هپی و هویت!
آتلانتیسم تا جان در بدن دارد از ابهام
«اسلام سیاسی» ـ روابط یکسویه ـ نه تنها در ایران که در سراسر جهان دفاع میکند. انفجار
بمب در چین؛ انفجار بمب در جمع طرفداران بشار اسد؛ تهاجم به کنسولگری هند در افغانستان؛ انفجار بمب در عراق؛ و ... نمونههائی است از واکنش استعمار به
فروپاشی سیاست 68 سالة «مهار روسیه!»
این فروپاشی به ویژه در بریتانیا، فرانسه
و ایران پیامدهای شگفتی داشته. در بریتانیا،
خانوادة ویندسور ـ به دلیل مقایسة ولادیمیر پوتین با هیتلر توسط
پرنس چارلز ـ مورد انتقاد شدید قرار گرفت. به
گزارش نووستی، مورخ 22 مه 2014، جرج گالووی،
نمایندة مجلس عوام در واکنش به «اظهار نظر» ولیعهد انگلستان اعلام داشت، «این
اظهار نظر بیربط و ابلهانه بود، او سابقة
خانوادة خودش را فراموش کرده؛ عمویاش، افسر اس.اس بود، و پسرش
ـ هری ـ با لباس و بازوبند اس.اس در
میهمانی حضور یافته. بهتر است شخصاً از
ولادیمیر پوتین عذرخواهی کند.» البته همانطور که انتظار میرفت، بوقهای
پاترنوس اظهارنظر جرج گالووی را به خفقان برگزار کردند، تا سابقة «درخشان» خانوادة ویندسور بیش از این برملا نشود! حال پیش
از پرداختن به افلاس جمکرانیها، ببینیم در کشور فرانسه چه تحولاتی ایجاد شده.
تغییر نمایندة «سختگیر» فرانسه در
هیئت مذاکرات هستهای گروه 1+5 با حکومت زالممد ـ خبرآنلاین، مورخ اول خردادماه سالجاری ـ و همزمان «تغییر سنگر» ناگهانی شبکة فرانس 24 ،
مهمترین پیامدهای امضاء قرارداد گازی چین و
روسیه است. بله، نخستین
روز خردادماه سالجاری شاهد «انقلاب کبیر» در کشور فرانسه بودیم! گذشته
از عقبنشینی فرانسه در مذاکرات هستهای، شبکة فرانس 24 هم بالاجبار انقلاب کرد! شبکة مذکور
که همچون «آرته» عرصة تاختوتاز تبلیغات روسستیز بود، و به مخالفان شخص ولادیمیر
پوتین تریبون میداد، پس از امضاء قرارداد چین و روسیه، هولهولکی
به ترمیم چهرة خود پرداخت و مادام «بورگراف»،
گزارشگر خود را به مسکو فرستاد، تا به مخاطبان ثابت کند که فعالیتاش به
«تکرار» پروپاگاند روسستیز محدود نخواهد ماند!
و باید اذعان کنیم که فرانس
24 برای ترمیم چهرهاش بهای گزافی پرداخت.
جزئیات مصاحبه را بررسی نمیکنیم، چرا که
موضوع این وبلاگ نیست، فقط بگوئیم در این
مصاحبه «الکساندر لاتسا» هم حضور داشت! و همین کافی بود تا گسترة «تغییر سنگر» را آشکار
کند. رسانههای حوزة ناتو با مقالات
«مستند، مستدل و منطقی» الکساندر لاتسا
هیچ میانة خوبی ندارند! به عنوان نمونه، از
همان روزهای نخست بحران اوکراین، «لاتسا»
به اتحاد فاشیستها و نارنجیها ـ سایت
فرانسه زبان نووستی، مورخ 31 ژانویه 2014
ـ اشاره کرده بود. حال
آنکه شیپورهای آتلانتیست و شاخک جمکرانیشان برطبل «قیام مردمی» و مزخرفات مشابه
میکوبیدند. اینکه حدود دو ماه پس از
«بهار کریمه»، شبکة فرانس24، همزمان با تریبون دادن به مسئول «رادیو
اکو»، و سرپرست تلویزیون مستقل «رایان» ـ دو
مخالف ایدئولوژیک پوتین ـ به دیمیتری
بابیچ، تحلیلگر صدای روسیه، و به ویژه به
الکساندر لاتسا هم اجازة صحبت داده، نشان میدهد که باید به مسئولان فرانس 24 ، یک «مرسی» بگوئیم! چرا که این مصاحبه در واقع حماقت سرپرست
«تلویزیون مستقل» و مسئول «رادیو اکو» را بخوبی نشان داد.
اولی پرسشهای صریح مادام بورگراف را
با «فکر نمیکنم؛ نه اینطور نیست» پاسخ میداد
و دومی که گویا شیفته و فریفتة جمال بیمثال
«سازمان ناتو» بود، بجای ابراز عقاید شخصیاش، به الصاق برچسب به «دیمیتری بابیچ» مشغول شده بود! از
آنجمله است؛ «شما از اوکراین هیچ نمیدانید!»
به عبارت دیگر، «من در مورد اوکراین همه چیز میدانم!» بله، در
سراسر جهان «زبان لات»، زبان تهاجم به
دیگری است. و این تهاجم به صور مختلف بروز میکند. به طور مثال به صورت مداحی، هتاکی، الصاق برچسب، ادعای برتری، تحریف، تهدید،
واژگوننمائی، ترادف کلی، و خلاصه گسترش ابهام! روند
گسترش ابهام این است که لات در جایگاه «قضاوت ارزشی» مینشیند و در مورد «همه چیز،
همه کس و همه جا» اظهار نظر میکند. کاری
که آخوند جماعت، به ویژه شخص محمد خاتمی، نوک حملة سیاست استعمار در آن «تبحر» دارد.
محمد خاتمی که در آشوبهای 1388، نقش سرنوشتسازی بر عهده داشت و علیرغم برملا شدن
ارتباط ویژهاش با «جرج سوروس»، قوانین و مقررات حکومت زالممد شامل حالش نشد، اخیراً
ضمن افتخار به هویت ـ هویتی ساکن که در موزه قرار گرفته ـ نابودی تروریستها را«خشونت» ارزیابی کرده و میگوید،
«امروز، به بهانة جنگ با تروریسم، میخواهند جنگ راه
بیاندازند!» نیازی نیست که بگوئیم ممدگوبلز در واقع به سوی
مسکو پارس میکند. چرا که وقتی آمریکا به بهانة مبارزه با تروریسم، افغانستان و سپس عراق را مورد تهاجم نظامی قرار
داد، ممد گوبلز خفقان گرفته، و فقط به اردکانی بودناش افتخار میکرد. در
واقع مخالفت شیاد اردکان با خشونت به شرایط ستراتژیک «امروز» مربوط میشود:
«[...] به هویتمان افتخار میکنیم
[...] امروز جهان ما پر از خشونت است [...] امروز [...] کشتارهای بسیاری به بهانههای
مختلف و همچنین اعترافهای گوناگونی برای جنگ به نام جنگ با تروریست صورت میگیرد[...]»
منبع: ایسنا، مورخ 22 مه 2014، 31 اردیبهشتماه ـ
کدخبر: 93023120436
بله امروز «مبارزه با تروریسم» یعنی
خشونت، چرا؟ چون امروز،
دولتهای لائیک ـ روسیه، چین و هند ـ با تروریسم مبارزه میکنند! و محمد
خاتمی به گواهی سخنرانیهایاش ـ سخنرانیهائیکه بارها در این وبلاگ مورد بررسی
قرار گرفته ـ دشمن لائیسیته است. دلیل
هم اینکه لائیسیته نگرشی است «انسانمحور!»
به عبارت دیگر، برای «افتخار به گذشته، پدرپرستی، برتریطلبی و روابط یکسویه» جائی در لائیسیته
پیشبینی نشده. و این نگرش «برابری طلبانه» را موشهای لجنزار مطلقگرائی
بر نمیتابند. به ویژه موشهائی که مانند محمد خاتمی و شرکاء از
دوران جیمیکارتر به نان و نوائی رسیدهاند و با تمام وجود برای دوام و بقای
فاضلاب سکون تلاش میکنند.
همین چند روز پیش شاخک فارسی زبان «الشرقالاوسط»، در
کمال وقاحت به ستایش و توجیه «برتریطلبی» یانکیها مشغول بود، و از
آن به عنوان «استثناءگرائی» یاد میکرد. جای
تعجب هم نیست، «الشرق الاوسط» در اوائل ریاست جمهوری جیمی
کارتر ـ سال 1978 میلادی ـ تحت
نظارت محور «لندن ـ جده» شروع به فعالیت کرده،
و این فعالیت از عرصة توحش محفل «کارتر
ـ برژینسکی» و دکان «بروکینگز» فراتر نخواهد رفت:
«[...] استثناءگرائی آمریکائی کمکهای زیادی به جهان کرده
[...] به حالت ایدهآل دموکراسی حیات بخشیده [...] در واقع یک زبان بینالمللی
اخلاقی به وجود آورده[...] اما دفاع از ایده رهبری اخلاقگرایانه موجب شده مردم و
کشورها اتهام ظاهرسازی به آمریکا بزنند [...] دیدگاه آمریکا دیدگاهی ناب از ایجاد
دهکدهای جهانی است[...]»
منبع:
شرق پارسی، مورخ 18 مه 2014
نمیدانستیم
دمکراسی به عنوان یک روند پویا ـ در حال
شدن ـ میتواند مانند فاضلاب یوتوپیا
«ایدهآل» هم باشد! خوشبختانه جناب دکتر «ویلیام
گالستون»، مشاور امور سیاسی «بیل کلینتون»
و جانشین «عزار کیزیلخا» در موسسة بروکینگز ما را از این «واقعیت پوشالی» آگاه
کردند! میبینیم که حماقت و توحش «هویتطلبی»
امثال محمد خاتمی از کجا سرچشمه میگیرد. زوزة هویتپرستی محمد خاتمی، سه روز
پس از انتشار هذیانات ویلیام گالستون در شرق پارسی، و دو
روز پس از سکوت فراگیر حکومت زالممد در واکنش به انتشار کلیپ «هپی» به گوشمان
رسید. خلاصه زوزة «هویت» واکنش ممدگوبلز
است به کلیپ هپی:
«[محمد خاتمی] با تاکید بر اینکه ما
صاحب هویت هستیم و به آن افتخار میکنیم، گفت: ما
باید هویت خود را به گونهای معنا کنیم که از درون آن محبت، مهر و همزیستی بیرون بیاید[...]»
منبع: ایسنا، مورخ
31 اردیبهشتماه سالجاری
بله،
این روزها گوبلز جمکران هم «هیپی»
شده، ولی این هیپی برای نابودی دیگران خیز برداشته! این
گوبلز هیپی که به هویتاش «افتخار» میکند،
میخواهد از درون لجنزار توحش و افتخار،
مهر و محبت و همزیستی هم استخراج کند، بدون
اینکه در نظر بگیرد «افتخار به هویت»، پایه و اساس «انسانستیزی» و خشونت است. جالب
اینجاست که محمد خاتمی در ادامة همین اظهارات خشونتطلبانه، شدیداً
با خشونت مخالفت کرده و برای موزه تقدس قائل شده و از آداب پرداختن به موزه داد
سخن میدهد:
«[...] باید موزهها را هویت اقوام
بدانیم [...] اهتمام به موزه به معنای پر کردن اوقات فراغت، انحراف از حقیقت است [...]
موزه یک آموزشگاه و پژوهشگاه است که اگر اقوام به خوبی به آن توجه کنند، غرور ملی در آنجا تقویت میشود[...]»
همان منبع
«تقویت غرور ملی» را از دست ندهیم که ممکن است از قافلة توحش عقب
بمانیم! باری محمد خاتمی پس از تأکید بر
آداب و احکام «موزه» در ادامه مدعی شده که
هویت و هویتگرائی به هیچ عنوان موجب افزایش خشونت نمیشود:
«[...] در جامعهشناسی بحثی مطرح میکنند، مبنی
بر اینکه هرچه هویتگرائی قویتر شود، افراط نیز بیشتر میشود [...] این بحث سفسطهای
بزرگ است [...] متناسب با تعریف ما از هویت و چگونگی استفاده یا سوءاستفاده از آن
برخی هویتها میتوانند در دل خود خشونت و افراط را به وجود بیاورند. برخی دیگری
از هویتها نیز میتوانند در متن خود مدارا و مهر و محبت را گسترش دهند[...]»
همان منبع
همچنانکه میبینیم ممدگوبلز میخواهد
یک تعریف خوب از «هویت» اراةه دهد، که هر کس بتواند از ظن خود یار آن شود! چرا که، «هویت»، مانند ملیات، قومیات، و باورها به گذشته و عرصة ابهام ارجاع میدهد و
فاشیسم با توسل به ابهام، انسانها را خرد
میکند و میبلعد. خاتمی
هم در واقع برای خردکردن و بلعیدن انسانها،
اینبار به واژة پوچ هویت متوسل
شده:
«[...] هویت در دایرههائی قرار دارد
که مشخصات اقوام در آن وجود دارد [...] چنانچه این دایرهها به صورت متقابل باشند،
به ستیز میانجامند اما چنانچه این دایرهها نسبت به یکدیگر همپوشانی داشته باشند
و یکی در دل دیگری قرار بگیرد، شفقت را پدید
میآورد[...]»
همان منبع
پیام واقعی سخنرانی خاتمی این است که
«انسان» حق ندارد در برابر آخوند شیعه موضع بگیرد! همه باید در آخوند ذوب شوند، تا از
خشونت وی در امان باشند. به عبارت دیگر، «دایره انسان» میباید در دل «دایره آخوند» واقع
شود، تا شفقت پدید آید! روشنتر
بگوئیم، در این سخنسازی، هویت آخوند «فراگیر» و «برتر» از «هویت انسان»
شمرده میشود. این است «پیام» سخنرانی سرشار از توحش محمد
خاتمی. در واقع گوبلز جمکران زبان به تهدید اقلیتهای
قومی، مذهبی و ایرانیان لائیک گشوده، ولی از
آنجا که مانند دیگر انواع لات شهامت ندارد به صراحت مطالباتاش را بیان کند، به
واژة مبهم «هویت» متوسل شده تا «روابط یکسویهای» را که در ذهنیتاش میپرستد،
توجیه کند. باید به این گوسالة ننهحسن و نوچههایاش در
«بنیاد باران» بگوئیم، دوران طلائی اوباش فدائیاسلام که با کودتای
«آیرون ساید» آغاز شد، و پس از لاتبازی مصدق، زمینة
عربدهجوئی خمینی را فراهم آورد، نه تنها از نظر «فرهنگی»، که از منظر اقتصادی و
نظامی هم سپری شده. امضاء قرارداد 30 ساله صدور گاز روسیه به چین
شاهدی است بر این مدعا.
این قرار داد تیر خلاصی بود به سیاست 68
سالة «مهار روسیه از شرق.» این سیاست که در سال 1946 میلادی با هدف ممانعت
از نفوذ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مسکو پایهریزی شد، در گام
نخست با توسل به محمدعلی جناح، به همسایگی ایران و هند نقطة پایان گذاشت و کشور
ایران را در انزوای فرهنگی قرار داد. سپس با تکیه بر محمد مصدق ـ رهبر فکلکراواتی فدائیان اسلام ـ ارتباط ایران و شوروی را گسست، و اقتصاد و سیاست و فرهنگ کشورمان را به انحصار
آتلانتیستها در آورد. و در سال 1954 میلادی ـ حدود یکسال پس از کودتای 28 مرداد 1332 ـ دکان توحش واتیکان هم در ایران افتتاح شد. به این ترتیب تحت نظارت مستقیم سازمان سیا، زمینة
مساعدتری برای فعالیت «اسلام سیاسی» فراهم آمد. و همچنانکه شاهد بودیم کار به کودتای اسلامی «کارتر
ـ برژینسکی» در ایران کشید. پیشتر به
تفصیل در مورد این روند سیاسی نوشتهایم و نیازی به توضیح بیشتر نمیبینیم، فقط
بگوئیم گدائی محبت «ساتاس» از آستان مقدس ارباب و کشف فعالیتهای «شیطانی» واکنشی
است به فروپاشی سنگر 68 ساله.
آخوندکاشانی امروز «غرب و آمریکا» را
نصیحت کرده که اگر اسرائیل را رها کنند، هم
به نفع خودشان است وهم به نفع حکومت زال ممد.
حکومتی که پس از توافق هستهای مثل
خر در گل گیر کرده و هر چه بیشتر دست وپا میزند بیشتر در گل فرو میرود. از اینرو خیرخواه ارباب شده و در واقع کمک میطلبد:
«[...] آمریکا و غرب بدانند [...] صهیونیستها [...] میخواهند
دنیا را در دستهای خود بگیرند[...] دنیای غرب اگر از صهیونیست فاصله بگیرد، هم به نفع دنیاست و هم به نفع خودش است و البته
به نفع ایران هم است [...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 23 مه 2014
بله دامنة افلاس «اسلام سیاسی» رو به
گسترش دارد و به موازات افزایش افلاس، دامنة
حماقت و توحش ساتاس هم وسعت میگیرد. امروز آخوند کاشانی کشف کرده که فقط برای ازدواج باید جشن گرفت. چرا که ازدواج اسلامی است، در
نتیجه برگزار کردن جشن طلاق عملی «شیطانی» شناخته میشود:
«[...] ازدواج اساس اسلام
است [...] و شکل جشن دارد [...] مرد و زنی که برای جشن طلاق کارت میگیرند حتماً شیطانی
هستند [...] کسانی که پول میگیرید و کارت چاپ میکنید این کارها را انجام ندهید [...]
