هولوگانیسم!
فسيلها، فسيلها، فسيلها،
لال شوید
[...]
تاریخ به عقب برنمیگردد
[...]
فکر کردن به پول «فساد» میآورد، به چند دلیل!
نخست اینکه کوروش، بنیانگزار
امپراطوری هخامنشی «نخستین صهیونیست جهان» بوده و دولت آمریکا خواهان کاهش سلاحهای
هستهای است! دیگر آنکه،
پیروزی رسانهای «حسن هولو»، به این
معناست که «مردم» جهت تحقق اهداف ملی، راه عدل و اخلاق را برگزیدهاند و ... و از همه
مهمتر اینکه، انتخابات جمکران «دمکراتترین»
انتخابات جهان بوده! این مطالب به هم ربطی
ندارد؟ چرا؛ محفل احترام به ادیان مشوق انواع توحش و سنگر
حق سازی برای تعصبات و تعلقات بوده و هست،
و بر مسابقات فوتبال نیز مانند
وقوقیههای جمعه روابط غیررسمی ویژة «سنگرحق»،
یعنی روابط سلیقهای، جانبدارانه و غیرمنطقی حاکم است:
«[...] شکر خدا فوتبال در ایران جایگاه خوبی پیدا کرده و با
فرهنگ و مذهب ما گره خورده [...] چه کسی باور میکرد که روزی فوتبال بخشی از مسائل
دینی ما باشد؟ وقتی بازیکنان در میدان
نبرد میکردند، مردم ایران دعا میخواندند
و پیرمردان و پیرزنانی هم بودند که برای پیروزی شان نذر میکردند و صلوات میفرستادند.
فوتبال در جامعه وحدت درست کرده است [...]
سهشنبه شب همه مردم ایران شاد بودند. با
چه وسیلهای میشود افراد مختلف از قومیتها و تفکرات متنوع را در یک شب گرد هم
جمع کرد؟ ورزش و به خصوص فوتبال این کار
را خیلی خوب انجام میدهد. پس فوتبال، سیاسی هم هست[...]»
این اظهارات ابلهانة شیخ حسن روحانی، رئیس جمهور «تازه تأسیس» حکومت اسلامی است که
در سایت ایسنا، مورخ 20 ژوئن 2013 انتشار یافته. همانطور که میبینیم، مهمترین
دستاورد نشست محفل بیلدربرگ در ایران، رواج «هولوگانیسم» است! و «هولوگانیسم» مجموعهای است از «هولیگانیسم» و
«اسلام انسانساز»، یا بهتر بگوئیم آمیزهای
است از «افتخارات فوتبال» و «حماسة» حسن هولو!
همچنانکه شاهدیم، در پی انتشار خبر این «پیروزی» بازار لشکرکشی خیابانی و عربده جوئی و لاتبازی ـ به بهانة شادی ـ رونق فراوان گرفت و علامت تعجب هم نمیگذاریم. آنچه
برای حکومت اسلامی اهمیت دارد این است که «تعصبات» بر فضای اجتماعی کشور حاکم شود. تاکنون
این تعصبات «دینی» بوده، اینک به دلیل
کسادی دکان دین در کشور، «پاترنوس» برای گسترش توحش به «فیفا» مأموریت
داده تا «ایشان» نظمشکنی ـ به بهانة شادی ـ را به یک «هنجار اجتماعی» تبدیل کنند. خلاصه، اگر
حسن هولو اینچنین شیفته و فریفتة فوتبال شده دلیل موجه دارد.
حسن هولو، در جمع بازیکنان
و کادر فنی و مسئولان فوتبال ایران سخنرانی شیوائی کرده و ضمن کوفتن بر طبل غرور و
افتخار و مزخرفات مشابه فرموده، «صعود تیم
فوتبال ایران به جام جهانی آرزوی همة مردم ایران بوده!» به
عبارت دیگر، پس از گذشت 34 سال از
استقرار حکومت توحش، تحکیم پایههای فوتبال
هم مانند «اسلام عزیز» تبدیل شده به «خواست همة مردم»، چرا؟ چون
پاترنوس آنقدر به افلاس افتاده که ناچار شده مارین لوپن، رهبر ویشیستها را به روسیه بفرستد تا ایشان
رسماً خواهان خروج فرانسه از سازمان ناتو شوند!
اظهارات مارین لوپن در سایت فرانسه زبان نووستی، مورخ 18 ژوئن 2013 در دسترس است. یادآور
شویم، مارین لوپن، به دلیل تغییرات سیاست جهانی مجبور شده
رسماً از پدرش فاصله گرفته، و بساط
نفرتفروشی علنی «جبهة ملی» را برچیند. به همین دلیل نیز «پارلمان اروپا» خواهان سلب
مصونیت قضائی از اوست! دلیل پارلمان کذا نیز جالب است: مارلین لوپن با اجرای مراسم مذهبی مسلمانان در
اماکن عمومی مخالفت کرده!
بله، اگر «امت
مسلمان» با نماز و روضه و زوزه و ضجه و عربدة اللهاکبر خیابانهای فرانسه را
اشغال نکند؛ نان خیلیها،
به ویژه نان «سبزها» آجر خواهد شد. و این است دلیل جنجال پارلمان اروپا بر علیه مارین
لوپن! زمانیکه پاپاجان ایشان در پارلمان مذکور به بسیج
«سکینهد» مشغول بودند، فعالیت «جبهة ملی»
با آن تاریخچة هولناک سیاسی و اجتماعی از نظر پارلمان اروپا هیچ اشکالی به وجود
نمیآورد! امروز که این به اصطلاح «جبهه»، ناچار
شده از دمیدن در تنور «باورهای مردم» و ایجاد نفرت در سطح جامعه عقب بنشیند، و به
ویژه از شرکت در تظاهرات مخالفان ازدواج
همجنسگرایان نیز خودداری کند، دیگر
وجودش به درد نمیخورد، و برای پارلمان «اسلامنواز»
اروپا دردسرساز شده.
در هر حال، از آنجا
که مواضع «جبهة ملی فرانسه» و دیگر فاشیستهای اروپائی به حکومت جمکران بسیار
نزدیک است، ملایان نیز در تهران بالاجبار
از مواضع خود عقبنشینی خواهند کرد. ولی برخلاف تأکیدات «پروفسور» ایجادی، هرگز نمیتوان حاکمیت فرانسه را با حکومت دستنشاندة
جمکران به قیاس کشید، و
نیکولاسرکوزی را با احمدی نژاد در «ترادف» قرار داد. دلیل هم اینکه گذشته از شرایط، تاریخ و جغرافیای متفاوت، برخورد
جامعة فرانسه با «دولت» برخورد «آرمانی» نیست! یک برخورد سیاسی، مقطعی و حسابگرانه است. به عبارت دیگر،
مردم فرانسه بر اساس باورهایشان «رأی» نمیدهند.
بله، پس از برگزاری مراسم «تف سربالای جمعی»، بازار ترادف کلی رونق بیشتری گرفته و کار بجائی
رسیده که ساواکیهای «داسالله» رعایت حقوق قانونی را با «احترام به حقوق» همسنگ
دیدهاند و در سایت «گویانیوز» هم پدیدهای به نام «شهروند جهانی» اختراع شده و «دمکراسی»
با تفاوت و اختلاف ترادف یافته! دلیل هم اینکه بعضیها به شیوة امام دجالشان برای
«وحدت کلمه» لهله میزنند و برطبل «شور ملی» میکوبند:
«تکوين دو گروه [...] طرفداران تحريم انتخابات و طرفداران
شرکت در انتخابات، آغاز شکلگيری ستيز
اجتماعی جديدی را [...] نشان میدهد. ايرانيان
میتوانند به اين ستيز اجتماعی پايان دهند اگر بپذيرند که اختلاف نظر، نهاد بنيادين دموکراسی است[...] تحليلهای سياسی
مخالف، ما را به شهروندانی گرفتار صغر به
تقصير تبديل میکند[...] شور ملی [...] به دنبال عنصری مشترک برای همزيستی است [...]
طرفدار همزيستی در واحد ملی و جهانی ـ شهروند ملی و جهانی ـ از نظر حقوقی و ارزشی
هيچ تفاوتی ميان طرفداران تحريم انتخابات و طرفداران شرکت در انتخابات نمیبيند[...]»
گویانیوز، مورخ 20 ژوئن سالجاری
بر اساس تاکیدات فوق حتماً باید به این نتیجه برسیم که «حقوقی»
با «ارزشی» ترادف دارد و از سوی دیگر، پایه و اساس دمکراسی، نه
قوانین انسانمحور و آزادی بیان و رعایت حقوق مخالفان و مسئولیتپذیری دولت و
نهادها و ... که فقط «اختلاف نظر» است!
حتماً «اختلاف نظر» گلههای متفاوت
آخوند که در «انسانستیزی» و ارزشمداری با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند! خلاصه،
اگر میخواهید «شهروند جهانی»
باشید لازم است حقوق انسانی را با تعصبات، تعلقات و توهمات در ترادف قرار دهید و همچون
تروریستها در زمرة «مطلقگرایان» قرار گیرید!
وقتی چند بمب در اماکن عمومی و
مدارس و دیسکوتکها و رستورانها منفجر کردید، طویلة احترام به ادیان یک عدد پاسپورت شهروند
جهانی به شما اعطاء میکند، و «میتوانید»
از طریق بازنشخوار شعارهای پوسیدة حزب دمکرات آمریکا از قماش «تغییر و ما میتوانیم»
توحش هولوگانیسم را بیشتر به ارزش بگذارید.
حتی میتوانید پس از عضویت در «حزب فراگیر» اکبر هاشمی در «تظاهرات» شادی
پیروزی تیم فوتبال جمکران هم حضور یافته و از طریق تکرار شعارهای ابلهانة ساواک
جمکران، به ویژه در ستایش روحانی و بر علیه جلیلی، کمبود ماشالله قصاب را به نحوی از انحاء در
جامعه جبران کنید. اگر هم نیروی انتظامی
دستگیرتان کرد، تبدیل خواهید شد به
زندانی سیاسی و سگهای سیرک عموسام در سایتهایشان برایتان «سنگر حق» میسازند، و بساط
روضه و زوزه به پا خواهند کرد:
«بدون هیچ دلیلی،
خاک بر سر جلیلی ـ با قدم روحانی، رفتیم جام جهانی ـ موسوی، روحانی، حالا حالا قهرمانید [...]»
میبینیم که «شادی» اوباش هم در راستای باورهای شان قرار
گرفته: قدم روحانی خوب بود، تیم
فوتبال برنده شد! و به گفتة حسن هولو
«خواست» همة مردم همین بوده و «همه» برای این پیروزی دست به دعا برداشته بودند! وقتی
هم «مردم» پیروز شدند، افتخار کردند و به
این ترتیب از «دروغ و دزدی» فاصله گرفتند:
«پژوهشهای جدید نشان میدهد که صرف فکر کردن به پول میتواند
موجب شود که افراد شروع کنند به دروغ گفتن،
دزدی و تصمیمها و اقدامات نادرست
دیگری از همین قبیل[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 19 ژوئن 2013
بشتابید برای «افتخار»
به فوتبال و احترام به ادیان در اماکن عمومی، تا رستگار شوید! به این ترتیب سلایق، باورها، غرائز و احساسات که در هر حال فاقد «تداوم زمانی»
است بر چارچوب رسمی حاکم میشود و متانت
آن را نیز مخدوش خواهد کرد. همچنانکه پیشتر هم به کرات گفتهایم، «فضای غیررسمی» همان فضای اسطورهای ادیان
ابراهیمی است که با نظم اجتماعی، آزادی بیان،
مسولیت و پاسخگوئی و خلاصه با تمامی آنچه
تمدن انسانی است و پویائی انسان در زمان و مکان مشخص در تضاد قرار میگیرد. در این
عرصة توحش، نوعی «آزادی طبیعی» حاکم است که همان آزادی بیقید
و شرط و بیحد و مرز «برگزیدگان فرضی» خداوند است در مرزشکنیهایشان!
در عرصة توحش اسطورههای ابراهیمی، هیچ
اثری از روابط اجتماعی «منظم» و قانونمند به چشم نمیخورد؛ ارتباط افراد و گروهها بر پایة متزلزل و مبهم
«سلایق» و «باورها» تنظیم شده. درست
مانند روابطی که در مسابقات فوتبال مشاهده میکنیم؛ روابط مبتنی بر احساسات و غرائز. به همین
دلیل است که بعضیها میخواهند این فضای معنوی را بر جامعة ایران حاکم کنند.
مهمترین
ویژگی «فضای» مذکور تحمیل روابط «یکسویه» و «سلیقهای» است. به
عبارت دیگر، خارج از این روند، امکان
تحمیل الگوی توحش، یعنی جامعة «یکدست»، «قالبی» و «گلهای» فراهم نمیشود. به
همین دلیل است که کارفرمایان «دیلی تلگراف» از یکسو باد در بادبان «حسن روحانی»
میاندازند و از سوی دیگر به شیمون پرز تریبون میدهند تا در کمال حماقت بنیانگزار
امپراطوری هخامنشی را با برتریطلبان یهودی در اروپای قرن بیستم میلادی در ترادف
قرار دهد:
«[...] کورش کبیر[...] اولین پادشاهی بود که یهودیان را از
بردگی در بابل رها کرد و آنها را بار دیگر به سرزمین شان باز گرداند و از یهودیان
ایران نیز خواست که به ارض اسرائیل مهاجرت کنند، پس وی اولین صهیونیست جهان بود[...]»
منبع: اطلاعات نت، مورخ 19 ژوئن سالجاری
میبینیم که استخراج دمکراسی، حقوق بشر و انتخابات از « قرآن» و بیابانهای
حجاز از کدام فاضلاب سرچشمه میگیرد! ارباب
حکومت اسلامی در تلآویو نشسته. شاید دیلی تلگراف میپندارد با انتشار این ترهات
میتواند شیفتگان دولت متجاوز اسرائیل را بجای طرفداران دمکراسی در جایگاه مخالفان
توحش ملایان جمکران بنشاند، ولی کور
خوانده!
[...]
وقتی که
تاج خورشید را جغدان
[...] ربودند
شب سنگ شده ماند
( لیلا صراحت روشنی)
<< بازگشت