...
پس از استقرار کاردینال راتزینگر، که اخیراً همه ایشان را پاپ بندیکت شانزده مینامند. در واتیکان، جنگ زرگری تمام عیاری میان مسلمان، کاتولیک و آنگلیکان بر پا شده است. همانطور که در وبلاگ «گفتگوی سیر و پیاز» نوشتم، یهودیت، مسیحیت و اسلام همه ریشه در توحش و تحجر دارند. کافیست کتب مقدس این ادیان را مطالعه کنید تا به ابعاد توحش پی ببرید.
در مورد سابقة افتخارآفرین «واتیکان» نیز قبلاً نوشتهام، اینکه موجودیت کشوری به نام واتیکان، مدیون موسولینی باشد، خود «حدیثی است مفصل»! طی جنگ دوم جهانی کلیسا، به ویژه کلیسای کاتولیک از حامیان «رسمی» فاشیسم و فاشیستها بود و ماهیت فاشیستی خود را نیز هنوز محفوظ نگاه داشته. و اگر به تابعیت پاپهای 3 دهة اخیر، ژانپلدوم، و بندیکت شانزده، نظر افکنیم، خواهیم دید که اولی از کشور لهستان، و دومی از آلمان به واتیکان پای نهادهاند. و این امر کاملاً سیاسی است. هنگامی که یک لهستانی به عنوان پاپ برگزیده شد، در کشور لهستان خیمه شب بازی «لخ والسا» نیز آغاز شده و شرکت سهامی «سولیدارنوشک» با سرمایة ناتو به ثبت رسیده بود. و اگر به یاد داشته باشید، روحالله خمینی، بنیصدر و همراهان، تقریباً در همین دوره از کشور فرانسه در ایران تخلیه شدند.
وارد جزئیات نمیشوم، ولی فضای سیاسی به نفع اعضای ناتو به سرعت در حال شکل گیری بود، و اگر در حد ابتدائی فیزیک خوانده باشیم، میبینیم که تقویت جبهة ناتو به دلیل تضعیف جبهة مقابل یعنی اتحاد شوروی بود، که در تلة افغانستان گیر افتاده بود. چرا که دارودستة جیمی کارتر، یک جبهه جنگ مذهبی علیة کمونیسم در افغانستان به راه انداخته بودند، و طبیعی بود که جهاد مسلمانان به جهادعلیه کمونیست ها محدود نماند. به همین دلیل یک پاپ لهستانی وارد کشور واتیکان شد. و هنوز عرق ایشان خشک نشده، جنگ اسلام با مسیحیت نیز آغاز شد. به این ترتیب که یک تبعة ترکیه، به نام «علی اقصا»، به جان «پاپ نورسیده» سوءقصد میفرمایند، آنهم با چاقو! پس از هیاهوی تبلیغاتی بر سر این سوءقصد که با هدف تبلیغاتی صورت گرفته بود، اعلام شد که آن تبعة محترم ترکیه در زندان است، سپس اعلام شد که پاپ به دیدار ایشان رفته و عاقبت جناب علی اقصا آزاد شده، به میهن خود بازگشتند، و به محض رسیدن به ترکیه، دوباره دستگیر شدند، چون چاقوکشی فرموده بودند! و عاقبت معلوم شد که «علی اقصا» زمانی که در ایتالیا به جان پاپ سوءقصد کرده بود، طبق قانون ترکیه میبایست در زندان بوده باشد!!!
بله، «ملی ـ مذهبیها»، از یهودی تا مسلمان، از جنگ مذاهب تغذیه میکنند، و از این نظر حتی کفتاران و لاشخورها هم بر اینان شرف دارند، چرا که بدون در نظر گرفتن دین و مذهب جسد، به خوردن آن میپردازند. ولی «ملی ـ مذهبیها»، ابتدا باید از «پاکی و نجسی، حلالی و حرامی» آن اطمینان حاصل کنند! مبادا در آن دنیا خدای ابراهیم از حوری و غلمان محرومشان کند!
حال بازگردیم به واتیکان! ژانپل دوم، برای ریاست جمهوری «لخ والسا» تبلیغات فراوانی به راه انداخت، چون والسا نیز کاتولیک «مکتبی و متعهدی» بود. ولی در سال 1995، علیرغم تبلیغات پاپ، والسا نتوانست به ریاست جمهوری لهستان انتخاب شود، و در سال 2000 تنها یک درصد آراء نصیب کاتولیکهای مؤمن شد. چرا که تغییرات فراوانی در جهان رخ داده بود. اتحادجماهیر شوروی وجود نداشت و هیئت حاکمة فدراسیون روسیه حضور چشمگیری در کلیسای جامع مسکو داشتند. و همانطور که میدانید، اکثر روسها، یونانیان و اسلاوها ارتودوکساند، و به دلیل حمایت واتیکان از هیتلر، کلیسای ارتودوکس با کلیسای کاتولیک روابط پر تنشی دارد. به همین دلیل نیز پاپ قبلی را به مسکو راه ندادند. و در یونان نیز به وی اجازه برپائی مراسم نیایش در محراب کلیسا داده نشد. و عاقبت، پاپ لهستانی آرزوی دیدار از مسکو را نیز با خود به گور برد. ولی جانشین وی، کاردینال راتزینگر ممکن است بتواند با اسقف اعظم مسکو دیدار کند. چرا که مواضع کشور آلمان به روسیه نزدیک شده و علیرغم جنجال بیبیسی و تبلیغات رسانة لوموند بر علیه پاپ فعلی، وی نمیتواند از سیاست سلف خود، یعنی لیسیدن پای جبهة ناتو پیروی کند. بله! اگر جنگ مذهبی خوب است، فواید آن میتواند شامل همه شود، از آنجمله فدراسیون روسیة امروز!
بیدلیل نیست که سخنرانی پاپ در دانشگاه «رگنسبورگ» در باب «بحث آزادی» میان مانوئل دوم و یک مدرس ایرانی اینچنین کک به تنبان اسلامپرستان جیرهخوار ناتو انداخت. نخستین دلیل برای هیاهوی فعلة استعمار این است که پاپ، مطلبی را مطرح کرده که در یهودیت و مسیحیت نیز وجود ندارد: پاپ در مورد «بحث آزادی» سخن گفته. و در ادیان ابراهیمی که انسان را تنها در چارچوب «بندگی خداوند و بردگی بندة خداوند» به رسمیت میشناسند، سخن از «آزادی» نباید گفت! آزادی آنگونه که در مفهوم «مدرن» تعریف شده، «آزادی انتخاب در چارچوب قوانین مدنی» است. انتخاب دین، انتخاب بیدینی، انتخاب مسیر زندگی، انتخاب همسر و ... و این «آزادی انتخاب»، همان است که در ادیان ابراهیمی، به ویژة در اسلام، «محکوم» است. در پی سخنان پاپ، پس از موضعگیری رسمی حکومت جمکران، یا لات بازیهای رایج و عربدهجوئیهای سنتی، نوبت به آقای ابوالحسن بنیصدر رسیده که پس از اخراج از پست ریاست جمهوری، انقلابشان را در حومة پاریس ادامه میدهند! جناب بنیصدر که همه چیز را در اسلام دیدهاند، حتی آنچه وجود ندارد، مقالهای در مورد سخنان پاپ به رشته تحریر در آوردهاند که در آن، هم مچ مانوئل دوم را به جرم دروغگوئی و تقلب گرفتهاند، هم مچ پاپ را، و هم مچ خودشان به دلیل کم سوادی گیر افتاده!
آقای بنیصدر، پس از داد و فریاد و شیون و زاری، میگویند، اسلام خوب است، مانوئل و پاپ دروغ گفتهاند، خامنهای و مصباح یزدی هم پیرو فلسفه ارسطوئیاند! نمیدانم آقای بنیصدر که «حقوق بشر» در قرآن یافتهاند، از روحانیان ادیان ابراهیمی کسی را هم شناختهاند که پیرو فلسفه نیچه باشد؟! اینکه فلاسفة اسلامی، مسیحی و یهودی به ارسطو تکیه دارند، از بدیهیات فلسفه است! مگر خارج از فلسفة ارسطو میتوان سلطة خداوند ابراهیم را توجیه کرد؟ سلطه در یهودیت، مسیحیت و اسلام، از روز نخست، با تکیه بر فلسفة ارسطو توجیه شده، و امکان ندارد مهملات ادیان ابراهیمی را به ترتیب دیگری، از نظر فلسفی، به جویندگان راه حق حقنه کرد. آقای بنیصدر! شما که «اقتصاد توحیدی» اختراع کردید، فلسفة غیرارسطوئی دین اسلام را هم اختراع فرمودهاید؟ چگونه است که بدون کوچکترین شناخت از فلسفة کلاسیک و مدرن، به خود اجازه میدهید، خارج از حوزة تخصصی خود اظهار نظر کنید؟ شما نه فلسفه میدانید و نه اسلامشناس هستید .به همین دلیل است که با بیان یک جملة کوتاه، عدم شناخت خود را به ثبوت میرسانید، و تمام استدلالات و براهین شما در مورد موضوع مطروحه، بیاساس و بیپایه میشود. میگوئید:
«مانوئل 9 سال پس از مباحثه، با رجوع به حافظه و یادداشتهای خود آنرا نوشته [...] بنا براین هرگز دانسته نیست که آیا این مباحثه ساختگی[...] است یا خیر؟»
بسیار خوب. اگر چنین است، شما در برابر «نص صریح قرآن» چه دارید که بگوئید؟ نص صریح قرآن در کمال تأسف، دو قرن پس از مرگ پیامبر اسلام، توسط افراد مختلف گردآوری شده. پس در مورد نص صریحی که دو قرن پس از مرگ محمد نوشته شده چه میتوان گفت؟ نص صریح مجموعهای است از حکایات و روایات. ولی فرض کنیم، نص صریح یگانهای وجود دارد که مورد نظر شماست. و همانطور که میگوئید:
«اجتهاد در برابر نص باطل است»
اگر چنین است، مسلمانان وارد یک دور باطل میشوند. هر مجتهدی حرفی میزند و امثال شما هم نص صریح ویژه خود را در برابر آن قرار میدهید و این قافله تا به حشر حیران خواهد بود! ولی اگر مانند بعضی شارلاتانهای هزاره سوم، رویای «پروتستانتیسم اسلامی»در سر میپرورانید، بهتر است صریحا اعلام کنید، تا حضورتان بگوئیم، که دلیل رشد و توسعه در غرب، «پروتستانتیسم» نیست! ولی از همة این مسائل گذشته، مانوئل دوم کاملاً حق داشته که بگوید:
«ایمان ثمره روح است و تنها از راه اقناع میتوان کسی را به ایمان آورد. به هیچ رو با اکراه و خشونت بدنی نمیتوان کسی را به ایمان آورد. دینی که آهن وجنگ را ابزار انتشار خود میکند دین خوبی نیست[...] افزون بر این کفرآمیز است زیرا با دریافت پول اجازه میدهد ناباوران آزادی زندگی در بیایمانی داشته باشند[...] »
جناب بنیصدر، که اخیراً اصحاب آکادمیهای سوئد را شیفتة «حقوق بشر قرآنی» خود کردهاند، جهت مچگیری، به عذر بدتر از گناه متوسل شده، توحش مسلمانان را، که به زور سرنیزه، دین خود را تحمیل می کردند،توجیه کرده و میگوید اسلام بین «اهل کتاب» و «غیراهل کتاب» تفاوت قائل است:
« مانوئل از تفاوتی بیاطلاع است که اسلام میان اهل کتاب و غیراهل کتاب قائل میشود[...] فلسفه مورد نظر پاپ فلسفه ارسطو است[...] به هنگام مباحثه مانوئل[...] تفتیش عقاید در دنیای مسیحی[...] ادامه داشته [...] کلیسا جنگ مقدس بر ضد مسلمانان را از 1095 آغاز کرده[...] و تا امروز در پوشش استعمار و دموکراسی و دخالت به خاطر حقوق انسان ادامه یافته [...] دستگاه پاپ دستگاه مجهزی نیست وگرنه نیازمند رجوع به مباحثه مانوئل دوم و مدرس ایرانی نمیشد[...]»
بله، امروز نیز اگر کسی در ایران، «غیراهل کتاب» باشد، یعنی بودائی، هندو و غیره، باید به آقای بنیصدر جزیه بپردازد! جناب بنیصدر! مانوئل از «تفاوت» بیاطلاع است یا شما از تفاوت جهان دموکراتیک و جهان توحش تازیان صدراسلام؟ میگوئید جهان «مسیحی ـ یهودی»، به جنگ مذاهب آمده، مگر سرکار با این «ترهات» در مدح و ستایش اسلام و نکوهش فقه «یهودی ـ مسیحی»، به چه کار مشغول شدهاید؟ خود را «صلاح الدین ایوبی» پنداشتهاید؟ محض اطلاع سرکار، صلاح الدین ایوبی، همدانی نبود، کرد بود! و کردها، مردمان بسیار شریفیاند! و بالاخره، دستگاه پاپ، بر خلاف تصور سرکار، با حوزههای علمیه از زمین تا آسمان تفاوت دارد. نه تنها «مجهز» است و «شناخت» دارد، که امکانات مادی هم بسیار دارد! و در برابر این دستگاه مجهز، فقر فرهنگی و مادی دستگاه شیعیان ایران قرار گرفته. با کمال تأسف باید گفت آنکه از «تفاوتها» بیاطلاع است مانوئل نیست، آنکه دروغ میگوید پاپ نیست؛ آنانکه به جنگ مذاهب دامن میزنند، دارودستة «گارودی ـ هانتینگتون»، در داخل و خارج از ایراناند! اینان نه با فلسفه ارسطو، نه با منطق و نه باایمان مردم، که با «مدعیان آزادیخواهی در تبعید»، به جنگ مذاهب دامن میزنند. هنگامی که حقوق بشر در «نص صریح» اختراع میفرمائید، به یاد داشته باشید که امروز، در هزاره سوم، برای انسانها تفاوتی میان «اهلکتاب» و «غیراهل کتاب» نیست. امروز، «تن آدمی شریف است به جان آدمیت!» امروز تنها «نص صریح»، همان «حقوق بشر» است، و هرگونه «اجتهادی» ـ حتی اگر جوائز تمام آکادمیهای پوسیده و رنگارنگ غرب را نیز برباید، در برابر این «حقوق» محکوم به فنا است.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت