شنبه، دی ۲۸، ۱۳۹۲

مانش و مهرویان!


 

افشاگری «کلوزر» در مورد روابط فرضی یا واقعی رئیس‌جمهور فرانسه با «ژولی‌گایه»،  تداوم مصدوم شدن «رسانه‌ای» آنجلا مرکل در پیست اسکی است!   این مصدومیت فرضی که در تاریخ 6 ژانویه 2014،   به اطلاع عموم رسید از یک‌سو فروپاشی محور «آلمان ـ لهستان ـ لوکزامبورگ» را پوشش داد،   و  از سوی دیگر برنامة‌ نشاندن «ژان کلود یونکر»،  نخست‌وزیر پیشین لوکزامبورگ،  بجای «مانوئل باروسو»،  رئیس کمیسیون اروپا را منتفی کرد.   مهم‌ترین پیامد این تحولات تحریم بانک‌های اسرائیلی توسط بزرگ‌ترین صندوق بازنشستگی هلند بود که این رخداد نیز با جنجال رسانه‌ای و ایجاد دیوارة دود پیرامون وخامت حال آریل شارون،   طراح نابغة‌ احداث «دیوار امنیتی» تقارن زمانی یافت.

 

پیش از ادامة‌ مطلب یک مینی‌پرانتز در مورد ابراز رضایت گوسفندالله از مرگ آریل شارون  باز می‌کنیم.   به محض انتشار خبر مرگ  شارون،  گلة «مردم همیشه در صحنه»،  بجای ابراز تأسف از عدم محاکمه وی،  دست به شادی زدند!  بله،  مرگ یک جنایتکار 85 ساله که هرگز محاکمه نشد،   چون به ادعای بوق‌های ناتو در کوما فرو رفته بود،  شادی هم دارد،  ‌چرا؟  به این دلیل که گوسفندالله،  همچون لات،  «مطلق‌گرا» و پدرپرست است،  و قادر نیست از عرصة حماقت و ابهام «تعلقات و تعصبات» پای بیرون بگذارد.   و چرا راه دور برویم؟  کافی است نیم‌نگاهی به واکنش رسانه‌های حکومت زال ممدرایش به کوما و مرگ شارون بیاندازیم.  همه این «ویراست رسمی» را پذیرفته‌اند که،  ‌آریل شارون از سال 2006 در کوما فرو رفته بود!   به استنباط ما شایعة «کوما» برای ممانعت از محاکمة آریل شارون در دادگاه به راه افتاد.   ولی اگر گوسفندالله برای «مرگ» آریل شارون شادی می‌کند،   به این دلیل است که گلة بندگان،   «مرگ» را «مجازات» به شمار می‌آورد.   حال آنکه مرگ پیامد «گذشت زمان» است!   در هر حال،   به استنباط ما،  به احتمال قریب به یقین مرگ شارون با مصدوم شدن آنجلا مرکل می‌تواند مرتبط باشد.                      
 

دو روز پس از مصدوم شدن «آنجلا مرکل» در پیست اسکی،   بزرگ‌ترین صندوق بازنشستگی هلند بانک‌های اسرائیلی را که از احداث «دیوار» و شهرک‌های غیر‌قانونی محبوب «آریل شارون » حمایت مالی به عمل می‌آوردند مورد تحریم قرار داد و همین تحریم جانگداز باعث شد،  ‌ دو هلیکوپتر نظامی آمریکا،  یکی در «نورفوک» بریتانیا،  و دیگری در «نورفوک» ویرجینیا سقوط کنند:

 

«[...] نکته جالب توجه و احتمالاً بسیار نادر در مورد سقوط ایندو هلی‌کوپتر نظامی آمریکایی این بود که هر دو به فاصله یک روز در ناحیه‌ای هم نام (نورفوک) در دو سوی اقیانوس اطلس سقوط کردند[...]»

منبع:  بی‌بی‌سی،   مورخ 9 ژانویه 2014

 

و «جالب‌توجه‌تر» از سقوط دو هلیکوپتر نظامی به فاصلة 24 ساعت در نواحی هم‌نام دو سوی آتلانتیک،   تقارن تحریم بانک‌های اسرائیل با جنجال محفل کلارسفلد به بهانة مبارزه با یهود‌ستیزی «دیودونه»،  کمدین فرانسوی بود!   یادآور شویم،  نمایش کمدی «دیودونه» که «ناگهان» ممنوع شد، «دیوار» نام داشت!   گویا در این نمایش «دیودونه» دیوار امنیتی اسرائیل را به سخره گرفته بود!   و می‌دانیم که در لجنزار بیلدربرگ،  «آزادی بیان» در قالب فیلم،  رمان و ... و به ویژه در قالب طنز «جرم» شناخته می‌شود!   و عجیب اینجاست که پیش از 8  ژانویه،‌   نمایش «دیوار» هیچ ممنوعیتی نداشته!   ممنوعیت زمانی آغاز شد که صندوق بازنشستگی «بیلدربرگ» به ناچار بانک‌های اسرائیل را مورد تحریم قرار داد و اینجا بودکه  قبیلة کلارسفلد چماق تکفیر به دست گرفت.   و اینچنین بود که اجرای «دیوار» که در پاریس آزاد بود،   در شهر «نانت» و در دیگر نقاط فرانسه «ممنوع» اعلام شد و در این گیرودار بود که با افشاگری رسانة بریتانیائی «کلوزر» پیرامون روابط «عاشقانة‌» فرانسوا اولاند،   «والری تریرویلر»،  که در ینگه دنیا «فرست گرل فرند» خوانده می‌شود نیز در بیمارستان بستری شد.

 

به استنباط ما،   افشاگری «کلوزر»،  تهاجم محافل آتلانتیست به محافل «استقلال‌طلب» فرانسه جهت شکستن روابط «سنتی» اینان با آلمان بود.   هدف از این تهاجم راندن دولت فرانسه به سوی ایالات متحد است.   به همین دلیل بستری شدن «والری تریرویلر»،  با تغییر ریاست فستیوال کن و رئیس ستاد کل ارتش فرانسه تقارن زمانی یافت.   وارد جزئیات نمی‌شویم فقط بگوئیم،   تضعیف آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک،  نخست وزیر آلمان را «مصدوم» کرده؛   فرانسه را در آشوب فرو برده،  و دولت انگلستان را نیز به سوی «راست افراطی» سوق می‌دهد.   تهدید بریتانیا به خروج از اتحادیة اروپا و ابراز نگرانی از هجوم مهاجران اروپای شرقی و سوءاستفادة اینان از «امکانات اجتماعی» آلمان و انگلستان ـ  امکاناتی که فقط در رسانه‌های غرب موجودیت پیدا کرده ـ   شاهدی است بر این مدعا.   در هر حال،   علت کشف «امکانات و امتیازات اجتماعی» غیرمنتظره در آلمان و انگلستان،  باید گذر ناوگان جنگی روسیه از کانال مانش و حرکت‌اش به سوی جبل‌الطارق باشد:

 

«[...] ناخدا یفگنی کیریلوف،  نایب رئیس دفتر مطبوعاتی حوزه نظامی غربی روسیه در امور ناوگان شمالی اعلام کرد گروه کشتی‌های متعلق به این ناوگان با رزمناو هواپیمابر آدمیرال کوزنتسوف [...]  از کانال مانش عبور کرده و حرکت خود به سوی جبل الطارق را ادامه می‌دهد [...] سفر طولانی کشتی‌های ناوگان شمالی روسیه به این منطقه 17 دسامبر سال 2013 میلادی آغاز شد.»
منبع:   نووستی،   مورخ 20 دیماه 1392

 

این خبر «پیش‌پاافتاده» که در رسانه‌های غرب منتشر نشد،   با انتشار خبرهای مهمی تقارن داشت.   از آنجمله است،   ابراز آمادگی واشنگتن برای عادی‌سازی روابط با کوبا و ... و حل اختلافات فنی و سیاسی حکومت ملایان با اربابان‌اش در لندن و واشنگتن:

 

«[...] مذاکرات کارشناسی ایران و گروه 5+1 پس از دو روز در شهر ژنو پایان یافت.  عباس عراقچی [...] سرپرست تیم‌ مذاکره‌کنندگان ایرانی [...] اعلام کرد اختلافات فنی و سیاسی حل شده و این بر عهده مراکز تصمیم‌گیری کشورهاست که بر توافقات حاصل شده مهر تأیید بزنند[...]»

منبع:  رادیوفردا،  مورخ 20 دیماه سالجاری 

 

 بله همچنانکه می‌بینیم به دلیل «حل اختلافات فنی و سیاسی در ژنو» است که برای ایجاد انسداد در رفع تحریم‌های اقتصادی بر علیه ملت ایران،  آتلانتیست‌ها و جیره‌خواران جمکرانی‌شان در داخل و خارج مرزها به چند گروه کاذب تقسیم شده‌اند.   یک گروه از جمکرانی‌ها توافق 24 نوامبر2013 را نشان پیروزی بر شرق و غرب می‌خواند؛  گروه دیگر، در هم‌سوئی با اسرائیل پرستان غرب،  این توافق را به «نوشیدن جام زهر» و شکست تشبیه می‌کند؛   گروه سوم،   شامل «داس‌الله» می‌کوشد،  منافع تحریم‌های اقتصادی را به حساب «برخی افراد در داخل مرزها» بریزد،  تا منافع یانکی‌ها و متحدان‌ اروپائی‌شان را از این بازار پرسود پنهان دارد و ... و می‌باید این مجموعة سه‌گانه را درکنار سه لشکر لوتی و عنترهای سازمان سیا قرار دهیم.   

 

لشکر اول به بهانة «مخالفت با دولت جمکران»،   هنرمندان را هدف تهاجم قرار داده.    لشکر دوم که مدعی چپ‌گرائی است،  با الصاق برچسب «چپ‌ستیز» به مخالفان زن‌ستیزی و «یکجانبه‌گرائی»،  می‌کوشد،  ضمن انکار نقش آمریکا در کودتای 22 بهمن 1357،  از یک‌سو حمایت حزب توده از آخوند را موجه جلوه دهد،   و از سوی دیگر،  چپ‌نمایان آخوندپرست جمکران را به رهبران شوروی و جنبش چپ کوبا و شخص فیدل کاسترو پیوند بزند!   وظیفة لشکر سوم نیز در این خلاصه شده که از طریق لودگی،  خوشمزگی و نمک‌پاشی، کودتای 22 بهمن را به حساب حماقت «مردم»،   و زرنگی آخوند بنویسد!  جالب‌تر اینکه،  تمامی این تحرکات موذیانه در شرایطی صورت می‌گیرد که حکومت اسلامی همچون دولت اسرائیل در موضع ضعف قرار گرفته.  اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد،  دیر یا زود اسرائیل ناچار خواهد شد به مرزهای قانونی‌اش بازگردد و مسلماً در اینصورت آنجلا مرکل مصدوم نیز «مرحوم» خواهد شد!   نیازی نیست‌که بگوئیم حکومت ملایان هم جز عقب‌نشینی در برابر مطالبات ملموس ملت ایران هیچ راه دیگری در برابرش نخواهد یافت.   اینجاست که همچون سال 1357،   «براندازی»،  جهت جایگزینی استبداد فرسوده با استبداد تازه نفس می‌تواند کارساز محفل احترام به ادیان شود.   محفلی که به توحش خود می‌بالد:

 

«[...] معتقدم حتی اگر ما نتوانستیم سلاح‌های کشتار جمعی در عراق پیدا کنیم، جهان و خاورمیانه جای بهتری بدون وجود صدام حسین شده است[...]»

منبع:  ایران دیپلماسی،  مورخ 27 دیماه سالجاری 

 

این بخشی است از مصاحبة کاندی رایس با شبکة «سی. بی. اس.»  همچنانکه می‌بینیم اینان  حاضر نیستند از روابط «جنگ سرد» دست بردارند.  ولی «زمان» را نمی‌توان متوقف کرد!  از اینرو پس از ناکامی در سوریه،   محفل کذا به ظاهرسازی روی آورده.  انتقاد علنی سازمان ملل از واتیکان به دلیل کودک‌آزاری،   و اعتراض مضحک شرکای اقتصادی اسرائیل ـ آلمان،  ایتالیا،  فرانسه و انگلیس ـ  به شهرک‌سازی در فلسطین شاهدی است بر این مدعا.   این تظاهرات «انساندوستانه»،   از قضای روزگار با 35 امین سالگرد خروج شاه از ایران ـ  16 ژانویه 2014 ـ  تقارن دارد.   با پوزش از خوانندگان گرامی،  در وبلاگ «مهوش و موسی» در جمع و تفریق اشتباه کردیم!   تخلیه 20 تن کود در برابر مجلس شورای ملی فرانسه حواس‌مان را حسابی پرت کرده بود!   در واقع پهلوی دوم 35 سال پیش راهی مصر شد،  تا دست ژنرال هویزر برای کودتا علیه دولت شاپور بختیار باز باشد،   و همزمان با حمایت سفیر آلمان از شیخ مهدی بازرگان،   بوق وزارت امور خارجه بریتانیا هم بتواند با خیال آسوده در کشور فرانسه به عروتیز روح‌الله خمینی و همراهان‌اش میدان دهد.  یادآور شویم در 35 امین سالگرد کودتای 22 بهمن،   قرار است رئیس جمهور فرانسه،  فرانسوا اولاند در کاخ سفید با رئیس جمهور آمریکا دیدار کند.  فقط معلوم نیست در این سفر رسمی کدامیک از «مهرویان» افتخار همراهی رئیس‌جمهور فرانسه را خواهد داشت؛  والری یا ژولی؟!