جمعه، آذر ۰۳، ۱۳۸۵


جشن آذرگان
...

امروز سوم آذرماه، روز آذرگان، و جشن آتش است. اسطوره‌های ایران پدید آمدن آتش را چنین باز می‌گویند: هوشنگ، پادشاه پیشدادی، در شکارگاه به سوی یک مار سنگی پرتاب می‌کند. مار می‌گریزد، و آن سنگ با سنگ دیگری برخورد می‌کند. از این برخورد، شراره‌ای بر‌می‌خیزد و آتش بر بوته‌ها می‌افکند.

فردوسی پیدایش آتش را چنین توصیف می‌کند:

نشد مار کشته ولیکن ز راز
پدید آتش آمد از آن سنگ باز

به همین دلیل، زرتشتیان هنگام نیایش، به سوی نور روی می‌کنند، نور چراغ، خورشید، ماه یا آتش. آتش یکی از چهار عنصری است که زرتشتیان پاکش می‌شمارند.

هراکلیت، فیلسوف یونان باستان می‌گوید، «چندگانگی»، خود در «یگانگی» نهفته است. وی جهان را در معنای خاکی، «بازی آتش با خود» می‌نامد. و «یگانگی»‌، بر همین اساس است که در برگیرندة «چند‌گانگی» می‌شود. هراکلیت، نیروی آفرینندة جهان را همان آتش می‌داند.

دیگر فلاسفة یونان، چون «تالس» و «آناکسیماندر»، آب را سر چشمة زندگانی می‌دانستند. «آناکسیماندر»، معتقد بود که، «آب آغازین» از «سرما و گرما» تشکیل شده، و در هنگام جدائی ایندو از «عنصر آغازین» است که روند «شدن» پای می‌گیرد. واژة «شدن»، در اینجا به معنای پویائی و تغییر مداوم است. این تعریف در تقابل با ایستائی و تغییرناپذیری «عنصر اولیه‌ای‌» قرار می‌گیرد که در فلسفة افلاطون و ارسطو تعریف شده.

«هراکلیت» با استفاده از فرضیة «آناکسیماندر»، که فیزیکدان نیز بود، «گرما» را به عنوان تف، دم، «بخارخشک» و گرمای سوزان (اینیه، یا آتش) توصیف می‌کند. «تالس» و «آناکسیماندر»، آب را اینگونه تعریف کرده بودند:
«آب، که راه آسمان برگیرد، آتش می‌شود، آب، که راه زمین گیرد، خاک خواهد شد.»

و هراکلیت، ‌آتش را چنین تعریف می‌کند:
خیزش «بازدم نابی» از آب دریا، که آتش آسمانی را تغذیه می‌کند. «بازدم» زمین، تیره و کهکشانی است و جذب آب می‌شود. «بخارهای ناب»، گذر دریا به آتش‌اند. اینچنین است که آتش دو مسیر متخالف می‌پیماید: دگردیسی بالارونده و پائین‌رونده. به عبارت دیگر این روند، حرکتی است از آتش به آب، از آب به خاک، از خاک به آب و نهایتاً، از آب به آتش. بر خلاف «آناکسیماندر»، هراکلیت، سرما را از این روند حذف کرده، آنرا «مرتبه‌ای» از گرما به شمار می‌آورد. چرا که آتش، در مقام «عنصر نخستین»، نمی‌تواند حامل ضد خود باشد.

این چنین است که مدرنیته، با الهام از فلسفة یونان باستان، خداوند را همان «آتشی» تعریف کرده که چهار عنصر را در خود دارد: آتش، خداوندی است زمینی، متکثر و در تحرکی مدام. اینچنین است که جایگاه بزرگ‌ترین آتشکده‌های ایران باستان، در معابد ناهید، ایزد بانوی آب‌ها بود؛ معابد شوش، همدان، شیز، کنگاور، استخر و سروستان. ارتباط آتش و آب از دید پژوهشگران ایران زمین پنهان مانده، حال آنکه در یونان باستان، در هند و حتی در اوستا، این ارتباط توجیه و تعریف شده. در یسنا آمده:

«ستائیدن خواهیم ترا، ای آذر، پسر اهورامزدا، با همة آتش‌ها،
ستائیدن خواستاریم، آب‌های نیک و همة آب‌های مزدا داده را»
یسنا، هات 3، بند 14

و در ریگ ودا آمده:
خدایان، برای برپائی آئین‌های مقدس، «اگنی» زیبا (آتش)، را یافتند، که در میان آب رودهای روان خفته بود. آسمان و زمین از فرط شادی، هفت رود بزرگ بر نیروی «اگنی» افزودند. این چنین بود که پیکر فروزان «اگنی» در افلاک گسترده شد[...] «اگنی» به سوی آب باز می‌گردد، به نرمی در زادگاه خود می‌آرامد، تا به هفت رود جاودان بپیوندد. «اگنی» بر تخت آتش می‌نشیند، هموست که آب را برای نیایشگران به ارمغان آورده؛ «اگنی» را همة آب‌ها پرورندگان‌اند. پرتو «اگنی» در دل آب‌ها نهفته؛ و هرگاه اگنی از ستایش بر خود می‌بالد، رگبار باران‌های شیرین فرو می‌ریزد.

در اسطوره های ایران، آذر، «آتر» یا آتش، فرزند اهورامزدا است، «آتر»، ارتباط نزدیکی با «میترا» دارد، ایندو، به اتفاق یکدگر، «فره ایزدی» را از چنگال «آزی‌دهاک» پلید می‌رهانند. در نقش‌برجسته‌ها، «آذر»، همیشه پشت سر میترا، سوار بر اسبی دیده می‌شود. مبارزة‌ «آذر و میترا» برای رهاندن «فره ایزدی»، در «زامیاد یشت»، یکی از اسطوره‌های نادری است که در مورد آذر به دست ما رسیده.

آتش از نمادهای زرتشتی است. در زمان ساسانیان سه آتش جاودان و مشهور افروخته نگاهداشته می‌شد، که هر یک معرف یکی از طبقات اجتماعی بود. آتش موبدان یا «آذرفرنبگ»، آتش‌جنگجویان یا «آذرگشنسب»، و آتش کارگران که «برزین‌مهر» خوانده می‌شد، و این هر سه از آتش‌های بهرام‌‌اند. امروز نیز آتش بهرام مقدس‌ترین آتش‌های زمینی است، و برای مبارزه با تیرگی‌های اهریمنی به آن متوسل می‌شوند. در یازدهمین بند از یسنای 17، و در «فرگرد» یازدهم از «زادسپرم» آمده که، اهورامزدا چند آتش (آذر) آفریده.

«آتش بهرام»، آتش پاک کننده، «وهوفریانا»، آتش درون و دوستدار نیکی، ‌ «وازیشتا»، آتش ابرها یا آذرخش، و «‌سپن‌ ایشتا»، آتشی است افروخته در برابر اهورامزدا. لازم به یادآوری است که «وازیشتا»، همان آتشی است که از گرز «تشتر»، ایزد باران‌ها، برون جهید و «اپوشه»، دیو خشکی‌ها را نابود کرد. این زایش آتش از آب، نیز می‌تواند توجیهی باشد بر وجود آتشکده‌ها در معابد آناهیتا، ایزد بانوی آب‌ها. از آنجا که اسطورهای ایران به اسطوره‌های سرزمین هند بسیار نزدیک‌اند، می‌توان گفت که در جهان‌بینی ایرانیان باستان، آتش زادة آب است، همچنان که خدایان، «اگنی» را در آب‌ها یافتند.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت