یانکیبال!
هر چه به میعاد 30 ژوئن نزدیکتر میشویم، تلاطم لجنزار احترام به ادیان شدیدتر میشود
و در همین راستا، تکاپوی لوتی و عنترهای
محفل آتلانتیسم نیز افزایش مییابد. جنایت
نژادپرستانه در کلیسای چارلستون؛
افشاگری مضحک ویکیلیکس در مورد «جاسوسی» آمریکا از فرانسه، به عنوان پیش درآمد عملیات تروریستی در اینکشور؛
ارسال تبریکات صمیمانة کاخ سفید و وزارت
امور خارجه آمریکا برای حکومت زالممد به مناسبت به اصطلاح «رمدان»؛ تبدیل مسابقات والیبال به ابزار صیقل زدن ماتحت
آخوند و ارباب یانکیاش، از طریق سرکوب زنان ایرانی و ارائة تصویر مخدوش
از ملت ایران همه به یکطرف، تلاش زوج «نتانیاهو ـ جان کری» برای تأمین علوفة
موردنیاز زالممد فرزانه و ابراز وفاداری بروکسلستان به یکجانبهگرائی آلمان
نازی، از طرف دیگر.
در 74مین میعاد تهاجم بدون اولتیماتوم
آلمان نازی به خاک اتحاد شوروی ـ 2 ژوئن 1941 ـ اتحادیه اروپا تحریمهای روسیه را به مدت 6 ماه
تمدید کرد، چرا؟ چون دولت کودتائی اوکراین از اجرای توافقهای
مینسک سر باز میزند! به عبارت دیگر،
محفل مطلقگرایان با آمریکا و
پادوهایاش در اوکراین، یعنی آمران و
عاملان اصلی عدم اجرای توافقها هیچ کاری ندارد؛
انگشت اتهام اینان به سوی «قربانی» یکجانبهگرائی ـ روسیه ـ گرفته شده!
در حکومت اسلامی جمکران نیز شاهدیم که
همین روند حاکم است. جنجال و لاتبازی
پیرامون مسابقات والیبال، فقط یک نمونه از این وحشیگریها بود که طی آن علاوه
بر سیاسی و دینی شدن ورزش، حقوق و آزادی
زن ایرانی هم به «حق ورود به استادیوم ورزشی، آنهم تحت قیمومت مرد» تقلیل یافت!
طی این عملیات «خداپسندانه»، معاون زننمای حسن روحانی، ممنوعیت ورود زنان به استادیوم ورزشی را به
ابزار صیقل زدن ماتحت آخوند تبدیل کرد، و ضمن ادای «احترام به آیات عظام» در جایگاه
وکیل خودخواندة «دختران عفیف» نشست! صداوسیمای زالممد، سرود ملی آمریکا را سانسور کرد، و بلافاصله سگهای سیرک عموسام، برای ارائة تصویر مخدوش از ملت ایران، به
معلق زدن برای ارباب مشغول شدند و «برتری» آمریکائی را بس ستودند!
خلاصه کاشف به عمل آمد که، تیم والیبال آمریکا به احترام ما ـ ضمیر
اول شخص جمع به مسلمانان ارجاع میدهد، نه به ایرانیان ـ از نوشیدن آب خودداری کرده! ولی «ما»
ـ مقصود همان لاتهای حکومت اسلامی است
ـ سرود ملیشان را سانسور کردیم! و «ما» چه ملتی هستیم؟! بله،
ایرانیان میدانند که اوباش کودتای 22 بهمن چه «امت و ملتی» هستند! احتیاجی
نیست که ابتدا ماتحت یانکی را جلا دهید، و بعد به ملت ایران بتازید، به این بهانه که جام جذام سرود ملی آمریکا را
سانسور کرده!
«جام جذام»، جز شیپور
حکومت دست نشاندة آمریکا در ایران نیست. و
اگر با نقض آشکار مقررات بینالمللی، از
پخش سرود ملی آمریکا خودداری میکند، دلیلی
وجود ندارد که فعلة فاشیسم این عملیات را به حساب «ملت ایران» بنویسند و «احترام
تیم والیبال آمریکا به احکام اسلام» را بستایند. این
احترام و آن سانسور را همان جائی بگذارید که سر در آخورش دارید. در هر حال،
ادای احترام بیجا و بیمعنای یانکیها
به «رمدان» آنهم در مسابقات بینالمللی والیبال، و سانسور
سرود ملی آمریکا در این مراسم، جمله در
مسیر یک سیاست واحد که همان ایرانستیزی و سرکوب ملت ایران است، صورت پذیرفته.
تیم والیبال آمریکا با ادای احترام به
«رمدان»، یک میعاد ورزشی بینالمللی را
به ابزار «سیاسی» برای تبلیغ حکومت دینی تبدیل کرده؛ به
باورهای جمع و توحش آخوند احترام گذارده؛ و نهایت امر با در نظر گرفتن نقش این «ایدئولوژی»
خردرچمن در سرکوب ملت ایران، از سرکوب
آزادی بیان ایرانی حمایت به عمل آورده. به
همان ترتیب نیز تبریکات کاخ سفید و وزارت امورخارجه یانکیها به مناسبت «رمدان»، جز تأئید
آشکار وحشیگری آخوند و سرکوب انسان در کشور ایران پیام دیگری نمیتواند داشته
باشد. در همین راستاست که شاهدیم پدیدهای به عنوان «بحران هستهای» چگونه به
ابزار سرکوب ملت ایران تبدیل شده.
به عنوان نمونه، دولت «تف
و تکفیر» حسن فوتبال ادعا میکند، به دلیل تحریمهای غرب، نمیتواند آمبولانس وارد کند، حال آنکه واردات ابزار شکنجه و سانسور و سرکوب و
کالاهای لوکس و غیرضروری گویا به هیچ عنوان شامل تحریمهای غرب نمیشود! این است دلیل «پیشرفتهای» خامنهای و دیگر
اوباش جمکران به دلیل تحریمها! خسارت این تحریمها را فقط ملت ایران متحمل میشود، نه
جیره خواران استعمار. و مخالفت نتانیاهو با «توافق هستهای» از همینجا
سرچشمه میگیرد.
این توافق در صورت نهائی شدن، منافع اسرائیل و اربابان آتلانتیستاش را تهدید
میکند، و نیازی نیستکه بگوئیم منافع حکومت اسلامی
جمکران هم به منافع ارباب آتلانتیستاش گره خورده. به
همین دلیل در آستانة دستیابی به توافق هستهای،
شاهد ابراز وفاداری بروکسلستان به
آلمان نازی؛ حمایت آشکار آمریکا از توحش اسلام و حکومت
آخوند، و نان قرض دادن نتانیاهو به علی خامنهای هستیم.
یک روز پس از تجدید میثاق بروکسلستان
با دستگاه آلمان نازی که در قالب تمدید تحریمهای اقتصادی بر روسیه نمایان شد، نخستوزیر
اسرائیل از یهودیان آمریکا تقاضا کرد با توافق هستهای مخالفت کنند! سپس سازمان
سیا قلادة علی خامنهای را گشود تا بالای منبر برود و ضمن بازنشخوار عبارت «خطوط
قرمز ما» ـ مطالبات آتلانتیسم و اسرائیل ـ توافق لوزان را به
زیر سئوال برد. نهایت امر، نوبت به کنیزالاسلام افخم رسید تا ضمن لیسیدن
نعلین زالممد، اهمیت «خطوط قرمز» ایشان را به اثبات برساند:
«خطوط قرمز رهبری بسیار کمککننده است»
منبع: انتخاب،
مورخ 24 ژوئن 2015
بله این خطوط بسیار «کمک کننده» است، و
نیازی نیست که بگوئیم، این «کمکها» شامل حال ملت ایران نمیشود. خوشرقصی عنتر جمکرانی است، برای
لوتی آمریکائی! در واقع همین خوشرقصی برای وزیر امورخارجه
آمریکا که پای مبارکاش در «رسانهها» شکسته بود، به قول
اوباش جمکران، «بسیار کمک کننده» بود!
در پی شکرخوریهای خامنهای، وزیر امور
خارجة یانکیها که چند روز پیش «رمدان» را به حکومت جمکران تبریک گفته بود، ضمن
ارائه گزارش وزارت امورخارجه آمریکا در مورد نقض حقوق بشر، از
استحکام دولتهائی که حقوق بشر را رعایت میکنند خیلی تعریف کرد، و تأکید فرمود که، دولتهائی که این حقوق را نقض میکنند در
انزوا قرار خواهند گرفت:
«[...] دولتهائی که حقوق
شهروندان خود را محترم میشمارند [...] از استحکام بیشتری برخوردارند و سهم ارزندهای
در گسترش صلح و امنیت جهانی دارند، ولی
دولتهای ناقض حقوق بشر، نه تنها با ناکامی
و محرومیت دست به گریبانند، بلکه در عرصه
جهانی نیز منزوی میشوند[...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 26 ژوئن 2015
برای فروپاشاندن پروپاگاند وزارت امورخارجة آمریکا که بس
ناشیانه میکوشد حساب خود را از جیرهخواران اسلامپرست و تروریستهای ارسالیاش
به منطقه جدا کند، کافی است به نقش آمریکا
و دربار پهلوی که محبوب واشنگتن بود، و سپس به تلاشهای حکومت دستنشاندة ملایان در
گسترش تروریسم در افغانستان و عراق نیم نگاهی بیاندازیم! طی دهههای اخیر، در
کشورهای افغانستان و عراق، ساواک جمکران،
راه ساواک آریامهر را ادامه داده. گسترش
وحشیگری، حمایت از اوباش اسلامگرا، تقویت
قومگرائی و قبیلهپرستی و ... سیاستهائی است که طی نیم قرن گذشته، واشنگتن آن را به سرجهازی دولتهای پیاپی ایران
تبدیل کرده. سیاستی که در عملکرد محفل «کارتر
ـ برژینسکی» و کودتا بر علیه دولت شاپور
بختیار تبلور یافت تا اسلام سیاسی بر ایران حاکم شود. در
واقع، محفل برژینسکی سیاست آلمان نازی را
تداوم داده؛ قرار دادن انسانها در «خدمت
سیاست» و تحت قیمومت «رهبر»، جهت سرکوب آزادی
بیان.
<< بازگشت