جمعه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۱




نوروز و تولوز!
...


در تاریخ 20 مارس 2012،‌  تصویب قطعنامة‌ شورای امنیت در مورد سوریه،   به دوران نورانی «یکجانبه‌گرائی» در سازمان‌ ملل پایان داد و این نهاد بین‌المللی را در جایگاه «داور بی‌طرف» و «مخالف خشونت» نشاند.   همچنانکه در وبلاگ «اسقف و اس. اس» گفتیم، استعغای آخوند ویلیامز،  آنهم پس از ملاقات دیوید کامرون با اوباما،   فروپاشی سنگر فاشیسم را نوید می‌دهد.   پرتاب نارنجک به ایرانیان در ارمنستان،   به راه افتادن جنجال «تروریسم» در فرانسه و ایتالیا،   انفجار بمب در عراق،   کودتا در «مالی» و ... و بسیاری دیگر از وحشیگری‌های مشابه،  از جمله خفقان اتحادیة اروپا در برابر تحرکات فاشیست‌های اروپای شرقی،  و سخنرانی ابلهانة کاردینال راتزینگر در باب «مارکسیسم» و اظهارات «مفرح» مقام معظم،  از جمله واکنش‌های قابل پیش‌بینی محفل فاشیسم بین‌الملل به روند غیر قابل اجتناب حاکمیت «نظم قانونی» در ابعاد جهانی است.

در تاریخ 22 مارس 2012، ‌ یعنی دو روز پس از تصویب قطعنامة شورای امنیت «بر علیه خشونت» در سوریه،   آمریکا ناچار شد برای تداوم روابط پنهان تجاری‌اش با حکومت جمکران، 11 متحد خود،  از جمله انگلستان را برای 6 ماه قربانی کند!   اینگونه بود که پارلمان  اروپا گریه‌کنان ویراست نوینی از  اظهارات «خرکی» کاترین اشتون در رابطه با جنایات «تولوز» انتشار داد،   و هق‌هق‌کنان با اسطورة «شتروس‌ ـ کان» نیز وداع نمود!   همزمان شاهد بودیم که سازمان عفوبین‌الملل،  و سپس تشکیلات «دیده‌بان حقوق‌بشر» از کوری مزمن و کری مادرزاد نجات یافتند؛  ‌ اولی به یاد قربانیان ارتش آدمخوار ناتو در لیبی افتاد و دومی،  یعنی «دیده‌بان حقوق بشر» ناگهان دریافت که «اوپوزیسیون سوریه» به آدم‌ربائی و شکنجه مشغول است!   بله،   این نکتة پیش‌پاافتاده تا نخستین روز بهار 2012 از دیدگان شهلای دیده‌بانان «محترم» حقوق‌بشر پنهان مانده بود!   شاید به همین دلیل نیز «دیده‌بان» نابینا،   همچون آخوند ویلیامز «مستعفی»،  از چادر و مقنعه و قصاص و سنگسار و سه نقطه به عنوان حقوق «بشرمسلمانان» دفاع به عمل می‌آوردند،   و بجای به رسمیت شناختن «حقوق بشر»،  کشاندن حریم خصوصی همجنسگرایان به صحنة سیاسی را مدروز کرده بودند.

خلاصه بگوئیم این محفل نکبت و ادبار حامی اصلی حکومت اسلامی است و همچنانکه در وبلاگ «اسقف و اس‌. اس» هم گفتیم،‌  با هدف تثبیت طالبان در افغانستان و تأمین حاشیة امن برای اسرائیل،   یک جبهة کاذب گشود و تهاجم نظامی به عراق را سازمان داد.   گذشته از انفجارهای اخیر سوریه و عراق،  تهاجم به ایرانیان در ارمنستان نیز در راستای اهداف شوم همین محفل تقدس‌فروش صورت پذیرفته.    اینان «اوقات فراغت انسان» را،  به ویژه در کشورهای «منطقة ‌نوروز» بر نمی‌تابند.   و یادآور شویم،  «اوقات فراغت» الزاماً «شادی» نیست؛‌ «انتخاب آزاد انسان»،   خارج از سنگرهای نیک و بد،  ویژگی اوقات فراغت اوست.   

مطلب را از سخنرانی به اصطلاح «عید» رهبرقلعة حیوانات آغاز کنیم.   مقام معظم که «نوروز» را در «حرم» امام هشتم شیعیان به وراجی می‌گذراندند،‌   در اظهارات پوچ و وزین‌شان ضمن شاخ و شانه کشیدن برای ارباب در واشنگتن،   جهت استقرار «جوانان انقلابی»،  یا بهتر بگوئیم اراذل و اوباش اسلامگرا در جایگاه «اوپوزیسیون»،  یک دکان سه‌نبش افتتاح فرمودند. خامنه‌ای از قوة‌ قضائیه «قلعة حیوانات» می‌خواهد به این «جوانان» سخت نگیرد و دلیل هم روشن است.   اعمال سیاست استعمار هرگز بدون  «اوباش‌سالاری»،   یعنی «مرزشکنی» امکان پذیر نبوده،  نیست و نخواهد بود.   خمینی،  خامنه‌ای،  میرحسین و شرکاء فرزندان همین سیاست‌اند،   و گسترش آن را وظیفة «مقدس» خود می‌دانند.

به عنوان نمونه،‌   گروهی از اوباش حکومت از نمایش فیلم‌هائی که با مجوز وزارت «ارشاد» جمکران ساخته شده ممانعت کرده‌اند،   و این حکومت قدرقدرت که به ادعای رهبرش در همة زمینه‌ها بی‌اندازه «پیشرفت» کرده،   قادر نیست در برابر مشتی اوباش،  از اقتدار قانونی وزارت ارشاد حکومت حمایت به عمل آورد!   به عبارت دیگر،   در حکومت «پیشرفتة»‌ جمکران،  هر کس اسلام خودش را حاکم کرده.  و در این شرایط تاسف‌بار سفیر حکومت مرده‌شویان در اندونزی می‌گوید،   هراس غرب از این است که «ما»،   یعنی طویلة جمکران برای «جهان اسلام» الگو شویم!   حنازرچوبه،  مورخ 22 مارس 2012 نیز این اظهارات فکاهی را منتشر کرده:

«سفیر ایران در اندونزی:  نگرانی اصلی غرب الگو گرفتن جهان اسلام از پیشرفت‌های ایران است»
کدام پیشرفت‌های «ایران؟»   ریش و چادرسیاه،‌  روضه و زوزه و «حق‌طلبی» و حکومت خیابانی که نیازی به توضیح و تفسیر ندارد؛   پس ببینیم «جهان اسلام» اصولاً چیست؟  جهان اسلام همان مجموعة توحشی است فاقد زمان و مکان که به «خدا» و «مردم» اختصاص دارد.  و بخشی از این مجموعه شامل «خانواده‌های محجبه» و «مذهبی» به آبشخور دکان توده‌پرور ساواک یا همان سایت «پیک نت» تبدیل شده.   سایت «پیک‌نت» نوروز را با «انقلاب جنگل»،   میرزا کوچک‌خان و روضه و زوزه و سوگواری «جشن» گرفته،   و با انتشار یک تصویر از ابتذال و سرکوب،   رخداد «مهم» سال 1388،  یعنی کودتای ناکام هیزاکسلنسی را به مخاطب چنین یادآوری می‌کند:

«[...]‌ این عکس [...] تابلوئی است گویا برای حوادث آینده ایران [...]‌ مردم با چنگ و دندان از رای خود به دفاع برخاستند [...] این عکس،   در عین حال نشان دهندة خشم و نفرت خانواده‌های مذهبی و محجبه ایران نسبت به حکومتی است که برای دفاع از کودتا علیه رأی مردم،   با نقاب اسلامی مردم را به گلوله بست [...]»

بله،   حکومت «با نقاب اسلامی» به «رأی مردم» خیانت کرد و آن‌ها را به گلوله بست و ... و به ادعای نویسندة مطلب فوق،   همین مزخرفات «حوادث آیندة ایران» را نیز بازگو می‌کند! در حالیکه در دوران نورانی حاج روح‌الله که میرحسین‌جلاد نخست‌وزیر بود، ‌ هم کشتار مردم  «ثواب» داشت،‌  هم آراءشان بسیار محترم شمرده می‌شد،   و از همه مهم‌تر،  حکومت صحرائی «انتخابات» هم داشت!   از اینرو «پیک نت» از «تابلوی حوادث آیندة ایران» محروم مانده بود،  چرا؟  چون اوضاع به کام «خانواده‌های محجبه» بود!   در نتیجه،   «دویچه وله»، «رادیو فردا» و شرکاء از انتشار «نامه‌های» مضحک طرفداران «اسلام خوب»‌ بی‌نیاز بودند و ... و پتة‌ طرفداری اتحادیة اروپا از فاشیسم هم هنوز بر آب نیفتاده بود.

این اتحادیة رسوا،   در واکنش به عقب‌نشینی آمریکا در سوریه،   تحریم‌های نوینی علیه این کشور اعمال کرده و همزمان،  برای تقویت حکومت توحش جمکران،   تحریم اقتصادی ایران را گسترش داده.   بله،   پس از اینکه ولادیمیر پوتین حکومت ملایان را از سنگر رسانه‌ای‌شان،‌   یعنی حمایت «فرضی» روسیه محروم کرد،‌   و یانکی‌ها هم ابزار «تحریم نفت» را،  البته به مدت 6 ماه،   از چنگ حکومت توحش به درآوردند و بر «پیشرفت‌های» مقام معظم نقطة پایان گذاشتند،   اتحادیة فاشیست‌پرور اروپا به کمک رهبر «قلعةحیوانات» شتافت و پایه‌های مقدس «بازار سیاه»‌ را که متزلزل شده بود استحکام بخشید.   

یکوقت فکر نکنید که «علی موند و حوض‌اش!»  به هیچ عنوان!   تا اتحادیة اروپا هست،  فاشیست‌های مسیحی،  یهودی و مسلمان تنها نخواهند ماند.   به همین دلیل است که یانکی‌ها هم‌صدا با رهبر واتیکان از «آزادی مذاهب» دفاع می‌کنند.   اینان نیک می‌دانند که «مذهب» انسان‌ستیز است و هر جا که «مذهب» حاکم شود،‌   به طریق اولی «انسان» محکوم خواهد بود. خلاصه پیشنهاد «وستروله»،‌  وزیر امور خارجة آلمان اشغال‌شده،  مبنی بر «راه حل یمنی» برای کشور سوریه،   دلیل موجه داشت!

فاشیست‌ها چنین می‌پندارند که استقرار اوباش اسلام‌گرا در رأس حاکمیت سوریه،  «وضع موجود» را تداوم خواهد بخشید،   حال آنکه سخت کور خوانده‌اند.   سنگر فاشیسم در فرانسه هم  به لرزه در آمده.   شرایط در فرانسه «تغییر» یافته و مناطق نفوذ فرانسه در سراسر جهان این تغییرات را متحمل خواهد شد.   به همین دلیل است که کاردینال راتزینگر در راه «مکزیک»  از مارکسیسم انتقاد به عمل می‌آورد! 

 به گزارش فرانس پرس،  مورخ 23 مارس 2012،  ژوزف راتزینگر عازم مکزیک شد و ماریو مونتی،   ‌نخست وزیر انتصابی بانک گلدمن‌ساکس در ایتالیا نیز برای بدرقه «حضرت پاپ» به فرودگاه آمده بود.   بله،   اینبار ماریو مونتی بر خلاف همیشه،  اصلاً «وقت» کم نیاورد!   وقتی پای منافع محفل فاشیسم در میان باشد ماریو مونتی جان بر کف به میدان می‌آید.   حال که به ایتالیا رسیدیم،   بگوئیم از سکوت برخی از رسانه‌های غرب در مورد مرگ «تونینو گوئرا» هیچ تعجب  نمی‌کنیم؛   «گوئرا» سابقة‌ مبارزه با فاشیسم داشته!   درست برخلاف ژوزف راتزینگر!

حضرت کاردینال که حمایت از کودک‌بار‌گان در کارنامة زندگی پر افتخارشان به ثبت رسیده،   بجای پرداختن به جنایات کلیسای کاتولیک،   به ویژه در آمریکای لاتین،  به «مارکسیسم» و«کوبا» زل زده و می‌فرمایند،   دوران مارکسیسم به سر رسیده!   بله،   دوران مارکسیسم گذشته؛   در حالیکه به زعم ایشان دوران توحش «مذهب» هرگز به سر نخواهد آمد،  چرا؟  چون توحش مرگ‌پرستی،  و بازگشت به گذشته،  بنابرتعریف «زمان‌ستیز» است و به ارادة الهی،  شامل مرور زمان هم نخواهد شد.   خلاصه «مؤمنان» می‌‌باید بپذیرند که سلطنت ابدمدت «آخوند» بر جامعة بشری نیست‌ جز خواست خداوند!   حداقل شاید کاردینال راتزینگر و اهالی گلدمن‌ساکس  چنین می‌پندارند،   ولی تحولات اخیر فرانسه در مسیر عکس توهمات اینان در جریان است. 

وارد جزئیات نمی‌شویم،  فقط این نکته را یادآوری کنیم که محفل فاشیسم بین‌الملل برای ایجاد انسداد در مذاکرات صلح «اسرائیل ـ  فلسطین» و همچنین سرکوب ملت فرانسه به بحران‌آفرینی در این کشور پرداخت.   بحران مذکور با ترور چند نظامی آغاز شد و در فردای سخنرانی «ژان لوک ملانشون» در میتینگ پرشکوه «جبهة چپ» در میدان  «باستیی»،   با کشتار فجیع یک «روحانی یهودی» و فرزندان‌اش در شهر «تولوز» به اوج خود رسید.  سخنرانی رهبر جبهة چپ فرانسه را بررسی نمی‌کنیم،   فقط اشاره‌ داشته باشیم به استقبال بی‌سابقة سندیکاها و رأی‌دهندگان فرانسه از این جبهه و همچنین فاصله گرفتن رهبری آن از سوسیالیست‌ها و محفل احترام به ادیان.  مسائلی که خیلی‌ها را به هراس افکند،   تا جائیکه هفته نامة «لو پوان» از میتینگ «باستیی»‌ فاکتور گرفت!   بله،   حضرات ناگهان کور و کر و لال شدند و تجمع بی‌سابقة طرفداران چپ در شهر پاریس را به سکوت کامل برگزار کردند.  به استنباط ما تهاجم وحشیانة «تولوز» واکنشی بود به تحولات غیرقابل اجتناب در کشور فرانسه.

پس از انتشار خبر جنایت «تولوز»،   «ژان لوک ملانشون»،   نامزد جبهة چپ برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام داشت،   مبارزات انتخاباتی را به خاطر «یک تروریست مفلوک» متوقف نخواهد کرد.   این سخنان در شرایطی ایراد شد که دیگر نامزدهای انتخاباتی،  شامل  نیکولاسرکوزی،  فرانسوا بایرو،  فرانسو اولاند و خصوصاً مارین لوپن،   از «توقف موقت» مبارزات انتخاباتی‌شان خبر داده بودند،   و وزیر امور خارجة فرانسه،  ‌آلن ژوپه نیز دوان دوان راهی اسرائیل شده بود.

پیش از ادامة مطلب یک مینی پرانتز باز می‌کنیم و نیم نگاهی می‌اندازیم به ارتباط اندام‌وار «اسرائیل‌پرستان» با فاشیست‌ها.   فاشیست‌هائی که علیرغم استعفای رهبرشان،   اسقف اعظم کانتربری،  همچنان در فرانسه به فعالیت «مقدس» خود ادامه می‌دهند.   اگر به «تاریخ یک ارتداد»،  به قلم «روژه گارودی» نیم نگاهی بیاندازیم،   هم با کاربرد واقعی «تهاجم به یهودیان»‌ در کشور فرانسه آشنا می‌شویم،‌   و هم محافلی را که به صورت «سنتی» از این وحشیگری‌ها بهره‌برداری می‌کنند بهتر می‌شناسیم.   در «تاریخ یک ارتداد»،  خارج از محافل و ارباب رسانه‌ها،   «گارودی» صریحاً از شخص «برنار هانری لوی» نام می‌برد.   و اگر به یاد داشته باشیم،  هانری لوی نه تنها برای «اصلاح طلبان» جمکران کم سینه چاک نمی‌داد که از تهاجم به یوگسلاوی،  عراق  و به ویژه از بهار خون‌بار عرب حمایت جانانه می‌کرد.   خلاصه هر کجا عموسام به تاراج مشغول شود،‌   هانری لوی،  «فیلسوف» رسانه‌ای نیز وظیفه دارد دم بتکاند.

اما اینبار،   پس از ماجرای «تولوز» و جنجال رسانه‌ای پیرامون متهم فرضی،   از «ب.ه.ل» خبری نشد!  دلیل هم اینکه «بازتولید» سناریوی «کرپانترا» امکانپذیر نیست.  خلاصه،   بر خلاف توهم فعلة فاشیسم تاریخ «تکرار» نمی‌شود،   چرا که حرکت «زمان» خطی است،  و «انسان» به مرور زمان «تغییر» می‌کند.  در نتیجه واقعیت،  به عنوان پویائی انسان در زمان و مکان مشخص هرگز قابل «تکرار» نیست.    و به طبع‌اولی امکان تکرار سرکوب «چپ» در کشور فرانسه برخلاف گذشته‌ها،  فراهم نخواهد آمد.

در تاریخ 18 مارس 2012،   میتینگ جبهة چپ فرانسه در میدان «باستیی» چنان برق از چشم یاران هیتلر پراند که یکبار دیگر به دوران نورانی امام‌شان بازگشته،   و در «تولوز» چند «یهودی» تبعة اسرائیل را به دست یک «مسلمان» قتل‌عام کردند.   به این امید که با جنجال رسانه‌ای پیرامون «یهودستیزی مسلمانان» و به بهانة «مبارزه با تروریسم»،  هم «شرایط ویژه» را بر ملت فرانسه تحمیل کنند و هم برنامة «جبهة چپ» را تحت‌الشعاع قرار دهند.  اما جز رسوائی،  و به قول فرانسوی‌ها «سکاندال» هیچ نصیب‌شان نشد.   دلیل هم اینکه در گیرودار ابراز تأسف مقامات رسمی برای قربانیان فاجعة‌ «تولوز»،   گروهی از رسانه‌های جمعی، ‌ بدون ارائة تفسیر،‌   فیلم‌هائی از بعضی‌ها نشان دادند که بیشتر حاکی شوق و ذوق‌شان بود! دردسرتان ندهم امروز که اکثریت قریب به اتفاق رسانه‌های فرانسه بر یک نقطه،  یعنی بر جنایت «تولوز» متمرکز شده‌اند،   ژان لوک ملانشون،  نامزد جبهة چپ،   طبق آخرین آمار،  بر مارین لوپن،  رهبر ویشی‌ست‌ها پیشی گرفته!  هر قدر در قلعة حیوانات با «خدا» و «مردم» و «خانواده‌های محجبه» به نوروز لجن‌پراکنی شود؛ ‌  هرقدر باراک اوباما،  دیویدکامرون،  ویلیام هیگ و شیمون پرز «نوروز»‌ ما را به ابزار سیاستگزاری‌های استعماری‌شان تبدیل کنند؛   با توسل به «تولوز»‌ نمی‌توان،  استقبال عمومی از «جبهة چپ» را پنهان داشت.   رویای ترور نامزد جبهة چپ نیز کودکانه است؛   با ترور ژان لوک ملانشون نمی‌توان آرمان‌های چپ را نابودکرد.  مطالبات چپ «انسانی» است،  و بر خلاف شکرخوری‌های رهبر کودک‌باره‌گان کلیسای کاتولیک،   تا «انسان» هست،  آرمان‌های انسانی مارکس نیز خواهد بود.  















...














Share