...
هشتم مارس، روز جهانی زن، همواره یادآور خاطرات تلخی است که پس از براندازی بهمن 57 به عنوان زن ایرانی تجربه کردهام. و امروز، پس از گذشت 29 سال، هنوز به دلیل استقرار حاکمیت «استعماری ـ اسلامی»، مطالبات زنان ایران از یک سو به زنجیر توحش «آزاد زنان» حکومتی در آمده، و از سوی دیگر در اسارت سیاستهای استعماری است. زنان حکومتی در این هیهات خواستار «حقوق زن» برای گروه خود یا زنان وابسته به حاکمیتاند، و زنان «کمپین» کذا خواستار برابری حقوق زن و مرد در چارچوب دین اسلام!
روز یکشنبه دوم مارس سالجاری، همایشی در دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد که در آن آخوندهای مؤنث حکومتی، و زینبهای غربزده، یا فمینیستهای اسلامی شرکت داشتند. مشروح این گزارش در سایت مدرسة فمینیستی منعکس شده. در این همایش مریم بهروزی، جلودار زاده، کولائی، از گروه دینپرستان حکومتی، و ژیلا شریعتپناهی، نسرین ستوده، شهلا اعزازی و ناهیدکشاورز از فعالان کمپین یک میلیون امضاء حضور داشتند، که بررسی سخنان آنها را به همراه متن سخنرانی پروین اردلان در انتهای همین وبلاگ بررسی خواهیم کرد.
در این همایش، مریم بهروزی و سه نفر دیگر از هم پالکیهایاش سخنان عجیبی ایراد کردهاند. مریم بهروزی را میشناسیم، نوعی آخوند مؤنث است که بجای دستار، چادرسیاه بر سر میکند و توحش اسلام کاملاً مورد تأیید اوست، چرا که از برکت همین توحش، از روضه خوانی سرسفرة نذری به نمایندگی مجلس ارتقاء اجتماعی یافته. مریم بهروزی از حقوق زنانی دفاع میکند، که مانند ایشان، «شایستة» راه یافتن به مجلس مضحک جمکران باشند! و به اعتقاد ایشان، این گروه زنان میباید از ارثیه برابر با مرد، و حق ورود به دانشگاه برخوردار باشند! و خصوصاً مهریة این زنان میباید «آپ دیت» شود. بقیة زنان، یعنی آنها که پدرشان در بازار حجره ندارد و خرج و مخارج طلاب و اوباش بیدستارشان را نمیپردازد، نه شایسته ورود به مجلساند، و نه حق زندگی کردن دارند؛ ارث که جای خود دارد! در نتیجه، طبیعی است که مهریة اینان «آپ دیت» هم نشود. از آنجا که «مجلس» نشینی و مفتخواری و چرندگوئی زیر دندان حاجیه بهروزی خیلی مزه کرده، حضور زنان در قوة مقننه را با تکیه بر «نص صریح» قرآن، و «سخنان امام خمینی» توجیه میفرمایند! البته به یاد داریم که خمینی دجال همان کسی است که در زمان پهلوی دوم، در سخنرانی «تاریخی» خود، با حق انتخاب شدن زنان به نمایندگی مجلس مخالفت کرده بود! ظاهراً حاجیه مریم بهروزی از این امر بیخبر است، یا مانند دیگر آخوندها، دروغ گفتن را هم از اصول دین میداند. بهروزی که یک میلیمتر از سنگر قرآن و مزخرفات خمینی دور نمیشود، جهت توجیه خواستههای «برحق» زنان اندرون، به حقوق بشر هم چنگ انداخته، میگوید:
«سهمیه بندی جنسیتی علیه دختران[...] خلاف حقوق بشر است [...] اسلام مافوق دموکراسی است»
بله آخوند جماعت همانطور که میبینیم از بیشرمی، وقاحت و حماقت کم نمیآورد، به ویژه اگر مؤنث باشد. اصلاً معلوم نیست بهروزی به چه دلیل دین اسلام را با دموکراسی مقایسه میکند؟ مگر دموکراسی، دین است؟ و اگر کسی با دموکراسی مخالفت میکند و میگوید اسلام فراتر از دموکراسی است، با «حقوق بشر» چه کار دارد؟ اگر در کشور ایران حقوق بشر رعایت میشد، که دیگر حکومت اسلامی وجود نداشت تا امثال بهروزی را در جایگاه نمایندة مجلس قرار دهد! البته مریم بهروزی چرندیات دیگری هم ردیف کرده که نشانگر فقرفرهنگی و کم سوادی نمایندة مجلس گورکنهاست:
«با فمینیسم مخالفم[...] با برابری زن و مرد موافقم [...] اسلام حضور زن در جامعه را حذف نمیکند باید قوانین فقهی ما به قانون تبدیل شود.»
بله، بهروزی میپندارد قوانین فعلی، دمکراتیک است، و همین قوانین دمکراتیک مانع برابری زن و مرد شده! آیا شیخ مونث جمکران، مریم بهروزی، میتواند بگوید اگر قرار است حقوق زن و مرد برابر باشد، به چه دلیل زن باید «مهریه» داشته باشد؟ مسلما نه! ولی بهروزی اگر چه مانند آخوندها «انسان ستیز» است، به مراتب بیش از آنها «قدرت پرست» است. چرا که زنان حکومتی در ایران دقیقاً در شرایط همان زندانیای قرار دارند که برای سرپرستی زندانیان دیگر انتخاب میشود، و رفتارش با زندانیان، به مراتب وحشیانه تر از زندانبان خواهد شد.
امثال بهروزی، که به دلیل زن بودن در جامعة اسلام زدة ایران در خانواده و اجتماع پیوسته سرکوب شدهاند، به صورت غریزی، جهت حفاظت خود از اعمال خشونتبار، سعی دارند تا خود را هر چه بیشتر به کانون قدرت نزدیکتر کنند، و جهت نزدیک شدن به کانون قدرت، لازم است ضعفا زیر دست و پای اینان لگدمال شوند. چون «قدرت» با «حقوق انسانی» در تضاد کامل قرار دارد، به ویژه اگر این قدرت مانند حاکمیت ایران یک قدرت «استعماری ـ فاشیستی» باشد، و به ویژه اگر فرد «قدرت پرست»، همچون بهروزی، مدعی دفاع از «حقوق انسانی» شود! بهروزی و شرکاء، جهت دفاع از «حقوق زنان» خواستار سهمیة سی درصدی «شرکت در قدرت» شدهاند! در توجیه این سلطهطلبی، بهروزی میگوید:
« ما جاهطلب نیستیم [...] زنان به سبب محرومیتهای تاریخی نیاز بیشتری به حمایت قانونی دارند.»
البته به دلیل ساختار «فاشیستی ـ استعماری» قدرت در ایران حضور بهروزیها، ابتکارها و جلودارزادهها در حاکمیت نه تنها دفاع از حقوق زنان نیست، که کاملاً بر عکس، ابزاری است جهت سرکوب زنان. مریم بهروزی، ارتباط مستقیم بین شرایط اسفبار زنان ایران و قوانین دینی را بیشرمانه انکار میکند، و این شرایط را به گردن «تاریخ» میاندازد! چون مریم بهروزی اصولاً با زنان کاری ندارد، تنها نگرانی وی، شامل زنان طبقات مرفه جامعة آخوندزدة ایران میشود: اعزام دختران به خارج از کشور، ارثیة برابر و به روز کردن مهریه! برای امثال بهروزی، مشکلات زنان ایران در همین سه مورد خلاصه شده! با این وجود در همایش دوم مارس، ضمن مخالفت با جنبش فمینیستهای دینی، بهروزی تأکید میکند:
«بر اساس اسلام به برابری زنان و مردان در تمام زمینههائی که اسلام تشخیص داده موافقیم.»
و باید از این آخوند مؤنث پرسید، کدام اسلام برابری زن و مرد را به رسمیت شناخته؟ چرندگوئیهای بهروزی به در افشانیهای آخوند مطهری شباهت پیدا کرده، که جهت مخالفت با چپنمایان، به لیبرالیسمی که اصلاً نمیشناخت «چنگ» انداخته بود، و البته هیچیک از «متفکران» بزرگ چپالله نیز به آخوند مطهری نمیگفت، «تو را با لیبرالیسم چه کار؟» چون آنزمان، مانند همین روزها، چپنمایان و دستاربندان سر در آخور مشترکی داشتند. بله! این «همآخوری» شیخ و چپالله از محرومیتهای تاریخی ملت ایران به شمار میرود. دلیل دعوت «ام.آی.تی» از فرخ نگهدار، مرضیه مرتاضی و شیخ مسعود بهنود ریشه در همین محرومیتهای تاریخی دارد! شیخ مسعود بهنود و آخوند فرخ نگهدار را میشناسیم، مرضیه مرتاضی هم شاخهای از گروه مترقی و پیشرفتة مریم بهروزی است. پس بهتر است در تحلیل اهداف «ام.ای. تی» در مورد حاکمیت ایران دچار توهم نشویم! حال بپردازیم به سخنان ژیلا شریعتپناهی که هم «پژوهشگر دینی» است و هم از فعالان کمپین کذا!
ایشان یک قرآن ویژة خود اختراع کردهاند که در آن دیه زن و مرد با هم برابر است! البته پیشتر گفتیم که از قرآن نسخههای متعددی وجود دارد، ولی نسخة ژیلا جان گویا چاپ سوئد باشد، کشوری که هم نوبل عبادی و هم جایزة پروین اردلان را به آن مدیونایم! ژیلا جان در همایش دوم مارس سخنان عجیب دیگری هم بر زبان راندهاند، که نشان میدهد ایشان در پژوهشهایشان چنان به اعماق فرهنگ و زبان شیرجه زدهاند که سر مبارک و «دین پژوهشان» محکم به ته استخر فاشیسم خورده و دچار ضربة مغزی شدهاند. خانم شریعتپناهی گفتهاند، اسلام مردسالار نیست، زبان عربی است که مردسالار است، مثل زبان فرانسه! تعجب نکنید! برایتان توضیح میدهیم این پژوهشهای «عمیق»، پیش از رسیدن به دست ایشان در کدام زبالهدان غرب «تولید» شده!
در سال 1978، در اوج تبلیغات فرهنگی ناتو برای اگزیستانسیالیسم دینی و شیپور زدن برای امثال «میشل فوکو»، «ژاک دریدا» و شرکاء، انتشارات «پایو» در کشور فرانسه، کتابی از «مارینا یاگوئهلو» منتشر کرد تحت عنوان، «واژگان و زنان»! در کمال تأسف ناچار شدم این کتاب را مطالعه کنم! در این کتاب است که میخوانیم، زبان فرانسه، چون همة موجودات را مانند زن و مرد به مؤنث و مذکر تقسیم میکند، زبانی است مردسالار! نویسنده، که مدعی زبانشناسی هم بود، توصیه کرده بود، «زنان باید قوانین و مقررات زبان ویژهای از خود را داشته باشند، که با زبان غیرخودیها متفاوت باشد.» چون ایشان، «زبان»، را در ترادف با «قدرت» رویت کرده بودند! خلاصه بگوئیم، نویسنده با نادیده گرفتن واقعیتهای اجتماعی، قدرت را نه در جنبة فیزیکی و مادی آن، که در جنبهای کاملاً «انحرافی» و نهایت امر «ارتجاعی» تعریف کرده، و خواهان «زنانه ـ مردانه» کردن زبان شده بود. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم جهت دستیابی به چنین معجزهای، نویسنده به امامزادة اصل «ترادف کلی» متوسل شده بودند! حال که مشخص شد ژیلاجان، پژوهشهایاش را از کجا «وارد» کرده، بازگردیم به سخنان گهربار ایشان:
«قرآن دین مردسالار نیست، ولی زبان عربی زبان مردسالار است، مانند زبان فرانسه!»
نمیشود خانم شریعت پناهی برای ما توضیح دهند چرا خداوند، که به ادعای مسلمین بر همه چیز «عالم» است، گل سر سبد پیامبرانش را بیسوادی از میان عرب زبانان برگزید؟ چون اگر پیامبر به زبان فارسی سره تسلط داشتند، حتماً دینشان مردسالار نمیشد! بله! پس از اینکه با توسل به تبلیغات وارداتی از غرب، ثابت شد که اسلام، دین مردسالار نیست، و همة اشکالات از زبان عربی است، خانم شریعت پناهی میگویند، هر جا در قرآن «یا ایها الذین» و «یا ایهاالناس» آمده، خطابش به عام است، و مرد و زن را با هم در نظر میگیرد! بله ما هم میدانیم، ولی خطاب قرآن، به گلة گوسفندان یا مؤمنان است؛ قرآن که زنان و مردان را به عنوان «فرد» به رسمیت نمیشناسد! حال به قسمت جالبتر سخنان ژیلا شریعتپناهی باز میگردیم، و به «اضربوهن» معروف خودمان که لاله بختیار و نیویورک تایمز با هم در موردش «پژوهش» کرده بودند، و به این نتیجه رسیده بودند که «اضربوهن» به معنای کتک زدن نیست! چون اسلام هم دین خشونت نیست! ولی ژیلا شریعت پناهی در این مورد نظر متفاوتی دارد. وی معتقد است، قرآن «بد» تفسیر شده!
وی میگوید چون عدم تمکین به فحشاء منجر میشود! به دستور قرآن مرد باید ابتدا با همسرش صحبت کند، سپس بسترش را از او جدا کند، و در مرحلة آخر با تکیه بر کلام الهی «اضربوهن» او را بزند! اما به گفتة ژیلاجان، مرد باید با چوب مسواک یکجوری همسرش را بزند که جایش نماند! چوب مسواک! چوب مسواک همان چوبی است که طبق روایات، مسلمانان صدر اسلام با آن دندان خود را مسواک میزدهاند! بله، بهداشت دهان و دندان در صدر اسلام اهمیت فراوان داشته! یا اگر هم نداشته، هر مرد عرب باید حتما یک چوب مسواک بالای سرش میگذاشت تا در صورت عدم تمکین «عیال» ناچار نشود در تاریکی به دنبال چوب مسواکاش بگردد! چون روزها، «رجلان» به دنبال شترچرانی بودند، و در مورد تمکین و عدم تمکین شتر هم هیچ آیهای نازل نشده! البته شانس آوردیم! چون در اینصورت امروز یک عده هم برای تفسیر فعل «اضربوهن» در مورد اشتران بسیج میشدند، و بنیاد اولاف پالمه ناچار میشد، باز هم جایزه بدهد! بگذریم!
شریعت پناهی، که واقعاً اسم بامسمائیهم دارد و بسیار «شریعتپناه» است، در ادامة سخنان خود به پیشگوئی پرداخته، و میگوید اگر این سوره امروز نازل میشد مطمئناً «اضربوهن» در آن دیده نمیشد! بله استدلال با همان «اگر» معروف است، که این روزها خیلی مدروز شده! ژیلاجان در توجیه کتک زدن زنان میگوید، اگر پیامبر صلح دوست و ضد خشونت اسلام نمیگفتند که اعراب دورة جاهلیت چگونه زنان خود را، آنهم به دلیل عدم تمکین بزنند، مسلماً این اعراب وحشی خشونت زیادی در حق زنانشان روا میداشتند! ولی ژیلا شریعتپناهی که ادعا دارد عدم تمکین در قرآن شامل زن و مرد میشود، نمیگوید چرا قرآن برای زنی که همسرش تمکین نمیکند، نسخة الهی تجویز نکرده! و در همان سورة کذا نفرموده، «اضربوهم»؟ با این وجود، ژیلا شریعتپناهی تأکید میکند که، در قرآن همة مطالبات اهالی کمپین یک میلیون امضاء تأمین شده!
به عنوان نمونه، طبق «قرآن ژیلا»، اگر مردی زنش را در حال همبستری با مرد دیگری دید، هیچکاری نباید انجام دهد، بلکه باید به قاضی مراجعه کند، و 4 بار سوگند بخورد، همسر ایشان هم باید نزد قاضی رفته 4 بار سوگند بخورد، و اگر بکلی منکر قضیه شود، قاضی باید به نفع زن رأی دهد. این ژیلا چه قرآن خوبی دارد! آدم هوس میکند مسلمان شود! و باز هم در رفراندوم 12 فروردین شرکت کرده، به یک «جمهوری قرآنی، آری یا نه؟» رأی مثبت بدهد! به این ترتیب همه زنانی که حوصلهشان از همسر محترم سر میرود، چون پس از مدتی چنین مسالهای پیش خواهد آمد، میتوانند «بویفرند» خود را به اتاق خواب دعوت کنند و بعد هم اگر همسرشان سرزده وارد شد، خیالشان آسوده باشد، تا طرف خود را به قاضی برساند و 4 بار سوگند بخورد، ایشان هم فرصت خواهند داشت، دوش گرفته، لباس مرتب بپوشند، و با رعایت حجاب اسلامی نزد قاضی رفته 4 بار سوگند بخورند! و در کمال آرامش به زندگی زناشوئی خود ادامه دهند! به این میگویند روابط سازنده، خوب و مزورانه! مبارزات «ضد استکبار» حکومت اسلامی هم بر همین اساس استوار شده.
وقتی میگوئیم در قاموس دینپرستان، از قماش پارسیپورها و برقعیها، ازدواج همان «جفتگیری» است، دلیل دارد! زن و مردی که روابطشان به چنین مرحلهای میرسد، چگونه میتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند؟ به ویژه اگر یک طرف، هم تعهد اخلاقی زناشوئی را نادیده بگیرد، و هم آشکارا عمل خلاف اخلاق خود را در مقابل قاضی منکر شود؟ برداشت زنان اسلام پرست از زندگی و ازدواج چیست؟ چگونه برپایة دروغ و تزویر میتوان یک زندگی مشترک را تصور کرد؟ و چگونه بر پایة دروغ میتوان ارتباط دو جانبه برقرار کرد؟ این پرسشها برای کسانی که با حاکمیت آخوندی در ایران خو گرفتهاند، هیچ مفهومی ندارد. چرا که مردم ایران سه دهه است شاهد دروغگوئی و فریبکاری حکومت الهیاند. و همین حاکمیت که در مدارس از کودکان میخواهد در خانهها برای دولت جاسوسی کنند، پدران و مادران را هم وادار میکند که به کودکان خود دروغ بگویند، و به آنها دروغ گفتن را بیاموزند. به همین دلیل است که ژیلا شریعتپناهیها دروغگوئی و خیانت را با تکیه بر مهملات قرآن اینچنین ساده «توجیه» میکنند. و به همین دلیل است که با مطالعة متن سخنرانی پروین اردلان متوجه میشویم، کمپین یک میلیون امضاء، در واقع یک دروغ بزرگ است. فعالان کمپین کذا ادعای مبارزه با تبعیضها را دارند، ولی اصل و اساس تبعیضها، یعنی قانون اساسی حکومت اسلامی را اصولاً نادیده گرفتهاند! به عبارت دیگر، جنبشی که پروین اردلان از آن سخن میگوید، خواسته یا ناخواسته در مسیر تحکیم پایههای حاکمیت مذهبی و سرکوب زنان ایران گام برمیدارد، چرا که این جنبش تداوم همان سیاستیاست که جهت سازمان دادن به یک براندازی، 8 سال به محمد خاتمی فرصت «اصلاحات» داد.
پروین اردلان را میشناسیم و میدانیم که به دلیل شرکت در یک تجمع غیرمجاز تحت تعقیب قضائی است. و به همین دلیل هم نتوانسته برای دریافت جایزة اولاف پالمه از کشور خارج شود. در هر حال متن سخنرانی وی در سایتهای فارسی زبان انتشار یافته. در این متن، پروین اردلان ادعا میکند که «سکولار» است، و خواهان تساوی حقوق زن و مرد شده. تا اینجای قضیه هیچ اشکالی ندارد. ما هم خوشحالایم که در کشور ایران یک نفر بر «سکولار» بودن خود تأکید کرده و مطالباتی را مطرح میکند که تا حدودی به مطالبات جنبش لائیک نزدیک است. پروین اردلان میگوید وکلای بسیاری به رایگان با کمپین همکاری میکنند. و همین کافی است که بدانیم گروه پروین اردلان با حقوقدانان نیز در ارتباط است، و بنابراین باید تلاش کند تا از امکانات حقوقی و قانونی برای پیشبرد اهداف سکولار خود بهرهمند شود. در نتیجه، از پروین اردلان میپرسیم، چرا اقلیتهای مذهبی «غیرقانونی» را فراموش کرده، چرا حقوق همجنسگرایان را نادیده گرفته، و چرا ادعا میکند که سنگسار فقط شامل حال زنان میشود، حال آنکه مردان نیز در این حکومت توحش دینی کاملاً «حق» دارند که سنگسار شوند:
«سالهاست، در جامعهای که قانون آن به دفاع از سنتهای زن ستیز بر میآید، از پایان دادن به خشونتهای ناموسی و سنگسار میگوئیم. اما همچنان قتلهای ناموسی و سنگسار قربانی میگیرد [...]»
و در پایان از پروین اردلان میپرسیم چرا در سخنرانی خود به قانون اساسی، چارچوبی که تحمیل تبعیض را بر ملت ایران و نه فقط بر زنان، قانوناً توجیه میکند، هیچ اشارهای ندارد؟ چون با تکیه بر همین قانون اساسی است که نه تنها سنگسار و قصاص توجیه میشود که، فعالیت کمپین یک میلیون امضاء نیز «غیرقانونی» به شمار میرود. سادهتر بگوئیم، مطالبات پروین اردلان در تضاد با قانون اساسی حکومت اسلامی قرار میگیرد. بنابراین هر گام گروه پروین اردلان، در راه تحقق این مطالبات، از نظر حقوقی نقض قانون اساسی تعبیر خواهد شد، و ایشان به جرم قانونشکنی تحت تعقیب قرار خواهند گرفت! و مسلماً حقوقدانانی که با کمپین همکاری میکنند میباید از چنین قانون شکنیها آگاه باشند. حال این پرسش مطرح میشود که، چرا مطالبات زنان ایران باید توأم با قانون شکنی باشد؟ و چرا سازمانهای بینالمللی قانونشکنان را در ایران اینچنین مورد تشویق قرار میدهند؟
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت