دوشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۴

پس از 33 روز!





پس از عقب‌نشینی‌های دردناک ارتش آدمخوار ناتو از مواضع اسلام‌نوازانه که به بازگشت نیروهای ویژة بریتانیا به افغانستان،   و برچیدن موشک‌های پاتریوت از ترکیه منجر شد، ‌ و همزمان با ورود ظریف به مسکو،   قلادة علی خامنه‌ای را نیز جهت صیقل دادن ماتحت مقدس آتلانتیسم ـ  پارس کردن به مسکو در پوشش مبارزه با آمریکا ـ  گشودند!

بله،   اشتباه نکنیم،  ‌طی سدة اخیر،  مبارزات آخوند با مبهماتی نظیر «ظلم و ستم و استکبار»،  و پیروی گوسفند‌الله مونث و مذکر از این مبارزات ابله‌پسند فقط در مسیر تأمین منافع آتلانتیسم سازمان یافته،  و این سیاست استعماری و پروپاگاند ابلهانه‌ و فرسوده‌اش همچنان تکرار می‌شود.   به عنوان نمونه،   وقتی قرار شده بود محمد مصدق منابع نفت ایران را به انحصار آتلانتیست‌ها در آورد،  ‌ سیاست تفکیک جنسیتی را از دبستان‌های کشور آغاز کرد،  و «نهضت» به اصطلاح ملی مصدق پشت دخل دکان «حفظ منافع ملی،  و مبارزه با امپریالیسم انگلستان» به آخوندها میدان می‌داد،  و ... و دیدیم که نهایت امر این «نهضت ملی» ضمن پرداخت غرامت کلان به بریتیش پترلیوم،   ‌ملت ایران را نیز تحت فشار و تحریم اقتصادی قرار داد تا زمینة‌ کودتای 28 مرداد 1332 فراهم آید.   از این گربه‌رقصانی  «بومی ـ دینی»،  ‌ سروکلة روح‌الله خمینی،  «مجاهد کبیر» پیدا شد.   و با تکیه بر تبلیغات سازمان سیا،  آخوندی که از حامیان کودتای 28 مرداد بود،   در جایگاه مخالف «شاه آمریکائی» نشست!   ساواک هم برای ارائة‌ تصویر دلپذیر از این جانور وحشی،   او را در رسانه‌ها زندانی و سپس به ترکیه،‌  عضو سازمان ناتو «تبعید» نمود!   پس از این «مجازات»،  خمینی را به آرزوی دیرینه‌اش رساندند؛ حاج‌‌روح‌الله در عتبات عالیات ـ مناطق شیعی نشین عراق ـ   «مجاور» شد تا در سال 1975،  ساواک  با آتش زدن سینما رکس آبادان،   در میعاد کودتای شاه،  ‌یک 28 مرداد ویژة شیخ سازمان دهد.  رسانه‌های آن روز از تحلیل و بررسی این جنایت خودداری کردند.  تعجبی هم ندارد؛   نظام رسانه‌ای ایران تحت نظارت سازمان سیا عمل می‌کند،   هنوز هم در بر همین پاشنه می‌گردد!   هر چند پیروان خمینی و امثال خامنه‌ای و دیگر اراذل حکومت پوشالی،  ادعای «مبارزه با آمریکا» داشته باشند:

«[...] نیت آن‌ها این بود که با این توافق راهی پیدا کنند برای نفوذ در کشور؛  ما این راه را بستیم[...]   نه نفوذ اقتصادی آمریکا را اجازه خواهیم داد؛  و نه نفوذ فرهنگی [...]» 
منبع:  ایرنا،  مورخ 17 اوت 2015، ‌کدخبر: 81722551

خامنه‌ای با ترهات  فوق،  در عمل دو پروپاگاند روس‌ستیز سازمان سیا را به مخاطب ارائه می‌کند. نخست ‌اینکه مذاکرة آمریکا و حکومت آخوند به دلیل فشار مسکو نبوده،   و روسیه در این میانه هیچکاره است!   دیگر آنکه شبکة سرکوب اجتماعی در حکومت اسلامی تحت نظارت سازمان سیا عمل نمی‌کند؛‌   ایرانی سرکوب شده می‌باید بپذیرد که سرکوب فعلی با حمایت آمریکا اعمال نمی‌شود؛‌   نتیجة گسترش روابط فرهنگی و اقتصادی با روسیه است!  این پروپاگاند،‌  تداوم تبلیغاتی است که در بی‌بی‌سی و رادیوفردا جریان دارد،   و پس از توافق 14 ژوئیه نیز شدت بیشتری گرفته.   کمتر از دو هفته پس از توافق 14 ژوئیه مطلبی تحت عنوان «غلبه شعور بر شعار،  افقی نو در برابر جامعه مدنی» منتشر شد که در واقع تأئیدی بود بر ادعاهای پوچ خامنه‌ای:

«[...] می‌توان ادعا کرد راهبرد چرخش به سوی شهروندان و [...] برآورده کردن مطالبات مدنی آنان بسیار مؤثرتر از استراتژی رویکرد به شرق  (که تاکنون نتیجه‌ای جز به یغما رفتن و وجه‌المصالحه شدن منافع کشور نداشته‌است) خواهد بود [...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 3 مردادماه سالجاری 

بله،   چند سطر فوق به صراحت محورهای اصلی تبلیغات غرب در مورد حکومت اسلامی را نشان می‌دهد؛  چنین القاء می‌کند که حکومت اسلامی با «غرب» هیچ ارتباطی ندارد،  و با «شرق» روابطی بسیار گسترده برقرار کرده،   روابطی که مصالح ملت را به باد فنا داده!   قلم‌زن که بر مشتی «مفروضات» تکیه کرده،  مسلماً توضیح نخواهد داد که علیرغم ادعای عدم رابطه با غرب،  به چه دلیل تمامی مقامات حکومت اسلامی توله‌های‌شان را جهت تحصیلات عالیه،  اقامت و حتی ازدواج و کار به آمریکا و انگلستان می‌فرستند؟  مطلب روشن‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد؛  نظام تبلیغاتی غرب این «شایعات» را بر سر زبان‌ها می‌اندازد و احدی نیز پروپاگاند پوچ آتلانتیست‌ها را به زیر سئوال نخواهد برد!   کاملاً بر عکس،   بر پایة همین پوچ‌پردازی‌ها،  هر روز هزاران مقاله «قلمی» شده،‌  و این دروغ‌های شاخدار را به عنوان «واقعیت» به مخاطبان حقنه می‌کند!   برای فروپاشاندن این تبلیغات کافی است نیم‌نگاهی به مبادلات تجاری حکومت اسلامی با «شرق» بیاندازیم!

اگر واژة «شرق» به کشور چین ارجاع می‌دهد،   می‌باید در بررسی این روابط یک نکته را در نظر بگیریم،  و آن اینکه کالاهای صادراتی چین تولید «ملی» نیست؛  ‌با سرمایه‌های آمریکائی و اروپائی،  خصوصاً انگلیسی در اینکشور تولید می‌شود!  در اینصورت واردات حکومت ملایان از چین،  در واقع حمایت از سرمایه‌داری آنگلوساکسون است و ارتباط چندانی با دولت چین ندارد.   این غرب است که در ایران شبکة تجاری و صنعتی وابسته به خود را در اختیار «صادرات» چین گذاشته.     ولی اگر واژة «شرق» به روسیه ارجاع می‌دهد،  مسائل دیگری مطرح خواهد شد!   

نخست اینکه حجم مبادلات تجاری حکومت اسلامی با روسیه بسیار «ناچیز» است.  اواسط مردادماه سال گذشته،  روسیه در مبادلات تجاری ایران با همسایگان‌اش،   در ردة ‌پنجم،  یعنی پائین‌ترین رده قرار داشته،   و مجموع صادرات و واردات ایران و روسیه کمتر از 3 میلیارد دلار بوده:

«[...] صادرات ایران به روسیه حدود 500 تا 600 میلیون دلار،  و واردات از روسیه به 2 میلیارد دلار بالغ می‌شود[...]»
منبع: سایت ‌اتاق اصناف ایران،   مورخ 16 مردادماه 1393 

اینکه همسایگان ایران ـ  ترکیه،  عراق،  پاکستان و ... ـ  جملگی اقتصادها و نظام‌های سیاسی وابسته به غرب هستند،   یک واقعیت است.   در نتیجه،  اسطورة‌ «استراتژی رویکرد حکومت اسلامی  به شرق»،  ساخته و پرداختة غربی‌هاست.   این اسطوره‌ها بدون در نظر گرفتن واقعیت مادی‌ ـ  اقتصادی ـ  در روابط ایران و روسیه ساخته و پرداخته‌ شده؛  دروغی بیش نیست و علی‌خامنه‌ای هم طبق معمول در وراجی‌های‌اش همین دروغ را «تکرار» می‌کند.   اگر راه نفوذ اقتصادی آمریکا به کشورمان مسدود شده بود،   مبادلات تجاری ایران با روسیه، ‌ می‌بایست به مراتب بیش از حجم مبادلات ایران با ترکیه و امارات و پاکستان و اتحادیه اروپا ـ  مناطق نفوذ آمریکا ـ  باشد،  که نیست!  حال که دروغگوئی غربی‌ها و نوکران‌شان در جمکران به صراحت به نمایش گذارده شد،   نگاهی داشته باشیم به دروغ‌های «فرهنگی» آخوندها!

علی خامنه‌ای در وراجی‌های‌اش با نفوذ فرهنگی آمریکا در ایران نیز بسیار «مبارزه» کرده!  می‌باید بپرسیم مقصود مقام معظم جمکران از «مبارزه» با نفوذ فرهنگی آمریکا چیست؟  مگر در عربستان،  افغانستان و پاکستان که مستقیماً توسط ارتش آمریکا اداره می‌شوند،   فرهنگ «سواحل کالیفرنیا» حاکم شده  که «زنانه ـ مردانه» کردن جامعه،   چادر انداختن بر سر زنان،  و دعوا و مرافعه بر سر ریش و آستین کوتاه و موی سر مردها در ایران می‌باید مبارزه با امپریالیسم تلقی شود؟   از سوی دیگر،  هدف اصلی آخوند از مخالفت با آنچه «نفوذ فرهنگی آمریکا» در ایران می‌نامد،  به ابتذال و خشونتی دامن می‌زند که «عوام» آن را به عنوان «فرهنگ آمریکا» ‌شناخته‌اند:  زمینه‌سازی برای فیلم‌های صدمن‌یک‌قاز هولیوود،‌  «فست‌فود»،  مک‌دونالد،  و غیره!   

خدمت مقام معظم جمکرانی‌ها بگوئیم،  فرهنگ آمریکا آن نیست که در حوزه‌ها بر سرش «شک بین یک‌ودو» گرفته‌اید!   کتابخانه‌ها،  امکانات فرهنگی بی‌نظیر دانشگاه‌های آمریکا،  موسیقی جهان‌گستر اینکشور،  تئاتر و ... و به ویژه دسترسی آمریکائی به «ادبیات جهان»،   و همچنین هجوم ناشران آمریکائی برای ترجمة آثار ادبی دیگر کشورها،  به ویژه ادبیات روسیه،  «فرهنگ» آمریکاست.  ولی  برای اوباش جمکران مقولة «فرهنگ» از خشتک این و یا آن آرتیست سینما فراتر نخواهد رفت؛  هر کس در حد فهم و شعورش با مسائل برخورد می‌کند! ‌  به قول معروف «خر چه داند قیمت نقل و نبات؟!»

باری 33 روز پس از توافق 14 ژوئیه،  علی خامنه‌ای،  رهبر قدرقدرت حکومت جمکران که روزی پنج نوبت به آمریکا سیلی می‌زد،   و شرق و غرب را شکست می‌داد،   هنوز شهامت موضع‌گیری در مورد توافق مذکور را نیافته.   وی فقط شعار مبارزه با آمریکا سر می‌دهد،   کاسة‌ «چه کنم» به دست گرفته،  و برای چراغ سبز انگلستان به «مچلیس»،   و «قیام» کنگرة‌ آمریکا بر علیه «توافق 14 ژوئیه» دست به دعا برداشته.   باشد که خدای خونخوار و حقیراش جایگاه برتر اسرائیل را از زوال نجات دهد:

«[...] به خیال خودشان در این توافقی که البته تکلیف آن معلوم نیست ـ  نه معلوم است اینجا تصویب بشود و نه معلوم است آنجا تصویب بشود ـ نیت آن‌ها این بود که از این توافق راهی پیدا کنند برای نفوذ در کشور؛  ما این راه را بستیم[...]»
همان منبع

مثل اینکه،  توافق کذا خاری به اندازة کاکتوس‌های آریزونا در چشم آتلانتیست‌ها فرو کرده که     پادوهای جمکرانی و اسرائیلی‌ اینان چنین دست‌وپای‌شان را گم کرده‌اند.   نتانیاهو،  پدر ایدئولوژیک مقام معظم نیز طی این‌مدت کم جیغ‌وفریاد نمی‌کرد.   ولی پس از اینکه گوشی را به دستش دادند، دکان‌اش را برچید!  ولی خامنه‌ای تا به امروز خفقان گرفته بود و به این ترتیب زمینة مناسب را برای گسترش لات‌بازی و جفنگ‌بافی و تناقض‌گوئی این نماینده و آن مشاور فراهم می‌آورد.   جای تعجب نیست که بی‌بی‌سی نیز این توافق را به «نظرخواهی» بگذارد!   

باید دید به چه دلیل شبکة خررنگ‌کن بی بی‌سی،‌  توافقی را که متن اصلی‌اش خارج از دسترس عموم قرار گرفته،  و همچون تمامی متون حقوق بین‌الملل درک و برداشت از آن در هر حال خارج از درک «عموم و عوام» است به نظرخواهی می‌گذارد!  خارج از یک برداشت استراتژیک کلی  ـ  آنچه بارها تحت عنوان عقب‌نشینی غرب از منطقه عنوان کرد‌ه‌ایم‌ ـ  موافقت و یا مخالفت صرف با این توافق خنده‌دار است!   پیشتر هم گفته بودیم،   آنچه در این میانه برای ایرانیان از اهمیت برخوردار خواهد بود،   این است که توافق 14 ژوئیه بر یکصدسال «یکجانبه‌گرائی» و مرزشکنی حاکمیت محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» در ایران نقطة پایان ‌گذاشته،   و دکان «نه شرقی،  نه غربی» پاترنوس را کساد کرده! 

به همین دلیل است که همزمان با سفر «ژنرال» مم‌جواد ظریف به روسیه،   زوزة خامنه‌ای در مورد مبارزه با نفوذ اقتصادی و فرهنگی آمریکا در ایران به آسمان برخاسته!  رهبر جمکران از اینرو ناله‌های «فرهنگی» می‌زند که نیک می‌داند،   روابطی که از یکصدسال پیش با فروپاشاندن جنبش مدرنیتة ایران توسط محفل «شیخ‌وشاه»،  به حاکمیت غارنشینان در کشورمان انجامیده نفس‌های آخر را می‌کشد.   خامنه‌ای می‌پندارد اگر در کمال وقاحت،   مخالفت با این مرده‌ریگ قرون‌وسطائی را حمایت از «فرهنگ آمریکا» معرفی کند،‌  خواهد توانست اوباش را به گرد خود جمع آورد.   ولی در شرایطی که دیگر دست‌های سازمان سیا در ایران در حنا اوفتاده،  از اوباش هم آبی  برای آخوند گرم نخواهد شد. 
 شاید هم زال‌ممد می‌پندارد با این هارت‌وپورت‌ها خواهد توانست حمایت مسکو را از این مرده‌ریگ و نهایتاً تداوم حکومت آخوند جلب نماید!  به استنباط ما و با درنظر گرفتن شرایط استراتژیک منطقه ـ افلاس حکومت‌های دست‌نشانده در عراق،  افغانستان،  پاکستان و ترکیه ـ  این گزینه‌ نیز از هم‌اکنون منتفی است!