سنگپای دمشق!
...
چنان قحطسالی شد اندر دمشق
این «وتو» چنان زلزلهای به پا کرد که بوقهای ناتو در غرب تظاهرات «مخالفان پوتین» را از یاد بردند! و اما برخلاف ادعای شیپور پروپاگاند آتلانتیستها، وتوی روسیه و چین نشان داد که ایندو کشور از استقرار حکومت توحش «مردم» و براندازی در سوریه حمایت نخواهند کرد.
یک روز پیش از آغاز «نشست امنیتی مونیخ»، گاوچرانها و نوکرانشان در جمکران به تمرین دخالت نظامی پرداختند. و رادیوفردا، مورخ 12 بهمنماه سالجاری، نیز این تمرینات را به عنوان «نجات ماهیگیران ایرانی» در بوق گذاشت. خلاصه کارشان به «یکی بود، یکی نبود» کشید. در اطلاعیة نیروی دریائی آمریکا چنین آمده که هلیکوپتر آمریکائی به محض مشاهدة ماهیگیران ایرانی که پارچههائی سفیدرنگ را تکان میدادند، بیدرنگ به کمک آنها شتافته:
«[...] یکی از هلیکوپترهای ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن روز سهشنبه ۹ ماهیگیر ایرانی را که موتور کشتی کوچک شان داغ کرده بود در خلیج فارس نجات دادهاند [...] نیروهای آمریکائی [...] در ماه ژانویه، سه بار به کمک ایرانیهای آسیبدیده در آبهای جنوبی ایران رفته بودند.»
اوه! بچهها آنقدر به ایرانیهای «آسیب دیده» کمک رساندند که نگو و نپرس! همین بچهها از همان بالا فهمیدند که موتور کشتی ایرانیان «آسیب دیده»، داغ کرده! حتماً با ابزار پیشرفته از درجه حرارت موتور کشتی ایرانیان آگاه شده بودند. باری خبر رسید که پس از وتوی قطعنامة توحشگستر یانکیها در شورای امنیت، یکی از کشتیهای «ایرانیان آسیب دیده»، علیرغم هتاکی نمایشی ناطقنوری بر علیه شیخهای عربستان، در بندر جده پهلو گرفت!
روز گذشته در مونیخ اعلام شد که سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجة روسیه در تاریخ 7 فوریه برای «گفتگو» با بشار اسد به دمشق مسافرت خواهد کرد! خلاصه در آستانة برگزاری شصتامین سالگرد سلطنت الیزابت دوم، برخورد جامعة جهانی با مسائل کشورها از جمله با مسائل سوریه اندکی با گذشتهها «تفاوت» کرده. به استنباط ما حکومت جمکران، دولت بنیامین نتانیاهو، نیکولا سرکوزی و به احتمال زیاد آنجلا مرکل از این تغییرات هیچ گریزی نخواهند داشت.
در آستانة برگزاری «کنفرانس امنیتی مونیخ»، یعنی در تاریخ 12 بهمنماه سالجاری، عبارت مضحک «حقوق مقدس انسانی»، آنهم از زبان «پل اوستر» در «نیورک تایمز» و سپس در سایت فارسی بیبیسی منعکس شد! در همین هیهات بود که سفر وزیر امورخارجة بریتانیا به سومالی، استعفای وزیر انرژی انگلستان، و اعلام آتش بس «دوکو عمروف» در روسیه، «در خروجی» را به نتانیاهو، آنجلا مرکل، نیکولا سرکوزی و به ویژه حکومت آخوندهای جمکران نشان داد!
چرخش سیاست انگلستان، پیامد منطقی ملاقات کیسینجر با پوتین بود و به دنبالهروی اروپای غربی از «الگوی چینی» نقطة پایان گذارد. ولی کارفرمایان نیویورک تایمز، همصدا با «پل اوستر»، اردوغان، حاج سیدجوادی و ... و خصوصاً علی خامنهای همچنان به «اسلام ناب محمدی» و آیات عظام «مترقی» ابراز ارادت میکنند. از اینرو وبلاگ امروز را به بررسی پیامدهای تغییر اجباری سیاست لندن، به ویژه در زمینة فرهنگی اختصاص میدهیم.
در سومین روز از دومین ماه سال میلادی 2012، یعنی همزمان با برگزاری «کنفرانس امنیتی مونیخ»، مهرههای سیاست برتریطلبان دو سوی آتلانتیک در غرب و شرق، برای تحکیم پایههای لرزان توحش اسلامگرایان پای به میدان گذاردند. اینگونه بود که شعار «نان، صلح آزادی» در مصر جای خود را به شعار مرگپرستی و شهادتطلبی سپرد، و همزمان کهنهفروشان «نیویورک تایمز»، با هدف «تحریف» مفاد اعلامیة جهانی حقوقبشر، یکبار دیگر کالای بنجل «حقوق مقدس انسانی» را به فروش گذاردند. حال آنکه اعلامیة جهانی حقوقبشر «انسان محور» است و با انواع «مقدسات» دینی، بومی، قومی و...و ایدئولوژیک در تضاد قرار دارد! دلیل هم بسیار روشن است؛ در این اعلامیه «انسان» فراتر از «ابهام باورها» و «اجبار تعلقات» قرار گرفته. از اینرو در اعلامیة مذکور «آزادی بیان» از اهمیت ویژه برخوردار میشود. «انسان محوری» همچنانکه پیشتر هم گفتیم با هرگونه ابهام از قماش حکومت «مردم»، «خردجمعی» و به طور کلی با «خدامحوری» در تضاد قرار دارد. به همین دلیل ناکام ماندن بشار اسد در سپردن حکومت سوریه به «مردم»، با واکنش سریع یانکیها روبرو شد.
به محض انتشار خبر ناکامی بشار اسد برای جاخالی دادن در سوریه، «فوکویاما» در سایت رادیوفردا به خوشرقصی پرداخت، و همزمان قلادة سگهای هار الیزابت دوم را در ایران و ترکیه گشودند. اینچنین بود که مزخرفگوئی صادق لاریجانی به ویژه در باب اعلامیة جهانی حقوقبشر به اوج رسید، و اسلامگرائی رجب اردوغان نیز شدیداً «افزایش» یافت. در واقع حکومت جمکران و ارباباناش در لندن و واشنگتن برای ایجاد یک «مینی جنگ» با اسرائیل خیز برداشته بودند، تا هم دکان انتخابات مضحکشان را گرم و داغ کنند، و هم «دشمنی» دروغینشان را با اسرائیل و آمریکا در عمل به «اثبات» رسانند؛ افسوس و صدافسوس که نشد!
مطلب را از حکومت جمکران آغاز کنیم که هم ادعای «استقلال» دارد، و هم رفیق گرمابه و گلستان جیرهخواران استعمار است! و دقیقاً به همین دلیل رسانة رسمی این حکومت به تریبون «رجب اردوغان» تبدیل شده. خبرگزاریحنازرچوبه، مورخ 13 بهمنماه سالجاری، در مطلبی با کد: 30794827 مینویسد، حزب حاکم ترکیه «محافظهکار دمکرات» است و «نسل دیندار» تربیت میکند! بله، در قاموس طرفداران برتری اسرائیل، و سیاست استعماری «یک کشور، یک مذهب»، «تربیت نسل دیندار» هدفی است بسیار «والا» و به ویژه «مقدس». و به همین دلیل نیز اردوغان و مقام معظم با «پل اوستر» در نیویورک تایمز همصدا شدهاند! به گزارش حنازرچوبه، رجب اردوغان طی سخنرانی برای رؤسای استانی حزب «عدالت و توسعه» میفرمایند که، از ما انتظار تربیت «نسل بیدین» نداشته باشید که با «هویت» ما جور در نمیآید:
«[...] از حزبی كه هویت محافظه كار دمكرات دارد نمیتوان انتظار داشت كه نسل بیدین تربیت كند [...]»
«تربیت نسل دیندار» و «حزب محافظهکار دمکرات» و ... و به طور کلی «مقدسات» بومی و دینی از کالاهای بنجلی است که ویژة تغذیة «فاشیست ـ مسلمانها» در طویلة مککارتی تولید شده و میشود. و با توجه وراجیهای اردوغان، «نامههای» حاج سیدجوادی و ... و مطالب وزین مخالفنمایان حکومت جمکران میباید بگوئیم که این قماش کالا انصافاً خیلی خوب به مصرف میرسد! نه تنها جیرهخواران استعمار، که شوتوپرتها نیز از مشتریان پروپاقرص این دکان حماقتفروشی بوده، هستند و خواهند بود. پس انتشار مزخرفات اردوغان در سایت رسمی حکومت جمکران جای تعجب ندارد.
فرصتی برای بررسی سخنان وزین و پرمغز این فوتبالیست «سیاستمدار» نداریم، فقط در رابطه با این اظهارات یک پرسش منطقی مطرح میکنیم و آن اینکه، «باورهای افراد» مگر توپ فوتبال است که آقای اردوغان میخواهند با مشت و لگد مهارش کنند؟ اگر پاسخ به این پرسش منفی است، میتوان تأکید کرد که فاشیستها بر این تحجر تکیه زدهاند که میتوان «ذهن» افراد را در اختیار گرفته و انسان را مانند شیئی در مسیر دلخواه قرار داد! به عبارت دیگر، اینان تاریخ را به عنوان پویائی انسان در زمان و مکان مشخص نفی میکنند. کوتاه سخن، اردوغان در این شرایط وانفسا، به اصل خود رجوع کرده و ژستهای دمکراتیکاش را از یاد برده. روشنتر بگوئیم، نخستوزیر ترکیه به تکرار مزخرفات «امام خمینی» روی آورده. همان «امام» که چند روز پیش سالگرد ورودش را به کشور با مقوا و سریشم «بازسازی» کردند.
دروغ چرا؟ طی 33 سال اخیر، شایستهترین اقدام دولت، همان نمایش «امام» مقوائی بوده! این نمایش، واقعاً «روحالله خمینی» را آنچنان که بود نشان داد؛ یک تصویر گزافه، تک بعدی و فاقد زندگی و ابعاد انسانی، صورتکی با پوشش تقدسفروشی و انسانستیزی شیعیمسلکان. در واقع، آنچه در هیاهوی 22 بهمن خمینی را به «ارزش» میگذاشت، همین تصویر گزافه بود، و رسانههای غرب جهت جذب تل موهوم «مردم» پیوسته ابعاد این تصویر را افزایش میدادند. جالب اینکه، همین رسانهها همچنان میکوشند از جانشین خمینی هم تصویر مشابهی ارائه کنند. هر چند دیگر «زمینه»، یعنی شرایط واقعی برای تداوم این لات بازیها فراهم نیست، اما هیچکس به «شرایط نوین» اشارهای نمیکند؛ حق هم دارند، به نفعشان نیست! منافع اینان با تداوم دور باطل «شیخوشاه» تأمین میشود.
از اینرو اوپوزیسیون «فرضی» حکومت جمکران، از یکسو دو دستی به نعلین و دستار آخوند منتظری چسبیده و از سوی دیگر با تکیه بر «عظمت» پهلوی اول برای روسیه شاخ و شانه میکشد. به یاد داریم که شیخ صادق صبا خیلی «منتظری» را میستود و این جانور وحشی را «لیبرال» و «دمکرات» معرفی میکرد. اینک بیبیسی به «حزب توده» امید بسته، و آرزومند است که از طریق این حزب «مردمفروش»، آخوند را در صحنة سیاست ایران سر پا نگاه دارد. به همچنین است آرزوی کارفرمایان رادیو فردا.
حضرات پیش از انتشار خبر «وتو»، دم «جامعة مدرسین حوزه» را برای ما ملت در بشقاب گذاشته و میکوشیدند ملایان خودفروخته را در جایگاه مخالف دولت قرار دهند! امروز اهالی همین رادیوفردا دکان ملایان را برچیده، از «تجمع 50 نفر در سوئد برای استقرار دمکراسی در ایران» خبر میدهند! بله، دمکراسی سفارشی سازمان سیا برای ما ملت همان «50 نفره» هم باید باشد، مثل اتوبوس «تهرون ـ شابدولعظیم!» حضورشان بگوئیم از یکسو، ابراز مخالفت با دولت جمکران، به هیچ عنوان نشاندهندة طرفداری مخالفین از دمکراسی نیست. و از سوی دیگر، ملت ایران تجربة تاریخی حکومت آخوند را پشت سر گذاشته. خلاصه بگوئیم، تاریخ تکرار نمیشود، مگر به صورت مضحکه؛ «خمینی مقوائی» هم شاهدی است بر این مدعا.
