جلاد و جنجال!
...
ما از مخالفان دمکراسی حمایت نمیکنیم و به مدافعان دمکراسی در ایران توصیه میکنیم از پیوستن به صفوف جنبش سبز و تکرار شعارهای پوچ طرفداران این جنبش خودداری کنند. هدف این جنبش خشونتطلب فقط دوام و بقای حکومت اسلامی «خوب» و تداوم نظارت روحانیت خودفروختة شیعی بر جامعة ایران است! و اگر نیک بنگریم، خواهیم دید که عملکرد تشکلهای «نظامی ـ امنیتی» حکومت اسلامی در راستای مطالبات جنبشسبز تنظیم شده. اینان وظیفه دارند با دستگیریهای گسترده و توسل به اقدامات خشونتآمیز و غافلگیر کننده یک «سنگر حق» مستحکم برای «فاشیست ـ مسلمانها» برپا کنند؛ همان کاری که در سال 1357 انجام دادند. و از آنجمله میتوان به آتشزدن سینما رکس آبادان، تیراندازی به سوی نیروهای مسلح از درون جمعیت حاضر در میدان ژاله جهت دریافت «پاسخ» مسلحانه و شایعهپراکنی در مورد تعداد قربانیان 17 شهریور، ترور کامران نجاتاللهی و تیراندازی به سوی جمعیتی که برای تشییع جنازة او آمده بودند اشاره کرد. خلاصة مطلب بهوش باشیم که یکبار دیگر به ابزار اعمال سیاست ارتش ناتو در منطقه تبدیل نشویم!
آنروزها ارتش ناتو در هوای «جهاد» با کمونیستهای کافر و ملحد و خدانشناس در اتحاد شوروی بود و با استقرار حکومت لات و اوباش در کشورمان به اهداف خود دست یافت. و «رهبر» کبیر انقلاب جهت نبرد با امپریالیسم شرق و غرب، ضمن تمدید قرارداد خفتبار کنسرسیوم، برای تبدیل ایران به پشت جبهة طالبان 8 سال جنگ استعماری را نیز بر ملت ایران تحمیل کردند و ... و اینهمه با توسل به واژة جادوئی و مبهم «اسلام!» سال گذشته هم با توسل به همین واژة جادوئی «جنبش سبز» آفریده شد و شعارهای ابلهانهاش بر همین واژة مبهم تمرکز یافت: «آنچه در جامعه میگذرد اسلامی نیست، اسلام در انتخابات تقلب نمیکند، اسلام بیجهت کسی را دستگیر نمیکند، اسلام چنین نیست؛ و اسلام چنین نمیکند، در صدر اسلام رأی مردم محترم بوده و...» و خلاصه باز هم اسلام سر از کاسة استعمار به در آورده! اما در پس پردة این جنجال اسلامفروشی خطوط لولة «نابوکو» و «باکو ـ جیهان ـ تفلیس» پنهان شده!
فروپاشی محور استراتژیک «تفلیس ـ تلآویو» که از تهران و آنکارا میگذشت، واقعیتی است که در پس پردة جنجال بوقهای ارتش ناتو از دیدگان پنهان مانده.
از قضا سرکنبگین صفرا فزود!
ماجرای «ناو آزادی» برخلاف پروپاگاند رسانههای غرب همزمان به تزلزل بیشتر واتیکان و تضعیف شاخکهای ارتش ناتو در حکومتهای ترکیه، اسرائیل و جمکران انجامید. پس از رسوائی واتیکان و افشای فساد مالی و اخلاقی «لژیونهای مسیح»، خبرگزاریها به نقش بانک واتیکان در «پولشوئی» نیز اشاره کردهاند. البته ارتباط واتیکان با شبکة پنهان و سیاست انسداد محفل «کارتر ـ برژینسکی» از چشم کسی پنهان نبود، ولی آنچه اهمیت دارد انتشار این ارتباط پنهان در رسانههاست که نشان از تضعیف واتیکان، به عنوان سنگر حمایت از فاشیسم و انسانستیزی دارد. تزلزل و فرسایش منبع الهامات فاشیسم دگرگونی وسیعی در منطقه ایجاد کرده که لایة سطحی و نمایان آن را در آلمان و به طور کلی در کشورهائی مشاهده میکنیم که طی جنگ دوم جهانی با حمایت انگلستان در کنار آلمان هیتلری قرار گرفته بودند: ترکیه و ایران!
امروز «کهلر»، رئیس جمهور آلمان از سمت خود استعفا داد، ایشان پیشتر در جایگاه ریاست «صندوق بینالمللی پول» انجام وظیفه میکردند و خروج شان از صحنة سیاست آلمان از این جهت حائز اهمیت است که کاهش نفوذ محفل کذا را در ادارة امور آلمان فدرال نمایان میکند. تغییر آشکار و اجباری مواضع رجب اردوغان و علی خامنهای نیز پیامد تضعیف همین محفل است.
امروز رجب اردوغان در مجلس نمایندگان ترکیه خطاب به اسرائیل اظهار داشت، «هیچ کشوری از داشتن دشمنی چون ترکیه سود نمیبرد.» یادآور شویم که ارتش ترکیه عضو پیمان ناتو است و اسرائیل نیز تحت حمایت همین پیمان نظامی قرار دارد! بنابراین شاخ و شانه کشیدن رجب اردوغان برای اسرائیل خیلی مضحک است. در پس پردة این جاروجنجال که تهاجم ارتش اسرائیل به «ناو آزادی» و قتل چند سرنشین آن را بهانه کرده، در عمل شاهد شکسته شدن محور «تفلیس ـ تل آویو» و شکلگیری محور نوینی هستیم که تهران را به آذربایجان، ارمنستان و گرجستان مرتبط میکند. شکلگیری این محور نوین پس از پذیرش «تلویحی»، اگر نگوئیم اجباری استقلال آبخازی و اوستیایجنوبی از سوی کاخ سفید آغاز شد.
به گزارش نووستی، مورخ 10 خردادماه 1389، به نقل از سایت روزنامة «گازیتا»، «مایکل مکفول»، مشاور ارشد رئیس جمهوری ایالاتمتحد، طی نشست مطبوعاتی خود در مسکو اعلام داشت، آمریکا قصد بازگرداندن آبخازی و اوستیای جنوبی به گرجستان را ندارد! به عبارت دیگر ایالات متحد با سیاست دوران جرج بوش وداع کرده. در تاریخ 28 ماه مه 2010، مکفول در مسکو به خبرنگاران میگوید:
«نمیتوانم حتی تصور کنم که ما استراتژی جدیدی تنظیم کنیم که به ما اجازه دهد تا مرزهای سابق گرجستان را به آن بازگردانیم.»
این سخنان 4 روز پیش ایراد شد. پس بهتر است ببینیم طی این 4 روز چه مسائلی پیش آمده که میتواند به نوعی پیامد منطقی مواضع نوین ایالات متحد تلقی شود. مواضعی که چندان به مذاق نئوتاچریستها خوش نیامده. تهاجم وحشیانة گروه «تحریک» به نمازگزاران در دو مسجد لاهور و حملة ارتش اسرائیل به «ناو آزادی» را باید واکنش حاکمیت انگلستان به این سیاست نوین تلقی کنیم که همزمان به تضعیف جمکران و اسرائیل، دو اهرم بحرانآفرینی استعمار در منطقه انجامید. اگر نگاهی به عملیات خرابکارانة اخیر در عراق بیاندازیم خواهیم دید که شیوة عمل در عراق و پاکستان یکسان است: کشتار غیرنظامیان، قتل امدادگران و انفجار بمب در بیمارستانهائی که به مداوای مجروحین میپردازند! پیشتر گفته بودیم که وحشیگریها در عراق «پیش درآمد» جابجائی دولت در انگلستان است و شاهدیم که پس از آغاز دورة نخست وزیری دیوید کامرون، توحش اسرائیل و تروریستهای مدعی نبرد با آمریکا در عراق و پاکستان افزایش یافته. از دولت جمکران هیچ نمیگوئیم، چرا که 31 سال است توحش این حکومت را شاهدیم و به ویژه، معجزات هیزاکسلنسی و شرکاء از خردادماه سال گذشته زندگی روزمرة ملت ایران را گروگان سیاستهای لندن کرده. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، امروز «گروه تحریک» به بیمارستانهائی که در آنها مجروحان عملیات روز جمعه بستری بودند حمله برده تا «اسلام درست» سنی را به مردم پاکستان بهتر معرفی کند!
به گزارش فرانس پرس در فیگارو، مورخ 31 مه 2010، افراد مسلح به بیمارستان محل مداوای مجروحان عملیات تخریبی مساجد لاهور حمله برده و 12 نفر را به قتل رساندند. به عبارت دیگر عملیات «اقلیت زدائی»، و ایجاد «یک کشور، یک مذهب» همچنان در دستور کار آنگلوساکسونها قرار دارد. هدف اینان تبدیل ملتها به تل موهومی به نام «امت» است. و به همین دلیل همة نوکران و جیره خوارانشان بدون استثناء بر طبل «بازگشت به صدر اسلام» میکوبند و در راستای همین سیاست استعماری است که موجود موهومی به نام «فاطمه» تبدیل میشود به الگوی «زن مسلمان» در ایران. میدانیم که «زن مسلمان» با زن ایرانی در تضاد قرار میگیرد چرا که همة زنان ایرانی مسلمان نیستند، و همة زنان مسلمانزادة ایران نیز الزاماً مردپرست و زنستیز نخواهند بود.
روز گذشته، مریم مجتهدزاده، مشاور احمدینژاد در امور زنان و خانواده ضمن معرفی «فاطمه» به عنوان بهترین الگوی «زن مسلمان ایرانی» از ایران نیز به عنوان یک «جامعة پیشرو» یاد کرده و میگوید، «زنان ایران در دوران جنگ با پیروی از الگوی فاطمه در کنار مردان در برابر دشمنان ایستادگی کردند تا بگویند زن ایرانی در جهان نمونه است!» مریم مجتهدزاده از قوم و قبیلة پیروز مجتهدزاده، «صاحبنظر» حکومتی جمکران به شمار میرود، و مزخرفات این آخوند مونث با کد: 1148286 در سایت حنازرچوبه، مورخ 10 خردادماه 1389 انتشار یافته. جالب اینجاست که مشاور مهرورزی، پس از به هم بافتن چنین ترهاتی ایجاد «کرسی آزاداندیشی» را از اولویتهای مرکز امور زنان دانسته:
«[مریم مجتهدزاده از ايجاد کرسي آزاد انديشي] به عنوان اولويت فعاليتهاي مرکز امور زنان [یاد کرد]»
باید ببینیم کسی که الگوی رفتار خود را در توهمات و روایات و خرافات میجوید، با اندیشه و آزادی چه ارتباطی میتواند داشته باشد؟! حتماً آزاداندیشی در قاموس کنیزکان جمکران نشستن دور کرسی و نشخوار و بازنشخوار همان بیبیگوزکهائی است که در مورد زینب و فاطمه سر هم کردهاند. اندیشه و تفکر ویژگیهائی «انسانی» است و انسان نیز در زمان و مکان مشخص میاندیشد. هیچکس قادر نیست در گذشته و آینده بیاندیشد همچنانکه هیچکس نمیتواند در گذشته و آینده سخنی بر زبان آورد. انسان در زمان حال و در مکان مشخص سخن میگوید و در زمان حال و در مکان مشخص زندگی میکند و اگر قادر به اندیشیدن باشد، هرگز خارج از زمان و مکان نمیتواند قرار گیرد. حال این گوسالههای ننهحسن که رفتار مضحک و ناهنجارشان بر بیبیگوزکهای ساخته و پرداختة آخوند منطبق شده با اندیشه و آزادی چه کار دارند؟ برای پاسخ به این پرسش ساده کافی است مواضع نوین علیخامنهای را با دقت بررسی کنیم!
رهبر حکومت جمکران امروز «مدافع حقوق بشر» و «مخالف فاشیسم» و هیتلر از آب درآمدهاند! بله، این معجزات را مدیون شکست و رسوائی محفلی هستیم که با تهاجم به «ناو آزادی» قصد داشت برای ممانعت از مذاکرات صلح در سطح جهان ایجاد اجماع کند. محفل مذکور با انتشار خبر تهاجم در واقع یک استخوان دندانگیر برای همة سگهای وفادارش پرتاب کرد و همچنانکه گفتیم صدای مخالفت با مذاکرات صلح ابتدا از حلقوم اسمعیل هنیه و همپالکیهای جمکرانیاش به گوش رسید، همانها که همچون پاسدار شریعتمداری نمیدانستند استخوان اهدائی ارباب زهرآلود است!
پاسدار شریعتمداری از دو روز پیش، همصدا با بعضی پامنبریهای خارجنشین حکومت اسلامی سینه زنی برای غزه و لبنان را آغاز کرده بود و میپنداشت جنگی در راه است. و البته با در نظر گرفتن حضور نوآم چامسکی در منطقه، همة سگهای محفل برژینسکی برای جنگ خیز برداشته منتظر بودند دولت اسرائیل از کشتار سرنشینان ناو کذا ابراز خوشوقتی کرده، برای جهانیان شاخ و شانه بکشد! اما اصلاً چنین نشد و علیرغم پافشاری بعضیها باد آستین نتانیاهو در رفت!
به محض اینکه خبر تهاجم نظامی اسرائیل به ناو آزادی انتشار یافت، گروهی از خبرگزاریها اعلام داشتند، بنیامین نتانیاهو سفر خود را به کانادا نیمه کاره گذاشته راهی اسرائیل شد، و به فاصلة 2 یا 3 ثانیه برخی دیگر، از جمله «فرانسپرس» این خبر را تکذیب کردند! اما علیرغم تکذیب کذا در واقع نخست وزیر اسرائیل کانادا را ترک کرد و شتابزده به کشورش بازگشت. نتانیاهو در مصاحبة رسمی از پیامد تهاجم به ناو آزادی عمیقاً ابراز تأسف کرد و ... و امروز هم شورای امنیت ضمن محکوم کردن قتل سرنشینان ناو مذکور خواهان تحقیقات بیطرفانه در مورد پیشامدهای اخیر شده. در نتیجه دارودستة اکبر بهرمانی که در ایسنا و فارسنیوز و به ویژه در مجلس چاه جمکران بر طبل نابودی اسرائیل میکوبیدند، بالاجبار بساطشان را برچیدند و مقام معظم جهت دفاع از «حقوق بشر» و مبارزه با فاشیسم «با پای چپ» به میدان آمدند.
به گزارش مهرنیوز، مورخ 11 خردادماه 1389، مقام رهبری «صهیونیسم» را چهرة جدید فاشیسم دانسته و فلسطین را از مسائل حقوق بشر در سطح جهان معرفی نمودند. علی خامنهای همچنین برای مردم غزه اشک تمساح فراوان سرازیر کرده، آمریکا و اروپا را مسئول جنایات اسرائیل معرفی فرمود. البته در اینکه ارتش ناتو از وحشیگریهای اسرائیل حمایت میکند تردیدی نداریم ولی همین ارتش است که از سرکوب ملت ایران و توحش حکومت جمکران نیز پشتیبانی به عمل میآورد. به عبارت دیگر حکومت اسلامی و دولت اسرائیل سر در آخور واحدی دارند. اما گویا اخیراً میرآخورشان تغییر کرده! ریشة فروتنیهای بنیامین نتانیاهو و جیغ و فریاد «حقوق بشری» خامنهای را باید در همین «تغییر» میرآخور جستجو کرد! و این است «چنج» منطقه. «چنج، وی نید» را که فراموش نکردهایم! چنج کذا در پیام خامنهای پیرامون تهاجم اسرائیل به ناو آزادی تبلور یافته.
جالب است که هر آنچه علیخامنهای به اسرائیل نسبت میدهد در مورد حکومت اسلامی بیش از اسرائیل صدق میکند! البته با یک تفاوت عمده و آن اینکه دولت اسرائیل در حق فلسطینیها جنایت میکند و حکومت اسلامی در حق ملت ایران. در نتیجه، علیخامنهای و دیگر مقامات حکومت سفاک جمکران در جایگاهی نیستند که بتوانند از «حقوق بشر» دفاع کنند. در کارنامة 31 سالة این حکومت جز جنایت، عوامفریبی، چپاول، سرکوب و بیمسئولیتی هیچ نیست. پس بهتر است مقام معظم سکوت اختیار کرده، بدانند از یکسو با اشاره به جنایات اسرائیل در منطقه جنایات حکومت اسلامی را در ایران نمیتوان پنهان داشت، و از سوی دیگر، اگر رهبر فرزانه نمیدانند ما به ایشان یادآوری میکنیم که تاکنون جنایات اسرائیل را شعارهای حکومت اسلامی توجیه کرده. به همین دلیل بود که آریل شارون به این فکر بکر افتاد که در غزه یک شعبه از حکومت توحش اسلامی بگشاید تا از منافع اسلام بیشتر بهرهمند شود. خلاصه اینگونه بود که مردم غزه تبدیل شدند به گروگان اوباش اسمعیلهنیه و ارتش اسرائیل، همانطور که ملت ایران نیز به اسارت حکومت سنگسار و قصاص و حجاب و ارتش ناتو در آمده.
بله علی خامنهای سفاک پیامی ارسال داشته و از سرکوب ملت فلسطین توسط اسرائیل انتقاد کرده. ویژگی پیام رهبر جمکران «چندمنظوره» بودن آن است! میتوانیم در پیام کذا واژههای فلسطین و غزه را برداریم و بجایشان ایران، عراق و یا افغانستان را بگذاریم. همچنین در این پیام میتوان حکومت اسلامی را بجای دولت اسرائیل قرار داد! خلاصه امکانات بسیار است! باری در پیام رهبری چنین آمده:
«حملة جنایتکارانه [...] رژیم صهیونیست به کاروان دریائی [...] حلقة دیگری از زنجیرة جنایتهای بزرگی است که آن حکومت شریر و خبیث، هفتمین دهة حیات ننگین خود را با آن انباشته [...]»
خوشبختانه کارنامة ملایان طی سدة اخیر همچون الماس کوهنور البته بر تاج الیزابت دوم میدرخشد، و به ویژه طی 31 سال اخیر، تاریخچة حکومت اسلامی با بمبگذاری و ترور غیرنظامیان و تصفیههای خونین و سرکوب نظامی اقلیتهای قومی و مذهبی عجین شده. ادامة پیام خامنهای نیز دقیقاً وصفالحال ما ملت است، پس به جای فلسطین مینویسیم، «ایران» و بجای اسرائیل هم حکومت اسلامی را قرار میدهیم:
«این نمونهای است از رفتار گستاخانه و بیرحمانهای که [ملتایران] در این منطقه [...] با آن دست و پنجه نرم میکنند[...] و باید برای همه مدلّل کرده باشد که [حکومت اسلامی] چهرة جدید و خشنتری از فاشیسم است که اینبار از سوی دولتهای مدّعی آزادی و حقوق بشر و بیش از همه از [سوی دولت ایالات متحده آمریکا] حمایت و کمک میشود. آمریکا و انگلیس، فرانسه و دیگر دولتهای اروپائی که از این جانیان بالفطره حمایت سیاسی و رسانهای و نظامی و اقتصادی کرده و همواره پشت سر فاجعهآفرینیهای آنان ایستادهاند جداً باید پاسخگو باشند. وجدانهای بیدار در سراسر جهان باید جداً بیندیشند که بشریت امروز با چه پدیدة خطرناکی در منطقة حساس خاورمیانه روبرو است؟ چه رژیم سفاک و گستاخ و دیوانهای امروز بر کشور غصب شدة [ایران] و مردم مظلوم و داغدیده آن تحکّم میکند[...]»
بهترین بخش پیام خامنهای مزدور آنجاست که از تحریم و شکنجه و کشتار مردم غزه انتقاد به عمل آورده! شما که با جنگ و تحریم در همة زمینهها پیشرفت میکردید چه شده که اکنون از جنگ و تحریم انتقاد میکنید؟! بله، این سخنان همان شیادی است که پیشتر جنگ و تحریم را باعث «پیشرفت» معرفی میکرد و طی دهسال تحریم اقتصادی ایالات متحد بر علیه ملت عراق خفقان گرفته بود ولی امروز تغییر موضع داده و به یکباره سخن از حقوق بشر و وجدانهای بیدار به میان آورده. اما این روزها خامنهای دیگر برخلاف سلف دجالاش و برخلاف احمدینژاد برای نابود کردن اسرائیل دستورالعمل صادر نمیکند. بله، خامنهای هم «چنج» یافته و «قانونمدار» شده و از محاکمة نتانیاهو و اهودباراک سخن میگوید، ولی نامی از اهود اولمرت نمیبرد! چرا که هنگام تهاجم اسرائیل به لبنان اولمرت نخست وزیر بود:
«محاصرة غذائی و داروئی و حیاتی یک و نیم میلیون زن و مرد و کودک در غزه به چه معنی است؛ کشتار و حبس و شکنجه روزانة جوانان در غزه و ساحل غربی چگونه قابل فهم است. فلسطین [...] مهمترین مسئله حقوق بشری جهان معاصر است. دولتهای عربی در معرض آزمونی دشوار قرار گرفتهاند. [...] کنفرانس اسلامی و اتحادیة عرب نباید به کمتر از برداشتن کامل محاصرة غزه و توقف کامل دستاندازی به خانهها و سرزمینهای فلسطینی در کرانة غربی و محاکمة جنایتکارانی چون نتانیاهو و اهود باراک قانع شوند.»
ما هم به خامنهای میگوئیم مراقب سخناناش باشد که اگر دادگاهی برای محاکمة سران اسرائیل تشکیل شود مسلماً پتة جنایتکاران سفاکی که 31 سال است دست در دست اسرائیل و آمریکا در ایران حکومت اسلامی به راه انداختهاند نیز بر آب خواهد افتاد. آنوقت ممکن است مسئله به در خانة غصبی جنابعالی هم برسد که در برابر ملت ایران پاسخگوی 31 سال تاراج و جنایاتتان بشوید.
آنروزها ارتش ناتو در هوای «جهاد» با کمونیستهای کافر و ملحد و خدانشناس در اتحاد شوروی بود و با استقرار حکومت لات و اوباش در کشورمان به اهداف خود دست یافت. و «رهبر» کبیر انقلاب جهت نبرد با امپریالیسم شرق و غرب، ضمن تمدید قرارداد خفتبار کنسرسیوم، برای تبدیل ایران به پشت جبهة طالبان 8 سال جنگ استعماری را نیز بر ملت ایران تحمیل کردند و ... و اینهمه با توسل به واژة جادوئی و مبهم «اسلام!» سال گذشته هم با توسل به همین واژة جادوئی «جنبش سبز» آفریده شد و شعارهای ابلهانهاش بر همین واژة مبهم تمرکز یافت: «آنچه در جامعه میگذرد اسلامی نیست، اسلام در انتخابات تقلب نمیکند، اسلام بیجهت کسی را دستگیر نمیکند، اسلام چنین نیست؛ و اسلام چنین نمیکند، در صدر اسلام رأی مردم محترم بوده و...» و خلاصه باز هم اسلام سر از کاسة استعمار به در آورده! اما در پس پردة این جنجال اسلامفروشی خطوط لولة «نابوکو» و «باکو ـ جیهان ـ تفلیس» پنهان شده!
فروپاشی محور استراتژیک «تفلیس ـ تلآویو» که از تهران و آنکارا میگذشت، واقعیتی است که در پس پردة جنجال بوقهای ارتش ناتو از دیدگان پنهان مانده.
از قضا سرکنبگین صفرا فزود!
ماجرای «ناو آزادی» برخلاف پروپاگاند رسانههای غرب همزمان به تزلزل بیشتر واتیکان و تضعیف شاخکهای ارتش ناتو در حکومتهای ترکیه، اسرائیل و جمکران انجامید. پس از رسوائی واتیکان و افشای فساد مالی و اخلاقی «لژیونهای مسیح»، خبرگزاریها به نقش بانک واتیکان در «پولشوئی» نیز اشاره کردهاند. البته ارتباط واتیکان با شبکة پنهان و سیاست انسداد محفل «کارتر ـ برژینسکی» از چشم کسی پنهان نبود، ولی آنچه اهمیت دارد انتشار این ارتباط پنهان در رسانههاست که نشان از تضعیف واتیکان، به عنوان سنگر حمایت از فاشیسم و انسانستیزی دارد. تزلزل و فرسایش منبع الهامات فاشیسم دگرگونی وسیعی در منطقه ایجاد کرده که لایة سطحی و نمایان آن را در آلمان و به طور کلی در کشورهائی مشاهده میکنیم که طی جنگ دوم جهانی با حمایت انگلستان در کنار آلمان هیتلری قرار گرفته بودند: ترکیه و ایران!
امروز «کهلر»، رئیس جمهور آلمان از سمت خود استعفا داد، ایشان پیشتر در جایگاه ریاست «صندوق بینالمللی پول» انجام وظیفه میکردند و خروج شان از صحنة سیاست آلمان از این جهت حائز اهمیت است که کاهش نفوذ محفل کذا را در ادارة امور آلمان فدرال نمایان میکند. تغییر آشکار و اجباری مواضع رجب اردوغان و علی خامنهای نیز پیامد تضعیف همین محفل است.
امروز رجب اردوغان در مجلس نمایندگان ترکیه خطاب به اسرائیل اظهار داشت، «هیچ کشوری از داشتن دشمنی چون ترکیه سود نمیبرد.» یادآور شویم که ارتش ترکیه عضو پیمان ناتو است و اسرائیل نیز تحت حمایت همین پیمان نظامی قرار دارد! بنابراین شاخ و شانه کشیدن رجب اردوغان برای اسرائیل خیلی مضحک است. در پس پردة این جاروجنجال که تهاجم ارتش اسرائیل به «ناو آزادی» و قتل چند سرنشین آن را بهانه کرده، در عمل شاهد شکسته شدن محور «تفلیس ـ تل آویو» و شکلگیری محور نوینی هستیم که تهران را به آذربایجان، ارمنستان و گرجستان مرتبط میکند. شکلگیری این محور نوین پس از پذیرش «تلویحی»، اگر نگوئیم اجباری استقلال آبخازی و اوستیایجنوبی از سوی کاخ سفید آغاز شد.
به گزارش نووستی، مورخ 10 خردادماه 1389، به نقل از سایت روزنامة «گازیتا»، «مایکل مکفول»، مشاور ارشد رئیس جمهوری ایالاتمتحد، طی نشست مطبوعاتی خود در مسکو اعلام داشت، آمریکا قصد بازگرداندن آبخازی و اوستیای جنوبی به گرجستان را ندارد! به عبارت دیگر ایالات متحد با سیاست دوران جرج بوش وداع کرده. در تاریخ 28 ماه مه 2010، مکفول در مسکو به خبرنگاران میگوید:
«نمیتوانم حتی تصور کنم که ما استراتژی جدیدی تنظیم کنیم که به ما اجازه دهد تا مرزهای سابق گرجستان را به آن بازگردانیم.»
این سخنان 4 روز پیش ایراد شد. پس بهتر است ببینیم طی این 4 روز چه مسائلی پیش آمده که میتواند به نوعی پیامد منطقی مواضع نوین ایالات متحد تلقی شود. مواضعی که چندان به مذاق نئوتاچریستها خوش نیامده. تهاجم وحشیانة گروه «تحریک» به نمازگزاران در دو مسجد لاهور و حملة ارتش اسرائیل به «ناو آزادی» را باید واکنش حاکمیت انگلستان به این سیاست نوین تلقی کنیم که همزمان به تضعیف جمکران و اسرائیل، دو اهرم بحرانآفرینی استعمار در منطقه انجامید. اگر نگاهی به عملیات خرابکارانة اخیر در عراق بیاندازیم خواهیم دید که شیوة عمل در عراق و پاکستان یکسان است: کشتار غیرنظامیان، قتل امدادگران و انفجار بمب در بیمارستانهائی که به مداوای مجروحین میپردازند! پیشتر گفته بودیم که وحشیگریها در عراق «پیش درآمد» جابجائی دولت در انگلستان است و شاهدیم که پس از آغاز دورة نخست وزیری دیوید کامرون، توحش اسرائیل و تروریستهای مدعی نبرد با آمریکا در عراق و پاکستان افزایش یافته. از دولت جمکران هیچ نمیگوئیم، چرا که 31 سال است توحش این حکومت را شاهدیم و به ویژه، معجزات هیزاکسلنسی و شرکاء از خردادماه سال گذشته زندگی روزمرة ملت ایران را گروگان سیاستهای لندن کرده. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، امروز «گروه تحریک» به بیمارستانهائی که در آنها مجروحان عملیات روز جمعه بستری بودند حمله برده تا «اسلام درست» سنی را به مردم پاکستان بهتر معرفی کند!
به گزارش فرانس پرس در فیگارو، مورخ 31 مه 2010، افراد مسلح به بیمارستان محل مداوای مجروحان عملیات تخریبی مساجد لاهور حمله برده و 12 نفر را به قتل رساندند. به عبارت دیگر عملیات «اقلیت زدائی»، و ایجاد «یک کشور، یک مذهب» همچنان در دستور کار آنگلوساکسونها قرار دارد. هدف اینان تبدیل ملتها به تل موهومی به نام «امت» است. و به همین دلیل همة نوکران و جیره خوارانشان بدون استثناء بر طبل «بازگشت به صدر اسلام» میکوبند و در راستای همین سیاست استعماری است که موجود موهومی به نام «فاطمه» تبدیل میشود به الگوی «زن مسلمان» در ایران. میدانیم که «زن مسلمان» با زن ایرانی در تضاد قرار میگیرد چرا که همة زنان ایرانی مسلمان نیستند، و همة زنان مسلمانزادة ایران نیز الزاماً مردپرست و زنستیز نخواهند بود.
روز گذشته، مریم مجتهدزاده، مشاور احمدینژاد در امور زنان و خانواده ضمن معرفی «فاطمه» به عنوان بهترین الگوی «زن مسلمان ایرانی» از ایران نیز به عنوان یک «جامعة پیشرو» یاد کرده و میگوید، «زنان ایران در دوران جنگ با پیروی از الگوی فاطمه در کنار مردان در برابر دشمنان ایستادگی کردند تا بگویند زن ایرانی در جهان نمونه است!» مریم مجتهدزاده از قوم و قبیلة پیروز مجتهدزاده، «صاحبنظر» حکومتی جمکران به شمار میرود، و مزخرفات این آخوند مونث با کد: 1148286 در سایت حنازرچوبه، مورخ 10 خردادماه 1389 انتشار یافته. جالب اینجاست که مشاور مهرورزی، پس از به هم بافتن چنین ترهاتی ایجاد «کرسی آزاداندیشی» را از اولویتهای مرکز امور زنان دانسته:
«[مریم مجتهدزاده از ايجاد کرسي آزاد انديشي] به عنوان اولويت فعاليتهاي مرکز امور زنان [یاد کرد]»
باید ببینیم کسی که الگوی رفتار خود را در توهمات و روایات و خرافات میجوید، با اندیشه و آزادی چه ارتباطی میتواند داشته باشد؟! حتماً آزاداندیشی در قاموس کنیزکان جمکران نشستن دور کرسی و نشخوار و بازنشخوار همان بیبیگوزکهائی است که در مورد زینب و فاطمه سر هم کردهاند. اندیشه و تفکر ویژگیهائی «انسانی» است و انسان نیز در زمان و مکان مشخص میاندیشد. هیچکس قادر نیست در گذشته و آینده بیاندیشد همچنانکه هیچکس نمیتواند در گذشته و آینده سخنی بر زبان آورد. انسان در زمان حال و در مکان مشخص سخن میگوید و در زمان حال و در مکان مشخص زندگی میکند و اگر قادر به اندیشیدن باشد، هرگز خارج از زمان و مکان نمیتواند قرار گیرد. حال این گوسالههای ننهحسن که رفتار مضحک و ناهنجارشان بر بیبیگوزکهای ساخته و پرداختة آخوند منطبق شده با اندیشه و آزادی چه کار دارند؟ برای پاسخ به این پرسش ساده کافی است مواضع نوین علیخامنهای را با دقت بررسی کنیم!
رهبر حکومت جمکران امروز «مدافع حقوق بشر» و «مخالف فاشیسم» و هیتلر از آب درآمدهاند! بله، این معجزات را مدیون شکست و رسوائی محفلی هستیم که با تهاجم به «ناو آزادی» قصد داشت برای ممانعت از مذاکرات صلح در سطح جهان ایجاد اجماع کند. محفل مذکور با انتشار خبر تهاجم در واقع یک استخوان دندانگیر برای همة سگهای وفادارش پرتاب کرد و همچنانکه گفتیم صدای مخالفت با مذاکرات صلح ابتدا از حلقوم اسمعیل هنیه و همپالکیهای جمکرانیاش به گوش رسید، همانها که همچون پاسدار شریعتمداری نمیدانستند استخوان اهدائی ارباب زهرآلود است!
پاسدار شریعتمداری از دو روز پیش، همصدا با بعضی پامنبریهای خارجنشین حکومت اسلامی سینه زنی برای غزه و لبنان را آغاز کرده بود و میپنداشت جنگی در راه است. و البته با در نظر گرفتن حضور نوآم چامسکی در منطقه، همة سگهای محفل برژینسکی برای جنگ خیز برداشته منتظر بودند دولت اسرائیل از کشتار سرنشینان ناو کذا ابراز خوشوقتی کرده، برای جهانیان شاخ و شانه بکشد! اما اصلاً چنین نشد و علیرغم پافشاری بعضیها باد آستین نتانیاهو در رفت!
به محض اینکه خبر تهاجم نظامی اسرائیل به ناو آزادی انتشار یافت، گروهی از خبرگزاریها اعلام داشتند، بنیامین نتانیاهو سفر خود را به کانادا نیمه کاره گذاشته راهی اسرائیل شد، و به فاصلة 2 یا 3 ثانیه برخی دیگر، از جمله «فرانسپرس» این خبر را تکذیب کردند! اما علیرغم تکذیب کذا در واقع نخست وزیر اسرائیل کانادا را ترک کرد و شتابزده به کشورش بازگشت. نتانیاهو در مصاحبة رسمی از پیامد تهاجم به ناو آزادی عمیقاً ابراز تأسف کرد و ... و امروز هم شورای امنیت ضمن محکوم کردن قتل سرنشینان ناو مذکور خواهان تحقیقات بیطرفانه در مورد پیشامدهای اخیر شده. در نتیجه دارودستة اکبر بهرمانی که در ایسنا و فارسنیوز و به ویژه در مجلس چاه جمکران بر طبل نابودی اسرائیل میکوبیدند، بالاجبار بساطشان را برچیدند و مقام معظم جهت دفاع از «حقوق بشر» و مبارزه با فاشیسم «با پای چپ» به میدان آمدند.
به گزارش مهرنیوز، مورخ 11 خردادماه 1389، مقام رهبری «صهیونیسم» را چهرة جدید فاشیسم دانسته و فلسطین را از مسائل حقوق بشر در سطح جهان معرفی نمودند. علی خامنهای همچنین برای مردم غزه اشک تمساح فراوان سرازیر کرده، آمریکا و اروپا را مسئول جنایات اسرائیل معرفی فرمود. البته در اینکه ارتش ناتو از وحشیگریهای اسرائیل حمایت میکند تردیدی نداریم ولی همین ارتش است که از سرکوب ملت ایران و توحش حکومت جمکران نیز پشتیبانی به عمل میآورد. به عبارت دیگر حکومت اسلامی و دولت اسرائیل سر در آخور واحدی دارند. اما گویا اخیراً میرآخورشان تغییر کرده! ریشة فروتنیهای بنیامین نتانیاهو و جیغ و فریاد «حقوق بشری» خامنهای را باید در همین «تغییر» میرآخور جستجو کرد! و این است «چنج» منطقه. «چنج، وی نید» را که فراموش نکردهایم! چنج کذا در پیام خامنهای پیرامون تهاجم اسرائیل به ناو آزادی تبلور یافته.
جالب است که هر آنچه علیخامنهای به اسرائیل نسبت میدهد در مورد حکومت اسلامی بیش از اسرائیل صدق میکند! البته با یک تفاوت عمده و آن اینکه دولت اسرائیل در حق فلسطینیها جنایت میکند و حکومت اسلامی در حق ملت ایران. در نتیجه، علیخامنهای و دیگر مقامات حکومت سفاک جمکران در جایگاهی نیستند که بتوانند از «حقوق بشر» دفاع کنند. در کارنامة 31 سالة این حکومت جز جنایت، عوامفریبی، چپاول، سرکوب و بیمسئولیتی هیچ نیست. پس بهتر است مقام معظم سکوت اختیار کرده، بدانند از یکسو با اشاره به جنایات اسرائیل در منطقه جنایات حکومت اسلامی را در ایران نمیتوان پنهان داشت، و از سوی دیگر، اگر رهبر فرزانه نمیدانند ما به ایشان یادآوری میکنیم که تاکنون جنایات اسرائیل را شعارهای حکومت اسلامی توجیه کرده. به همین دلیل بود که آریل شارون به این فکر بکر افتاد که در غزه یک شعبه از حکومت توحش اسلامی بگشاید تا از منافع اسلام بیشتر بهرهمند شود. خلاصه اینگونه بود که مردم غزه تبدیل شدند به گروگان اوباش اسمعیلهنیه و ارتش اسرائیل، همانطور که ملت ایران نیز به اسارت حکومت سنگسار و قصاص و حجاب و ارتش ناتو در آمده.
بله علی خامنهای سفاک پیامی ارسال داشته و از سرکوب ملت فلسطین توسط اسرائیل انتقاد کرده. ویژگی پیام رهبر جمکران «چندمنظوره» بودن آن است! میتوانیم در پیام کذا واژههای فلسطین و غزه را برداریم و بجایشان ایران، عراق و یا افغانستان را بگذاریم. همچنین در این پیام میتوان حکومت اسلامی را بجای دولت اسرائیل قرار داد! خلاصه امکانات بسیار است! باری در پیام رهبری چنین آمده:
«حملة جنایتکارانه [...] رژیم صهیونیست به کاروان دریائی [...] حلقة دیگری از زنجیرة جنایتهای بزرگی است که آن حکومت شریر و خبیث، هفتمین دهة حیات ننگین خود را با آن انباشته [...]»
خوشبختانه کارنامة ملایان طی سدة اخیر همچون الماس کوهنور البته بر تاج الیزابت دوم میدرخشد، و به ویژه طی 31 سال اخیر، تاریخچة حکومت اسلامی با بمبگذاری و ترور غیرنظامیان و تصفیههای خونین و سرکوب نظامی اقلیتهای قومی و مذهبی عجین شده. ادامة پیام خامنهای نیز دقیقاً وصفالحال ما ملت است، پس به جای فلسطین مینویسیم، «ایران» و بجای اسرائیل هم حکومت اسلامی را قرار میدهیم:
«این نمونهای است از رفتار گستاخانه و بیرحمانهای که [ملتایران] در این منطقه [...] با آن دست و پنجه نرم میکنند[...] و باید برای همه مدلّل کرده باشد که [حکومت اسلامی] چهرة جدید و خشنتری از فاشیسم است که اینبار از سوی دولتهای مدّعی آزادی و حقوق بشر و بیش از همه از [سوی دولت ایالات متحده آمریکا] حمایت و کمک میشود. آمریکا و انگلیس، فرانسه و دیگر دولتهای اروپائی که از این جانیان بالفطره حمایت سیاسی و رسانهای و نظامی و اقتصادی کرده و همواره پشت سر فاجعهآفرینیهای آنان ایستادهاند جداً باید پاسخگو باشند. وجدانهای بیدار در سراسر جهان باید جداً بیندیشند که بشریت امروز با چه پدیدة خطرناکی در منطقة حساس خاورمیانه روبرو است؟ چه رژیم سفاک و گستاخ و دیوانهای امروز بر کشور غصب شدة [ایران] و مردم مظلوم و داغدیده آن تحکّم میکند[...]»
بهترین بخش پیام خامنهای مزدور آنجاست که از تحریم و شکنجه و کشتار مردم غزه انتقاد به عمل آورده! شما که با جنگ و تحریم در همة زمینهها پیشرفت میکردید چه شده که اکنون از جنگ و تحریم انتقاد میکنید؟! بله، این سخنان همان شیادی است که پیشتر جنگ و تحریم را باعث «پیشرفت» معرفی میکرد و طی دهسال تحریم اقتصادی ایالات متحد بر علیه ملت عراق خفقان گرفته بود ولی امروز تغییر موضع داده و به یکباره سخن از حقوق بشر و وجدانهای بیدار به میان آورده. اما این روزها خامنهای دیگر برخلاف سلف دجالاش و برخلاف احمدینژاد برای نابود کردن اسرائیل دستورالعمل صادر نمیکند. بله، خامنهای هم «چنج» یافته و «قانونمدار» شده و از محاکمة نتانیاهو و اهودباراک سخن میگوید، ولی نامی از اهود اولمرت نمیبرد! چرا که هنگام تهاجم اسرائیل به لبنان اولمرت نخست وزیر بود:
«محاصرة غذائی و داروئی و حیاتی یک و نیم میلیون زن و مرد و کودک در غزه به چه معنی است؛ کشتار و حبس و شکنجه روزانة جوانان در غزه و ساحل غربی چگونه قابل فهم است. فلسطین [...] مهمترین مسئله حقوق بشری جهان معاصر است. دولتهای عربی در معرض آزمونی دشوار قرار گرفتهاند. [...] کنفرانس اسلامی و اتحادیة عرب نباید به کمتر از برداشتن کامل محاصرة غزه و توقف کامل دستاندازی به خانهها و سرزمینهای فلسطینی در کرانة غربی و محاکمة جنایتکارانی چون نتانیاهو و اهود باراک قانع شوند.»
ما هم به خامنهای میگوئیم مراقب سخناناش باشد که اگر دادگاهی برای محاکمة سران اسرائیل تشکیل شود مسلماً پتة جنایتکاران سفاکی که 31 سال است دست در دست اسرائیل و آمریکا در ایران حکومت اسلامی به راه انداختهاند نیز بر آب خواهد افتاد. آنوقت ممکن است مسئله به در خانة غصبی جنابعالی هم برسد که در برابر ملت ایران پاسخگوی 31 سال تاراج و جنایاتتان بشوید.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت