پنجشنبه، دی ۲۶، ۱۳۹۲

مهوش و موسی!


 

هر چند بوق‌های لجنزار احترام به ادیان بر طبل «90 درصد آراء موافق» می‌کوبند،    عدم استقبال ملت مصر از رفراندوم قانون اساسی «ژنرال ال‌سیسی» نشان داد که دوران حکومت «نظامی ـ دینی»  از نوع «موسالینی» در سرزمین فراعنه دیگر به پایان رسیده!   اگر خیلی هم خوشبین باشیم و آمار رسمی وزارت کشور مصر ـ  شرکت بیش از 55 درصد رأی‌دهندگان در رفراندوم ـ  را بپذیریم،  خواهیم دید که نیمی از جمعیت مصر به  قانون کذا رأی مثبت نداده.   به عبارت دیگر،   آنگلوساکسون‌ها نمی‌توانند از طریق شیخک‌های عربستان و امارات ـ  اهداء کمک‌های مالی به ارتش مصر ـ  برای «اخوان المسلمین» سنگر حق بر پا کنند،  و ملت مصر را همچنان تحت قیمومت خود نگاه دارند!

 

ایجاد «سنگر حق» برای تروریست‌های «مومن» در مصر،   و چراغ سبز به حکومت‌های اسلامی برای کشتار طرفداران دمکراسی ـ  به عنوان خداناباور ـ  سناریوئی است که آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک برای تداوم برتری اسرائیل در منطقه تنظیم کرده‌اند. خوشبختانه بخش اول این سناریوی ابلهانه در مصر با شکست روبرو شد،  ولی وزارت امور خارجه بریتانیا دکان «باورها» را تعطیل نمی‌کند.   «باورها»،  به ویژه باور به وجود،  یا عدم وجود خدا،  صرفاً بر «ادعا» تکیه دارد،  و از منظر علمی و حقوقی «غیرقابل اثبات» است!  در نتیجه،  بهترین ابزار برای اعمال سیاست‌های «مردمفریب» تکیه بر ابهام «باورها» است.   آنگلوساکسون‌ها با گسترش دامنة این ابهام در برخورد علمی و حقوقی با مسائل اجتماعی ایجاد انسداد کرده،  به باورها میدان می‌دهند،  و تا آنجا پیش می‌روند که «باور» افراد و ملت‌ها را هم محک می‌زنند و اینهم شاهدش:

 

«[...] دولت بریتانیا [...] به دلیل تهدید احتمالی ناشی از انکار وجود خدا [به یک مرد افغان] پناهندگی داده [...] زیرا این احتمال وجود داشت که [این فرد در کشورش] به خاطر عدم اعتقاد دینی مورد اذیت و آزار قرار گیرد[...] این نخستین بار در بریتانیاست که با درخواست پناهندگی یک فرد بر اساس خطرات ناشی از انکار وجود خدا موافقت می‌شود[...]»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 14 ژانویه 2014

 

چقدر این بریتانیا «بخشنده و مهربان» و پدرسوخته است!   در افغانستان از لات و جنایتکار تحت عنوان «خداباور» حمایت نظامی و امنیتی به عمل می‌آورد،  و در بریتانیا «افغان خداناباور» را پناه می‌دهد!  ولی در واقع دولت انگلستان فقط حامی «ابهام» است!  چرا که از منظر حقوق معاصر خداباور و خداناباور هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند؛   هر دو «مرزشکن» و «لات» شمرده می‌شوند،   چرا که حریم خصوصی باورها و تعلقات‌شان را در بوق گذاشته‌اند. هر چند برای «بی‌بی‌سی» این مرزشکنی «حق و باطل» دارد:

 

«[...] آداب و رسوم مذهبی به تمامی جنبه‌های زندگی فردی و اجتماعی نفوذ کرده [...] مخفی کردن بی‌دینی را ناممکن می‌کند [...] نمی‌توان یک فرد بی‌دین را ملزم کرد عدم اعتقاد خود به خدا را مخفی نگه دارد[...]»

همان منبع

 

بله لازم است همة «شهروندان» گرایشات جنسی و اعتقادات و تعصبات‌شان را در خیابان‌ها جار بزنند!  به این ترتیب فضای منطقی و غیرجانبدار که پایه و اساس نظم اجتماعی دمکراتیک است از میان می‌رود و یک طویلة «ایدئولوژیک» خیلی خوب،  مشابه جوامع موهوم ادیان ابراهیمی به دست خواهد آمد.   اتفاقاً پیش‌نویس قانون اساسی «تونس» نیز در مسیر همین طویله‌سازی موسی و عیسی و محمد تنظیم شده.   حقوقدانان تونس به این نتیجه «دمکراتیک» رسیده‌اند که،   دین کشور تونس «اسلام» است:

 

«[...] در نخستین بند از پیش‌نویس قانون اساسی تونس،  این کشور،  کشوری آزاد معرفی می‌شود که دین آن اسلام،  زبان رسمی آن عربی و نوع حکومت آن جمهوری عنوان شده[...]»

منبع:  دویچه وله،  مورخ 18 دیماه سالجاری   

 

‌نمی‌دانستیم کشور ـ  مکان ـ  می‌تواند «دین» داشته باشد!  جالب اینجاست که روز گذشته،  بوق وزارت امور خارجه بریتانیا هم به صورت غیرمستقیم به ستایش این پیش‌نویس ابله‌پسند و استعماری مشغول شده بود و ضمن بدگوئی از «شریعت»،  دین اسلام را تحسین می‌کرد:

 

«[...] شریعت باعث تفرقه بین تونسی‌ها می‌شود و اسلام آن‌ها را متحد می‌کند[...]»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 15 ژانویه 2014  

 

گویا وزارت امور خارجه بریتانیا اطمینان داشت که نتایج رفراندوم قانون اساسی ژنرال «ال‌سیسی»،   مانند خیمه‌شب‌بازی شیخ‌مهدی بازرگان «دشمن‌شکن» خواهد بود،   و اخوان‌المسلمین را به آلترناتیو دولت فرضاً «لائیک» مصر تبدیل خواهد کرد.   به همین منظور در آستانة سفر مم‌جواد ظریف به مسکو،  در برنامة‌ «هاردتاک» بی‌بی‌سی به رابرت گیتس تریبون داده بودند تا ایشان،   البته به صورت غیرمستقیم،   از توحش جمکرانیان به عنوان یک الزام دفاع به عمل آورد.   ترجمة شیرین زبانی‌های رابرت گیتس،‌   در 34 امین سالگرد خروج پهلوی دوم از ایران منتشر شد.   و زمینه،  به زعم حضرات خیلی مناسب بود!   زمینة اثبات «برتری» مهوش بر فروغ فرخزاد فراهم شده بود؛   بوق‌های فارسی‌زبان لندن و واشنگتن به بازاریابی برای تولة آخوند مطهری اشتغال داشتند؛  چپ‌نمایان و حقیقت‌پرستان و مصدقی‌های جمکران،   در کنار پاسدار شریعتمداری سر در آخور صاحبان «اندیشة پویا» گذاشته،  یکی به بهانة دفاع از فدائیان خلق،  و دیگری به بهانة طرفداری از جلال آل‌احمد،  در واقع لجن‌پراکنی به روشنفکر،  علمی‌ات تاریخ و دمکراسی را از سر گرفته بودند.   یادآور شویم،   «اندیشة پویا» با استفاده از الگوی «تحقیقات» عمیق حاج عباس میلانی در مورد «پائین تنة» پهلوی دوم،   مطلب «علمی» و مفصلی در باب پائین تنة‌ فیدل کاسترو منتشر کرده،  تا مخالفان لائیسیته را‌ در داخل و خارج مرزها ـ  از کیهان جمکران تا سایت‌ اخبارروز ـ  بسیج نماید.

 

همزمان با این «برنامه‌ها»،   سردار نقدی هم برای صدور «بسیج» به مصر و اردن اعلام آمادگی فرموده بودند و خلاصه پشت جبهة «هاردتاک» قرص و محکم بود.   در نتیجه،  حضرت رابرت گیتس یک پرسش «منطقی» مطرح فرمودند:       

 

«[...] آیا برخی از کشورهای عرب،  مانند سوریه،  عراق و لیبی بدون داشتن حکومت‌های استبدادی و سرکوبگر می‌توانند به حیات خود ادامه دهند یا نه[...]»

منبع:  بی بی سی،  مورخ 16 ژانویه 2014

 

بدیهی است زمانیکه چنین سئوال «مردم‌پسندی» بر زبان وزیر سابق یانکی‌ها جاری می‌شود، نشانی از  تردید در آن نیست؛   ایشان در کمال «ادب و نزاکت» تأئید بی‌قید و شرط مخاطب را می‌جویند.   ولی برخلاف توهمات پیروان «موسالینی»،   جوینده،  نه تنها همیشه یابنده نیست،  که در مسیر جستجو ممکن است لگد فرعون بر پوزه‌اش فرود آید!   اینچنین بود که همزمان با انتشار ترجمة اظهارات بیشرمانة وزیر دفاع پیشین ایالات متحد،  نتایج رفراندوم مصر،  دکان شکافتن نیل برای قوم موسی را تعطیل کرد.  در تاریخ 16 ژانویة 2014،  فرعون موفق شد با ترمیم شکاف نیل،  موسی را در آب‌های خروشان خفه کند،  از اینرو پادوهای آتلانتیست‌ها در پاکستان و جمکران به یاد تعهدات‌شان پیرامون احداث «خط لوله صلح» افتادند!  همان خط لوله‌ای که از تجزیة ایران و پاکستان ـ  ایجاد بلوچستان بزرگ ـ  و «زمان خریدن» برای دولت اسرائیل ممانعت می‌کند!