پنجشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۹


اشک و آگهی!
...
دستگیری بدون دلیل جعفر پناهی، همچنانکه پیشتر هم گفتیم جنبة نمایشی دارد. این است دلیل معجزات اشک‌های «ژولیت». این اشک‌های مقدس که در شهرستان «کن» سرازیر شد در جمکران معجزات فراوان داشته، چرا که در واقع برای «فروش» جنبش‌سبز و سپر دفاعی، کالاهای بنجلی که روی دست ارتش ناتو باد کرده سرازیر شده بود. کودتای مالی «صندوق بین‌المللی پول» در اتحادیة اروپا چارچوب اقتصادی همین سیاست را تشکیل می‌دهد.

این کودتا که به بهانة «کمک به یونان» سازمان یافت، دولت‌های اتحادیة اروپا را بدون استثناء در جایگاه پیشخدمت نزولخورهای صندوق کذا قرار داد، ‌ البته در رده‌های متفاوت. به این ترتیب که برای به اصطلاح کمک به یونان، دولت‌های آلمان و فرانسه از «صندوق بین‌المللی پول» وام با بهره می‌گیرند و آن را در اختیار دولت یونان می‌گذارند! به شرط اینکه دولت وام گیرنده بودجة فرهنگ و بهداشت و آموزش و رفاه اجتماعی را کاهش دهد! با توجه به اینکه دولت‌های آلمان و فرانسه نیز در مسیر مشابهی گام برمی‌دارند این پرسش مطرح می‌شود که سوسیالیست بودن دولت یونان، ‌ و اصولاً برگزاری انتخابات در این کشور و دیگر کشورهای عضو اتحادیة کذا،‌ زمانیکه قرار است یک بانک در مورد سیاست‌های‌شان تصمیم بگیرد دیگر چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد؟ اگر قرار است زالوهای آدمخوار صندوق بین‌المللی در اروپا سیاست‌گزاری کنند، فلسفة وجودی احزاب چپ و مدافعان سوسیالیسم چیست؟ بهتر است صندوق بین‌المللی و دیگر نهادهای‌ سرمایه‌سالار شهامت داشته باشند و در کنار ارتش ناتو حاکمیت کشورهای اتحادیة اروپا را به دست بگیرند و به خیمه‌شب‌بازی احزاب هم پایان دهند.

اعضای سازمان جنایتکار ناتو برای تداوم چپاول و سرکوب ملت‌های منطقه یک جبهة کاذب دیگر بر علیه خود گشودند. این جبهة نوین «مبارزه با تهدید موشک‌های بالیستیک» نام دارد. و از آنجا که فعالیت فستیوال‌های به اصطلاح هنری غرب در چارچوب تأمین منافع این سازمان اسلام‌فروش و اسرائیل‌پرست یعنی سازمان «اس. ‌اس» تنظیم می‌شود، ژیل ژاکوب از فستیوال کن برای شوت‌وپرت‌ها پیام «نترسید...» ‌می‌فرستد! البته از زبان عباس کیارستمی و به همراه اشک‌های جگرسوز «ژولیت». ژولیت که شاید به یاد قرض‌های‌اش افتاده بود، یا اینکه با گاز اشک‌آور اشکش را درآورده بودند یا ... ولی هر چه بود، اشک‌های ژولیت مانند چراغ جادو «معجزه» کرد. 24 ساعت پس از انتشار فیلم اشک‌های ژولیت، جعفر پناهی به دو آرزوی خود رسید و اطمینان داشته باشیم که سومین آرزوی ایشان هم بزودی برآورده خواهد شد و از زندان آزاد می‌شوند، چرا که جعفر پناهی جرمی مرتکب نشده. ایشان را برای «فروش» کالای بنجل ارباب یعنی همان جنبش‌سبز به زندان برده بودند تا این جنبش مزور و خشونت‌طلب را به ارزش بگذارند.

بله همچنانکه گفتیم برنامة «مبارزه با تروریسم» کارفرمایان مادلن البرایت به پایان رسیده و قرار است از این پس سازمان «اس.‌ اس» با تهدید موشک‌های بالیستیک مبارزه کند! به عبارت دیگر اعضای ناتو پس از استقرار حکومت اسلامی و اشغال نظامی عراق و افغانستان با موفقیت تمام شبکة مافیای اسلامی را در سراسر منطقه مستقر کردند، و بازگشتند به همان سیاست دوران بوش، یعنی استقرار سپر دفاعی در مرزهای روسیه. ناگفته نماند که این سازمان تقدس‌فروش در آمریکای لاتین نیز همین سیاست را به مورد اجرا گذارده. در این راستا حاکمیت کلمبیا همان نقش حاکمیت افغانستان را در منطقه ایفا می‌کند. پرزیدنت «اوریبه»، تحت نظارت ارتش آمریکا کشور کلمبیا را به مرکز جهانی تولید و توزیع کوکائین تبدیل کرده و البته نیازی به توضیح نیست که بگوئیم واتیکان و حاکمیت کلمبیا در ماه عسل به سر می‌برند، ‌ و رهبر اوپوزیسیون «سبز» کلمبیا، یعنی همان «اینگرید بتانکور» فرانسوی نیز «دست‌بوس» کلیساست. «اینگرید» گر چه در هزارة سوم زندگی می‌کند، توسط بوق‌های غرب به زینب، یکی از پرسوناژهای صحرای کربلا شباهت یافته. به عبارت دیگر یک بی‌بی‌گوزک گوساله‌پسند پیرامون این فرد اختراع کرده‌اند.

نخست اینگرید بتانکور را «یزیدیان» ملحد و بی‌دین و کافر و خداناباور، یعنی همان «فارک‌ها» به اسارت گرفتند. ولی «آنحضرت» در دوران اسارت همچون زینب خطابه‌های آتشین ایراد می‌فرمودند. خطابه‌هائی که به مذاق کاتولیک‌های متعهد سخت شیرین می‌آمد. از این جهت، خطابه‌های «زینب کلمبیا» به ویژه در فرانسه انعکاس گسترده داشت. ناگفته نماند که همسر اول «زینب بتانکور» تبعة فرانسه بود و ... و فرزندان زینب یک پا در کلمبیا و یک پا در فرانسه داشته‌اند. خلاصه پس از چندین ماه جنجال رسانه‌ای، زینب کلمبیا را آزاد کردند تا با تسبیح و صلیب راهی اروپا شود و به افتخار بوسیدن انگشتر مقدس پاپ بندیکت 16 در واتیکان نائل آید. این مختصر را گفتیم تا این نکتة پیش پا افتاده را یادآور شویم که ارتش ناتو برنامة مقدس تبدیل کشور به طویله را با همکاری واتیکان به اجرا می‌گذارد و زمزمة نصب سپردفاعی جهت شتاب بخشیدن به این روند مقدس به راه افتاده.

به گزارش نووستی، مورخ 28 اردیبهشت‌ماه 1389، به نقل از پایگاه خبری «گازیتا. رو»، گروه کارشناسان بین‌المللی پیش‌نویس استراتژی جدید ناتو را تدوین کردند. جالب است بدانیم که نویسندگان این گزارش نیز همچون میرحسین «شهید» خواهان بازگشت به گذشتة نورانی امام روشن‌ضمیرشان شده برای نصب «سپر دفاعی» التماس‌ دعا دارند. اینان به پیروی از تعالیم مقدس و عوام‌فریبانة حلقة فرانکفورت قصد دارند اهداف انسان‌ستیز خود را در بسته‌بندی «نگرانی» و «توهم» به افکار عمومی بفروشند و همانطور که با توسل به دروغ توانستند تهاجم وحشیانه به کشور عراق را توجیه کنند، همین بازی مهوع را در مورد ایران به اجرا بگذارند. در نتیجه حضرات ادعا کرده‌اند نوکران‌شان در جمکران موشک بالیستیک دارند و برای مبارزه با این تهدید جدی و در واقع ساختگی، نصب سپر دفاعی «واجب شرعی» است. یادآور شویم جهت مبارزه با «انسان‌محوری» و نظریه‌های انسان محور، و در راستای توجیه فاشیسم، «حلقة فرانکفورت» با اختراع یک چارچوب شبه‌فلسفی و بی‌پایه در کمال وقاحت توهم را به جای «منطق» نشانده و ‌با ارائة یک تعریف شکمی از «تاریخ» آنرا یک «نگرانی» معرفی کرده‌!

فواید نگرانی این است که به هیچ استدلال منطقی نیاز ندارد. به عنوان نمونه حاکمیت ایالات متحد پیشتر نگران سلاح‌های کشتارجمعی در عراق بود و تا زمانیکه به عراق لشکرکشی نکرد، نگرانی‌اش رفع نشد. خلاصه به محض اینکه آنگلوساکسون‌ها و پامنبری‌های‌شان وارد عراق شدند، اوباش را برای غارت موزة بغداد «بسیج» کردند و بعد هم بسیج کذا را برای ترور شخصیت‌های لائیک مورد استفاده قرار دادند و هر آنچه آدمکش و جنایتکار در چارگوشة جهان یافت می‌شد به عراق سرازیر کردند تا در امر مقدس سرکوب و تاراج و کشتار دست‌ تنها نمانند. همکاران آنگلوساکسون‌ها، همچون حکومت جمکران با شعار مبارزه با آمریکا، در راستای تأمین منافع آمریکا حرکت می‌کنند. جالب اینجاست که «مهم‌ترین» دشمن آمریکا در عراق همان سازمان «القاعده» معرفی می‌شود که هدفی جز کشتار مردم عراق و خدمت به آمریکا ندارد. این سازمان حتی یکبار اشغالگران را هدف تهاجمات مرگبار خود قرار نداده! القاعده هرگز به منافع آنگلوساکسون‌ها در عراق حمله نکرده. گویا تاراج کنندگان نفت عراق از مومنان و دینداران و برگزیدگان الله باشند که اسکله‌های نفتی‌شان هرگز مورد حمله قرار نمی‌گیرد. می‌باید اذعان داشت که چنین امنیتی مسلماً بی‌حکمت نیست! این همان نوع امنیت است که طی سالیان دراز در الجزایر برقرار شده و «نیروهای» اسلامگرا و ضدآمریکائی این کشور هیچگاه به پایگاه‌های نفتی آمریکا در جنوب کشورشان حمله نمی‌کنند! اینهم از معجزات باید باشد! بگذریم و بازگردیم به مقولة «نگرانی!»

پس از صدور بیانیة «بات»، یعنی کشورهای «برزیل، ایران، ترکیه»، ابتدا اسرائیل و سپس اتحادیة اروپا و هیلاری کلینتون ابراز نگرانی کردند، سپس نوبت به مخالفت نوکران‌شان در جمکران رسید: جنبش سبز، مقام معظم رهبری و محفل لاریجانی‌ها به صور مختلف ناخشنودی ارباب را بازتاباندند و رادیوفردا و بی‌بی‌سی نیز بلافاصله حرف دل‌شان را از زبان جیره‌خواران منتشر کردند، و خلاصه کار لات‌بازی و حماقت و پیوند گوز به شقیقه بجائی رسید که دستگیری «یزدانفر»، سرپرست محافظان میرحسین را نیز به حساب دشمنی مهرورزی با «جنبش‌سبز» گذاشتند! و جالب اینجاست که سپاه پاسداران پس از یک خفقان چند روزه دستگیری این فرد را تکذیب می‌کند، چرا؟ چون حضرات دریافتند که پیوند «جنبش‌سبز» به این قماش شقیقه اصلاً امکانپذیر نیست! در عوض جناح کلینتون و اتحادیة اروپا که در همه نوع پیوند تخصص دارند، در واکنش به بیانیة «بات»،‌ یکجانبه‌گرائی پیشه کرده و برخلاف مقررات بین‌المللی، «نیروگاه بوشهر» را شامل تحریم‌های بین‌المللی رویت‌ کرده‌اند!

می‌بینیم که وقتی حکومت اسلامی امکان یکجانبه‌گرائی و قانون‌شکنی ندارد، اربابان‌اش در غرب ناچار می‌شوند وظیفة نوکران را نیز برعهده گیرند، البته در رسانه‌ها! به ادعای رادیوفردا، گمرک آلمان صدور تجهیزات موردنیاز نیروگاه بوشهر به ایران را مشمول تحریم‌ها دانسته و این امر «خشم روسیه» را برانگیخته! از نظر ما اگر چنین خبری صحت داشته باشد این گمرک آلمان نیست که در برابر روسیه ایستاده؛ اشغالگران آلمان‌اند: ارتش‌های آمریکا و انگلستان. اینان اگر چه در منطقه به افلاس افتاده‌اند، دست از اهداف استعماری خود نخواهند شست. ولی تجربه نشان داده که با ارتش ناتو فقط به یک زبان می‌توان سخن گفت، زبان زور!

ارتش کذا علیرغم شکست آشکار سیاست‌های‌اش باز هم «نگران» شده و برای رفع این نگرانی مقدس از روسیه کمک می‌طلبد. تدوین کنندگان پیش‌نویس استراتژی نوین ناتو چنین گفته‌اند که، بازی مبارزه با تروریسم بین‌المللی دیگر تمام شده، پس بهتر است بازی مبارزه با تهدید موشک‌های بالیستیک را آغاز کنیم، و روسیه هم نمی‌باید از سپردفاعی هراسی داشته باشد، چرا که هدف این سپر مقدس مبارزه با برنامة هسته‌ای ایران است و روسیه هم می‌تواند در این مبارزه شریک شود:‌

«[مشارکت با روسیه تقویت گشته، [تروریسم بین‌المللی] نادیده گرفته شود و در عوض موشک‌های بالیستیک به عنوان تهدید اصلی تلقی گردد. [...] لزومی ندارد [روسیه] از توسعة سیستم ضدموشک ناتو هراس داشته باشد.»

این پیش‌نویس که در 58 صفحه انتشار یافته تلویحاً از روسیه می‌خواهد دست در دست آنگلوساکسون‌ها پای به دنیای سحرآمیز «مک‌کارتیسم» بگذارد، و واقعیت را فراموش کند. واقعیت چیست؟ واقعیت این است که حکومت اسلامی جمکران، همچون دیگر حکومت‌های اسلامی منطقه دست‌نشانده و گوش به فرمان لندن و واشنگتن است و سلاح و تجهیزات‌اش را هم در بازار سیاه به چند برابر قیمت از دست‌ مقدس همین ارباب و پامنبری‌هایش در چین و اروپا دریافت می‌کند. این حکومت، اگر موشک بالیستیک هم داشته باشد آن را از آسمان به دست نیاورده! کافی است هم‌پیمانان یانکی‌ها به ویژه در آلمان و انگلستان از فروش تجهیزات نظامی به این حکومت ممانعت کنند و بر تردد کشتی‌ها از دوبی به جمکران نظارت داشته باشند، چرا که قاچاق اسلحه، فعالیت‌های بانکی و پولشوئی شبکة پنهان در دوبی متمرکز شده. برای سهولت کار قاچاقچیان شریف و مومن و خداجو، ‌ اخیراً یک شرکت آلمانی دستگاه توزیع شمش طلا در امارات نصب فرموده. به این ترتیب پول نقد تجارت پنهان را می‌توان در محل به شمش طلا تبدیل کرد و به موجودیت‌ غیرقانونی‌ا‌ش جنبة «قانونی» بخشید. پس از این مقدمة طولانی نمی‌دانم مطلب را باید از کجا شروع کرد؟!

از کشف 2 تن مواد مخدر در بوشهر، یا از تبادل کلوتیلد رایس با وکیلی‌راد، و یا از ژیل ژاکوب و مادلن البرایت؟! بهتر است به ترتیب حروف الفبا مطالب را مطرح کنیم، ولی از آنجا که وبلاگ ما بر تحرکات فاشیست‌ها متمرکز شده، موضوع نظم واژگون را برمی‌گزینیم، چرا که فاشیست‌ها آینده را در گذشته می‌جویند. پس به نام نامی ناتو، که با حرف «نون» شروع می‌شود! اتفاقاً در قرآن کریم هم به «نون و القلم» اشاره شده. و این امر نشان می‌دهد که خداوند از ارتباط مستقیم «نان» با «قلم» آگاه بوده‌اند، فقط ایشان از ارتباط قلم با آبگوشت سخنی به میان نیاورده‌اند. بر ما واضح و مبرهن است که آبگوشت بدون قلم اصلاً «مزه» ندارد! حتی اگر مغز قلمی در کار نباشد، حضور فعال قلم در آبگوشت بسیار سرنوشت‌ساز است و به همین دلیل روز گذشته، بسیاری از بندگان خوب و دیندار و مومن خداوند از شنیدن خبر جانگداز «مرگ» قلم‌آبگوشت، یعنی خبر کاهش در آمدشان های‌های گریستند و اشک‌های‌شان را هم به حساب جعفر پناهی واریز کردند.

بله درست حدس زدید، «ژولیت بینوش» را می‌گویم که پس از شنیدن سخنرانی میرحسین موسوی در قم، در باب زندگی حضرت فاطمة «درخشنده» و حماسة عاشورا از کلوتیلد رایس در این باب کسب اطلاع کرد و به محض اینکه عباس کیارستمی دهان باز کرد تا شعار معروف «نترسید...» را «بازتولید» فرماید، ژولیت به یاد حضرت‌عباس و مصائب‌شان در صحرای کربلا افتاد و دوربین‌ها همه بر اشک‌های ژولیت در صحرای کربلا متمرکز شدند! اینگونه بود که حماسة کربلا پای به فستیوال کن گذارد و ژیل ژاکوب در هم‌سوئی کامل با رهبر فرزانه مراسم «فاطمیه» را برگزار کرد.

البته ما صدای جعبة جادو را بسته بودیم و آرواره‌های کیارستمی را می‌دیدیم که حرکت می‌کند و می‌دیدیم که ژولیت مثل ابر بهار می‌گرید. از آنجا که با شعار نان و آبدار «هر روزمان عاشورا، همة زمین کربلا» آشنا بودیم، بلافاصله و به خطا پنداشتیم کیارستمی ذکر مصیبت گرفته! از ظواهر امر چنین برمی‌آمد که حضرت «عباس» نوحه می‌خوانند، ولی چنین نبود! امروز پس از دریافت پیام یکی از خوانندگان گرامی این وبلاگ که لینک‌های ژولیت در کربلا را برای‌مان ارسال کرده بودند متوجه شدیم برنامه در واقع ارسال «پیام» کارفرمایان فستیوالچی‌های اروپا به امت همیشه در صحنه است. حضرات که برای یک براندازی «نان و آبدار» دیگر، از قماش کودتای 22 بهمن 1357 شکم‌شان را صابون مفصلی زده‌اند، تلویحاً به ما ملت می‌گویند، فعلاً که موسی برای ملاقات با یهوه به کوه رفته. نترسید! برای پرستش گوسالة‌زرین به خیابان‌ها بیائید، برنامة خوبی برای‌تان تدارک دیده‌ایم، حتی بهتر از «انقلاب» 22 بهمن.

قرار است ساواک، با انجام عملیات غافلگیرکننده از قبیل ترور، بمب‌گذاری و کشتار یک «سنگرحق»‌ فراگیر ایجاد کند. همچنانکه گفتیم بهترین کار ترور میرحسین موسوی بود که در همین چارچوب برنامه ریزی شد و دستگیری پاسدار محسن آرمین در ارتباط با همین طرح سرشار از نبوغ صورت پذیرفت. یادآور شویم پاسدار محسن‌ آرمین از خویشاوندان «سببی» بهزاد نبوی است. خلاصه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از مخالفان سرسخت دمکراسی به شمار می‌رود، به صورت «خانوادگی» اداره می‌شود و در فعالیت‌های نفتی هم حضور فعال دارد؛ از جمله در «پتروپارس!» اکثر مهره‌های این سازمان در ایالات متحد، سوئیس و اطریش لنگر انداخته‌‌ و پس از انتخابات خردادماه 1388، به صف مخالفان دولت پیوسته‌اند.

خلاصه برای شناسائی این مخالفان نوپای حکومت جمکران نیازی به هوش و فراست سرشار نیست! اینان که هیچیک «ظاهر اسلامی» هم ندارند، در گیرودار رقابت‌های مارگیری جهت زنده‌کردن الاغ مردة‌لازار به جرگة مخالفان پیوستند و همچون شارلاتان‌های جنبش‌سبز بر طبل جادوئی «آزادی» می‌کوبند. در این راستا بهتر است نگاهی داشته باشیم به اظهارات «برادر» علی مختاری، از شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق (اکثریت) که در سایت اخبار روز، مورخ 28 اردیبهشت‌ماه 1389، تحت عنوان عوام‌فریب «همکاری مخالفین استبداد، گام بعدی چیست؟» انتشار یافته.

بله بهتر است ببینیم گام بعدی «مخالفان استبداد» چیست که نادان از جهان نرویم! گام بعدی اینان فراهم آوردن زمینة شارلاتانیسم است برای همه! و این گام مقدس هیچ تعجبی هم ندارد. پیشتر گفته‌ایم باز هم تکرار می‌کنیم، «مخالف استبداد» الزاماً خواهان دمکراسی نخواهد بود. خمینی هم ادعای مخالفت با استبداد داشت و شاهد بودیم که هدف واقعی از این مخالفت‌ها جایگزین کردن یک استبداد فرسوده با حکومت توحش و تحجر جمکران یا حکومت طالبان شیعی‌مسلک بود. موسوی و شیخ کروبی هم مانند خمینی ادعای مخالفت با استبداد دارند،‌ فقط اینان می‌خواهند به دوران توحش خمینی بازگردند. «برادر» علی مختاری هم دقیقاً به همین دلیل با استبداد مخالف شده.

ایشان می‌فرمایند، باید فضائی به وجود بیاوریم که هر حزب و سازمانی بتواند برنامة خود را به قضاوت «مردم» بگذارد. فواید چنین فضای دل‌انگیزی این است که بازار شارلاتان‌ها را گرم می‌کند. هر کس بیشتر دروغ بگوید و به مردم وعده‌های پوچ‌تر بدهد طرفداران بیشتری خواهد داشت! همچنانکه وقتی خمینی می‌گفت، بجای خرید اسلحه، پول نفت را به در خانة‌ مردم می‌آورد خیلی‌ها باورشان شد. در نتیجه، اگر خواهان استقرار دمکراسی هستیم نمی‌توان فضا را برای انسان‌ستیزی شارلاتان‌ها باز گذارد! چارچوب مطالبات احزاب الزاماً می‌باید منطقی، مستدل و مسئولانه باشد. تشکلی که زمان و مکان را نفی می‌کند، انسان را نیز نفی خواهد کرد.

تشکلی که قصد بازگشت به گذشته را دارد ـ گذشتة اسلامی یا غیراسلامی ـ نمی‌تواند «آزاد» باشد، چرا که دست به عوامفریبی می‌زند! درست مثل کسانی که زبان به ستایش از «زندان شاه»‌ گشوده‌اند تا دست استعمار را پنهان دارند. پس حضورشان بگوئیم، زندان کذا، ‌ زندان شاه نبود، این زندان تحت نظارت سازمان جهنمی سیا فعالیت می‌کرد و هنوز هم «در آن بر همین پاشنه می‌چرخد». برخلاف ادعای فعلة فاشیسم، ساواک از شاه دستور نمی‌گرفت، امروز هم برای قانون‌شکنی و سرکوب ملت ایران کسی از خامنه‌ای مفلوک دستور نمی‌گیرد. مقام معظم رهبری موظف‌اند دستورات ارباب را در ستایش اسلام و زینب و فاطمه نشخوار کنند تا ساواک بتواند دامنة سرکوب را گسترش دهد. پس مشخص شد که «گام بعدی» شارلاتان‌های مدعی مخالفت با استبداد چیست، گسترش توحش و عوامفریبی بر مبنای «باورجمع»!

«باورجمع» چیست؟ توهم، تقدس، ‌ ابتذال، و در یک کلمه خشونت. بی‌دلیل نیست که مدعیان مخالفت با استبداد، یعنی نمایندگان اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، حزب دمکرات کردستان، حزب دمکراتیک مردم ایران، حزب کومله کردستان، جبهه ملی ایران ـ اروپا، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، شورای موقت سوسیالیست‌های چپ ایران و شورای هماهنگی جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران همگی در مورد تحمیل حجاب به زن ایرانی خفقان گرفته‌اند! اینان خفقان گرفته‌اند چرا که سرکوب زن در هم‌سوئی کامل با «باورهای جمع» قرار می‌گیرد:

«آقای علی مختاری [...] معتقد است [...] بر مبنای باور جمعی [...] باید تلاش کنیم [...] که هر حزب و سازمانی بتواند در فضای آزاد برنامه و سیاست خود را به قضاوت و رأی مردم بگذارد [...] ساختن چنین فضائی در کشور وظیفة‌ همة‌ ما [است.]»


خوشبختانه «وظیفة حضرات» همچون سیاست اربابان‌شان تغییرناپذیر است. اینان وظیفه دارند، ملت ایران را در پیشگاه استعمار قربانی کنند. این مسلخ مقدس همچون گذشته بر «باورهای جمع» تکیه دارد. «داس‌‌الله» موظف است با چپ‌نمائی به تشویق جمع‌گرائی و تبلیغ باورهای جمع بپردازد،‌ تا جیره مواجب‌اش پرداخت شود. حزب الله هم به رهبری خاتمی شیاد در شیپور باورهای مقدس مردم می‌دمد. باور به اضافة «باورمقدس» برابر خواهد بود با دو توحش. خلاصه فکر نکنید پیشخدمت‌های هیزاکسلنسی به خامنه‌ای و لاریجانی و ... محدود می‌شوند، به هیچ عنوان! جهت تأمین منافع لندن و واشنگتن، داس‌الله دقیقاً در همان مسیر حزب‌الله گام برمی‌دارد. به همین دلیل مدعیان مخالفت با استبداد، همچون روزهای شیرین پس از کودتای 22 بهمن 1357 در مورد تحمیل حجاب به زنان ایران سکوت اختیار کرده‌اند.

در تاریخ معاصر کشورمان اتحاد چپ‌نمایان و راست افراطی همواره به استقرار فاشیسم منجر شده، پس دلیلی ندارد که یانکی‌ها و نزولخورهای لندن شیوة عمل خود را تغییر دهند!‌ البته اینبار مک‌کارتیست‌ها اشتباه می‌کنند. مدافعان دمکراسی هرگز در کنار فاشیست‌ها نخواهند ایستاد. ما به عنوان مدافع دمکراسی، با تحمیل «باورهای جمع» بر ملت ایران مخالف‌ایم و علیرغم مخالفت جدی با احمدی نژاد، از جنبش سبز حمایت نخواهیم کرد. از نظر ما عدم موضع‌گیری نمایندگان تشکل‌های چپ‌نما و ملی‌گرا در برابر تهدید زنان ایران فقط نشان از هم‌سوئی اینان با روضه‌خوان‌های جمکران دارد. با توجه به اینکه جایزة جهانی دمکراسی به حاجیه شیرین عبادی،‌ «مفتخر» به اسلام تعلق گرفته، بزودی اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن برای «فروش» جنبش‌سبز به «باورهای جمع»، در فستیوال کن سفرة حضرت عباس پهن می‌کنند، ژیل ژاکوب برای‌مان آش رشته می‌پزد، و ژولیت بینوش هم با چادر سیاه و مقنعه برای سربریدة‌ ‌حسین می‌گرید!

یه عالم نفت توشه!





0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت