خطبة «خوشخیال»!
...
هدف از آشوب و جنگ زرگری بین دو گروه از طایفة آبمنگلها، به تعویق افکندن مذاکرات هستهای جهت تجهیزگورکنها به سلاح اتمی است. اینان دو هفته فرصت دارند که با ایجاد آشوب و کشاندن مردم به خیابانها و سرکوبشان خشم دروغین ارباب را در غرب برانگیخته، پروندة بحران هستهای را همچنان باز نگاهدارند. سخنان «بشر دوستانة» شیرینعبادی و شرکاء در چارچوب همین سیاست جنگطلبانه قرار میگیرد. اینان میپندارند با توسل به شعار «حقوق بشر» باز هم میتوان ملت ایران را به ابزار اعمال سیاست غرب در منطقه تبدیل کرد. نیازی نیست بگوئیم که طراحان چنین سیاستی در لندن و واشنگتن نشسته و بر طبل اسرائیلستیزی هم میکوبند.
«[هدف] جنبش اعتراضی مردم برقراری دمکراسی در ایران است. [این دمکراسی] در بطن جامعه نطفه میبندد و شکل میگیرد.»
از نشخوارات اخیر شیرین عبادی در گویانیوز.
گویا نوعی دمکراسی جدیداً اختراع شده که هیچ ارتباطی با قوانین «انسانمحور» ندارد! این تعریف بیشرمانه و ابلهفریب از دمکراسی آخرین محصول پروپاگاند خشونتگستر فاشیسم است که شیرین عبادی به بهانة «دفاع از حقوق بشر» به نشخوار آن پرداخته. دمکراسی کذا همچنانکه میبینیم «جامعه محور» و به عبارت دیگر همان پوپولیسم است که هیچ ارتباطی با دمکراسی نمیتواند داشته باشد. این تعریف گوسالهپسند از «دمکراسی» که توسط «حقوقدان» برگزیدة محفل نوبل، حاجیه عبادی ارائه شده تکرار همان مزخرفات محمد خاتمی است که قانون اساسی جمکران را «مردم محور» خوانده و روز گذشته هم در نماز علفزار شرکت نکرد تا رهبری جبهة سوم فاشیسم را برعهده گیرد.
جنگ زرگری بین پادوهای کارخانةرجاله پروری و جیرهخواران گاوچرانها در راستای تاراج اقتصادی و سرکوب جنبشمدنی در ایران به راه افتاده. واقعاً جای مصدقالسلطنه در این بساط عوامفریبی خالی است. چرا که بعضیها در راستای تبلیغات گوساله فریب ادعا میکنند در زمان مصدق نظام کشور ایران دمکراتیک بوده! و مهملاتشان هم در سایت آخوندپرست زمانه منتشر میشود! بله یک روزنامهنگار آمریکائی فرمودهاند در ایران، پیش از کودتای 28 مرداد دمکراسی وجود داشته! عجیب است! چون قانون اساسی ایران خلاف این ادعا را ثابت میکند! پادشاه شیعه، نظارت شش جفت نعلین بر قوانین، و ... نشان میدهد که «جدائی دین از سیاست» در ایران وجود نداشته. دست در دست فدائیان اسلام، حزب انگلیسی توده، و دارودستة عوامفریب مصدق هم نمیتوان به «دمکراسی» دست یافت.
بالاخره تحریم اقتصادی کشور هند، بزرگترین دمکراسی جهان به پایان رسید. فرانسه و روسیه تحویل سوخت هستهای به این کشور را عهدهدار شدند و روز گذشته هیلاریکلینتون، برای تحکیم روابط استراتژیک با هند، یک سفر پنج روزه به این کشور را آغاز کرد. آنگلوساکسونهای دمکراسیپرور، این کشور را پس از استقلال در سال 1947 تحریم کرده بودند، چرا که یک دمکراسی واقعی بود. این مختصر را گفتیم تا بوقهای سازمان سیا در داخل و خارج ایران، غرب را به عنوان «مدافع دمکراسی» به ما نفروشند! و بدانند که محمد خاتمی و عصایاش، شیرین عبادی را نمیتوانند به عنوان «رهبر» جنبش مدنی به ما ملت حقنه کنند!
ناکامی دارودستة موسوی در براندازی باعث شد که آبمنگلها یک «جبهة سوم» تشکیل دهند، رهبری آن نیز نصیب محمد خاتمی شده. رهبر جبهة سوم در برگزاری مراسم پرهیجان نماز سبز و سیاه حضور نیافت ولی «سربازاناش» با چوب و چماق و سنگ و به ویژه با شعارهای ابلهانه در میدان آشوب حضور فعال داشتند. در واقع جبهة سوم همان جبهة آشوب همه جانبه در ایران است.
توصیة ما برای ادامة جنبش مدنی منزوی کردن فالانژهای طرفدار موسوی، تحریم کالاهای وارداتی و مبارزه با جبهة کاذب سوم به رهبری محمدخاتمی و شیرین عبادی است. نمیباید در برابر گلوله سینه سپر کرد، اینکار حماقت است، چرا که خشونت فرسایش جنبشمدنی خواهد بود. ما از طرفداران جنبش مدنی میخواهیم که «شعور» را جایگزین «شعار» کرده، از تکرار شعار، شرکت در تجمع و تقلید از دیگران خودداری کنند. از طرفداران جنبش مدنی میخواهیم که کالاهای لوکس، لوازم آرایش و لباسهای وارداتی، و از همه مهمتر، رسانهها به ویژه «رسانههای تصویری» را تحریم کنند. فضای پروپاگاند، به دلیل تحریک احساسات، قدرت برخورد منطقی را از انسان سلب میکند. پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد سقوط هواپیمای «توپولف» خطوط هوائی «کاسپین» توضیحاتی بیاوریم.
علیرغم خفقان حکومت اسلامی، و طفره رفتن کارشناسان، علت سقوط این هواپیما عملیات خرابکارانه بوده. آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در راستای اعمال «سیاست انسداد» میکوشند ارتباط ایران را از نظر اقتصادی و فرهنگی با کشورهای «منطقة نوروز» قطع کرده ما را در شرایط «جنگ سرد» قرار دهند. به دلائل استراتژیک ارتباط ملتهای منطقة نوروز تهدید مستقیمی است بر علیه منافع غرب که با همکاری حکومت اسلامی میکوشد از طریق ارسال گلة زائران به عربستان، عراق و سوریه هر ساله میلیونها دلار ثروت ملی را در راه «پرستش» به مناطق تحت کنترل خود و در واقع به بانکهای غرب سرازیر کند.
این سیاست در داخل مرزها با ساختن مسجد، امامزاده و تولید آخوند به تشویق مرگپرستی یا بهتر بگوئیم «پدرپرستی» و «خشونت» مشغول است. در مورد منطقة نوروز پیشتر توضیح دادهایم. این منطقه محل سکونت «اقوام ایرانی» است. «فرهنگ اقوام ایرانی» به گواهی اسطورههایاش فرهنگی است «انسانمحور» ـ البته نه در مفهوم معاصر ـ که روی به زندگی و آینده دارد و با «خشونت» و «توحش» اقوام سامی در تضاد قرار میگیرد. به همین دلیل پروپاگاند استعمار به ویژه تبلیغات آخوندهای واتیکان برای تخریب این «فرهنگ» از هیچ کوششی دریغ نمیکند. از یکسو زرتشت را آتشپرست و دوگانه پرست معرفی کردهاند، و از سوی دیگر با تزریق مقدسات ادیان ابراهیمی در اسطورههای ایرانی میخواهند از زرتشت تصویری مشابه پیامبران ادیان توحش ابراهیمی ارائه دهند. پیشتر در این مورد مفصلاً توضیح دادهایم و نیازی به «تکرار» نمیبینیم، فقط به گوسالههای ننهحسن در داخل و خارج مرزها یادآوری میکنیم که جسد مسافران این هواپیما ابزار ابراز مراتب بلاهت، ارادت و نوکری به درگاه ارباب نیست. مراسم روضه و زوزه برای «شهدا» و کربلای انتخابات را با همان اجسادی که ساواک جمکران و رهبر «طاعون سبز» در اختیارتان گذشته برگزار کنید. میدانیم برایتان کفایت نمیکند، ولی به از هیچ است.
به هر تقدیر امید به خداوند خونخوارتان را از دست ندهید! شاید طی همین چند روز جنگ زرگری لباسشخصیها با نیروی انتظامی حکومت جمکران چند جسد دیگر برایتان فراهم کند تا از سر سفرة الطاف ارباب گرسنه برنخیزید. سقوط هواپیمای مذکور ریشه در استراتژی نوینی دارد که حاکمیت آمریکا ناچار شده به آن تن در دهد. پیش از پرداختن به این مطلب نگاهی خواهیم داشت به سیاهی لشکر آبمنگلها که به دو گروه تقسیم شده بود، گروه بندگان نمازخوان و گروه اوباش سنگانداز! تعداد این افراد هم برخلاف ادعای تودهپرستان و عوامگرایان «میلیونی» نبود. اینان فقط برای گسترش بحران و خشونت و جنجال و هیاهو تجمع میکنند.
ما توسل به خشونت را در هر حال محکوم میکنیم. اعمال خشونت فقط به افزایش خشونت منجر خواهد شد. پیشنهاد ما به مدافعان دمکراسی در ایران این است که سیاهیلشکر مخالفنمایان حکومت را در انزوا قرار دهند. سیاهیلشکر کذا روز گذشته در دو جبهة جنگ و صلح در نماز جماعت شرکت کرد و ثابت شد که برخلاف ادعای فعلة فاشیسم «طرفداران» موسوی، کروبی، رضائی به همراه نمازگزاران حرفهای نسبت به جمعیت ایران در اقلیت مطلقاند. به همین دلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن طرح سرشار از نبوغ گشودن جبهة سوم در حکومت آبمنگلها را مدنظر قراردادهاند. البته همانطور که گفتیم رهبر جبهة کذا کسی نیست جز محمد خاتمی، پادوی محفل بینالمللی فاشیسم. شیرین عبادی هم به مصداق «کوری ببین عصاکش کور دگر بود»، نقش عصای شیاد اردکان را در غرب ایفا میکند.
شیرین عبادی، در ظاهر برای دفاع از حقوق بشر و در واقع برای ممانعت از مذاکرات پیرامون بحران هستهای پیشنهاد کرده غرب ایران را تحریم سیاسی کند. میدانیم که تحریم سیاسی ایران زمینه را برای جهش و پرش پرزیدنت مهرورزی در زمینة هستهای فراهم میکند. و اینگونه است که خط سیاسی «جبهة سوم»، به عنوان خط جنگ و بحران مشخص شده و نقش واقعی محمد خاتمی و شیرین عبادی به عنوان سردمداران محور جنگ و خشونت آشکارتر میشود. پس نگاهی خواهیم داشت به آخرین تبلیغات فاشیسم بینالملل که از زبان شیرین عبادی پخش شده.
عبادی، مانند ابراهیم یزدی سفیر سیار حاج اکبر بهرمانی است در بلاد غرب. گویا این روزها هم در آلمان بوده و با یک هفته نامة آلمانی مصاحبه کرده که ترجمة آن در گویانیوز منتشر شده. شیرین عبادی در این مصاحبه رسماً خواهان عدم مذاکرة غرب با حکومت ایران شده. وی میگوید چرا نقض حقوق بشر را نادیده میگیرید و با دولت ایران مذاکره میکنید؟ علامت تعجب نمیگذاریم چون مواضع اربابان حکومت اسلامی مشخص است، اینان خواهان تداوم بحران دستساز هستهای و ارعاب و سرکوب ملت ایراناند. شیرین عبادی هم یکی از ابزار اعمال سیاستشان شده. به همین دلیل این موجود سبکمغز، عامی و کم سواد را به عنوان «مدافع حقوق بشر» در ایران برگزیدهاند. این تحفة بازار تهران ادعا کرده غربیها برای حفظ امنیت خود خواهان مذاکرات هستهای با ایران شدهاند. حال آنکه حکومت اسلامی با حمایت غرب و با کمک چین دکان پیشرفت هستهای را افتتاح کرد، تا هم زمینة تهدید و ارعاب ملت ایران فراهم آید و هم آمریکا بتواند نصب سپر دفاعی در مرزهای روسیه را مقابله با تهدید فرضی گورکنها قلمداد کند.
عبادی در مصاحبة خود ادعا کرده، «ما در ایران از دمکراسی فاصله میگیریم»، چون به زعم ایشان دمکراسی در ایران وجود داشته! وی ابزار دستیابی به دمکراسی گوسالهفریب را «الله اکبر» گفتن و شرکت در «تجمع مادران سوگوار» خوانده و میگوید این «حربه» بر علیه شاه بهکار گرفته شد و کارآئی خود را به اثبات رسانده! میبینیم که کارآئی کذا چه نتیجة درخشانی به بار آورد. در عمل دمکراسی مطلوب عبادی بازگشت به دوران روحالله خمینی در ایران است. در پایان چنین مزخرفاتی شیرین عبادی ادعا میکند که «به دستگاه حاکمیت» وابسته نیست. ما هم میپذیریم! متحیریم که این دستگاه آبمنگلها که اینچنین نسبت به غیرخودیها گذشت نشان میدهد چرا وبلاگنویس و روزنامه نگار را به قتل میرساند؟ باری! برای پرهیز از اتلاف وقت به همین مختصر از چرندیات عبادی اکتفا کرده به ارباباناش میگوئیم آب در هاون میکوبند. چرخش اجباری سیاست ایالات متحد، علیرغم زوزه و عربدة سگهایهار استعمار، در سیاست ایران تغییرات گستردهای ایجاد خواهد کرد. به شرط اینکه مردم هوشیاری خود را حفظ کرده پای به میدان آشوب نگذارند.
تکرار میکنیم که غیبت خاتمی از معرکة مضحک نماز نشان میدهد که اربابان موسوی چندان امیدی به موفقیت وی ندارند. در واقع میرحسین موسوی 5 روز فرصت داشت که تجمع میلیونی برای کودتای مخملین اربابان جور کند، ولی خوشبختانه موفق نشد. اما عدم موفقیت برنامة موسوی به این مفهوم نیست که جنگطلبان از سیاست خود در ایران دست بشویند. به هیچ عنوان! اینان تمام تلاش خود را به کار خواهند گرفت که در داخل ایران شرایط بحرانی ایجاد کنند تا مذاکرات هستهای به تعویق افتد. به این ترتیب همانطور که در دوران ریاست جمهوری کلینتون یکشبه پاکستان به سلاح اتمی مجهز شد، یک بمب اتمی هم به دست گورکنها خواهد رسید. و اینگونه است که حکومت نکبت و ادبار اسلام بر ایران ادامه خواهد یافت، و ما هم نوعی پاکستان خواهیم شد که در آن دو گروه طالبان و طالبانتر «انتخابات» برگزار میکنند، تا مراسم سنگسار و قصاص و قطع دستوپای مردم را «به نوبت» به مورد اجرا بگذارند. مسلماً «دکتر» برژینسکی در این نظام توحش نیز «نوعی دمکراسی» رویت خواهند فرمود.
حال نگاهی خواهیم داشت به خطبههای نماز علفزار در تهران. اکبر بهرمانی در این خطبهها چه گفت؟ در واقع، هیچ! بهرمانی مردم را به شورش فرا خواند. بهرمانی گفت نتیجة انتخابات آنطور که ما میخواستیم نشد، آنچه ما میخواهیم اصل اساسی است چون امام هم همین را میخواستند پس مردم به خیابانها بریزند. بله! لازم است «مردم» برای برآورده کردن خواست «ما» به صحنه بیایند و کودتا را تکمیل کنند. بهرمانی در این گیرودار تأکید کرد که، سال 1357 مردم برای «پیغمبر» انقلاب کردند! و خلاصه گویا لازم آمده یک انقلاب دیگر برای پیغمبر اکبر هاشمی سازمان یابد. افسوس که ژنرال هویزر حضور ندارند و جیمی کارتر در کاخ سفید ننشسته! و دست پیغمبرتان کوتاه است و خرما بر نخیل!
سخنان هاشمی را بررسی نمیکنیم چرا که بر همان الگوی «ساتاس» منطبق است: تکرار حدیث و روایت و مزخرفات «صدراسلام» برای حل مسائل امروز! خطبههای نماز این هفته در واقع سفلهپروری استعمار را هر چه بیشتر آشکار کرد. مرد قدرتمند و ثروتمند حکومت اسلامی، مثل کنیز کتک خورده بغض کرده و حدیث پیامبر و علی سر هم میکرد و دست نیاز به سوی اوباشالله دراز کرده بود که به خیابان بریزند! بله! این شیپورهای ارباب است که از پفکنمکی «مرد قدرتمند» ساخته. بدون ماشاالله قصابها اکبربهرمانی در واقع هیچ نیست.
اکبر هاشمی، به عنوان رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت هیچ نگفت. هاشمی نگفت نتایج انتخابات را نمیپذیرد. نگفت در این نتایج تردید دارد. هاشمی از جانب خود هیچ نگفت. او گفت، «مردم تردید دارند!» بسیار خوب! مردم تردید دارند. مگر تردید مردم مجوز قانونشکنی و ایجاد آشوب است؟ نه! بهرمانی میگوید همه چیز بخوبی پیش میرفت ولی نتیجه آنطور که ما میخواستیم نشد! و اساس هم خواست ماست! مگر نتیجة انتخابات فرضی باید به دلخواه اکبربهرمانی باشد! بله! چرا؟ چون خواست بهرمانی و شرکاء «خواست انقلاب» است! و خواست انقلاب همان خواست خمینی دجال. تاکنون در وقوقیهها به این حد از سفسطه و مغلطه و پوچبافی برخورد نکرده بودیم:
«اساس مسئله این است که ما چه میخواهیم، یعنی انقلاب چه میخواهد [...] ما به خوبی میدانیم که امام چه میخواستند[...]»
سرکار بیجا کردید، که خواست دارودستة خود را ملاک «انتخابات» قرار دادید. اگر خواست گروه خاصی میباید برآورده شود، «انتخابات» برگزارکردنتان دیگر چیست؟ مردم باید به سیاهی لشکر فاشیسم تبدیل شوند که «خواست» فرضی یک خرفت خونآشام آنهم در 60 سال پیش برآورده شود؟ ما که میدانیم پشت این بساط کدام سفارتخانه نشسته و چه میخواهد! ما که میدانیم ملت ایران باز هم به ابزار باجخواهی آنگلوساکسونها از مسکو تبدیل شده. پس این پوچبافی و این نمایشات مهوع برای چیست؟ مگر این حکومت نفرت قانون ندارد که باید همه مسائلاش را سرگذر با عربده و روضه و زوزه مطرح کند؟ نه!
سخنان اکبربهرمانی ثابت کرد که در حکومت اسلامی حاکمیت قانون کاملاً ناشناخته است. اگر شواهد و مدارک تقلب در انتخابات فرضی این حکومت وجود دارد، شخص اکبربهرمانی، به عنوان رئیس مجلس خبرگان موظف است خواهان عزل رهبر شود. ولی اکبر بهرمانی چنین کاری نخواهد کرد. به چند دلیل، نخست اینکه خامنهای و بهرمانی و موسوی در یک سنگر واحد جنایت و تاراج نشستهاند، و هدفشان ایجاد بحران برای وقت کشی و ماستمالی کردن مذاکرات هستهای است، و اینهمه جهت تأمین منافع ارباب در لندن و اشنگتن. دیگر اینکه «دکتر» برژینسکی و شرکاء، به دلیل اسرائیل ستیزی احمدینژاد علاقة خاصی به او دارند. و هاشمی رفسنجانی، هر مقامی که داشته باشد افتخار نوکری امثال برژینسکی را از دست نخواهد داد.
به یاد داشته باشیم که هاشمی رفسنجانی در ابراز عشق به تودة مبهم «مردم» تنها نیست، کل حکومت ایران کارگزار سازمان سیا است و برای تحقق سیاست استعمار است که به تل ناشناس «مردم» نیاز دارد:
«[امام میگفتند] مردم را با مبارزات آشنا کنید[...] مردم با ما باشند همه چیز داریم [...] مردم به خیابانها آمدند[...] ما پیروز شدیم[...]»
ما هم به اکبر بهرمانی و ارباباناش میگوئیم، کور خوانداهید، هیچکس برای مشتی جنایتکار مزدور به خیابان نخواهد آمد. البته به یاد داشته باشیم که بهرمانی «تصمیم گیرنده» نیست، انسان است که تصمیم میگیرد نه بندة حقیر و بردة استعمار. در غیراینصورت امثال بهرمانی را در رأس هرم قدرت، آنهم در دولت دستنشاندة جمکران مشاهده نمیکردیم. اگر کسی ذرهای انسانیات در وجوداش باشد طبیعتاً خارج از طیف حکومت ایران قرار میگیرد. ویژگی حکومت دست نشانده همین خفت و ذلت و خواری درونی شدة مقامات است. بیدلیل نیست که نام دو رهبر حکومت توحش با حرف «خ» آغاز میشود. «خ»، مثل خوره، خونخوار، خفیف، خبیث، خوار، خرفت، خنگ، خنثی، و... و از همه مهمتر «خ»، مثل «خائن». در چنین چارچوبی منطقا باید «خاتمی» جانشین خامنهای شود. البته در صورتیکه همان «مردم» کذا کمک کنند!
«[هدف] جنبش اعتراضی مردم برقراری دمکراسی در ایران است. [این دمکراسی] در بطن جامعه نطفه میبندد و شکل میگیرد.»
از نشخوارات اخیر شیرین عبادی در گویانیوز.
گویا نوعی دمکراسی جدیداً اختراع شده که هیچ ارتباطی با قوانین «انسانمحور» ندارد! این تعریف بیشرمانه و ابلهفریب از دمکراسی آخرین محصول پروپاگاند خشونتگستر فاشیسم است که شیرین عبادی به بهانة «دفاع از حقوق بشر» به نشخوار آن پرداخته. دمکراسی کذا همچنانکه میبینیم «جامعه محور» و به عبارت دیگر همان پوپولیسم است که هیچ ارتباطی با دمکراسی نمیتواند داشته باشد. این تعریف گوسالهپسند از «دمکراسی» که توسط «حقوقدان» برگزیدة محفل نوبل، حاجیه عبادی ارائه شده تکرار همان مزخرفات محمد خاتمی است که قانون اساسی جمکران را «مردم محور» خوانده و روز گذشته هم در نماز علفزار شرکت نکرد تا رهبری جبهة سوم فاشیسم را برعهده گیرد.
جنگ زرگری بین پادوهای کارخانةرجاله پروری و جیرهخواران گاوچرانها در راستای تاراج اقتصادی و سرکوب جنبشمدنی در ایران به راه افتاده. واقعاً جای مصدقالسلطنه در این بساط عوامفریبی خالی است. چرا که بعضیها در راستای تبلیغات گوساله فریب ادعا میکنند در زمان مصدق نظام کشور ایران دمکراتیک بوده! و مهملاتشان هم در سایت آخوندپرست زمانه منتشر میشود! بله یک روزنامهنگار آمریکائی فرمودهاند در ایران، پیش از کودتای 28 مرداد دمکراسی وجود داشته! عجیب است! چون قانون اساسی ایران خلاف این ادعا را ثابت میکند! پادشاه شیعه، نظارت شش جفت نعلین بر قوانین، و ... نشان میدهد که «جدائی دین از سیاست» در ایران وجود نداشته. دست در دست فدائیان اسلام، حزب انگلیسی توده، و دارودستة عوامفریب مصدق هم نمیتوان به «دمکراسی» دست یافت.
بالاخره تحریم اقتصادی کشور هند، بزرگترین دمکراسی جهان به پایان رسید. فرانسه و روسیه تحویل سوخت هستهای به این کشور را عهدهدار شدند و روز گذشته هیلاریکلینتون، برای تحکیم روابط استراتژیک با هند، یک سفر پنج روزه به این کشور را آغاز کرد. آنگلوساکسونهای دمکراسیپرور، این کشور را پس از استقلال در سال 1947 تحریم کرده بودند، چرا که یک دمکراسی واقعی بود. این مختصر را گفتیم تا بوقهای سازمان سیا در داخل و خارج ایران، غرب را به عنوان «مدافع دمکراسی» به ما نفروشند! و بدانند که محمد خاتمی و عصایاش، شیرین عبادی را نمیتوانند به عنوان «رهبر» جنبش مدنی به ما ملت حقنه کنند!
ناکامی دارودستة موسوی در براندازی باعث شد که آبمنگلها یک «جبهة سوم» تشکیل دهند، رهبری آن نیز نصیب محمد خاتمی شده. رهبر جبهة سوم در برگزاری مراسم پرهیجان نماز سبز و سیاه حضور نیافت ولی «سربازاناش» با چوب و چماق و سنگ و به ویژه با شعارهای ابلهانه در میدان آشوب حضور فعال داشتند. در واقع جبهة سوم همان جبهة آشوب همه جانبه در ایران است.
توصیة ما برای ادامة جنبش مدنی منزوی کردن فالانژهای طرفدار موسوی، تحریم کالاهای وارداتی و مبارزه با جبهة کاذب سوم به رهبری محمدخاتمی و شیرین عبادی است. نمیباید در برابر گلوله سینه سپر کرد، اینکار حماقت است، چرا که خشونت فرسایش جنبشمدنی خواهد بود. ما از طرفداران جنبش مدنی میخواهیم که «شعور» را جایگزین «شعار» کرده، از تکرار شعار، شرکت در تجمع و تقلید از دیگران خودداری کنند. از طرفداران جنبش مدنی میخواهیم که کالاهای لوکس، لوازم آرایش و لباسهای وارداتی، و از همه مهمتر، رسانهها به ویژه «رسانههای تصویری» را تحریم کنند. فضای پروپاگاند، به دلیل تحریک احساسات، قدرت برخورد منطقی را از انسان سلب میکند. پیش از ادامة مطلب لازم است در مورد سقوط هواپیمای «توپولف» خطوط هوائی «کاسپین» توضیحاتی بیاوریم.
علیرغم خفقان حکومت اسلامی، و طفره رفتن کارشناسان، علت سقوط این هواپیما عملیات خرابکارانه بوده. آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در راستای اعمال «سیاست انسداد» میکوشند ارتباط ایران را از نظر اقتصادی و فرهنگی با کشورهای «منطقة نوروز» قطع کرده ما را در شرایط «جنگ سرد» قرار دهند. به دلائل استراتژیک ارتباط ملتهای منطقة نوروز تهدید مستقیمی است بر علیه منافع غرب که با همکاری حکومت اسلامی میکوشد از طریق ارسال گلة زائران به عربستان، عراق و سوریه هر ساله میلیونها دلار ثروت ملی را در راه «پرستش» به مناطق تحت کنترل خود و در واقع به بانکهای غرب سرازیر کند.
این سیاست در داخل مرزها با ساختن مسجد، امامزاده و تولید آخوند به تشویق مرگپرستی یا بهتر بگوئیم «پدرپرستی» و «خشونت» مشغول است. در مورد منطقة نوروز پیشتر توضیح دادهایم. این منطقه محل سکونت «اقوام ایرانی» است. «فرهنگ اقوام ایرانی» به گواهی اسطورههایاش فرهنگی است «انسانمحور» ـ البته نه در مفهوم معاصر ـ که روی به زندگی و آینده دارد و با «خشونت» و «توحش» اقوام سامی در تضاد قرار میگیرد. به همین دلیل پروپاگاند استعمار به ویژه تبلیغات آخوندهای واتیکان برای تخریب این «فرهنگ» از هیچ کوششی دریغ نمیکند. از یکسو زرتشت را آتشپرست و دوگانه پرست معرفی کردهاند، و از سوی دیگر با تزریق مقدسات ادیان ابراهیمی در اسطورههای ایرانی میخواهند از زرتشت تصویری مشابه پیامبران ادیان توحش ابراهیمی ارائه دهند. پیشتر در این مورد مفصلاً توضیح دادهایم و نیازی به «تکرار» نمیبینیم، فقط به گوسالههای ننهحسن در داخل و خارج مرزها یادآوری میکنیم که جسد مسافران این هواپیما ابزار ابراز مراتب بلاهت، ارادت و نوکری به درگاه ارباب نیست. مراسم روضه و زوزه برای «شهدا» و کربلای انتخابات را با همان اجسادی که ساواک جمکران و رهبر «طاعون سبز» در اختیارتان گذشته برگزار کنید. میدانیم برایتان کفایت نمیکند، ولی به از هیچ است.
به هر تقدیر امید به خداوند خونخوارتان را از دست ندهید! شاید طی همین چند روز جنگ زرگری لباسشخصیها با نیروی انتظامی حکومت جمکران چند جسد دیگر برایتان فراهم کند تا از سر سفرة الطاف ارباب گرسنه برنخیزید. سقوط هواپیمای مذکور ریشه در استراتژی نوینی دارد که حاکمیت آمریکا ناچار شده به آن تن در دهد. پیش از پرداختن به این مطلب نگاهی خواهیم داشت به سیاهی لشکر آبمنگلها که به دو گروه تقسیم شده بود، گروه بندگان نمازخوان و گروه اوباش سنگانداز! تعداد این افراد هم برخلاف ادعای تودهپرستان و عوامگرایان «میلیونی» نبود. اینان فقط برای گسترش بحران و خشونت و جنجال و هیاهو تجمع میکنند.
ما توسل به خشونت را در هر حال محکوم میکنیم. اعمال خشونت فقط به افزایش خشونت منجر خواهد شد. پیشنهاد ما به مدافعان دمکراسی در ایران این است که سیاهیلشکر مخالفنمایان حکومت را در انزوا قرار دهند. سیاهیلشکر کذا روز گذشته در دو جبهة جنگ و صلح در نماز جماعت شرکت کرد و ثابت شد که برخلاف ادعای فعلة فاشیسم «طرفداران» موسوی، کروبی، رضائی به همراه نمازگزاران حرفهای نسبت به جمعیت ایران در اقلیت مطلقاند. به همین دلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن طرح سرشار از نبوغ گشودن جبهة سوم در حکومت آبمنگلها را مدنظر قراردادهاند. البته همانطور که گفتیم رهبر جبهة کذا کسی نیست جز محمد خاتمی، پادوی محفل بینالمللی فاشیسم. شیرین عبادی هم به مصداق «کوری ببین عصاکش کور دگر بود»، نقش عصای شیاد اردکان را در غرب ایفا میکند.
شیرین عبادی، در ظاهر برای دفاع از حقوق بشر و در واقع برای ممانعت از مذاکرات پیرامون بحران هستهای پیشنهاد کرده غرب ایران را تحریم سیاسی کند. میدانیم که تحریم سیاسی ایران زمینه را برای جهش و پرش پرزیدنت مهرورزی در زمینة هستهای فراهم میکند. و اینگونه است که خط سیاسی «جبهة سوم»، به عنوان خط جنگ و بحران مشخص شده و نقش واقعی محمد خاتمی و شیرین عبادی به عنوان سردمداران محور جنگ و خشونت آشکارتر میشود. پس نگاهی خواهیم داشت به آخرین تبلیغات فاشیسم بینالملل که از زبان شیرین عبادی پخش شده.
عبادی، مانند ابراهیم یزدی سفیر سیار حاج اکبر بهرمانی است در بلاد غرب. گویا این روزها هم در آلمان بوده و با یک هفته نامة آلمانی مصاحبه کرده که ترجمة آن در گویانیوز منتشر شده. شیرین عبادی در این مصاحبه رسماً خواهان عدم مذاکرة غرب با حکومت ایران شده. وی میگوید چرا نقض حقوق بشر را نادیده میگیرید و با دولت ایران مذاکره میکنید؟ علامت تعجب نمیگذاریم چون مواضع اربابان حکومت اسلامی مشخص است، اینان خواهان تداوم بحران دستساز هستهای و ارعاب و سرکوب ملت ایراناند. شیرین عبادی هم یکی از ابزار اعمال سیاستشان شده. به همین دلیل این موجود سبکمغز، عامی و کم سواد را به عنوان «مدافع حقوق بشر» در ایران برگزیدهاند. این تحفة بازار تهران ادعا کرده غربیها برای حفظ امنیت خود خواهان مذاکرات هستهای با ایران شدهاند. حال آنکه حکومت اسلامی با حمایت غرب و با کمک چین دکان پیشرفت هستهای را افتتاح کرد، تا هم زمینة تهدید و ارعاب ملت ایران فراهم آید و هم آمریکا بتواند نصب سپر دفاعی در مرزهای روسیه را مقابله با تهدید فرضی گورکنها قلمداد کند.
عبادی در مصاحبة خود ادعا کرده، «ما در ایران از دمکراسی فاصله میگیریم»، چون به زعم ایشان دمکراسی در ایران وجود داشته! وی ابزار دستیابی به دمکراسی گوسالهفریب را «الله اکبر» گفتن و شرکت در «تجمع مادران سوگوار» خوانده و میگوید این «حربه» بر علیه شاه بهکار گرفته شد و کارآئی خود را به اثبات رسانده! میبینیم که کارآئی کذا چه نتیجة درخشانی به بار آورد. در عمل دمکراسی مطلوب عبادی بازگشت به دوران روحالله خمینی در ایران است. در پایان چنین مزخرفاتی شیرین عبادی ادعا میکند که «به دستگاه حاکمیت» وابسته نیست. ما هم میپذیریم! متحیریم که این دستگاه آبمنگلها که اینچنین نسبت به غیرخودیها گذشت نشان میدهد چرا وبلاگنویس و روزنامه نگار را به قتل میرساند؟ باری! برای پرهیز از اتلاف وقت به همین مختصر از چرندیات عبادی اکتفا کرده به ارباباناش میگوئیم آب در هاون میکوبند. چرخش اجباری سیاست ایالات متحد، علیرغم زوزه و عربدة سگهایهار استعمار، در سیاست ایران تغییرات گستردهای ایجاد خواهد کرد. به شرط اینکه مردم هوشیاری خود را حفظ کرده پای به میدان آشوب نگذارند.
تکرار میکنیم که غیبت خاتمی از معرکة مضحک نماز نشان میدهد که اربابان موسوی چندان امیدی به موفقیت وی ندارند. در واقع میرحسین موسوی 5 روز فرصت داشت که تجمع میلیونی برای کودتای مخملین اربابان جور کند، ولی خوشبختانه موفق نشد. اما عدم موفقیت برنامة موسوی به این مفهوم نیست که جنگطلبان از سیاست خود در ایران دست بشویند. به هیچ عنوان! اینان تمام تلاش خود را به کار خواهند گرفت که در داخل ایران شرایط بحرانی ایجاد کنند تا مذاکرات هستهای به تعویق افتد. به این ترتیب همانطور که در دوران ریاست جمهوری کلینتون یکشبه پاکستان به سلاح اتمی مجهز شد، یک بمب اتمی هم به دست گورکنها خواهد رسید. و اینگونه است که حکومت نکبت و ادبار اسلام بر ایران ادامه خواهد یافت، و ما هم نوعی پاکستان خواهیم شد که در آن دو گروه طالبان و طالبانتر «انتخابات» برگزار میکنند، تا مراسم سنگسار و قصاص و قطع دستوپای مردم را «به نوبت» به مورد اجرا بگذارند. مسلماً «دکتر» برژینسکی در این نظام توحش نیز «نوعی دمکراسی» رویت خواهند فرمود.
حال نگاهی خواهیم داشت به خطبههای نماز علفزار در تهران. اکبر بهرمانی در این خطبهها چه گفت؟ در واقع، هیچ! بهرمانی مردم را به شورش فرا خواند. بهرمانی گفت نتیجة انتخابات آنطور که ما میخواستیم نشد، آنچه ما میخواهیم اصل اساسی است چون امام هم همین را میخواستند پس مردم به خیابانها بریزند. بله! لازم است «مردم» برای برآورده کردن خواست «ما» به صحنه بیایند و کودتا را تکمیل کنند. بهرمانی در این گیرودار تأکید کرد که، سال 1357 مردم برای «پیغمبر» انقلاب کردند! و خلاصه گویا لازم آمده یک انقلاب دیگر برای پیغمبر اکبر هاشمی سازمان یابد. افسوس که ژنرال هویزر حضور ندارند و جیمی کارتر در کاخ سفید ننشسته! و دست پیغمبرتان کوتاه است و خرما بر نخیل!
سخنان هاشمی را بررسی نمیکنیم چرا که بر همان الگوی «ساتاس» منطبق است: تکرار حدیث و روایت و مزخرفات «صدراسلام» برای حل مسائل امروز! خطبههای نماز این هفته در واقع سفلهپروری استعمار را هر چه بیشتر آشکار کرد. مرد قدرتمند و ثروتمند حکومت اسلامی، مثل کنیز کتک خورده بغض کرده و حدیث پیامبر و علی سر هم میکرد و دست نیاز به سوی اوباشالله دراز کرده بود که به خیابان بریزند! بله! این شیپورهای ارباب است که از پفکنمکی «مرد قدرتمند» ساخته. بدون ماشاالله قصابها اکبربهرمانی در واقع هیچ نیست.
اکبر هاشمی، به عنوان رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت هیچ نگفت. هاشمی نگفت نتایج انتخابات را نمیپذیرد. نگفت در این نتایج تردید دارد. هاشمی از جانب خود هیچ نگفت. او گفت، «مردم تردید دارند!» بسیار خوب! مردم تردید دارند. مگر تردید مردم مجوز قانونشکنی و ایجاد آشوب است؟ نه! بهرمانی میگوید همه چیز بخوبی پیش میرفت ولی نتیجه آنطور که ما میخواستیم نشد! و اساس هم خواست ماست! مگر نتیجة انتخابات فرضی باید به دلخواه اکبربهرمانی باشد! بله! چرا؟ چون خواست بهرمانی و شرکاء «خواست انقلاب» است! و خواست انقلاب همان خواست خمینی دجال. تاکنون در وقوقیهها به این حد از سفسطه و مغلطه و پوچبافی برخورد نکرده بودیم:
«اساس مسئله این است که ما چه میخواهیم، یعنی انقلاب چه میخواهد [...] ما به خوبی میدانیم که امام چه میخواستند[...]»
سرکار بیجا کردید، که خواست دارودستة خود را ملاک «انتخابات» قرار دادید. اگر خواست گروه خاصی میباید برآورده شود، «انتخابات» برگزارکردنتان دیگر چیست؟ مردم باید به سیاهی لشکر فاشیسم تبدیل شوند که «خواست» فرضی یک خرفت خونآشام آنهم در 60 سال پیش برآورده شود؟ ما که میدانیم پشت این بساط کدام سفارتخانه نشسته و چه میخواهد! ما که میدانیم ملت ایران باز هم به ابزار باجخواهی آنگلوساکسونها از مسکو تبدیل شده. پس این پوچبافی و این نمایشات مهوع برای چیست؟ مگر این حکومت نفرت قانون ندارد که باید همه مسائلاش را سرگذر با عربده و روضه و زوزه مطرح کند؟ نه!
سخنان اکبربهرمانی ثابت کرد که در حکومت اسلامی حاکمیت قانون کاملاً ناشناخته است. اگر شواهد و مدارک تقلب در انتخابات فرضی این حکومت وجود دارد، شخص اکبربهرمانی، به عنوان رئیس مجلس خبرگان موظف است خواهان عزل رهبر شود. ولی اکبر بهرمانی چنین کاری نخواهد کرد. به چند دلیل، نخست اینکه خامنهای و بهرمانی و موسوی در یک سنگر واحد جنایت و تاراج نشستهاند، و هدفشان ایجاد بحران برای وقت کشی و ماستمالی کردن مذاکرات هستهای است، و اینهمه جهت تأمین منافع ارباب در لندن و اشنگتن. دیگر اینکه «دکتر» برژینسکی و شرکاء، به دلیل اسرائیل ستیزی احمدینژاد علاقة خاصی به او دارند. و هاشمی رفسنجانی، هر مقامی که داشته باشد افتخار نوکری امثال برژینسکی را از دست نخواهد داد.
به یاد داشته باشیم که هاشمی رفسنجانی در ابراز عشق به تودة مبهم «مردم» تنها نیست، کل حکومت ایران کارگزار سازمان سیا است و برای تحقق سیاست استعمار است که به تل ناشناس «مردم» نیاز دارد:
«[امام میگفتند] مردم را با مبارزات آشنا کنید[...] مردم با ما باشند همه چیز داریم [...] مردم به خیابانها آمدند[...] ما پیروز شدیم[...]»
ما هم به اکبر بهرمانی و ارباباناش میگوئیم، کور خوانداهید، هیچکس برای مشتی جنایتکار مزدور به خیابان نخواهد آمد. البته به یاد داشته باشیم که بهرمانی «تصمیم گیرنده» نیست، انسان است که تصمیم میگیرد نه بندة حقیر و بردة استعمار. در غیراینصورت امثال بهرمانی را در رأس هرم قدرت، آنهم در دولت دستنشاندة جمکران مشاهده نمیکردیم. اگر کسی ذرهای انسانیات در وجوداش باشد طبیعتاً خارج از طیف حکومت ایران قرار میگیرد. ویژگی حکومت دست نشانده همین خفت و ذلت و خواری درونی شدة مقامات است. بیدلیل نیست که نام دو رهبر حکومت توحش با حرف «خ» آغاز میشود. «خ»، مثل خوره، خونخوار، خفیف، خبیث، خوار، خرفت، خنگ، خنثی، و... و از همه مهمتر «خ»، مثل «خائن». در چنین چارچوبی منطقا باید «خاتمی» جانشین خامنهای شود. البته در صورتیکه همان «مردم» کذا کمک کنند!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت