شنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۴


میرنوروزی پسامدرن!
...
سایت بی‌«طرف»، بی«نظر» و سی«طرف»، یعنی همان بی‌بی‌سی، می‌نویسد: به راه انداختن «مير نوروزی» يکی از آئين‌های رايج بوده. حکایت مير نوروزی اين است که در پنج روز آخر سال اداره و فرمانروائی شهر را که به طور معمول در دست حکام است، خلاف آمد عادت به فردی از پائين‌ترين قشرهای اجتماعی می‌سپردند و او نيز چند تن از مردم عوام را به عنوان خدم و حشم و عامل خود انتخاب می‌کرد و فرمان‌های شداد و غلاظ عليه ثروتمندان و قدرتمندان می‌داد.

آنها نيز در اين پنج روز حکم او را کم و بيش مطاع می‌دانستند و تنها در موارد پولی به چانه زدن می‌پرداختند. پس از آن پنج روز نيز مير نوروزی مطابق سنت از مجازات معاف بود و هيچ کس از او بازخواست نمی‌کرد که چرا در آن مدت پنج روز چنين و چنان کرده است. حافظ در اين بيت به عمر کوتاه آدمی، عمر کوتاه گل و عمر کوتاه سلطنت مير نوروزی اشاره دارد:
سخن در پرده می‌گويم چو گل از غنچه بيرون آی
که بيش از پنج روزی نيست حکم مير نوروزی

طبق معمول سایت «بی‌طرف»، قسمتی از واقعیت را بیان کرده. واقعیت این است که حدود هشتاد سالی است که آئین «میر نوروزی» گریبانگیر ملت ایران شده و ملت از چالة «این میر» به چاه «آن میر» فرو‌می‌افتد. و هربار میر سفاک‌تری نصیبش می‌شود. از سردسته فوج قزاق تا احمدی نژاد، ملت ایران فقط «میر» داشته، میر نوروزی، با حکم استعمار.

البته بعضی از این میرها را «فرهیخته» می‌خواندند، چون کوره سوادی هم داشتند و به قول دکتر «تساهل» حرمسرادار ساکن لندن، از نخبگان سرباز گیری می‌کرده‌اند! دقیقاً مثل همین خاتمی خودمان.
خاتمی، «میر» فرهیخته‌ای است که اصلاً نمی‌فهمد چه می‌گوید. خاتمی در سخنرانی‌تاریخی‌اش در نشست شورای منطقه‌ای ادیان، با استفاده از شیوه وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها، ناهنجاری‌های موجود در جهان را که بر اساس جنگ مذاهب به راه افتاده، به تقدس زدائی نسبت می‌دهد. به گفته خاتمی، «ریشه جنگ‌ها، درگيري‌ها و خشونت‌ها در طول تاريخ ناشي از انكار و يا غفلت از امر قدسي است.» اگر مهملات «میر نوروزی سابق» را بپذیریم، باید قبول کنیم که جنگ‌های صلیبی، که نام منفور خود را از سمبل مقدس مسیحیت گرفته‌اند، به دلیل، «غفلت کلیسا از امر قدسی» صورت پذیرفته! یا فاشیست‌ها،‌ به دلیل «غفلت از امر قدسی»، اردوگاه‌های مرگ بر پا کرده بودند. و کلیسا، بخصوص کلیسای کاتولیک، به دلیل «غفلت از امر قدسی» صمیمانه با فاشیست‌ها همکاری کرده! از اینجا نتیجه می‌گیریم که صلیبیون، فاشیست‌ها و کلیسا، سکولار بوده‌اند! مگر جدیداً دکتر سرکوب نفرمود، دین سکولار هم داریم؟ پس کلیسای سکولار هم داریم و مذهب غیر مذهبی هم داریم! ولی گرفتاری خاتمی، این است که جهان سکولار «روحش قدسی زدا است»، باعث ناراحتی انسان می‌شود! «روح جهان سکولار» را البته فقط خود خاتمی می‌شناسد! خاتمی می‌گوید: «و در جهان سکولار، انساني كه فطرتاً برخوردار از امر قدسي است، دچار تضاد مي‌شود و اين تضاد تمام شخصيت او را به نابودي مي‌كشاند.»

همین خاتمی، در شروع سخنانش تاکید داشت که اعتقاد به «مبداء قدسی برای آرامش، آسایش و ...کافی است» ، ولی در این مرحله، از بس پرت و پلا گفت، هم خود ایشان، و هم حاضران، فراموش کرده‌اند چه‌ها گفته شده، در نتیجه، «انسان معتقد به امر قدسی»، که قبلاً حالش خیلی هم خوب بوده ناگهان، دچار تضاد شده تمام شخصیتش نابود می‌شود! از این مطلب باید نتیجه گرفت که خاتمی هم که دچار تضاد شده، تمام شخصیت نداشته‌اش نابود شده، ولی، نه چنین نیست، اشتباه می‌کنید! رسانه‌های استعمار، برای خاتمی چنان در شیپور می‌دمند، که اگر انسانی باقی مانده باشد، نابود می‌شود! و خاتمی به عنوان «میر نوروزی سابق» به انجام وظایف مقدسش ادامه می‌دهد. و زمینه را برای پرت و پلاگوئی فعله استعمار در ایران آماده نگاه ‌می‌دارد.

نظریه پردازان استعمار جدیداً کشف کرده‌اند که نیچه هم پسامدرن بوده! یعنی فیلسوف مدرنیته، پسا‌مدرن بوده. تعجب نکنید، وقتی یکی از متفکرین ساواک کشف می‌کند که هایدگر نازی بوده و در نتیجه فلسفة هایدگر فاشیستی است، سارتر هم چون صهیونیست بوده، فلسفة سارتر هم صهیونیست بوده، می‌توان تاکید کرد که نیچه هم پست مدرن است! و می‌توان گفت که افلاطون هم ارسطو بوده! کانت هم دکارت بوده! چه اشکالی دارد؟

در راستای همین پرت و پلاگوئی است که بعضی از «فلاسفه و بزرگان» ایران اسلام زده، کشف کرده‌اند که« نوروز جشن طبیعت است!» یعنی جمشیدی نیست و به جمشید، بنیانگزار اسطوره‌ای نوروز هیچ ارتباطی ندارد! و ائمه اطهار هم نوروز را جشن می‌گرفته‌اند!! ‌چون نوروز جشن طبیعت است. و در این روز خداوند تبارک و تعالی، برای طبیعت لباس و کفش و جوراب نو می‌فرستد! و در مناطق سردسیر هم، که هنگام تحویل سال یک متر برف به زمین نشسته و همه جا یخ زده، نوروز، جشن طبیعت است،‌ منتها با یخ! یعنی خداوند تبارک و تعالی، پولش نرسیده برای طبیعت، در این مناطق، کفش و لباس نو تهیه کند! در نتیجه، بعضی مناطق طبیعت، نوروزشان را در برهنگی و سرما جشن می‌گیرند. با تساهل و تسامح! تساهل و تسامح در همه مسائل «جایز است». باور نمی‌کنید؟ از صافی گلپایگانی بپرسید، خواهد گفت که پرت و پلاگوئی، بر خلاف استفاده از مواد محترقه در چهارشنبه سوری، از مصادیق لهو و اسراف نیست! یعنی «جایز» است.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت