هپی و هوچی!
در بروکسل که از قضای روزگار مقر
سازمان ناتو هم هست، تهاجم مسلحانه به
«موزة یهودیان» چند قربانی بر جای گذاشت و مهاجم هم موفق شد بگریزد! خلاصه،
همزمان با سفر «غیرسیاسی» پاپ به
منطقة خاورمیانه، بعضیها در اروپا به یاد دوران نورانی برتریطلبان
نازی افتاده، اروپای یکدست و «بدون
یهودی» میطلبند. همانها که طی سدة اخیر
از «اسلام سیاسی» در کشورهای مسلماننشین،
به ویژه در ایران حمایت کردهاند، و این پشتیبانی به گواهی آنچه در فستیوال کن
شاهد بودیم، همچنان ادامه دارد. پس بدانید و آگاه باشید که کلیپ «هپی»، به
«شادی» مجریاناش مرتبط میشود، و با
اعتقادات ایرانیان ـ که همه شیعه هستند ـ هماهنگی ندارد!
این پروپاگاند ابلهانه بخشی است از
روند «پوچسازی» که آتلانتیستها گسترة انسانستیزش را در فستیوال کن علنی کردند.
در آخرین دورة ریاست «ژیل ژاکوب» بر
فستیوال کن، علاوه بر گسترش دامنة لاتبازی «سنتی» با حکومت
زالممد، فستیوال مذکور به دلیل برگزاری انتخابات اروپا، یک روز پیش از موعد مقرر به کارش پایان داد، و
جایزة نخل طلائی را هم به یک کارگردان ترک داد و ایشان هم بلافاصله جایزة کذا را
به «شهدا» تقدیم کردند! به این ترتیب، روشنتر
شد که فستیوال «معتبر» کن همچنان در «راه راست» ضدلائیسیتة ارتش آدمخوار ناتو گام
برمیدارد؛ با «آزادی بیان» سر ستیز دارد؛ برای «هنر
ایدئولوژیک» لهله میزند، و خلاصه انسان را «تحت قیمومت» میخواهد. این
است چهرة واقعی فستیوال 67 سالة کن.
البته دیگر فستیوالهای حوزة ناتو نیز
در همین مسیر سیاستزده گام برمیدارند، ولی خوب در سیاستپرستی و لاتبازی به گردپای
فستیوال محفل «ژیل ژاکوب» نمیرسند. محفل کذا جامعة ایران را «یکدست» میخواهد. در
نتیجه، ایرانیان نه تنها همه «شیعه» هستند، و به تعلقات و تعصبات آخوند شیعه «احترام» میگذارند، که همچون
فدائیان اسلام، «سیاستشان، عین دیانتشان»
است. در نتیجه،
«رادیو فرانسانترناسیونال» به این
نتیجة «ضمنی» رسیده که جوانانی که در کلیپ «هپی» میرقصند، «شیعه» نیستند! چون
«خوشحال» هستند:
«[...] اینکه ایرانیها بیشتر از کشورهای دیگر با شادی
و سرور میانۀ خوبی ندارند، به دلیل شیعه
بودن آنان است؟»
منبع: رادیو فرانسانترناسیونال، مورخ 23 مه سالجاری
رادیو فرانس، همچون ملاممد خاتمی اصرار دارد، اقلیتهای دینی و طرفداران لائیسیته را از
ایران حذف کند، تا ایران به یک کشور شیعه و یکدست تبدیل شود. به این
ترتیب، تحمیل توحش شیعیمسلکان ـ شهیدپروری،
مردهپرستی و روضه و زوزه ـ بر ملت
ایران آسانتر خواهد بود. البته این تبلیغات تداوم پروپاگاند بیبیسی است
که کلیپ «هپی» چنان کک به تنبان کارفرمایان آتلانتیستاش انداخته که بیا و ببین.
به محض انتشار کلیپ مذکور، چماق
ارعاب «کشف هویت» را سایت «بالاترین»، یکی
از زیرمجموعههای بیبیسی به هوا بلند کرد:
«[...] ترانه هپی فارل ویلیامز و تسخیر
بامهای تهران با رقص و آواز [...] هویت آنها احتمالاً از دید ارتش سایبری مخوف
جمهوری اسلامی پنهان نخواهد ماند[...]»
منبع: بالاترین، مورخ 6 مه 2014، شمارة لینک: 35639
پس از تهدید مجریان کلیپ هپی توسط شاخک
بیبیسی، تبلیغات ابلهپسند «آزادی یواشکی» به راه افتاد، ولی این
دکان چندان رونق نگرفت. به همین
دلیل، قلادة محمد خاتمی را گشودند تا ضمن
تعیین واجبات و آداب و احکام «موزه»، زوزة «افتخار به هویت» سر دهد، و مبارزه با خشونتطلبان را در ترادف با «خشونت»
بگذارد. و در این گیرودار خبر بازداشت مجریان «هپی»
منتشر شد تا چماقداران جمکران در داخل و خارج مرزها «آسوده» بخوابند. تا اینکه موعد «وقوقیه» فرا رسید. آنهم وقوقیهای که با میعاد استعماری «حماسة
دوم خرداد» و لاتبازی گوبلز جمکران تقارن داشت.
و اینچنین بود که بازاریابی همه
جانبه برای محفل ملاممد خاتمی شتاب گرفت و «مخالفان» فرضی ملاممد «در 9 شهر ایران،
برگزاری مراسم دوم خرداد را ممنوع کردند!»
حکومت زالممد و ارباباناش میپندارند
با «تکرار» بساط دوران شاه میتوانند برای فاشیستها «سنگر حق» بسازند، و برای
این جانوران وحشی «محبوبیت» و مشروعیت خیابانی و مردمی کسب کنند. ولی در
آستانة امضاء «قرارداد زرین» چین و روسیه،
حوزة ناتو به تلاطم افتاد و بیبیسی
ناچار شد برای حفظ سنگر میرحسین جلاد، زهرا خانوم را «قربانی» کند! و اینچنین بود که کاشف به عمل آمد زهرا خانوم ـ
کشتزار شرعی میرحسین موسوی ـ آزاد است، ولی میخواهد در «حصر» بماند و از «مهندس» جدا
نشود:
«[...] ما مشکلی با بیرون آمدن و آزادی ایشان [ زهرا
رهنورد] نداریم [...] گفتهایم [...] شما [...]
آزادید که بیرون بیایید، اما خودش موافقت
نمیکند و میگوید میخواهم کنار مهندس بمانم[...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ اول خردادماه سالجاری
البته با توجه به حقوق و آزادیهای زن
در حکومت زالممد، زهرا خانوم «حق» دارد! اگر پایاش
را از در بیرون بگذارد، ممکن است «مهندس» یک حرمسرا تشکیل دهد و «زهرا
و طفلاناش» بیسرپرست بمانند! بله، «حقوق
زن» در اسلام را دستکم نگیرید که از حضور در فستیوال کن محروم خواهید شد! و این
محرومیت با پایان گرفتن ریاست ژیل ژاکوب هیچ ارتباطی ندارد. جانشین
ژاکوب هم ناچار است «اصول ناتو» را رعایت کند،
همانطورکه در حقارتنامة لیلا حاتمی
بر رعایت اصول تأکید شد:
«[...] رعایت این اصول از الزامات کار
در سینمای ایران است.»
منبع: بیبیسی،
مورخ 23 مه 2014
البته اگر ایشان از «فروع» الزامات کار
در سینمای زالممد برایمان میگفتند، «مفرحتر»
بود! در هر حال برای حمایت از همین «اصول»
انسانستیز است که بیبیسی و رادیوفرانس انترناسیونال از طریق «ترادف کلی، ارعاب
و تعمیم» به «کلیپ هپی» متوسل شدهاند. بیبیسی ضمن ایجاد ترادف میان نام کلیپ «هپی» و
احساس درونی مجریان آن، دست به شایعهپراکنی
زده، بساط ارعاب پهن کرد:
«فرل ویلیامز: از آزادی رقصندگان خوشحال ایرانی خوشحالم [...]»
منبع: بیبیسی، مورخ 23 مه 2014
پیام اصلی عبارت رقصندگان «خوشحال» ایرانی این است که، اجرای
یک نمایش هنری، حالت درونی مجریاناش را الزاماً بازتاب میدهد! مثلاً
اگر در فیلمی نقش یک دیوانه را ایفا کنیم،
دیوانه هستیم؛ یا اینکه، اگر در یک اپرا نقش یک پدرکش به ما واگذار شود، الزاماً باید پدرکش هم باشیم! بله،
به این نوع برخوردهای شکمی است که میگویند، «ترادف کلی!»
بر اساس این «منطق شکمی» کسی که ترانة «هپی» را میخواند، شاد، یا
به قول بیبیسی «خوشحال» است! پس هرکس این ترانه را بخواند، باید خوشحال به شمار آید! به این
ترتیب، خواندن ترانة مذکور طی دوران روضه و وزوزة
شیعیان میباید ممنوع شود!
ولی پروپاگاند لجنزار پاترنوس، به این ترادفهای کلی «پسامدرن» محدود نمیشود، به
مراتب از این مختصر فراتر میرود. چرا که در پروپاگاندی که برای «هپی» به راه
انداخته، هنرمندان و رقاصان بفهمی نفهمی
«خوشحال» شناخته شدهاند! و «فرل ویلیامز» که از بازداشت آنان غمگین شده
بود، نیز عین آنها از آزادیشان «خوشحال»
شده!
هدف بوق وزارت امور خارجه بریتانیا این است که دور باطل
احساسات و نهایت امر توحش و ابهام تعلقات و تعصبات را به عرصة «غیرجانبدار» آفرینش
هنری پیوند دهد. در چارچوب همین توجیهات
«شبهفلسفی» است که مجریان ایرانی کلیپ «هپی» با لجنزار متعفن «هویت» ملاممد خاتمی
در تضاد قرار میگیرند و نهایت امر با تکیه بر تبلیغات بیبیسی «دشمن اسلام» به شمار
خواهند آمد. در نتیجه،
شیخ صادق لاریجانی یا هر لات دیگری
خواهد توانست فتوای مرگشان را صادر کند. این
بخش از پروپاگاند را بیبیسی به رادیوفرانس انترناسیونال واگزار کرده، تا همزمان با اجرای مراسم وقوقیه جمکران، برای
ایرانیان شادی و غم «سیاسی» بسازد:
«[...] کلیپ فارل ویلیامز توسط ایرانیان، باعث
شد که مسئلۀ شادی و غم در جامعۀ ایرانی به عنوان یک مسئلۀ سیاسی مطرح شود [...]»
منبع: رادیوفرانسانتر ناسیونال، مورخ 23 مه 2014
از اینجا میباید نتیجه بگیریم که هنرمندان مجری کلیپ
«هپی»، خوشحال بودهاند و چون این مجریان «ایرانی»
هستند، پس خوشحالیشان هم «سیاسی»
است! بله، در حوزة «فرهنگی» ناتو، عین مبال روحالله خمینی، همه چیز «سیاسی» و ایدئولوژیک است. حال آنکه زوزة وغوغساهابهای این سازمان در
باب مخالفت با «حکومت ایدئولوژیک»، نه تنها گوش نیاکان والاتبار ما را در ایران کر
کرده بود، که اینک در کشور فرانسه هم گوشمان
را میآزارد. حضرات با ایدئولوژی و حکومت ایدئولوژیک مخالفاند،
ولی از طریق فستیوال کن، نه تنها زمینهساز گسترش تبلیغات حکومت زالممد
شدهاند، که با اهداء نخل طلائی، از شهیدپروری و براندازی در ترکیه هم حمایت
«فرهنگی» میکنند. و هر چند علیرغم تلاشهایشان
در ایران نتوانستند از این عملیات «فرهنگی» بهرهبرداری مطلوب صورت دهند، به
مصداق «دست از طلب ندارم، تا کام من
برآید»، بر مطالباتشان همچنان پافشاری میکنند. سیاسی کردن کلیپ «هپی» از طریق شایعهپراکنی، بخشی است از همین مطالبات استعماری:
«[...] روز سه شنبه گذشته (20 مه ـ 30 اردیبهشت) از ایران گزارش شد که پلیس اینکشور همه کسانی که
در نسخه ایرانی این موزیک ویدئو نقش داشتند شناسائی و بازداشت شدهاند، اما روز بعد (چهارشنبه) خبر آزادی این افراد
مخابره شد [...] گفته شده بازداشت شدگان به قید وثیقه آزاد شدهاند [...]»
منبع: بیبیسی،
مورخ 23مه 2014
همچنانکه میبینیم،
شایعهپراکنی بیبیسی پیرامون
بازداشت ایرانیان «جنایتکار»، یکروز بیشتر دوام نیاورد، و دلیل هم روشن است؛ حکومت
زالممد جرأت نکرده به صورت رسمی در مورد این کلیپ موضعگیری کند. به عبارت دیگر، زمینة
جفتکپرانی برای اینان مساعد نیست! از اینرو اوباش جمکران با کمک «اهالی» فستیوال
کن به صورت غیرمستقیم بر طبل «اصول» میکوبند.
اصولی که روبوسی را هم به عنوان
«ارث پدر» غرب مطرح میکند، و برای ایرانیان «پدرپرستی» و «بتشکنی» و به طور
کلی روابط یکسویه را از جمله اصول «لازم» معرفی مینماید! این
است دلیل پافشاری بوقهای لجنزار برای ایجاد ترادف میان کلیپ «هپی» و عرصة
احساسات:
«[...] فرل ویلیامز در فیسبوک و توئیتر خود نوشته بود: بازداشت این بچهها فقط به خاطر تلاش برای
پراکندن شادی از غمانگیز هم غمانگیزتر است[...]»
بیبیسی، مورخ 23 مه سالجاری
بوق وزارت امور خارجه بریتانیا در چرندبافی و ابهامپراکنی
تا آنجا پیش رفته که «شادی» را به عنوان «حق مردم» مطرح کرده، و چنین
القاء میکند که مجریان ایرانی کلیپ «هپی» شادیشان را ابراز کردهاند! به
عبار ت دیگر، کلیپ «هپی» نمایش هنری
نیست؛ «ابراز شادی» است! در
نتیجه، هر کس،
هر جور که بخواهد ولو به حکم لگدپرانی و چاقوکشی و نفسکشطلبی و خلاصه ایجاد
مزاحمت برای دیگران، میباید «احساس شادیاش»
را ابراز کند. فراموش نکنیم، نوع شادیای که بیبیسی در بوق گذاشته به «روابط
یکسویه» محدود میشود:
«[...] حساب توییتر منسوب به حسن روحانی [...] جملهای
از سخنان یک سال پیش او را به زبان انگلیسی توییت کرد که معنای فارسیاش این بود:
شادی حق مردم ماست، ما نباید در مورد رفتارهای ناشی از شادی سختگیر باشیم [...]»
همان منبع
بله حسن فوتبال از سال گذشته «حق شادی»
هم به مردم اعطاء کرده بود، و ما نمیدانستیم! به
این ترتیب مردم مطلوب حسن روحانی که طی 35 سال اخیر، به بهانة سوگواری برای «شهدای کربلا»، و به
ویژه برای ابراز نفرت از شمر و یزید و اسرائیل و آمریکا خیابانهای تهران را اشغال
میکردند، اینک میتوانند به بهانة «ابراز شادی»، لشکرکشیهای خیابانی را تداوم بخشند تا دست
آتلانتیستها همچنان برای تاراج کشور باز باشد. چرا که،
ابراز شادی «مردمی» هم مانند ابراز
احساسات دیگر «جمعی»، راهگشای خشونت است
و آتلانتیستها همچون دیگر پیروان قواد خلیلالله نان خشونت سق میزنند.
گزارش بیبیسی در مورد کلیپ «هپی»
نشان میدهد که بوق پاترنوس حق فعالیت هنری در جامعة مختلط را برای ایرانی به
رسمیت نمیشناسد، ولی از آنجا که شهامت ندارد به صراحت برتریطلبی
موهوماش را مطرح کند، میکوشد با هوچیگری
فعالیت هنری مجریان کلیپ هپی را با «قر کمر لات در خیابان» در ترادف قرار دهد. نیازی
نیستکه بگوئیم اجرای کلیپ «هپی»، بدون
برنامه ریزی، تمرین مداوم و منظم، و به
ویژه طراحی صحنه و لباس و آرایش مجریان امکانپذیر نمیشد! برای
«ابراز شادی» حتی به صورت متمدنانه به اینهمه پیشفرض و تلاش نیازی نیست!
ولی خوب لات با این مسائل بیگانه است؛ بیبیسی
هم تاکنون تبلیغاتاش را در حد درک و فهم «لات» تنظیم کرده، و اگر نیک
بنگریم، موفق شده دامنة لاتبازی و حماقت
را در حوزة «یورو ـ دلار» بخوبی گسترش دهد.
آتلانتیسم به این ترتیب میتواند
با ایجاد بحران، در برابر تحولات «ناخوشایند» جهانی ـ گسترش نفوذ چین و هند و روسیه ـ سدسازی کند.
بحران اوکراین نمونة بارز سدسازی اخیر
پاترنوس در تقابل با مسکو است. طی این
بحران، تحریم رسانهای بر مسکو تا آنجا گسترش
یافت که بوقهای آتلانتیسم، فوروم سنپترزبورگ
و نشست «امنیت بینالمللی» در مسکو را ـ
روزهای 24 و 22 مه 2014 ـ به سکوت
برگزار کردند.
حال که به روسیه رسیدیم بد نیست تن
پاترنوس را که به دلیل شکست کودتای اوکراین و تایلند به لرزه در آمده، با یک خبر «هولناک» دیگر حسابی بلرزانیم! قرار
است «کُنچیتا وورست» به مسکو سفر کند! آخوندکهای
ساکن روسیه هم با ارسال نامه به وزارت فرهنگ فدراسیون روسیه، خواهان ممانعت از ورود برندة یوروویژن به کشور
شدهاند و از وزارتخانة کذا هم پاسخ بسیار مناسبی دریافت کردهاند:
«[...] وظیفة این وزارتخانه ممانعت از
ورود زنان و مردان ریشو به روسیه نیست [...]»
منبع: سایت فرانسه زبان روسیه امروز، مورخ 22 مه 2014
<< بازگشت