سه‌شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۵


بادمجان و شورش!
...
ارتباط «بادمجان بم» با شورش، همان ارتباط حاکمیت با ملت در کشور ایران است. حاکمیت ایران آفت ندارد، و به طور طبیعی آسیب نخواهد دید، ولی هرگاه بخواهند تغییرش می‌دهند. ولی ملت ایران به طور طبیعی از شورش‌ جز آسیب بهره‌ای نخواهد برد! اما اکنون به دلیل آنکه حاکمیت فرسوده شده و شرایط تغییر کرده، استعمار نتوانسته «بادمجان بم» نوینی برای ملت ایران به ارمغان آورد، در نتیجه دست به دامان «شبه مدافعان حقوق بشر» شده، تا شاید شورشی به راه اندازند و زمستان بهارگونه سال 1357 را از نو تکرار کنند! «شبه مدافعان حقوق بشر»، همانطور که می‌دانید، همان پسرحاجی‌‌های «فرهیخته» و مکتبی‌اند! وقتی بازاری‌ها مدافع «حقوق بشر» می‌شوند، باید بدانیم که «حقوق بشر» بازاری شده! یا به عبارت دیگر، برای به ابتذال کشاندن «حقوق بشر» زمینه‌سازی شده! 28 سال پیش هم همانطور که دیدیم، به ابتذال کشاندن «جمهور» در برنامه بود! سایت‌های «پیک ایران» و «گویا نیوز» دو گزارش متفاوت از گردهمائی «سازمان دانش‌آموختگان ایران» در محل دفتر مرکزی این «سازمان» به چاپ رسانده‌اند. ببینیم این «دانش آموختگان»، تا آنجا که مسئله مربوط به «دانش» می‌شود، کجای کاراند، تا ابعاد توطئة نوین استعمار را دریابیم.

به گزارش «پیک ایران»، به مناسبت روزجهانی حقوق بشر، ‌«عبدالفتاح سلطانی»، وکیل دعاوی و مدافع حقوق بشر، همچنین آقای «رضا اسلامی»، استاد حقوق بشر! به سخنرانی پرداختند. (نمی دانستم در ایران حقوق بشر تدریس می‌شود!) بله، در این مراسم آقای عبدالفتاح سلطانی که باید مسلما حقوقدان باشد، سخنانی ایراد کرده که در حقوقدان بودنشان شک و شبهه ایجاد می‌کند! در واقع، آقای وکیل، در همان ابتدای سخنرانی، «حقوق بشر» را خودشان نقض می‌کنند! و با اشاره به این امر که جامعة ایرانی «مسلمان» است بجای ابراز نگرانی جهت نقض حقوق بشر در ایران ، شدیداً برای دین «اسلام» ابراز نگرانی فرموده‌اند! مدافع حقوق بشر ما چنین می‌فرمایند:

«دولت‌هائی که به اسم دین حکومت و فعالیت می‌کنند چهرة خشنی از اسلام عرضه می‌کنند که باعث بدبینی افکار عمومی نسبت به آن جامعه و دین اسلام می‌شود!»


معلوم نیست چرا آقای وکیل فراموش کرده‌اند که جامعة ایران، مسلمان بودنش را خودش انتخاب نکرده، و در ضمن اگر عده‌ای از ایرانیان به دین اسلام معتقدند، چرا آقای وکیل فراموش می‌کنند که، بسیاری از ایرانیان نه مسلمان هستند، و نه به این دین اعتقادی دارند؟ و از همه مهم‌تر، چگونه است که حقوقدان ما بجای دفاع از حقوق بشر، دست به دفاع از حقوق اسلام برداشته‌اند؟ حقوقی که به زعم ایشان «نقض» هم شده است. ایشان حتماً باید همکار شیرین عبادی باشند، و با نیت دریافت نوبل صلح است که، به فعالیت و دفاع از حقوق بشر، ویراست مورد پسند محفل نوبل مشغول شده‌‌اند! پس از سخنرانی آقای سلطانی، در دفاع از «حقوق اسلام»، آقای اسلامی طی سخنانی گنگ و مبهم، آشکارا فراخوان شورش داده‌اند!

جناب دکتر رضا اسلامی، استاد حقوق بشر دانشگاه ملی، به شیوة محمد خاتمی، طی سخنانی بی سر و ته، ویژة اصلاح‌طلبان بازار، چنین فتوا داده:

«باید درک وسیعی از حقوق بشر داشت»

عجب! مگر داشتن درک وسیع از حقوق بشر ضامن رعایت حقوق بشر می‌شود؟ ولی به فرض که چنین باشد، سخنان ایشان نه تنها درک وسیعی از حقوق بشر ارائه نمی‌دهد، که موضوع را بکلی لوث هم می‌کند. آقای اسلامی بجای توضیح جزئیات حقوق بشر، وارد قالب کلی روابط حقوقی میان «شهروند» و «دولت» می‌شوند، و واژه‌های «شهروند» و «حقوق شهروندی» را هم اصلاً تعریف نمی‌کنند! سپس، بدون ارائه کوچک‌ترین تعریفی از «بشر مدرن»، می‌گویند:

«روز تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، روز تولد حقوق بشر مدرن است[...] برای اولین بار یک رابطه حقوقی میان شهروندان و دولت برقرار می‌شود که بر اساس آن دولت به یک سری موارد متعهد می‌شود که تعریف آن با خودش نیست و این حقوقی است که پیشینی است و به ذات انسان بستگی دارد و به همین دلیل هم جهان شمول است و در همه فرهنگ‌ها و ملت‌ها قابل اعمال است»


ابتدا به این «استاد فرهیختة» حقوق یادآور شویم که «ذات انسان» بر اساس تعاریف دینی در تقابل کامل با «ذات انسان» بر اساس تعاریف حقوق مدنی قرار می‌گیرد. پس شاید بهتر می‌بود که استاد ارجمند حقوق بشر «ذات انسان» مورد نظرشان را تعریف می‌کردند! آقای اسلامی سپس سخنان عجیبی در باب دفاع از حقوق بشر بر زبان رانده، و پس از یک سری پرسش و پاسخ ساده‌انگارانه، فرمان بسیج صادر می‌کنند:

«دفاع ازحقوق بشر با ظرفیت‌سازی و آگاه سازی ممکن است! [...] کار اصلی ما مربوط به آگاه سازی است[...] در این شرایط که آگاهی وجود ندارد وقتی یک فراخوان داده می‌شود، اگر صد نفر جمع شوند ممکن است همه دستگیر شوند، اما آیا اگر هزاران نفر هم جمع شوند همه دستگیر می‌شوند؟! نه!»

بله، جناب استاد! ممکن است همه دستگیر نشوند، ولی امکان دارد همه را به رگبار ببندند! البته برای سرکار که در میان تظاهرکنندگان نیستید، اشکالی پیش نخواهد آمد، شما، به تدریس «حقوق بشر» در دانشگاه ادامه خواهید داد، و اگر حقوق همة بشرهای لت و پار شده، نقض شود، حقوق امثال شما هر ماه پرداخت خواهد شد!

مردم ایران تا این حد هالو نیستند که فراموش کرده باشند در پس پردة تبلیغات «تظاهرات میلیونی» سال 1357 در ایران، توافق اعضای ناتو بر براندازی حاکمیت کشور قرار گرفته بود. اگر چنین توافقی در میان نبود، دستاربندان منفور راهپیمائی سازمان نمی‌دادند! و نیروهای نظامی در تظاهرات غیر نظامیان شرکت نمی‌کردند! و اگر چنین نبود، زدو خورد از پادگان نیروی هوائی آغاز نمی‌شد! بله جناب دکتر، اگر هدف استعمار، براندازی حاکمیت ایران نبود، «تظاهرات میلیونی» را نیز سرکوب می‌کردند. قدرت و حاکمیت در هیچ نقطه جهان، «اسباب بازی» نیست که یک بچه از دست آن یکی در بیاورد! چرا راه دور برویم؟ در چین، کشوری که ناتو برایش حکومت تعیین نمی‌کند،‌ کشوری که «ارتش خلقی» دارد، بدون سابقة سرکوب مردمی! تظاهرات میلیونی میدان «تی‌یان‌آنمن» به خون کشیده شد. و تعداد کشته و زخمی بیش از حد متعارف بود. می دانید چرا؟ چون تهاجم نیروهای نظامی برای سرکوب دانشجویان غیرمنتظره بود. یکی از تظاهرکنندگان می‌گفت، همه پنداشتند ارتش برای حمایت از دانشجویان به صحنه آمده، به همین دلیل هیچکس از مقابل تانک‌ها فرار نکرد، و بسیاری زیر تانک‌ها له شدند! بله! استعمار در چین، «پاسدار، بسیجی و مجاهد انقلاب اسلامی»، جهت سرکوب و کشتار به راه نیانداخته بود. و در چین، تشکیلات دانشجوئی حق و حساب بگیر سفارتخانه‌های غربی نبودند! ولی حاکمیت چین از جایگاه خود دفاع کرد. این واکنش طبیعی حاکمیت‌ها است. هر حاکمیتی چنین می‌کند، جز حاکمیت‌های دست‌نشانده‌ای که بنا بر تعریف، «خود برانداز» هستند. در کشور استعمارزده‌ای چون ایران، دفاع از حاکمیت، به عهده استعمار است. و تا زمانی که منافع استعمار ایجاب کند، با استفاده از آخرین شیوه‌ها و ابزار سرکوب این «دفاع» صورت می‌گیرد. اگر امروز اربابان، حاکمیت ایران را رها کرده‌اند، تا مهرورزی از یکسو و محمد خاتمی از سوی دیگر، با جنگ زرگری زمینة آشوب فراهم آورند، تنها به این دلیل است که زمان براندازی فرارسیده، چرا که تیغة خشونت و سرکوب حاکمیت فرسوده شده! و «مدرنیزاسیون» لازم دارد!

به همین دلیل است که حاکمیت جمکران از حماسه دوم خرداد تاکنون، در پی سازمان دادن به کودتا و فراهم آوردن زمینة شورش است! 18 تیر، ‌قتل‌های زنجیره‌ای، آدم‌ربائی، جنگ زرگری شبه اصلاح طلبان و اصولگرایان، تعطیل رسانه‌ها، به صحنه آوردن پاسدار احمدی نژاد، بحران ساختگی هسته‌ای، تهدید ملت ایران به تهاجم نظامی، تداوم جنگ زرگری اصولگرایان و شبه اصلاح طلبان، هیاهو و بحران پیرامون جهانبگلو، خوئینی‌ها و «سیابازی‌های» سیمین بهبهانی و شرکا، و ... و ایران، سال‌هاست که در بحران زندگی می‌کند، و ایران، سال‌هاست که امتیاز بهره‌برداری از حوزه‌های نفتی جدید را به بیگانگان واگذار می‌کند، و با واگذاری هر امتیاز، ملت ایران بیشتر به دامان فقر فرو می‌افتد. به این همه، هیاهوی غرب و جایزه‌بگیران حرفه‌ای را بیفزایید تا ببینید «حقوق بشر» چه طرفداران سینه چاکی در داخل و خارج یافته! اگر بعضی‌ها مفتون خیمه شب بازی‌های گرجستان و اوکراین شده، هوس انقلاب «مخملی» کرده‌اند و فراخوان می‌دهند، ولی هیچ کس جمع نمی‌شود، به چه دلیل است؟ آقای اسلامی می‌گویند:

«چرا جمع نمی‌شوند؟ یا اصلاً خبر ندارند و یا هنوز آنقدر ظرفیت‌سازی نشده و یا آن نیروهای توانمند برای بسیج این افراد وجود ندارد!»

بله، استاد «حقوق بشر» کاملاً حق دارند، هنگامی که «نخبگان» مدافع حقوق بشر، هنوز که هنوز است نمی‌دانند که «حقوق بشر» با «دموکراسی» هیچ ارتباطی ندارد، مسلم است که وضعیت اینچنین هم اسفبار باشد! بهتر است در ابتدای امر، سردسته‌های «انتصابی» شورشیان، به قول آقای استاد «ظرفیت سازی» را از خود آغاز کنند! در این راستا، «گویا نیوز» به نقل از سخنان آقای عبدالله مومنی در مراسم افتتاحیة کمیتة حقوق بشر سازمان دانش آموختگان ایران می‌نویسد:

«مومنی حقوق بشر را جزو ذات دموکراسی دانست و گفت اگر این گزاره را بپذیریم امکان پیشرفت دموکراسی از طریق شیوه مبارزه با نقض حقوق بشر امکان پذیر است [...] مومنی با اشاره به ساختار ایدئولوژیک حکومت ایران گفت در این گونه ساختارها برخورداری از حقوق مدنی پیش‌شرط ایدئولوژیک دارد و شهروندان پس از ابراز وفاداری می‌توانند از حقوق اولیه بهره‌مند شوند مومنی محرومیت از تحصیل دانشجویان منتقد را به عنوان مثال بارز این رویه دانست»

پس از سخنان آقای مومنی، که سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران نیز هستند، ملت ایران متوجه شد، در ایران، هم «شهروند» وجود دارد و هم «حقوق مدنی!» که فقط قرار است، بعضی از شهروندان از آن بهره‌مند ‌شوند! آقای مومنی، صریحاً به وجود «شهروندان و حقوق مدنی» اشاره داشته‌اند! و پس از شنیدن سخنان چنین مبارزان آگاه و دانا، ملت ایران متوجه شد، چرا مبارزه با نقض حقوق بشر در ایران امکانپذیر نیست؟! دلیلش این است که شبه مدافعان حقوق بشر، سوراخ دعا را گم کرده و می‌پندارند «دموکراسی» به خودی خود «حقوق بشر» را هم شامل می‌شود! حال آنکه در وبلاگ مورخ اول دسامبر سال‌جاری در مورد دموکراسی و حقوق بشر توضیح دادم و نوشتم که:

«حقوق بشر و دموکراسی در ترادف با یکدیگر نیستند. «حقوق بشر»‌ مجموعة اصولی است که بر طبق آنان، هر موجودی که به نوع بشر تعلق دارد، از مجموعه «حقوقی» برخوردار است. این مفهوم، متعلق به قرن 18 میلادی است که بسیاری از متفکرانش، بر خلاف «دیدرو»، به «برده‌داری» هیچ اعتراضی نداشتند. ولی دموکراسی نظریه‌ای است سیاسی، که به پنج سده قبل از میلاد در یونان باستان باز می‌گردد، در دموکراسی یونان، حقوق بشر وجود نداشت؛ زنان، بردگان، خارجی‌ها و ورشکستگان از حقوق شهروندی برخوردار نبودند.»

نمیدانم چرا این چند جمله ساده میخ آهنین شده و شبه اصلاح طلبان هم پاره سنگ! چنین به نظر می‌آید که، وظیفة مدافعان «حقوق بشر جمکران»، پرت وپلاگوئی جهت انحراف افکار از موضوع اصلی باشد. ولی ازاین انحراف خودشان آسیبی نمی‌بینند، دیگران را به «چاه» می‌اندازند. اینان هم مثل خودروی نمایندة «ولی فقیه‌اند در استان فارس»! دیروز خودروی حائری شیرازی به علت انحراف به دره سقوط می‌کند، حائری شیرازی به مصداق «بادمجان بم آفت ندارد»، حالش خوب است، ولی حال دو نفر از همراهانش «وخیم» گزارش شده!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت