شیرین و رامی!
...
همزمان با برگزاری رفراندوم قانون اساسی در سوریه، و در پی شکست کنفرانس رسوای تونس، محفل حقوقبشر فروش «کارتر ـ برژینسکی» در سراسر جهان به لرزه درآمد و اینگونه بود که برژینسکی در «سی. ان. ان» مخالفت آمریکا را با تهاجم نظامی اسرائیل به ایران اعلام داشت، و اسرائیل هم مانند حکومت جمکران «استقلال» یافت! سپس سفیر ترکیه در لبنان از عملیات نظامی مخالفان دولت سوریه انتقاد به عمل آورد! این مواضع نوین و اجباری، عربستان را به «برادر» حکومت جمکران تبدیل کرد؛ ارتش لبنان را در جنگ 33 روزه شرکت داد؛ و سخنگوی حماس را به «تصحیح» شکرخوریهای اسمعیل هنیه واداشت.
روز گذشته رسانههای جمکران ضمن بازتاب پشتیبانی شیخ نصرالله از ثبات در سوریه، ابراز مخالفت «هنیه» با بشار اسد را منتشر کرده بودند! گویا «هنیه» از سرکوب «برادران سنی مذهب» در سوریه گلایه داشت و در کنار «انقلابیون» اینکشور نشسته بود. ولی امروز سخنگوی حماس اعلام کرد، سوءتفاهم پیش آمده و «ما» همچنان در «خط مقاومت» در کنار حزبالله لبنان ایستادهایم! خلاصه، نتیجه این شد که احمدینژاد طی دیدار با وزیر دفاع لبنان، به دوران نورانی امام روشنضمیر میرحسین بازگشته و خوشرقصی برای اسرائیل را از سر گیرد.
بله، مهرورزی به هر ترتیب میخواهد اسرائیل را نابود کند! حال آنکه سازمان ملل موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و در چارچوب مقررات بینالمللی، هیچ دولتی از «حق قانونی» نابودی دولت دیگر برخوردار نیست. این لاتبازیها فقط در عرصة توحش «شهیدپروری» و «باورها» صورت میپذیرد که در حکومت جمکران تبلور یافته. به همین دلیل است که دو عامل اصلی نظم دمکراتیک، یعنی «مسئولیت» و «پاسخگوئی»، در این حکومت توحش همچنان غایب اصلی باقی مانده.
دلیل هم روشن است در چارچوب منطقی، هیچکس در قبال «باورهایاش» مسئولیت ندارد! زمانی میتوان از مسئولیت و پاسخگوئی سخن به میان آورد که قوانین «منطقی» و «انسانمحور» بر جامعه حاکم شود. این است دلیل واقعی مخالفت گاوچرانها با استقرار دمکراسی در ایران و دیگر کشورهای مسلماننشین. سازمان سیا با شعار «حقوق بشر» در واقع به پشتیبانی از «حکومت باورها» مشغول شده.
یانکیها «باور» نمیکنند که ایران سلاح هستهای بسازد! پافشاری یانکیها بر «باورها» و اعتقادات و تبدیلشان به پیششرطهای «آزادی بیان» دلیل موجه دارد. دمکراسی، به عنوان «حاکمیت قوانین انسانمحور بر جامعه»، از پایه و اساس با «حکومت باورها»، یعنی حکومت دین و اعتقادات و مقدسات و خلاصه بگوئیم، حکومت «مبهمات» در تضاد قرار میگیرد. در همین راستاست که مصاحبة رادیوفردا با آن «شاعر سرشناس»، با هدف سرکوب آزادی بیان، یعنی از طریق تبدیل «باورها» و «اعتقادات عمیق» آن شاعر به معیار و ملاک «آزادی بیان» از اهمیت بسزائی برخوردار میشود.
به دلائل روشن و واضح و به ویژه مبرهن، بعضیها نخواستند «تاریخ دقیق» بازگشت «اریک شوالیه»، سفیر فرانسه به سوریه را بازتاب دهند! ما هم با تکیه به «عناوین خبرها» به اشتباه افتادیم و در وبلاگ «هخه» گفتیم، سفیر فرانسه همزمان با نشست تونس به دمشق بازگشت. در واقع یکروز پیش از نشست «دوستان سوریه» در تونس «اریک شوالیه» به دمشق رفته بود! به گزارش سایت فارسیزبان نووستی، مورخ 5 اسفندماه 1390، به نقل از «فرانسپرس»، سفیر فرانسه عصر روز پنجشنبه، 23 فوریه سالجاری به دمشق بازگشته. بله، خوشبختانه حاکمیت فرانسه حواساش خوب جمع است و میداند مسیر «واقعیات سیاسی» از بیراهة جنجال رسانهای و هیاهوی «آلن ژوپه» نخواهد گذشت. مسافرت وزیر دفاع لبنان به تهران در راستای همین واقعیات الزامی شد. در ظاهر، یعنی به گزارش حنازرچوبه و ایسنا و غیره، وزیر دفاع لبنان به دعوت «سردار وحیدی» روز 25 فوریه سالجاری وارد تهران میشود. اما در واقع، این مسافرت جز وتوی قطعنامة شورای امنیت توسط روسیه دلیلی ندارد. برای روشن شدن این مطلب لازم است یک «مینی پرانتز» باز کنیم.
پس از وتوی قطعنامة مذکور، شیخ نصرالله، حمایت «حزبالله» لبنان را از دولت کنونی این کشور اعلام داشت. در پی اعلام مواضع رهبرحزبالله، «میقاتی»، نخستوزیر لبنان در «الیزه» با نیکولا سرکوزی ملاقات کرد و در همین گیرودار ملاقات سرگئی لاوروف با «آل نهیان»، وزیر امور خارجة امارات صورت پذیرفت. همچنانکه پیشتر گفتیم، دولت بریتانیا با راندن «امارات» به سوی روسیه در واقع به عقبنشینی از مواضعاش در سوریه و کل منطقه پوشش میدهد. و فرانسه نیز بدون برخورداری از امکانات انگلستان، به عنوان متحد این کشور ناگزیر از عقبنشینی است.
به عنوان نمونه، 6 روز پس از وتو، سفیر بریتانیا در مسکو رسماً اعلام داشت کشورش در سوریه نیروهای ویژة نظامی ندارد، و اظهارات سفیر بریتانیا در سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 10 فوریه 2012 انتشار یافت. سخنان سفیر انگلستان در مسکو، در واقع سلب مسئولیت از بریتانیاست در برابر رخدادهای آینده در سوریه. به این ترتیب بریتانیا، فرانسه و آمریکا را در سوریه تنها گذاشت. آمریکا، از طریق ترکیه، و فرانسه هم از مسیر لبنان به موشدوانی در اینکشور ادامه دادند تا اینکه خبر دستگیری 120 تن از نیروهای ویژة فرانسه در «زبدانی»، واقع در نزدیکی «بعلبک» لبنان به رسانههای اینترنتی غرب راه یافت.
به عنوان نمونه، سایت «آلتر انفو»، به نقل از «ایرنا»، مورخ 23 بهمنماه 1390 برابر با 12 فوریه 2012، خبر فوق را منتشر کرد و جالب اینجاست که رسانههای جمعی فرانسه که از شایعهپراکنی در مورد سوریه فروگذار نمیکنند، این مطلب را بکلی نادیده گرفتند. علامت تعجب هم نمیگذاریم ولی هارتوپورت وزیر امور خارجة فرانسه برای سوریه واکنشی بود به همین خبر. خبری که از دستگیری چندین تن از نظامیان فرانسه در یک عملیات نظامی در مرکز سوریه حکایت دارد:
«پايگاه اينترنتي سوريا الان [...] از تسليم شدن 200 فرد مسلح در جريان عمليات نيروهاي سوريه در مرکز اين کشور خبر داد [...] در این عملیات [...] 350 فرد مسلح [...] دستگیر شدهاند که در بین آنان شماری از اتباع [...] فرانسه، عراق و برخی کشورهای آفریقایی وجود دارند [...] برخی از افراد فرانسوی [...] از تکتیراندازها و از اعضای نیروهای ویژه نظامی این کشور هستند [...] اتباع آفریقائی [...] نیز با هماهنگی فرانسه از این قاره به سوریه منتقل شدهاند [...] همچنین در جریان [این] عملیات [...] افراد غیرنظامی که از سوی افراد مسلح به عنوان سپرانسانی استفاده میشدند، کشته شدهاند [...] در [این] عملیات [...] 40 نظامی [سوریه] نیز کشته و 300 نفر مجروح شدهاند.»
باری اگر اشتباه نکنیم، در همین روز فرخنده بود که رسانههای غرب خیلی بیش از سابق نگران غیرنظامیان سوریه شدند و برایشان برنامة روضه و زوزة مفصلی به راه انداختند. همزمان با انتشار این خبر، گفته شد نیروهای ویژة قطر و بریتانیا به شهر «حمص» واقع در مرز سوریه با ترکیه وارد شدهاند و سایت بازتاب، مورخ 23 بهمنماه سالجاری نیز در گزارشی با کد:226219 از تلاشهای «انساندوستانة» غرب در سوریه پرده برداشت! نیازی نیست بگوئیم در این مسیر «مقدس»، یعنی براندازی در سوریه، عربستان و قطر همصدا با یانکیها و متحدان اروپائیشان مدافع «حقوقبشر» و «دمکراسی» از آب در آمده بودند. بله، شیخک عربستان هم طرفدار دمکراسی بود و ما نمیدانستیم! همچنین نمیدانستیم که «مجاهدین خلق» دمکراتیک شدهاند!
«جونم براتون بگه»، دو روز پس از دستگیری نیروهای ویژة فرانسه در سوریه، «جولیانی»، شهردار سابق نیویورک و «پاتریک کندی» که از قضای روزگار، هر دو به کلیسای کاتولیک وابستهاند کشف کردند که سازمان مجاهدین خلق ایران، همان اوپوزیسیون دمکراتیک است! سایت فارسیزبان نووستی، مورخ 25 بهمنماه سالجاری گزارشی از اکتشافات شگفتانگیز زوج «جولیانی ـ کندی» تحت عنوان، «برخی از سیاستمداران آمریکائی سازمان مجاهدین ایران را دموکراتیک دانستند»، منتشر کرده.
به گزارش نووستی، این سازمان در سال 1965 با هدف مبارزة مسلحانه بر علیه رژیم شاه تشکیل شد و در سال 2001 میلادی مبارزة مسلحانه را کنار گذارد و اتحادیة اروپا در سال 2009، نام سازمان مذکور را از فهرست سازمانهای تروریستی خارج کرد و ... خلاصه، در کنفرانس 2 روزهای که به مناسبت 33 امین سالگرد «انقلاب» در نیویورک بر پا شد، گروهی از سیاستمداران آمریکا خواهان نشاندن مجاهدین خلق بجای ملایان شدند. به عقیدة اینان و به گزارش نووستی، در صورت سرنگونی حکومت فعلی، مجاهدین خلق قادراند برای ادارة امور کشور ساختارهای جدیدی ایجاد کنند! بله، این سیاستمداران کاملاً «حق» دارند! گروه مریم و مسعود نوع جدید حکومت اسلامی است، و میتواند برای «ادارة امور» کشور زندانها و شکنجهگاههای خیلی خوبی ایجاد کند. یانکیها هم دامنة تاراجشان را بهتر و سریعتر گسترش میدهند.
برای تحقق این اهداف «مقدس» کافی است رسانههای عموسام «اسلام انقلابی» و توحش گروه رجوی را به عنوان «دمکراسی» به افکار عمومی غرب حقنه کند؛ یعنی همان کاری که 33 سال پیش با توسل به خمینی و نهضتعاظادی و جبهةملی و حزب توده و دیگر چپنمایان انجام دادند و نتیجة اسفبارش نیز امروز در برابر ماست: استقرار حکومت توحش باورها که قرار است برای تأمین منافع غرب هستهای هم بشود! خلاصه، اگر یانکیها همین حکومت توحش را با مجاهدین خلق جایگزین کنند، نتیجه جز گسترش «خشونت» در ایران نخواهد بود و عموسام نیز جز این نمیطلبد:
«[...]سیاستمداران بانفوذ آمریکا، از جمله رودولف جولیانی، شهردار سابق نیویورک و پاتریک کندی خواستار حذف [نام] سازمان مجاهدین خلق [...] از فهرست سازمانهای تروریستی و حمایت رسمی از [این سازمان] به عنوان اپوزیسیون دموکراتیک شدند [...]»
