چهارشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۶

موسی و فیگارو!

..
گویند ملانصرالدین روزی میخ طویله‌ای در زمین فرو برده گفت، «اینجا مرکز زمین است». به او گفتند، ثابت کن! گفت شما ثابت کنید، اینجا مرکز زمین نیست! با پیروی از چنین حکمتی است که جنجال رسانه‌ای پیرامون موسی و محمد و قرآن و بالاخره برگزاری نوروز در تخت جمشید به راه افتاده. چرا که دیگر با هیزم اسلام، قرآن و محمد نمی‌توان تنور تقدس را در منطقه داغ و گرم نگاه داشت، در نتیجه از یک سو فعلة فاشیسم به «نوروز» چنگ انداخته‌اند، و از سوی دیگر، «باب دی هوپ شفر»، دبیرکل سازمان ناتو به هیزم «موسی» متوسل شده. بله، کرکس‌های جنگ پرست به تبلیغ برای بین‌الملل تقدس و حماقت و تعصب پرداخته‌اند، تا صدای آزادی خاموش شود. و همانطور که پیشتر هم گفتیم گسترش تقدس هدف اصلی استعمار است، در نتیجه اگر این تقدس را بر نوروز هم تحمیل کنند، به هدف خود دست خواهند یافت. به همین دلیل است که سازمان «میراث بی‌فرهنگی» به برگزاری نوروز در تخت جمشید ابراز تمایل فرموده، تا به این بهانه، نظرات ابلهانة مقام معظم رهبری در مخالفت با چنین مراسمی را که، در دهة گذشته ایراد شده، از نو منتشر کنند! بله واقعاً کسی که به ما نر ... بود، رهبر ک ... دریده بود، و سازمان میراث بی‌فرهنگی! بوزینه و نجاری، حکایت برگزاری نوروز توسط فعلة فاشیسم است! کسی به این گورکن‌ها نگفته که شاهنشاهان هخامنشی طی جشن‌های نوروزی در تخت جمشید، خراج‌گزاران خود را به حضور می‌پذیرفته‌اند. شما گورکن‌ها و رهبرتان که خود خراج‌گزار استعمارید، این «عیدسعید» را در آبدارخانة سازمان سیا و زیر سایة اربابان خود برگزار کنید. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به جنجال نوین اصحاب کلیسا.

گویا ساختن فیلم در بارة محمد و قرآن کارساز فعالیت‌های فرهنگی ناتو نبوده، چون از روزی که فیلسوف کبیر گورکن‌ها خواب‌نما شد که قرآن به محمد «الهام» شده، با الهام از شیوة رایج زمین‌خواری، یک جنگ زرگری پیرامون قرآن و محمد به راه افتاده. و چون جنگ زرگری فاشیست‌های مسلمان کفایت نمی‌کرد، فیگارو، رسانة‌ تفنگ‌فروشان غرب، جهت کمک به نوکران مسلمان و مکتبی خود، جنجال مشابهی را با «موسی» و «ده فرمان» آغاز کرده. چون همانطور که گفتیم فعلة مسلمان استعمار «تقدس پرست» است، در نتیجه سازمان ناتو، حتی با توسل به موسی و عیسی هم می‌تواند رونق دکان دین را در جمکران حفظ کند.

پیشتر گفتیم که جهت غصب زمین، پس از تبانی، دو نفر مدعی مالکیت زمینی می‌شوند که به هیچکدام شان تعلق ندارد، و قاضی پس از دریافت رشوة کافی، حکم به حقانیت یکی از طرفین می‌دهد، که او هم با مراجعه به دفتر ثبت اسناد و با تکیه بر حکم دادگاه یک سند مالکیت قانونی دریافت می‌کند. در مورد قرآن هم گویا چندین و چند فعلة فاشیسم با هم «تبانی» کرده‌اند. و البته پای ثابت چنین جنجال‌های استحماری، عبدالکریم سروش است که شب «انقلاب» شکوهمند بهمن 57، به عنوان فیلسوف، از چاه جمکران استخراج شد، و پس از شرکت فعال در تصفیة خونین دانشگاه‌ها، چند ماه پیش از خیمه شب بازی دوم خرداد، از سوی کیهان لندن «معمار رنسانس اسلامی» نیز لقب گرفت، و پس از انتصاب محمد خاتمی به ریاست قوة مجریه، ایشان نیز مانند دیگر پادوهای محافل سرکوب تبدیل شدند به «اوپوزیسیون»!

در مورد نظریات «فلسفی» سروش پیشتر چند وبلاگ نوشته‌ایم و پس از بررسی سخنان بی‌پایه و مبتذل ایشان گفتیم که سروش هم با فلسفة مدرن و هم با فلسفة کلاسیک بکلی بیگانه ‌است، و ایشان را ویژة سرکوب فرهنگی و تحریف مفاهیم فلسفی «استخدام» کرده‌اند. بله، این فیلسوف کبیر، اخیراً خواب‌نما شده‌اند که قرآن به محمد «الهام» شده! سپس آقای خرمشاهی در اعتراض به ترهات سروش وارد معرکه پروپاگاند «انتشار تقدس» شدند و فرمودند، خیر قرآن به محمد «وحی» شده! و امروز هم یکی از هنرمندان متعهد و مکتبی جمکران به عربده‌جوئی در این مورد پرداخته‌اند! ولی آنچه مسلم است، این اصل کلی است که هیچ استدلال منطقی برای اثبات یا نفی ترهات سروش و مخالفان‌اش وجود ندارد.

همچنین مسلم است که اگر کسی در تنور «پروپاگاند» ندمد، تنور کذا سرد خواهد شد! در نتیجه، چندین و چند پامنبری درونمرزی و برونمرزی به تبادل نظر «منطقی ـ کشکی» پیرامون این موضوع بسیار مهم و حیاتی برای آیندة ملت ایران مشغول شده‌اند. و «آخوند» مهاجرانی، همسر جمیله کدیور، که به دلیل جفت کردن نعلین اکبر بهرمانی، دلالی و شارلاتانی و حرمسراداری، در همة زمینه‌ها «صاحب‌نظر» و «صاحب قلم» شده‌‌اند نیز در این میان «حرفی» برای گفتن دارند! پس جای تعجب نیست که مقالات نغز، ‌پرمغز، مستدل و به ویژه مبتذل حرمسرادار سابق در سایت «رادیو زمانه» آناً منعکس شود. جالب اینجاست که قرآن «کذا» که اینچنین مورد توجه فعلة فاشیسم قرار گرفته، دهه‌ها پس از مرگ محمد، جمع‌آوری و ساخته و پرداخته شده! و همانطور که می‌دانیم بسیاری از آیات به اصطلاح الهی آن کپی‌برداری از قصه‌های مسیحیت و یهودیت است! به زبان ساده‌تر، در زمان حیات محمد مجموعة واحدی به نام قرآن اصولاً وجود خارجی نداشته!

ولی امروز فعلة فاشیسم به دو دسته تقسیم شده‌اند، و پیرامون «وحیانی» و «الهامی» بودن این مجموعة فاقد انسجام و سراپا متناقض که طی سده‌ها ساخته و پرداخته شده، به بحث «علمی» مشغول‌اند. تو گوئی قرآن به صورت کتاب با جلد زرکوب،‌ و چاپ انتشارات امیرکبیر، یک باره از آسمان به زمین افتاده! شیعی‌مسلکان ادعا می‌کنند که در جنگی که میان علی و معاویه در گرفت، معاویه با تدبیر عمروبن‌عاص، با هدف ایجاد تفرقه در میان سپاهیان علی، فرمود «قرآن‌ها را بر سر نیزه کنید»! و به ادعای شیعیان همین امر باعث شد که علی از ادامة جنگ صرفنظر کرده به مذاکره تن در دهد! و به این ترتیب معاویه از شکست حتمی نجات یافت! البته این نخستین بار است که طرفی که پیروزی خود را در جنگ مسلم می‌بیند، وادار به مذاکره می‌شود، آنهم به این دلیل مضحک که سپاهیان معاویه قرآن‌ها را، که حتما چاپ همان انتشارات امیرکبیر بودند، و در قطع پالتوئی، بر سر نیزه کرده بودند! بگذریم! و بازگردیم به «هیزم موسوی» جهت دو قطبی کردن فضا و تحمیل «تقدس» بر افکار عمومی، به ویژه در منطقة استعمارزدة خاورمیانه. چون همانطور که می‌دانیم هر جا ریشة استعمار قوی باشد، دین و مقدسات نیز قدرتمند می‌شود، چون «استعمار» و «دین»، مانند فاشیسم، تقدس پرور و انسان‌ستیزاند.

روزنامة فیگارو، مورخ 4 مارس 2008، به نقل از فرانس پرس و روزنامة چپ‌گرای «هاآرتز»، نظر «بنی شانون»، محقق دانشگاه اورشلیم را در مورد «ده فرمان» و «موسی» انتشار داده. «بنی‌شانون» طی اظهاراتی که از رادیو اسرائیل پخش شد، ‌ با تکیه بر تأثیرات شناخته شدة گیاهان توهم زا، می‌گوید موسی هنگام مشاهدة آتش بر «تور سینا» تحت تأثیر چنین موادی بوده. وارد جزئیات این مطلب نمی‌شویم، چرا که سایت «تابناک» بلافاصله ترجمة کالای تولیدی غرب را به مصرف کنندگان داخلی تحویل داده! فقط به اهالی «تابناک» که این مطالب علمی را با ترهات سروش در ترادف قرار داده‌اند، یادآور می‌شویم که، مصرف گیاهان و یا معجون توهم‌زا هنگام اجرای مراسم مذهبی نزد سرخپوستان آمریکا، نزد اقوام ایرانی و بسیاری اقوام دیگر رایج بوده، و در اینکه موادی وجود دارد که با مصرف آن‌ها انسان پای از دنیای واقعیات بیرون می‌گذارد، جای بحث نیست! و سخنان «بنی‌شانون» که در مجلة فلسفی «زمان و ذهن» انتشار یافته، نتیجة تحقیقات علمی است! چنین برخوردی با پدیده‌های مابعدطبیعی، از نظر «علمی» کاملاً شناخته شده ‌است، و هیچ ارتباطی به اظهارات شکمی فلاسفة جمکران در مورد وحی و الهام و این مزخرفات ندارد. چون هیچکس نمی‌تواند با توسل به علم، پاسخی برای فرضیات کشکی سروش و شرکاء بیابد. این فرضیات فقط جهت خوش خدمتی به محافل غرب و گسترش دامنة تقدس در جامعة ایران ارائه می‌شود! خلاصه بگوئیم، با توسل به علم، هیچکس نمی‌تواند به اثبات قصه‌هائی برخیزد که ریشه در «ذهنیت» انسان‌ها دارد. ولی اگر فلاسفة محافل فاشیسم با سفسطه، این قصه‌های مقدس را «عقلانی» می‌نامند، نظریة روانکاوی می‌تواند ابعاد مابعدطبیعی حکایات کتب مقدس را به صورت علمی «توضیح» دهد. مصرف دارو و یا گیاهان توهم‌زا از آنجمله ‌است.

و اما اگر امروز اربابان فیگارو، که یک روزنامة دست راستی و نزدیک به کلیسای کاتولیک است، از این سخنان ابزاری برای صدور جنجال تقدس به کشورهای مسلمان نشین ساخته و پرداخته‌اند، مسلماً بی‌دلیل نیست!

انتشار این مطلب در سایت تابناک شاهدی است بر این مدعا که حکومت‌های اسلامی، به ویژه حکومت جمکران خوراک تبلیغاتی خود را از دست اربابان غربی دریافت می‌کنند. ولی انتشار این مطلب در روزنامة چپ‌گرای «هاآرتز»‌، و پخش سخنان «بنی‌شانون» از رادیو اسرائیل نشانگر وجود فضای باز برای تحقیقات علمی در کشوری است به نام اسرائیل. به عبارت دیگر «فیگارو»، در مورد بارداری مریم، راه رفتن مسیح روی آب، و دیگر «معجزات» جهان کاتولیک که فیلسوف کبیر، یورگن هابرماس، تلاش می‌کند آن‌ها را «عقلانی» جلوه دهد، از چنین آزادی بیانی برخوردار نیست!




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت