چهارشنبه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۵


جنگ برای جنگ!
...
برژینسکی، پادوی امنیتی کارتر را همه به یاد دارند. بخصوص، آنروز که در کنفرانس الجزایر، با مهدی بازرگان، از موفقیت برنامه سیا در ایران، قهقهه می‌زد. برژینسکی دوباره پریده وسط صحنه و پیشنهاد عادلانه‌ای داده که خبرپراکنی ایرنا هم با کمال میل آنرا بازتاب داده. برژینسکی می‌گوید، دارو دسته بوش، حال که دارند کاخ سفید را ترک می‌‌کنند، یک جدول زمانبندی شده برای خروج ارتش آمریکا از عراق نیز بدهند. که این جنگ نه بازنده داشته باشد نه برنده!

در واقع، این نظریه‌ای اساسی جهت ایجاد بحران همه جانبه در منطقه است: خروج ارتش اشغالگر از عراق، در شرایطی که هیچ نهادی برای حفظ نظم و امنیت وجود ندارد. مرحله دوم را نیز خانم مادلن البرایت، پادوی دموکرات‌ها مشخص می‌کنند. لازم به تذکر است که البرایت همان کسی است که جنگ داخلی و تجزیه یوگسلاوی را، با همکاری سوسیالیست‌های فرانسه و محافظه کاران آلمان و انگلیس سر و سامان داد؛ تخصص‌ ایشان زمینه سازی جنگ‌های قومی و درگیری‌های قبایل است! خانم البرایت می‌گویند، شیعه‌ها پس از هزار سال به قدرت دست یافته‌اند و در کوتاه مدت، دموکراسی در کار نخواهد بود، قدرت‌های استبدادی مستقر شده، و جنگ میان شیعه، سنی، مسلمان، مسیحی و یهودی غیر قابل اجتناب خواهد بود!

همة این حکایت یعنی، شرایط ایده‌آل غرب در منطقه! به عبارت دیگر، آمریکا از منطقه می‌رود، ولی باید کاری کند که منافع‌اش بیشتر شود. چون از یک سو تمام منطقه در شرایط جنگی قرار می‌گیرد و صاحبان صنایع نظامی یعنی اربابان حاکمیت آمریکا، فروش بیشتری خواهند داشت، و از سوی دیگر، به شرط آنکه تنگه هرمز باز بماند، این جنگ‌ها می‌توانند دهه‌ها ادامه یابند، چون منافع آمریکا و شرکا را تامین می‌کنند. البته تامین نفت مجانی در ازاء جنگ را، حاکمیت مزدور ایران تضمین کرده و جای هیچ نگرانی نیست!

وقتی در انتخابات انگلیس، حزب کارگر بر سر کار آمد، و قرار شد «حماسه‌ای» هم در ایران ساخته شود، سردار اکبر، «دکتر تیمسارسرلشگر محسن رضائی»، را از سپاه، به مجمع تشخیص مصلحت پرتاب کردند، «تیمسار رضائی» چنین گفت: «همه چیز سر جای خودش است، من هم به کار فرهنگی می‌پردازم!» اکنون هم در عراق همه چیز سر جای خودش است، آمریکا می‌تواند، به کار فرهنگی مشغول شود! و مقتدی صدر هم به امور سیاسی!

صحبت از جنگ بدون بازنده و برنده، جدید نیست، قبلا در مورد جنگ ایران و عراق هم این صحبت مطرح شده بود. آن روزها، میرحسین موسوی، استادیار بی‌مایة دانشکدة معماری دانشگاه ملی ـ که به دلیل بی‌لیاقتی از بسیاری دفاتر معماری اخراج شده بود ـ نخست وزیر ایران بود. آقای مهندس که نوچه‌های بی مایه‌تر از خود را نیز بر خوان یغمای ملت ایران نشانده بود، در سخنرانی‌ قبل از خطبه‌های نماز جمعه، از پیشنهاد آمریکا جهت جنگ بدون برنده و بازنده شدیداً ابراز نارضایتی کرد. نخست وزیر روح الله خمینی پنداشته بود که جنگ هم، مثل خیمه شب‌بازی «انقلاب پرشکوه»، باید آنقدر ادامه یابد، که شاه برود و دار و دسته اراذل و اوباش بازار تهران برنده شوند. جای تعجب نیست، استعمار مهره‌هایش را همیشه، از میان بی‌مایه‌ترین و پست‌ترین‌ها بر‌می‌گزیند. همچنان که مهره‌های حاکمیت آمریکا نیز از میان سفله‌ترین‌ها هستند. این چنین است که «نخبگانی که در راس امور» قرار می‌گیرند، همیشه زبان یکدیگر را به خوبی درک می‌کنند.

اکنون نیز مقتدی صدر پیام برژینسکی را به خوبی دریافته، صریحاً خواهان ارائه جدول زمانبندی شده برای خروج نیروهای آمریکا از عراق شده است! عراق غارت شده، عراق ویران شده، در آستانه جنگ داخلی است و منطقه می‌رود که در دامان بن‌لادن‌ها، الزرقاوی‌ها و دیگر مزدوران سیا رها شود، مقتدی صدر هم می‌خواهد، ارباب جان سالم از مهلکه بدر ببرد، در نتیجه، همان مهملات برژینسکی را طوطی‌وار تکرار می‌کند: نه برنده، نه بازنده، آمریکا و انگلیس بروند، ما تخریب و چپاول را خودمان ادامه می‌دهیم.

اگر نارضایتی مضحک جناب مهندس موسوی، در نماز جماعت دانشگاه تهران، ناشی از بی‌اطلاعی ایشان از سیاست‌ جهانی بود، مقتدی صدر، گویا خوب فهمیده که حاکمیت آمریکا فقط یک «سیاست» دارد: بالا بردن بودجة نظامی، ایجاد تشنج در مناطق حساس در جهان، و پرکردن جیب صاحبان صنایع نظامی. به عبارت دیگر، هدف از جنگ، فقط خود جنگ است.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت