...
در بسیاری از وبلاگهایم اشاره کردهام که حکومت دستنشانده «خود برانداز» است، به این ترتیب که پس از دریافت امر براندازی، حکومت، خود دست به کار میشود. در مورد حکومت ایران، خارج از هیاهوی رسانههای غرب، تلاش حکومت برای براندازی در جبهههای مختلفی آغاز شده. و پیشتر هم نوشته بودم که براندازی از سوی ساواک سازمان داده میشود ـ که سازمانی است جهت حفظ منافع استعمار در ایران. ساواک همزمان، شایعه پراکنی، ارعاب و تحریک افکار عمومی را با بهرهگیری از رسانههای دولتی سازمان میدهد. و از سوی دیگر، نفوذیهای ساواک در سازمانها و مراکز دولتی و دانشگاهها رهبری شورش و نافرمانی عمومی را عهدهدار میشوند. دانشگاهها مکان ایدهآل برای ایجاد شورش و گسترش آن به عرصة اجتماعاند. به همین دلیل نخستین تلاش حکومت جمکران، جهت «خودبراندازی» از کوی دانشگاه آغاز شد و سپس به دانشگاه کشیده شد، ولی ناکام ماند! دلیلش را هم پیشتر عنوان کردم. براندازی در ایران نیازمند موافقت همسایة شمالی است. کمونیست، یا غیرکمونیست تفاوتی ندارد. تغییرات در مرز روسیه، بدون توافق با حاکمیت این کشور امکانپذیر نیست. و پس از پایان جنگ سرد، فراهم کردن زمینة کودتا در ایران کاری بس دشوار شده!
راه دیگری که استعمار در برابر دست نشاندة خود قرار میدهد، زمینهسازی کودتا و تهاجم نظامی جهت تحکیم سرکوب و چپاول است. تاکنون ناکامی این تلاش به تعویض یک فرماندة نیروی هوائی ارتش، و سقوط چندین هواپیمای حامل سران و کادرهای سپاه پاسداران انجامیده. اگر استعمار اینچنین به براندازی اشتیاق نشان میدهد به این دلیل است که هر براندازی، زمینة سرکوب و نابودی نیروهای «ضداستبداد» را فراهم میآورد، هر براندازی میتواند زمینهساز براندازیهای دیگر شده، و نهایت امر «سرکوب» مردم را تشدید کند. نگاهی به تاریخچة ننگین حکومت جمکران شاهدی است بر این مدعا. براندازی 22 بهمن، سرکوب زنان، کشتار در کردستان، خوزستان وگنبدکاووس؛ توقیف روزنامهها و اعدام روزنامهنگاران، سپس اشغال صوری سفارت آمریکا، که از طریق آن جان تازهای در کالبد سرکوب دمیدند، و زمینهساز تحریم اقتصادی، توقیف دارائیهای ایران و نهایتاً جنگ با عراق شد. و به همین ترتیب، جنگ با عراق نیز خود سرکوبها را شدت بخشید. این دور باطلی است که حکومت جمکران برای حفظ منافع اربابانش بر ملت ایران تحمیل کرده. هر چند که در بسیاری از این موارد گروهی از «همه جا بیخبر» هم به عنوان سیاهی لشکر پای به تلة ساواک میگذارند، همانطور که گفته شد، این ساواک ایران است که نقش اصلی را در اجرای این توطئهها ایفا میکند. مراجعه شود به گزارشهای تصویری فرانس پرس از تظاهرات در برابر سفارت آمریکا در سال 1980. بسیاری از تظاهرکنندگان میپنداشتند که اشغال سفارتخانه پیروزی بزرگی بر امپریالیسم جهانخوار است، حال آنکه تظاهرکنندگان محترم همچنان که با مشتهای گره کرده شعار میدادند، در حال بلعیده شدن توسط همان امپریالیسم بودند. شاید آنها که 27 سال پیش اینچنین سادهلوحانه در تلة استعمار افتادند، امروز بتوانند مسائل را با روشن بینی بیشتری بنگرند.
امروز حکومت مزدور اسلامی، پس از منتفی شدن تهاجم نظامی و ناکامی در تلاشهای کودتا، تمام سعی خود را در جهت ایجاد شورش در دانشگاه متمرکز کرده. و نهضت منفور آزادی و شاخه دانشگاهیاش، «دفتر تحکیم وحدت» نیز نقش عمدهای در سازماندهی این شورش بر عهده گرفتهاند. گزارشهای رسیده از بزرگداشت روز 16 آذر در ایران حاکی از این است که «تحکیم وحدت»، و گروههای چپ، هنوز در مورد چنین شورشی به توافق نرسیدهاند. به عبارت دیگر، ائتلاف شوم «چپافراطی و راستافراطی» که در سال 1357 رخ داد هنوز محقق نشده. و فعلاً «چپیها» با شعار «یزدی برو گمشو»، از «تحکیم وحدتیها» استقبال کردهاند. هرچند که «فرخ نگهدار» برای شنیدن سخنرانیهای بیسرو ته محمد خاتمی به مسجد لندن مشرف شده و تحلیل آبدوغ خیاریای هم از جنگ ویتنام و فرهیختگی خاتمی به عمل آورده بود. گویا هنوز پیام «رهبر» فدائیان اکثریت در تهران دریافت نشده! و یا «مذاکرات» به بن بست رسیده باشد! پس تا مشخص شدن نتیجة مذاکرات، بازگردیم به 16 آذر، از زبان مهرنیوز خودمان!
تبلیغات براندازانه توسط حکومت جمکران روز به روز شدت بیشتری مییابد! امروز، حتی مهرنیوز در مورد جنبشهای دانشجوئی که نظامهای فاشیستی را در جهان سرنگون کردهاند، البته به زعم مهرنیوز، فراوان داد سخن داده! و تلویحاً با خواهش و تمنا از دانشجویان تقاضا کرده به مبارزه با استعمار برخیزند! ظاهراً فراموش کرده که 27 سال پیش روح الله خمینی چه سیلی محکمی به استعمار زد! مهر نیوز، با نثر شیوای مکتب مؤتلفه، و با لحن «انقلابی و ادیبانه» به تشریح رخداد 16 آذر و جنبشهای دانشجوئی جهان پرداخته، و به همین دلیل هم، کل مطلب بسیار مضحک از آب در آمده است!
می دانیم که وقایع تأسفبار روز 16 آذر در ایران به قصة «نبرد بیامان با استعمار» تبدیل شده و هر سال نیز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد. وقایعی که در سال 1332، به مرگ سه دانشجو در دانشگاه تهران منجر شد، همواره از زاویة نبرد «فریدون» علیه «ضحاک» بررسی شده، و به این ترتیب جنبه حماسی به خود گرفته، و امروز هیچ تحلیل واقعگرایانهای از آن نمیتوان ارائه داد. چرا که تقدیس و تقدس «شهدا»، مانع از نگاه واقعگرایانه میشود. احساساتی که قتل دانشجویان بیدفاع بر میانگیزد پردهای است در برابر واقعگرائی. حال ببینیم روز 16 آذر سال 1332 چه گذشت؟
روز 18 آذرماه 1332، قرار بود ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت ایالات متحد، به ایران بیاید. سه ماه و اندی از کودتای 28 مرداد میگذشت، و ملت ایران طعم تلخ شکست و تحقیر را فراموش نکرده بود. روز 14 آذرماه، دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به مسافرت نیکسون و ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس به ایران تظاهرات میکنند، روز 15 آذرماه، این تظاهرات از دانشگاه به خیابان کشیده میشود. و از آنجا که وزارت کشور مجوزی جهت برگزاری تظاهرات صادر نکرده، مامورین انتظامی وظیفه دارند، از تظاهرات ممانعت کنند. این اجرای قانون است. در نتیجه نظامیان با تظاهرکنندگان درگیر میشوند. نتیجة آنکه، فردای همانروز، نظامیان در اطراف دانشگاه مستقر میشوند. و در ساعت ده صبح، چند نظامی جهت شناسائی دانشجویانی که به آنان بیاحترامی کردهاند، وارد دانشکدة فنی میشوند. دانشجویان سر کلاساند. و نظامیان باید به یک یک کلاسها سر زده، «توهین کنندگان» فرضی را بیابند. ولی زنگها زودتر از موعد مقرر به صدا در میآید، تا امکان آشوب فراهم شود. جمع دانشجویان در برابر نظامیان قرار گیرد و کار به جائی برسد که میباید. دانشجویان شعار دهند و با نظامیان درگیر شوند. و حین درگیری است که سه دانشجو به قتل میرسند. ولی مهر نیوز معتقد است زنگها زودتر از موعد به صدا درآمد تا درگیری ایجاد نشود!
برای کسانی که پس از پنجاه سال، هنوز ملت را احمق پنداشتهاند، لازم است یادآور شویم، حتی در کشورهای دموکراتیک نظامیان و نیروهای ضدشورش وظیفه دارند تظاهرات غیرمجاز را مانع شوند. در این کشورها، توهین به نظامیان و مأمورین دولت جرم است، و درگیری فیزیکی با آنان منجر به ضرب و جرح و قتل شده، و مأمور انتظامی هرگز مجرم شناخته نخواهد شد. این مسئله مربوط به کشورهای دموکراتیک است. حال باید دید چرا در کشور استعمارزدهای چون ایران، دانشجو به خود حق میدهد قانون شکنی کرده، به مأمور دولت توهین کند و با نیروی نظامی و انتظامی درگیر شود؟! چون نیکسون و دنیسرایت به ایران میآیند؟ به این عمل ابلهانه «جنبش دانشجوئی» میگویند؟ مگر «مک فارلین» که به ایران آمد، دانشجویان اعتراض کردند؟ مگر ملاقات لاریجانی با «نیک براون» که زمینه ساز انتصاب محمد خاتمی شد، اعتراضی به همراه داشت؟ مگر همین «نیک براون»، در زمان خاتمی به سفارت انگلیس در ایران منصوب نشد؟ چرا کسی به چنین «توهین» مستقیمی به ملت ایران اعتراض نکرد؟ مگر انتصاب خاتمی کودتا نبود؟ چگونه است که جنبش دانشجوئی ایران هم مانند مبارزات فدائیان اسلام وظایفشان «فصلی» است؟ فدائیان اسلام هم پس از ترور منصور، دست از مبارزه برداشتند. گویا با ترور منصور، پیروزی فدائیان اسلام تامین شده، به اهداف خود رسیده بودند، چون هویدا نخست وزیر شد! جنبش دانشجوئی ایران هم فقط از مسافرت نیکسون و دنیس رایت خوشش نیامده بود! یکنفر هم معلوم نیست به دستور چه کسی، زنگها را زودتر به صدا در آورده بود که درگیری ایجاد شود، و سه دانشجو هم کشته شوند! چه بهتر! با استفاده از این سه کشته، هم میتوان به حماسة کربلا نقب زد، هم به اسطوره ضحاک و فرزندان کاوه! نیم قرن استفادة تبلیغاتی استعمار از این سه کشته، دهها هزار کشته بر جای گذارده. این است فواید اسطوره آفرینی! ایجاد روند فزایندة آفرینش اسطوره. به همین دلیل است که مهرنیوز خواهان تداوم حماسه 16 آذر شده، می نویسد:
«[...] جنبش دانشجوئی ایران که یکی از دیربازترین جنبشهای دانشجوئی در دنیاست میراث دار خاطرات[...] بسیاری است که سر آمد آنها روز 16 آذر 32 بوده و این میراث عظیم از دانشجوئی به دانشجوی دیگر و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و مسئولیت نسل بعدی را سنگینتر کرده است[...]جدای از تفکرات متنوع دانشجویان معترض[...] 16 آذر را باید روز استقلال خواهی روز استعمارستیزی، روز مبارزه با ظلم، روز قیام بر علیه خودکامگی، روز دو صدائی، روز شکست انحصار و روز خواست عمومی دانست»
البته منظور از «خواست عمومی»، همان «خواست استعمار» و «باور» ساده لوحان است! چرا که روابط میان کشورها و توازن قوا را با «شورش» نمیتوان تغییر داد. همچنان که 16 آذر، منجر به نتیجه مطلوب استعماری گردید. یعنی ایجاد دور باطل شورش، سرکوب، شورش. و هر بار شورشها وسعت یافتند، و سرکوبها وحشیانهتر شدند. آخرین بار، محاصره دانشگاه توسط ماموران توحش جمکران جهت «انقلاب فرهنگی» بود! به یاد داریم کدام گروهها زمینهساز شورش بودند و اکنون نیز در خارج از مرزها دانشجویان را هم اینان به شورش تشویق میکنند! و از این روست که مهرنیوز، شورش و «قانون شکنی» را وظیفة دانشجویان شمرده، و این «مسئولیت عظیم» را به آنان واگذار میکند! اگر کسی در کشور استعمارزدة ایران شورش نکند، مزدوران استعمار چگونه میتوانند سرکوب کنند؟ بله! شورش اگر برای دانشجو جماعت «افتخار مرگ و اسارت» میآفریند، دکان مزدوران استعمار را همزمان رونق میبخشد. به همین دلیل است که استعمار هدف مبارزة سیاسی را در بطن جامعة ایران، نه پیروزی، که «مرگ» تعیین میکند. به همین دلیل است که مزدوران استعمار شورش و هرج و مرج را همان «مبارزة سیاسی» قلمداد میکنند! و به همین دلیل است که مهرنیوز، چندین هندوانه زیر بغل دانشجویان گذارده، دفاع از استقلال و مبارزه با استعمار و زورگوئی را به عهده آنان میگذارد! و به ناگهان وظائف نیروهای نظامی و انتظامی، احزاب سیاسی و دولت را دانشجویانی باید عهدهدار شوند که خود نخستین قربانیان استعمار و سرکوب مزدوران استعمارند؟ به گفتة مهرنیوز:
«دفاع از استقلال و مبارزه با استعمار و زورگوئی همیشه جزء اولویتهای آگاهان سیاسی و دردمندان جامعه بوده است و 16 آذر را میتوان به نوعی بارزترین نمونه دانشجوئی آن در تاریخ ایران به حساب آورد!»
البته «حساب» مهرنیوز از بعضی جهات درست است! اگر بتوان دانشجویان را به خیابانها کشید، و براندازی باشکوه 22 بهمن را تکرار کرد، اینبار، «ولایت فقیه»، نصیب ابراهیم یزدی، سحابی یا امیرانتظام خواهد شد! و روز از نو، سرکوب و چپاول از نو!
اگر به سیر تحولات براندازنه، از کودتای رضامیرپنج تا امروز نظر افکنیم، مشاهده خواهیم کرد که چنین امری کاملاً «منطقی» است. چرا که ابتدا، از طریق کودتا، تاج سلطنت قاجار به تاج سلطنت پهلوی تبدیل شد. سپس با براندازی22 بهمن، تاج زیبا و پوشیده از جواهرات، به تکه پارچهای به نام عمامه تبدیل گردید. و از آنجا که چپاول استعمار سرعت روز افزون دارد، رهبر آینده ایران، از همان تکه پارچه ناقابل هم محروم شده، سرش بیکلاه خواهد ماند! با این «حساب»، اگر 16 آذرهای دیگری هم در پی آید، بزودی «رهبر بدون سر» هم خواهیم داشت! و به یاد داشته باشیم که هرچه از تاج «سلطنت مشروع» فاصله گرفتهایم، چپاول و سرکوب استعمار، با قدرت بیشتری اعمال شده!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت