
چمین وطنان!
...
اندر این شهر قحط خورشیدست
سایة شهریار بایستی
بهوش باشیم! هدف از جنجال و آشوب در ایران، تضمین تدوام و گسترش کسبوکار پررونق تولید و توزیع مواد مخدر در افغانستان است! ارتش ناتو برای حفظ 100 میلیارد دلار درآمد سالانة خود نیاز فوری به راه انداختن کاروان خردجال در ایران دارد! این ارتش خداجو که مخترع خطامام و از پیروان راستین این خط توحش به شمار میرود، سه دهة پیش با هدف کاهش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، و ایجاد اتحادجماهیر اسلامی سراسر منطقه را در جنگ و آشوب فرو برد، و امروز تبدیل منطقه به اتحادجماهیر قاچاقچیان مواد مخدر از آرمانهای والای همین تشکل جنایتکار به شمار میرود. در راستای تحقق همین اهداف مقدس ارتش ناتو است که آنگلوساکسونها تمام سگهای هار خود را در داخل و خارج مرزهای ایران فعال کردهاند.
شهر، سرگینپرست پرگشتهست
مشک ناف تتار بایستی
لجنپراکنی حزب توده و عربدهجوئیهای پاسدار علی لاریجانی در همسوئی با موسوی جلاد و کروبی شیاد در همین چارچوب میتواند بررسی شود. محفل کودتای 22 بهمن 1357، به ویژه حزب انگلیسی توده رویای تکرار یک کودتای «مردمی» در سر میپروراند و از آنجا که این محفل انسانستیز با شرایط زمان و مکان بیگانه است، از دریافت واقعیات منطقه عاجز مانده و نمیبیند که دولت اسلامگرای رجب ادوغان به دلیل برملا شدن توطئة «ناوآزادی» در رسانههای ترکیه در آستانة سقوط قرار گرفته! پیش از ادامة مطلب لازم است دو نکتة مهم را یادآور شویم.
نخست اینکه مخالفت ما با کل حکومت اسلامی است، نه با دولت احمدینژاد! از اینرو از همة مدافعان دمکراسی در ایران میخواهیم با پرهیز از هرگونه تجمع و تظاهرات، صفوفشان را از طرفداران «جنبشسبز» جدا کنند. از آنجا که این جنبش از مرگ و خشونت تغذیه میکند، از هر تجمعی برای گسترش خشونت بهرهمند خواهد شد و به همین دلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن میکوشند همچون دوران نخستوزیری شاپور بختیار، با ایجاد آشوب و گسترش سرکوب یک «سنگرحق فراگیر» به نفع «فاشیست ـ مسلمانها» ایجاد کنند. امروز شاپور بختیار در میان ما نیست، ولی 37 روز ایستادگی او در برابر توطئة بیگانگان و موضعگیری شجاعانة او در برابر امواج «تودهای» مرگ و خشونت و عربدهجویان قانونشکن هرگز از خاطرمان زدوده نخواهد شد. ما خواهان استقرار دمکراسی در ایران هستیم و در این راستا هر گونه اتحاد با فالانژهای مسلمان را به عنوان خیانت آشکار به آرمانهای ملت ایران محکوم میکنیم.
دومین نکتهای که میباید بر آن تأکید داشته باشیم، این است که از یکسو برخلاف تبلیغات استعمار، خامنهای همچون اکبربهرمانی از حامیان جنبشسبز است و رسانههای غرب با گرفتن انگشت اتهام به سوی خامنهای فقط میکوشند با تکرار سناریوی مهوع «شاهسازی»، همة جنایات 31 سالة حکومت جمکران را بر دوش این فرد بگذارند تا همکاراناش را در رأس هرم قدرت از هر گونه جنایت مبری جلوه دهند. اینگونه است که پاسدار علی لاریجانی، اکبر بهرمانی و بسیاری دیگر در جبهة نیکان قرار میگیرند، و نقش استعمار در این گیرودار ماستمالی میشود. همچنانکه طی سدة اخیر به ویژه طی دوران جنگ با عراق شاهد بودیم، همیشه یکنفر، و فقط یکنفر نه تنها در برابر ملت ایران که در برابر جهانیان ایستاده است! اینک که همین «یکنفر» کذا فرسوده و ضعیف شده و دیگر نمیتواند با توسل به ترهات مبهم دینی و بومی ملت ایران را آنچنان که آنگلوساکسونها میطلبند سرکوب کند، سگهای هار استعمار برای سرنگونی «حاکم ظالم» یا «سلطان» و غیره بسیج شده، در داخل و خارج کشور به پارس کردن مشغولاند. در این کنسرت استعماری لجنپراکنیهای حزب توده و ویترین مردمیاش، «پیکنت» از همه مضحکتر مینماید.
بلبلان را جای میزیبد چمن
مر جعل را در چمین خوشتر وطن
حضرات باز هم سر بر همان آستان مقدسی گذاردهاند که در دوران نخست وزیری شاپور بختیار بر آن سجده میکردند: «گمیزگاه» سفارت بریتانیا. برای روشن شدن مفهوم «گمیزگاه»، لازم است در مورد واژگان «پشک» و «چمین» نیز توضیحاتی بیاوریم!
در فرهنگ دهخدا، «پشک» یا «پشگ»، به کسر «پ» هم به معنای سرگین گوسپند و بز و آهو و خر و اشتر آمده و هم به معنای مدفوع گاو. اگر مدفوع گاو سخت و مدور باشد آنرا «پشک» خوانند. همچنین در معنای حقیقی و مطلق، «چمین» به «ادرار» انسان و حیوان اطلاق میشود. چمین مترادف است با «چامیز» و «کمیز» و «گمیز» که «غایط و سرگین و کثافاتی از این قبیل را گویند.» به این ترتیب به معنای «گمیزگاه» میتوان پی برد! پس بازگردیم به قبلة مقدس حزب توده! این حزب «چپنما» برای کمک به ارباباناش به تمام شیوههای مککارتیسم متوسل شده تا شاپور بختیار را در کنار صدام حسین قرار دهد! به این ترتیب همة مخالفان حکومت توحش تبدیل میشوند به جیرهخواران صدام حسین! البته نمیبایست علامت تعجب میگذاشتیم چرا که حزب کذا تحت نظارت عالیة استعمار انگلستان فعالیت خود را آغاز کرده و به همین دلیل دشمن لائیسته و دمکراسی است.
سوابق درخشان این حزب نیز در باب خبرچینی و لودادن مخالفان حکومت جمکران از سوی رفقای «سابق» در بیبیسی افشا شده، و نیازی نیست که در مورد جنایات و وحشیگریهای چپنمایان عوامگرا وقت این وبلاگ را تلف کنیم. فقط ارتباط نزدیک حزب کذا را با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و به ویژه با بهزاد نبوی و قوم و قبیلهاش یادآور میشویم و میپردازیم به افشاگریهای حزب مفلوک توده در مورد شاپور بختیار. این افشاگریها با استناد به مطالب «موثق» روزینامة «مردم» و ترجمة مطالب ورقپارهای به نام «پاریماچ» متعلق به گروه «فیلیپاچی» در ینگه دنیا صورت پذیرفته.
مشک از پشک کس نمیداند
مشک را انتشار بایستی
«راه توده» در راستای خودبزرگبینیهای معمول مینویسد در آغاز استقرار حکومت اسلامی، سه نفر از «رفقا» تلاش کردند از جنگ کردستان پیشگیری کنند چون «رهبری ما» پیش از آغاز این جنگ اطلاعات محرمانهای به دست آورده بود مبنی بر اینکه «شاپور بختیار با سلطنتطلبها و ژنرالهای شاه قصد دارند در کردستان ایران جنگ داخلی به راه اندازند!» و خلاصه لازم بود رهبری انقلاب از این توطئه جلوگیری کند! سایت راه توده، مورخ 17 خردادماه 1389، در ادامة این مزخرفات میافزاید، شاپور بختیار میپنداشت دوباره در ایران انقلاب میشود و سلطنت باز میگردد و او میتواند باز هم نخست وزیر تحولات باشد و ... و خلاصه قلمزن حزب توده ضمن قیاس به نفس نه تنها مخاطب را ابله پنداشته که شاپور بختیار را نیز به همچنین! باید به این بینوایان چند نکته را یادآور شویم. نخست اینکه شاپور بختیار میدانست «انقلابی» در کار نبوده که بخواهد تکرار شود. دیگر آنکه بختیار نیک آگاه بود که نخست وزیر دوران «گذار» است و طی 37 روز نخست وزیریاش عدم حمایت سران خیانتکار ارتش و ساواک را تجربه کرده بود. و از همه مهمتر شاپور بختیار تشنة قدرت و مقام نبود که در حسرت صدارت آه بکشد! بختیار 37 روز تلاش کرد ایرانیان را از پای گذاشتن در مسیر فاجعه باز دارد و خارج از هیاهوی رسانههای غرب، به دو دلیل موفق نشد.
دولت کودکانه میجویند
دولت بیعثار بایستی
عقل بسته شد و هوی مختار
عقل را اختیار بایستی
نخست اینکه اهرمهای سیاستگزاری دست فعلة ساواک را برای لاتبازی و گسترش خشونت در تهران و دیگر شهرهای بزرگ کاملاً باز گذاشته بودند تا اربابان شما در لندن بتوانند یک «سنگرحق» فراگیر برای آدمخواران اسلامگرا بر پا دارند. شما که ارواح شکمتان اطلاعات محرمانه دارید شاید بتوانید به ما که در تهران حضور داشتیم و حاشیهنشین هم نبودیم، توضیح دهید به چه دلیل سازمان امنیت وظیفه داشت، طی دوران نخست وزیری بختیار نه تنها در جریان انرژی، یعنی در شبکة توزیع برق و نفت و بنزین اختلال ایجاد کند که میبایست دست آشوبطلبان را برای لشکرکشیهای خیابانی نیز باز بگذارد. همچنین به ما بگوئید در غیاب شاه، که به ادعای شما همه کاره بود، کدام سفارتخانه مسئولین امنیتی کشور را به «آزادی بیقید و شرط» آشوبطلبان دستگیر شده موظف کرده بود؟! ما میدانیم این «دستورات» از کجا صادر میشد. همچنین میدانیم به چه دلیل زمانیکه ثابتی از فرودگاه مهرآباد ایران را ترک کرد، بعضی روسای سازمان امنیت که برخلاف امثال نصیری و آریانا «خوشسابقه» هم نبودند، به قتل رسیده یا پنهان شدند و... و چرا درست هنگام پخش اخبار تلویزیون و مصاحبههای بختیار برق قطع میشد و...و بسیاری مسائل دیگر! مسلماً حزب عوامگرای توده جز تکرار مزخرفات معمول پاسخی برای این پرسشها نخواهد داشت:
«پس از آغاز جنگ در کردستان ایران، رهبری وقت حزب توده ایران فاش ساخت که پیش از شروع این جنگ، اطلاعات محرمانهای را بدست آورده [...] که بموجب آن امریکا، سلطنتطلبها و ژنرالهای شاه با همراهی شاهپور بختیار مشغول تحریکاتی در کردستان ایران برای یک جنگ داخلی هستند.»
ظاهراً حزب توده کوروکر است و مبتلا به آلزایمر، چرا که سخنان آن وحشی بیابانی پیرامون برکات جنگ را که اخیراً در سایت تابناک هم انتشار یافت، فراموش کرده! اما مشکل کوری و کری نیست، مشکل حزب کذا «خریات» هم هست که در قالب شارلاتانیسم بروز کرده. «داسالله» که عمری نان شایعه پراکنی و مزخرفبافی و برچسبزدن کوفت کرده میپندارد هنوز در بر همان پاشنة دوران جنگ سرد میچرخد و هنوز دستهای مقدس بریتانیا دست استالینیستهای مفلوک را به گرمی خواهد فشرد، از اینرو به مخاطب چنین القاء میکند که انگلستان خواهان جنگ داخلی نبوده و شاپور بختیار و چند ژنرال بیدندان ارتش با همکاری تل موهوم «سلطنتطلبها» میتوانستند از کشور عراق کردستان ایران را به آشوب بکشانند و صدام حسین هم که میدانیم «مستقل» بود و هر کار «مصلحت» میدانست انجام میداد. پس چنین صدام حسینی اجازه خواهد داد این تحرکات در خاک عراق بر علیه کشور همسایه صورت پذیرد!
حتماً همین ژنرالها دستدردست بختیار و سلطنتطلبها در مرزهای شمالی هم مستقر شده بودند و جنگ در گنبدکاووس هم زیر سر اینان بوده! چرا در مورد این جنگ خاص هیچ اطلاعات محرمانهای در اختیار رهبری قرار ندادید؟ بختیار آنطرفها نرفته بود؟ سرکوب نظامی در بلوچستان و خوزستان و گیلان و آذربایجان هم مسلماً کار بختیار و همان ژنرالها بوده! بله، فاش کنید «حقایق» را همانطور که در مورد سردار نقدی و هتل کذا «حقایقتان» را گفتید! راستی چرا تصاویر مربوط به مطلب سانسور شدة «سازمان دادن به نماز رهبری» را از روی سایت مردمی «پیک نت» برداشتید؟ لجنپراکنیتان کارساز نیفتاد؟ به همین دلیل به سراغ جسد شاپور بختیار رفتهاید و مزخرف میبافید؟ چرا درمورد نوکری آخونددعائی برای صدامحسین خفقان گرفتهاید؟
مگر آخوند دعائی، سرپرست فعلی روزینامة مسعودیها که سنگ میرحسین را به سینه میزند در رادیوی صدام حسین کار نمیکرد؟ فحاشیهای این سگهار را از رادیوی صدام حسین نشنیدهاید؟ همین دعائی منفور از نزدیکان خمینی نبود؟ پس ارتباط امام روشنضمیرتان را با دولت عراق چگونه تفسیر میکنید؟ آن وحشی بیابانی و اطرافیاناش در برابر دریافت دلارهای نفتی از ایران نقش «اوپوزیسیون» ایفا نمیکردند؟ اطلاعات محرمانه در این زمینه ندارید؟ ما داریم، منابعمان هم موثق است. به همچنین در مورد دوران پس از تخلیة امامتان در تهران.
درست است که اکثریت جمعیت ایران کمتر از سی سال دارد ولی آن اقلیتی که بیش از 30 سال دارد و جنایات حکومت و خیانتهای حزب توده را شاهد بوده از جمله نسل ما هنوز نمرده، حضور دارد و به کوری چشم شما فعال است. اینبار وقتی خواستید مقاله بنویسید این واقعیت را در نظر داشته باشید که هنگام استقرار حکومت توحش، ما دبیرستانی بودیم و بسیاری از خدمات حزب توده را از نزدیک مشاهده کردهایم. و به یاد داشته باشید که ما از زیر بته درنیامدهایم، خانوادة ما ملی شدن نفت، شهریور 1320، کودتای آیرون ساید، جنبش مشروطه و رخدادهای پیش از آنرا شاهد بودهاند. پس این خیال خام را از کلة پوکتان به در کنید که با بیبیگوزکهایتان میتوانید تاریخ را بازنویسی کرده، خیانتهای حزب توده و آخوندهای جمکران را به گردن شاپور بختیار و سلطنتطلبها بیاندازید:
«پیش از آن نیز اطلاعاتی در بارة فعالیتهای [...] سپهبد پالیزبان، ارتشبد آریانا و جمعی دیگر از نظامیان شاه در کردستان ایران در ارگان مرکزی حزب توده [...] منتشر شده [...] اطلاعات دقیقتری در اختیار حاکمیت قرار گرفته بود. این نظامیان و همچنین شاهپور بختیار، با خام خیالی و ماجراجوئی کامل تصور کرده بودند بزودی در ایران انقلابی دوباره شده و سلطنت بازگردانده خواهد شد!»
بدبختها! هذیانگوئی تا کی؟ سپهبد پالیزبان در کنار امثال آریانا؟! ماجراجوئی و فرصت طلبی شاپور بختیار؟ شاپور بختیار اگر فرصتطلب و پفیوز بود، مسلماً همچون شیخمهدی بازرگان و کریم سنجابی و رهبرتان، کیانوری همصدا با «مردم» در کنار قدرت قرار میگرفت نه در برابر آن! نکند فراموش کردهاید که رهبر پفیوزتان، نورالدین کیانوری از درون زندان برای علی خامنهای نامة سرگشاده میفرستاد تا این حکومت نکبت و ادبار عصر حجر را مدافع حقوقبشر معرفی کند؟ چه کسی قدرت پرست بود؟ بختیار یا داسالله جیرهخوار لندن:
«[بختیار] که يكبار ساده لوحانه تصور کرده بود با فرمان شاه نخست وزیر تحولات و آزادی سیاسی در ایران خواهد شد، اشتباه دوم را با نقشی مرتکب شد که در جنگ کردستان آتشبیار آن شد [...]»
بله شاپور بختیار از آنجا که پدر و پدر بزرگش آخوند نبودند و مانند همة اشراف زمیندار با منش و روش حقیر و ذلتبار آخوند جماعت بیگانه بود «سادهلوح» به شمار میرود، و به همین دلیل قلمزن حزب توده از تمام «تصوراتاش» آگاه است، و دقیقا میداند به چه دلیل شاپور بختیار پیشنهاد نخستوزیری را از سوی شاه ایران پذیرفت! مسلماً خود بختیار در جریان اطلاعات الهی و فوق محرمانة حزب توده نبوده، چرا که او پذیرش این جایگاه را در گرو مسائل دیگری میدانست. و با توجه به اینکه شاپور بختیار همچون داسالله و حزبالله اهل پفیوزی و تقیه نبود، و دروغ نمیگفت، آنکه دروغ میگوید حزب توده است که ادعا میکند جنگ کردستان را شاپور بختیار به راه انداخت نه جیرهخواران آمریکا و اسرائیل در حکومت اسلامی! البته حزب کذا به این مختصر اکتفا نکرده! به هیچ عنوان!
راه توده در چرندنامة خود ایرج پزشکزاد را نیز در کنار ژنرال آریانا و بهروز صوراسرافیل قرارداده! عجیب است رفقا! بخشی از اطلاعات محرمانة خود را ناگفته گذاشتهاید! چرا نگفتید صادق هدایت و فروغ فرخزاد هم به همراه نادرنادرپور و ژنرال آریانا و... برای کودتا به عراق رفته بودند؟ پنهانکاری میکنید؟! از شما عزیزان بعید است! شما که به شرافت و شهامت و راستگوئی شهرهاید، رودربایستی را کنار بگذارید! مگر هفتة پیش نگفته بودید همة زنان مخالف میرحسینجلاد روسپیاند؟ حالا هم به مصداق «هیچ آداب و ترتیبی مجو، هرچه میخواهد دل تنگت بگو» بدون ملاحظه «حقیقت» را به «مردم» بگوئید! بگوئید، همة طرفداران دمکراسی که با حکومت توحش جمکران و طالبانیسم مخالفاند جیرهخوار استعماراند چرا که خواست حاکمیت بریتانیا چنین است و حزب توده هم جیرهخوار لندن. از اینرو تودهایها کودتای ننگین ارتش ناتو را «انقلاب عظیم» خوانده، و جنایات حکومت اسلامی در سرکوب اقلیتهای قومی را به بختیار نسبت داده و بیشرمانه ادعا میکنند، بختیار به دلیل همین گرایشهای سرکوبگرانه و قبیلهگرائی به قتل رسید! باید به وقاحت حزب توده ایمان بیاوریم! حتی حکومت اسلامی در مورد قتل بختیار چنین وقاحت و بیشرمی از خود نشان نداد:
«در اشتباه دوم نیز او نتوانست بفهمد که در ایران یک انقلاب عظیم روی داده و همه چیز زیر و رو شده است و لازمه حضور سیاسی، روش و منش دیگری را میطلبد و نه جنگ و ترور و دارودسته قبیلهای راه انداختن. که در همین گرایشها و اعتمادهای قبیلهای سر خود را هم بر باد داد.»
میبینیم که برای ممانعت از مسافرت فرانسوا میتران به تهران نبود که «بعضیها» شاپور بختیار را به قتل رساندند! اکبر بهرمانی که با هزار مصیبت موفق شده بود رضایت رئیس جمهور فرانسه را برای مسافرت به ایران جلب کند، یک بختیاری را برای قتل شاپور بختیار به فرانسه میفرستد تا مسافرت میتران به تهران لغو شود! و پلیس فرانسه و سازمانهای امنیتی این کشور، حتماً به دلیل «ساده لوحی» فراموش میکنند شاپور بختیار در فرانسه حضور دارد! و شاید به دلیل ساده لوحی فراموش میکنند که وظیفه دارند «گی بختیار» را در جریان «ملاقات» فرضی پدرش قرار دهند و باز هم به دلیل ساده لوحی است که هنگام خروج قاتلین فرضی متوجه لباس خونآلودشان نمیشوند! ولی رسانههای فرانسه، به دلیل حماقت چند روز بعد اعلام میکنند، «پلیس لباسهای خونآلود قاتلین بختیار را در جنگلهای اطراف پاریس یافته!» و حزب مفلوک توده هم بدون در نظر گرفتن این تناقضات حدیث و روایات بوقهای ارباب را دربست میپذیرد، که گفتهاند «هر چه از دوست رسد نیکوست.» البته این پشک و چمین پراکنیها بیشتر در مورد حزب توده صدق میکند تا در مورد مخالفان حکومت اسلامی. حزب مفلوک از آنجا که سر بر آستان «گمیزگاه» حاکمیت بریتانیا میساید، قادر نیست ببیند که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، و خرد شدن دیوارههای امنیتی جنگ سرد در منطقه، یک انقلاب واقعی و عظیم روی داده و لازمة حضور سیاسی شفافیات و صراحت و انسانمحوری است، نه بازتولید شیوههای سنتی طویلة مک کارتی.
«مستندات» حزب توده بر مصاحبهای استوار شده که ظاهراً در «پاریماچ» انتشار یافته. البته این حزب از آنجا که به همة اطلاعات محرمانه دسترسی داشته و دارد ماجرای سفر بختیار به عراق را برای جهانیان پیشتر فاش کرده بود! در هر حال، متن اصلی مصاحبه به زبان فرانسه در دسترس ما نیست و حزب توده بهتر است توضیح دهد متن این مصاحبه در چه تاریخی در «پاریماچ» منعکس شده که ببینیم «ترجمه» با متن اصلی ارتباطی دارد یا همچون ترجمههای سایت متقلب جرس جز تحریف هیچ نیست! به فرض که بختیار به عراق هم سفر کرده باشد، بر خلاف امامتان 15 سال در آنجا لنگر نیانداخته بود.
باری، به ادعای «راه توده» شاپور بختیار پس از اینکه به «پاریماچ» اطمینان داده که عراقیها چشمداشتی به خاک ایران ندارند و فقط به منظور ممانعت از «صدور انقلاب» به کشورشان کردهای ایران را مسلح میکنند، گفته «اگر انقلاب دیگری در ایران رخ دهد سرچشمة آن در عراق خواهد بود چون هزار افسر ایرانی در عراق حضور دارند و ...» و خلاصه حزب توده چنین القاء میکند که شاپور بختیار نه تنها کودتای 22 بهمن را به عنوان انقلاب پذیرفته که معتقد است حضور فرضی هزار افسر ایرانی در عراق به انقلاب دیگری منجر خواهد شد! اگر این سخنان بیپایه را یک مرحله به پیش رانیم خواهیم داشت «انقلاب» یعنی حضور هزار افسر ایرانی در خاک عراق!
«مطمئن باشید اگر انقلاب دیگری در ایران صورت بگیرد، منشاء آن از عراق خواهد بود، زیرا تاکنون بیش از یک هزار افسر ایرانی در عراق تجمع کردهاند [...]»
همة این مزخرفات با هدف تخریب مدافعان دمکراسی و مخالفین حکومت اسلامی و برای تطهیر حزب خائن توده از جنایاتاش سر هم شده. حزب توده که همچون حکومت اسلامی از جنگ و خشونت و عوامفریبی تغذیه میکند، ارواح شکمش تلاش کرده از سرکوب کردها هم ممانعت کند، آنهم با همکاری آخوند یونسی مزدور و «پدر» طالقانی! چرا که یونسی از طرفداران میرحسین جلاد است که برای برخورداری از مزایای ازدواج با «همسر شهدا» همسر «شهید» باکری را به عنوان همسر دوم به اندرون آورده و خلاصه مانند پدر طالقانی و آخوند منتظری دو زنه شده! و میدانیم که حزب مفلوک همین چند روز پیش به بهانة انتقاد از «صیغه» کردن سرداران، در واقع به زنان مخالف جنبش سبز برچسب روسپی زده بود.
به سران کودن این حزب بگوئیم تضعیف حکومت اسلامی، به دلیل شرایط نوین منطقه صورت گرفته. با توجه به اهمیت استراتژیک ایران و با در نظر گرفتن حضور ارتش ناتو در مرزهای جنوبی، شرقی و غربی کشورمان کاملاً منطقی است که این ارتش برای حفظ افغانستان به عنوان مرکز تولید و توزیع مواد مخدر، تمام تلاش خود را جهت تحکیم پایههای قدرت «فاشیست ـ مسلمانها» در جمکران به کار بندد. پس جای تعجب نیست که حزب توده در راه تأمین منافع قاچاقچیان مواد مخدر به تخریب مدافعان دمکراسی در ایران بپردازد. هر چه باشد 8 سال نخستوزیری میرحسین جلاد دوران رونق بازار شبکة پنهان بود.
چون بمیری بمیرد این هنرت
این هنرهات عار بایستی
علیرغم شیون و زاری راسموسن، پنتاگون ناچار است بساط منقل و وافور ارتش ناتو را برچیند. و با سقوط قریبالوقوع اسلامگرایان ترکیه شانسی برای امثال میرحسینها، قربانیفرها و دیگر دلالان و پا اندازان مافیای محفل «کارتر ـ برژینسکی» وجود نخواهد داشت.
سایة شهریار بایستی
بهوش باشیم! هدف از جنجال و آشوب در ایران، تضمین تدوام و گسترش کسبوکار پررونق تولید و توزیع مواد مخدر در افغانستان است! ارتش ناتو برای حفظ 100 میلیارد دلار درآمد سالانة خود نیاز فوری به راه انداختن کاروان خردجال در ایران دارد! این ارتش خداجو که مخترع خطامام و از پیروان راستین این خط توحش به شمار میرود، سه دهة پیش با هدف کاهش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان، و ایجاد اتحادجماهیر اسلامی سراسر منطقه را در جنگ و آشوب فرو برد، و امروز تبدیل منطقه به اتحادجماهیر قاچاقچیان مواد مخدر از آرمانهای والای همین تشکل جنایتکار به شمار میرود. در راستای تحقق همین اهداف مقدس ارتش ناتو است که آنگلوساکسونها تمام سگهای هار خود را در داخل و خارج مرزهای ایران فعال کردهاند.
شهر، سرگینپرست پرگشتهست
مشک ناف تتار بایستی
لجنپراکنی حزب توده و عربدهجوئیهای پاسدار علی لاریجانی در همسوئی با موسوی جلاد و کروبی شیاد در همین چارچوب میتواند بررسی شود. محفل کودتای 22 بهمن 1357، به ویژه حزب انگلیسی توده رویای تکرار یک کودتای «مردمی» در سر میپروراند و از آنجا که این محفل انسانستیز با شرایط زمان و مکان بیگانه است، از دریافت واقعیات منطقه عاجز مانده و نمیبیند که دولت اسلامگرای رجب ادوغان به دلیل برملا شدن توطئة «ناوآزادی» در رسانههای ترکیه در آستانة سقوط قرار گرفته! پیش از ادامة مطلب لازم است دو نکتة مهم را یادآور شویم.
نخست اینکه مخالفت ما با کل حکومت اسلامی است، نه با دولت احمدینژاد! از اینرو از همة مدافعان دمکراسی در ایران میخواهیم با پرهیز از هرگونه تجمع و تظاهرات، صفوفشان را از طرفداران «جنبشسبز» جدا کنند. از آنجا که این جنبش از مرگ و خشونت تغذیه میکند، از هر تجمعی برای گسترش خشونت بهرهمند خواهد شد و به همین دلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن میکوشند همچون دوران نخستوزیری شاپور بختیار، با ایجاد آشوب و گسترش سرکوب یک «سنگرحق فراگیر» به نفع «فاشیست ـ مسلمانها» ایجاد کنند. امروز شاپور بختیار در میان ما نیست، ولی 37 روز ایستادگی او در برابر توطئة بیگانگان و موضعگیری شجاعانة او در برابر امواج «تودهای» مرگ و خشونت و عربدهجویان قانونشکن هرگز از خاطرمان زدوده نخواهد شد. ما خواهان استقرار دمکراسی در ایران هستیم و در این راستا هر گونه اتحاد با فالانژهای مسلمان را به عنوان خیانت آشکار به آرمانهای ملت ایران محکوم میکنیم.
دومین نکتهای که میباید بر آن تأکید داشته باشیم، این است که از یکسو برخلاف تبلیغات استعمار، خامنهای همچون اکبربهرمانی از حامیان جنبشسبز است و رسانههای غرب با گرفتن انگشت اتهام به سوی خامنهای فقط میکوشند با تکرار سناریوی مهوع «شاهسازی»، همة جنایات 31 سالة حکومت جمکران را بر دوش این فرد بگذارند تا همکاراناش را در رأس هرم قدرت از هر گونه جنایت مبری جلوه دهند. اینگونه است که پاسدار علی لاریجانی، اکبر بهرمانی و بسیاری دیگر در جبهة نیکان قرار میگیرند، و نقش استعمار در این گیرودار ماستمالی میشود. همچنانکه طی سدة اخیر به ویژه طی دوران جنگ با عراق شاهد بودیم، همیشه یکنفر، و فقط یکنفر نه تنها در برابر ملت ایران که در برابر جهانیان ایستاده است! اینک که همین «یکنفر» کذا فرسوده و ضعیف شده و دیگر نمیتواند با توسل به ترهات مبهم دینی و بومی ملت ایران را آنچنان که آنگلوساکسونها میطلبند سرکوب کند، سگهای هار استعمار برای سرنگونی «حاکم ظالم» یا «سلطان» و غیره بسیج شده، در داخل و خارج کشور به پارس کردن مشغولاند. در این کنسرت استعماری لجنپراکنیهای حزب توده و ویترین مردمیاش، «پیکنت» از همه مضحکتر مینماید.
بلبلان را جای میزیبد چمن
مر جعل را در چمین خوشتر وطن
حضرات باز هم سر بر همان آستان مقدسی گذاردهاند که در دوران نخست وزیری شاپور بختیار بر آن سجده میکردند: «گمیزگاه» سفارت بریتانیا. برای روشن شدن مفهوم «گمیزگاه»، لازم است در مورد واژگان «پشک» و «چمین» نیز توضیحاتی بیاوریم!
در فرهنگ دهخدا، «پشک» یا «پشگ»، به کسر «پ» هم به معنای سرگین گوسپند و بز و آهو و خر و اشتر آمده و هم به معنای مدفوع گاو. اگر مدفوع گاو سخت و مدور باشد آنرا «پشک» خوانند. همچنین در معنای حقیقی و مطلق، «چمین» به «ادرار» انسان و حیوان اطلاق میشود. چمین مترادف است با «چامیز» و «کمیز» و «گمیز» که «غایط و سرگین و کثافاتی از این قبیل را گویند.» به این ترتیب به معنای «گمیزگاه» میتوان پی برد! پس بازگردیم به قبلة مقدس حزب توده! این حزب «چپنما» برای کمک به ارباباناش به تمام شیوههای مککارتیسم متوسل شده تا شاپور بختیار را در کنار صدام حسین قرار دهد! به این ترتیب همة مخالفان حکومت توحش تبدیل میشوند به جیرهخواران صدام حسین! البته نمیبایست علامت تعجب میگذاشتیم چرا که حزب کذا تحت نظارت عالیة استعمار انگلستان فعالیت خود را آغاز کرده و به همین دلیل دشمن لائیسته و دمکراسی است.
سوابق درخشان این حزب نیز در باب خبرچینی و لودادن مخالفان حکومت جمکران از سوی رفقای «سابق» در بیبیسی افشا شده، و نیازی نیست که در مورد جنایات و وحشیگریهای چپنمایان عوامگرا وقت این وبلاگ را تلف کنیم. فقط ارتباط نزدیک حزب کذا را با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و به ویژه با بهزاد نبوی و قوم و قبیلهاش یادآور میشویم و میپردازیم به افشاگریهای حزب مفلوک توده در مورد شاپور بختیار. این افشاگریها با استناد به مطالب «موثق» روزینامة «مردم» و ترجمة مطالب ورقپارهای به نام «پاریماچ» متعلق به گروه «فیلیپاچی» در ینگه دنیا صورت پذیرفته.
مشک از پشک کس نمیداند
مشک را انتشار بایستی
«راه توده» در راستای خودبزرگبینیهای معمول مینویسد در آغاز استقرار حکومت اسلامی، سه نفر از «رفقا» تلاش کردند از جنگ کردستان پیشگیری کنند چون «رهبری ما» پیش از آغاز این جنگ اطلاعات محرمانهای به دست آورده بود مبنی بر اینکه «شاپور بختیار با سلطنتطلبها و ژنرالهای شاه قصد دارند در کردستان ایران جنگ داخلی به راه اندازند!» و خلاصه لازم بود رهبری انقلاب از این توطئه جلوگیری کند! سایت راه توده، مورخ 17 خردادماه 1389، در ادامة این مزخرفات میافزاید، شاپور بختیار میپنداشت دوباره در ایران انقلاب میشود و سلطنت باز میگردد و او میتواند باز هم نخست وزیر تحولات باشد و ... و خلاصه قلمزن حزب توده ضمن قیاس به نفس نه تنها مخاطب را ابله پنداشته که شاپور بختیار را نیز به همچنین! باید به این بینوایان چند نکته را یادآور شویم. نخست اینکه شاپور بختیار میدانست «انقلابی» در کار نبوده که بخواهد تکرار شود. دیگر آنکه بختیار نیک آگاه بود که نخست وزیر دوران «گذار» است و طی 37 روز نخست وزیریاش عدم حمایت سران خیانتکار ارتش و ساواک را تجربه کرده بود. و از همه مهمتر شاپور بختیار تشنة قدرت و مقام نبود که در حسرت صدارت آه بکشد! بختیار 37 روز تلاش کرد ایرانیان را از پای گذاشتن در مسیر فاجعه باز دارد و خارج از هیاهوی رسانههای غرب، به دو دلیل موفق نشد.
دولت کودکانه میجویند
دولت بیعثار بایستی
عقل بسته شد و هوی مختار
عقل را اختیار بایستی
نخست اینکه اهرمهای سیاستگزاری دست فعلة ساواک را برای لاتبازی و گسترش خشونت در تهران و دیگر شهرهای بزرگ کاملاً باز گذاشته بودند تا اربابان شما در لندن بتوانند یک «سنگرحق» فراگیر برای آدمخواران اسلامگرا بر پا دارند. شما که ارواح شکمتان اطلاعات محرمانه دارید شاید بتوانید به ما که در تهران حضور داشتیم و حاشیهنشین هم نبودیم، توضیح دهید به چه دلیل سازمان امنیت وظیفه داشت، طی دوران نخست وزیری بختیار نه تنها در جریان انرژی، یعنی در شبکة توزیع برق و نفت و بنزین اختلال ایجاد کند که میبایست دست آشوبطلبان را برای لشکرکشیهای خیابانی نیز باز بگذارد. همچنین به ما بگوئید در غیاب شاه، که به ادعای شما همه کاره بود، کدام سفارتخانه مسئولین امنیتی کشور را به «آزادی بیقید و شرط» آشوبطلبان دستگیر شده موظف کرده بود؟! ما میدانیم این «دستورات» از کجا صادر میشد. همچنین میدانیم به چه دلیل زمانیکه ثابتی از فرودگاه مهرآباد ایران را ترک کرد، بعضی روسای سازمان امنیت که برخلاف امثال نصیری و آریانا «خوشسابقه» هم نبودند، به قتل رسیده یا پنهان شدند و... و چرا درست هنگام پخش اخبار تلویزیون و مصاحبههای بختیار برق قطع میشد و...و بسیاری مسائل دیگر! مسلماً حزب عوامگرای توده جز تکرار مزخرفات معمول پاسخی برای این پرسشها نخواهد داشت:
«پس از آغاز جنگ در کردستان ایران، رهبری وقت حزب توده ایران فاش ساخت که پیش از شروع این جنگ، اطلاعات محرمانهای را بدست آورده [...] که بموجب آن امریکا، سلطنتطلبها و ژنرالهای شاه با همراهی شاهپور بختیار مشغول تحریکاتی در کردستان ایران برای یک جنگ داخلی هستند.»
ظاهراً حزب توده کوروکر است و مبتلا به آلزایمر، چرا که سخنان آن وحشی بیابانی پیرامون برکات جنگ را که اخیراً در سایت تابناک هم انتشار یافت، فراموش کرده! اما مشکل کوری و کری نیست، مشکل حزب کذا «خریات» هم هست که در قالب شارلاتانیسم بروز کرده. «داسالله» که عمری نان شایعه پراکنی و مزخرفبافی و برچسبزدن کوفت کرده میپندارد هنوز در بر همان پاشنة دوران جنگ سرد میچرخد و هنوز دستهای مقدس بریتانیا دست استالینیستهای مفلوک را به گرمی خواهد فشرد، از اینرو به مخاطب چنین القاء میکند که انگلستان خواهان جنگ داخلی نبوده و شاپور بختیار و چند ژنرال بیدندان ارتش با همکاری تل موهوم «سلطنتطلبها» میتوانستند از کشور عراق کردستان ایران را به آشوب بکشانند و صدام حسین هم که میدانیم «مستقل» بود و هر کار «مصلحت» میدانست انجام میداد. پس چنین صدام حسینی اجازه خواهد داد این تحرکات در خاک عراق بر علیه کشور همسایه صورت پذیرد!
حتماً همین ژنرالها دستدردست بختیار و سلطنتطلبها در مرزهای شمالی هم مستقر شده بودند و جنگ در گنبدکاووس هم زیر سر اینان بوده! چرا در مورد این جنگ خاص هیچ اطلاعات محرمانهای در اختیار رهبری قرار ندادید؟ بختیار آنطرفها نرفته بود؟ سرکوب نظامی در بلوچستان و خوزستان و گیلان و آذربایجان هم مسلماً کار بختیار و همان ژنرالها بوده! بله، فاش کنید «حقایق» را همانطور که در مورد سردار نقدی و هتل کذا «حقایقتان» را گفتید! راستی چرا تصاویر مربوط به مطلب سانسور شدة «سازمان دادن به نماز رهبری» را از روی سایت مردمی «پیک نت» برداشتید؟ لجنپراکنیتان کارساز نیفتاد؟ به همین دلیل به سراغ جسد شاپور بختیار رفتهاید و مزخرف میبافید؟ چرا درمورد نوکری آخونددعائی برای صدامحسین خفقان گرفتهاید؟
مگر آخوند دعائی، سرپرست فعلی روزینامة مسعودیها که سنگ میرحسین را به سینه میزند در رادیوی صدام حسین کار نمیکرد؟ فحاشیهای این سگهار را از رادیوی صدام حسین نشنیدهاید؟ همین دعائی منفور از نزدیکان خمینی نبود؟ پس ارتباط امام روشنضمیرتان را با دولت عراق چگونه تفسیر میکنید؟ آن وحشی بیابانی و اطرافیاناش در برابر دریافت دلارهای نفتی از ایران نقش «اوپوزیسیون» ایفا نمیکردند؟ اطلاعات محرمانه در این زمینه ندارید؟ ما داریم، منابعمان هم موثق است. به همچنین در مورد دوران پس از تخلیة امامتان در تهران.
درست است که اکثریت جمعیت ایران کمتر از سی سال دارد ولی آن اقلیتی که بیش از 30 سال دارد و جنایات حکومت و خیانتهای حزب توده را شاهد بوده از جمله نسل ما هنوز نمرده، حضور دارد و به کوری چشم شما فعال است. اینبار وقتی خواستید مقاله بنویسید این واقعیت را در نظر داشته باشید که هنگام استقرار حکومت توحش، ما دبیرستانی بودیم و بسیاری از خدمات حزب توده را از نزدیک مشاهده کردهایم. و به یاد داشته باشید که ما از زیر بته درنیامدهایم، خانوادة ما ملی شدن نفت، شهریور 1320، کودتای آیرون ساید، جنبش مشروطه و رخدادهای پیش از آنرا شاهد بودهاند. پس این خیال خام را از کلة پوکتان به در کنید که با بیبیگوزکهایتان میتوانید تاریخ را بازنویسی کرده، خیانتهای حزب توده و آخوندهای جمکران را به گردن شاپور بختیار و سلطنتطلبها بیاندازید:
«پیش از آن نیز اطلاعاتی در بارة فعالیتهای [...] سپهبد پالیزبان، ارتشبد آریانا و جمعی دیگر از نظامیان شاه در کردستان ایران در ارگان مرکزی حزب توده [...] منتشر شده [...] اطلاعات دقیقتری در اختیار حاکمیت قرار گرفته بود. این نظامیان و همچنین شاهپور بختیار، با خام خیالی و ماجراجوئی کامل تصور کرده بودند بزودی در ایران انقلابی دوباره شده و سلطنت بازگردانده خواهد شد!»
بدبختها! هذیانگوئی تا کی؟ سپهبد پالیزبان در کنار امثال آریانا؟! ماجراجوئی و فرصت طلبی شاپور بختیار؟ شاپور بختیار اگر فرصتطلب و پفیوز بود، مسلماً همچون شیخمهدی بازرگان و کریم سنجابی و رهبرتان، کیانوری همصدا با «مردم» در کنار قدرت قرار میگرفت نه در برابر آن! نکند فراموش کردهاید که رهبر پفیوزتان، نورالدین کیانوری از درون زندان برای علی خامنهای نامة سرگشاده میفرستاد تا این حکومت نکبت و ادبار عصر حجر را مدافع حقوقبشر معرفی کند؟ چه کسی قدرت پرست بود؟ بختیار یا داسالله جیرهخوار لندن:
«[بختیار] که يكبار ساده لوحانه تصور کرده بود با فرمان شاه نخست وزیر تحولات و آزادی سیاسی در ایران خواهد شد، اشتباه دوم را با نقشی مرتکب شد که در جنگ کردستان آتشبیار آن شد [...]»
بله شاپور بختیار از آنجا که پدر و پدر بزرگش آخوند نبودند و مانند همة اشراف زمیندار با منش و روش حقیر و ذلتبار آخوند جماعت بیگانه بود «سادهلوح» به شمار میرود، و به همین دلیل قلمزن حزب توده از تمام «تصوراتاش» آگاه است، و دقیقا میداند به چه دلیل شاپور بختیار پیشنهاد نخستوزیری را از سوی شاه ایران پذیرفت! مسلماً خود بختیار در جریان اطلاعات الهی و فوق محرمانة حزب توده نبوده، چرا که او پذیرش این جایگاه را در گرو مسائل دیگری میدانست. و با توجه به اینکه شاپور بختیار همچون داسالله و حزبالله اهل پفیوزی و تقیه نبود، و دروغ نمیگفت، آنکه دروغ میگوید حزب توده است که ادعا میکند جنگ کردستان را شاپور بختیار به راه انداخت نه جیرهخواران آمریکا و اسرائیل در حکومت اسلامی! البته حزب کذا به این مختصر اکتفا نکرده! به هیچ عنوان!
راه توده در چرندنامة خود ایرج پزشکزاد را نیز در کنار ژنرال آریانا و بهروز صوراسرافیل قرارداده! عجیب است رفقا! بخشی از اطلاعات محرمانة خود را ناگفته گذاشتهاید! چرا نگفتید صادق هدایت و فروغ فرخزاد هم به همراه نادرنادرپور و ژنرال آریانا و... برای کودتا به عراق رفته بودند؟ پنهانکاری میکنید؟! از شما عزیزان بعید است! شما که به شرافت و شهامت و راستگوئی شهرهاید، رودربایستی را کنار بگذارید! مگر هفتة پیش نگفته بودید همة زنان مخالف میرحسینجلاد روسپیاند؟ حالا هم به مصداق «هیچ آداب و ترتیبی مجو، هرچه میخواهد دل تنگت بگو» بدون ملاحظه «حقیقت» را به «مردم» بگوئید! بگوئید، همة طرفداران دمکراسی که با حکومت توحش جمکران و طالبانیسم مخالفاند جیرهخوار استعماراند چرا که خواست حاکمیت بریتانیا چنین است و حزب توده هم جیرهخوار لندن. از اینرو تودهایها کودتای ننگین ارتش ناتو را «انقلاب عظیم» خوانده، و جنایات حکومت اسلامی در سرکوب اقلیتهای قومی را به بختیار نسبت داده و بیشرمانه ادعا میکنند، بختیار به دلیل همین گرایشهای سرکوبگرانه و قبیلهگرائی به قتل رسید! باید به وقاحت حزب توده ایمان بیاوریم! حتی حکومت اسلامی در مورد قتل بختیار چنین وقاحت و بیشرمی از خود نشان نداد:
«در اشتباه دوم نیز او نتوانست بفهمد که در ایران یک انقلاب عظیم روی داده و همه چیز زیر و رو شده است و لازمه حضور سیاسی، روش و منش دیگری را میطلبد و نه جنگ و ترور و دارودسته قبیلهای راه انداختن. که در همین گرایشها و اعتمادهای قبیلهای سر خود را هم بر باد داد.»
میبینیم که برای ممانعت از مسافرت فرانسوا میتران به تهران نبود که «بعضیها» شاپور بختیار را به قتل رساندند! اکبر بهرمانی که با هزار مصیبت موفق شده بود رضایت رئیس جمهور فرانسه را برای مسافرت به ایران جلب کند، یک بختیاری را برای قتل شاپور بختیار به فرانسه میفرستد تا مسافرت میتران به تهران لغو شود! و پلیس فرانسه و سازمانهای امنیتی این کشور، حتماً به دلیل «ساده لوحی» فراموش میکنند شاپور بختیار در فرانسه حضور دارد! و شاید به دلیل ساده لوحی فراموش میکنند که وظیفه دارند «گی بختیار» را در جریان «ملاقات» فرضی پدرش قرار دهند و باز هم به دلیل ساده لوحی است که هنگام خروج قاتلین فرضی متوجه لباس خونآلودشان نمیشوند! ولی رسانههای فرانسه، به دلیل حماقت چند روز بعد اعلام میکنند، «پلیس لباسهای خونآلود قاتلین بختیار را در جنگلهای اطراف پاریس یافته!» و حزب مفلوک توده هم بدون در نظر گرفتن این تناقضات حدیث و روایات بوقهای ارباب را دربست میپذیرد، که گفتهاند «هر چه از دوست رسد نیکوست.» البته این پشک و چمین پراکنیها بیشتر در مورد حزب توده صدق میکند تا در مورد مخالفان حکومت اسلامی. حزب مفلوک از آنجا که سر بر آستان «گمیزگاه» حاکمیت بریتانیا میساید، قادر نیست ببیند که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، و خرد شدن دیوارههای امنیتی جنگ سرد در منطقه، یک انقلاب واقعی و عظیم روی داده و لازمة حضور سیاسی شفافیات و صراحت و انسانمحوری است، نه بازتولید شیوههای سنتی طویلة مک کارتی.
«مستندات» حزب توده بر مصاحبهای استوار شده که ظاهراً در «پاریماچ» انتشار یافته. البته این حزب از آنجا که به همة اطلاعات محرمانه دسترسی داشته و دارد ماجرای سفر بختیار به عراق را برای جهانیان پیشتر فاش کرده بود! در هر حال، متن اصلی مصاحبه به زبان فرانسه در دسترس ما نیست و حزب توده بهتر است توضیح دهد متن این مصاحبه در چه تاریخی در «پاریماچ» منعکس شده که ببینیم «ترجمه» با متن اصلی ارتباطی دارد یا همچون ترجمههای سایت متقلب جرس جز تحریف هیچ نیست! به فرض که بختیار به عراق هم سفر کرده باشد، بر خلاف امامتان 15 سال در آنجا لنگر نیانداخته بود.
باری، به ادعای «راه توده» شاپور بختیار پس از اینکه به «پاریماچ» اطمینان داده که عراقیها چشمداشتی به خاک ایران ندارند و فقط به منظور ممانعت از «صدور انقلاب» به کشورشان کردهای ایران را مسلح میکنند، گفته «اگر انقلاب دیگری در ایران رخ دهد سرچشمة آن در عراق خواهد بود چون هزار افسر ایرانی در عراق حضور دارند و ...» و خلاصه حزب توده چنین القاء میکند که شاپور بختیار نه تنها کودتای 22 بهمن را به عنوان انقلاب پذیرفته که معتقد است حضور فرضی هزار افسر ایرانی در عراق به انقلاب دیگری منجر خواهد شد! اگر این سخنان بیپایه را یک مرحله به پیش رانیم خواهیم داشت «انقلاب» یعنی حضور هزار افسر ایرانی در خاک عراق!
«مطمئن باشید اگر انقلاب دیگری در ایران صورت بگیرد، منشاء آن از عراق خواهد بود، زیرا تاکنون بیش از یک هزار افسر ایرانی در عراق تجمع کردهاند [...]»
همة این مزخرفات با هدف تخریب مدافعان دمکراسی و مخالفین حکومت اسلامی و برای تطهیر حزب خائن توده از جنایاتاش سر هم شده. حزب توده که همچون حکومت اسلامی از جنگ و خشونت و عوامفریبی تغذیه میکند، ارواح شکمش تلاش کرده از سرکوب کردها هم ممانعت کند، آنهم با همکاری آخوند یونسی مزدور و «پدر» طالقانی! چرا که یونسی از طرفداران میرحسین جلاد است که برای برخورداری از مزایای ازدواج با «همسر شهدا» همسر «شهید» باکری را به عنوان همسر دوم به اندرون آورده و خلاصه مانند پدر طالقانی و آخوند منتظری دو زنه شده! و میدانیم که حزب مفلوک همین چند روز پیش به بهانة انتقاد از «صیغه» کردن سرداران، در واقع به زنان مخالف جنبش سبز برچسب روسپی زده بود.
به سران کودن این حزب بگوئیم تضعیف حکومت اسلامی، به دلیل شرایط نوین منطقه صورت گرفته. با توجه به اهمیت استراتژیک ایران و با در نظر گرفتن حضور ارتش ناتو در مرزهای جنوبی، شرقی و غربی کشورمان کاملاً منطقی است که این ارتش برای حفظ افغانستان به عنوان مرکز تولید و توزیع مواد مخدر، تمام تلاش خود را جهت تحکیم پایههای قدرت «فاشیست ـ مسلمانها» در جمکران به کار بندد. پس جای تعجب نیست که حزب توده در راه تأمین منافع قاچاقچیان مواد مخدر به تخریب مدافعان دمکراسی در ایران بپردازد. هر چه باشد 8 سال نخستوزیری میرحسین جلاد دوران رونق بازار شبکة پنهان بود.
چون بمیری بمیرد این هنرت
این هنرهات عار بایستی
علیرغم شیون و زاری راسموسن، پنتاگون ناچار است بساط منقل و وافور ارتش ناتو را برچیند. و با سقوط قریبالوقوع اسلامگرایان ترکیه شانسی برای امثال میرحسینها، قربانیفرها و دیگر دلالان و پا اندازان مافیای محفل «کارتر ـ برژینسکی» وجود نخواهد داشت.

0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت