جمعه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۹


سلام بر زیردریائی!
...
در پی شیون و زاری احمدی‌نژاد و واکنش تند مسکو،‌ نه تنها دارودستة اکبر بهرمانی که نمایندگان مفلوک مجلس‌ چاه جمکران نیز برای نبرد با روسیه ابراز آمادگی کردند! به همین دلیل رزمناو اتمی ایالات متحد برای پشتیبانی از نوکران‌ «مستقل» خود در جمکران وارد تنگة هرمز شد.

واکنش آنگلوساکسون‌ها به اعلام مواضع‌ صریح کرملین در مورد طالبان جمکران، انفجار بمب در روسیه و سپس در هند بود. چرا که انتقاد سرگئی پریخودکو، مشاور دیمیتری مددوف از عوامفریبی، افراط‌گرائی، قانون‌شکنی، عدم شفافیت و بی‌مسئولیتی به حکومت اسلامی محدود نمی‌ماند. مشاور دیمیتری مدودف در واقع «ویژگی» تمام حکومت‌های مزدور ناتو را در سراسر جهان مورد نکوهش قرار داد. و این امر مخالف‌نمایان فرنگ‌نشین حکومت ملایان را گامی دیگر به حکومت طالبان جمکران نزدیک‌تر کرد. پیشقراول این تحرکات مهوع طبق معمول حاج فرج‌دباغ بود که جهت لجن‌پراکنی و گسترش زمینة‌ تقدس‌ها باب «گفتگو» را با آیات‌عظام گشود، سپس نوبت به سیمای جذام زدة جمکران رسید که جهت بازارگرمی برای «فاشیست ـ مسلمان‌های» گروه خاتمی، از خاله‌زنک‌های محفل رامین جهانبگلو کمک بطلبد. پس تعجبی ندارد که لجن‌پراکنی و عوامفریبی چارپایان طویلة مک‌کارتی در سایت «گویانیوز» منعکس شود.

سخنان سرگئی پریخودکو، مشاور دیمیتری مدودف پیرامون عوامفریبی، افراط‌گرائی، قانون‌شکنی، عدم شفافیت، و بی‌مسئولیتی در واقع هشداری است به اربابان حاکمیت جمکران، به ویژه در لندن و واشنگتن که برای ممانعت از حل بحران دست‌ساز هسته‌ای در کشورمان به یکجانبه‌گرائی روی آورده‌اند. چرا که اینک دست نوکران‌شان در جمکران برای اجرای سیاست استعماری قانون‌شکنی در عرصة‌ بین‌المللی بسته شده. این آنگلوساکسون‌های «اوباش‌پرور» می‌کوشند از طریق پادوهای‌شان در جمکران همزمان سه دروغ شاخدار را به ملت ایران حقنه کنند. از یکسو چنین القاء کنند که بیانیة «بات» در تقابل بامنافع ملی ایران است، از سوی دیگر روسیه را مخالف این بیانیه بنمایانند و نهایتاً همین کشور را مخالف حل بحران هسته‌ای دست‌سازشان معرفی کنند! برای القاء چنین دروغ‌های بیشرمانه‌ای است که دو جناح کاذب را به میدان آورده‌اند. میرحسین موسوی‌، بهرمانی و دیگر رهبران جنبش سبز وظیفه دارند بیانیة «بات» را در ترادف با «ترکمانچای» قرار دهند، دارودستة‌ احمدی‌نژاد نیز موظف است، بر طبل مخالفت روسیه با بیانیة کذا بکوبد! حال آنکه این بیانیه در واقع طرح روسیه برای خروج از بحرانی است که آنگلوساکسون‌ها برای ملت ایران ایجاد کرده‌اند،‌ تا هم مانع راه اندازی نیروگاه بوشهر شوند و مسئولیت تأخیر در این امر را به گردن روسیه بیاندازند، و هم تجارت شرافتمندانة قاچاق مواد مخدر را گسترش دهند،‌ و به این ترتیب از طریق نوکران «مستقل» خود از روسیه باج بگیرند. شیرین زبانی‌های اخیر حاج‌اکبر و میرحسین، و به ویژه سخنرانی ابلهانة مهرورزی در کرمان در همین چارچوب استعماری و ابله‌پسند صورت گرفت. ولی سخنان مشاور دیمیتری مددوف که در واقع خطاب به اربابان اینان ایراد شد پرده از راز «استقلال» نوکران آمریکا در جمکران برمی‌دارد. دروغ بزرگی که طی سه دهة اخیر به ابزار اعمال سیاست‌های عوامفریبانه‌ در کشور ایران تبدیل شده:

«برای روسیه هر گونه غیرقابل پیشبینی بودن، هر گونه افراط‌گرائی سیاسی، عدم شفافیت، عدم استمرار [...] در اتخاذ تصمیمات مرتبط به جامعة ‌جهانی [...] غیر قابل قبول است [...] کسانیکه از طرف ملت دوست ایران صحبت می‌کنند، این مسائل را به یاد داشته باشند [...] هیچکس [...] نتوانسته با عوامفریبی سیاسی اعتبار خود را حفظ کند [...] ما در فعالیت‌هائی که در عرصة‌ جهانی و سازمان‌های بین‌المللی همراه با دیگر کشورهای مسئول انجام می دهیم، تلاش می‌کنیم که اصول برابری، قانون‌سالاری، احترام متقابل و امنیت برابر برای کلیه کشورها را تأمین کنیم.»


آن‌ها که مخاطب روسیه بودند پیام «سرگئی پریخودکو» را بلافاصله دریافت داشتند و پیشخدمت‌شان، رجب اردوغان را برای «نخستین بار» به برزیل ارسال کردند. هر چند که به مصداق مثل «توبة گرگ مرگ است و ترک عادت موجب مرض است»، هم اینان نتوانستند از انفجار بمب در میان غیرنظامیان روسیه و هند خودداری کنند.

«ارباب» هرگز در برابر بندگان و نوکران ابراز عجز و ناتوانی نخواهد کرد، چرا که ابهت و جلال و جبروت‌اش در چشم زیردستان خدشه‌دار خواهد شد. به عبارت دیگر، ارباب می‌باید همواره از خود تصویر خداوند قدرقدرت ارائه دهد تا «بندگان» از او بهراسند. پس کاملاً منطقی است که حکومت جمکران، شامل گروه مهرورزی و «جنبش‌سبز» از افلاس طالبان‌پروران در لندن واشنگتن بی‌خبر باشد، و در این توهم دست‌وپا بزند که جناح هیلاری‌کلینتن همچنان شکست‌ناپذیر باقی خواهد ماند و اقتصاد منطقه نیز در انحصار «شبکةپنهان». اما اشتباه‌شان همین بود! گروه «کارتر ـ برژینسکی» می‌باید صحنة سیاست ایالات متحد را ترک کرده و دست‌دردست قاچاقچیان شریف، خداجو و مؤمن از منطقه خارج شود. انتشار خبر کشف 2 تن مواد مخدر در بوشهر شاهدی است بر این مدعا. یادآور شویم در وبلاگ «از کن تا بوشهر» ابعاد متفاوت این خبر را به صورت شتابزده بررسی کردیم.

پیش از ادامة مطلب پرانتزی باز می‌کنیم جهت معرفی مختصر و مفید شاخک‌های محفل طالبان پروران اسرائیل‌نواز که با هدف نابودی انسان و غرق کردن ملت‌های منطقه در منجلاب ابتذال و خشونت، به استخراج هنرمند و روشنفکر و نخبه و فرهیخته و متفکر «دینی» و «بومی» از زباله اشتغال دارند، و البته برای دستیابی به این اهداف مقدس از هیچ کوششی فروگزار نمی‌کنند. ترور شاپور بختیار در فرانسه شاهدی است براین مدعا. پیشتر در این مورد مفصل توضیح داده‌ایم و تکرار مکررات نمی‌کنیم فقط به این نکته اشارة مجدد خواهیم داشت که ملاقات با شاپور بختیار می‌بایست الزاماً در حضور «گی بختیار» صورت پذیرد و... و اگر همسایه‌های شاپور بختیار از غیبت دو روزة وی آگاه شده بودند، منطقاً نگهبانان خانه‌اش می‌بایست در جریان مسائل ‌بوده باشند و... و بسیاری مسائل دیگر که با مرگ ناگهانی «گی بختیار» در ابهام بیشتری فرو افتاد. ولی به نظر می‌رسد جریان «می‌کونوس» در حال خروج از ابهام باشد.

ترور 4 فعال سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران در بلاد زیگفرید را که فراموش نکرده‌ایم. در تاریخ 17 سپتامبر 1992، رستوران یونانی میکونوس واقع در شهر برلین مورد تهاجم مسلحانه قرار می‌گیرد! می‌گویند یکی از مهاجمین مسلسل به دست وارد رستوران شده! البته این موضوع ممکن است برای بسیاری از افراد بی‌اهمیت جلوه کند، ولی از نظر ما مهم است! آلمان یک کشور اشغال شده به شمار می‌رود، کشوری که از نظر امنیتی تحت نظارت سازمان «سیا» و «ام. آی. 6 » قرار گرفته. حال این پرسش مطرح‌ می‌شود که چگونه فرد یا افرادی می‌توانند با مسلسل در شهر برلین حرکت کنند؟ یادآور شویم که به ادعای رسانه‌ها، قاتلان ایرانی بوده‌اند و همین امر مسئله را پیچیده‌تر می‌کند! پس سئوال را به این صورت مطرح می‌کنیم: چگونه افرادی که تعلق‌شان به کشورهای جهان سوم آشکار است، و به همین دلیل نیز پلیس بیشتر آن‌ها را زیر نظر می‌گیرد، توانسته‌اند با مسلسل در شهر برلین حرکت کنند؟‌ البته می‌توان پرسش‌های دیگری را نیز مطرح کرد. به عنوان نمونه: از چه طریق قاتلان به زمان و مکان تجمع مخالفان «کرد» پی برده‌اند؟ برای این پرسش می‌توان پاسخ‌‌های فرضی متعددی یافت. ممکن است صاحب رستوران جنایتکاران را در جریان قرار داده، ممکن است میهمانانی که «ظاهراً» از تهاجم جان سالم به در برده‌اند، چنین کاری کرده باشند و ... و خلاصه احتمالات فراوان است و «اینگوار کارلسون»، نخست وزیر اسبق سوئد و «مونا سالین»، دبیر سیاسی حزب سوسیال دمکرات سوئد،‌ در چارچوب همین احتمالات می‌توانند قرار گیرند.

سایت «بالاترین» به نقل از «استکهلمیان» می‌نویسد، ایندو نفر به میهمانی شام در می‌کونوس دعوت شده و این دعوت را نیز پذیرفته بودند. «موناسالین»، رهبر فعلی حزب سوسیال دمکرات سوئد در گفتگوئی با رسانة اکسپرس چنین اظهار داشته:

«بله ما قرار بود در آنجا باشیم، زمانیکه متوجه شدیم چه اتفاقی افتاد شوکه شدیم.»

با توجه به اینکه فعالان «کرد» در ساعت 22 و 30 دقیقه به قتل رسیده‌اند، این پرسش مطرح می‌شود که اگر «اینگوار کارلسون» و «مونا سالین» دعوت کردها را برای صرف شام در «می‌کونوس» پذیرفته‌ بودند، چرا تا ساعت 22 و 30 دقیقه در محل حاضر نشده‌اند؟ برای پاسخ به پرسش فوق کافی است ببینیم دیگران از چه ساعتی برای صرف شام به رستوران آمده‌اند. فکر می‌کنم بهتر است بحث پیرامون این جنایت را به پایان ببریم. با توجه به فعالیت‌های صمیمانة اولاف‌پالمه و دیگر دمکراسی‌چی‌‌های غرب برای فروش اسلحه به جلادان جمکران جهت تداوم جنگ ایران و عراق، بهتر است گروه‌های سیاسی ایران از توهم مخالفت غرب با حکومت اسلامی به درآیند و این واقعیت تلخ را بپذیرند که آخوندهای جیره‌خوار استعمار با کودتای ارتش ناتو در رأس حاکمیت ایران قرار گرفتند و 31 سال است که با تکیه بر حمایت پنهان غرب به سرکوب ملت ایران مشغول‌اند و تکیه‌گاه اصلی‌‌شان نیز قرار دادن زن ایرانی در سنگر «باطل» است.

کافی است به بیانیه‌های سازمان‌های رسوای مدعی دفاع از حقوق‌بشر و از جمله بیانیة اخیر سازمان عفو بین‌الملل نگاهی بیاندازیم، تا هم‌سوئی اینان را با روضه‌خوان‌های جمکران دریابیم. نخست بگوئیم که، سازمان‌های کذا که برای همة قانون‌شکنان و به ویژه برای اوباش تحکیم وحدت و آش‌فروش‌های محجبة‌ ‌جمکران و فمینیست‌نما‌های ساکن ینگه دنیا سینه ‌چاک می‌دهند، هرگز با تحمیل حجاب به زن ایرانی مخالفت نکرده‌اند. بالاخره اگر قرار است از قانون‌شکنی حمایت به عمل آید، چرا از قانون‌شکنی زنان مخالف حجاب در ایران پشتیبانی نمی‌شود؟ پاسخ این است که حضرات دل به تحمیل حجاب در ایران بسته‌اند، و جهت گرامیداشت همین نماد بردگی نمایش مهوع مجید توکلی را نیز به صحنه آوردند، تا همه به میانة میدان پریده با چادر و مقنعه عکس بگیرند! و خلاصه شاهدیم که همین «میم‌ته» به کمک ساواک جمکران و پامنبری‌های‌اش می‌رود تا به «قهرمان» مقاومت و مبارزه با استبداد تبدیل شود. مقالات گهربار و «انتشار نیافته» ایشان از هم اکنون در دسترس عموم قرار گرفته و بزودی «خبر موثق» معجزات و کرامات‌شان جهانگیر خواهد شد. به نظر می‌رسد «شبکة پنهان» ایشان را نیز همچون جعفرپناهی و ساتراپی و شرکاء «مستقل» تشخیص داده و همین روزهاست که برنار هانری‌لوی و کاترین دوونو هم با چادر و مقنعه عکس گرفته و بیانیه‌ای در حمایت از «میم‌ته» صادر کنند و ... و افسوس که «آن سینکلر»، عیال سوم «دومینیک شتروس کان» دیگر مجری برنامه نیست تا بتواند همانطور که شخصیت برجسته‌ای چون ساتراپی را با آن شاهکار ابتذال به جهانیان معرفی کرد، «میم‌ته» را نیز به عنوان مدافع دمکراسی برای «فروش» عرضه نماید. پس بهتر است پیش از ادامة مطلب به صورت شتابزده نگاهی به شرح حال «آن سینکلر»، حلقة رابط مک‌کارتیست‌های ینگه دنیا با همپالکی‌های‌شان در اروپا و مراکش داشته باشیم.

آن‌سینکلر، در سال 1948 در نیویورک متولد شده، و در سال 1973 به عنوان خبرنگار در شبکة «یوروپ ـ‌ 1» فرانسه فعالیت خود را آغاز کرده و با «ایوان لوای» پیوند زناشوئی می‌بندد. ایشان سپس به استخدام تلویزیون خصوصی شبکة‌ 1 در آمده با «دومینیک شتروس کان» ازدواج می‌کند. آن‌هنگام شاه‌داماد در دانشگاه «سن‌دنی» به تدریس اقتصاد اشتغال داشت. همسر «آن سینکلر» طی دهة هشتاد، یعنی در دوران جنگ ایران و عراق و ریاست جمهوری فرانسوا میتران پلکان ترقی را یکی پس از دیگری پیموده و همزمان چندین و چند پست و مقام به دست می‌آورد. این است معجزات ازدواج با «آن سینکلر» که در حال حاضر با «کانال پلوس»، متعلق به همسر کاترین دونوو همکاری دارد.

همسر اول سینکلر، «ایوان لوای»، متولد 1937 در شهر بوداپست پایتخت مجارستان است و پیش از آغاز جنگ دوم با مادرش به فرانسه آمده. در آغاز جنگ ایشان دو ساله بودند و همچون پولانسکی سر از روستاها در آورده و در امان می‌مانند! همچون پولانسکی، «لوای» مخارج‌اش از آسمان تأمین شده، و تحت نظارت راهبه‌های پروتستان و کاتولیک آموزش می‌بیند. پس از پایان جنگ نیز تحصیلات‌اش را با امدادهای غیبی ادامه می‌دهد، ابتدا معلم و سپس دبیر ادبیات می‌شود! یادآور شویم در کشور فرانسه طی جنگ دوم و مدت‌ها پس از پایان جنگ حتی افراد مرفه نیز از نظر مواد غذائی در مضیقه قرار داشتند، و خلاصه زنده‌ماندن ایوان لوای و ادامة تحصیل ایشان در چنین شرایطی از معجزات است. اصولاً بعضی‌ها برگزیدة‌ خداوند هستند؛ تردید نکنیم! باری ایوان لوای در سال 1963 کار خود را در رادیو دولتی «فرانس انتر» آغاز کرده، سپس به محفل شرایبرها در هفته نامة «اکسپرس» پای می‌گذارد و به مدت یک‌سال تحت نظارت «فرانسواز ژیرو»، از دوستان بسیار نزدیک «سروان شرایبر» فعالیت می‌کند و در سال 1972 در رأس بخش سیاسی رادیو «یوروپ ـ 1» قرار می‌گیرد. ایوان عزیز در سال 1975 همکاری خود را در کانال دولتی 3 با کریستین اوکرنت، همسر برنار کوشنر آغاز می‌کند. وی همچنین در جایگاه مشاور مخصوص «ژان‌لوک لاگاردر»، معاون ریاست «یوروپ ـ1» انجام وظیفه کرده و درسال 1981 با همکاری کریستین اوکرنت «رادیو آزاد» را به راه می‌اندازد. یادآورشویم خانوادة «لاگاردر»، از صاحبان صنایع اسلحه‌سازی فرانسه و سهامدار اصلی رسانة «لوموند» نیز هستند. حال ببینیم محفل کذا چگونه از طریق ازدواج آن سینکلر، همسر ایوان لوای با دومینیک شتروس‌کان به حزب سوسیالیست فرانسه و دربار مراکش متصل می‌شود.

دومینیک شتروس‌کان زندگی مبهمی دارد! او در سال 1949 در فرانسه متولد شده، شغل پدرش نامعلوم است، و می‌گویند مادرش،‌ ژاکلین «فللوسی» مراکشی است. خانوادة شتروس‌کان در سال 1955 به دلائل نامعلوم از فرانسه به مراکش می‌رود و در سال 1960 به دلیل وقوع زلزله مراکش را به مقصد موناکو ترک می‌کند! «دومینیک» در سال 1971 یعنی در 21 سالگی از مدرسه عالی تجارت فارغ‌التحصیل‌ می‌شود و در سال 1981 در دانشگاه مخروبة‌ «سن‌دنی» مدرس اقتصاد است. او از دوستان «دنی کسلر» به شمار می‌رود. کسلر سابقاً چپ افراطی تشریف داشتند و کم کم تغییر مسیر داده، در جایگاه معاونت مرکز کارفرمایان فرانسه، «مدف» قرار می‌گیرند!

«شتروس کان» از نزدیکان «ریموندلوی»، مدیرکل صنایع رنو و از دوستان خوب «لوئی شوایتزر»، رئیس دفتر «لوران فابیوس»، دومین نخست‌وزیر فرانسوا میتران به شمار می‌رود. تا پیش از شکست ارتش ناتو در لبنان، دومینیک شتروس‌کان طرفدار اسرائیل بودند، سپس از مدافعان مذاکره با حماس می‌شوند. شتروس‌کان طی دوران نخست‌وزیری آریل شارون، یعنی دوران تخریب تشکل لائیک فلسطین و تقویت حماس خفقان اختیار کرده بود. و شاید به همین دلیل در سال 2008 از سوی پادشاه مراکش نشان افتخار دریافت می‌دارد! شاید هم دلیل‌ دریافت این «نشان» را می‌باید با جایگاه «نامشخص» پدر و اقامت خانواده ایشان در موناکو جستجو کرد! در هر حال، رومانو پرودی، نیکولاسرکوزی و ژان کلودیونکر از این موجود خوشبخت و دیندار برای استقرار در جایگاه ریاست صندوق بین‌المللی پول حمایت به عمل آورده‌اند. از شرح افتضاحات سیاسی و مالی و اخلاقی ایشان صرفنظر می‌کنیم، چرا که اتلاف وقت خواهد بود، پس بازگردیم به شیون و زاری احمدی‌نژاد برای انتساب مخالفت آمریکا و انگلستان با حل بحران هسته‌ای به دولت روسیه.

اعلام مواضع صریح روسیه در مخالفت با افراط‌گرائی، قانون‌شکنی و یکجانبه‌گرائی هیچ به مذاق آنگلوساکسون‌ها خوش نیامد، چرا که اینان خواهان تداوم حکومت طالبان در منطقه‌اند، به همین دلیل برای حمایت از نوچه‌های‌شان در ایران و کل منطقه، یک زیردریائی اتمی به تنگة هرمز ارسال کرده‌اند. به گزارش نووستی، مورخ 7 خردادماه 1389، پایگاه «پرس‌تی‌وی» از حضور رزمناو اتمی و زیردریائی‌های همراهش خبر داده. گفته می‌شود زیردریائی کذا روز جمعه هشتم خردادماه وارد تنگة هرمز خواهد شد:

«به نظر می‌رسد این زیردریائی از جمله همراهان ناوهواپیمابر یو. اس. اس. هری. اس. ترومن باشد که به سمت خلیج فارس در حرکت است. معمولاً هر ناو هواپیمابر آمریکا یک یا دو زیردریائی برای دفاع و جاسوسی کشتی‌ها و زیردریائی‌های دشمن به همراه دارد. یگان کشتی‌های مذکور آمریکا فردا وارد تنگة‌ هرمز خواهند شد.»

نووستی در ادامه می‌افزاید، «تنگة‌ هرمز، شاهراه عبور نفت منطقة‌ خاور نزدیک است و پنتاگون نگران آنست که در صورت بروز جنگ، ایران مسیر کشتیرانی در تنگة‌ هرمز را مسدود کند و صدور نفت برای چند هفته یا چندماه متوقف شود.» ولی ما اطمینان داریم که اگر حکومت ایران اینکاره بود در دوران جنگ با عراق تنگة هرمز را می‌بست. اما حکومت نه شرقی، نه غربی چنین نکرد، دلیل هم روشن است، ارتش ناتو این حکومت را برای تداوم وگسترش چپاول نفت بر ملت ایران تحمیل کرد، و حکومت کذا هم تاکنون وظیفة خود را بخوبی انجام داده. ما اطمینان داریم که زیردریائی کذا برای شرکت در مراسم نماز دشمن‌شکن جمعه و استماع «تاچریه»، خصوصاً مبارزه با «بدحجابی» به آب‌های خلیج همیشه فارس وارد شده و جای هیچگونه نگرانی نیست.

آخوند امامی کاشانی در تاچریه امروز، سلام به ارباب را رمز امنیت در زندگی دانسته می‌گوید، اسلام، یعنی سلام، سلام هم یعنی امنیت و خلاصه، السلام علیک یا هری ترومن! السلام علیک، یا ضامن یابو، دستم به دامنت ما را از دست این روس‌های ملحد نجات بده، ما هم در اسلام سوسیالیسم داریم! ای ثروتمندان! برای فقرا خانه بسازید ... السلام علیک یا حسین اوباما... و:

«سلام در اسلام پاية امنيت زندگي را در منزل مي‌ريزد [...] امام [...] دولت، مجلس و خدمتگذاران نظام [...] و سرمايه‌داران [...] را سفارش مي‌کند که به فکر مردم تهيدست باشيد[...] مسجد و مدرسه‌سازي خوب است اما ساختن خوابگاه نيز کار بسيار ارزشمندي است [...] دانشجويان در صف مقدم پيشرفت علمي کشور قرار دارند [...]

منبع: حنازرچوبه،‌ مورخ 8 خردادماه 1389، کد خبر: 1142119

به گزارش نووستی، «پریخودکو»،‌ دست‌یار رئیس جمهور فدراسیون روسیه گفت، کسانی که از طرف ملت دوست ایران صحبت می‌کنند بدانند:

«هیچکس هنوز نتوانسته که با عوام‌فریبی سیاسی اعتبار خود را حفظ کند.»

همچنین به گزارش «رادیو فردا»، مورخ 6 خردادماه 1389، سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجة روسیه در راستای سخنان پریخودکو، اظهار داشت، مشکل ایران جدید نیست، حاکمیت ایران سال‌هاست که دردسرساز شده:

«وزیر[امور] خارجة روسیه [...] با رد انتقادات [...] احمدی‌نژاد [...] گفت [در طول سال‌ها- نه فقط ماه‌ها، واکنش تهران] به تلاش‌ها و پیشنهادهای مسکو برای حل بحران هسته‌ای رضایت بخش نبوده[...]»


بله موضوع به لات‌بازی‌های پاسدار علی‌لاریجانی، محفل کیهان و دارودستة اکبربهرمانی در ماه‌های اخیر محدود نمی‌شود، اصل مطلب این است که حکومت اسلامی دست‌نشاندة آنگلوساکسون‌هاست و31 سال افراط‌گرائی، عوامفریبی و قانون‌شکنی‌اش در واقع بازتاب منافع لندن و واشنگتن است. این است نکته‌ای که مشاور مدودف به آن اشاره داشته.


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت