بانک و برابری!
...
ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما
تافت ز چرخ هفتمین در وطن خراب ما
ما هرگز از مخالفان دمکراسی حمایت نخواهیم کرد و در این راستا هرگونه راهپیمائی و تظاهرات در حمایت از رهبران جنایتکار و خودفروختة «جنبشسبز» را محکوم میکنیم. مشکل ما شخص احمدینژاد و علیخامنهای نیست، مشکل ما کل نظام توحش است. این مختصر را گفتیم تا اهالی مرزپرگهر بدانند که از عربدهجوئی در خیابان و تکرار معرکة مهوع دارودستة میرحسین و کروبی جهت «تبدیل اوباش به زندانی تزئینی» استقبال نکرده و نمیکنیم. ما با مواضع خشونتطلبان سبز همانقدر مخالفایم که با دارودستة مهرورزی. مطالباتما جهت استقرار دمکراسی سیاسی، یعنی حاکمیت قوانین انسانمحور بارها و بارها صریحاً در این وبلاگ مطرح شده، این مطالبات با «مردمسالاری» و هرگونه گلهپروری و جمعمحوری و عوامگرائی و اسلام خوب و درست و راستین در تضاد کامل قرار میگیرد. ما در هر حال با حاکمیت «باورها» و توهمات مقدس یا غیرمقدس بر جامعه مخالفایم. بهتر است بیبیسی و رادیوفردا و دیگر شاخکهای محفل مککارتی بجای انتشار مهملات میرحسین در باب «اسلام خوب» شهامت به خرج داده مطالبات آنگلوساکسونها را در باب «تصفیة قومی» و «پاکسازی دینی» صریحاً بیان کنند تا همه بدانند و آگاه باشند که این مطالبات در راستای همان سیاستی قرار گرفته که «بنیامین نتانیاهو»، سخنگوی آن است و در پاکستان به مورد اجرا گذارده شده: سیاست ایجاد «یک کشور، یک مذهب!» سیاستی که اینروزها «ترقی» و پیشرفت آن را در پاکستان شاهدیم.
باده خواران به نیم جو نخرند
این دو قرص درست گردون را
تهاجم مسلحانه به نمازگزاران مساجد لاهور با هدف تبدیل پاکستان به یک کشور سنینشین با «اسلام درست» صورت پذیرفت. تاراندن اقلیتهای مسلمان از کشور مسلماننشین پاکستان، سیاست نوین آنگلوساکسونها جهت گسترش سرکوب ملتهای منطقه است. شاید دیوید کامرون هم خود را در دوران مارگارت تاچر روشنضمیر رویت کرده که همصدا با رهبران مفلوک جنبش سبز بر طبل «اسلام درست» میکوبد!
به گزارش خبرگزاریهای غرب، روز جمعه 7 خردادماه 1389، افراد مسلح با پرتاب نارنجک به دو مسجد متعلق به مسلمانان «احمدیه» در شهر لاهور حمله برده، دهها تن از نمازگزاران را به قتل رسانده و صدها نفر را به گروگان گرفتند. به گزارش سایت نووستی، مورخ 7 خردادماه سالجاری، در پاکستان چند گروه تروریست خواهان تبدیل این کشور به یک کشور «سنینشین» هستند! میبینیم که پس از گذشت 60 سال، توحش استعمار میخواهد کشور مسلماننشین «پاکها» را اینک به کشور «سنینشین» تبدیل کند و مسلم بدانیم که این «پاکسازی» در بطن جامعة یکدست و تماماً «سنی» گسترش نیز خواهد یافت. چرا که هر گاه مصلحت آنگلوساکسونها ایجاب کند، روحانیت از درون اسلام سنی «احکام مفید» استخراج خواهد کرد تا اربابان بتوانند دامنة کشتار و سرکوب را گسترش بخشند. این است دلیل تهاجم نظامی به نمازگزاران «غیرسنی». هدف از این وحشیگریها ارعاب اقلیتها و تبدیل کشور پاکستان به بدیل «عربستان» در مرزهای دمکراسی هند است:
«چندین گروهک تروریستی سنی [خواهان تبدیل پاکستان به کشور اهل تسنن] و اسلام صحیح بوده، و عملیات تروریستی را علیه مسلمانان فرقههای دیگر از جمله طرفداران احمدیه [سازمان دادهاند.]»
یادآور شویم که از قضای روزگار، تهاجم به مساجد لاهور پس از سفر دیوید کامرون به افغانستان و مذاکرات هیلاری کلینتون با دولت مائوئیست چین صورت پذیرفته. و ناگفته نماند که اهدای وام یک میلیارد دلاری چین به شهرداری تهران پیامد مذاکرات کلینتون و «تیموتی گیتنر» با چینیهاست! خلاصه انسانستیزان لندن، واشنگتن و پکن دست دوستی به یکدیگر دادهاند و مسلم بدانیم که در این شرکت سهامی مرگ و توحش اتحادیة اروپا نیز یکی از سهامداران است، سفر آنجلا مرکل به شیخ نشین کویت دلیل موجه داشت!
در هر حال، عملیات وحشیانة گروه «تحریک» در پاکستان، «بازتولید» تهاجم شبهنظامیان اسرائیل به مساجد مسلمانان جهت «پاکسازی» است. «تصفیه» و «پاکسازی» دینی به صورت تلویحی در مصاحبة بنیامین نتانیاهو با فیگارو، مورخ 27 ماه مه 2010 تبلور یافته. در این مصاحبه، نخست وزیر اسرائیل آشکارا خواهان شناسائی اینکشور به عنوان «دولت یهود» شده، به «قوم یهود» اشاره میکند، بدون اینکه از «ارتش یهود» نامی به میان آورد، چرا؟! چون وقتی دولت یهود به رسمیت شناخته شود، «ارتش یهود» به عنوان ارتش دولت کذا در آن مستتر است و به محض اینکه چنین دولتی به رسمیت شناخته شود، در تقابل با «ارتش اسلام» قرار خواهد گرفت. چنین شرایطی در میانمدت، نان پنتاگون و شرکایاش را در روغن فراوان شناور خواهد کرد، چرا که ارتش اسرائیل نیز همچون ارتش جهاناسلام زیر مجموعة ارتش ناتو است و میتواند همچون سپاهپاسداران با شعار «استقلال» در خدمت گاوچرانها قرار گیرد.
باری به جزئیات «هارتوپورت» نتانیاهو در فیگارو نمیپردازیم که بیشتر بازتاب پذیرش اسرائیل در سازمان «او. سی. دی. ئی» است. یادآور شویم 31 دولت عضو این سازمان به اصول دمکراسی و بازار آزاد اقتصاد تعهد دارند. در نتیجه آنچه مهم است تأکید نتانیاهو بر کشور و دولت «یهود» پس از پذیرش عضویت اسرائیل در این سازمان است! ولی دولت یهود، که به طریق اولی از «ارتش یهود» نیز باید برخوردار شود نمیتواند به دمکراسی متعهد باشد، چرا که در دمکراسی، اصل و اساس بر رعایت حقوق مخالفان است، و در دولت یهود، مخالف در ترادف با «یهودستیز» قرار خواهد گرفت! مسلماً دلیل واقعی پذیرش اسرائیل در سازمان کذا همین مطالبات ابلهانة نتانیاهو بوده که البته چندان هم جدید نیست! طالبان یهودی هم میتوانند دست در دست طالبان مسلمان برای گسترش قاچاق اسلحه، تجارت مواد مخدر و برده فروشی فعالیت کنند، که در تمام ادیان ابراهیمی، «کاسب حبیبالله» است. ماجرای حضرت ابراهیم و همسرشان در مصر را که فراموش نکردهایم! آنحضرت با همسرشان کاسبی میفرمودند و بسیار هم «حبیبالله» بودند.
خلاصه کنیم، تبلیغات نوین طالبانپروران از اسرائیل سرچشمه گرفته. سیاست جدید توحش را شبهنظامیان این کشور به اجرا میگذارند تا مسئولیتی هم متوجه دولت ظاهرالصلاح و دمکراتیک اسرائیل نشود. همزمان دولت مذکور همچون حکومت جمکران، برای ممانعت از استقرار صلح در منطقه، هر روز مطالبات نوینی مطرح میکند! اظهارات مشاور دیمیتری مددوف در انتقاد از لاتبازی حکومت طالبان جمکران شامل دولت اسرائیل هم میشود. پیشتر قرار بود دولتهای منطقه موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند، اینک نتانیاهو سخن از «دولت یهود» به میان آورده، تا دولت جمکران بتواند در لاتبازی روی تلآویو هم حساب کند. بگذریم!
روز گذشته پس از برگزاری یک انتخابات «آزاد» و «دمکراتیک» و «سالم» و بسیار بهداشتی در ژنو، همای بخت بر شانة کشور فرانسه نشست و قرار بر این شد که مسابقات جام جهانی فوتبال در سال 2016 در این کشور برگزار شود. از جنجال رسانهای پیرامون این پیروزی بزرگ و البته از پیش تعیین شده صرفنظر میکنیم. رسانهها به ما گفتند که برای متقاعد کردن مقامات مربوطه نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه به همراه زینالدین زیدان و چندین وزیر و معاون وزیر و... و خدم و حشم بسیار و به ویژه یک کودک 10 ساله به نام «ناتان» عازم ژنو شده، برنامة «دلربائی» از تصمیم گیرندگان را با سخنرانی «ناتان» آغاز کردند و... و در رقابت با ایتالیا و ترکیه برنده هم شدند و ما این صحنهآرائی را باور کردیم! اگر المپیک در انگلستان برگزار میشود، مسلم است که لقمة بعدی هم باید نصیب فرانسه شود؛ روند کار چنین است. همانطور که پیمودن نردبام ترقی در عرصة سینما نیز از روند ویژهای پیروی میکند.
همچنانکه در مورد «مسیر» پیشرفت رومن پولانسکی اشاره کردیم، نخستین پلة نردبام ترقی فستیوال ونیز در کشور ایتالیاست، گام بعدی فستیوال برلین در کشور آلمان، و گام سوم فستیوال کن در فرانسه است. به عبارت دیگر ابتدا باید هنرتان به تأئید همولایتیهای موسولینی برسد، سپس افتخار ورود به بارگاه هیتلر نصیبتان میشود و آنگاه میتوانید از الطاف دوستداران مارشال پتن و ژنرال دوگل برخوردار شوید. و پس از موفقیت در این مرحله محفل مککارتیستهای آنسوی آتلانتیک در ینگه دنیا و کانادا به شما خوش آمد خواهد گفت. اما در هر حال، پایتان به انگلستان نخواهد رسید! جنتلمنهای نزولخور جهت به ارزش گذاردن «هنر آخوندی»، یعنی پفیوزی و پوچگوئی و پیوند گو...ز به شقیقه یک مسجد خوب در لندن افتتاح کردهاند و به همة آخوندهای مؤنث و مذکر نظیر محمد خاتمی، شیرین عبادی و ... در محراب این عبادتگاه «جایزه» میدهند. اگر چه از قدیم گفتهاند، مسجد جای گو..یدن نیست، ولی هرگز نگفتهاند مسجد جای پیوند گ..ز به شقیقه نیست، بنابراین اگر خواهان دریافت جایزه از دستهای مقدس آنگلوساکسونهای اینسوی آتلانتیک هستید باید وبلاگ «عشق و مرشد» را به دقت مطالعه کنید تا از پیوند ناگسستنی «عشق» با بادشکم آگاه شوید و بدانید که در انگلستان مسابقات المپیک برگزار میکنند، نه فستیوال فیلم!
بله قصة ما به اینجا رسید که در شبکة پنهان، مسیر «سینما» از موسولینی به هیتلر و مارشال پتن و ژنرال دوگل میگذرد و با ژنرال آیزنهاور به اوج میرسد، در صورتیکه شبکة کذا برای مسابقات ورزشی مسیر متفاوتی در نظر گرفته. به همین دلیل است که در رأس فستیوال کن امثال ژیل ژاکوب، و در رأس کمیتة المپیک افرادی چون «خوان آنتونیو سامارانش» قرار میگیرند. ژیل ژاکوب کیست، و از کجا آمده؟ هیچ اهمیتی ندارد، او هممحفلی برنار هانری لوی است، و همین کفایت خواهد کرد. در صورتیکه سامارانش دوستداشتنی ما که یکماه پیش زمین را از وجود پلیدشان پاک کردند، کاملاً شناخته شدهاند. ایشان از فاشیستهای هنگ فرانکیستهای دیندار و مومن و خداجوی اسپانیا بودند که از سال 1980، یعنی پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، بر تخت سلطنت کمیتة بینالمللی المپیک تاجگزاری فرمودند، و سلطنت مقدسشان 21 بهار دوام یافت و طی اینمدت فرزندانشان را نیز وارد ناندانی المپیک نمودند.
خوان آنتونیو سامارانش متولد 17 ژوئیه 1920 در 21 آوریل 2010 وفات یافت! سامارانش در جوانی عضو فالانژهای اسپانیا بود که در 35 سالگی یعنی در سال 1955 به عنوان مشاور ورزشی شهرداری بارسلون زندگی سیاسی خود را آغاز میکند و 7 سال در این سمت باقی میماند. در سال 1967 دولت فرانکو ایشان را به سرپرستی امور ورزش کشور برمیگزیند. در سال 1973 سامارانش به ریاست شورای «استان» بارسلون برگزیده میشود، در سال 1974 در جایگاه رئیس فدراسیون ملی المپیک اسپانیا به عضویت کمیتة بینالمللی المپیک در میآید و نهایت امر در مقام سفیر اسپانیا در شوروی و مغولستان هم انجام وظیفه میکند! تا اینکه پس از بازیهای تابستانی 1980، لرد کیلانین که 8 سال رئیس کمیتة بینالمللی المپیک بوده استعفا میدهد و سامارانش به جای ایشان «انتخاب» میشود. در سال 2001، سامارانش بالاخره جای خود را به ژاک روگ میسپارد. در دوران ریاست سامارانش وضع مالی کمیتة المپیک بهبود فراوان یافت، چرا که ارتش اسرائیل و ارتش ناتو به کمک نوکرانشان در جمکران کل منطقه را در جنگ و جهاد فرو برده بودند و نفتشان هم به صورت رایگان توسط دولت میرحسین «سبز» تأمین میشد.
میرحسین همان شیادی است که اخیراً با زندانیان سیاسی دوران شاه نیز ملاقات کرده و مزخرفات امام روشن ضمیرش را بازنشخوار فرموده. البته دچار توهم نشویم زندانیان سیاسی دورة شاه که در قید حیات باشند و ملاقات موسوی جلاد و شیاد را بپذیرند، همان زندانیان تزئینیاند که پس از کودتای 22 بهمن در تمام جنایات حکومت اسلامی شرکت داشتهاند. تردیدی نیست که موسوی جنایتکار هرگز با زندانیان حکومت اسلامی که از تصفیههای خونین سالهای 60 و 67 جان سالم به در بردهاند و یا باخانوادههای قربانیان حکومت توحش امام روشنضمیر ملاقات نخواهد کرد، چرا که علیرغم بلاهت فراوان موسوی از میزان نفرت اینان نسبت به خویش بخوبی آگاه است. بیجهت نیست که این رهبر «محبوب» و «مردمی» 30 سال است تحت محافظت گروه یزدانفر قرار گرفته.
پیش از ادامة مطلب، در پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی تأکید میکنیم که دستگیری «یزدانفر»، در راستای دستگیری پاسدار محسن آرمین و جهت ابتر کردن طرح ترور میرحسین موسوی صورت پذیرفت. جنبش سبز، جنبش خشونتطلبی است که برای تقویت خود به ترور و سوگواری نیاز دارد. و با در نظر گرفتن اینکه جنبش کذا کاملاً از نفس افتاده، و میرحسین موسوی نیز در مقام یک جسد سیاسی فقط با پرتوپلاگوئی بازار «فاشیست ـ مسلمانها» را هر چه بیشتر کساد میکند، جسد میرحسین موسوی و احیاناً جسد دیگر رهبران جنبش کذا جهت رونق بازار فعلة فاشیسم کارساز تشخیص داده شده. قتل موسوی را به راحتی میتوان به دارودستة احمدینژاد نسبت داد و در سالروز مسابقات مارگیری با توسل به آن جنجال به راه انداخت. مردم ایران هم از این اوضاع ناراضیاند، و در این نارضایتی هیچ تردیدی نیست. 31 سال است آنگلوساکسونها مشتی لات و اوباش را بر ملت ایران حاکم کرده و خود را مدافع دمکراسی جا زدهاند، حال آنکه آنچه اینان دمکراسی میخوانند در واقع توحشی است به نام مردمسالاری، یعنی حاکمیت باورها، توهمات و سنتهای مقدس «عوام» بر انسان. و در رأس این باورهای عامیانه، تحمیل حجاب بر زن ایرانی قرار گرفته. سیاستی که حمایت تمام و کمال غرب برخوردار است.
صد چشم شود حیران در تابش این دولت
تو گوش مکش اینسو، هر کور عصائی را
محور پروپاگاند رسانههای غرب این است که «بنیاد دین» را حاکم بر دیگر بنیادهای اجتماعی معرفی کنند، تا سرکوب ملتهای منطقه توسط مترسکهایشان توجیه شود. سوسیالیستها و سبزهای اروپا از یکسو و افراطگرایان راست از سوی دیگر در رأس این پروپاگاند انسانستیز قرار گرفتهاند. اینان با ایجاد دو جبهة کاذب «حجابنواز» و «حجابستیز» به تولید شعارهای پوچ و عوامفریب پرداخته، هر چه «تولید» کنند توسط رسانههای حکومت اسلامی به مصرف میرسد. به عنوان نمونه نگاهی خواهیم داشت به مصاحبة خبرنگار حنازرچوبه با «کورین دوبلر»، سخنگوی سبزهای سوئیس که تحت عنوان گوساله فریب «با ممنوعیت حجاب برابری ایجاد نمیشود»، با کد: 1143494 در سایت حنازرچوبه، مورخ 8 خردادماه 1389 منتشر شده.
این پروپاگاند مهوع از همان اصل ترادفکلی پیروی میکند که با نفی واقعیت «مکان»، «حجاب» را در کشور سوئیس با مسائل حجاب در ایران به قیاس میکشد و نتیجه میگیرد که ممنوعیت حجاب در سوئیس به برابری حقوق زن و مرد منجر نمیشود! این اظهارات در واکنش به اظهارات مزورانة راستگرایان ایراد میشود که ادعا میکنند، حجاب زنان ارزش «دینی» ندارد و فقط باعث انزوایشان میشود، البته در سوئیس. در واقع گروههای فاشیست با برچسبهای متفاوت، دمکرات مسیحی و سبز و غیره میکوشند پایههای لرزان سیاست تحمیل حجاب به زنان را در کشورهای مسلماننشین به ویژه در ایران مستحکم کنند. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم همة این گروهها برای سرکوب ملتهای منطقه بسیج شدهاند و مشکل اینان «حجاب» در سوئیس و اطریش و دیگر کشورهای مسیحی نیست، مشکل واقعی اینان عدم تحمیل «حجاب» به زنان در کشورهای مسلماننشین است. به همین دلیل ادبیات سیاسیشان با ادبیات سیاسی آخوندها و آشفروشهای عوامگرای جمکرانی از همسوئی برخوردار شده. پیشتر گفتیم که ادبیات فمینیستنماهای جمکران در غرب تولید میشود، ولی اینک غربیها برای حمایت از آخوندهای مؤنث جیرهخوار استعمار به نشخوار تولیدات خود پرداختهاند.
اینکه «دوبلر»، سخنگوی حزب سبزهای سوئیس بدون در نظر گرفتن واقعیت مکان ـ کشور سوئیس ـ به تکرار همان مهملات نوشین احمدی خراسانی مشغول میشود و «اریک هس»، سخنگوی افراطگرایان راست میکوشد با تحریف مفهوم حجاب ارتباط مستقیم آن را با ادیان ابراهیمی و به ویژه با اسلام نفی کند، فقط نشان از ضعف فزایندة فاشیستهای بومی و دینی در اروپا دارد. کورین دوبلر و اریک هس نمیتوانند در اروپا چنین مزخرفاتی را به خورد مخاطب بدهند، دلیل هم اینکه زنستیزی ادیان ابراهیمی در اروپا کاملاً شناخته شده است و با پوچپردازی و مرزشکنی و جفنگبافی نمیتوان آنرا انکار کرد.
ولی در جمکران، به دلیل هیاهوی آشفروشها در مورد «اسلام خوب» و عربدة روضهخوانها در باب حقانیت اسلام، بردگی و انقیاد زن نشان «فضیلت» و «شرافت اخلاقی» معرفی میشود، و شاهدیم که اوپوزیسیون خودفروختة جمکران در فرنگ نیز در مورد تحمیل حجاب به زنان ایران خفقان کامل اختیار کرده، نه با آن مخالفت میورزد و نه جرأت و شهامت دارد که آنرا صریحاً تأئید کند. به زبان سادهتر پفیوزی را میتوان وجه مشترک آشفروشها و اوپوزیسیون «مترقی» و فرنگ نشین حکومت جمکران دانست که با وقاحت و پدرسوختگی سیاستپیشهگان غرب در هم آمیخته و در سایتهای فارسی زبان سازمان سیا، از رادیوفردا گرفته تا رسانة رسمی حکومت جمکران تجلی مییابد. «دوبلر»، سخنگوی سبزهای سوئیس در گفتگوی «اختصاصی» با خبرنگار حنازرچوبه فرمودهاند:
«ما معتقدیم ممنوعیت روسری و حجاب موجب برابری زنان و مردان نمیشود.»
ما هم به مادام «کورین دوبلر» شارلاتان میگوئیم، سرکار بسیار بیجا میکنید که خارج از زمان و مکان مشخص، هجویات میبافید و فرمایشات الهی صادر میکنید. اولاً در کشور سوئیس به هیچ عنوان برابری وجود ندارد، بیحجاب یا با حجاب، در این کشور برتری با آلمانی زبانها و مردهاست. این مزخرفات را برای کسانی ببافید که سوئیس را نمیشناسند! ثانیاً حال که نبود حجاب برابری نمیآورد، حتماً از منظر سرکار تحمیل حجاب و روسری موجب برابری زنان و مردان خواهد شد! وقتی از این شکرخوریها میکنید بدانید که دوبار به بیراهه میزنید، و دوبار شارلاتانیسم خود را به اثبات میرسانید.
اما کورین دوبلر به دو نوبت شیادی کذا اکتفا نکرده، ابدا!ً ایشان همچون بانک «یو. بی. اس» خزانهشان پر است. با این تفاوت که بانک کذا دلار در گاو صندوقاش خوابانده حال آنکه در چنتة کورین دوبلر جز شارلاتانیسم و مهمل هیچ نخواهیم یافت. کورین میگوید این دمکرات مسیحیها اصلاً به «برابری» زنان و مردان معتقد نیستند، و ارزشهای «سنتی» سوئیس را نمیشناسند، چون زنان سوئیس هم در گذشته روسری بر سر داشتند:
«[دوبلر گفت هدف حزب پوپولیست دموکرات مسيحي از طرح ممنوعيت مناره مسجد و روسري کسب آراء بیشتر] است. [وی افزود برای این حزب موضوعاتي چون برابري زنان و مردان اهميتي ندارد] دلايل [این حزب] مبني بر حفظ ارزشهاي سنتي سوئيس درست نيست، زيرا در گذشته زنان سوئيسي روسري ميپوشيدند[...]»
نمیدانستیم روسری «پوشیدنی» است، و نمیدانستیم «پوشیدن» روسری «ارزش سنتی» سوئیس بوده! شاید کورین دوبلر هم نمیداند که روسری هنوز هم در بسیاری از روستاهای اروپا مرسوم است، یا اینکه زنان در اکثر کشورهای اروپا «کلاه» بر سر داشتهاند، نه روسری! در ضمن هنوز هم برای ورود به کلیسا سنت چنین ایجاب میکند که زنان از کلاه یا روسری استفاده کنند و ... و گویا اظهارات دوبلر ویژة حنازرچوبه تنظیم شده باشد که این «بوق سگ» استعماری بتواند «ممنوعیت حجاب» در سوئیس را در ترادف با «تندروی» قرار داده، آنرا «مانع همگرائی» معرفی کند:
«[...] حزب سبز معتقد است چنين ممنوعيتهائي موجب همگرائي انسانها نميشود و تنها سبب خروج آنان از اجتماع ميشود و اين راه درست نيست[...]»
بله بوق زنگزدة آخوندها و پاسدارها اکنون نگران «همگرائی» انسانها در سوئیس شده! میبینیم که همة مککارتیستهای شرق و غرب در جستجوی «راه درست» هستند: فاشیستهای سوئیس راه درست میجویند، میرحسین شیاد و تروریستهای پاکستان هم اسلام «درست» میطلبند، و خلاصه «درست» به همین دلیل است که بیبیسی و رادیوفردا دودستی به خشتک پارة میرشیاد موسوی آویزان شده، روزی پنج نوبت اسلام «درست» را به همراه رهبر درست، یعنی خمینی به ملت ایران معرفی میکنند! اسلام درست همان است که میرحسین میگوید، رهبر درست هم کسی نیست جز «امام» خمینی و پیروان خط امام و ... و در این عرصة تبهکاری هر چه بیبیسی و رادیوفردا میگویند بیتردید «درست» است.
ویرانة آب و گل، چون مسکن بوم آمد
این عرصه کجا شاید پرواز همائی را
تافت ز چرخ هفتمین در وطن خراب ما
ما هرگز از مخالفان دمکراسی حمایت نخواهیم کرد و در این راستا هرگونه راهپیمائی و تظاهرات در حمایت از رهبران جنایتکار و خودفروختة «جنبشسبز» را محکوم میکنیم. مشکل ما شخص احمدینژاد و علیخامنهای نیست، مشکل ما کل نظام توحش است. این مختصر را گفتیم تا اهالی مرزپرگهر بدانند که از عربدهجوئی در خیابان و تکرار معرکة مهوع دارودستة میرحسین و کروبی جهت «تبدیل اوباش به زندانی تزئینی» استقبال نکرده و نمیکنیم. ما با مواضع خشونتطلبان سبز همانقدر مخالفایم که با دارودستة مهرورزی. مطالباتما جهت استقرار دمکراسی سیاسی، یعنی حاکمیت قوانین انسانمحور بارها و بارها صریحاً در این وبلاگ مطرح شده، این مطالبات با «مردمسالاری» و هرگونه گلهپروری و جمعمحوری و عوامگرائی و اسلام خوب و درست و راستین در تضاد کامل قرار میگیرد. ما در هر حال با حاکمیت «باورها» و توهمات مقدس یا غیرمقدس بر جامعه مخالفایم. بهتر است بیبیسی و رادیوفردا و دیگر شاخکهای محفل مککارتی بجای انتشار مهملات میرحسین در باب «اسلام خوب» شهامت به خرج داده مطالبات آنگلوساکسونها را در باب «تصفیة قومی» و «پاکسازی دینی» صریحاً بیان کنند تا همه بدانند و آگاه باشند که این مطالبات در راستای همان سیاستی قرار گرفته که «بنیامین نتانیاهو»، سخنگوی آن است و در پاکستان به مورد اجرا گذارده شده: سیاست ایجاد «یک کشور، یک مذهب!» سیاستی که اینروزها «ترقی» و پیشرفت آن را در پاکستان شاهدیم.
باده خواران به نیم جو نخرند
این دو قرص درست گردون را
تهاجم مسلحانه به نمازگزاران مساجد لاهور با هدف تبدیل پاکستان به یک کشور سنینشین با «اسلام درست» صورت پذیرفت. تاراندن اقلیتهای مسلمان از کشور مسلماننشین پاکستان، سیاست نوین آنگلوساکسونها جهت گسترش سرکوب ملتهای منطقه است. شاید دیوید کامرون هم خود را در دوران مارگارت تاچر روشنضمیر رویت کرده که همصدا با رهبران مفلوک جنبش سبز بر طبل «اسلام درست» میکوبد!
به گزارش خبرگزاریهای غرب، روز جمعه 7 خردادماه 1389، افراد مسلح با پرتاب نارنجک به دو مسجد متعلق به مسلمانان «احمدیه» در شهر لاهور حمله برده، دهها تن از نمازگزاران را به قتل رسانده و صدها نفر را به گروگان گرفتند. به گزارش سایت نووستی، مورخ 7 خردادماه سالجاری، در پاکستان چند گروه تروریست خواهان تبدیل این کشور به یک کشور «سنینشین» هستند! میبینیم که پس از گذشت 60 سال، توحش استعمار میخواهد کشور مسلماننشین «پاکها» را اینک به کشور «سنینشین» تبدیل کند و مسلم بدانیم که این «پاکسازی» در بطن جامعة یکدست و تماماً «سنی» گسترش نیز خواهد یافت. چرا که هر گاه مصلحت آنگلوساکسونها ایجاب کند، روحانیت از درون اسلام سنی «احکام مفید» استخراج خواهد کرد تا اربابان بتوانند دامنة کشتار و سرکوب را گسترش بخشند. این است دلیل تهاجم نظامی به نمازگزاران «غیرسنی». هدف از این وحشیگریها ارعاب اقلیتها و تبدیل کشور پاکستان به بدیل «عربستان» در مرزهای دمکراسی هند است:
«چندین گروهک تروریستی سنی [خواهان تبدیل پاکستان به کشور اهل تسنن] و اسلام صحیح بوده، و عملیات تروریستی را علیه مسلمانان فرقههای دیگر از جمله طرفداران احمدیه [سازمان دادهاند.]»
یادآور شویم که از قضای روزگار، تهاجم به مساجد لاهور پس از سفر دیوید کامرون به افغانستان و مذاکرات هیلاری کلینتون با دولت مائوئیست چین صورت پذیرفته. و ناگفته نماند که اهدای وام یک میلیارد دلاری چین به شهرداری تهران پیامد مذاکرات کلینتون و «تیموتی گیتنر» با چینیهاست! خلاصه انسانستیزان لندن، واشنگتن و پکن دست دوستی به یکدیگر دادهاند و مسلم بدانیم که در این شرکت سهامی مرگ و توحش اتحادیة اروپا نیز یکی از سهامداران است، سفر آنجلا مرکل به شیخ نشین کویت دلیل موجه داشت!
در هر حال، عملیات وحشیانة گروه «تحریک» در پاکستان، «بازتولید» تهاجم شبهنظامیان اسرائیل به مساجد مسلمانان جهت «پاکسازی» است. «تصفیه» و «پاکسازی» دینی به صورت تلویحی در مصاحبة بنیامین نتانیاهو با فیگارو، مورخ 27 ماه مه 2010 تبلور یافته. در این مصاحبه، نخست وزیر اسرائیل آشکارا خواهان شناسائی اینکشور به عنوان «دولت یهود» شده، به «قوم یهود» اشاره میکند، بدون اینکه از «ارتش یهود» نامی به میان آورد، چرا؟! چون وقتی دولت یهود به رسمیت شناخته شود، «ارتش یهود» به عنوان ارتش دولت کذا در آن مستتر است و به محض اینکه چنین دولتی به رسمیت شناخته شود، در تقابل با «ارتش اسلام» قرار خواهد گرفت. چنین شرایطی در میانمدت، نان پنتاگون و شرکایاش را در روغن فراوان شناور خواهد کرد، چرا که ارتش اسرائیل نیز همچون ارتش جهاناسلام زیر مجموعة ارتش ناتو است و میتواند همچون سپاهپاسداران با شعار «استقلال» در خدمت گاوچرانها قرار گیرد.
باری به جزئیات «هارتوپورت» نتانیاهو در فیگارو نمیپردازیم که بیشتر بازتاب پذیرش اسرائیل در سازمان «او. سی. دی. ئی» است. یادآور شویم 31 دولت عضو این سازمان به اصول دمکراسی و بازار آزاد اقتصاد تعهد دارند. در نتیجه آنچه مهم است تأکید نتانیاهو بر کشور و دولت «یهود» پس از پذیرش عضویت اسرائیل در این سازمان است! ولی دولت یهود، که به طریق اولی از «ارتش یهود» نیز باید برخوردار شود نمیتواند به دمکراسی متعهد باشد، چرا که در دمکراسی، اصل و اساس بر رعایت حقوق مخالفان است، و در دولت یهود، مخالف در ترادف با «یهودستیز» قرار خواهد گرفت! مسلماً دلیل واقعی پذیرش اسرائیل در سازمان کذا همین مطالبات ابلهانة نتانیاهو بوده که البته چندان هم جدید نیست! طالبان یهودی هم میتوانند دست در دست طالبان مسلمان برای گسترش قاچاق اسلحه، تجارت مواد مخدر و برده فروشی فعالیت کنند، که در تمام ادیان ابراهیمی، «کاسب حبیبالله» است. ماجرای حضرت ابراهیم و همسرشان در مصر را که فراموش نکردهایم! آنحضرت با همسرشان کاسبی میفرمودند و بسیار هم «حبیبالله» بودند.
خلاصه کنیم، تبلیغات نوین طالبانپروران از اسرائیل سرچشمه گرفته. سیاست جدید توحش را شبهنظامیان این کشور به اجرا میگذارند تا مسئولیتی هم متوجه دولت ظاهرالصلاح و دمکراتیک اسرائیل نشود. همزمان دولت مذکور همچون حکومت جمکران، برای ممانعت از استقرار صلح در منطقه، هر روز مطالبات نوینی مطرح میکند! اظهارات مشاور دیمیتری مددوف در انتقاد از لاتبازی حکومت طالبان جمکران شامل دولت اسرائیل هم میشود. پیشتر قرار بود دولتهای منطقه موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند، اینک نتانیاهو سخن از «دولت یهود» به میان آورده، تا دولت جمکران بتواند در لاتبازی روی تلآویو هم حساب کند. بگذریم!
روز گذشته پس از برگزاری یک انتخابات «آزاد» و «دمکراتیک» و «سالم» و بسیار بهداشتی در ژنو، همای بخت بر شانة کشور فرانسه نشست و قرار بر این شد که مسابقات جام جهانی فوتبال در سال 2016 در این کشور برگزار شود. از جنجال رسانهای پیرامون این پیروزی بزرگ و البته از پیش تعیین شده صرفنظر میکنیم. رسانهها به ما گفتند که برای متقاعد کردن مقامات مربوطه نیکولا سرکوزی، رئیس جمهور فرانسه به همراه زینالدین زیدان و چندین وزیر و معاون وزیر و... و خدم و حشم بسیار و به ویژه یک کودک 10 ساله به نام «ناتان» عازم ژنو شده، برنامة «دلربائی» از تصمیم گیرندگان را با سخنرانی «ناتان» آغاز کردند و... و در رقابت با ایتالیا و ترکیه برنده هم شدند و ما این صحنهآرائی را باور کردیم! اگر المپیک در انگلستان برگزار میشود، مسلم است که لقمة بعدی هم باید نصیب فرانسه شود؛ روند کار چنین است. همانطور که پیمودن نردبام ترقی در عرصة سینما نیز از روند ویژهای پیروی میکند.
همچنانکه در مورد «مسیر» پیشرفت رومن پولانسکی اشاره کردیم، نخستین پلة نردبام ترقی فستیوال ونیز در کشور ایتالیاست، گام بعدی فستیوال برلین در کشور آلمان، و گام سوم فستیوال کن در فرانسه است. به عبارت دیگر ابتدا باید هنرتان به تأئید همولایتیهای موسولینی برسد، سپس افتخار ورود به بارگاه هیتلر نصیبتان میشود و آنگاه میتوانید از الطاف دوستداران مارشال پتن و ژنرال دوگل برخوردار شوید. و پس از موفقیت در این مرحله محفل مککارتیستهای آنسوی آتلانتیک در ینگه دنیا و کانادا به شما خوش آمد خواهد گفت. اما در هر حال، پایتان به انگلستان نخواهد رسید! جنتلمنهای نزولخور جهت به ارزش گذاردن «هنر آخوندی»، یعنی پفیوزی و پوچگوئی و پیوند گو...ز به شقیقه یک مسجد خوب در لندن افتتاح کردهاند و به همة آخوندهای مؤنث و مذکر نظیر محمد خاتمی، شیرین عبادی و ... در محراب این عبادتگاه «جایزه» میدهند. اگر چه از قدیم گفتهاند، مسجد جای گو..یدن نیست، ولی هرگز نگفتهاند مسجد جای پیوند گ..ز به شقیقه نیست، بنابراین اگر خواهان دریافت جایزه از دستهای مقدس آنگلوساکسونهای اینسوی آتلانتیک هستید باید وبلاگ «عشق و مرشد» را به دقت مطالعه کنید تا از پیوند ناگسستنی «عشق» با بادشکم آگاه شوید و بدانید که در انگلستان مسابقات المپیک برگزار میکنند، نه فستیوال فیلم!
بله قصة ما به اینجا رسید که در شبکة پنهان، مسیر «سینما» از موسولینی به هیتلر و مارشال پتن و ژنرال دوگل میگذرد و با ژنرال آیزنهاور به اوج میرسد، در صورتیکه شبکة کذا برای مسابقات ورزشی مسیر متفاوتی در نظر گرفته. به همین دلیل است که در رأس فستیوال کن امثال ژیل ژاکوب، و در رأس کمیتة المپیک افرادی چون «خوان آنتونیو سامارانش» قرار میگیرند. ژیل ژاکوب کیست، و از کجا آمده؟ هیچ اهمیتی ندارد، او هممحفلی برنار هانری لوی است، و همین کفایت خواهد کرد. در صورتیکه سامارانش دوستداشتنی ما که یکماه پیش زمین را از وجود پلیدشان پاک کردند، کاملاً شناخته شدهاند. ایشان از فاشیستهای هنگ فرانکیستهای دیندار و مومن و خداجوی اسپانیا بودند که از سال 1980، یعنی پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، بر تخت سلطنت کمیتة بینالمللی المپیک تاجگزاری فرمودند، و سلطنت مقدسشان 21 بهار دوام یافت و طی اینمدت فرزندانشان را نیز وارد ناندانی المپیک نمودند.
خوان آنتونیو سامارانش متولد 17 ژوئیه 1920 در 21 آوریل 2010 وفات یافت! سامارانش در جوانی عضو فالانژهای اسپانیا بود که در 35 سالگی یعنی در سال 1955 به عنوان مشاور ورزشی شهرداری بارسلون زندگی سیاسی خود را آغاز میکند و 7 سال در این سمت باقی میماند. در سال 1967 دولت فرانکو ایشان را به سرپرستی امور ورزش کشور برمیگزیند. در سال 1973 سامارانش به ریاست شورای «استان» بارسلون برگزیده میشود، در سال 1974 در جایگاه رئیس فدراسیون ملی المپیک اسپانیا به عضویت کمیتة بینالمللی المپیک در میآید و نهایت امر در مقام سفیر اسپانیا در شوروی و مغولستان هم انجام وظیفه میکند! تا اینکه پس از بازیهای تابستانی 1980، لرد کیلانین که 8 سال رئیس کمیتة بینالمللی المپیک بوده استعفا میدهد و سامارانش به جای ایشان «انتخاب» میشود. در سال 2001، سامارانش بالاخره جای خود را به ژاک روگ میسپارد. در دوران ریاست سامارانش وضع مالی کمیتة المپیک بهبود فراوان یافت، چرا که ارتش اسرائیل و ارتش ناتو به کمک نوکرانشان در جمکران کل منطقه را در جنگ و جهاد فرو برده بودند و نفتشان هم به صورت رایگان توسط دولت میرحسین «سبز» تأمین میشد.
میرحسین همان شیادی است که اخیراً با زندانیان سیاسی دوران شاه نیز ملاقات کرده و مزخرفات امام روشن ضمیرش را بازنشخوار فرموده. البته دچار توهم نشویم زندانیان سیاسی دورة شاه که در قید حیات باشند و ملاقات موسوی جلاد و شیاد را بپذیرند، همان زندانیان تزئینیاند که پس از کودتای 22 بهمن در تمام جنایات حکومت اسلامی شرکت داشتهاند. تردیدی نیست که موسوی جنایتکار هرگز با زندانیان حکومت اسلامی که از تصفیههای خونین سالهای 60 و 67 جان سالم به در بردهاند و یا باخانوادههای قربانیان حکومت توحش امام روشنضمیر ملاقات نخواهد کرد، چرا که علیرغم بلاهت فراوان موسوی از میزان نفرت اینان نسبت به خویش بخوبی آگاه است. بیجهت نیست که این رهبر «محبوب» و «مردمی» 30 سال است تحت محافظت گروه یزدانفر قرار گرفته.
پیش از ادامة مطلب، در پاسخ به یکی از خوانندگان گرامی تأکید میکنیم که دستگیری «یزدانفر»، در راستای دستگیری پاسدار محسن آرمین و جهت ابتر کردن طرح ترور میرحسین موسوی صورت پذیرفت. جنبش سبز، جنبش خشونتطلبی است که برای تقویت خود به ترور و سوگواری نیاز دارد. و با در نظر گرفتن اینکه جنبش کذا کاملاً از نفس افتاده، و میرحسین موسوی نیز در مقام یک جسد سیاسی فقط با پرتوپلاگوئی بازار «فاشیست ـ مسلمانها» را هر چه بیشتر کساد میکند، جسد میرحسین موسوی و احیاناً جسد دیگر رهبران جنبش کذا جهت رونق بازار فعلة فاشیسم کارساز تشخیص داده شده. قتل موسوی را به راحتی میتوان به دارودستة احمدینژاد نسبت داد و در سالروز مسابقات مارگیری با توسل به آن جنجال به راه انداخت. مردم ایران هم از این اوضاع ناراضیاند، و در این نارضایتی هیچ تردیدی نیست. 31 سال است آنگلوساکسونها مشتی لات و اوباش را بر ملت ایران حاکم کرده و خود را مدافع دمکراسی جا زدهاند، حال آنکه آنچه اینان دمکراسی میخوانند در واقع توحشی است به نام مردمسالاری، یعنی حاکمیت باورها، توهمات و سنتهای مقدس «عوام» بر انسان. و در رأس این باورهای عامیانه، تحمیل حجاب بر زن ایرانی قرار گرفته. سیاستی که حمایت تمام و کمال غرب برخوردار است.
صد چشم شود حیران در تابش این دولت
تو گوش مکش اینسو، هر کور عصائی را
محور پروپاگاند رسانههای غرب این است که «بنیاد دین» را حاکم بر دیگر بنیادهای اجتماعی معرفی کنند، تا سرکوب ملتهای منطقه توسط مترسکهایشان توجیه شود. سوسیالیستها و سبزهای اروپا از یکسو و افراطگرایان راست از سوی دیگر در رأس این پروپاگاند انسانستیز قرار گرفتهاند. اینان با ایجاد دو جبهة کاذب «حجابنواز» و «حجابستیز» به تولید شعارهای پوچ و عوامفریب پرداخته، هر چه «تولید» کنند توسط رسانههای حکومت اسلامی به مصرف میرسد. به عنوان نمونه نگاهی خواهیم داشت به مصاحبة خبرنگار حنازرچوبه با «کورین دوبلر»، سخنگوی سبزهای سوئیس که تحت عنوان گوساله فریب «با ممنوعیت حجاب برابری ایجاد نمیشود»، با کد: 1143494 در سایت حنازرچوبه، مورخ 8 خردادماه 1389 منتشر شده.
این پروپاگاند مهوع از همان اصل ترادفکلی پیروی میکند که با نفی واقعیت «مکان»، «حجاب» را در کشور سوئیس با مسائل حجاب در ایران به قیاس میکشد و نتیجه میگیرد که ممنوعیت حجاب در سوئیس به برابری حقوق زن و مرد منجر نمیشود! این اظهارات در واکنش به اظهارات مزورانة راستگرایان ایراد میشود که ادعا میکنند، حجاب زنان ارزش «دینی» ندارد و فقط باعث انزوایشان میشود، البته در سوئیس. در واقع گروههای فاشیست با برچسبهای متفاوت، دمکرات مسیحی و سبز و غیره میکوشند پایههای لرزان سیاست تحمیل حجاب به زنان را در کشورهای مسلماننشین به ویژه در ایران مستحکم کنند. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم همة این گروهها برای سرکوب ملتهای منطقه بسیج شدهاند و مشکل اینان «حجاب» در سوئیس و اطریش و دیگر کشورهای مسیحی نیست، مشکل واقعی اینان عدم تحمیل «حجاب» به زنان در کشورهای مسلماننشین است. به همین دلیل ادبیات سیاسیشان با ادبیات سیاسی آخوندها و آشفروشهای عوامگرای جمکرانی از همسوئی برخوردار شده. پیشتر گفتیم که ادبیات فمینیستنماهای جمکران در غرب تولید میشود، ولی اینک غربیها برای حمایت از آخوندهای مؤنث جیرهخوار استعمار به نشخوار تولیدات خود پرداختهاند.
اینکه «دوبلر»، سخنگوی حزب سبزهای سوئیس بدون در نظر گرفتن واقعیت مکان ـ کشور سوئیس ـ به تکرار همان مهملات نوشین احمدی خراسانی مشغول میشود و «اریک هس»، سخنگوی افراطگرایان راست میکوشد با تحریف مفهوم حجاب ارتباط مستقیم آن را با ادیان ابراهیمی و به ویژه با اسلام نفی کند، فقط نشان از ضعف فزایندة فاشیستهای بومی و دینی در اروپا دارد. کورین دوبلر و اریک هس نمیتوانند در اروپا چنین مزخرفاتی را به خورد مخاطب بدهند، دلیل هم اینکه زنستیزی ادیان ابراهیمی در اروپا کاملاً شناخته شده است و با پوچپردازی و مرزشکنی و جفنگبافی نمیتوان آنرا انکار کرد.
ولی در جمکران، به دلیل هیاهوی آشفروشها در مورد «اسلام خوب» و عربدة روضهخوانها در باب حقانیت اسلام، بردگی و انقیاد زن نشان «فضیلت» و «شرافت اخلاقی» معرفی میشود، و شاهدیم که اوپوزیسیون خودفروختة جمکران در فرنگ نیز در مورد تحمیل حجاب به زنان ایران خفقان کامل اختیار کرده، نه با آن مخالفت میورزد و نه جرأت و شهامت دارد که آنرا صریحاً تأئید کند. به زبان سادهتر پفیوزی را میتوان وجه مشترک آشفروشها و اوپوزیسیون «مترقی» و فرنگ نشین حکومت جمکران دانست که با وقاحت و پدرسوختگی سیاستپیشهگان غرب در هم آمیخته و در سایتهای فارسی زبان سازمان سیا، از رادیوفردا گرفته تا رسانة رسمی حکومت جمکران تجلی مییابد. «دوبلر»، سخنگوی سبزهای سوئیس در گفتگوی «اختصاصی» با خبرنگار حنازرچوبه فرمودهاند:
«ما معتقدیم ممنوعیت روسری و حجاب موجب برابری زنان و مردان نمیشود.»
ما هم به مادام «کورین دوبلر» شارلاتان میگوئیم، سرکار بسیار بیجا میکنید که خارج از زمان و مکان مشخص، هجویات میبافید و فرمایشات الهی صادر میکنید. اولاً در کشور سوئیس به هیچ عنوان برابری وجود ندارد، بیحجاب یا با حجاب، در این کشور برتری با آلمانی زبانها و مردهاست. این مزخرفات را برای کسانی ببافید که سوئیس را نمیشناسند! ثانیاً حال که نبود حجاب برابری نمیآورد، حتماً از منظر سرکار تحمیل حجاب و روسری موجب برابری زنان و مردان خواهد شد! وقتی از این شکرخوریها میکنید بدانید که دوبار به بیراهه میزنید، و دوبار شارلاتانیسم خود را به اثبات میرسانید.
اما کورین دوبلر به دو نوبت شیادی کذا اکتفا نکرده، ابدا!ً ایشان همچون بانک «یو. بی. اس» خزانهشان پر است. با این تفاوت که بانک کذا دلار در گاو صندوقاش خوابانده حال آنکه در چنتة کورین دوبلر جز شارلاتانیسم و مهمل هیچ نخواهیم یافت. کورین میگوید این دمکرات مسیحیها اصلاً به «برابری» زنان و مردان معتقد نیستند، و ارزشهای «سنتی» سوئیس را نمیشناسند، چون زنان سوئیس هم در گذشته روسری بر سر داشتند:
«[دوبلر گفت هدف حزب پوپولیست دموکرات مسيحي از طرح ممنوعيت مناره مسجد و روسري کسب آراء بیشتر] است. [وی افزود برای این حزب موضوعاتي چون برابري زنان و مردان اهميتي ندارد] دلايل [این حزب] مبني بر حفظ ارزشهاي سنتي سوئيس درست نيست، زيرا در گذشته زنان سوئيسي روسري ميپوشيدند[...]»
نمیدانستیم روسری «پوشیدنی» است، و نمیدانستیم «پوشیدن» روسری «ارزش سنتی» سوئیس بوده! شاید کورین دوبلر هم نمیداند که روسری هنوز هم در بسیاری از روستاهای اروپا مرسوم است، یا اینکه زنان در اکثر کشورهای اروپا «کلاه» بر سر داشتهاند، نه روسری! در ضمن هنوز هم برای ورود به کلیسا سنت چنین ایجاب میکند که زنان از کلاه یا روسری استفاده کنند و ... و گویا اظهارات دوبلر ویژة حنازرچوبه تنظیم شده باشد که این «بوق سگ» استعماری بتواند «ممنوعیت حجاب» در سوئیس را در ترادف با «تندروی» قرار داده، آنرا «مانع همگرائی» معرفی کند:
«[...] حزب سبز معتقد است چنين ممنوعيتهائي موجب همگرائي انسانها نميشود و تنها سبب خروج آنان از اجتماع ميشود و اين راه درست نيست[...]»
بله بوق زنگزدة آخوندها و پاسدارها اکنون نگران «همگرائی» انسانها در سوئیس شده! میبینیم که همة مککارتیستهای شرق و غرب در جستجوی «راه درست» هستند: فاشیستهای سوئیس راه درست میجویند، میرحسین شیاد و تروریستهای پاکستان هم اسلام «درست» میطلبند، و خلاصه «درست» به همین دلیل است که بیبیسی و رادیوفردا دودستی به خشتک پارة میرشیاد موسوی آویزان شده، روزی پنج نوبت اسلام «درست» را به همراه رهبر درست، یعنی خمینی به ملت ایران معرفی میکنند! اسلام درست همان است که میرحسین میگوید، رهبر درست هم کسی نیست جز «امام» خمینی و پیروان خط امام و ... و در این عرصة تبهکاری هر چه بیبیسی و رادیوفردا میگویند بیتردید «درست» است.
ویرانة آب و گل، چون مسکن بوم آمد
این عرصه کجا شاید پرواز همائی را
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت