شبِ اورمزد!
شب اورمزد آمد
از ماه دی،
ز گفتن بیاسای
و بردار می
(شاهنامۀ
فردوسی)
همانطور که
انتظار میرفت در آستانة جشنهای شب یلدا،
شیپورهای فارسیزبان آنگلوساکسون، همصدا با لات و آخوند یا بهتر بگوئیم «شیعیهای
هولیوود» نسبت به برگزاری این جشنها هشدار دادهاند:
«[...] کاربران شبکههای
اجتماعی با انتشار تصاویر کشتهها و بازداشتیهای اعتراضات نوشتهاند که عقیدهای
به برگزاری مراسم شب یلدا ندارند [...] امسال مراسم یلدا با ایام عزاداری فاطمیه
همزمان شده [...] و ...»
منبع:
توئیترهای بیبیسی، مورخ 20 و 21 دسامبر
سالجاری
جای تعجب نیست! بیبیسی به عنوان سخنگوی استعمار بریتانیا
وظیفه دارد دامنۀ حماقت و توحش و ابتذال را هر چه بیشتر گسترش دهد و در این عرصۀ
الهی، چه ابزاری بهتر از شیعیجماعت که تحول اجتماعیاش
در قرن هفتم میلادی، و در رسم و رسوم بادیهنشینان
متجاوز مسلمان متوقف شده، و هرگز
به ذهن منجمداش خطور نخواهد کرد که برای گرامیداشت یاد عزیزان از دست رفته میتوان
جشن بر پا کرد، فرودستان را در این جشن سهیم نمود و «آخوندبازی»
را به زبالهدان تاریخ سپرد!
ایران به
روزگارِ تجدّد چه داشت کم
گر لوثِ شیخِ مفتخور و
روضهخوان نبود؟
(عارف قزوینی)
به گواهی تاریخ
معاصر کشورمان، به ویژه پس از قلعوقمع
سرداران مشروطه، همین بساط آخوندبازی است
که ملت ایران را به افلاس انداخته و دکان استعمار را رونق بخشیده. محفل نفرتفروش «شیخوشاه» نیز از قضای روزگار
موجودیتاش در گرو همین سیاست ایرانستیز و اسلامنواز است. و این
روزها که اربابان اسرائیلی و آنگلوساکسوناش به افلاس افتادهاند مسلماً برای محفل
«شیخوشاه» و اربابان سنتیاش روزهای تلخ و غمانگیزی است. از اینرو همگی ـ از چپنما تا راستافراطی و گویا «آریائیتبار»
ـ دست در دست حکومت مرگپرست ملایان، به اجماع رسیدهاند، همه به
این امید که جشن اقوام ایرانی به حاشیه رانده شود. روند تحریم جشن هم شناخته شده است.
ابتدا «جشن»
را با شادی و خوشحالی و «رضایت از وضع موجود» در ترادف قرار میدهند! سپس با تکیه
بر پیامد وحشیگریهای صاحب قلادة آمریکائیشان در ایران، به این نتیجۀ «شکمی» میرسند که، «با این اوضاع اسفبار چه جائی برای جشن و شادی
باقی مانده؟!»
یادآور شویم،
جشن اجرای یک مجموعه مراسم است که در عرصة غیررسمی، در خانواده و یا در جامعه، و در عرصۀ رسمی، توسط دولت و نهادهای دولتی اجرا میشود. ولی به دلیل استقرار حکومت توحش ملایان در
کشورمان، جشنهای ایرانی در ردة منهیات چماقداران و چپنمایان
قرار گرفته. برای چماقدار، این جشنها «باطل»، و برای چپنما «بورژوائی» و پوسیده و کهنه
است! چرا که این نوع مراسم، نه با دین و مقدسات و خرافات و تعلقات و تعصبات
و سکسایسم چماقدار همسوئی نشان میدهد، نه میتواند
«سنگر متعفن» چپنمائی و حزبپرستی و هواداری از استبداد به اصطلاح «کارگری» را
رونق بخشد. در نتیجه فدائیان «سنگ قبر شاملو»، و سرسپردگان مکتب والای پدوفیلی و تفکیک جنسیتی
و تعدد زوجات، از شیعی و نوشیعی دستدردست
هم سر در آخور گلهپروری و جمعپرستی و شیطانسازی گذاردهاند، همه به این امید که سلطۀ استعمار را بر ملت ایران
تداوم بخشند، و سفرة اربابانشان رنگینتر
شود.
ولی کیست که
نداند منبع ایجاد ترادف میان فعالیت هنری و «خوشحالی و شادی و رضایت از وضع موجود»،
همان فاضلاب آنگلوساکسونهاست. و کیست
که نداند جشنهای اقوام ایرانی،
با سیاستهای بینالملل گورستانپرستان در تضاد قرار میگیرد؛ سدی است نفوذناپذیر در برابر اجرائی شدن طرح
استعماری «جهان اسلام»، یا بهتر بگوئیم «اتحاد جماهیر نوکری!»
<< بازگشت