سه‌شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۲

سایبر کربلا!


73 سال پیش در چنین روزی  ـ 18 ژوئن 1940 ـ   ژنرال دوگل پس از ملاقات با وینستون چرچیل در لندن،‌  ملت فرانسه را به مقاومت در برابر نازی‌ها فراخواند؛‌  حدود یکسال بعد ـ  در تاریخ 25 اوت 1941 ـ  پهلوی اول از ایران گریخت و نتایج جنگ جهانی دوم،  کشور فرانسه را در جایگاه والای «ضدفاشیسم»،  و ایران را در جایگاه «پل پیروزی» قرار داد.  اینبار حزب سوسیالیست فرانسه،‌  با توسل به «رولان دوما» برای حفظ این جایگاه تلاش دارد تا حساب حاکمیت فرانسه را از لندن جدا کرده،    سناریوی براندازی «بهارعرب» را به حساب نیکولا سرکوزی و دولت بریتانیا بنویسد!   در حالیکه حکومت اسلامی جمکران،  از زبان رئیس انتصابی قوة مجریه‌اش،  زبان به تهدید گشوده و به «ایران» هشدار می‌دهد که در صورت مخالفت با حکومت اسلامی متضرر خواهد شد!   به موازات نفس‌کش‌طلبی‌های حسن روحانی،   داس‌الله نیز به نوبة خود جهت «ابتر کردن مخالفان»‌ و «اصلاح قلم‌ها» راه حل ارائه می‌دهد،  و برای تحریم‌کنندگان مراسم «تف سربالای جمعی» خط و نشان می‌کشد.  

 

حال باید پرسید اگر بر اساس آمار «موثق» شیپورهای استعمار،   بیش از 72 درصد از «مردم» در مراسم «تف سربالای جمعی»  شرکت کرده و با ایجاد یک استخر «اخ‌وتف»،  به حکومت «قواد ـ مسلمانان»‌ مشروعیت بخشیده‌اند،  چه دلیلی دارد که لندن و واشنگتن ‌در این «استخر تف» ورجه،  ورجه کنند و در ستایش از حماقت و توحش با امثال رفسنجانی و سردار نقدی و پاسدار اکبر هم‌صدا شوند؟!

 

بر اساس اظهارات رولان دوما،   وزیر امورخارجة‌ پیشین فرانسه در شبکة «ال. سی. پی»،  از سال 2010،   برنامة‌ یکدست کردن کشورهای ساحل مدیترانه در دستور کار دولت بریتانیا بوده و نیکولا سرکوزی،  رئیس جمهور سابق با امضاء عهدنامة «لانکاستر هاوس» از‌ این روند حمایت کرده بود.   همچنانکه پیشتر هم گفتیم روند استعماری «بهار عرب»‌ محکوم به شکست است و آلمان نخستین دولتی بود که در اروپا از این روند خارج شد،   اینک نوبت به فرانسه رسیده.  و با توجه به تضعیف «حمایت رسمی» آمریکا از بریتانیا،  در واقع  لندن در برابر روسیه تنها مانده و برای نجات خود،‌  می‌کوشد با تشویق اتحاد اخوان‌المسلمین در تونس،‌ ‌ مصر،  نوارغزه،  و خصوصاً ترکیه پشت جبهة انگلیس در آشوب‌های سوریه را تقویت کند.  

 

البته آمریکا هم در این میان بیکار ننشسته و به گزارش «ولتر.نت»،   ‌مورخ 18 ژوئن 2013 ، واشنگتن دفتر طالبان را در دوحه افتتاح کرده.  رسمیت بخشیدن به این جانوران وحشی،‌  در واقع برای تثبیت حکومت‌های پوشالی و متزلزل پاکستان،  جمکران و افغانستان صورت می‌گیرد.   و با توجه به ملاقات خالد مشعل و اسمعیل هنیه با رجب اردوغان،  و همچنین ابراز «دوستی و برادری» شیخ حسن روحانی با کشورهای حاشیة خلیج فارس،‌  آتلانتیست‌ها سه محور متحد توحش سرهم کرده‌اند:   محور اخوان المسلمین،   ‌محور مشترک «طالبان ـ اخوان‌المسلمین ـ فدائیان اسلام»،  ‌ و محور مشترک «القاعده ـ  فدائیان اسلام.»  

 

کشورهای تونس،  مصر، ‌‌ترکیه،  قطر،  و نوار غزه در محور اول؛   کشورهای قطر،  پاکستان،  افغانستان و‌ ایران در محور دوم،  ‌ و عربستان و ایران در محور سوم قرار گرفته‌اند.   وجه مشترک این سه محور توحش این است که بجای منافع ملی،  «دوست و دشمن و برادر» دارند؛‌   نگران‌اند که منافع غرب قربانی اسرائیل نشود؛  منافع ملی را با منافع جهانی در ترادف می‌بینند و از همه مهم‌تر اینکه،   حکومت دین را به نفع کشور می‌شمارند.   اظهارات حسن روحانی در نخستین نشست مطبوعاتی‌اش شاهدی است بر این مدعا:‌

 

«[...] غربی‌ها می‌دانند که این تحریم به ضرر غرب است و اگر سودی داشته باشد تنها برای اسرائیل است [...] با کشورهای جنوب خلیج فارس،  نه تنها همسایه که برادریم و با کشور عربستان سعودی نه تنها همسایه و برادریم،  بلکه قبله گاه مسلمانان جهان در آنجاست [...] اولویت دولت [...] ‌روابط دوستانه [...] با تمام کشورهای همسایه است[...]‌ قطعا تعامل با جمهوری اسلامی ایران و دولت آینده نه تنها به نفع ایران است،  بلکه به نفع منطقه و جهان نیز خواهد بود[...]»

منبع:  رادیوفردا، ‌مورخ 17 ژوئن 2013  

 

همچنانکه می‌بینیم حسن روحانی که با اصرار «سایمون گاس»  ـ‌  ایشان اینک مدیر سیاسی وزارت امور خارجة بریتانیا هستند ـ  18 میلیون رأی به حساب‌اش نوشته شده،  با وقاحت به «ایران» هشدار می‌دهد و برای ملت ایران خط‌ونشان می‌کشد؛  گویا ملت ایران از عدم تعامل با «جمهوری اسلامی» زیان خواهد دید!   این است دلیل پافشاری اوباش برای «حضور مردم» در مراسم تف سربالای جمعی!   حضور رسانه‌ای «مردم» در این صحنة استعماری،  برای  مشروعیت بخشیدن به حکومت آخوند بود و از آنجا که سنگر توحش اسلام در حال فروپاشی است،   رئیس جمهور اسرائیل هم برای آب تنی در «استخر اخ‌وتف» قدم رنجه فرموده‌اند‌! 

 

شیمون پرز،   ضمن تأکید بر «مشارکت گستردة»‌ ایرانیان در مراسم «تف سر بالای جمعی»،   «حسن هولو» را برگزیدة‌ «ملت ایران» معرفی کرده و می‌گوید،  ملت ایران همه را مبهوت کردند:‌

 

«[به گفتة‌]‌ آقای پرز [...] درصد بالای مشارکت مردم ايران [...] در اين انتخابات و [...] رای آن‌ها به روحانی [...] اراده مردم برای بيان مخالفت با کادر رهبری افراطی کنونی را نشان می‌دهد[...] مردم ايران رهبر اين کشور هستند [...] ملت ايران همه را حيرت زده کرد [...] و روحانی را برگزيد[...]»

منبع:  رادیوفردا،  مورخ 17 ژوئن 2013

 

جالب است،   ولی با تأکید بر استقبال فرضی «مردم ایران» از مراسم «تف سربالای جمعی»،‌   شیمون پرز نیز در کنار «پیک‌نت» قرار گرفت.   به عبارت دیگر،  اسحاق و اسمعیل ـ‌  فرزندان قواد خلیل‌الله ـ  ناچار شدند اتحاد‌شان را آشکار کرده و نهایت امر در یک سنگر لنگر اندازند.   البته «پیک نت» از جایگاه قربانی «ظلم و ستم»،  و شیمون پرز نیز از جایگاه برتر،  «وکیل مدافع» ملت ایران،  و سخنگوی «تاریخ!»   برتری شیمون پرز بر دکانداران «پیک‌نت» قابل قبول است،   چرا که حداقل رئیس جمهور اسرائیل، ‌ آنقدر ادب و نزاکت و شعور دارد که از یک‌سو،  شرکت مردم در انتخابات ـ  حتی در این شبه‌انتخابات ـ‌  را با «دهن کجی» مترادف نشمارد؛  آمار رسمی وزارت کشور را به زیر سئوال نبرد،   و نهایت امر مخالفان حکومت اسلامی را به شیوة حاج روح‌الله مورد «تهاجم» قرار ندهد!  سجایائی که «پیک‌نت»،  دکان توده‌ای‌های اسلامی با آن بیگانه است. 

 

سایت «پیک‌نت» ‌مورخ 17 ژوئن سالجاری در «آسمان ـ ریسمانی» تحت عنوان «پایان انتخابات 92 و آغاز فصل تازه» می‌نویسد،  وزارت کشور رقم‌سازی کرد؛  آراء حسن روحانی بیش از 57 درصد است؛‌  مردم ‌عمق آگاهی‌شان را نشان دادند و با دهن‌کجی به قبیلة تحریم‌کنندگان،  روحانی را برگزیدند:

 

«[...] اعلام رسمی پیروزی حسن روحانی در انتخابات،  تبدیل به یک انفجار شادی ملی در سراسر ایران شد [...] میزان آراء ریخته شده به صندوق‌ها برای حسن روحانی [...] بالای 57 درصد است [...] بدین ترتیب،  مردم انتخاب خود را کردند و با دهن‌کجی به قبیله تحریم‌کنندگان انتخابات  [...] حسن روحانی را [...]‌ انتخاب کردند [...]»

 

 همچنانکه می‌بینیم «انتخابات» در قاموس قلم‌زن «مردمی» ساواک جمکران «طبیعی» است و   از محدودة‌ فاضلاب «نفرت و نفرین و انتقام» فراتر نخواهد رفت.   دلیل هم اینکه طویلة احترام به ادیان با «مسئولیت،  پاسخگوئی، حق انتخاب آزاد» و خلاصه با «روابط دوسویه» و منطقی بیگانه است.   در این عرصة توحش،  همچون جوامع اسطوره‌ای،   روابط بر محور «حذف» تنظیم شده.   و اوباش ساواک از هم اکنون برای حذف مخالفان دولت خیز برداشته و برای سانسور و سرکوب آزادی بیان «راه حل» ارائه می‌دهند:‌

 

«[...]‌ دوران بسیار دشواری در ایران آغاز شده [...] باید کوشید نیروئی را که قوه مجریه را از دست داده [...] به نیروی خنثی و حتی همراه این دولت [...]‌ تبدیل کرد و [...] ‌در این کارزار دست جنجال‌سازها و تحریک‌کنندگان را از رسانه‌های داخلی باید کوتاه ساخت[...]»

 

می‌بینیم که «قواد ـ ‌مسلمانان» به اصطلاح «دمکرات»،  هنوز نیامده،  چماق به دست،   کمر به «اصلاح قلم‌ها» بسته‌اند!  فراموش نکنیم که این شکرخوری‌ها در واقع بازتولید‌ یاوه‌گوئی‌های حاج روح‌الله در فروردین‌ماه 1358 است.   ساواک مفلوک جمکران می‌پندارد هنوز هم می‌توان با «ایجاد اجماع» به «عمل دلخواه» مشغول شد و به شیوة سنتی،   باز هم در این مملکت از«کشته پُشته» ساخت!   دلیل هم روشن است؛   در فاضلاب سازمان سیا، ‌ بر اساس سنت خانوادة اسطوره‌ای،   یعنی به شیوة طبیعی «عقیده سازی» می‌کنند.   این شیوة «اسطوره‌ای» پوششی است مناسب برای تمایلات پنهان که «قبول عام»‌ را نیز به همراه می‌‌آورد.  

 

روند چنین است که با ساختن یک «گوسالة زرین»،   ابتدا در میان عوام‌‌الناس «اجماع» ایجاد می‌کنند تا از میان «جمع» گروهی را در «انزوا» قرار داده،  به «مجازات» برسانند.  و سیاست استعمار در ایران برای ایجاد «اجماع» دقیقاً از همین الگو پیروی می‌کند.   در این «نمایش»،   یک گروه برای «مردم» گوسالة زرین می‌سازند؛   گروهی دیگر برای ستایش گوسالة کذا تجمع می‌کنند!    سپس «موسی» از کوه کذا بازمی‌گردد و مجازات الهی را بر گوساله‌پرستان اعمال می‌نماید.   این است نمایش مهوعی که با کودتای کلنل آیرون ساید در جامعة ایران به صحنه آمده،   و به صور مختلف هنوز هم «تکرار» می‌شود.

 

موسوی،‌  آخرین گوسالة ساخته و پرداختة هارون بود که «موسی» برای مجازات پرستندگان‌اش «راه‌حل» مناسب را ارائه کرد!  و همچنانکه شاهدیم برنامة «تف سربالای جمعی»‌  ـ  مانند دفعة‌ قبل ـ  مورد استقبال گرم گاوچران‌ها قرار گرفت،   و زمینه‌سازی برای سرکوب مخالفان فرضی دولت «محبوب،  مردمی و منتخب» حسن روحانی از هم اکنون،   از طریق تهدید مستقیم حسن هولو،  و با روضه و زوزة داس‌الله در مقام «قربانی این انتخابات» آغاز شده.    

 

بله،   داس‌الله ادعا می‌کند «به جرم» طرفداری از حسن روحانی،  سایت‌اش مورد تهاجم قرار گرفته!   پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، ‌ هیاهو پیرامون قدرت فرضی «ارتش سایبری» جمکران ریشه در مصوبة نوین اعضای ناتو دارد!  به گزارش‌ «راشاتودی»،   مورخ 31 مه 2013،   اعضای ناتو توافق کرده‌اند که «تهاجم سایبری» را از این پس با سلاح‌های متعارف پاسخ دهند!   به عبارت دیگر،   ارتش آدمخوار ناتو بهانة جدیدی برای جنگ‌افروزی به دست آورده و لازم است همة موش‌های فاضلاب سازمان سیا در مسیر اهداف کفتاران اخلاق‌محور حرکت کنند و شاهدیم که «پیک‌نت»،   علیرغم چپ‌زنی‌ها‌ در اطاعت از امر الهی بر همة «موش‌ها» سبقت گرفته:

 

«[...] ارتش باصطلاح سایبری جمهوری اسلامی، توانست دو روز کامل و یک نیمه روز سایت پیک نت را از دسترس دور کند [...] پنج "I.P" مجهز به یک برنامه سرعت مراجعه روی سایت پیک نت انداخته بودند که قادر بود در هر دقیقه بیش از 500 سئوال (مراجعه) را روی پیک نت بیآورد و این تعداد همچنان افزایش می‌یافت[...] این احتمال همچنان وجود دارد که [...] بتوانند باز هم سایت پیک نت را از  دسترس دور کنند،  اما این اقدام [...]به دست و پا زدن‌های آخر مرغ سر بریده‌ای می‌ماند که در عروسی و شادی پیروزی انتخاباتی سرش را از تن جدا کرده باشند[...]»

همان منبع

 

همچنانکه می‌بینیم «ارتش سایبری»‌ با‌ حسن روحانی «دشمن» است و همچون لشکر معاویه،‌  به طرفداران «مومن‌» و «متدین» او «ظلم» می‌کند.   دلیل هم اینکه حسن روحانی،‌  همچون حسین مظلوم به عدد 72مرتبط شده!   بله،   ایشان در مراسم «تف سربالای جمعی» که در آن بیش از 72 درصد «مردم» شرکت داشتند،  بر رقبا پیروز شدند‌ و «حماسه» آفریده‌اند!   و خلاصه وزارت کشور از طریق مراسم تف‌سربالای جمعی، ‌ حسن هولو را به بی‌بی‌گوزک‌های صحرای کربلا چسبانده،   و روشن است که طرفداران ایشان نیز همان «یاران حسین»‌ باشند،   و ... و با توجه به شیون و زاری پیک‌نت،  نتیجه می‌گیریم که ارتش سایبری «یزیدی» است!

 

ولی واقعیت این است که داس‌الله به دلیل غافلگیری بلاتکلیف مانده بود!  ساواکی‌ها شکم‌شان را صابون زده بودند تا مراسم «تف سربالای جمعی» را به دور دوم بکشانند و همانطور که آخوند مصلحی وعده داده بود،  یک رئیس قوه مجریه «70 درصدی» به دست آورند.   ولی اینبار حضرت «سایمون گس» ـ  مدیر سیاسی وزارت امور خارجه بریتانیا ـ  نتوانست از غار حری و فاضلاب «ام.آی.6 » معجزه بیاورد!   و افلاس رئیس‌جمهور منتخب و محبوب «ملت ایران» از همین ناتوانی ارباب سرچشمه می‌گیرد.  از شما چه پنهان،   شیمون پرز را هم برای جبران همین کمبودها به میدان آورده‌اند:‌               

 

«[...] تاريخ هرگز احمدی نژاد را بخاطر فجايعی که متوجه ايران کرد، نخواهد بخشيد [...] احمدی نژاد [...] ‌ملت ايران را مستاصل کرد [...]‌ اقتصاد ايران را با فروپاشی روبرو کرد[...] اينها کارهايی است که بخاطر آن نبايد وی را بخشيد[...]»

رادیوفردا

 

از بررسی اظهارنظر پامنبری‌های «شرکت در انتخابات» که به ویژه در «گویا نیوز» منعکس شده خودداری می‌کنیم،   فقط می‌گوئیم حضرات با پرش در «استخر ‌اخ‌وتف» به خواسته‌های‌شان رسیدند.  فقط باید بدانیم خواسته‌های واقعی‌شان که از آن سخن به میان نمی‌آورند چیست؟!  به عنوان نمونه، ‌ پاسدار اکبر پس از آب تنی در این چشمة الهی موفق‌ شد دیوان شمس و شاهنامة فردوسی را در فاضلاب ارباب فرو برده و میرحسین موسوی را به «رستم»،‌  و شیخ کروبی مافنگی را به «شیرژیان» تشبیه‌کند!   می‌بینیم که فاضلاب سازمان سیا چه معجزاتی دارد! 

 

حال اگر به نتایج انتخابات شوراها بنگریم خواهیم دید که دو «ملت متفاوت» در مراسم «تف سربالای جمعی» شرکت کرده‌ بودند!   یک «ملت» از لج علی خامنه‌ای به «حسن هولو» رأی داده، ‌ و «ملت دیگر» هم از لج «حسن هولو» به نامزدهای اصولگرا!   شاید هم طرفداران «حسن هولو»،   هنگام رأی‌گیری تغییر عقیده داده باشند،  و در انتخابات شوراها «اصولگرایان» را مورد عنایت «ملی» قرار داده‌اند!   در هر حال،  از  این «انتخابات ـ بازی » نیز مانند دیگر خوش‌رقصی‌های حکومت اسلامی رایحة‌ تعفن به مشام می‌رسد. 

 

به عبارت ‌دیگر،   نخستین گروهی که «تف سربالای جمعی» را دریافت کرد،  «اصلاح طلبان» بودند!   نخستین قربانی کربلای تف سربالای جمعی نیز «پیک‌نت» بود!   بله،‌  یکوقت فکر نکنید که حماسة ‌حسن هولو همان «هولو برو توگلو» است؛  ‌به هیچ عنوان!   این بساط،  حماسة خون و زفاف است!   

 

نخستین عروس این حماسه «الغنوشی» بود که حدود دو هفته پیش در «مرکز سابان» ـ  موسسه بروکنینگر ـ  به پابوس «مارتین ایندیک» رفت و مورد پسند ایشان قرار گرفت.  در نتیجه یورونیوز، ‌ یک «گفتگو» به راه انداخت تا چند دروغ شاخدار را به مخاطب حقنه کند.  نخست اینکه اسلام «خوب» است.  ‌ دیگر آنکه گروه «فمن» از حقوق زنان دفاع می‌کند!   و از اینجا نتیجه می‌گیریم که در کشور تونس نمی‌توان از حقوق زنان دفاع کرد،  چرا؟  چون  اعضای گروه فمن با سینه‌های برهنه در جامعه ظاهر می‌شوند و آنچه را اسلامگرایان فرهنگ «اسلامی ـ عربی» می‌خوانند در تونس خدشه دار می‌کنند!   در نتیجه،   لازم است تونس حقوق‌بشری داشته باشد که با فرهنگ «اسلامی ـ عربی» در تضاد قرار نگیرد!   تو گوئی در کشورهای اروپائی زنان با سینه‌های برهنه،  اینور و آنور می‌روند!  

 

ولی این تبلیغات «خررنگ‌کن» اهداف مشخصی دنبال می‌کند که درک‌شان آنقدرها هم مشکل نیست.    آتلانتیست‌ها،‌  از یک‌سو با ایجاد ترادف میان «فرهنگ» و «تعلقات» ـ  قومی،  بومی و دینی ـ اعلامیة جهانی حقوق‌بشر را نفی می‌کنند،   و از سوی دیگر،  کنیزکان هوچی جرج سوروس را در جایگاه مدافعان حقوق زن می‌نشانند!   این است پیامد پیوند «الغنوشی ـ ایندیک!»   خبر دلبری‌های «الغنوشی» در مرکز «سابان» را سایت «ولترنت»،  ‌مورخ 31 مه 2013‌ منتشر کرده.              

 

همزمان با اظهارات رولان دوما پیرامون طرح بریتانیا برای ایجاد بهارعرب،‌  معلوم شد تغییر و تحولات 20 آوریل و 10 مه سالجاری در وزارت دفاع عربستان واکنشی بوده به تلاش پرنس «خالد بن‌سلطان» برای کودتا!   «ولترنت»،   مورخ 17 ژوئن 2013 می‌نویسد،  روز گذشته،  پادشاه عربستان سراسیمه از مراکش بازگشت و حکم  بازداشت شاهزاده خالد را امضاء کرد!   بله،   آتلانتیست‌ها چنان به افلاس افتاده‌اند که حتی در عربستان هم نمی‌توانند کودتا کنند!  در نتیجه،  مطمئن باشیم پتة‌ هارت‌وپورت‌های توخالی شیخ حسن روحانی و ساواکی‌های داس‌الله،  خیلی زودتر از آنچه بعضی‌ها می‌پندارند به آب خواهد افتاد.   مخالفت با حکومت توحش «بومی ـ دینی» و پشتیبانی از دمکراسی در ایران تنها راهی است که می‌تواند به حاکمیت انسان‌محور در کشور منتهی شود؛   دیگر مسیرها بی‌راهه‌هائی است که فقط برای سرکوب ملت ایران ساخته و پرداخته شده.        

 

 ...