جمعه، مرداد ۰۸، ۱۴۰۰

کرکسان‌اند گرد خوزستان!

 

 

 

شیعی‌‌ها نه فقط همیشه حسرت گذشته‌ای موهوم را می‌خورند،  که زندگی‌شان را در آرزوی دستیابی به آینده‌ای به مراتب موهوم‌تر به فاجعه تبدیل می‌کنند.  اینان 43 سال پیش با پرش از آغوش شاه شیعی به دامان شیخ شیعی،  فاجعه را خلق کردند و اینک در صدد تکرار یک دور باطل دیگرند!

 

از آغاز اعتراض ساکنان خوزستان به قطع آب و برق،‌  مقام معظم حکومت اسلامی‌‌ علیرغم زوزه‌های گوشخراش آخوند اژه‌ای پیرامون «اغتشاش‌گران و مزدوران آمریکا و اسرائیل»،   گویا پای منقل در «بحر مکاشفه» چرت می‌زدند،   چرا که در گرداب سکوت سرسره‌بازی می‌کردند!  جهانیان با بی‌صبری در انتظار فرمایشات ایشان جهت قلع‌وقمع «ضدانقلاب» سماق می‌مکیدند،   که ناگهان پس از تزریق تلویزیونی نوبت دوم واکسن کرونا،  زبان علی‌روضه‌خوان باز شد و به استثناء نویسندۀ این وبلاگ،  جهانیان از پرروئی و پدرسوختگی‌ ایشان غافلگیر شدند!  صورتک استعمار ابتدا جهانیان را در جریان  نگرانی‌اش قرار داد: 

 

«[...] در این  8 ـ 7 روز اخیر یکی از نگرانی‌های ما مسئلۀ خوزستان و مسئلۀ آب مردم و مشکلات مردم بود [...]»

منبع:  سایت تسنیم،‌   مورخ 23 ژوئیه 2021

 

بله علی روضه‌خوان،  ‌ پس از یک هفته خفقان،   برای مشکلات مردم خوزستان ابراز نگرانی کرد،  و گفت «خوزستان که اینهمه ثروت و امکانات دارد چرا باید در این شرایط قرار گیرد؟!»  توگوئی شخص وی که از سال 1361 در رأس قوۀ‌ مجریه بوده،   و از سال 1368 جانشین صیغۀ قبیلۀ کندی در ایران،  یعنی روح‌الله خمینی شده،   نه در ایجاد این «مشکلات» نقشی داشته،  و نه مجری سیاست سازمان‌یافتۀ استعماری بوده!  به عادت همیشگی،  ایشان هیچ‌ مسئولیتی نمی‌پذیرند،  هر چند در همۀ امور فضولی می‌فرمایند:

 

«[...] بایستی به کار مردم رسیدگی بشود.   باید رسیدگی می‌شد اگر رسیدگی‌های لازم در وقت خود انجام می‌گرفت مسلم این وضعیت برای مردم پیش نمی‌آمد [...]»  

همان منبع

 

«باید رسیدگی بشود،   باید رسیدگی می‌شد»،   مبهمات و چرندیات است.  علی روضه‌خوان در حرافی‌ای که پیرامون خوزستان به راه انداخت،  مسئولیت شخص ‌خود،  آمریکا و حتی  رژیم پهلوی را ماستمالی کرد!   در کمال تعجب،  مقام معظم که پیشتر به پیروی از روح‌الله خمینی،   همۀ مشکلات حکومت اسلامی را به حساب پهلوی‌ها ‌‌می‌گذاشت،  در این مورد خاص هیچ اشاره‌ای به «پهلوی» نکرده!   دلیل هم روشن است؛  اگر در مورد سدسازی استعماری و مشکلات مردم خوزستان پای پهلوی به میان آید،  همه از یک واقعیت تلخ مطلع خواهند شد.   و آن اینکه حکومت ملایان علیرغم عرعر و لاف‌وگزاف و ادعای استقلال و نبرد با آمریکا و ... در واقع چیزی نیست جز دنبالیچۀ منحوسی بر ادامۀ پروژه‌های دوران پهلوی.  پروژه‌هائی که از دیرباز با هدف سگ‌خور کردن آب خوزستان تنظیم شده و مستقیماً به سیاست ژئوپولیتیک یانکی‌ها در خلیج‌فارس مربوط می‌شود!         

 

جونم براتون بگه!  روند سدسازی استعماری در خوزستان،  پس از ترور حسنعلی منصور،  و در دوران نکبت‌بار صدارت هویدا آغاز شد.  یعنی زمانی که دستگاه کندی روح‌الله خمینی را صیغه کرد تا ضمن نابودی زمینداران بزرگ و تبدیل روستائی به حاشیه‌نشین شهری ـ  این سیاست از طریق اصلاحات ارضی تحقق یافت ـ  در میانمدت ادارۀ کشور را به آخوندها واگزار کند!  نیازی نیست که بگوئیم دستگاه کندی،  مافیای کاتولیک‌های ایرلندی در ایالات‌متحد است که از طریق جمهوری «کاتولیک» ایرلند به اتحادیۀ اروپا و واتیکان نیز مرتبط شده.   در ادامۀ همین سیاست کلان ستراتژیک،  حدود دو ماه پس از مراسم تحلیف پرزیدنت زین‌العابدین بیمار،  قرار شد وزیر امور خارجۀ ایرلند راهی تهران شود و در مورد توافق هسته‌ای گوشی را به دست کنیزمطبخی‌ آمریکا در تهران بدهد.  از اینرو به محض ورود ایشان به تهران،  شیپور نژادپرستان لندن کشف کردکه «مواضع تهران از چند روز پیش تغییر کرده»:        

 

«[...] ایران پیشنهاد اتحادیۀ اروپا برای گفتگو با آمریکا دربارۀ توافق هسته‌ای برجام را رد کرده بود اما در چند روز گذشته گزارش‌هائی از تغییر موضع ایران منتشر شد[...]»

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 7 مارس 2021 

           

از آنجا که موضوع وبلاگ امروز روابط زیرجلکی یانکی و صورتک‌اش نیست،  پرانتز این روابط را همینجا می‌بندیم،  و می‌پردازیم به پیامد‌های خودداری علی روضه‌خوان از انتساب سرقت آب خوزستان به آمریکا و پهلوی!   

 

به محض انتشار مبهمات مقام معظم،   علاوه بر فرماندۀ سپاه پاسداران دلار،  ندپرایس و سناتورهای ریز و درشت ینگه‌دنیائی هم آناً در کنار مردم خوزستان قرار گرفتند و ... و فرح دیبا خوشحال و خندان یک سطل اشک تمساح برای‌ مردم خوزستان سرازیر کرد: 

 

«[...] می‌دانم چه شرایط تلخ و ناگواری است.  ایستادگی شما را برای رسیدن به خواسته‌های برحق خودتان ستایش و پیروزی شما را در ادامۀ این راه آرزو می‌کنم.»

منبع: رادیو فردا،  مورخ 24 ژوئیه 2021

 

ظاهراً فرح پهلوی مشتاق «ایستادگی» است،   ولی همین فرد بجای پذیرفتن مسئولیت نیابت سلطنت،  ترجیح داد از کشور بگریزد،  و در عمل خود یکی از عوامل اصلی «موفقیت» کودتای 22 بهمن 1357 بود.  خانم دیبا در واقع از اعتراض ساکنان خوزستان به بی‌آبی و بی‌برقی و بیکاری و هزار دردومرض دیگر که از برکت حکومت اسلامی گریبان‌گیرشان شده،  بهره‌برداری سیاسی می‌کند.  البته بهره‌برداری سیاسی نایب‌السلطنۀ فراری از شرایط اسف‌بار ساکنان خوزستان به این مختصر محدود نمانده،  ایشان چون دیگر میعادها از این «فرصت طلائی» استفاده کرده،  بادمجان مفصلی دور قاب رژیم گذشته نیز چیده‌اند.  رژیم گذشته‌ای که هفته نامه فکاهی توفیق را به آتش کشید؛   امثال مصطفی رحیمی را ممنوع‌القلم کرد و صادق هدایت را در محاق سانسور انداخت!  رژیمی که حتی از طرفداران‌اش نیز حق آزادی بیان را دریغ می‌داشت.  رژیمی که تقاضای اضافه حقوق کارگران چیتگر را با گلولۀ گرم پاسخ داد،  ‌و توطئۀ آتش زدن سینما رکس آبادان را آنقدر به خفقان و تته‌پته برگزار کرد تا اوباش و انگل‌های اجتماع از قماش خمینی و طالقانی و منتظری و ... بتوانند میدان‌داری کرده،  و تبدیل شوند به شخصیت سیاسی:

 

«[...] بسیاری از کسانی که اهمیت و ارزش برنامه‌هائی را که محمدرضا شاه پهلوی برای پیشرفت و تعالی ایران تدارک دیده بود نادیده گرفتند،   امروز از کرده‌ها و خطاهای گذشته پشیمانند.»

همان منبع

 

همانطور که می‌بینیم،‌   یانکی‌ها سناریوی خوبی برای ما ملت نوشته‌اند؛  هم به آخوندها و لات‌های چماق‌کش‌شان بدهکار هستیم،   هم به «برنامه‌های ارزشمند» رژیم گذشته!   به آخوندها بدهکاریم چرا که با مخالفت با استبداد دین و شرع و ... و خصوصاً ضدیت با «ارزش‌های انقلابی» گویا نگذاشتیم حضرات ام‌القراء خراب‌شده‌شان را بسازند.  به رژیم گذشته هم که صدالبته بدهکاریم چرا که «قدر» امیرعباس هویدا و دکتر اقبال و کاشانی و مصدق و شعبان جعفری را ندانستیم!  ولی اصل مطلب جای دیگری است.  چرا که اگر در ایران حکومتی مسئول در رأس امور می‌بود،  نه ‌آخوند جماعت می‌توانست جهت تأمین منافع استعمار غرب در ایران این‌چنین میدان بگیرد،  و نه مردم خوزستان بی‌برقی و بی‌آبی می‌کشیدند!   با توجه به اینکه نایب‌السلطنۀ فراری سنگ‌پای قزوین را از رو برده‌اند،  و خصوصاً به دلیل وابستگی‌شان به محفل اسمعیلیه،  چه بهتر که ایشان را نایب‌السلطنۀ «فردریک میتران» بخوانیم!   

 

به این ترتیب در پاسخ به بساط «کی بود،‌ کی بود» که جدیداً به راه اوفتاده،  نایب‌السلطنه خواهند گفت،  استقرار حکومت آخوند پدوفیل و برده فروش در ایران،  هیچ ارتباطی با ارتش ناتو و همراهی ساواک و شهربانی و دربار پهلوی با محفل جنگ‌طلب «کارتر ـ برژینسکی» نداشته و ندارد!   خلاصه ایشان همان اراجیفی را تکرار خواهند کرد که آخوندها قریب نیم سده است برای ما ملت ردیف می‌کنند:  «امام خمینی و حکومت اسلامی از آسمان آمدند؛  عده‌ای هم خطا کردند،  که حالا از خطای‌شان پشیمان‌ شده‌اند!»   می‌دانیم که علیاحضرت از مباشران دستگاه خداوند خونخوار ابراهیم‌اند،  در نتیجه از قادر متعال خواهند خواست تا این خطاکاران پشیمان را ببخشاید.  خلاصه کاری می‌کنند تا شیعی‌ها بتوانند «همه با هم» عظمت گذشته را بازیابند یا بهتر بگوئیم فاجعۀ دیگری خلق کنند!    

 

آری به راه انداختن بساط «کی بود، کی بود» و ابهام‌گستری و خصوصاً عوامفریبی فواید فراوان دارد؛  جنایتکار تطهیر می‌شود،  چه بسا در جایگاه برتر الهی نیز بنشیند!  برای دریافت ابعاد «صداقت» نایب‌السلطنه کافی است نیم نگاهی به عکس ایشان در هنگام فرار از کشور ـ توئیتر ناهید رکسان،‌  مورخ 11 ژوئیه 2021  ـ  بیندازیم!   بسیار بسیار جالب و آموزنده است!  در شرایطی که کشور در بحران فرو رفته و سیاهی لشکر استعمار خیابان‌های پایتخت را اشغال کرده،   بر چهرۀ نایب‌السلطنه کوچک‌ترین اثری از تأسف و نگرانی نمی‌بینیم؛  حتی تظاهر به ناراحتی هم در کار نیست!   در فرودگاه مهرآباد،   مشایعت‌کنندگان ایشان پائین پلکان هواپیما با نگرانی و اندوه به علیاحضرت می‌نگرند،  در حالی که فرح پهلوی خوشحال و شاد و شنگول از پلکان بالا می‌رود تا از «شر خطاکارانی که چهل و دوسه سال بعد پشیمان خواهند شد» بگریزد و با خیال آسوده سری به بوتیک‌های پاریس و لندن بزند!  

 

ولی تصویر ایران با چشم‌انداز جبونی و ابتذال و فریبی که اینان ـ خامنه‌ای و فرح دیبا ـ ارائه می‌دهند هزاران سال نوری فاصله دارد.  در اسطوره‌های ما،  گردآفرید برای دفاع از خاک ایران،   لباس رزم بر تن کرده و به میدان جنگ می‌رود؛  شاد و شنگول کشور را به دست لات و چاقوکش‌ بیگانه‌پرست نمی‌سپارد!  در عرصۀ اسطوره‌ها،   بهرام برای دست یافتن به اورنگ پادشاهی،   به رویاروئی با دو شیر آدمخوار می‌شتابد:  

 

بردن تاجش از میان دو شیر

روبهان را ز تخت کرد به زیر

 

تاج را از دست کلنل آیرون‌ساید و یا ژنرال شوارتسکف دریافت نمی‌کند.  بله،  در عرصۀ واقعیت،  چه بگوئیم که نگفتن‌مان بهتر است!  روبسپیر،   انقلابی معروف فرانسوی در مورد اعدام لوئی شانزدهم گفت،  «پادشاه یا سلطنت می‌کند،  یا باید بمیرد!»  دو سده پس از این سخنان روزی که پهلوی دوم قصد فرار داشت،  کسی به او نگفت،  «سلطنت شغل نیست که از آن استعفا بدهید؛  تا زنده‌اید سلطنت خواهید کرد!»

 

امروز نهم مردادماه،  سالگرد درگذشت مصطفی رحیمی است.  نویسنده و مترجمی که به جرم انتشار مقالۀ «روشنفکران ایران محکومند»،   از آغاز صدارت امیر عباس هویدا ممنوع‌القلم شد؛  و تنها روشنفکری بود که با نگارش مقالۀ معروف «چرا با جمهوری اسلامی مخالفم» رسماً بر علیه تروریسم اسلام سیاسی موضع‌گیری کرد.  رحیمی در دورۀ صدارت میرحسین موسوی نیز به جرم تفکر و استدلال و نگارش به زندان افتاد.