ممدمواد!
...
گویا «تاریخ» پادشاهی جمشید شاه مشخص است که «قدمت» جشن نوروز را بعضیها برای ما تعیین کردهاند! مسلماً این اطلاعات دقیق از عطاری «بیبیسی» ابتیاع شده. چرا که در این دکان، «نوروز» را هم مدیون ملاممد خاتمی شدیم!
گفتار و کردار فاشیستها این واقعیت را بازتاب میدهد که اینان «نوروز» را به ابزاری جهت «ایرانیستیزی»تبدیل کردهاند، خلاصه تبریکاتشان به مراتب از بمب و موشک برای ما ملت مخربتر است. آنچه در عراق و افغانستان میگذرد، همین خشونت و توحش را، اینبار در ابعاد «فیزیکی» بازتاب میدهد. فراموش نکنیم که پیامهای «همدردی» یانکیها و متحدانشان با ملت عراق، نبود جز راهگشائی برای بمبهائی که همه روزه در اینکشور منفجر شده و میشود!
حال که به عراق رسیدیم یادآور شویم، برگزاری «نشست سران عرب» در بغداد، از شکست طرح آتلانتیستها برای تجزیة این کشور حکایت دارد. رویای «آتلانتیسم» از یکسو تداوم آشوب در به اصطلاح «فدراسیون» عراق بود و از سوی دیگر، نوشتن این جنایات به نام جیرهخواراناش به ویژه در جمکران! هدف «آتلانتیسم» روشن است؛ نیازی به توضیح ندارد: تاراج نفت، کنترل شاهرگ حیاتی خلیج فارس و تقویت حکومت ملایان جمکران از طریق تهدید ملت ایران. داستانسرائیهای رادیو اسرائیل، رادیوفردا و کیهان جمکران در مورد ابهت «سردار قاسمی» را که فراموش نکردهایم! گاوچرانها باد در بادبان پارة حکومت اسلامی میانداختند؛ حکومت ملایان هم عربدة «نبرد با آمریکا» سر میداد؛ و ... و مقتدی صدر برای «جهاد» با ارباب، دست در دست «بارزانی» غیرنظامیان عراق را منفجر میکرد. «ملاقات» بارزانی با علیخامنهای برای اجرای همین قماش سناریوهای «شیرین» صورت پذیرفت. اما «نشست بغداد» به این برنامهها پایان خواهد داد.
نشست مذکور، علاوه بر تضعیف اراذل اسلامگرا در عراق، ایران و ترکیه، به فروپاشی سنگر قاچاق، بردهفروشی و «افتخار به ادیان» در افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیة خلیج فارس منجر خواهد شد. مسافرت «حضرت» پاپ به مکزیک و کوبا در واقع برای «اعلام پشتیبانی» از همین شبکه صورت میپذیرد. در مکزیک، شبکة مذکور اهرم «قاچاق مواد مخدر» را از دست داده، در نتیجه کاردینال راتزینگر، پس از ورود به این کشور، بدون اینکه به جنایات «لژیونهای مسیح» اشاره کنند، به «کلیسا» در مورد مواد مخدر هشدار دادهاند!
بله، اکنون که در مکزیک شبکة قاچاق مواد مخدر وابسته به واتیکان ابتر شده، کاردینال راتزینگر هم به مضرات مواد مخدر پی بردهاند. به عبارت دیگر، ایشان تلویحاً بر گسترش گردانهای تجاوز به کودکان، یعنی همان «لژیونهای مسیح» تأکید میفرمایند. همین روزهاست که در رسانهها «کودک بارهگی» نیز به «ارزش» تبدیل شود! افسوس که «شهید» میشل فوکو، مدافع سرسخت «انقلاب اسلامی» دیگر در قید حیات نیستند! هر چند ایشان نیازی به معرفی ندارند ولی اینحضرت از جمله آندسته از فلاسفة صاحبنام محفل فاشیسم به شمار میآمدند که برای «آزادی» کودکبارگان اعلام «جهاد» کرده بودند!
«نیکخوئی» اینحضرت آنچنان آسمان و زمین را درنوردیده که حتی سایت «ویکیپدیا» هم به زبان فرانسه از «مجاهدات» این فیلسوف شهید «به نیکی» یاد میکند! در مطلب «ویکیپدیا» چنین آمده که میشل فوکو، خواهان لغو قوانین مجازات ارتباط جنسی با افراد «صغیر» بودهاند. این فیلسوف گرانقدر چنین استدلال میفرمودند که، رابطة جنسی در صورت موافقت دو طرف، یعنی یک فرد بالغ و یک فرد نابالغ، نمیباید جرم تلقی شود! بیدلیل نبود که امثال روحالله خمینی و دیگر کودکبارگان حوزهها را به پاریس میآورند تا به رهبری «انقلاب اسلامی» بنشانند. البته آن روزها، اظهارات احمقانة آقای «فیلسوف» به دلیل «شرایط مساعد»، برای دادستان جمهوری فرانسه اصلاً نگرانی ایجاد نکرد، احدی هم مزاحم ایشان نشد! ولی نیازی نیست که بگوئیم تقاضای بیشرمانة میشل فوکو، از جمله مطالبات محفل «افتخار به ادیان» بود. محفلی که از طریق مخدوش کردن مرز مفاهیم متضاد در زمینههای فردی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، در واقع «انسان» و «انسانمحوری» را لگدمال میکند. شیوة شناخته شدة این محفل همانطور که بالاتر هم گفتیم، «تهاجم به حریم خصوصی» و «تحریف تاریخ» است.
به عنوان نمونه، «تحریف تاریخ»، با توسل به پدیدة «نوروز» را بررسی میکنیم. در تبریکات خیلی خیلی صمیمانهای که به مناسبت نوروز به ما ایرانیان تحویل دادند، «صاحبان فن» قدمت نوروز را به 3 هزار سال رساندند! دبیرکل سازمان ملل، هیلاری کلینتن و نوچههایاش، کشف کردند که ایرانیان از سه هزار سال پیش «نوروز» را جشن میگرفتهاند! برخی دیگر هم نوروز «5 هزار ساله» اختراع کرده بودند، و ... و خلاصه هر کس از آستین پوسیدهاش یک «تاریخچة دقیق» نوروز بیرون کشیده بود.
بین خودمان بماند، در بلاد غرب، «یهودیت» بر «نوروز» تقدم دارد، چرا؟ چون حضرات به پیروی از اصحاب کلیسا، با نفی ریشههای فرهنگی اروپا در یونان و رم باستان، تمدن و فرهنگشان را به «مسیحیت» منتسب میکنند. و از آنجا که «مسیحیت» به عنوان دین رسمی امپراطوری رم، تداوم «یهودیت» تلقی میشود، حضرات میباید به هر ترتیب که شده، لگدی به نوروز بزنند. از اینرو فراموش نمیکنند که در دوران باستان، امپراطوری رم با امپراطوری پارس در جنگ بوده!
طبق بیبیگوزکهای ادیان ابراهیمی که در غرب به «تاریخ» تبدیل شده، «متون مقدس» یهودیت پیش از ظهور «زرتشت» به «چاپ» رسیده بود! و از هم اینجا چنین «نتیجه» میگیرند که «فرهنگ» قوم یهود الزاماً بر «نوروز» تقدم تاریخی دارد! پس بر اساس «تاریخنگاری» حضرات، نوروز سه هزار ساله است؛ به همین سادگی!
ولی واقعیت تاریخی به هیچ عنوان چنان نیست که این «صاحبان فن» ادعا دارند. برخلاف توهمات فعلة فاشیسم، از یکسو «نوروز»، روز نو جمشید شاه است؛ ریشههایاش اسطورهای است؛ جشنی است دیرین و فاقد «تاریخ مدون» که هیچ ارتباطی هم با «زرتشت» و زرتشتیگری ندارد. و از سوی دیگر، هیچ منبع موثقی تقدم تاریخی «قوم یهود»، بر «اقوام ایرانی» را به اثبات نرسانده و ... و نهایت امر اسطورة مسیح، به عنوان فرزند یک باکره، ریشه در باور زرتشتیان ایران باستان داشته! خلاصه هر قدر تاریخ منطقه را تحریف کنند؛ هر قدر تمدن «سومریها» را از تاریخ منطقه بزدایند؛ به هر طرف که بدوند و بروند، بالاجبار سایة فرهنگ «اقوام ایرانی» بر سرشان سنگینی خواهد کرد، و برای گریز از همین وزنة «تاریخی ـ قومی» است که اهالی فاشیسم در چهارگوشة جهان همگی شیفته و دلباختة «نوروز» ما ایرانیان شدهاند.
این مختصر را گفتیم تا چارچوب پروپاگاند ابلهپسند «بیبیسی» را در رابطه با نوروز مشخص کرده باشیم. بیبیسی، نوروز را به ابزار فروش «آخوند» تبدیل کرده، آنهم آخوندی که از الطاف ویژة آخوند ویلیامز «مستعفی» برخوردار است؛ بله، همان ملاممد خاتمی را میگوئیم.
سایت بیبیسی، مورخ 23 مارس 2012، در مطلبی تحت عنوان «راه پر پیچ و خم نوروز در تاجیکستان شوروی»، چندین و چند دروغ شاخدار به مخاطب حقنه کرده. از آنجمله است، تقارن جشنهای پرسپولیس با نوروز! یادآور شویم جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی ایران، از 12 تا 16 اکتبر سال 1971 میلادی جریان داشت و تا آنجا که ما میدانیم، ماه اکتبر با نوروز تقارن زمانی ندارد! اما فردی به نام «علی عطار»، از زبان «میربابا میررحیم»، پژوهشگر عرصة اجتماعی و مورخ پژوهشگاه علوم تاجیکستان به ما میگوید، مسکو دشمن نوروز بود و در دهة هفتاد که جشنهای 2500 ساله با نوروز تقارن یافت شورویها اجازه ندادند نوروز را جشن بگیریم:
«[...] سختترین دوره در اتحاد شوروی دهه هفتاد بود که دو هزار پانصد سالگی جشنگیری شاهنشاهی همزمان با نوروز در ایران انجام شد [...] بعد از اینکه هیئت شرکت کنندة شوروی برگشتند [...] گفتند که این جشن دینی است، عید شاهنشاهی است و این را باید ممنوع اعلام کرد[...]»
بله شورویها، یعنی همان تاواریشها فقط با نوروز تاجیکها مخالفت داشتهاند! این تاواریشها که با شعارهای توخالی به مبارزات فرضیشان با امپریالیسم میبالیدند، و همزمان خون ملت روسیه را در شیشه میکردند، فقط با «دین» و «نوروز» خیلی دشمن بودند! پس «ع. عطار» یا «میربابا میر سه نقطه» لطف کرده به ما بگویند اینهمه «اسقف» و سراسقف کلیسای ارتدوکس که در روسیه حضور داشته و دارند، چگونه از اینهمه دینستیزی جان سالم به در بردند؟ مسلماً در دکان «بیبیسی» پاسخی برای اینگونه پرسشها نخواهیم یافت! پس بازگردیم به ادامة درافشانیهای «میربابا میررحیم!» ایشان فرمودهاند از وقتی خاتمی روی کار آمد، نوروز و چهارشنبه سوری زنده شد:
«[...] نوروز قریب سیزده روز تعطیل بود، ولی آنقدر شادی و شعفی وجود نداشت. از زمانی که خاتمی روی کار آمد، دورة احیاء نوروز، رستاخیز نوروز شروع شد. هم چهارشنبه سوری و هم خود نوروز به نحوه دیگری پیدا شد و تا جائی رسید که شهرداری تهران چه در خود تهران و چه در حومه آن چاره بینیهائی برای برگزاری نوروز انجام دادند[...]»
فروپاشی اتحاد شوروی را فراموش کنیم! دل به دل «بیبیسی» بدهیم تا برایمان بگوید، «بدبختها! اگر خاتمی نبود، نوروز هم نداشتید!» هم میهنان گرامی! «قدر» این ممدیونسکو بدانید! ایشان یک پا در مواد مخدر دارند، و پای دیگرشان در رستاخیز نوروزی «بیبیسی» است! کجایاش را دیدهاید؟ «ممدمواد» هم روح میشل فوکو را خشنود میکند، هم خاطر خستة حضرت «روان ویلیامز» مستعفی و کاردینال راتزینگر را!
...
<< بازگشت