میبینیم که در قاموس گاوچرانها «تروریسم» با «دموکراسی» هیچ تفاوتی ندارد! ولی جالب اینجاست که دارودستة رجوی هم از تمایلات «سیاستمداران با نفوذ» ینگهدنیا، از جمله «رودولف جولیانی» که هیچ نیازی به معرفی ندارند، استقبال گرمی به عمل آوردهاند! جولیانی میگوید، اینک حکومت اسلامی است که تروریست شمرده میشود، نه مجاهدین خلق. و اعضای سازمان مجاهدین که در این نشست حضور داشتهاند برای ایشان کف مفصلی زدهاند:
«[...] جولیانی [...] گفت [...] باید تمام کارها تا حد توسل به زور را برای جلوگیری از تبدیل ایران به قدرت هستهای انجام دهیم [...] اکنون خطر اصلی تروریسم همانا از دولت ایران و نه از سازمان مجاهدین [...] ناشی میشود [...] این سازمان باید فوراً از فهرست آمریکائی سازمانهای تروریستی حذف گردد.»
بله، سرانجام آبشخور سازمان مجاهدین خلق هم مشخص شد؛ آغوش گرم و پرمهر مافیای نیویورک! این سازمان که همچون دیگر گروههای برانداز ایرانینما با مبهماتی نظیر «استکبار»، «ظلم و ستم و شمر و یزید» پیوسته در مبارزه است، همچون نهضت منفور عاظادی و دیگر تشکلهای اسلامفروش سر در آخور مافیائیها دارد، بگذریم. در انتهای گزارش نووستی، در میان عناوین مرتبط با این مطلب، «تقدیر» صالحی از حمله به پایگاه مجاهدین خلق نیز به چشم میخورد!
در تاریخ 22 فروردینماه 1390، «صالحی از حملة عراق به پایگاه مجاهدین خلق تقدیر به عمل آورد!» ما هم از وحشیگری ایشان تعجب نمیکنیم. جانوران وحشی همواره نورچشم آتلانتیستها بوده و هستند. آنچه محبوبیت اینان را نزد ارباب تضمین میکند این است که مرزشکن باشند، هیچ جایگاه ویژة اجتماعی برای خود نشناسند، و خود را «وکیلمدافع» و سخنگوی «همه» به شمار آورند، حال آنکه در واقع فقط سخنگوی عموساماند. آخوند مکارم شیرازی، مهرورزی، و ... و به ویژه «مرزوکی»، رئیس جمهور کشور بهارزدة تونس نمونة بارز مرزشکنان جیرهخوار استعمارند. مطلب را با جمکرانیان و به اصطلاح اوپوزیسیون «حسینیشان» ادامه دهیم، که جایگاه سگ تزئینی را اشغال کردهاند و پارس کردنشان بس «مفرح» شده!
به عنوان نمونه، «احمدی نژاد میخواهد اسرائیل را نابود کند؛ زهرا خانوم دیگر سرطان ندارند؛ میرحسین موسوی نیز همچنان بر مواضع خود ایستاده؛ و ...» و مشکل اینجاست که مواضع میرحسین اصولاً چیست که ارزش ایستادگی داشته باشد؟ بازگشت به دوران نورانی امام؛ اجرای بدون تنازل آنچه اینان «قانون اساسی» میخوانند؛ و ... و از همه مهمتر آمادگی این جانور وحشی برای «شهادت!» بله، کسی که «آمادگی برای شهادت» دارد، هرگز نمیگوید که از جنایت ابائی نخواهد داشت! این است مهمترین فایدة تکیه بر «باورها!» وقتی سخن از آمادگی برای شهادت به میان میآید، مخاطب شوتوپرت یا بهتر بگوئیم ابله، میپندارد که طرف، به هیچ خشونتی دست نخواهد زد، حال آنکه واقعیت جز این است. در عمل، اعلام آمادگی برای «شهادت» به این مفهوم است که فرد از هیچ خشونتی رویگردان نیست. این است تفاوت سارق مسلح با شهید حرفهای؛ سارق مسلح میخواهد غنیمتی برای «زندگی» به چنگ آورد، حال آنکه امثال میرحسین موسوی هیچ ارزشی برای «زندگی» قائل نیستند؛ آنچه برای این جانوران وحشی «ارزش» یافته «مرگ» است.
حال که به میرحسین رسیدیم بد نیست به اهالی «پیک نت» بگوئیم، تشکل «اخوانالمسلمین» مصر را با هیچ سریشمی به اوباش پیرو خط امام نمیتوانید بچسبانید، چرا که اخوانالمسلمین مصر با ایجاد یک حزب «غیرمذهبی» از توحش اسلامگرایان فاصله گرفت، و غیرمسلمانان بسیاری در این تشکل عضویت دارند. هر چند ما از این تشکلها دفاع نمیکنیم، ولی با واژگون نمائی و تحریف فعالیتهایشان مخالفایم، بگذریم و بپردازیم به ماجرای «مرزوکی» که واکنش روسیه را نیز برانگیخت.
رئیس جمهور تونس «بهار زده»، چندین بار از جایگاه واقعی اجتماعی خود خارج شده و بجای دیگران نشسته! اینفرد ابتدا وکیل مدافع بشار اسد و سپس سخنگوی دولت روسیه شد! مرزوکی پیشنهاد کرد، به بشار اسد و خانوادهاش مصونیت داده شود، تا اینان بتوانند به روسیه بروند! دولت روسیه هم به ایشان تذکر داد، «از طرف خودتان صحبت کنید.» شرح این ماجرای «شیرین» در سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 26 فوریه 2012 موجود است. و اما مهمترین خبر امروز همان افشای ماهیت واقعی گردانندگان دکان حقوق بشر سوریه در لندن بود که توسط وزارت امور خارجة روسیه صورت گرفت، و حنازرچوبه، مورخ 7 اسفندماه سالجاری نیز ناچار شد آن را «بازتاب» دهد!
بله تشکل حقوق بشر سوریه در لندن که طی اینمدت «آمار دقیق» قربانیان «حکومت ظالم» سوریه را در اختیار رسانههای غرب قرار میداد تا اینان بتوانند همچون «پیکنت» و دیگر رسانههای جمکران شایعهپراکنی کنند و هیاهو به راه اندازند، در واقع توسط «رامی عبدالرحمن»، یک اغذیه فروش ساکن لندن و مترجمشان اداره میشود! «رامی» نه روزنامهنگار است نه حقوقدان؛ ایشان حتی تحصیلات متوسطه هم ندارند و با مقولة «حقوق انسانی» از هر نظر بیگانهاند! اصل خبر در سایت نووستی، مورخ 26 فوریه 2012 در دسترس قرار دارد، از اینرو وارد جزئیات آن نمیشویم. آنچه برای ما اهمیت دارد این است که روسیه در مقطع فعلی ناچار شده قبول مسئولیت بینالمللی کرده، دکانهای «حقوقبشر» حضرات را افشا کند. همان حقوقبشری که از دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر به ابزار براندازی در ایران تبدیل شد، و اتحادیة اروپا نیز برای آلودن نوروز به «دین اسلام» به آن متوسل شده. به این ترتیب، صالحی در ژنو، «رامی» در لندن، و شیرین در اتحادیة اروپا از حقوق بشر در سوریه و ایران دفاع خواهند کرد.
اتحادیة دینفروش اروپا که در افغانستان به افلاس افتاده، و تیرش در سوریه به سنگ خورده، شیرین عبادی را جهت لجنپراکنی به «نوروز جمشیدی» از پستو بیرون کشیده، باشد که از این مفر شکستهایاش در منطقه جبران شود. ما این به اصطلاح «مراسم نوروزی» اتحادیة اروپا را محکوم میکنیم، و به دستاندرکاران این نمایش مهوع یادآور میشویم که نوروز اقوام ایرانی هرگز به ابزار فروش «اسلام خوب» و کاسبی برای محفل فاشیستپرور نوبل تبدیل نخواهد شد. خوشبختانه دوران نورانی «باورفروشی» با شعار حقوق بشر به پایان خود نزدیک میشود؛ شما هم بهتر است برای جبران افلاس در سوریه راه دیگری بیابید!
...
<< بازگشت