پنجشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۶

حیف‌الله!
....

همانطور که پیشتر اشاره شد، استعمار از طریق ایجاد بحران و جنگ افروزی منافع خود را تأمین می‌کند. پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جهان از مرحلة جنگ سرد، به دوران «جنگ گرم» گام نهاد. و در این میان منطقة نفت‌خیز خاورمیانه بیش از مناطق دیگر دستخوش بحران‌های استعماری شده. جنگ افروزی در عراق و افغانستان که به بهانه‌های واهی صورت گرفت، هدف واقعی‌اش اعمال نظارت بر منابع انرژی و مسیرهای عبور آن بود. ادامة بحران نیز فقط ریشه در همین امر دارد. اما در پی تهاجم نظامی به افغانستان و عراق، ایالات متحد و انگلیس، استعمارگران سنتی، در برابر روسیه، هند و چین، در موضع ضعف قرار گرفتند و طبیعی است که برای جناح ضعیف‌تر شرایط دشوارتر خواهد شد. و امروز، این شرایط بیش از آنکه بر ایالات متحد تحمیل شود، بریتانیا را تضعیف کرده. به همین دلیل و در راستای تقویت استعمار انگلیس، گورکن‌ها به سازمان دادن بحران‌های ساختگی و تظاهرات در برابر سفارت بریتانیا پرداخته و حاکمیت انگلیس هم به نوبة خود به تحریک افکار عمومی در ایران و کشورهای اسلامی مشغول شده. حاکمیت انگلیس، جهت ایجاد بحران، از اهرم‌های متفاوتی بهره می‌گیرد. سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی حاکمیت‌های دست نشاندة غرب، چهره‌های شناخته شدة کشورهای اسلام‌زده، و رجاله‌های دست پروردة لندن در هر یک از این کشورها. و مسلم است که جهت ایجاد بحران، از کمک‌های شریک دیرین خود ایالات متحد نیز بهره‌مند خواهد شد.

پیش از آغاز نشست وزرای امور خارجة کشورهای حاشیة دریای خزر، معاون وزیر امور خارجه کشور چک شتابان خود را به ایران رساند، تا وزیر امور خارجة دولت مقتدر و مستقل گورکن‌ها را در جریان آخرین فرمایشات بوش قرار دهد! به محض ورود به تهران معاون وزارت امور خارجة چک، تکه پارچه کذا را بر سر انداخته فرمودند، روابط بین دو کشور نباید توسط کشور ثالث به گروگان گرفته شود! البته منظور ایشان از کشور ثالث، در ظاهر ایالات متحد بود، ‌که به جهانیان تفهیم شده از دشمنان گورکن‌ها است، ولی در واقع معاون وزارت امور خارجة چک، اشاره به فدراسیون روسیه داشت! آثار معجزه‌آسای ملاقات این بانوی شریفه، با منوچهر متکی در نشست وزرای امور خارجة کشورهای حاشیه دریای خزر آناً بروز کرد! به این ترتیب که، وزیر امور خارجة گورکن‌ها به بررسی پیشنهاد ولادیمیر پوتین به آمریکا در مورد نصب سپر دفاعی در پایگاه «قبله» در کشور آذربایجان پرداختند! و فراموش فرمودند که این غلط‌های زیادی، و لیسیدن بیش از حد کفش‌های جرج بوش، ممکن است پیامدهای ناخوش‌آیندی برای ملت ایران به همراه داشته باشد.

حکومت پوشالی گورکن‌ها که حداقل هفته‌ای یکبار ناچار به پاسخگوئی به ادعاهای گزافة‌ شیخک‌های امارات در مورد جزایر سه گانه و نیروگاه بوشهر می‌شود، معلوم نیست با تکیه بر چه قدرتی به خود اجازه داده در مورد پیشنهاد رئیس جمهور روسیه به ایالات متحد «موضع‌گیری» هم بکند! روسیه‌ای که ابرقدرت است، و از قضای روزگار همسایة شمالی ایران هم هست، و منافع ملی ایران ایجاب می‌کند، روابط خود را با چنین کشوری تحکیم بخشد. ولی مگر منافع ایالات متحد را می‌توان قربانی منافع ملی ایران کرد؟! حکومت مستقل گورکن‌ها وظیفه دارد روابط خود را با شبه کشورهائی چون عربستان، پاکستان، امارات و کویت تحکیم بخشد! چون همگی اعضای «بن‌لادن کلاب‌اند»، و در خدمت سازمان «سیا» و «ام آی6» گام بر می‌دارند. و فعالیت عمدة آنان به تجارت برده و معاملة مواد مخدر محدود می‌شود، ‌ امور مربوط به نفت را هم «بزرگ‌ترهای‌شان» عهده دارند. تنها مسائلی که گورکن جماعت باید به دقت بررسی کند، مسائل مربوط به ایالات متحد و فدراسیون روسیه است! که منوچهر متکی متصدی آن است! به موازات این مهم، برج سازان تهران که چشم طمع به باغ قلهک دوخته‌اند، اینبار بجای روانه کردن اوباش همیشه در صحنه، پای اوباش «مسجد شورای اسلامی» را به معرکه کشانده‌اند!

البته مسئله به این سادگی‌ها نیست، جنگ زرگری ابعاد متفاوتی دارد. تظاهراتی که ساواک در برابر سفارت غصبی بریتانیا در تهران سازمان می‌دهد، مراسم پایان ناپذیر سایت رعایای الیزابت دوم جهت گرامی داشت علی شریعتی، اعتراض سفیر انگلیس به لات بازی در برابر سفارت غصبی در تهران، اعطای نشان شوالیه به رشدی، ارسال پیام «هیز اکسلنسی»، جفری آدامز، به نمایندگان مسجد شورا، همه و همه یک مجموعه واحد ایجاد تنش را تشکیل می‌دهند که هدف از آن شبیه سازی بحران کاذب قطع روابط ایالات متحد با حکومت اسلامی است، که به بهانة‌ اشغال سفارت آمریکا در تهران پیش آمد.

می‌دانیم که اگر شرایطی ایجاد شود که به قطع روابط انگلیس با حاکمیت گورکن‌ها بیانجامد، نخستین پیامد آن مسدود کردن دارائی‌های ارزی ایران توسط بانک‌های انگلیس خواهد بود. به عبارت دیگر گورکن‌ها با ایجاد بحران درصدد سازمان دادن چپاول وسیع و همه جانبة ملت ایران توسط آنگلوساکسون‌های دموکراسی پروراند! این «سنتی» است که محمد مصدق با ملی کردن صنایع نفت برایمان پایه‌گذاری کرد و از آن هنگام هر گاه استعمار نیاز به کمک مالی دارد، حاکمیت ایران جهت جانفشانی اعلام آمادگی کرده! بله، امروز نمایندگان مجلس گورکن‌ها ناگهان کشف کرده‌اند، «باغ قلهک مرکز توطئه» است! همانطور که روزی، سفارت آمریکا «لانة جاسوسی» بود! «الیاس نادران» یکی از نمایندگان مسجد شورا، از تدوین یک طرح دو فوریتی جهت تبدیل باغ قلهک به «موزه استعمار شناسی و استکبار ستیزی» خبر داد. و «هیز اکسلنسی»، ‌سر جفری آدامز هم در واکنش به معرکة لات و اوباش الیزابت دوم هشدار داد، بریتانیا نیز دست به اقدام متقابل خواهد زد! به زبان ساده‌تر «هیز اکسلنسی»، به پادوهای سفارت در تهران، جهت ایجاد بحران از «طریق قانونی» چراغ سبز داده‌ و فرموده‌اند، ما هم مراکز فرهنگی جمهوری اسلامی در لندن، به ویژه «باغ منچستر» را پس می‌‌گیریم!

نمی‌دانستیم گورکن‌ها در لندن «فعالیت فرهنگی» دارند! و نمی‌دانستیم جهت «استعمار شناسی و استکبار ستیزی» باید باغ قلهک را به برج سازان تقدیم کرد، و دارائی‌های ملت ایران را نیز به بانک‌های انگلیس! به گواهی تاریخ، بیش از یک سده است که ایران به تنهائی به بزرگترین موزة استعمار شناسی جهان تبدیل شده. گنجایش باغ قلهک کفایت نخواهد کرد. در ضمن، اگر چنین موزه‌ای ایجاد شود امثال «الیاس نادران» و شرکاء باید به عنوان «ابزار استعمار»، خودشان در ویترین این موزه قرار گیرند. حال بپردازیم به ایجاد بحران در ابعاد منطقه‌ای.

اعطای نشان شوالیه به سلمان رشدی باعث تبلیغات مجدد تروریست‌های دست پروردة غرب برای بن لادن شد. ایشان هم به لقب «سیف الله» مفتخر شدند. خبر آنرا هم امروز، سایت رعایای الیزابت دوم منعکس کرد،‌ تا بدانیم جنگ زرگری همچنان ادامه دارد:‌

«در ادامة حرکت‌های اعتراضی به اقدام ملکة بریتانیا[...] یکی از تشکل‌های مذهبی پاکستانی به [...] رهبر القاعده لقب سیف‌الله داد[...]»


البته یک «سیف‌الله داد» در حاکمیت گورکن‌ها به امور فرهنگی اشتغال دارد، ولی این «سیف‌الله» کجا، آن «سیف‌الله» کجا؟! این «سیف‌الله،‌ داد»، آن «سیف‌الله،‌ بی‌داد»! افسوس که به دلیل شرایط حساس، حضرت «سیف‌الله» نمی‌توانند از امارات خارج شوند و نشان افتخار را شخصاً از دست علیاحضرت دریافت دارند. قرار شده، این نشان را «هیز اکسلنسی»،‌ سفیر انگلیس در امارات، شخصاً به لیفه تنبان «سیف‌الله» الصاق فرمایند. فعلاً، به دلیل وخامت اوضاع اربابان «سیف‌الله»، خانم «عفت ماهباز» از لندن به عنوان «شهروند ایرانی» ابراز موجودیت فرموده و با یک «تلفن» از توقف سنگسار «دو شهروند ایرانی» برایمان می‌گویند.

بله «شهروند» بودن در حاکمیت گورکن‌ها، چه در داخل و چه در خارج، امتیازات ویژه‌ای دارد! از جمله امتیازات «شهروندان» گورکن‌ها در داخل این است که وقتی به زندان اوین می‌روند، امکانات هتل ماریوت نیویورک در اختیارشان قرار می‌گیرد. بعد سایت‌های مستقل مطالب جالبی از آنان منتشر می‌کنند،‌ تحت عنوان: «بر ما چه رفت!» ولی اگر شهروندان ساکن بلاد فرنگ باشند، شرایط متفاوت است. اینان باید ابتدا طبل مفصلی برای سازمان‌های رسوای «عفو بین‌الملل» و «حقوق بشر» بزنند، ‌ سپس یکی از نوچه‌های عبادی را به عنوان پیش کسوت در این یا آن «کمپین» معرفی کرده، مراسم سوگواری مختصری به جا آورده، به عنوان «شهروند ایرانی»، برای «شهروندان» سنگسار نشده ابراز نگرانی کنند. حال که الیزابت دوم و رعایا مسابقة دادن نشان افتخار به پادوهای مسلمان استعمار بر پا کرده‌اند، بهتر است «الیاس نادران» و دیگر نمایندگان مسجد شورا هم یک نشان «حیف‌الله» به شیپورچی‌های موجودیت «شهروند» در ایران اهداء کنند.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت