نیکولا و فتح «علی»!
...
از هنگامی که اشغالگران به مقتدی صدر پیشنهاد کردند به تحصیلات خود ادامه دهد، و آیتالله شود، انفجار بمب در اماکن عمومی، و در میان مخالفان سازمان القاعده در عراق شدت گرفته. گویا مقتدی صدر در امر «تحصیل» پشتکار و جدیت فراوان به خرج میدهد. همچنانکه علی خامنهای سعی دارد با التماس به درگاه دولت فرانسه، ایران را به عراق دیگری تبدیل کند. دیروز، حسینی، سخنگوی وزارت امور خارجة حکومت اسلامی، اعلام کرد ولایتی سه ماه پیش با «نیکولاسرکوزی» رئیس جمهور فرانسه ملاقات کرده! میدانیم که ولایتی مانند علی لاریجانی مشاور خامنهای است، و هیچ مسئولیت مستقیمی در برابر مجلس ندارد. و میدانیم که لاریجانی همزمان با حضور سرکوزی، کوشنر، و اهود باراک در مصر، راهی این کشور شد. و رسانهها اعلام داشتند، لاریجانی برای دیدن آثار تاریخی مصر به این کشور رفته. ما هم باور میکنیم! پیامد ملاقات ولایتی با سرکوزی را به یاد داریم. تکرار دستورات سازمان سیا، جهت تداوم بحران هستهای، از طریق پافشاری بر ادامة غنیسازی اورانیوم، و ایجاد بحران در روابط با روسیه، از طریق مطالبة «سهم 50 درصدی ما از خزر»! سفر لاریجانی به مصر نیز، بر خلاف ترهات رسانههای اسرائیلی، در چارچوب ملاقات ولایتی و سرکوزی صورت گرفته. چرندبافیهای رهبرمعظم در باب خود کفائی و اظهارات امروز سخنگوی وزارت امور خارجة فرانسه، در مورد صدور قطعنامة تحریمها علیه مردم ایران، شاهدی است بر این مدعا، که گورکنها به هیچ قیمتی حاضر نیستند از تأمین منافع آمریکا در منطقه دست بردارند. امروز «پاسکال آندرهآنی»، سخنگوی وزارت امور خارجة فرانسه، با اطمینان از تداوم غنی سازی اورانیوم توسط نوکران آمریکا در ایران، اعلام میدارد:
«ایران به تعهدات بینالمللی خود عمل نمیکند و فعالیتهای هستهای خود را نیز به حالت تعلیق در نیاورده است، بنابراین گفتگوها برای تصویب تحریمهای جدید علیه ایران ادامه دارد.»
منبع: ایرنا، مورخ 17 دیماه 1386
بله، میبینیم که سفر لاریجانی، غلامبچة سفارت کذا، جهت «تماشای آثار تاریخی مصر» با چه اهداف پلیدی بر ضد ملت ایران انجام گرفته. و البته گورکنها، به این مختصر نیز اکتفا نکرده، جهت سازماندادن به یک درگیری «ساختگی» با ایالات متحد نیز خود را آماده مینمایند. و طبیعی است که خبر مؤثق «آمادگی» نوکران ضدامپریالیست سازمان سیا در جمکران جهت «نبرد با آمریکا»، ابتدا از طریق شبکة «سی.ان.ان» پخش شود. شبکة کذا ادعا کرده، «نزدیک بود» بین ایرانیها و آمریکائیها در تنگة هرمز درگیری شود! ولی شکر ایزد، به خیر گذشت! به گزارش بنگاه خبر پراکنی «بیبیسی»، مورخ 7 ژانویه 2008، گوردون جاندرو، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا به گورکنها پیام داده:
«از اقدامات تحریکآمیزکه ممکن است در آینده به وقایع خطرناکی منجر شود پرهیز کنند.»
ولی میدانیم که از سه دهة پیش، به فرموده سازمان سیا، روحالله، سیاست داخلی و خارجی حکومت امامزمان را در یک جمله خلاصه کرده بود: «هر چه آمریکا بگوید، عکس آن را انجام دهید!» در نتیجه، سپاهیان جان بر کف امامزمان که بنزین و تجهیزات خود را هم از پنتاگون دریافت میکنند، در اطاعت از فرامین «رهبر کبیر انقلاب» لحظهای درنگ نخواهند کرد، و به اقدامات تحریکآمیز ادامه خواهند داد، تا راه تجزیة ایران هموار شود. گویا خبر حضور قریبالوقوع جرج بوش در منطقه، روح تازهای در پیکر بیجان نوکراناش در سپاه امام زمان دمیده. بله، اینهم از معجزات میلاد مسیح باید باشد. چون ارتدوکسهای مسیحی میلاد «آنحضرت» را امروز جشن میگیرند.
در هرحال، معجزات مسیح هر چه باشد، به پای معجزات جرج بوش نخواهد رسید. میگویند دست مسیح، بیماران مبتلا به جذام را شفا میداد، و میگویند دم مسیحائی مرده را جان دوباره میبخشید، ولی هرگز خبر سفر قریب الوقوع مسیح، چندین هزار جسد پوسیده را به جنگجویان «مبارز» تبدیل نکرده بود! بله، ابعاد معجزة جرج بوش به مراتب از معجزات مسیح گستردهتر است. چون علیرغم تکذیب خبر «سی.ان.ان» توسط سپاه پاسداران، اجساد بسیاری از خاک برخاسته و علاوه بر «سهم50 درصدی ما از خزر»، خواستار برافراشتن پرچم ایران در «استان بحرین» شدهاند!
بحرین کشوری است که حاکمیتاش از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده. و سهم ما از خزر نیز در محدودة محوری است که بندرترکمن را به آستارا وصل میکند. اگر غیر از این میبود، سایت رعایای الیزابت دوم «اسناد معتبر» سهم ما از خزر را جهت اثبات «حقیقت» بر شبکة اینترنت قرار میداد، تا با اتکاء به حماقت و یا مزدوری بعضیها، «سهم ما» را نیز مانند نفت، به نفع بریتیش پترولیوم، «ملی» کند.
بله، در آستانة ملی شدن نفت، سایت «شریف نیوز» یک مصاحبة «شیرین» با آخوند حسینیان انجام داده. حسینیان ضمن تأکید بر این مهم که پیش از مصدق، دستاربندان بر ملی شدن نفت تأکید داشتند میگوید، کاشانی ملی شدن نفت را تلاش جهت تأمین صلح جهانی و چارة تمام دردهای مردم ایران اعلام کرده:
« بعد از روی کار آمدن رزم آرا [...] آیتالله [کاشانی] با برشمردن مصیبتهای مردم تصریح کرد که ملی شدن نفت در ایران تنها چارة بیچارگی ماست [...] به منظور کمک به تأمین صلح جهانی [...] صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملیشود.»
و امروز شاهدیم که آخوند کاشانی، تا چه حد به امور سیاسی و اقتصادی تسلط داشتهاند، چون ملی شدن نفت نه تنها همة مشکلات ملت ایران را بر طرف نمود، که صلح را نیز در جهان بخوبی تأمین کرد. به ویژه در عراق، افغانستان و پاکستان، یعنی در مرزهای کشور ایران! البته اگر آخوند کاشانی شرشان از سر ما ملت کم شده، نمیباید فکر کرد که، تخم چنین نخبگانی را ملخ خورده باشد؛ فراوانند، و همگی در راه صلاح و مصلحت میهن اسلامی، همه روزه از کارخانة رجاله پروری «دستور» کتبی دریافت میکنند، و امت اسلام را به سوی استقلال و آزادی رهنمون میشوند! که حافظ گفته، «هان! مشو نومید چون آگه نهای از سر غیب، باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور»! حافظ از همان روزها میدانست که حاج روحالله و حاج منصور در صحنة سیاست این کشور ظهور خواهند کرد. و اگر حاج روحالله، مانند همة امامان شیعه پس از جنایت و حماقت فراوان «تقدس» یافت، حاج منصور هنوز در قید حیات است، و درس اخلاق هم به ما میدهد. حاج منصور، همان کسی است که ضمن مداحی، نه تنها صریحاً به شهردار تهران توهین کرد، که وی را به اختلاس در اموال عمومی هم متهم نمود. گویا بعضیها از ایشان به قوة قضائیه شکایت کردهاند. ولی مگر لات و اوباش، آنهم نوع حکومتی، از این قوة قضائیه هراس دارند؟ ابدا! تلاش اوباش آشوب طلب ساواک این است که سری هم به زندان بزنند، تا بتوانند از طریق یک اقامت «رسانهای» در سلولهای لوکس و ویژة اوین، کسب «افتخار» کنند.
حاج منصور از اینکه شنیده شاکی خصوصی دارد، گویا بسیار خوشحال شده، و ضمن نفسکش طلبی مفصلتر، گفته به پیروی از روحالله خمینی، جهت دفاع از «انقلاب» قیام کرده است. بله، این بهترین نمونه پیوند دیرین دستاربندان و اوباش است که، کسروی در «تاریخ مشروطه» به آن اشاره کرده. پیوندی که از دوران میرزای شیرازی، همواره توسط استعمار حمایت و تقویت میشود. چون دستاربندان بیمایه در همة امور دخالت میکنند، و اوباش نیز به دلیل حماقت، تعصب و منفعت طلبی از فرامین دستاربندان پیروی خواهند کرد. حاج منصور میگوید:
«سینهزن باید غیرت داشته باشه [...] حرف امام یادتون رفت که گفت اگر هیچکس نگفت شماها بگید.»
اتفاقاً علی خامنهای هم چندی پیش از دانشجونمایان خواسته بود، بر اجرای «عدالت» در میهن اسلامی نظارت داشته باشند، و در برابر بیعدالتیها «سکوت» نکنند. دخالت دانشجونما و سینهزن و تیغکش در امور سیاسی، پایه و اساس تشکلهای «لاتسالاری» است که حفاظت از منافع استعمار را از دیرباز در کشورمان بر عهده گرفته. الگوی «لاتبازی» هم روایات شیعیمسلکان به نقل از «خرد» بیکران امامان و امامزادگانشان است. حاج منصور، جهت توجیه فرمان «امام»، و الزام دخالت سینه زنان در امور سیاسی، به «بیبیگوزکهای» شیعیان متوسل میشود و میگوید، اگر ما نگوئیم دست اندرکاران فریب میخورند. چون ابوالفضل را هم میخواستند فریب دهند! ولی آنحضرت البته فریب نخورده! چون پدرسوختگی را مانند امثال حاج منصور در مکتب «شهادت» آموخته بود:
«ابولفضل را میخواستن گول بزنن [با امان نامه] حضرت فرمود [...] با حضرت مسلم هم همینکار را کردن و براش اماننامه آوردند، تا امان نامه را به دستش دادند، طناب پیچش کردند، و اماننامه را پاره کردند و گفتند حالا کو سندت؟ ما کی گفتیم امان داری؟»
منبع: آفتابنیوز مورخ 17 دیماه 1386، کد مطلب: 68979
بله، آنها که به زعم حاج منصور، و به نقل از ابوالفضل کذا، برای حضرت مسلم اماننامه آورده بودند، حتماً نمیتوانستند بدون اماننامه به آنحضرت نزدیک شوند! این استدلال ابلهانه و ویژة سینهزن بازار تهران است که، به موازات سخنرانی مبتذل عبدالله مومنیها، امروز بر عرصة سیاست کشور حاکم شده. در واقع حاج منصورها و عبدالله مومنیها دو روی سکة فاشیسم استعماریاند. اولی با چماق دین و ایمان به دیگران هتاکی میکند، دومی با چماق «بیاعتقادی»، و البته هر دو هم در حال «تقیه» هستند. نتیجة چنین فضای مسموم سیاسی، حضور امثال «عشرت شایق» در به اصطلاح مجلس جمکران است. عشرتشایق، که به عنوان نمایندة تبریز به مسجد جمکران «پرتاب» شده، وظیفه دارد با چرندگوئی هرچه از مفاخر تبریز در ذهن ایرانیان وجود دارد، در لجنزار اسلام مدفون کند. و «فارس نیوز» هم، از انتشار چرندیات شایق کوتاهی نمیکند! عشرت شایق، مانند دیگر زبالههای مؤنثی که در حکومت جمکران صحنة سیاسی را اشغال کردهاند، متخصص امور اخلاقی نیز هست. چندی پیش هم جهت «سالم سازی» فضای جامعه پیشنهاد کرده بود، روسپیها اعدام شوند، تا دیگر کسی به اینکار نپردازد. در ضمن شایق رهنمودهائی نیز جهت قرآنی شدن سریالهای تلویزیونی ارائه داده تا جامعه «فاسد» نشود!
البته وجود امثال شایق برای تکمیل «لاتسالاری» الزامی است. چون ارتش ناتو هم پس از استقرار دموکراسی در افغانستان، و تبدیل این کشور به نخستین مرکز تولید مواد مخدر در جهان، یک سر متخصص امور فرهنگی به نام «خرم» از ناکجاآباد بیرون کشیده، تا بگوید سریالهای هندی بت پرستی را تشویق میکنند. و سایت رعایای الیزابت دوم، مورخ 7 ژانویه 2008، این ترهات را انتشار داده، تا دیگران «بیاموزند»، و به این وسیله، بازار سریالهای هولیوودی از کسادی به در آید.
در این راستا، در آستانة سفر جرج بوش به منطقه، رسانهها باز هم بن لادن، سخنگوی سازمان ناتو را از پستو بیرون کشیده، و از زبان پادوی سازمان سیا اعلام کردهاند که، باید با بمب از جرج بوش استقبال شود! بله، این یک سناریوی جنجالی برای فیلمسازان هولیوودی خواهد بود. ولی متأسفانه هنوز شیعیان عراق نمیدانند که بن لادن، پادوی حاکمیت آمریکا است، و هیچ دشمنی با جرج بوش عزیز ندارد. در نتیجه به محض پخش این «خبر»، حنازرچوبه، مورخ 17 دیماه 1386گزارش داد، یکی از اعضای شیعة مجلس عراق به نام «طعان موسوی» سکته کرد! البته حق هم داشت!
موسوی در زمان صدام حسین معلم مدرسه در ناصریه بوده. آوردهاند که در سال 1991، توسط ارتش بعث عراق از مدرسه اخراج میشود، و سه برادرش هم بلافاصله تیرباران میشوند! البته معلوم نیست چرا موسوی تیر باران نشده! بله، این هم از اسراری است که هرگز فاش نخواهد شد! در هر حال این موسوی، که سه برادر شهید دارد، پس از اشغال عراق توسط آمریکا، ارتقاء درجه یافته، و به نمایندگی مجلس میرسد! و امسال، بدون توجه به فقر هم میهناناش، جهت انجام فریضة «مقدس» حج راهی عربستان هم میشود، و چند روزی از بازگشت این نمایندة شریف به عراق نگذشته بود، که رسانهها خبر تصمیم بنلادن جهت ترور جرج بوش را منتشر میکنند. مجسم کنید وضع حاج موسوی را که با شنیدن این خبر زمین زیر پایش به لرزه در آمده! جرج بوش دوست داشتنی که موسوی را از روستای ناصریه به مجلس نمایندگان در شهر بغداد آورده، و به او امکان داده به مکة مکرمه هم شرفیاب شود، جانش در خطر است! تنها راهی که برای موسوی باقی مانده بود، این بود که بمیرد! زندگی بدون جرج بوش، دیگر چه معنائی میتواند داشته باشد؟ موسوی، به توصیة مهرانگیزکار نگاهی به نوک دماغ خود کرد، و دید کار سختی نیست، سپس با خود اندیشید، «بدون رهبرم هرگز!» و آناً سکته کرد.
باشد که این حکایت درس عبرتی شود، برای آن «رهبر» شیعیان که، به حمایت نیکولاسرکوزی امید بسته. امروز در روسیه پیروزی بر ارتش ناپلئون بناپارت را جشن میگیرند. آنهنگام، ناپلئون سوار بر اسب سفید اهدائی فتحعلیشاه قاجار، متحد خویش، به مسکو وارد شد. 195 سال پیش، ارتش امپراطور فرانسه، علیرغم اشغال پایتخت روسیه، و برخورداری از برتری نظامی، در جنگ شکست خورد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت