سه‌شنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۶

آش باوران!
...

با پوزش فراوان، در وبلاگ «بوش و نخلستان»، در مورد تاریخ انعقاد قرارداد صدور گاز ترکمنستان به ایران اشتباهی پیش آمده. تاریخ صحیح انعقاد این قرارداد، که در دوران ریاست اکبر هاشمی منعقد شد، سال 1995میلادی است. و امروز، از قضای روزگار، خبرهای 16، گزارش می‌دهد که قرارداد کذا اشکال حقوقی هم دارد! به عبارت دیگر، این قرارداد به گونه‌ای تنظیم شده که دست طرف مقابل را باز می‌گذارد تا هر وقت منافع چندملیتی‌های ذینفع ایجاب کرد، خواستار «اصلاح» قرارداد شوند. بله، قراردادهای تجاری، مبنای حقوقی دارد، ‌ و «مدیران با تجربه» و «حقوق‌دانان زبده‌ای» که اکبر بهرمانی را در سفر به «عشق آباد» همراهی کرده بودند، گویا از این قراردادهای نان و آب‌دار فراوان منعقد می‌کنند! این هم گوشة کوچکی از نتایج درخشان اعمال آنان! حال بازگردیم به وبلاگ امروز، که قرار بود باز هم به «داستان کربلا» بپردازد، ولی متأسفانه باید آنرا به «آش باوران» اختصاص دهیم، چرا که، از روایت کربلا اهمیت بیشتری پیدا کرده. امروز در سایت اکبر بهرمانی در تبعید، دو مطلب به قلم آسیه امینی، و مرضیه مرتاضی منتشر شده است. امینی، «آش‌باور» و «آش‌ستا» است، حال آنکه، مرتاضی در عین «آش‌باوری»، بسیار «آش‌ستیز» است.

در مورد آسیه امینی،‌ پیشتر وبلاگی به نام «آش و ادیان» نوشتیم. ایشان پس از تبلیغ برای مراسم «آش‌پزان»، اینبار، به بهانة حمایت از عمادالدین باقی، به تبلیغ برای «حقوق بشر اسلامی» پرداخته‌،‌ و می‌فرمایند، «حقوق بشر در باورهای ماست!» به عبارت دیگر، لازم است ما ایرانیان پایه و اساس اعلامیة انسان محور «حقوق بشر» را فراموش کنیم، و همان توحشی که به نام «حقوق بشر نسبی»، توسط ایالات متحد و امثال عمادالدین باقی و حکومت جمکران علم شده، به عنوان حقوق‌بشر «باور» داشته باشیم. اما هر چه خانم آسیه امینی، از روی صفای باطن، بر «باورها» پای می‌فشارند، تا انسان محوری «سکولاریسم» را زیرکانه نفی کنند، مرضیه مرتاضی در پی پالایش باورهای «سنتی» است، تا ذهنیت مردمانی را که جهت حل مشکلات‌شان، به پختن آش نذری می‌پردازند، «متحول» کند! به عبارت دیگر، امینی‌ها و مرتاضی‌ها، دو روی سکة فاشیسم‌اند. اولی با تکیه بر «باورها»، انسان محوری «لائیک» را نفی می‌کند، تا آن یک بتواند، خواهان تبدیل «سنت»‌ توده‌ها به اعتقادات «ایدئولوژیک» شده، شعار استعماری دخالت دین در سیاست را تداوم بخشد!

پس می‌پردازیم به مرضیه مرتاضی، عیال جناب حبیب‌الله پیمان! مرتاضی اخیراً دچار توهم خودروشنفکربینی شده، و می‌پندارد با انتقاد از «سنت‌ها»، ‌ دیگر مولای درز روشنفکری‌اش نخواهد رفت! البته اشتباه می‌کند! همانطور که بارها در این وبلاگ گفته‌ایم، فعلة فاشیسم سعی دارند، با سرکوب و به سخره گرفتن سنت‌ها، «مدرنیته» را در تقابل با «سنت» قرار دهند، تا آخوند جماعت و دین اسلام را از زیر ضربه بیرون بکشند. همانطور که گفتیم، بر خلاف تبلیغاتی که به راه افتاده، «مدرنیته»، در تضاد کامل با «سنت‌شکنی» قرار می‌گیرد. و بینشی که از آن به عنوان «مدرنیته» یاد می‌کنیم، طی قرن 19 تلاش کرد تا با زدودن «تقدس» از اسطوره‌های مقدس مسیحیت، آن‌ها را همتراز با اسطوره‌های رم و یونان باستان قرار دهد. و از این طریق، تقدس‌زدائی از مسیحیت، با قرار دادن آن در تداوم تاریخ اروپا امکانپذیر شد. اما تلاش فعلة فاشیسم، مانند سروش و شرکاء در جمکران، بر این امر متمرکز شده که از طریق سفسطه و شیادی، «مدرنیته» را در تضاد با «سنت» تعریف کنند.

و در همین چارچوب است که «عیال» دکتر پیمان، در مطلبی تحت عنوان «سرمایه اجتماعی و آجیل مشگل [مشکل] گشا»، حساب «دین» را از «اسطوره» جدا کرده، دین را «ابزار روشنگری» می‌خواند که با باورهای سنتی و پختن آش نذری بیگانه است. در ضمن، مرتاضی، آسیه امینی‌ها را فعال «سکولار» خطاب کرده، می‌گوید، دیگ آش نذری، هیچ ارتباطی با جنبش زنان ندارد! و به ادعای مرتاضی، «جنبش زنان» که مرتاضی هم در آن عضویت دارد، باید با «روشنگری» در «ذهن» سنت باوران «تحول» ایجاد کند، تا به اهداف «عدالت‌خواهانه» خود دست یابد. مرتاضی ادعا می‌کند، مهم‌ترین دلنگرانی جنبش زنان در ایران، «افزایش سرمایة اجتماعی» برای پیشبرد این اهداف است. ولی «عدالت» مورد نظر مرضیه مرتاضی،‌ در واقع سرکوب «سنت باورانی» است که آش نذری می‌پزند، تا مشکلات‌شان رفع شود. بله! از آنجا که دین مرتاضی‌ها «مدرن» و «عقلانی» است، حضور فعالان زن در مراسم «آش پزان» را فقط به یک شرط می‌پذیرد، و آن اینکه، با «روشنگری»، سنت باوران گمراه را به «راه صلاح» هدایت کنند، و ذهن «تاریک» آنان را به نور «دین عقلانی» روشن کنند! بله، درست حدس زدید! مرضیه مرتاضی در واقع فتوای تصفیة توده‌های مردم را صادر کرده. مردمی که اعتقادات‌شان سنتی است، و فعالان «جنبش زنان»، جهت تأمین منافع استعمار، می‌باید با تکیه بر «روشنگری» دین، اعتقادات سنتی‌‌شان را به ایدئولوژی «دین عقلانی» تبدیل کنند، تا به گفتة مرتاضی:

«تحولی در ذهنیت آن‌ها ایجاد کنند.»

آری، اینچنین است که مرتاضی‌ها نه تنها حریم خصوصی و اعتقادات افراد را به رسمیت نمی‌شناسند، که می‌خواهند اختیار «ذهنیت» انسان‌ها را نیز به دست گیرند. تو گوئی ذهنیت انسان، خمیر مجسمه سازی است که می‌توان آن ‌را به دلخواه تغییر داد! البته «عیال» دکتر پیمان نمی‌داند که ذهنیت انسان در اختیار هیچکس نیست‌، حتی در اختیار خود انسان! ولی چه می‌توان گفت، وقتی دین‌پرستان غرب‌زده و مفلوکی چون شریعتی، آل‌احمد، یا بازرگان و مرضیه مرتاضی، در جایگاه «متفکر» قرار می‌گیرند، تا «تفکر» را نیز به ابتذال خود بیالایند؟

آنچه در مطالب مرتاضی اهمیت دارد، بینش فاشیستی اوست، که مانند دختر شریعتی، یک دین نوین اختراع کرده! دینی خارج از سنت‌ها و باورها! و با این دین اختراعی، قصد حل مسائل اجتماعی و سیاسی در هزارة سوم را هم دارد. فعلة مؤنث فاشیسم، ادعا می‌کنند، یک «دین خوب» وجود دارد که دین «خواص» است، و یک «دین بد» متعلق به «عوام»! و اشتباه نکنیم، «دین خواص»، همان دین اینان است، که می‌تواند تبدیل به ایدئولوژی شده، و به نام حکومت اسلامی ابزار تأمین منافع استعمار هم بشود. بله! بی‌دلیل نبود که مرضیه مرتاضی را به نشست کذا در دانشگاه «ام.آی.تی» دعوت کرده بودند، تا با عقب کشیدن روسری، و نمایاندن موهای رنگ کرده‌اش، به مهمل‌گوئی بپردازد. به زعم مرتاضی، دین، خارج از اسطوره، «موجودیت» واقعی دارد! البته، اشتباه نکنیم، امثال مرتاضی از نظر درک و فهم و شناخت، در حدی نیستند که بدانند پیامد چنین ادعائی چه ‌خواهد بود. ولی متخصصین هدایت افکار عمومی کاملاً آگاه‌اند، که جدا کردن اسطوره از دین، چه منافعی برای استعمار خواهد داشت.

در واقع محافل فاشیسم بین‌الملل، در پی اثبات این امر غیرممکن بر آمده‌اند، که «دین غیرسنتی» یا «دین مدرن» وجود خارجی دارد! و به همین دلیل است که به امثال شیرین عبادی، نوبل صلح اهداء شد، تا تبدیل به جارچی «دین مدرن» شود، دینی که با دموکراسی هم هیچ تضادی ندارد! حاجیه شیرین عبادی، در تداوم همین تلاش‌های فاشیستی، راهی اسپانیا شده، تا هم‌صدا با حاج اردوغان به جهانیان بگوید، این توحشی که مشاهده می‌کنید، اسلام نیست! اسلام، دین رأفت و محبت است. و جهت اثبات این دروغ بزرگ، شیرین عبادی بدون لچک در مادرید حضور یافته‌اند! همزمان با چنین تبلیغات مزورانه‌ای، حکومت عربستان، که دیروز نیکولاسرکوزی «مدرنیته‌اش» را از نزدیک مشاهده کرد و مورد تقدیر قرار داد، امروز با گردن زدن یک‌ مجرم، در عمل مدرنیته را به اثبات رساند. البته مسلماً حاجیه مرتاضی و شرکاء ادعا خواهند کرد، رویکرد عربستان سعودی به دین، رویکردی است «سنتی»، نه «مدرن»! همچنانکه مراسم «آش‌پزان» رویکردی است «سنتی» که مرضیه مرتاضی با بزرگواری از آن چشم پوشی می‌کند، ولی به زعم ایشان، حضور فعالان «سکولار» در چنین مراسمی تعجب‌آور است:

« سخن گفتن زنی دردمند و مذهبی با رویکرد سنتی (اسطوره‌ای) از خواسته‌های جنبش زنان [...] تعجب آور نیست [...] توجیه حضور بعضی فعالان سکولار جنبش زنان در کنار دیگ آش است.»


مرتاضی پس از اتخاذ این مواضع «آش‌ستیز»،‌ با اشاره به این «زن دردمند مذهبی»، چند سئوال مضحک هم مطرح می‌کند، تا «سکولاریسم» و «دین» را همزمان «تحریف» کرده، و از طریق پیوند سکولاریسم با عقلانیت، بر عقلانیت دین تأکید کند. البته مرضیه مرتاضی حتماً می‌پندارد، مخاطبان‌اش پروردة مکتب دستاربندان بی‌مایة جمکران‌اند! در نتیجه فراموش می‌کند که «عقلانیت» در قاموس سکولارها، با عقلانیتی که فعلة فاشیسم به دین نسبت می‌دهند، تعریف یکسانی ندارد! «وحی»، که پایه و اساس ادیان ابراهیمی را تشکیل می‌دهد، از منظر «سکولاریسم»، در تضاد کامل با «عقل» قرار می‌گیرد، و فاقد هرگونه «علمی‌ات» است! حال مرتاضی و دیگر فعلة مونث فاشیسم، هر چه «عقل» و «علم» برای ما «بلغور» کنند، وحی کذا را نیز می‌باید در چارچوب عقل و علم مورد نظر خود پذیرا شوند.

مرتاضی، مانند دیگر فاشیست‌ها، جهت استدلال، یا بهتر بگوئیم «مردمفریبی»، به قالب پوچ واژه‌ها متوسل می‌شود، تا به شوت‌و‌پرت‌ها بباوراند، سکولاریسم علمی و عقلانی است، و از آنجا که به نظر ایشان، دین هم عقلانی است، در نتیجه، «دین» می‌تواند مانند سکولاریسم در ادارة امور سیاسی و اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد! البته عیال دکتر پیمان، یک نکتة مهم را فراموش می‌کند، و آن اینکه «سکولاریسم»، بر محور سه عامل واقعیت: پویائی انسان، زمان و مکان استوار شده، حال آنکه دین نه تنها به دلیل زمان‌شمول بودن و جهانشمول بودن «ایستا» است، که اصولاً «انسان»، در مفهوم مدرن را به رسمیت نمی‌شناسد! چرا که، سکولاریسم انسان محور است، و دین، خدا محور! ظاهراً مرتاضی این نکتة پیش‌پاافتاده را نادیده انگاشته، به همین دلیل می‌پرسد:

«آیا عقلانیت و علمانیت سکولاریسم دین را به عنوان امر واقع پذیرفته است؟»

خیر سرکار خانم مرتاضی! سکولاریسم، هیچ دینی را به عنوان «امرواقع»، یا واقعیت تاریخی نمی‌پذیرد، چون در اینصورت می‌باید «جبرئیل»، «وحی الهی»، معجزات عیسی و کمک فرشتگان به سپاه محمد در فلان جنگ را هم به عنوان «واقعیت» تاریخی بپذیرد! ولی سکولاریسم، شخص محمد و جنگ‌های مسلمانان را به عنوان «امرواقع» یا واقعیت تاریخی می‌‌تواند مورد «بررسی» قرار دهد. یادآور شویم که واژة «علمانیت»، که خانم مرتاضی به کار برده‌اند، در فرهنگستان فرهیختگان مؤنث جمکران، گویا معنای همان «علمی‌ات» خودمان را بدهد!

مرضیه مرتاضی در ادامة این ترهات «علمانی» ادعا می‌کند، دین می‌تواند «عقلانی» و «روشنگرانه» باشد، و به سیاست هم بپردازد. مرتاضی در ادامة سخنان سرشار از نبوغ‌شان می‌پرسند، آیا «سکولارها» چنین ترهات عقلانی را می‌پذیرند، یا همچنان بر جدائی دین از سیاست پافشاری می‌کنند:

«آیا سکولارهای ایرانی چون نواندیشان مذهبی پذیرفته‌اند که دین می‌تواند کار کرد زمینی و اجتماعی و هم کار کرد سیاسی و روشنگرانه داشته باشد و عقلانی هم باشد؟ آیا سکولاریسم ایرانی همچنان اصرار دارد دین را از سیاست جدا بداند؟»

نه! سرکار خانم مرتاضی! صفوف سکولارها، از «نواندیشان مذهبی» جداست، و مطمئن باشید جدا هم باقی خواهد ماند. ولی ما سکولارها، به شما و دیگر نوچه‌های محافل فاشیسم غرب می‌گوئیم که دین، در تاریخ امروز بشر جز توحش و تاریک اندیشی هیچ ندارد. دین متعلق به دوران دیگری از تمدن بشر بوده. دلیل ارادت سازمان جنایتکار ناتو به حکومت‌های دینی در همین امر نهفته ‌است. اگر سنگسار و قطع دست و پای انسان‌ها، در قاموس شما «عقلانی» و «روشنگرانه» است، این «عقلانیت» و «روشنگری» عصرحجر، ارزانی شما باد. شما و آن «نواندیشان دینی» که 28 سال است، با حمایت استعمار غرب، زمینه ساز چپاول و سرکوب ما ملت شده‌اید، فراموش نکنید، که در کشور ایران، پیش از ظهور «اسلام عقلانی» شما، مزدک به پا خواست تا دهقانان را از سلطه و چپاول دین فروشان برهاند. در کشوری که یک سدة پیش، مردمانش به ‌پا خواستند، تا دست دستاربندان جنایتکار را از حاکمیت و قضاوت کوتاه کنند، تحجر و توحشی به نام «دین»، بدون حمایت استعمار، هرگز نمی‌توانست پای به میدان سیاست بگذارد، تا «دیانت را در ترادف با سیاست» قرار دهد، و ملت ایران را اینچنین در لجنزار فاشیسم استعماری به ذلت اندازد.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت