...
سازمان جنایتکار ناتو، جهت تحمیل دین اسلام بر مردم در کشورهای منطقه، در صدد بزک این دین برآمده! این سازمان قصد دارد با دخل و تصرف در «بیبیگوزکهای» اسلامی، نقاب مدرنیته بر چهرة کریه آن بگذارد. تا از این طریق تمامی جنبشهای «انسانمحور» چپ، لائیک و دموکرات را سرکوب کند. چرا که اسلام هر قدر آراسته و پیراسته شود، «خدامحور» و «انسانستیز» باقی خواهد ماند، و به همین دلیل حافظ منافع استعمار است. نیازی به تذکر نیست ولی استعمار هم، مانند ادیان الهی، «انسان ستیز» است. و دلیل ارادت فراوان آخوند جماعت به استعمار غرب در همین نکته نهفته؛ انسان ستیزی وجه مشترک آخوندها و استعمار غرب است. از این جهت سازمان سیا کمر به «نوسازی» اسلام در ترکیه بسته، تا از این راه دوام خود و روضهخوانها را در منطقه تضمین کند. البته جهت لجنمال کردن و تحریف مفاهیم مدرن، ترکیه بهترین و مناسبترین پایگاه استعمار به شمار میرود. پس از جنگ اول جهانی نیز، آنگلوساکسونها جهت تحریف «لائیسیته»، اقدامات لازم را از ترکیه آغاز کردند.
همانطور که در وبلاگهای قبلی گفتیم باید تحولات ترکیه و پاکستان را به دقت زیر نظر داشته باشیم، چرا که سیاست استعمار همین تحولات را بر ما ملت نیز تحمیل خواهد کرد. ولی از آنجا که استعمار غرب، خارج از دین اسلام هیچ گزینة دیگری را برای ملتهای منطقه نمیپذیرد، جهت سرکوب جنبشهای لائیک در پاکستان و ترکیه، نظامیان را در تقابل با فاشیستهای مسلمان قرار داده. به این ترتیب، استعمار با یک تیر چند نشان میزند. امروز در پاکستان، احزاب و گروههای طالبان پرور و طرفدار بینظیربوتو و نوازشریف، به دروغ احزاب دموکراتیک معرفی میشوند، چرا که در تقابل «ظاهری» با حاکمیت نظامی ژنرال مشارف قرار گرفتهاند. حال آنکه پیش از کودتای مشارف، دولت بینظیربوتو و نوازشریف از مدافعان جدی قدرت طالبان در افغانستان بودند.
در ترکیه شرایط متفاوت است. در نتیجه سازمان سیا، در این کشور به نوسازی چهرة کریه اسلام پرداخته تا با «دین مدرن» به «مدرنیته» دست یابد! البته مدرنیتهای که هیچ ارتباطی با «مدرنیته» نخواهد داشت. چرا که «مدرنیته»، به نوسازی دین نمیپردازد، بلکه با «تاریخیات» دادن به مسیحیت و دیگر ادیان، از این ادیان «تقدسزدائی» میکند. ولی منافع استعمار منطق ویژة خود را دارد: منطقی «انسان ستیز»! در نتیجه هر چه انسانی است، به ویژه اندیشة انسانی، در زیر سم ستوران استعمار لگدمال خواهد شد. اینچنین است که عطاالله مهاجرانی، پس از عمری پادوئی در دکان اکبر بهرمانی، حقارت، حسادت و حماقت خود را به زبان ابتذال ویژة نخبگان جمکران به عنوان «نقدادبی» در روزینامة آخوند کروبی منتشر میکند. این «طفلان کاتب» میپندارند، با لجن پراکنی میتوان مفاخر فرهنگ و ادبیات معاصر یک کشور را «تخریب» کرد! اینان از آنجا که عمری، جهت «ترقی» و «پیشرفت»، تن به نوکری بندگان خدا دادهاند، نمیتوانند بپذیرند که در این جهان کسیکه بندة هیچ خدائی نیست، یعنی «انسان»، وجود خارجی دارد. در نتیجه، هر چه نشانی از انسان و انسانیت داشته باشد از نظر اینان میباید نابود شود. همچنان که «لائیسیته» در ترکیه، ابتدا تحریف و سپس نابود شد. و امروز نوبت به تحریف «مدرنیته» در همین کشور ترکیه رسیده، تا تبدیل شود به مدرنسازی دین!
ولی در ایران مسائل به صور دیگری مطرح میشود، چرا که ایران از منابع سرشار نفت برخوردار است. و هر کس اختیار این منابع را به دست گیرد، «مدرنیته» را تعریف خواهد کرد! به همین دلیل بعضیها از هم اکنون تلاش خود را جهت چپاول هرچه بیشتر ما ملت آغاز کرده، ادعا میکنند نفت باید دراختیار «رهبری» قرار گیرد. پیشنهاد اخیر از سیدمرتضی نبوی، مدیر مسئول روزینامة رسالت، ارگان اراذل و اوباش بازار است:
«نفت جزو انفال است و باید در اختیار رهبری قرار گیرد.»
منبع: سایت «فرارو»، مورخ 30 بهمن، سالجاری کد مطلب 8388
بله! امروز با توجه به موقعیت مناسب اکبر بهرمانی جهت رسیدن به مقام رهبری، «نفت» هم باید در اختیار او قرار گیرد. این است فواید «ملی» شدن نفت و خدمات محمد مصدق به ملت ایران. و به همین دلیل است که به محض ورود هوشنگ امیر احمدی، دلال حکومت جمکران در ایالات متحد به تهران، خطوط اصلی دموکراسی، ویراست سازمان سیا اعلام میشود. در «روزی آنلاین»، مورخ 27 فوریه 2008، به نقل از علیرضا رجائی، یکی از قلم به مزدهای مدعی اصلاح طلبی، خمینی و مصدق به عنوان معیار «تحول سیاسی» برای ما برگزیده شدهاند. البته از حق نباید گذشت، که هم مصدق و هم خمینی از نظر ایجاد تحولات سیاسی «رکورد» شکستهاند. ولی میباید به «مغز متفکر» قلم به مزدهای دستگاه اکبر بهرمانی متذکر شویم که اگر واژة «تحول» در نظریات فلسفی «مثبت» تلقی میشود، در عرصة سیاست یک کشور «تحولات» در ذات خود نمیتوانند «مثبت» و یا «منفی» باشند! ارزشیابی تحولات بستگی به این دارد که در سایة این تحولات کار ملت به کجا میانجامد! به عبارت دیگر «تحول» در جهان سیاست، صرفاً معنای «پیشرفت» نمیدهد، «پسرفت» هم میتواند باشد! بله! این اشکالات وقتی بروز میکند که گوینده با مفهوم «تحول» در زندگی سیاسی بیگانه میشود، و چنین چرندیاتی را تحویل مخاطب میدهد.
پس بازگردیم به تحولاتی که مصدق و خمینی ایجاد کردند: نفسکش طلبی و نقض قوانین بینالمللی، تحمیل تحریمهای اقتصادی، کودتا و جنگ بر ملت ایران، و اینهمه، فقط جهت تأمین منافع استعمار غرب! و فراموش نکنیم که در این روند «تحولات»، فدائیان اسلام، شهربانی میرپنج، ساواک، اراذل و اوباش، کارخانه رجاله پروری و سازمان ناتو نقشآفرینان اصلی بودهاند. منتهی به دلیل فروتنی بیش از حد، این تحولات را به نام مصدق و خمینی در اوراق زرین جیرهخواران سنتی استعمار به ثبت رساندهاند. تا امروز میرزا بنویسهای ساواک در سایت «اکبر بهرمانی»، سخن از جبهة دموکراتیک به میان آورند و معیار «تحول» هم برای ما ملت «تعیین» کنند! هر چند تحولاتی که مصدق و خمینی به ارمغان آوردند، برای ملت ایران فقر و مصیبت و آوارگی به بار آورد، برای رجائیها، مهاجرانیها و ولایتیها و بسیاری از «اوباش» دیگر، راه ترقی و پیشرفت هموار کرد! به عنوان نمونه اگر کلنل آیرونساید برایمان کودتا نکرده بود، هرگز آخوندجماعت به عنوان «اوپوزیسیون» حکومت پهلوی پای به صحنه نمیگذاشت، و جنایتکاری چون کاشانی، نمیتوانست در عرصة سیاست ایران ابراز وجود کند. بله روضهخوانها حضور خود در عرصة سیاست را مدیون استعمار غرباند، و دلیل تعریف و تمجید حداد عادل و اکبر بهرمانی از آخوند فلسفی، که همه میدانند از طرفداران کودتای 28 مرداد بود، ریشه در همین اصل مسلم دارد. امروز حداد عادل و اکبر بهرمانی به مناسبت یکصدمین سال تولد آخوند فلسفی، سخنرانی مفصل و مضحکی کردهاند که در فارس نیوز منعکس شده.
حداد عادل رمز موفقیت «فلسفی» را «آگاهی به زمان» خوانده! به زبان سادهتر، آخوند فلسفی، مانند دیگر روضهخوانها، «جهت باد» را سریعاً تشخیص میدادهاند، و بلافاصله رو به قبلة قدرت زانو زده، پیشانی بر خاک میسائیدند. البته به زبان عامیانه، کسی که از این «ویژگی» برخوردار است، پفیوز و فرصت طلب هم نامیده میشود. و آخوند جماعت به دلیل عبادت در برابر قادر متعال، یا زانو زدن و به خاک افتادن در برابر ارباب، اصولاً به ذلت و حقارت عادت دارد. آنکه هرگز به ذلت «عادت» نمیکند، انسان است. و ارادت استعمار غرب به دین اسلام هم ریشه در «انسان ستیزی» دین دارد. سایت فارسی رعایای الیزابت دوم، مورخ 27 فوریه 2008، مطلبی منتشر کرده تحت عنوان «آیا با قرائت تازه از اسلام در ترکیه موافقید؟» پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد واژة «تحول» توضیح مختصری داده شود.
«تحول» همانطور که در بالا گفتیم، یک معنای ویژه در نظریهپردازی دارد، و در این معنا «مترادف» است با پیشرفت و ترقی. ولی در معنای دگرگونیهای اجتماعی و تغییرات اقتصادی و سیاسی، تحول به هیچ عنوان همتراز پیشرفت و ترقی نیست! امروز در کشور ایران تکیه کلام فعلة فاشیسم، «تحول» شده، در حالیکه ترادف این واژه با پیشرفت و ترقی به هیچ عنوان صحت ندارد؛ همة تغییرات را نمیتوان مثبت تلقی کرد. به عنوان نمونه، تهاجم نظامی عراق به ایران، تحولات فراوانی ایجاد کرد: تخریب مناطق جنوبی و غربی، افزایش جمعیت حاشیه نشین شهرهای بزرگ، افزایش فقر و شبکههای فحشا، و ... و چنین تغییرات وسیعی را نمیتوان پیشرفت و ترقی نامید. ولی گورکنها به دلیل مطلقگرائی، «تحول» را به صورت مطلق «مثبت» بررسی میکنند. اینان هرچه در ارتباط با دین و مذهب و آخوند باشد، «تحول» میخوانند، و هر چه خارج از طیف توحش دین قرار گیرد و «انسان محور» باشد، «انحطاط» و «فساد» است. حال بازگردیم به آرایش چهرة اسلام در ترکیه. و ارائة ویراست نوینی از ایدئولوژی اسلامی.
به گفتة بنگاه خبر پراکنی «بیبیسی»، ادارة امور مذهبی ترکیه گروهی از اسلام شناسان دانشگاه آنکارا را مأمور بازنگری در احادیث منسوب به پیامبر اسلام کرده. این «بازنگری» به این دلیل صورت میگیرد که استعمار غرب بتواند همچنان از طریق اسلام منطقه را چپاول کند. همانطور که پیشتر گفتیم برای آنگلوساکسونها هیچ دکانی پررونقتر از دکان اسلام نبوده و نخواهد بود، پس میباید جهت تداوم این دکان پرمنفعت، ابتدا احادیث مضحک اسلام را به قول بیل گیتس «آپ دیت» کنیم.
پس از انقلاب اکتبر در روسیه، «آپ دیت» استعماری در منطقه، همواره از ترکیه آغاز شده. چون این کشور مناسبترین مکان جهت رشد و نمو تفکرات پوشالی و بیاساس است. به عنوان نمونه، لائیسیتهای که در ترکیه «اعمال» شد، به دلیل خاستگاه «نظامی ـ استعماری» خود، تنها دستاوردی که داشت این بود که حکومت مضحک عبدالله گل در یک چشم بهم زدن از درون آن «ظهور» کرد، تا در سایه این دولت «اسلامگرا»، ارتش ترکیه بتواند به عنوان تنها مدافع «لائیسیته» به مردم ترکیه حقنه شود. حال آنکه این ارتش از پنتاگون دستور میگیرد، و توسط آمریکا تجهیز میشود، و اگر مدافع لائیسیته بود، هیچگاه اجازه نمیداد قانون اساسی لائیک این کشور به قانون اساسی عصرحجر تبدیل شود. بگذریم! فعلاً باید فضای جامعة ترکیه، با احادیث محمدی «ملتهب» شود. چون بسیاری از علمای اسلام در ترکیه بازنگریدر احادیث کذا را نخواهند پذیرفت. البته از آنجا که ارتش ترکیه، ارواح شکمش «لائیک» است، سروصدای مخالفان بازنگری در احادیث را مانند سروصدای کردها و دیگران در گلو خفه خواهد کرد.
میدانیم که «احادیث» از نظر اهمیت پس از قرآن قرار میگیرند، و روایات در مرتبة پایینتر از احادیث. در نتیجه پس از بازنگری در احادیث، نوبت به بازنگری در قرآن هم خواهد رسید. و این ماجرای پرهیجان میتواند چندین دهه افکار عمومی را به خود مشغول کند، و همین کافی است! چون قرآن، احادیث و روایات را هر کس، هر جور تفسیر کند، «خدا»، «بنده» و «مابعدطبیعه» را نمیتوان از آنها حذف کرد. در نتیجه اسلام یک «دین الهی» باقی خواهد ماند. خلاصه بگوئیم این مهملات را هر جور تفسیر کنند، از آن نمیتوان به طور مثال «حقوق بشر»، «حقوق شهروندی»، و دیگر مفاهیم «نگرانکننده» استخراج کرد. چون خداوند ابراهیم اصولاً انسان را به رسمیت نمیشناسد، مگر در قالب «بنده». و انسان اگر «بنده» نباشد، «کافر» خواهد بود، و جنگ با او هم تکلیف الهی میشود. بله، این است یکی از مهمترین فواید اسلام!
به همین دلیل دولت عبدالله گل، روح محمد را در کاخ ریاست جمهوری احضار کرده و محمد پس از مشاهده و مطالعة احادیث تأکید کرده که بسیاری از این احادیث به دروغ به وی نسبت داده شده. البته تا آنجا که میدانیم آنحضرت سواد خواندن و نوشتن به زبان مادری خود را هم نداشتند، اگر نه همانطور که فعلاً «مدروز» شده، ایشان هم نقدی بر آثار صادق هدایت به رشتة تحریر در میآوردند، یا به نقل خاطرات شخصی خود از فروغ فرخزاد میپرداختند، که مثلاً جهت ابتیاع کفش از پوست سوسمار به مرکز خرید «صادقیه» در صحرای حجاز آمده بود و غیره. ولی از آنجا که پیامبر اسلام، پیامبر اسلام بودند، هرگز زبان به دروغ نمیآلودند، و همیشه به همراهان خود، به ویژه به عایشه میگفتند: «گلگونة من! دروغگو دشمن خداست.» بله، به همین جهت هنگامیکه جبرئیل به ایشان میگفت، «اقراء!» صادقانه پاسخ دادند، «ول معطلی، سواد خواندن ندارم.» ولی دولت عبداللهگل این مسائل را نمیداند و باید کاری کند که منافع اربابانش در پنتاگون تأمین شود. در نتیجه به پژوهشگران آماده به خدمت دستور داده یک سند موثق از احادیث پیامبر تهیه کنند، تا عبدالله گل دست در دست «خیرالنساء» به «مدرنیته» برسند! ظاهراً دارودستة اردوغان میپندارند «مدرنیته» نام یک رستوران آلمانی است که در آن «شوکروت حلال» خیرات میکنند! در هر حال «پژوهشهای» محققان دانشگاه آنکارا، نشان میدهد که حضرت محمد پس از مطالعة احادیث، انتساب بعضی از آنها را به خود تکذیب فرمودهاندا
ظاهراً آنحضرت پس از مرگ در کلاسهای مبارزه با بیسوادی شرکت کرده، و پس از اخذ دکتری در زبان و ادبیات عرب، زبان ترکی به خط لاتین را هم آموختهاند! چون جهت پاسخ به پرسشهای دولت اردوغان، روح محمد، هم متون عربی را میباید مطالعه کند و هم به زبان ترکی پاسخ دهد! تصدیق میکنید که برای یک «روح» اینهمه کار سادهای نیست! باری، «روح» پیامبر به زبان ترکی، به شیوة ارواح، به دولت عبدالله گل شخصاً فرمودهاند که بسیاری از احادیث ساخته و پرداختة «امپریالیسم» است!
ولی آنچه در مطلب رعایای الیزابت دوم اهمیت دارد، این است که جهت رسیدن به «مدرنیته»، باید دین را «مدرن» کرد! میبینیم که شیپورهای استعمار تعریف نوینی از مدرنیته ارائه دادهاند که نیازمند «دین مدرن» شده! بله، در هزارة سوم، ملتهای منطقه باید «مدرنیته» را در ترادف با «دین مدرن» شناسائی کنند، چون منافع جبهة ناتو چنین ایجاب میکند. حال آنکه «مدرنیته» در تضاد با هرگونه «تقدس» قرار میگیرد! و محققان برجستة دانشگاه آنکارا با ارائة تفسیر نوین از احادیث، نمیتوانند «تقدس» را از دین اسلام بزدایند!
«محققان اسلامی در ترکیه قرار است سندی را منتشر کنند که تفسیر متفاوتی از آموزههای اسلامی ارائه میکند [...] در جهت مدرن سازی دین [...] از دیدگاه دولت ترکیه کاربرد احادیث گاهی تاثیر منفی بر جامعه میگذارد و سد راه حرکت به سوی مدرنیته قرار میگیرد[میشود] و [...] ارزشهای اصلی دین اسلام را نیز خدشه دار میکند.»
بله قرار است در ترکیه مدرنیتهای ساخته و پرداخته شود، که «ارزشهای اصلی» دین را خدشهدار نکند! به عبارت دیگر قرآن، یا همان احکام توحش، سنگسار، قصاص و ... سرنوشت مردم ترکیه را تعیین خواهد کرد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت