یکشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۹۲

زهرا، سفیر اسلام!

 
هفتة گذشته در رادیوفردا صحبت از «احتمال وقوع شورش‌های مدل روسی» در ایران بود.   اینک «دویچه وله» می‌خواهد ببیند «پیروزی کدام نامزد در انتخابات ایران برای روسیه خوب تلقی می‌شود!»   بله،  طویلة‌ مک‌کارتی برای چسباندن  نوکران جمکرانی‌‌اش به مسکو از هیچ کوششی فروگزار نکرده و نمی‌کند.  این طویلة‌ مقدس برای در بوق گذاشتن پیشرفت‌های نظامی حکومت مرده‌شویان همچنانکه شاهد بودیم،  مناسبت‌های جنگ میهنی روسیه را برگزید و اینک می‌خواهد سعید جلیلی را به عنوان «نامزد محبوب روسیه» از صندوق مارگیری استخراج کند.  به این ترتیب،   امواج نفرت ملت ایران به سوی مسکو منحرف می‌شود،‌   نه به جانب لندن و واشنگتن!   بی‌دلیل نیست که سایت دویچه وله رنج «بررسی» نامزد مطلوب روسیه را ‌بر خود هموار کرده!  و بی‌دلیل نیست که این بررسی‌های علمی و منطقی در سایت تابناک،‌  مورخ 4 خردادماه سالجاری انتشار یافته:
 
«[دویچه وله] ضمن اشاره به اینکه رد صلاحیت چهره‌ای چون‌ هاشمی برای دولتمردان مسکو،  دور از انتظار بوده و آن‌ها را شوکه کرده [...] به نقل از یک کارشناس روس [‌می‌گوید] برخی [نامزدها] می‌توانند با غرب [...]به توافق برسند[...]مناسبات ایران با غرب می‌تواند برای آن‌ها مهم‌تر باشد [...]محافلی در روسیه از این مسأله می‌ترسند [...]  و بر این باور‌ند که پیروزی سعید جلیلی می‌تواند به نفع روسیه باشد [...] ‌اگر جلیلی [...] بیاید،  سیاست کنونی ایران ادامه خواهد داشت[...]»
 
بله،  پیام روشن است.  از یکسو،  سعید جلیلی سیاست ویژة خود را اعمال خواهد کرد،   و از سوی دیگر استخراج جلیلی از صندوق مارگیری منافع لندن و واشنگتن را تأمین نمی‌کند؛  به نفع روسیه است!  البته به ادعای دویچه وله و بر اساس «باور» برخی محافل روس!   جالب اینجاست که همزمان با انتشار این ترهات،  سایت رادیوفردا،  ‌مورخ 4 خردادماه سالجاری هذیانات سعید جلیلی را نیز منتشر کرده.   جلیلی در نخستین سخنرانی تبلیغاتی‌اش به بازنشخوار شعارهای روح‌الله‌ خمینی مشغول شده و سفرة نفرت‌فروشی از سرمایه‌داری و کمونیسم و اسرائیل را پهن کرده:   
 
«[...] سعید جلیلی [...] در اولین همایش انتخاباتی خود اعلام کرد [...] در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان است و افزود [...] اگر این نکته به عنوان تشکیل یک امپراتوری بزرگ قلمداد شود از آن باکی ندارد [...] سعید جلیلی [...]‌ افزود که ما در صدد خشکاندن ریشه‌های رژیم صهیونیستی،  نظام سرمایه‌داری و نظام کمونیستی هستیم و می‌خواهیم که نظام اسلامی را ترویج کنیم [...]‌ جمهوری اسلامی دلیلی ندارد مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند [...] از دیدگاه او [گفتمان اسلام ناب] باید گفتمان غالب بر ایران و جهان باشد [...]‌ که [...] راه و روش امام علی [...] و روح‌الله خمینی [...] است [...]»
 
همچنانکه می‌بینیم سعید جلیلی همزمان در صدر اسلام و صدر «انقلاب» جمکران به سیر و سیاحت مشغول است و فراموش کرده که «ریاست قوة مجریه» در حکومت اسلامی یعنی پادوئی برای لندن و واشنگتن و دریافت توسری از مسکو! این مختصر را گفتیم تا آندسته از جانوران وحشی‌ از قماش تاج‌زاده و پاسدار اکبر که بدون آخوند نفس در سینه‌شان بند می‌آید،  در مورد مقام شامخ ریاست جمهوری در حکومت «خردرگل» دچار توهم نشوند!   باری سخنرانی سعید جلیلی آنقدر ابلهانه است که حتی داس‌الله هم فهمید!   در هر حال،   یکروز پس از انتشار هذیانات جلیلی در سایت رادیوفردا،‌   خبر رسید که چندین نفر از پیام‌آوران «اسلام ناب»‌،  از جمله ده زن که نام یکی از آن‌ها زهرا است در ترکیه دستگیر شده‌اند و خلاصه «دشمن» با دستگیری اینان در مسیر اهداف والای سعید جلیلی سنگ‌اندازی کرده.   سایت رادیوفردا،  مورخ 5 خرداد سالجاری، ‌ به نقل از روزنامة «حریت» می‌نویسد،  «سپاه پاسداران زنانی را برای ازدواج موقت با مقامات نظامی ترکیه به اینکشور فرستاده»:‌
 
«[به گزارش روزنامه حریت] زنان ایرانی به وسیله روش‌هائی مانند ازدواج موقت با افسران ارتش ترکیه یا نیروهای پلیس و مقام‌های رسمی آن کشور از آن‌ها اطلاعات کسب کرده و در اختیار سپاه پاسداران ایران قرار می‌دادند [...]  یکی از این افراد  زهرا [...] با شخصی به نام گوکخان [رابط سپاه پاسداران] تماس داشته [...] به گزارش حریت ردگیری [...]‌ مکالمات تلفنی ایندو نفر [...] پلیس را در عملیات خود یاری کرده [...] در تلفن زهرا نیز عکس‌های برهنه با مقام‌های ترکیه‌ای نگه‌داری می‌شد [...]»
 
همچنانکه می‌بینیم سعید جلیلی حتی پیش از اینکه به عنوان ریاست جمهور محبوب روسیه «انتخاب» شود،   برنامة «صدور اسلام»‌ را به اجرا در آورده.   به قول راوی «توپ مرواری» اسلام است و همین یک وجب پائین‌تنه!   اگر پائین تنه را از اسلام بگیریم کاخ اسلام با تمام شوکت و قدرت و جلال وجبروت‌اش فرو می‌ریزد. شیفتگی میشل فوکو و سبزهای آلمان به دین مبین حکمتی داشته!
 
روز گذشته معلوم شد حزب سبزهای آلمان هم مانند «میشل فوکو» و شرکاء  «اسلام‌گرا» و طرفدار «پدوفیلی» بوده!  البته همه از سوابق حضرات آگاه بودند ولی مصلحت ایجاب می‌کرد که خفقان بگیرند.    دلیل هم اینکه حزب سبزهای آلمان از حامیان پروپاقرص تداوم حکومت توحش در ایران است و در راه حقنه کردن لات‌ولوت‌های اصلاح‌طلب به عنوان آلترناتیو حکومت جمکران از هیچ کوششی فروگزار نکرده.   «نشست برلین» ‌را که فراموش نکرده‌ایم!   باری،   به گزارش یورونیوز مورخ 25 مه 2013،  یکی از مطالبات حزب سبز،‌  در دوران نورانی امام روشن‌ضمیر،  قانونی کردن ارتباط جنسی با کودکان بوده:
 
«[...] حمایت جمعی از سبزهای آلمان از پدوفیلی یا داشتن روابط جنسی با کودکان در سال های ۱۹۸۰ و تلاش برای قانونی کردن آن [...] دنیل کوهن بندیت [در کتاب بازار بزرگ]  حتی از آزادی تماس بدنی با خردسالان در مهدکودک محل کارش سخن به میان آورده [...]»
 
حال این پرسش مطرح می‌شود که به چه دلیل شبکة یورونیوز در آستانة مسافرت باراک اوباما به آلمان سوابق درخشان سبزهای آلمان را به اطلاع همگان رسانده؟!  به استنباط ما این امر تداوم منطقی افشای پشتیبانی حاکمیت آمریکا از اسلامگرایان در قفقاز است.   به عبارت دیگر،   پیوند تروریسم با دفاع از حفظ محیط زیست امری است «طبیعی.»   دلیل هم اینکه برای فاشیست‌های سبز ـ   مدعیان دفاع از محیط‌زیست ـ  تولید صنعتی،  رشد و توسعه و به ویژه احداث راه‌های ارتباطی در ردة منهیات قرار دارد.   در نگرش اینان جامعة بشری باید به دوران «پیش‌صنعتی» و «طبیعی» بازگردد تا هوا تازه شود!  و برای بازگشت به این دوران طلائی کافی است دیپلماسی بمب گسترش یابد و طبقة متوسط اروپا هم نابود شود!   دیپلماسی بمب که 34 سال است رونق دارد.  برای نابودی طبقة متوسط اروپا هم بانک مرکزی آمریکا تدابیر لازم را اندیشیده:  کاهش بهرة پول! 
 
جریان از این قرار است که بهرة پول را مستر برنانکی،  رئیس بانک‌مرکزی ایالات متحد کاهش می‌دهد،   تا شرکت‌های بزرگ بتوانند با بهرة ناچیز از بانک‌ها وام کلان بگیرند و آن را در بازار سهام نیویورک تزریق کنند.   به این ترتیب سرمایه‌ها بجای اینکه صرف تولید و رشد و رفاه در جامعه شود،  به جیب سهامداران وال‌ستریت سرازیر می‌شود و تحت نظارت آنگلوساکسون‌ها باقی می‌ماند.   ولی این برنامه نمی‌تواند دوام داشته باشد.   دلیل هم اینکه آن روزهای خوب گذشته!‌  آنروزها که سناریوهای استعمار برای ملت ایران همچون عشق‌های اسطوره‌ای با دوام و جاودان بود!   
 
آن روزها یک سناریو تنظیم می‌کردند که صد سال روی صحنه می‌ماند.  در این سناریو پرسوناژ «قهرمان» برای حفظ ارزش‌ها،   بر علیه ظلم و ستم و مبهمات مشابه قیام می‌کرد و ... و در این راه چه سختی‌ها که متحمل نمی‌شد!  برای ایفای نقش «قهرمان» هم یک شارلاتان یا یک ابله را ـ  تفاوتی نمی‌کند ـ  از زباله دان استخراج می‌کردند تا برای معنویات و ارزش‌ها و منافع ملی و استقلال و غیره مبارزات کند و مادیات آنگلوساکسون‌ها را تأمین نماید.  ولی تحولات سوریه پایان این دوران شیرین را نوید می‌دهد.  اینبار در کشور ایران،  آخوند به افلاس افتاده و لندن در برابر روسیه تنهاست!   و به همین دلیل روزنامة واشنگتن‌تایمز پس از 34 سال به واقعیت نمایش انتخابات جمکران پی برده و به اشتباه آمریکا در حمایت از میرحسین موسوی  اشاره کرده تا آمریکا را در کنار روسیه بنشاند!
                    
بله،   سرانجام «واشنگتن تایمز» ‌از خواب بیدار شد و دو نکتة‌ مهم را دریافت. نخست اینکه «انتخابات حکومت اسلامی» کشکی و نمایشی است و خریداری هم ندارد.  دیگر آنکه وزارت امورخارجة‌ آمریکا در حمایت از میرحسین موسوی اشتباه کرده بود:
 
«[...] واشینگتن تایمز [...] می‌گوید هدف اصلی از برگزاری این نمایش [انتخابات] حفظ و تداوم این توهم است که گویا مردم ایران در تصمیم گیری‌های سیاسی کشور خود نقش دارند [...] کِنِت تیمِرمَن،  نویسنده این مقاله می‌گوید هر چند چنین نمایش‌هائی در خود ایران طرفدار زیادی ندارد [ ولی ] وزارت خارجه آمریکا [ مرتکب  اشتباه شده و]  در آستانه نمایش انتخاباتی ۲۰۰۹ [...] صدای آمریکا [را به حمایت از میرحسین موسوی تشویق کرده]‌ به این امید که [...] پیروزی [...] اصلاح طلبان حکومتی [...] چهره رژیم را در انظار بین‌المللی بهبود بخشد[...]‌حوادث پس از انتخابات [...] مشخص کرد که میرحسین موسوی و چهره‌هایی نظیر وی [...]‌ نمی‌خواهند در راستای تحقق دموکراسی که از خواست‌های اصلی معترضان بود گامی بردارند[...]»
 
بله،  حال که کاسه کوزة‌ جنبش سبز شکسته،   همه بدانند و آگاه باشند که وزارت امور خارجة آمریکا «اشتباه» کرده بود!   همانطور که تونی بلر و جرج بوش هم در مورد سلاح‌های شیمیائی صدام حسین «اشتباه» فرمودند!   خوشبختانه بعضی‌ها وقتی «اشتباه» می‌کنند پاسخگوی اشتباهات‌شان نیستند،  ‌چرا که مانند آخوند «فراتر از قانون» قرار گرفته‌اند!   باری،   «تیمرمن» در ادامة گزارش خود به صورت غیرمستقیم دست به تبلیغات برای رفسنجانی زده و می‌نویسد،   او برای ارائة تصویر دلپذیر از حکومت وارد عرصه انتخابات شده تا به فشارهای دیپلماتیک و تحریم‌های اقتصادی پایان  دهد!   به عبارت دیگر،   کارفرمایان واشنگتن تایمز «اکبر بهرمانی»‌ را مناسب تشخیص داده‌اند و می‌خواهند او را به ملت ایران حقنه کنند.  
 
درست است که صلاحیت بهرمانی رد شده ولی روحانی،‌  رضائی،  غرضی،  عارف و دیگران هیچ تفاوتی با رفسنجانی ندارند،   سر همگی در آخور لندن و واشنگتن بوده و هست:‌        
 
«[...] رفسنجانی با این هدف وارد عرصه انتخابات شده [...] که با گذاشتن ماسک خندان بر روی چهرة حکومت وحشت ایران،  جمهوری اسلامی را از دام تحریم‌های بین‌المللی و فشارهای دیپلماتیک رها کند.»
 
به عبارت دیگر باید بپذیریم که برای پایان دادن به تحریم‌ها «ماسک خندان» یک رئیس جمهور انتصابی کفایت خواهد کرد!  حال آنکه،   یانکی‌ها کور خوانده‌اند،  گرة تحریم‌ها در سوریه گشوده خواهد شد،   نه در ایران.   روشن‌تر بگوئیم،‌ تحولات سوریه «پاترنوس» را وادار خواهد کرد که سیاست سنتی‌اش را تغییر دهد!  و گذشته از تغییر سفیر آمریکا در ناتو،‌   افشای سوابق درخشان سبزهای آلمان و نقش دولت ترکیه در انفجارهای شهر «ریحانلی» فقط پیش‌درآمدی است بر تغییرات گسترده‌ای که در سیاست منطقه‌ای اعمال خواهد شد.  
 
 
 
...