پیک چغندر!
از دهانت هر سخن آيد برون چون شکّر است
پس يقين رندان به ماتحتت چغندر ميکنند
میرزاده عشقی
شکست توطئة «بهار عرب» در سوریه، دولت اسلامگرای
ترکیه را چنان متزلزل کرد، که بعضیها ناچار شدند، «امت اسلام» را با ریش و روسری به حوالی «میدان
تقسیم» بیاورند تا حضرات به خبرنگاران بگویند، «با نوشیدن مشروبات الکلی هیچ مشکلی ندارند!» البته
تزلزل به ترکیه محدود نمیشود؛ افشاگری «گاردین» در مورد آگاهی نمایندگان مجلس
ایالات متحد از تهاجم سازمانیافته توسط شرکت تلفنی «وریزون» و سازمان امنیتی «ان.
اس.آ» به حریم خصوصی شهروندان آمریکا، اینبار نه تنها کاخ سفید که کنگرة آمریکا
را هم در برابر افکار عمومی قرار داده. خلاصه توفان در راه است. توفانی که نشانههایاش به صورت اعلام مواضع رسمی
دولت فرانسه برای «قلع و قمع» نئوفاشیستها بروز کرده.
ولی تحولات فرانسه هر چند بسیار با اهمیت، جزئیات آن خارج از چارچوب وبلاگ امروز قرار میگیرد.
با این وجود، به طور کلی میتوان گفت، پیامدهای مثبت سرکوب گروههای نفرتفروش و
نژادپرست در کشور فرانسه، همة شیفتگان بازگشت به گذشته و به ویژه محفل
«شیخوشاه» را به شدت تضعیف خواهد کرد. به همین دلیل است که حاکمیت آمریکا میکوشد به
دوران ریاست جمهوری جان کندی بازگردد! در این دوران بود که برای پایان دادن به بحران
موشکی کوبا، اتحاد شوروی پذیرفت تا عقبنشینی آمریکا از ترکیه ـ جمعآوری سامانة موشکی در اینکشور ـ در مطبوعات جهان به سکوت برگزار شود و ... و از
قضای روزگار «انقلاب سفید» نیز یادگار همین دوران است!
این «انقلاب» فرصتی طلائی برای فدائیان اسلام فراهم
آورد تا برنامة سنتی «ترور، اعتراض و آشوب» را به مورد اجرا بگذارند. و اینچنین بود که ساواک نمایش مهوع «اعتراض به
شاه ظالم» را با شرکت روحالله خمینی به صحنه آورد. سپس نوبت به اوباش رسید تا «اعتراض» کنند و ... و
تکرار مکررات نمیکنیم؛ حاکمیت محفل آخوندپرور هویدا بر ملت ایران پیامد عقبنشینی
بیسروصدای آمریکا در ترکیه بود! به عبارت دیگر،
واشنگتن عقب رفت و لندن جلو
آمد، و اینکار به گسترش هر چه بیشتر
آخوندیسم در ایران کشید. جالب اینکه بعضیها
میخواهند امروز هم آمریکا با عقبنشستن از بحران سوریه، لندن را جلو بیاندازد، تا همچون دوران جان. اف کندی شکستشان را بریتانیا در ایران جبران
کند.
در هر حال روند، همان است که پیشتر بود. چرا که «لات» همواره
مسیر «پدر» را «تکرار» میکند. و به همین دلیل است که ساواک جمکران با تهاجم به
حسینیة جماران برای شیخ «حسن روحانی» سنگر حق میسازد؛ رادیوفردا و بیبیسی نیز با جسد «آیتالله»
جلاالدین طاهری معرکه گرفتهاند و ... و داسالله هم طبق معمول به پخش و گسترش
شایعات حکومت مشغول شده.
از آنجمله است انتشار آمار «موثقی» که
نشان میدهد، 70 درصد از ایرانیان عاقل و بالغ طرفدار اکبر
رفسنجانیاند! این آمار «بسیار دقیق» و ابلهانه را ساواک
جمکران در «پیک نت» انتشار داده، تکمیل آن را نیز بر عهدة «راه توده» گذاشته. سایت
داسالله، مورخ 6 ژوئن 2013 ـ 16
خردادماه ـ ضمن بازنشخوار شایعات گوساله فریب پیک نت، یک سهم 30 درصدی هم برای علی خامنهای در نظر
گرفته:
«[...] حتی به موجب گزارش وزیر اطلاعات، 70 در صد از مجموع 50 میلیون دارنده حق رأی با
هاشمیاند [...] میماند 30 در صد بقیة واجدین حق رأی که در صورت خوشبینی کامل، اگر همه این 30 درصد را به حساب آقای خامنهای
بگذاریم، ایشان 30 درصد جامعه را نمایندگی
میکند و هاشمی 70 در صد را[...]»
میبینیم که ادعای موهوم وزیراطلاعات جمکران مورد تأئید
داسالله هم قرار گرفته و جای تعجب هم نیست!
علی خامنهای هم پروپاگاند ارباب
را به زیر سئوال نمیبرد. وقتی نیویورکتایمز و دیگر شیپورهای ناتو «پیشرفتهای»
حکومت ملایان را در بوق میگذارند، سخنرانی مقامات جمکران، و به ویژه وقوقیههای
جمعه بر محور همین شایعات ابلهپسند تنظیم میشود.
و داسالله را دستکم نگیریم! در وحشیگری، یاوهگوئی و خوشرقصی گوی سبقت از آخوند میرباید.
پیک نت، مورخ 5 ژوئن 2013 ، ابتدا
اوباش طرفدار آخوند را بجای «مردم اصفهان» نشانده، سپس از
سوی «مردم ایران» به این «مردم موهوم» در اصفهان وکالت داده:
«[...] مردم اصفهان، امروز در مراسم تشییع جنازه آیتالله طاهری [...]
به نیابت از طرف مردم ایران شعار دادند [...]»
خوب شد از طرف مردم ایران رأی ندادند! گویا در ایران
چغندر فراوان شده که علاوه بر علی خامنهای، اهالی پیکنت نیز اینچنین شکر افشان
شدهاند! در هر حال،
ما با این قماش خبرسازیها بیگانه
نیستیم؛ در سال 1357 نیز رسانههای ایران در همین مسیر
«خبر» و گزارش تهیه میکردند. و اگر این
روند علیرغم «انقلابشان» همچنان تداوم دارد ثابت میکند که با رفتن شاه نه تنها
فعالیت ساواک متوقف نشده، که شتاب هم گرفته.
باری، داسالله در ادامة ترهاتاش
مینویسد، هر امکانی فراهم شود، میلیونها
نفر به خیابان میریزند و شعار میدهند، «خاتمی،
خاتمی، تو نور چشم مائی!» میبینیم که ساواک دوراندیش است و شعارهای «مردم» را از پیش تعیین کرده. مردمی که
طبق معمول پشت سر آخوند صف خواهند کشید و اینبار به قول داسالله به رهبر «دهنکجی
بزرگ ملی» میکنند!
چه بگوئیم؟! در
طویلة استعمار جفتکپرانی، هتاکی و اخیراً شکلک درآوردن با «فعالیت سیاسی» ترادف
یافته. از اینرو ادبیات ساواک در زمینة ابتذال و حماقت روز بروز غنیتر میشود و این
پیشرفتها به داسالله محدود نمانده. در بسیاری
از سایتهای فارسی زبان ابتذال توفان بپا کرده.
این توفان توحش میان مبهماتی نظیر خدا و پیغمبر با تاریخ و مورخ ترادف ایجاد کرده تا «اعتراض» را به ارزش
بگذارد. پیکنت نیز در همین مسیر مطلقگرائی
به دویدن مشغول است:
«[...] تظاهرات امروز اصفهان که باحتمال بسیار حکومت را
غافلگیر کرد، نشان داد که جنبش اعتراضی
مردم ایران [...] همچنان زنده است و این دهنکجی بزرگ و ملی بود به آنها ـ از جمله رهبرـ که این جنبش را فتنه اعلام کرده
است [...]»
اوباش پیشتر
برای گفتن «نه به دیکتاتور» تجمع میکردند،
اینک تحریمها باعث پیشرفتشان
شده و «دهنکجی ملی» را به گنجینة ادبیات
سیاسی کشور افزودهاند! داسالله در ادامة ترهاتاش مینویسد:
«[...] در مراسم تشییع جنازه آیتالله طاهری چهرههائی
چون محمد خاتمی، حسن روحانی، عبدالله نوری،
آیتالله العظمی شبیر زنجانی و دهها شخصیت سیاسی و مذهبی معروف شرکت کردند و نماز
بر جنازه را نیز آیتالله شبیر زنجانی خواند. هر نتیجهای که انتخابات 92 داشته باشد [...]
متاثر از نتیجه امروز راهپیمائی اصفهان خواهد بود. در حقیقت مردم اصفهان به نیابت از مردم ایران
امروز رأی خود را دادند [...]»
چه خوب! سرانجام
روشن شد که عبارت موهوم «مردم ایران» به مشتی لات و اوباش اطلاق میشود که در
مراسم مردهکشی پشت سر آخوند صف کشیده، هتاکی میکنند و نماز میخوانند.
پر واضح است که چنین «مردم» هوشیار و آگاهی همواره در مسیر تعلقات داسالله
و منافع ارباباناش نیز گام برمیدارند؛ و
همانطور که طی دیگر کودتاها، از جمله کودتای 22 بهمن 57 هم شاهد بودیم، به موقع در خیابان سیاستگزاری نیز خواهند کرد.
خود این مهد اذیت را و رسم بربریات را
به قرن بیستم هرگز نبینی جز در ایراناش
میرزاده عشقی
...
<< بازگشت