دستهائی وجود دارد، میخواهند فرهنگ و تمدن اسلام را از جامعه بگیرند[...]»
همان منبع
همه بدانند کودکآزاری، بردهفروشی، تعد زوجات و سنگسار و قصاص در حکومت زالممد «فرهنگ»
شمرده میشود، حال آنکه جامعة مختلط و
نگرش انسانمحور و نظم اجتماعی عین «بیفرهنگی و توحش» است، چرا که در این قماش جامعه روابط دو سویه حاکم
است؛ انسانها تحت قیمومت لات وآخوند نیستند و از «حق
انتخاب آزاد» برخوردارند و اشکال دقیقاً همینجاست. به
همین دلیل برای جبران ناتوانی حکومت زالممد در برابر کلیپ «هپی»، بیبیسی
و رادیوفردا هم بساط ارعاب گستردند.
همزمان با نخستین وقوقیة خردادماه 1393
خورشیدی، دو «وقوقیه» هم در بیبیسی و
رادیوفردا، به ترتیب پیرامون «حجاب
مطلوب»، و «آزادی حجاب، آزادی منفی و آزادی مثبت» به اجرا در آمد. بله، آتلانتیستها و سگهای زنجیریشان «زن ایرانی»
را رها نمیکنند. در نتیجه، پس از
جنجال پیرامون عبارت ابلهپسند «آزادی یواشکی» ـ
ترادف پنهانکاری از روی ترس به عنوان آزادی انسان ـ رسیدیم به عبارت ابلهانهتر «حجاب مطلوب» در بیبیسی، و
عبارت سوپر ابلهانة «آزادی منفی» در رادیوفردا.
سایت رادیوفردا، قلم را
به دم یکی از دعانویسهای سازمان سیا بسته تا ایشان بتوانند برای ارباب دم مفصلی
بجنبانند، بدون آنکه مسئولیت این دمجنبانی بر دوش مسئولان
محترم رادیوفردا که هوس بازگشت به دهة 50 را دارند، سنگینیکند:
«[...] آزادی حجاب در ایران،
تا اطلاع ثانوی، و تا
تداوم استبداد زیر پردة دین، منتفی است. بازگشت
به دورانی چون دهة50 که باحجاب و بیحجاب، با احترام به یکدیگر، در کنار هم، و به اتکای حمایت قانون، آزاد میزیستند،
سهل نیست [...] آزادی و وضعی که پس از پیروزی
انقلاب اسلامی نیز برای چند ماهی ادامه داشت [...] در نهایت پایان یافت[...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 2 خردادماه سالجاری
بدنیست بدانیم به چه دلیل از یکسو
دعانویس سازمان سیا، ادعا میکند در دهة 50 و ماههای اول انقلابشان «آزادی» وجود داشته، آنهم
در شرایطی که به محض استقرار حکومت اسلامی، مسئلة حجاب مطرح شد و همزمان شاهد سرکوب نظامی
ترکمنها، کردها و عربزبانان ایران هم
بودیم؟! از سوی دیگر، چرا «حق انتخاب آزاد» به «آزادی حجاب» تقلیل
یافته؟ مگر آزادی انسان، به
معنای «آزادی ارزشهای انسانستیز پدرسالارانه» است که انسان را همواره تحت قیمومت
میخواهد؟! جالب اینجاست که دعانویس یانکیها برای فروش
توحش و خشونت به آیزایا برلین هم متوسل شده!
ولی خوب بیبیسی به قول فرانسوی
ها اهل «شی شی» نیست، قلادة سردار رادان را بازکرده و تریبون را
تحویل ایشان داده. منتهی به دلیل اینکه تیمسار رادان عوعوکنان به
دور خود میچرخیدند، گهگاه، زیر دم
دریدهشان در برابر تریبون بیبیسی قرار گرفته و اینهم نتیجهاش:
«[...] هیچکس نمیتواند
امنیت اخلاقی را تعطیل کند [...] زمان پایان اجرای این طرح هنگامی است که وضعیت
حجاب در کشور مطلوب شود [...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 23 مه 2014
حکایت سرداران حکومت زالممد با امنیت
اخلاقی ماجرای همان «محتسب کون برهنه» است که سعدی به آن اشاره کرده. با این
تفاوت که در هزارة سوم، محتسب کذا به
قوادی برای آتلانتیسم هم مفتخر شده!
<< بازگشت