...
روزگاری بود که اصحاب کلیسا با «تف» یا با آب دهان مبارکشان برای ما جهان سومیها «کیمیاگری» میکردند. بله، اینها چون آزمایشگاههای مجهزی داشتند، با «تف» همه کار میتوانستند صورت دهند. «تف» را با «کاپیتال» در لولة آزمایش ریخته حرارت میدادند، از بنگاه «بیبیسی» هم به عنوان کاتالیزور استفاده میکردند، و پس از چند ثانیه یک رهبر انقلابی چپ، ویژة جهان سوم خلق میشد. به محض خلق چنین رهبر فرهیختهای، ساواک موظف بود ایشان را دستگیر کرده به اوین رهنمون شود، تا جوانان زندانی از مکتب ایشان بهرهمند شده، هر چه شکنجه میبینند، به قول یکی از زنان جمکران «قویتر» شده، شکنجهگر را به شکنجههای شدیدتری تشویق کنند.
بله حماقت یکی از معیارهای مبارزه بود! اگر احمق نبودید، کسی شما را به عنوان مبارز برجسته به رسمیت نمیشناخت، شما را سرمایهدار پلید و روشنفکر و غربزده و ... میخواندند! چرا که روشنفکر بودن هم مانند سرمایه داری از جنایات غیرقابل بخشش در جبهة مبارزان چپ بود! امروز را معیار قرار ندهید، امروز که هر کوروکچلی سعی دارد از طریق سرمایه، یک مدرک تحصیلی از بلاد فرنگ ابتیاع کرده، و یک عنوان روشنفکری برای زن و فرزنداناش دست و پا کند! آنروزها روشنفکری واقعاً یک جنایت بود! چون کسی که نه آخوندپرست بود و نه عاشق سبیلهای از بنا گوش در رفتة استالین، و نه به خاندان «جلیل» پهلوی عشق میورزید، اصلاً جائی در مرز پرگهر نداشت، هنوز هم ندارد! حتی روی شبکة اینترنت هم مورد تهاجم لباسشخصیها قرار میگیرید! بگذریم! از تف دور افتادیم!
بله استفادههای دیگری هم از تف میشد. این «انگلیسای چش چپ» تفشان را با بسمالله ترکیب میکردند و با همان کاتالیزور قبلی دو نوع «روشنفکر» به ما ملت تحویل میدادند. روشنفکر دینی فکل کراواتی از قماش شریعتی و آلاحمد، یا روشنفکر دینی با نعلین و ریش و عبا همچون مطهری. به محض خلق این دو قلم روشنفکر، ساواک وظیفه داشت شایع کند که آثار گرانبهای اینان ممنوع شده! همین کافی بود که مهملات شریعتی و مطهری که در چاپخانههای تحت نظارت ساواک با کاغذ ارزانقیمت و کیفیت بسیار بد تکثیر میشد، همچون برگ زر به فروش رسد! جالب اینجا بود که مطهری و شریعتی، که طبق شایعات ساواک اینچنین مغضوب «دستگاه» بودند، به صورت منظم در حسینیة ارشاد «فاطی شو» هم برای دانشجویان «مبارز» اجرا میکردند.
در «فاطی شو»، ایندو قلم روشنفکر پیرامون خصائل و فضائل یک پرسوناژ موهوم به نام «فاطمه» داد سخن میدادند، و او را الگوی زن ایرانی معرفی میکردند، زنی که حتماً میباید مسلمانی صددرصد «معتقد» باشد. بله فراموش نکنیم که پرسوناژ ساخته و پرداختة توهمات و تخیلات بر اساس «بیبیگوزکهای» شیعی مسلکان، در 9 سالگی با یک مرد 26 ساله به نام علی «ازدواج» هم میکند. علی را همة مسلمانان میشناسند، شاه داماد، زمین یک یهودی را غصب میکند، و آن را مهریة دختر گرامی پیامبر قرار میدهد. پیامبر هم نه نمیگویند! چون غصب زمین دیگران از اصول دین مسلمانان به شمار میرود. بیجهت نیست «جمکران» این چنین محبوبیت یافته! بله، بازگردیم به الگوی زن مسلمان یا پرسوناژ فاطمه که البته جذابیت فراوان دارد! فاطمه با آن سن و سال کم چندین و چند بچه به جامعة بشری هدیه میکند، سوسیالیست بوده و از امتیازات پدر و همسرش هم استفاده نمیکرده، ولی خوب کنیز داشته، فعالیت اجتماعی داشته، و اینهمه در همان صحرای حجاز! فاطمه همچنین در جبهة اصلاحطلبان آنزمان فعالیت سیاسی میفرموده! ولی هیچکس نمیداند مزار این زن گرانقدر و نمونه اصلاً کجاست؟!
بله این پرسوناژ پر رمز و راز الگوی زن ایرانی بود، و علی شریعتی او را چنین توصیف کرده: «فاطمه، فاطمه است!» ظاهراً بعضیها ادعا کرده بودند، «فاطمه، فاطمه نیست!» و استاد شریعتی به این ترتیب جواب دندان شکنی به آنها دادند. بله از «فاطی شو» میگفتیم که به محض مشخص شدن سیاست ایالات متحد در منطقه، آناً «تعطیل» شد. به این ترتیب که ابتدا در لندن به «مأموریت» استاد علی شریعتی پایان دادند، و پس از کودتای 22 بهمن استاد مطهری را نیز «مرخص» کردند، چون هر دو اینان فقط جهت فراهم آوردن زمینة مناسب برای ظهور «تف و ریش»، یا همان رهبر کبیر انقلاب به کار میآمدند. اما چرا در بارة کیمیاگری و تف اینهمه پر حرفی کردیم؟!
چون اصحاب کلیسا میپندارند هنوز با تف و کاتالیزور کذا میتوانند معجزه کرده، از کنیزکان و غلام بچگان آخوند محمدخاتمی، پاسدار اکبرها و فاطمه حقیقتجوها مبارز سیاسی و متفکر تولید کنند! به همین دلیل دوباره سیل ترهات اکبر گنجی برسایتهای ساواک روان شده، و حقیقتجو نیز در بنگاه خبرپراکنی کذا به قول خودش به انتخابات «ناآزاد» اعتراض فرموده! چون وقتی امثال ایشان به مسجدشورای جمکران وارد میشدند، «انتخابات آزاد» بوده. حسن فعلة ساواک این است که از اصلاحطلب تا اصولگرا، هیچیک به این اصل مسلم اشاره نمیکند، که در نظام فاشیستی خصوصاً زمانیکه مدعی الهیت باشد، «انتخابات» به مفهوم واقعی کلمه نمیتواند وجود داشته باشد، چرا که انتخابات در نظامهای «انسانمحور» مفهوم دارد، نه در نظام انسانستیز و «خدامحور».
ولی هنگامی که با تف برای یک ملت «رهبرکبیر» میسازند، و با تف «قانون اساسی» مینویسند بقیة امور نیز با همین «تف» انجام میگیرد. در نتیجه، جهت گیری سیاسی نیز با «تف مقدس» سازمان داده میشود، آنهم در سایت «روزآنلاین.» فردا باید به پیروی از هنرمندانی چون «آیدین آغداشلو» که تنها هنرشان، خوردن نان به نرخ روز است، به شبهاصلاحطلبان یا همان فاشیستهای دوم خردادی «رأی » بدهیم! تا گروهی اوباش را با اوباش دیگری برایمان جایگزین کنند. چون حکومت اسلامی قوه مقننهاش هم با تف تشکیل خواهد شد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت