانت ولاست «موهن» ارزیابی فرموده بودند،  «مفرح» و خنده‌دار توصیف کرد و به این ترتیب برنامة‌ مزورانة «تقدیس» که رهبری آن را طویلة مک‌کارتی بر عهده دارد،  ‌ ابتر ماند.   با توجه به سیاست‌های غرب،  تعجبی هم ندارد که این بخش از سخنان نخست‌وزیر روسیه همچون اعلام مواضع وی در مورد فعالیت‌های مذهبی در هیچیک از رسانه‌های غرب بازتاب نیابد.  سایت فارسی نووستی،   ‌مورخ 15 دسامبر 2011 می‌نویسد،  در برنامة پخش زندة گفتگو با ولادیمیر پوتین در پاسخ به پرسش‌های شهروندان،‌  نخست‌وزیر روسیه اظهار داشت،  از فعالیت‌های مذهبی فقط استقبال می‌شود،   اما روسیه کشوری است سکولار:

«[...] نخست وزیر روسیه گفت [...] عقیدة‌ شخصی من اینست که ما باید ماهیت سکولار دولت خود را حفظ کنیم.  [...] البته فعالیت ادیان و مذاهب در مؤسسات آموزشی و همچنین ارتش و زندان‌ها ممنوع نیست و از آن فقط استقبال می‌شود [...]»

چهار روز پس از اعلام مواضع پوتین،‌   سنای آمریکا با انتصاب «مایکل‌ مک‌فال» به عنوان سفیر نوین ایالات متحد در روسیه موافقت می‌کند.   به گزارش نووستی،   مورخ 19 دسامبر 2011،‌  به نقل از «مسکو نیوز»،‌   سفیر جدید،  مشاور ارشد اوباما در امور روسیه است:‌

«[...] سنای آمریکا پس از سه ماه دفع‌الوقت آنتونی ماک‌فول [...] معمار تنظیم مجدد در مناسبات واشنگتن و مسکو را به سمت سفیر ایالات متحده در روسیه منصوب کرد[...]»

در حدیث آمده که  از معجزات ایشان در دوران جوانی «برگزاری انتخابات بدون تقلب» بوده!   انتخاباتی که در آن بوریس یلتسین با زوگانف رقابت داشته‌اند!    طبق روایات،   آنحضرت اکنون 48 سال دارند و با توجه به «پیشرفت‌های» روسیه در دوران یلتسین باید منتظر معجزات نوین مکفال،   از جمله «تهاجم به حریم خصوصی» دولتمردان روسیه باشیم!  به عبارت دیگر ناکامی در «تقدیس» پوتین می‌تواند راهگشای پروپاگاند دیگری شود.  در هر حال،   چند روز پس از موافقت سنای‌ آمریکا با انتصاب «مک‌فال»،  رئیس جمهور روسیه  «دیمیتری روگزین» را  بجای «سرگئی ایوانف»،   معاون نخست‌وزیر در امور صنایع نظامی منصوب کرد.   مشروح خبر در سایت فارسی نووستی،  مورخ دوم دی‌ماه 1390 موجود است.   همزمان با تغییر سفیر یانکی‌ها در روسیه،   کیهان،   جهت توجیه توحش حکومت‌های اسلامی،  و ستایش از طاعونی که در زبان الکن رهبر قلعة حیوانات «بیداری اسلامی» نام گرفته،   از طریق بی‌بی‌سی،   به خشتک هنری کیسینجر،  کودتاچی رسوای بلاد یانکی‌ها دخیل می‌بندد.

کیهان،  مورخ 19 دسامبر سالجاری ضمن انتشار مصاحبة کیسینجر با شیپور حاکمیت بریتانیا، می‌نویسد،  هنري كيسينجر برتري بلامنازع اسلامگرايان در آيندة‌ خاورميانه را تأئید کرده و می‌گوید،   «مردم منطقه  دموكراسي غربي نمی‌خواهند.»

بله می‌بینیم که وظیفة‌ علی‌خامنه‌ای،   سرداران خودفروختة سپاه‌پاسداران،  و دیگر اسلام‌گرایان در واقع بازنشخوار همان علوفه‌ای است که امثال کیسینجر و ‌آخوند ویلیامز از آن تغذیه می‌کنند.   چنین فرمود کیسنیجر که،  «انقلاب» یعنی سرنگونی دولت...مردم انقلابی منطقه دمکراسی غربی نمی‌خواهند،  اسلام را می‌خواهند،   و این برای ما خطر بزرگی است:‌   

«[...] كيسينجر [طی مصاحبه با تلويزيون بي‌بي‌سي] تاكيد كرد:  هدف مردم خاورميانه رسيدن به دموكراسي به سبك غرب نيست [...] وقتي مرحله تخريبي انقلاب يعني سرنگوني رژيم موجود تكميل مي‌شود،   انقلاب جهت خود را پيدا مي‌كند [...] انقلاب‌هاي منطقه [...] به يك دموكراسي به شيوه غربي ختم نمي‌شود [...]»

عجب!   نمی‌دانستیم کودتای ارتش ناتو را حتماً باید «انقلاب» نامید؛   و نمی‌دانستیم بعضی انقلاب‌ها به دمکراسی ختم شده‌اند!   حتماً انقلاب «پینوشه» در شیلی به «دمکراسی» ختم شد،  آنهم فقط از صدقة سر کیسینجر که آن زمان نقش «چیتای سازمان سیا» را ایفا می‌کرد.   به «لوئیزکامپو»،  دادستان دادگاه «عدل‌الهی» بین‌الملل پیشنهاد می‌کنیم نگاهی به سوابق درخشان کیسینجر،  این جانور وحشی بیاندازند؛   باشد که برای دفترودستک‌شان اعتباری تأمین نمایند.  ولی از دادگاه و عدالت گذشته‌،   متحیریم که حضرت کیسنجر اینهمه «علم و دانش و حکمت» را در محضر خامنه‌ای مفلوک کسب کرده،  یا در مکتب منتظری منفور؟   در هر حال،   سلف هیلاری کلینتن،  بجای نشخوار ترهات کهنه بهتر است به قول رهبر قلعة حیوانات «حرف نو نظام اسلامی» نشخوار کند،   تا از این مفر لقمه نانی هم نصیب محفل فرانکفورت شود.   

تا ملاممد خاتمی و شرکاء در قید حیات‌اند،   نیازی به وزرای امور خارجة آمریکا،  یا بهتر بگوئیم به چیتاهای پنتاگون نخواهد بود.  پیروان ملاممد با مغلطه و سفسطه،   به تحریف دمکراسی خواهند نشست و در کمال حماقت دمکراسی را «غربی» معرفی خواهند کرد.  البته کیسینجر از تفکر «کشکی ـ منطقی» و علمی‌اش نتایج دیگری هم به دست آورده.   نخست اینکه براندازی و کودتا با شعارهای دمکراتیک صورت می‌گیرد،   و دیگر آنکه حکومت‌های اسلامی برای غرب تهدید بزرگی به شمار می‌آیند:       

«[...] از شعارها و روند دموكراتيك براي سرنگوني يك رژيم ديكتاتوري استفاده مي‌شود اما بعد از آن،  يك دولت تك‌حزبي مانند حزب اسلامخواهان تشكيل مي‌شود[...] این يك چالش بزرگ براي غرب است [...]»

جالب است که ایشان با توسل به واژگون‌نمائی،  «خواست غرب» را «چالش» برای غرب می‌نامند!   اما کور شه هر کی دروغ بگه!    چرا که در آشوب‌های ایران،  طی دوران پهلوی و پس از آن حتی یک شعار دمکراتیک نیز داده نشد.  در لیبی و سوریه،    جز زنده‌باد و مرده‌باد هیچ نشنیدیم؛   و فقط در مصر بود که شعار «نان،  صلح،  آزادی» به گوش ‌رسید،  شعاری که  در هیاهوی اوباش گم شد.   بله،   به مصداق «ابلهی گفت و خری باور کرد»،   کیهان جمکران نیز گفتار پرمغز کیسینجر جنایتکار را بازتاب داده و می‌نویسد،   این اظهارات ثابت می‌کند،   اسلام سیاسی برای منافع آمریکا خطر خیلی بزرگی است:

«[...] اظهارنظر كيسينجر [اعتراف غربي‌ها] به بحران عميقي است كه در اثر اين انقلاب‌ها و بازگشت اسلام سياسي به منطقه براي امنيت و منافع راهبردي آمريكا و اسراييل پديد آمده [...]»

کیهان با همة خریت‌اش «حقیقت» می‌گوید؛ در گیرودار موافقت با عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی،   سازمان کذا هول‌هولکی سهم تجارت اسرائیل در بازار جهانی را 3 درصد افزایش داد؛  و مسلماً این امر از «ترس» اسلام سیاسی بوده!   باری در ادامه،  کیهان بخشی از مقالة مشترک جیمزبیکر و کیسینجر را نیز منتشر کرده.   ایندو برای حمایت از غیر نظامیان،‌  «توسل به زور» را مطلوب دانسته و از یک‌سو جنایات‌ آمریکا را در افغانستان،  عراق و لیبی توجیه کرده‌اند و از سوی دیگر نقش آمریکا را در شکل‌گیری دولت‌های سرکوبگر پنهان داشته‌اند.  

زوج خوشبخت و موفق «بیکر ـ کیسنجر» می‌فرمایند،   «ارزش‌های‌شان» با دفاع از غیرنظامیان هم‌سوئی دارد!   اینان برای دفاع از اهداف مبهم و مقدس‌ دو «نسخة راه» مبهم نیز ارائه می‌دهند:  حمایت از سرنگونی دولت یا ممانعت از براندازی:  

«[...] حمايت از غيرنظاميان با ارزش‌هاي ما همخواني دارد [...] لازمه حمايت از شهروندان غيرنظامي يا ايستادن در برابر دولت‌هاي آن‌ها است و يا ايستادن در برابر افرادي كه مي‌خواهند دولت آن‌ها را سرنگون كنند[...]»

چه فلاسفة بلند مرتبه‌ای در جایگاه وزارت امور خارجة یانکی‌ها می‌نشینند!  باید از این زوج نابغه بخواهیم چارچوب عبارت «حمایت از غیرنظامیان» را برای‌مان مشخص کنند. چرا که خشونت‌طلبی،  بمب‌گذاری در مدارس و بیمارستان‌ها و ... و دیگر عملیات قهرمانانه‌ای که تحت نظارت سازمان سیا در کشورهای دیگر صورت می‌گیرد کار «نظامیان» نیست!   به عنوان نمونه،   انفجارهای عراق،   سوریه و لبنان توسط «نظامیان» این کشورها صورت نگرفته!  در هر حال،   اظهارات اخیر هیلاری کلینتن پیرامون  نقش دولت ریگان در سازمان دادن به تشکل‌های طالبان و القاعده مکمل نامة ایندو «نابغه» می‌تواند تلقی شود.

خلاصه بگوئیم،  زوج «بیکر ـ کیسینجر» می‌خواهد اسلام افراطی را با «اسلام مدرن» جایگزین کرده،   «فرصتی طلائی» در اختیار مردم منطقه قرار دهد!  حال باید پرسید،  اسلام مدرن چیست؟   پاسخ روشن است،  همان ترهات مبهمی که از زبان خامنه‌ای در کیهان جمکران، مورخ سوم دی‌ماه سال 1390 انتشار یافت:   «اسلام روشنفکری» در تقابل با «اسلام متحجر» و «لیبرال» و ... و مزخرفاتی از این قماش.   در تأئید همین سیاست توحش‌گستر است که وزارت امور خارجة‌آمریکا هم «اسلام مدرن» برای‌مان آورده.  فراموش نکنیم که در تبلیغات سازمان سیا،   این اسلام نیست‌درجهان «با تقویت دمکراسی در درازمدت» به دست می‌آید.   و در قاموس «بیکر ـ کیسنجر»،  آشوب و هرج‌ومرج و قانون‌شکنی در کشورهای منطقه «دمکراسی» تلقی می‌شود.   شاهد بودیم که استقرار این قماش دمکراسی در روسیه با شکست روبرو شد،‌  از اینرو حضرات با الهام از تجربة ناکام در روسیه می‌خواهند با تقویت «دمکراسی کذا» از آن اسلام مدرن استخراج کنند.    به عبارت دیگر،   بر اساس تبلیغات رسانه‌های غرب می‌باید بپذیریم که اسلام افراطی گویا منافع آمریکا را تهدید می‌کند.   حال آنکه به هیچ عنوان چنین نیست؛  اسلام به دلیل ابهام و تقدسی که بر انسان تحمیل می‌نماید،  سرکوبگر است و سرکوب ملت‌ها مهم‌ترین ابزار برای حفظ منافع استعمار بوده،  هست و خواهد بود:‌‌

«[...] تحولات كشورهاي منطقه مي‌تواند فرصتي طلائي در اختيار مردم منطقه و جهان قرار داده و در درازمدت تقويت دموكراسي مي‌تواند منجر به جايگزيني اسلام افراطي با اسلام مدرن شود.   ما در منطقه [...] منافع بسياري داريم [...] به راه افتادن اسلام افراطي در اين كشورها به هيچ وجه نمي‌تواند به نفع ما باشد[...]»

آنچه ایشان یادشان رفته بگویند این است که «به راه افتادن اسلام افراطی» زمانی به نفع یانکی‌ها نیست که به نفع دیگران تمام شود!  وحشت حضرات از اسلام به قول حاخ «متحجر»  همین است.   با توجه به ناکامی یانکی‌ها در افتتاح دکة‌ «معترضین» در روسیه،   و با نیم نگاهی به اعلام مواضع ولادیمیر پوتین در حمایت از آزادی بیان و «سکولاریسم»،   گاوچران‌ها به این صرافت افتاده‌اند که با سازمان دادن به یک سلسله براندازی‌های «مردمی» جای پائی برای خود،   به ویژه در ایران باز کنند و این است دلیل رزمایش سپاه در خلیج‌فارس و ارسال «مک‌فال» به روسیه.   به گفتة کیهان،   کیسینجر هم به این مهم اشاره کرده:‌

«[...]در خرداد ماه گذشته [...] كيسينجر [...] در روزنامة البيان امارات گفت:  انقلاب‌هاي عربي هنوز دمكراتيك نيست [...]چالش پيش روي ما اين است كه چگونه مي‌توانيم در تحولي دمكراسي در كشورهاي عربي سهيم باشيم.»

بله کیسینجر هم می‌خواهد در این دکان نوین «سهیم» باشد.   کیهان،  در انتهای گزارش مربوط به کیسینجر،   مطلبی تحت عنوان «کبابی» چاپ کرده.  و انصاف داشته باشیم؛  به این می‌گویند،  «حسن انتخاب!»   در واقع اصل همان «کبابی» است! کبابی‌ای که نان‌اش را از نانوائی جیمز بیکر ابتیاع می‌کند.   در راستای افتتاح همین کبابی هیلاری کلینتن اعلام داشت:

«[...] دولت رونالد ریگن برای مقابله با نفوذ شوروی [...] القاعده و مجاهدین را به وجود آورد [...] این ما بودیم که القاعده را به وجود آوردیم[...]»
منبع:  نووستی،  ‌مورخ 8 دیماه 1390

می‌بینیم که هیلاری کلینتن هم مانند علی خامنه‌ای «مدبرانه» عمل می‌کند!  هیلاری سازمان دادن به «طالبان» و القاعده را به حساب «دولت ریگان» نوشته تا از حزب دمکرات و نفت‌خواران سلب مسئولیت شده و این عزیزان بتوانند در «نان و کباب» سهیم شوند.

لی‌لی‌لی‌لی،  حوضک!  هواپیمای بی‌سرنشین اومد آب بخوره،  افتاد تو حوضک!  چوپونه در طبس گرفتش؛  پیک‌نت سرشو برید؛  مقام معظم کباب‌اش کرد؛  کیسنجر و بیکر هم خوردنش!   قصة ما به سر رسید،  هواپیمای بی‌سرنشین به خونه‌اش نرسید.                 

   












...



Share