جمعه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۴

توسعة مک‌دولاند!




حسن روحانی یک تعریف نوین و شکمی از «توسعه» ارائه ‌داده که ارتباط‌اش با رفاه و صنعت گسُسته شده؛    ملایان جمکران نیز ضمن تهدید ارباب در آمریکا،  برای مک دونالد دست به بازاریابی زده‌اند و همزمان نعمت‌زاده،   وزیر صنعت معدن و تجارت دولت تف‌وتکفیر در «کنفرانس تجارت و سرمایه‌گزاری ایران و اروپا»‌‌ در شهر وین،   چوب حراج به پالایشگاه‌های نفت زده،  ‌به شرکت‌های خارجی وعدة‌ «خصوصی‌سازی» پتروشیمی و فولاد و برق می‌دهد:

«[...] نعمت‌زاده [...]خصوصی‌سازی فرصت مناسبی برای سرمایه‌گذاران[...] جهت شرکت در زمینه‌هائی مانند خودرو،  فولاد،  تولید برق و بسیاری دیگر فراهم می‌سازد [...] شرکت ملی نفت ایران خصوصی نمی‌شود اما بخشی از شرکت‌های پتروشیمی و پالایشگاه‌ها فروخته خواهند شد[...]»
منبع:‌  بی‌بی‌سی،  مورخ 24 ژوئیه 2015  

بله خصوصی‌سازی،   به ویژه خصوصی‌سازی تولید برق و پالایشگاه نفت نشان می‌دهد که اقتصاد حکومت ملایان و تبلیغات و شعارهای سیاسی‌اش،  مصداق «کاسة گدائی و شمشیر بران» است!  در زمینة اقتصادی،  دولت جمکران کاسة گدائی در برابر شرکت‌ها و سرمایه‌گزاران غرب گرفته،   و در داخل همین حکومت،   شمشیر بران را با تکیه بر چماقدار و چاقوکش و لاف‌وگزاف و شعارهای پوچ و بی‌معنی و «حسین،  حسین» برای تهدید ملت ایران بالا برده‌.

ساده‌تر بگوئیم دولت «کُنچیتا» بخش کاسة گدائی را «مدیریت» می‌کند،   سازمان تبلیغات اسلامی هم بخش شمشیر بران را!   این سازمان نفرت‌فروش که از دوران میرپنج با دست‌های پرمهر بریتانیا در ایران فعال شده بود و امثال آخوند طالقانی و شیخ مهدی بازرگان را در دامان توحش خود «پرورش» داده،   تا از تروریسم و اسلام سیاسی پاسداری کنند،  همچنان در کشورمان به گسترش پروپاگاند عوام‌پسند آتلانتیسم مشغول است.
                      
تبلیغات اسلامی آتلانتیسم،  به ویژه طی 36 سال اخیر در قالب وقوقیه و پیش‌وق‌وقیه‌های جمعه پخش می‌شود،  و این جمعه نیز بر محور «استقلال و اقتدار» و مزخرفات مشابه تنظیم شده بود!  با این تفاوت که آخوند تقوی ضمن بازاریابی برای «مک دونالد»،   به آلمان و فرانسه و کانادا پارس می‌کرد،   باشد که هم از دولت اسرائیل تصویر قدرقدرت ارائه دهد،   و هم یواشکی آمریکا و اروپا را از انگلستان جدا نماید:
  
«[...]عده‌ای هنوز توافق مشخص نیست علاقه دارند مک‌دولاند [مک دونالد را می‌گوید] آمریکائی بیاید در ایران و شعبه باز کند[...] معاون صدراعظم آلمان حق ندارد به مسئولان ما بگوید که باید با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کنید [...] مسئولان فرانسه،  کانادا و آمریکا حق ندارند جلوتر از دیگران وارد کشور شده و برای ما شرط بگذارند [...] وادادگی خلاف اصول انقلاب است[...]»
منبع: فارس،  مورخ 24 ژوئیه 2015 ‌کدخبر:13940502000191
                
بله،  زمانیکه خمینی کاسة زهر هُرت می‌کشید،  و مقام معظم نرمش قهرمانانه می‌فرمودند،  «وادادگی» خلاف اصول انقلاب نبود.   ولی اینک گویا حق‌وحساب امامان جمعه در این نشست و برخاست‌ها منظور نشده،   در نتیجه «وادادگی» دیگر خوب نیست!   به هر تقدیر بیانیه‌نویس شاخک اسلامی آتلانتیسم که متن وق‌وقیه و پیش‌وقوقیه‌ها را تنظیم می‌کند،  صلاح دیده از بریتانیا،  یعنی حلقة رابط اسرائیل و اروپا با آمریکا فاکتور بگیرد.   دلیل هم روشن است؛‌  اوباش حکومت اسلامی هنوز چشم امید به «اسلام‌نوازی» انگلستان دارند،‌  و اگر  انگلستان در مسیر تبلیغات اینان صدمه بخورد،  کل سیاست‌های آتلانتیست در ایران «پوچ» و مخدوش شده و فرومی‌پاشد.  برای ممانعت از این فروپاشی است که جمکرانیان قطعنامه شورای امنیت را مورد تهاجم  قرار می‌دهند.   همانطورکه در وبلاگ «قطعنامه و غتان» گفتیم این قطعنامه به مذاق محفل شیخ‌وشاه خوش نیامده  در نتیجه با توسل به شیوة تخریب ویژه محفل یوتوپیافروشان ـ  مرزشکنی ـ  به قطعنامه شورای امنیت می‌تازند  باشد که تلخکامی‌شان را تا حدودی جبران نمایند.  

سه روز پس از صدور قطعنامة شورای امنیت سازمان ملل،   «اشتون کارتر»،  وزیر دفاع آمریکا به صورت «سرزده» وارد عراق شد!   البته این ادعای وقوق‌ساهاب‌های ارتش ناتوست؛ به صراحت نمی‌توان گفت که اشتون کارتر کجا بوده!    ولی «بعضی‌ها» با انفجار پیاپی بمب در بازارهای بغداد،   در واقع پیش از موعد به وزیردفاع یانکی‌ها خوشامد می‌گفتند.   و نیازی نیست که بگوئیم این خوشامدگوئی‌ها به مرزهای عراق محدود نماند.   بمباران «اشتباهی» نظامیان افغان توسط یانکی‌ها؛   انفجار بمب در مرکز فرهنگی «جوانان سوسیالیست کرد» در «سوروچ»؛   شلیک موشک به شهر حلب؛   ارسال کارت دعوت برای ارتش تساهال توسط تشکیلات خودفروختة‌ حماس،  و ...  و از همه مهم‌تر،  درگیری در مرز هند و پاکستان،  بخشی است از مراسم «جشن و سرور» تشکل‌های تروریست‌ اخوان‌المسلمین و فدائیان اسلام در واکنش به توافق 14 ژوئیه.

در لجنزار احترام به ادیان،   واژة «جشن» نیز مانند دیگر واژگانی که مرتبط با «زندگی» و فعالیت‌های اجتماعی است،   از مفهوم واقعی‌اش تهی شده.  در این لجنزار از «جشن» قالبی پوچ برجای گذارده‌اند.   و این «پوچ‌سازی» در واقع «روند حقوقی» و حرکت خطی زمان ـ علمیت تاریخ ـ  را هدف گرفته.   گزارش ابله‌فریب «کشف قدیمی‌ترین نسخة قرآن در بریتانیا»  ـ بی‌بی‌سی،  مورخ 22 ژوئیه 2015 ـ   بخشی است از همین روند تخریب.

وارد جزئیات این گزارش گوساله‌پسند نمی‌شویم چرا که محور اصلی این پروپاگاند را می‌شناسیم.   شیپور وزارت امور خارجه بریتانیا با انتشار چنین ترهاتی ناشیانه می‌کوشد به اسطوره و روایت و بی‌بی‌گوزک و خلاصه «بادشکم پدر»،  علمیت تاریخی ببخشد!   جای تعجب نیست که این پروپاگاند ابلهانه با پوچ‌سازی سازمان یافتة‌ مذاکرات هسته‌ای و قطعنامة شورای امنیت توسط حکومت اوباش و ارائه تصویر دلپذیر از «تروریسم و نژادپرستی» همزمان شود!

ارائة تصویر دلپذیر از «نژادپرستی» را بوق وزارت امورخارجه آلمان برعهده گرفته.   صدای آلمان اخراج مسئول لاپوشانی سوءاستفاده جنسی صلح‌بانان فرانسه از کودکان آفریقای مرکزی را به صورتی منعکس کرده که مخاطب این جانور وحشی را «تحسین» کند:

«[...] استعفای مقام سازمان ملل درپی رسوائی جنسی صلح‌بانان فرانسوی [...] »        
منبع:  صدای آلمان،  مورخ 23 ژوئیه سالجاری 

البته پروپاگاند پوچ‌سازی «نژادپرستی و پدوفیلی» در اواخر ماه آوریل در گاردین آغاز شده بود ـ  ‌ وبلاگ کارتر در کرملین ـ  و اینک صدای آلمان به بازنشخوار آن همت گماشته!  پس پوچ‌سازی تکراری رادیو «ژرمانی» را رها کنیم و بپردازیم به «پوچ‌سازی» روند حقوقی ـ مذاکرات هسته‌ای،‌  توافق وین و قطعنامة شورای امنیت ـ  در حکومت جمکران‌.

رهبری این پوچ‌سازی سازمان یافته را رئیس دولت تف وتکفیر،‌  کنچیتا وورست جمکرانی برعهده دارد.   ایشان با یک چرخش زبان،  مذاکرات هسته‌ای و توافق جامع را با شبه‌‌‌انتخابات حکومت جمکران در ترادف قرار داده و می‌گوید،   با «تصمیم مردم،  تاریخ ورق خورد»:         

«[...] روز توافق وین [14 ژوئیه 2015] در سخنرانی خود گفتم که تاریخ ورق خورد،  برخی فکر کردند من تنها 23 تیر 94 را می‌گویم اما تاریخ در 24 خرداد 92 ورق خورد که مردم تصمیم بسیار مهمی را اتخاذ کردند[...]»
منبع:  فارس،  مورخ 23 ژوئیه 2015،‌کدخبر: 13940501000098

بدانید که تاریخ را «تل موهوم مردم جمکران» ورق می‌زنند،  خصوصاً که در این به اصطلاح انتخابات نه نامزدهای انتخاباتی‌اش را تعیین می‌کند نه آراء‌اش شمرده می‌شود،‌  بگذریم!   لب‌کلام «کُنچیتا» این است که صفحات تاریخ،  حداقل آنچه آخوند از تاریخ درک می‌کند،  با توهمات و باورهای جمع «ورق» می‌خورد!  در واقع روحانی تلاش می‌کند مراسم تف سربالای جمعی را که حکومت غارنشینان جمکران با شبیه‌سازی به راه انداخته و نام «انتخابات» بر آن نهاده،  ‌ هم‌سنگ مذاکرات هسته‌ای اعضای شورای امنیت بنمایاند و یک هندوانة اعلای بی‌هسته بگذارد زیر بغل «مردم» و همزمان خودش را به ارزش بگذارد.   روحانی تلویحاً می‌گوید، «آی مردم!  اگر شما به من رأی نداده بودید،  این مذاکرات هرگز  به چنین نتیجة درخشانی نمی‌رسید!»   

بر اساس ادعای پوچ حسن روحانی،  «مذاکرات» در ردة‌ شورای امنیت سازمان ملل که یک لایة «حقوقی» از مجموعه‌ای استراتژیک و ژئوپولیتیک است،   توسط «تل موهوم مردم» در ایران رقم خورده!   به این ترتیب روحانی برای پوچ‌سازی و تخریب توافق 14 ژوئیه و مذاکرات هسته‌ای آ‌ن‌ها را از چارچوب واقعی و اجتماعی‌شان خارج می‌کند.   روحانی این لات بازی را خیلی دوست دارد،  چرا که در ادامة هذیانات‌اش‌ این روند حقوقی را به علم و هنر و شهامت و حتی «جراحی» هم پیوند می‌زند و خلاصه موفقیت‌ بزرگ‌‌اش را به «نقش مردم» نسبت می‌دهد: 

«[...] مذاکره هنر است،  دانش و تجربه کافی نیست [...] مثل جراحی است[...] وقتی چاقوی جراحی را در دست می‌گیرد شهامت،  علم و دانش و هنر در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند تا کار بزرگ آفریده شود [...] این کار به خوبی پیش‌ رفت بخاطر اینکه مردم در این زمینه نقش داشتند[...]»
همان منبع

می‌بینیم از آنجا که «مردم» نقش داشتند،   مذاکره‌کنندگان «جراحان حاذق» و هنرمندان نامداری شدند و «کار بزرگ» را خیلی خوب انجام دادند.  خلاصه  اگر «نقش مردم» نبود،‌   به توافق 14 ژوئیه دست نمی‌یافتیم!  پس بهتر است ببینیم این «مردم»‌که به قول روحانی چنین نقش سرنوشت‌سازی دارند و مشغول ورق‌زدن تاریخ هستند،   چه مشخصاتی دارند؟    این مردم،‌   موجودیت مادی ندارند؛   از صنعت و رفاه بی‌نیازند؛   در نتیجه تبدیل می‌شوند به بهترین ابزار در سیلان تبلیغات فاشیسم:

«[...] علامت رشد و توسعه واقعی یک کشور به صنعت آن کشور نیست،  و به این نیست که  وسایل رفاه لازم در اختیار مردم باشد [...]»
همان منبع

یاد بگیرید!  حتماً علامت رشد و توسعه «واقعی» یک کشور به تعداد نمازگزاران جمعة آن کشور است!  این است توسعة «واقعی» از منظر حکومت آخوند.   توسعه‌ای پوچ و توخالی که در تضاد با مادی‌ات «توسعه» قرار می‌گیرد.   انسان را نیز با توسل به همین ترفند خررنگ‌کن ـ  نسبیت بخشیدن ـ  از مادیت‌اش جدا می‌کنند،‌   و او را به عنوان «انسان واقعی» و نسبی به صحرای کربلا و پی شتر آنحضرت می‌فرستند!   به همین دلیل است که،   وزیر تجارت دولت کنچیتا وورست،  در نشست اقتصادی وین،  برای حراج پالایشگاه‌های ایران و تولید برق ابراز آمادگی می‌کند؛   معنا و مفهوم توسعة اقتصاد در حکومت اسلامی،   ‌یعنی تاراج ایران جهت تأمین توسعة اقتصادی غرب!