حال «ماکت رهبر» را رها میکنیم و میپردازیم به «ماکت روشنفکر»، یا همان «پل اوستر» که «آزادی بیان» را «حقوق مقدس» انسان میخواند و ... و با شناختی که از مطالبات یانکیها در دست است، تعجبی هم ندارد! در تاریخ 13 بهمنماه سالجاری، سایت «بیبیسی» در مطلبی تحت عنوان، «پل استر به ناسزاگوئی نخستوزیر ترکیه پاسخ داد»، از «اعتراض» مستر اوستر به نقض آزادی بیان در ترکیه داستان زیبائی نقل کرد؛ گویا حضرت پل اوستر به دلیل همین امر از سفر به ترکیه نیز خودداری کردهاند!
به گزارش بیبیسی، رجب اردوغان پل اوستر را «نادان» خوانده و گفته در اسرائیل «آزادی بیان» وجود ندارد! استدلال رجب اردوغان بر این پایه استوار است که در سال 2008، اسرائیل از سلاح شیمیائی استفاده کرده! بله، توسل به سلاح شیمیائی آنهم در پایان سال 2008 نشان میدهد که در اسرائیل «آزادی بیان» وجود ندارد:
«نخست وزیر ترکیه [...] گفت: این آقا نمیتواند اختناق و نقض حقوق بشر را در اسرائیل ببیند[...] او خطاب به آقای استر افزود: به نظر شما اسرائیل دولتی دموکراتیک است و به آزادی بیان و تمام آزادیهای فردی احترام میگذارد؟ پس باید بگویم که شما فرد بسیار نادانی هستید[...] نخست وزیر ترکیه پل استر را متهم کرده که با لغو سفر خود، به ترکیه بیاحترامی کرده [...]»
این اظهارات نغز و پرمغز در اواخر ماه دسامبر سال 2011، یعنی پس از انتخابات روسیه ایراد شده و معلوم نیست چرا برای پاسخ گفتن به نفسکشطلبیهای اردوغان، حضرت اوستر یا بهتر بگوئیم «نیویورک تایمز»، تا روز سوم فوریه صبر «جمیل» پیشه کرده؟ البته تا حدودی «معلوم» است؛ اوستر، روز سوم ماه فوریه متولد شده و امسال تولد ایشان با نشست امنیتی مونیخ از یکسو و از سوی دیگر، با برگزاری مراسم نماز جمعة جمکران توسط علی خامنهای تقارن زمانی داشته. و چه فرصتی به از این جهت تحریف اعلامیة جهانی حقوقبشر؟ سایت بیبیسی، مورخ 3 فوریه 2012 مینویسد، پل اوستر روز اول فوریه به اظهارات اردوغان پاسخ داده و «حق مقدس» آزادی بیان را برای زن و مرد به رسمیت شناخته؛ البته بر اساس «اعتقاد» شخصیاش:
«[...] پل استر [...] در نامهای که [...] در سایت اینترنتی نیویورک تایمز منتشر شد[در پاسخ] به اظهارات رجب طیب اردوغان [اعلام داشت] واقعیت این است که در اسرائیل آزادی بیان وجود دارد[...] اعتقاد شخصی من این است که آزادی عقیده و بیان [...] حق مقدس همه مردان و زنان در تمام کشورهای جهان است.»
حضور پل اوستر که از اهالی مکتب توحش «احترام به ادیان» هستند بگوئیم، آزادی بیان هیچ ارتباطی با «اعتقاد»، چه جمعی، و چه شخصی ندارد! در اعلامیة جهانی حقوق بشر، آزادی بیان به عنوان یکی از «حقوق انسانی»، و خارج از عرصة هرگونه «اعتقاد» و «باور» مطرح شده! اگر بعضیها به این توهم دچار شدهاند که آزادی بیان در «ده فرمان» به حضرت موسی ابلاغ شده، حضورشان بگوئیم خیلی «اشتباه» میکنند. «آزادی بیان انسانها» گامی است جهت خروج از «تقدس»، و هیچ انسانی به خود حق نمیدهد که با لفاظی و جفنگگوئی آن را به امری «مقدس» تبدیل کند. شاید پل اوستر به اشتباه «آزادی بیان» را حق «مقدس» معرفی کرده. همه اشتباه میکنند.
صدر حاج سید جوادی هم در نامهاش از «اشتباه» پوزش طلبیده، و خامنهای نیز در نماز جمعة این هفته از چارپایة ولی فقیه «معصوم» به پائین پرتاب شده و میگوید، اگر رهبر هم اشتباه کرد ...! بله، میبینیم که اینک رهبر هم تقدس خود را از دست داده و مانند افراد عادی «اشتباه» میکند! ولی گویا آقای حاجسید جوادی سیاست کشور ایران را درست «درک» نکردهاند. عملکرد خائنانة «نهضت عاظادی» در گیرودار «انقلاب» آخوندها را نمیتوان با «پوزش» ماستمالی کرد؛ مسئلة زندگی میلیونها ایرانی، و حاکمیت سه دهه جنایت بر کشور مطرح است. «رهبر» قلعة حیوانات هم بدانند و آگاه باشند که اگر تازه به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است اشتباه کنند، ملت ایران ایشان را، همچون سلفشان از روز نخست در «اشتباه» میدید! اظهارات «دمکراتمنشانة» خامنهای، خصوصاً پس از لغو برنامة حملة ارباباناش به ایران فقط عمق خودفروختگی «رهبر انقلاب اسلامی» را نشان میدهد.
حال که به «حاخ» رسیدیم یک پرانتز باز میکنیم تا همسوئی سخنرانی وی در نماز جمعة جمکران را با نامة حاج سیدجوادی نشان دهیم. حاج سیدجوادی در نامة اخیرش از «اشتباهات» دولت موقت سخن به میان آورده، و بر مسلمانی «ما»، یعنی پیشخدمتهای رمزی کلارک تأکید کرده! به عبارت دیگر این جانور وحشی «ملت ایران» را به عنوان یک مجموعة انسانی به رسمیت نمیشناسد؛ مسلمانی برای حاج سیدجوادی «پیششرط» ایرانی بودن شده، همچنانکه برای خامنهای هم دشمنی با اسرائیل «پیششرط» مسلمانی است. باری مقام معظم در وقوقیة روز جمعه، خارج از تأکید بر «قضیة هستهای»، با الهام از نامة بیشرمانة حاج سیدجوادی فرمودهاند، «اگر رهبر هم اشتباه کرد، میباید به او تذکر دهند!» حال این پرسش منطقی مطرح میشود که «نتیجة» تذکر به رهبر چیست؟ پاسخ روشن است، هیچ! در «قلعة حیوانات» همه چیز صورت ظاهری دارد؛ تذکر هم فقط برای تذکر است، همانطور که «مبارزه» برای مبارزه است! در حالیکه برخلاف توهمات حنازرچوبه و شرکاء، مبارزة سیاسی برای دستیابی به اهداف مادی و مشخص و ملموس صورت میگیرد، نه برای پیروی از خط حماقت و شهادت، بگذریم!
در فردای «وتو»، یا بهتر بگوئیم چند ساعت پس از زلزلة سیاسی در شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک، «مواضع» حکومت کفنفروشها و اربابان اوباشپرستشان در غرب از هم فروپاشید! اینگونه بود که پس از لندن، در پاریس هم مشتی لات و اوباش در برابر سفارت سوریه تجمع کرده و شعار «روسیه، جنایتکار» سر دادند و...و همزمان بیانیة ابلهانة «شورای ملی گذار» نیز انتشار یافت. رسانههای غرب در کمال وقاحت از این شورا به عنوان «اکثریت اوپوزیسیون» در سوریه یاد میکنند، بدون اینکه در نظر داشته باشند، حتی اگر اینان «اکثریت» هم باشند، به هیچ عنوان نمیتوان حق سرکوب «اقلیت» را به آنها اعطا کرد. «اقلیت» باید بتواند حرف خود را بزند.
بله، جریان «قطعنامة» پیشنهادی غرب برای سوریه، دقیقاً همان است که 33 سال پیش استعمار، بدون تصویب قطعنامه و با تکیه بر سکوت تاواریشها در ایران به راه انداخته بود! یعنی دمیدن در بوق پوپولیسم، و معرفی گلة لاتواوباش و شوتوپرت و هالو به عنوان «اکثریت» ایرانیان! از قضای روزگار، این «اکثریت»، همصدا با خمینی، خواهان فرار شاه از مسئولیت سلطنت بود! اعلیحضرت هم به خواست «مردم» احترام گذاشته، به عادت همیشگی در رفتند! نتیجه هم امروز در برابر ماست: کودتای ارتش و شهربانی به نام «انقلاب امت مسلمان ایران!» کودتائی که 33 سال است به برکت پشتیبانی بیدریغ غرب در هر میعاد، و در چارچوب منافع استعماری «بازتولید» میشود. و اینبار نیز حضرات منتظر بودند با «رفتن اسد» از سوریه، و یاری اسرائیل، چند بمب «ناقابل» به مراکز هستهای ایران اصابت کند، تا این «کودتاچیان ابدمدت» باز هم تجدید قوا کرده، ضمن پارس کردن به همسایگان، سرکوب ملت ایران را از سر گیرند؛ اما نشد که نشد!
وتوی روسیه و چین دکان براندازان حرفهای را در هم ریخت، و همه را در جایگاه واقعیشان یعنی همان «دریوزگی» از دکان غرب نشاند. دیدیم که دشمنی «دیرینة» شیعه و وهابی کارش به کجا رسید! حکومت جمکران که چند روز پیش از زبان ناطق نوری برای نبرد با شاهان «ظالم» عربستان خیز برداشته بود، سراسیمه به آغوش شیخ عربستان در جده پرید! بله نیروی دریائی حکومت کفنفروشها که در آرزوی کشتی «نجات» یانکیها «له، له» میزد، سرانجام در «جده» پهلو گرفت! همزمان، «برق» وحشت از چشم «احمی»، «حاخ» و نتانیاهو پرید! برقی که شهر پاریس را روشن کرد!
دردسرتان ندهم، اینچنین بود که امروز احمدی نژاد با شعار «میک لاو، نات وار» به جشنوارة خوارزمی آمده و فرمود، «پیشرفتهای علمی» ما در خدمت دوستی با ملتهاست! به عبارت دیگر، مهرورزی ناچار شده ضمن بستن دکان نبرد بیامان مقام معظم با پدیدة موهومی به نام «دشمن» و «استکبار جهانی»، یک دکان دوستی با ملتها افتتاح کند! مشروح سخنرانی دردناک «احمی» در سایت حنازرچوبه، مورخ 16بهمنماه 1390 در دسترس مشتاقان قرار گرفته؛ بشتابید برای تماشای چهرة غمزدة مهرورزی! اما دل حنازرچوبه خونتر از این حرفهاست! خبرگزاری رسمی دولت برای ابراز ناخرسندی، به «گروه 14 مارس» لبنان و رسانة «الجمهوریه» متوسل شده، و ضمن بازتاب اظهارات جنبلاط خودفروخته مینویسد، «تا پوتین هست، بشار اسد هم خواهد بود!»
خلاصه «جونم براتون بگه»، برنامههای سیاسی ولادیمیر پوتین، در گام نخست همین حکومت توحش را نشانه گرفته، و بیدلیل نیست که «برادران» به آغوش شیخک عربستان در جده پناه بردهاند؛ مکانی که در آن ارتش آمریکا، حامی اصلی حکومت اسلامی حضور رسمی دارد!
البته از «تغییر» مواضع حکومت جمکران هیچ تعجب نمیکنیم؛ وتوی قطعنامة توحشگستر یانکیها، نه تنها حکومت «قلعة حیوانات»، که اسلامپناهان فرانسه، لندن و واشنگتن را نیز تهدید میکند. امروز، شیوخ کانادا و ینگهدنیا با صدور «فتوی» رسماً قتلهای ناموسی را محکوم کردند. همزمان وزیر کشور فرانسه نیز با پذیرش «عدم برابری تمدنها» به نوعی، بر سیاست مزورانهای که پس از کودتای اسلامی در ایران، تکیهگاه گسترش تعصب و حماقت در جهان شده بود نقطة پایان گذاشت. سیاستی که در «پست مدرنیسم» و «ترادف کلی» ریشه دارد. جالب اینکه، مواضع نوین وزیر کشور فرانسه که حساب تمدنهای انسانمحور را از حکومتهای باورمحور جدا کرده، مورد حمایت رسمی وزیر دفاع این کشور نیز قرار گرفت. این خبر، از یکسو با انفجار لولة گاز صادراتی مصر به اسرائیل، و از سوی دیگر با انتشار خبر وقوع زلزله در حوالی بوشهر «تقارن» زمانی یافت. خلاصه، انتخابات ریاست جمهوری روسیه، حکومت توحش جمکران را از همان «پیچ تاریخ» به پرتگاه رهنمون خواهد شد؛ اینبار بدون فروپاشی، بدون لشکرکشی خیابانی، و خصوصاً بدون رهبرسازی!
به همین دلیل همزمان با وتوی قطعنامة کذا، نمایندة فرانسه در شورای امنیت همچون «امام» خمینی فریاد «آن پدر و آن پسر» سر داده، روسیه و چین را مدافعان «خشونت» معرفی کرد! حال آنکه نفی اقلیت سیاسی در سوریه مصداق بارز «خشونتطلبی» یانکیها، متحدان اروپائیو جیرهخواران مزدورشان در اتحادیة رسوای عرب است. جنایتکار کیست؟ مخالفان خشونت، یا آنها که بر طبل «معترض» میکوبند، و از «معترض مسلح» در سوریه حمایت میکنند؟
گاوچرانها همین عمل وحشیانه را در لیبی انجام دادند. از شورشیان مسلح حمایت کردند و اینان ضمن قلع و قمع طرفداران قذافی و دیگر مخالفان «شورای ملی گذار» عربدة پیروزی سر دادند، تا رسانههای غرب بتوانند بر طبل استقرار «دمکراسی» در لیبی بکوبند. هر چند این به اصطلاح «دمکراسی» از چشم لیبیائیهای بختبرگشته پنهان مانده. خوشبختانه در سوریه چنین امکانی برای براندازان حرفهای فراهم نشد. و از اینرو در فردای وتو، وزیر امور خارجة جمکران آلو از دهان برداشته، «دخالت نظامی» در سوریه را خطرناک ارزیابی فرمودند! جالب اینجاست که حکومت مردهشویان، دست در دست دولت ترکیه و اسرائیل «مزدور مسلح» به سوریه اعزام میکند! ولی خوب، کفنفروشها وقاحت را در مکتب مقدس آتلانتیستها آموختهاند، پس روی چون سنگپایشان تعجبی ندارد!
در فردای وتو، «نیویورک تایمز» بوق کهنهفروشهای اسرائیلپرست و اسلامنواز ینگهدنیا، خواهان گشودن باب «مذاکره» با حکومت جمکران شد، و کیهان شریعتمداری مورخ، 16 بهمنماه سالجاری نیز شایعات بیاساس ارباب را به عنوان «شاهدی» بر استقلال حکومت توحش منعکس کرد. اشکال اینجاست که مقام معظم پس از شکرهائی که در نماز جمعة گذشته میل فرمودهاند، دیگر نمیتوانند با آمریکا «مذاکره» کنند! و نیویورک تایمز هم نمیتواند با توسل به «پل اوستر»، کالای بنجل «حق مقدس» را به عنوان «آزادی بیان» انسان به فروش برساند. ماهیگیران «آسیبدیدة» ایرانی نیز دیگر احتیاجی به تکاندادن پارچة سفید نخواهند داشت.
...
<< بازگشت