ایرانخواران!
«[...] حق با
شماست در این محیط پست، احمقنواز، سفلهپرور و رجالهپسند[...] شما و امثال شما[...]
میخورید و آروغ میزنید، میدزدید و میخوابید و بچه پس میاندازید. بعد هم
میمیرید و فراموش میشوید [...] هزاران نسل بشر باید بیاید و برود، تا یکی دو نفر، [به] این قافلۀ بهائم [...] حق موجودیت بدهد، به زندگیاش معنی بدهد. آنچه که بشر جستجو میکند، دزد و گردنهگیر و کلاش نیست، چون بشر
برای زندگی خودش معنی لازم دارد. یک فردوسی کافیست که وجود میلیونها از امثال شما
را تبرئه بکند و شما خواهینخواهی معنی زندگی خودتان را از او میگیرید.»
منبع: صادق هدایت، رمان «حاجی آقا.»
وبلاگ امروز را اختصاص میدهیم به تلاش
مزورانۀ آتلانتیستها، از جمله کشور اشغالشدۀ جرمانی، برای بهرهبرداری سیاسی از جنبش «زن، زندگی، آزادی»،
با هدف تبدیل آن به ابزار «تهاجم به ایران»، و «تطهیرآخوند
و استعمار!» در این عملیات قهرمانانه اعلیحضرت
و زنگولههایشان حضور چشمگیری داشتند. و همانطور
که میدانیم، امسال به بهانۀ «همبستگی با ایرانیان»، مقامات
حکومت آخوند را به نشست امنیتی مونیخ دعوت نکردند؛ در
برلیناله هم برای حکومتیها دعوتنامه نفرستادند!
امسال نشست امنیتی مونیخ با وعظ و
خطابة زلنسکی، ملیجک دربار انگلستان و فرزند معنوی پرزیدنت
«بابا بایدن» افتتاح شد. از اینرو شاهد تزریق پرسوناژهای بیبیگوزکی
تورات و انجیل به این نشست امنیتی بودیم؛ زلنسکی فتوی شکست «جالوت» را صدورید:
«[...] مسئله این است که جالوت باید ببازد. و هیچ جایگزینی به جز پیروزی اوکراین در این
جنگ وجود ندارد.»
منبع: یورونیوز، مورخ 17 فوریه 2023
و «جالوت» همانطورکه میتوان حدس زد
«ولایمیر پوتین» است که به نئونازیهای دستپروردۀ آنگلوساکسونها اعلان جنگ داده. زلنسکی هم که یهودی است و تبعۀ اسرائیل، خواهان پیروزی نئونازیها شده! این
جانوران وحشی که پس از کودتای سوم اسفند در اوکراین، کارشان را با آدمسوزی و به آتش کشیدن کتابها
آغاز کردند، علاوه بر حمایت زیرجلکی
مائوئیستها، از حمایت آشکار دمکراسیهای
غربی نیز برخوردار شدهاند. باری پس از فتوی زلنسکی بر علیه «جالوت»، نوبت
رسید به کامالا هریس، معاون پرزیدنت بایدن. ایشان هم گویا آلزایمر مصلحتی گرفته و جنایات
ارتش آدمخوار آمریکا را در عراق و افغانستان فراموش کرده، چرا که میفرمایند،
«روسیه باید پاسخگوی جنایاتش در اوکراین
باشد!»
بله واکنش منطقی روسیه به جنایات
نئونازیهای اوکراین در مناطق روسزبان، «جنایت» است،
ولی تجاوز ارتش آدمخوار ایالاتمتحد
به عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و ... «جنایت» نیست؛ «اراده الهی» است؛ «برحق» بوده و هیچ دلیلی ندارد که پاشنهآهنیها
پاسخگوی جنایاتشان باشند. جالب اینجاست
که مدعیان مخالفت با حکومت ملایان نیز دست نیاز به سوی همین جنایتکاران دراز کردهاند! از
اینرو امسال که مقامات حکومت ملایان به کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت نشده بودند، اعلیحضرت رضا پهلوی و زنگولههایشان در این
نشست حضور داشتند.
در دومین روز این نشست، اعلیحضرت
«الکترون آزاد» فرمودند، «مردم ایران متحد هستند و توقعشان از جامعۀ
جهانی حمایت یکپارچه از آرمانهای آنان است!» به عبارت دیگر،
ایشان میفرمایند، «مردم ایران نه فقط آلزایمر گرفتهاند و جنایات
جامعۀ جهانی یا اردوگاه غرب را فراموش کردهاند،
که کور و کر و ابله و عقبافتادۀ
ذهنیاند و دست نیاز به سوی مسببین شرایط اسفبار عراق و افغانستان دراز میکنند!» از
اظهارات زنگولههای ایشان هم در این نشست امنیتی فاکتور میگیرم و میپردازیم به
توسل بیبیسی به این جماعت جهت تخلیه چاهک استعمار لندن و واشنگتن، از طریق
تطهیر آخوند و لگدپرانی به ایران و ولادیمیر پوتین، و به
ویژه تهاجم به توافق حقوقی «برجام!» جهت
دستیابی به این مهم، بوق نژادپرستان
بریتانیا به معصومه قمی تریبون داده بود. پرستوی صادراتی ضمن انتقاد از توافق حقوقی، تمامی جنایات و لاتبازی حکومت اسلامی را به
حساب «ایران» نوشت:
«[...] ایران دروغ میگوید [...] ایران
سرکوب میکند [...] ایران باید مثل پوتین منزوی شود[...] ایران پول برجام را خرج
حزبالله کرد و...»
منبع: بیبیسی،
مورخ 18 فوریه سالجاری
بله در همسوئی با آمریکا و اروپا و
اسرائیل، و به احترام آخوند خودفروخته و
بیوطن، پرستوی صادراتی به بمباران
«ایران» مشغول شده است، اینهمه برای اینکه
ضعف و افلاس حکومت آخوند را در برابر خیزش ملت ایران جبران کرده باشد!
چه روزهای خوبی بود، آنروزها که سالیوان ـ سفیر آمریکا در تهران ـ و ماشاالله قصاب و مهدی بازرگان و صباغیان و شرکاء
به مغازله مشغول بودند و عرعر «اسلام! اسلام!
انقلاب! انقلاب!» از حلقوم چپ و راست و مجاهد و فدائی و... گوش فلک را کر
میکرد. چه روزهای خوبی بود آن روزها که
آورام یزدی، پادوی سازمان سیا در تلویزیون، برنامۀ
«توابسازی» اجرا میکرد و بساط اعدام «ضدانقلاب» پررونق بود، و حقوق بشرفروشان غرب خفقان گرفته بودند! و چه روزهای خوبی بود وقتی روحالله خمینی به
پیروی از جیمی کارتر، المپیک مسکو را
تحریم کرد! ولی آن روزها گذشت و این روزها
که حکومت آخوند در سربالائی افلاس افتاده،
رضا پهلوی و معصومه قمی و گاف
شیفته و صبیة پرویز ثابتی را میبینیم که به کمکاش شتافتهاند، باشد تا چندین و چند دروغ شاخدار را بر اساس یک
ادعای پوچ به عوامالناس حقنه کرده باشند.
به عنوان مثال این ادعای پوچ که، هر چند «شیخ» شیعه جیرهخوار دربار بوده، دشمن «شاه
آمریکائی» هم به شمار میرفته است، و در
نتیجه حکومتش، دستنشاندۀ غرب و تداوم
منطقی پهلوی نیست!
وقتی این ادعای پوچ را باور کردید به
سادگی میپذیرید که ساواک حکومت ملایان هم تداوم ساواک دستگاه پهلوی نیست! خلاصة مطلب، نتیجهگیری «تلویحی» این میشود که پرویز ثابتی،
هیچ ارتباطی با امثال طائب و سعیدامامی و دیگر اوباش ندارد! حال آنکه پرویز ثابتی کارمند ساواک بود و تحت
نظارت سازمان سیا در ایران فعالیت میکرد،
درست مانند سعید امامی و طائب و
شرکاء. ولی خوب از آنجا که شیعیجماعت اهل تفکر و
استدلال منطقی نیست و با واقعیت زمان و مکان بیگانه است، به محض
مشاهدة عکس «سکسی» پرویز ثابتی در راهپیمائی 22 بهمن در ینگه دنیا از خود بیخود میشود؛ جنایات
حکومت آخوند را فراموش کرده، بلافاصله یک
دوقطبی حق و باطل «در 44 سال پیش» تشکیل میدهد.
یک گروه برای دفاع از «شرف و ناموس
و حیثیت» رضا پهلوی جنجال به راه می اندازد،
و گروه دیگر نیز برای «نبرد با
جنایات پهلوی» پای به میدان حماقت میگذارد.
صبیة برومند که ارواح شکماش خیلی
«مدافع حقوق بشر» است، برای «محاکمة ثابتی» فراخوان میدهد؛ شیون و فریاد و وامصیبتای چپنمایان از «ظلم و
ستم» ثابتی و «استبداد پهلوی» به آسمان برمیخیزد و ... و خلاصه بگوئیم صبیۀ ثابتی
با انتشار عکس بابا پرویز، جماعتی را که
ادعای انقلاب و برقراری دمکراسی و رعایت حقوق بشر و آبادانی یک کشور و ایجاد «نظم
نوین» منطقهای و جهانی و شاید کهکشانی را دارند در یک چشم بهم زدن به یک گلۀ
گوسفند تبدیل کرده، به 44 سال پیش بازمیگرداند!
به این ترتیب، جماعت
شیعی که ذهنش در صحرای عربستان منجمد شده، و چشم و گوشش در زنجیر رسانههاست، از
طریق همین رسانهها «به راه راست» یعنی به مرداب ادیان ابراهیمی، یا بهتر
بگوئیم، شاهراه ایرانستیزی هدایت میشود!
هیچکس از خود نمیپرسد، رضا
پهلوی که هرگز در ایران مسئولیت سیاسی نداشته،
چگونه میتواند با فردی چون «ثابتی» مرتبط باشد، و یا مسئول جنایاتش شناخته شود؟ همچنین نوابغ شیعی از خود نمیپرسند به چه دلیل
مدعیان مخالفت با حکومت آخوند در اروپا و آمریکا، پس از تقلیل شعار «زن، زندگی، آزادی» به واژۀ مبهم «آزادی»، میعادهای محبوب این حکومت ـ 16 ژانویه و 11
فوریه ـ را برای راهپیمائی برگزیدهاند؟! پیش از ادامۀ مطلب به یک مینی پرانتز نیاز
داریم!
همانطور که میدانیم، 16 ژانویه روزی بودکه پهلوی دوم و نایبالسلطنهاش
جهت تأمین منافع استعماری لندن و واشنگتن در برابر اوباش اسلامگرا جاخالی دادند، تا
ژنرال هویزر بتواند با فراغ بال بر علیه دولت شاپور بختیار کودتا کند، و 11 فوریه 1979 هم روز پیروزی همین کودتاست! ولی
این میعاد، از قضای روزگار با 50 مین
سالگرد موجودیت واتیکان هم تقارن زمانی داشت!
به عبارت دیگر، بند ناف
سیاهیلشکر 11 فوریه، چه با پرچم خرچنگ
نشان، و چه با پرچم شیروخورشید، به موجودیت زنستیز، ضداجتماعی و ضدحقوقی و به ویژه نگرش آخوندپرست و
«ضدایرانی» واتیکان متصل شده! بیدلیل نیست که در غیبت نمایندگان رسمی حکومت
آخوند در برلیناله، و نشست امنیتی مونیخ شاهد لجنپراکنی زنگولههای
رضا پهلوی به «ایران» بودیم.
هنرپیشگان و فیلمسازان حکومت ملایان
را به برلیناله دعوت نکرده بودند؛ در نتیجه وظیفة الهی ابراز ارادت تلویحی به
آخوند و دین اسلام و تطهیر استعمار، از
طریق جفتکپرانی به ایران و ایرانی، بر عهدة «گاف شیفته» قرار گرفت. گاف شیفته در بیانات سرشار از نبوغاش تأکید
کرد که «حکومت ایران دیکتاتوری است!» به عبارت دیگر، همه بدانند سرکوب و کشتار ایرانیان هیچ ارتباطی
با تحجر و توحش دین اسلام ندارد، و در قفای «دیکتاتوری در ایران» هم لندن و
واشنگتن از آخوند و اسلامگرا حمایت نمیکنند! درگام
بعد، گافشیفته ضمن ابراز نگرانی از وضعیت
اوکراین و ترکیه، در سنگر «ابراهیمی» آنگلوساکسونها لنگر انداخت و خواهان آزاد کردن ایران و جهان
شد!
میدانیم که گاف شیفته در زمینۀ فعالیتهای
آزادیبخش «تخصص خداداد» دارد و این فعالیتها،
پس از قتل مهسا امینی «گسترش» یافته. از آنجمله
است «آزادی» مهسا امینی از «اسارت» تابعیت ایرانی از طریق انتساب وی به تجزیهطلبان
کُرد! گافشیفته، همچنین با ارتقاء پرچم ایران به جایگاه رفیع «تنبان
یکبار مصرف»، آن را از زنجیر اسارت نماد تاریخی «شیروخورشید»
آزاد کرده بود، و از
همه مهمتر، پیش از وراجی در برلیناله، در نشست دانشگاه جرج تاون با بلند کردن چماق
تکفیر برای «خائنان»، یوغ اسارت روابط
حقوقی و متمدنانه را نیز از گردن برداشته بود!
خلاصه گاف شیفته از هفتدولت آزاد شده بود.
میبینیم که تریبون دادن به
شیعیجماعت «بیحکمت» نیست؛ فواید فراوان
دارد. این جماعت برای غربیها، همانطور که در وبلاگ «بالون 15بهمنماه» هم
گفتیم، کاربرد آفتابه و کاغذ توالت را دارند. آفتابه
برای تطهیر آخوند، و کاغذ توالت برای تطهیر ارباب آخوند! حال که به
فعالیتهای آزادیبخش گاف شیفته در دانشگاه جرج تاون رسیدیم بد نیست نگاهی به نشست
کذا بیاندازیم که بر نشست مونیخ و فستیوال فیلم برلن هم تقدم زمانی دارد.
همزمان با برگزاری بساط «دشمنشکن» وقوقیۀ جماعت که 44 سال است برای بازنشخوار مطالبات استعمار غرب از ملت ایران بر پا میشود، در دانشگاه جرج تاون هم مراسمی بر پا شده بود که در وبسایت این دانشگاه، از آن به عنوان «نخستین نشست پس از آغاز خیزش مردمی ایران» یاد شده است. در وبسایت مذکور چنین آمده که «چهرههای کلیدی و مطرح جنبش دموکراسیخواهی ایرانیان در این نشست حاضر میشوند تا دربارة تداوم جنبش و دیدگاههای مشترکشان در مورد آینده ایران، و تأثیرات جهانی تغییر دموکراتیک در ایران صحبت کنند.»
در این مراسم،
اعلیحضرت رضا پهلوی، یک
فوتبالیست دوره گرد، یک هنرپیشة صادراتی ـ گاف شیفته ـ ، یک
پرستوی صادراتی ـ جهادی معصومه قمی ـ ، درکنار
حاجیه عبادی، حقوقندان مبلغ اسلام وکنیز سرشناس محفل نوبل، و یک عضو مونث مرداب ساینتولوژی، و اسمعیلیون، رهبر خردجال هزار پرچم و عبدالله مهتدی، عضو کومله، حضور واقعی و مجازی داشتند! آنچه
در این نشست شاهد بودیم، علاوه بر چماق تکفیری که اعلیحضرت و گاف شیفته برای
«دشمن» و «خائن» بلند کرده بودند، همصدائی رضا پهلوی با اسمعیلیون در استقبال از بیانیة 15 بهمنماه «منتسب» به میرحسین موسوی بود!
البته، پیشتر هم
کودتای سر سایمون گس که «جنبشسبز» خوانده میشد،
به عنوان «جنبش مردمی»، مورد
استقبال رضا پهلوی قرار گرفته بود. ولی این نخستین بار است که رضا پهلوی از
جنایتکاری چون میرحسین موسوی حمایت میکند و تبدیل میشود به سوژه خنده و شوخی
رامین پرهام و «استاد» فرج سرکوهی در بیبیسی! و این نخستین بار است که اعلیحضرت ضمن کوفتن بر
طبل «تمامیت ارضی»، در کنار یک تجزیهطلب مینشینند که در کشور ایران
«ملت کُرد» رویت کرده، و مانند همة شارلاتانها، با نفی
فردیت، بر طبل «خرد جمعی» میکوبد:
«[...]هر ملت،
حزب، دسته و گروه اجتماعی با شروط، یا بهتر است بگویم خواستههای خود، وارد میشود
[...] مجموعهای از اینها که حاصل خرد
جمعی است را قبول میکنیم [...] بعد از آزادی ایران [...] ما میتوانیم ائتلافهای
بزرگ متشکل از میلیونها شهروند تشکیل بدهیم. آنها را سازماندهی کنیم و به خیابان بیاوریم، با دیگر
ملیتهای ایران وارد ائتلاف شویم و آن موقع دامنه خواستههایمان را بیشتر بکنیم.»
منبع: گویانیوز، مورخ 13 فوریه 2023
سطور فوق بخشی است از بیانات عبدالله مهتدی پس از شرکت در
نشست جرج تاون! مهتدی،
پیش از شرکت در این نشست هم بارها و بارها به «ملت کُرد» اشاره داشته و در
بیبیسی، از «بالون 15 بهمنماه» هم
استقبال کرده بود! حال باید از رضا پهلوی
بپرسیم به چه دلیل علاوه بر حمایت از موسوی جنایتکار، با شعار «تمامیت ارضی ایران»، در
کنار یک تجزیهطلب قرار گرفته؟! شاید ایشان انتظار دارند «مردم» به سنت رایج، علیرغم مشاهدة «دم خروس، قسم حضرت عباس دزد را
باور کنند!» حق هم دارند؛
تبلیغات کارش را میکند، چرا که همین گوسفندالله سالهاست «باور» کرده، کودتای
محفل «کارترـ برژینسکی» در ایران یک «انقلاب» بوده، آنهم بر علیه آمریکا و رعایای غربیاش! به عبارت دیگر، جماعت
هالو پذیرفته که آمریکا در ایران، بر علیه
منافع خودش «انقلاب اسلامی» به راه انداخته بود!
آنان که این «غیرممکن» را پذیرفتهاند، به
سادگی خواهند پذیرفت حکومت آخوند که 44 سال است تمامی ذخائر ارزی کشور را به بانکهای
لندن و واشنگتن سرازیر میکند، و 10 میلیون ایرانی را آواره کرده، در حال
«مبارزه با آمریکا» است! در نتیجه میپذیرند که «اوپوزیسیون» همین حکومت هم
که در غرب لنگر انداخته، دست نیاز به
سوی دولتهائی دراز کند که ابزار سرکوب را در اختیار حکومت ملایان قرار میدهند، و طی
سدة اخیر به صورت سازمان یافته در ایران از تروریسم و تاراج و سرکوب، و به ویژه از «زنستیزی» و حاکمیت روابط
«ضدحقوقی» حمایت به عمل آوردهاند! وقتی اینهمه را پذیرفتیم به سادگی خواهیم پذیرفت
که ابنسینا «عرب» بوده، و پدیدهای به نام «فلسفة عربی» هم وجود داشته
است:
«[...] علی بن مخلوف تلاش زیادی میکند تا توجه به
فلسفه عربی و فیلسوفان بزرگ عرب در غرب را بازگرداند. منظورم
کندی، فارابی، ابنسینا [...] است.»
منبع: الشرق الاوسط، مورخ 5 فوریه 2023
بله عرب بادیهنشین و سوسمارخور که قواعد دستور زبانش
را هم یک ایرانی نوشته، «فیلسوفان بزرگی» هم داشته. ابنسینا،
فارابی و... و دیگر متفکران ایرانی از آنجا که برخی آثارشان
به زبان عربی نگاشته شده، برای اینان تبدیل شدهاند به «فیلسوفان عرب!» چه نشستهاید!
همین روزهاست که کوروش هخامنشی هم
طعمۀ اعراب شود!
به مناسبت 120مین سال تولد صادق هدایت، نویسندۀ مغضوب بریتیش پترولیوم، مقتول کنسرسیوم، و منفور عوامل کودتای «کارتر ـ برژینسکی!»
<< بازگشت