...
روزی که سروش در کانون توحید لندن، به جهانیان اعلام کرد، یکی از شاخصهای مدرنیته «ورود اخلاق به عرصه سیاست بود!» فکر نمیکردم، کاندی رایس هم با مقنعه پای منبرش نشسته و نت بر میدارد!
سخنان گهربار نظریه پرداز فاشیسم، که مهملات پسامدرنهای اروپا را طوطیوار تکرار میکند، بسیار مورد پسند پادوهای صاحبان صنایع نظامی آمریکا قرار گرفته. مثلاً اگر «یورگن هابرماس» این حرف را زده بود، چنین استقبالی از آن نمیشد. سخنان امثال سروش، نراقی و دیگر «متفکران بزرگ معاصر جهان!» این حسن را دارد که، در حد خود آنان است، یعنی وقاحت، رذالت، گستاخی، بیمایگی، اطاعت و اسارت را، همه یکجا دارد. و همین مجموعه است که به مذاق کارگزاران در کاخ سفید و «تن داونینگ ستریت»، این چنین شیرین و گواراست. هانتینگتون و دیگر توجیه کنندگان قدرت در غرب، هرگز در این حد نمیتوانند سقوط کنند. این «هنر» نزد ایرانیان است و بس. و مورد استفادهاش را هم، استعمار داند و بس!
روز اول آوریل، در ساعت 11و بیست و شش دقیقه به وقت گرینویچ، سایت بیبیسی اعلام کرد، «رایس جنگ عراق را جنگی اخلاقی توصیف میکند!» اول فکر کردم دروغ آوریل است. ولی بعد که شرح مشروح سخنان گهربار وزیر امور خارجه «ولایات متحد» را خواندم متوجه شدم هیچ شوخیای در کار نیست. رایس فرموده: «آمریکا با دشمنی مواجه است که هیچ شباهتی با دشمنان قبلی ندارد. دشمنی که هدف آن کشتن است».
در اینکه آمریکا برای چپاول و به راه انداختن جنگ، نیازمند دشمن است، شکی نیست. این را همه میدانند. چندین سال قبل هم، برای اینکه زیاد دور نرویم، در آمریکا، صاحبان صنایع نظامی کشف کردند که «دموکراسی» در ویتنام در خطر است. بقیه حکایت و فرار مفتضحانة ارتش عدالت گستر و دموکراسی پرور آمریکا را هم کسی فراموش نکرده!
تا آنجا که به یاد دارم، آن زمان هم جریان بر سر «اخلاقیات» بود، البته نوع خاصی از اخلاقیات. آنزمان «دموکراسی» شرف و ناموس آمریکا بود! ناموسی که مرتب از جانب کمونیستها مورد تجاوز قرار میگرفت! به همین دلیل، بمبهای خوشهای و دیگر مواهب دموکراسی را ریختند بر سر غیر نظامیان ویتنام، تا بدانند و آگاه باشند که «حضور» آمریکا لازم است!
سخنان گهربار نظریه پرداز فاشیسم، که مهملات پسامدرنهای اروپا را طوطیوار تکرار میکند، بسیار مورد پسند پادوهای صاحبان صنایع نظامی آمریکا قرار گرفته. مثلاً اگر «یورگن هابرماس» این حرف را زده بود، چنین استقبالی از آن نمیشد. سخنان امثال سروش، نراقی و دیگر «متفکران بزرگ معاصر جهان!» این حسن را دارد که، در حد خود آنان است، یعنی وقاحت، رذالت، گستاخی، بیمایگی، اطاعت و اسارت را، همه یکجا دارد. و همین مجموعه است که به مذاق کارگزاران در کاخ سفید و «تن داونینگ ستریت»، این چنین شیرین و گواراست. هانتینگتون و دیگر توجیه کنندگان قدرت در غرب، هرگز در این حد نمیتوانند سقوط کنند. این «هنر» نزد ایرانیان است و بس. و مورد استفادهاش را هم، استعمار داند و بس!
روز اول آوریل، در ساعت 11و بیست و شش دقیقه به وقت گرینویچ، سایت بیبیسی اعلام کرد، «رایس جنگ عراق را جنگی اخلاقی توصیف میکند!» اول فکر کردم دروغ آوریل است. ولی بعد که شرح مشروح سخنان گهربار وزیر امور خارجه «ولایات متحد» را خواندم متوجه شدم هیچ شوخیای در کار نیست. رایس فرموده: «آمریکا با دشمنی مواجه است که هیچ شباهتی با دشمنان قبلی ندارد. دشمنی که هدف آن کشتن است».
در اینکه آمریکا برای چپاول و به راه انداختن جنگ، نیازمند دشمن است، شکی نیست. این را همه میدانند. چندین سال قبل هم، برای اینکه زیاد دور نرویم، در آمریکا، صاحبان صنایع نظامی کشف کردند که «دموکراسی» در ویتنام در خطر است. بقیه حکایت و فرار مفتضحانة ارتش عدالت گستر و دموکراسی پرور آمریکا را هم کسی فراموش نکرده!
تا آنجا که به یاد دارم، آن زمان هم جریان بر سر «اخلاقیات» بود، البته نوع خاصی از اخلاقیات. آنزمان «دموکراسی» شرف و ناموس آمریکا بود! ناموسی که مرتب از جانب کمونیستها مورد تجاوز قرار میگرفت! به همین دلیل، بمبهای خوشهای و دیگر مواهب دموکراسی را ریختند بر سر غیر نظامیان ویتنام، تا بدانند و آگاه باشند که «حضور» آمریکا لازم است!
حیف! امروز دیگر کمونیستها نیستند، ولی وظیفة مقدس واژهای به نام «اخلاقیات» را کسی باید بر عهده گیرد. امروز، حکایت شرف و ناموس نیست، حکایت «اخلاقیات» است! اخلاقیاتی که به عرصه سیاست وارد شده، و از اینجا نتیجه میگیریم که رایس بانی «مدرنیته» مورد اشاره سروش است! چون با کلام سروش بود که «اخلاق» پای به عرصه سیاست گذارد! این واژة اخلاق هم مانند اسلام است. هرکس هر جور بخواهد آن را تفسیر میکند. ولی هیچکس، از جمله کاندی رایس، این «اخلاق» را توضیح نمیدهد، در واقع، کدام اخلاق؟ کاندی رایس خودش هم نمیداند، چه میگوید. حسن فاشیسم در همین است: استفاده از مفاهیم گنگ، جهت مخدوش کردن مرزها. از برکت همین شیوه است که میتوان جنایات و غارت اشغالگران عراق را «اخلاقی» توصیف کرد. از برکت همین شیوه است که میتوان، بنلادنها و الزرقاویها را حمایت کرد، تا در اماکن عمومی بمبگذاری کنند. از برکت همین شیوه است که میتوان، برای مبارزه با تروریسم، یعنی همان «جنگ اخلاقی»، تقاضای افزایش بودجه نظامی از کنگره کرد. به عبارت سادهتر، معنای واژة «اخلاق»، همان پرکردن جیب صاحبان صنایع نظامی است.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت