پنجشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۴

کربلای کی‌یف!




یک‌روز پس از نشست وزرای امورخارجة کشورهای عضو ناتو در ترکیه،  شاهد تاخت و تاز سپاه پاسداران حکومت اسلامی و رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر اوکراین هستیم!   امروز، پاسداران حکومت ملایان به یک نفتکش در آب‌های بین‌المللی خلیج فارس تیراندازی کرده‌ا‌ند:

«[...] ناوگان متعلق به سپاه پاسداران [...] به یک کشتی دارای پرچم سنگاپور در آب‌های بین‌المللی خلیج فارس با شلیک گلوله اخطار داده[...]»
منبع:  ‌رادیوفردا،  مورخ 14 مه 2015 

نیازی نیست که بگوئیم تیراندازی به کشتی‌ها در آب‌های بین‌ا‌لمللی،  مانند اشغال سفارت آمریکا در تهران،  نقض آشکار قوانین بین‌المللی است!   و از آنجا که «یکجانبه‌‌گرائی» سنت رایج گاوچران‌هاست،‌   و سپاه پاسداران حکومت اسلامی هم سر در آخور یانکی‌ها دارد،   به استنباط ما جفتک‌پرانی قهرمانانة سپاه‌پاسداران،   جز تلاش جهت بحران‌سازی برای «نجات ارباب» از مذاکرات هسته‌ای،   و فراهم آوردن زمینة مناسب جهت تقویت حضور نظامی لندن و واشنگتن در خلیج «همیشه» فارس هدف دیگری دنبال نمی‌کند.   از اینرو،  از قضای روزگار تحرکات نوکرمآبانة سپاه پاسداران با اظهارات آتشین و ابلهانة رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر اوکراین تقارن زمانی یافته!   

بله،   با اختلاف حدود یک سده،   موجودیت دولت اوکراین،  همچون حکومت اسلامی ایران در گرو «کودتای سوم اسفند» افتاده!   کودتاهائی برضد «لائیسیته و اقلیت‌های قومی و مذهبی» که از دوران میرپنج،  کشور ایران،  و امروز اوکراین را به سپر بلای آتلانتیسم در برابر مسکو تبدیل کرده.   همانطور که پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،   هدف کودتاهای سوم اسفند،  «ایجاد انسداد» در روابط مسکو با کشورهای هم‌جوارش بوده.   در دوران میرپنج،  این انسداد با حمایت انگلستان از اعزام مستشاران نظامی آلمان ‌نازی به ایران ایجاد شد.   و پس از فرار پهلوی اول،   همین سیاست توسط محمد مصدق از طریق آشوب‌سازی و یکجانبه‌گرائی ادامه یافت،   تا اینکه یانکی‌ها توانستند در کشورمان کودتا پشت کودتا راه بیاندازند و نهایت امر شیخ کودتاچی را بجای شاه کودتاچی بنشانند.   36 سال پس از نشستن سگ به جای کله‌پز کل منطقه تبدیل شده به  طویلة‌ تروریسم یا  «اسلام سیاسی!»   در اوکراین هم هدف جز این نیست.  منتها اوکراینی‌ها شیعی‌مسلک نیستند و دکان بی‌بی‌گوزک صحرای کربلا ندارند؛    صحرای کربلای اینان «معاصر و تاریخی» است و امام حسین‌شان هم که «استپان باندرا» نام دارد،‌   متحد نازی‌ها و دشمن بلشویک‌ها بوده.  از اینرو در مونیخ برای‌اش «مرقد مطهر» ساخته‌اند!   

پیروان اینحضرت در دولت میدانی اوکراین حضور دارند و مانند میرحسین موسوی و سپاه پاسداران جمکران می‌خواهند به دوران نورانی رهبر روشن‌ضمیرشان بازگردند.   به همین دلیل همزمان با جفتک‌پرانی پاسداران جمکرانی در آب‌های بین‌المللی خلیج فارس،   بوق‌های ارتش ناتو در آلمان و فرانسه به یاتسنیوک و پوروشنکو،  نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور خیابانی اوکراین تریبون داده‌اند،   تا مترسک‌های‌شان به مسکو اعلان جنگ بدهند!   بله،  از آنجا که ارتش ناتو نمی‌تواند چنین شکرخوری‌هائی بکند،  به شیوة ارتباط عموسام با جمکران،   لوتی و عنترهای‌اش برای نفس‌کش طلبی به جلوی صحنه می‌آیند.   باری،   نخست وزیر و رئیس جمهور اوکراین از توافق‌های «مینسک» فاکتور گرفته،   و برای جنگ اعلام آمادگی کرده‌اند!   

شبکة «ئی. تله»، یکی از شاخک‌های «کانال پلوس» فرانسه،   به «یاتسنیوک» تریبون داد و ایشان که اخیراً تابعیت کانادا را دریافت داشته‌اند،  اعلام کردند:

«[...] ما [اوکراین] جلیقة نجات اروپا هستیم،  به ما اسلحه بدهید تا از شما ـ [اتحادیه اروپا]  در برابر روسیه دفاع کنیم [...]»
منبع:  ‌ئی‌تله،  مورخ 14 مه 2015

بله،   یاتسنیوک که زمینة فرار به کانادا را مهیا کرده،   زندگی ملت اوکراین را در طبق اخلاص گذارده،  باشد که اوکراینی‌ها سپر بلای آمریکا در برابر روسیه شوند.   از قضای روزگار همزمان با ابراز آمادگی یاتسنیوک «کانادائی» برای حفاظت از اتحادیه اروپا،  پترو پوروشنکو نیز اعلام داشته،   بی‌خیال توافق‌های مینسک:

«[...] پوروشنکو توافقات مینسک را صلح کاذب نامیده و گفت:  آمادة جنگ تا آخرین قطره خون خود است [...]»
منبع: سپوتنیک،   مورخ 14 مه 2015

حال این پرسش مطرح می‌شود که رئیس جمهور اوکراین که این توافق‌ها را امضاء کرده، چرا ناگهان تصمیم گرفته از زیر اجرای این تعهدات‌ شانه خالی کند؟!   مسلم است که پوروشنکو به حمایت «بعضی محافل» دلگرم شده!   محافلی که طی چند روز اخیر تلاش کردند در سوریه،  مقدونیه،  و بوروندی کودتا به راه بیاندازند؛   هر چند همه جا ناکام ماندند!   و نیازی نیست که بگوئیم این محافل جنایتکار،   همان یوتوپیاسازان  هستند که هرگونه «روابط حقوقی» را نفی می‌کنند،   و به همین دلیل است که «مذاکرات هسته‌ای» به مذاق‌شان خوش نمی‌آید.   بله این مذاکرات جنبة حقوقی دارد و با عرصة استعماری سلب مسولیت ـ فتوی آخوند و رأی «مردم» ـ  در تضاد قرار می‌گیرد!  یادآور شویم طی سدة اخیر این نخستین بار است که محفل «شیخ‌وشاه» ناچار شده «مسئولیت» بپذیرد!   به عبارت دیگر،   آتلانتیسم دیگر نمی‌تواند نوکران‌اش را به عنوان حکومت «مستقل و آزاد» برای لات‌بازی و یکجانبه‌گرائی به میدان بیاورد!