چادر و کالباس!
...
«حاجی [...] با خودش میگفت [...] هر کس پول داشت، دو دنیا را [خواهد] داشت. [حاجی] مذهب را برای دیگران لازم میدانست و در جامعه تقیه میکرد. [...] اما در مقابل زن بیطاقت میشد [زنی که طرف توجه حاجی قرار میگرفت] عموماً خاله شلخته و چادرنمازی [و] مچپا کلفت [...] بود [...] چند سال پیش که [حاجی] هنوز باد فتق نگرفته بود [...] گاهی به شهرنو هم گریز میزد و خانهای را قرق میکرد[...]»
منبع: «حاجیآقا»، ص. 23
«جونم براتون بگه»، در دوران شیرین «جنگسرد»، استعمار غرب جهت تأمین منافع خود به ویژه در ترکیه، هفتهای یکبار کودتا میکرد، و برای دستگرمی نخست وزیر هم دار میزد! پس از کودتا نیز سفرة سرکوب و تاراج میگستراند. اما پس از فروپاشی اتحاد شوروی، بجای کودتا، استعمار به خردجال متوسل شده. خردجال 22 خردادماه سال گذشته را که فراموش نکردهایم، هنوز صدای نکرة عرعرهای «سبز» در رادیوفردا و فارینپالیسی و دیگر عرعرگاههای مککارتی گوش فلک را کر میکند! اما خردجال جمکران کجا، خردجال اردوغان کجا! بله، خردجال هم خردجال امپراطوری! آنهم امپراطوری سابق عثمانی که تنها امپراطوری حرمسرادار معاصر به شمار میرود! امروز اگر چه نمیتوان قدرت و شوکت امپراطوری عثمانی را بازگرداند، ولی در راه احیای حرمسراداری همة امکانات فراهم آمده.
سه دهه پس از کودتای ارتش ناتو در ترکیه، دولت اسلامگرای اردوغان با برگزاری یک رفراندوم عوامفریبانه ضمن کسب مشروعیت برای دولت فرسودة خود، حکومت «دین ضداستبداد» را نیز رسمیت بخشید. اردوغان نام این حکومت را دمکراسی گذارده، حال آنکه حرمسراداری در یک نظام دمکراتیک نمیتواند قانونی باشد. به عبارت دیگر دمکراسی، سکولاریسم و لائیسیتة «معنوی»، «الهی» و «رحمانی» و «اسلامی» فقط و فقط ساخته و پرداختة ذهن علیل الاغهای «متفکر» طویلة مککارتی است و بس.
خوانندة گرامی! برخلاف شایعات رسانههای جمکران، «شهرنو» هرگز نابود نشد، بلکه گسترش و رونق فراوان یافت! شاید بعضیها ندانند ولی شهرنو، به عنوان یکی از پایههای قدرت استعماری، به مراتب از حوزة علمیه قم «تقدس» بیشتری داشت، چرا که این «شهر» تحت نظارت «شبکة تبهکار» وابسته به ارتش ناتو اداره میشد. شبکهای که همچنان به آدمربائی، بردهفروشی و توزیع موادمخدر ادامه میدهد. «شهرنو» فقط بخشی از فعالیتهای این شبکة تقدس فروش بود؛ زنان ساکن خانههای قلعه موظف بودند با چادر از خانه خارج شوند. هیچکس هم حق نداشت از این مکان «مقدس» عکسبرداری کند. در اوائل دهة هفتاد میلادی چند توریست فرنگی که قصد داشتند از این محل عکس و فیلم تهیه کنند، کتک مفصلی از مأموران شهربانی محل نوش جان میفرمایند. تأمین امنیت این منطقه را شهربانی بر عهده داشت چرا که شبکة آدمربایان، چاقوکشان و دلالان انواع موادمخدر در حول و حوش همین منطقه متمرکز شده بودند.
منابع موثق میگویند، قهوهخانههای روبروی در ورودی «قلعة» کذا محل فروش «حشیش اعلا» بود، و کمی پائینتر در خیابان جمشید، چند دستفروش «هروئین مرغوب» عرضه میکردند. به عبارت دیگر، بر خلاف چرندیات حکومت اسلامی، «شهرنو» به هیچ عنوان محل «اقامت» زنان خودفروش نبوده! «شهرنو»، شاخک یک شبکة مجهز قاچاق انسان و مواد مخدر بود که ریشههایاش را در کاخهای مجلل پایتختهای بزرگ جهان میباید جستجو کرد؛ هر چند زنان ساکن این محله را همین شبکة تبهکار ربوده و در چارچوب «قوانین» شهربانی، در قلعه زندانی کرده بود. فروش و توزیع مواد مخدر نیز در سطح کشور تحت نظارت همین شبکه صورت میگرفت و خلاصه با در نظر گرفتن اقتصاد «اسلامی» حاکم بر کشور، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که پس از انقلاب شکوهمند «امام روشنضمیر» شبکة مذکور نابود شده باشد!
کاملاً بر عکس، حوزة فعالیت شبکة تبهکار پس از کودتای 22 بهمن، همچون تشکیلات ساواک و شهربانی گسترش یافت. جاروجنجال «آتش زدن» و «تخریب» شهرنو برای انحراف افکار عمومی بود، به همچنین اعدام «خانم رئیسها!» در واقع همانطور که ساواک و شهربانی اسلامی شد و بازوهای سرکوب خود را در قالب کمیتهها و اطلاعات سپاه گسترش داد، شبکة تبهکار نیز کاملاً عقیدتی و اسلامی شد. این شبکه با حذف چند مهرة سرشناس خود، توانست تمرکززدائی کرده چهرة مخوف خود را در سطح جامعه پنهان نگاه دارد. به عبارت دیگر تخریب رسانهای خانههای شهرنو، فقط با هدف تقویت هر چه بیشتر شبکة تبهکار کذا صورت پذیرفت.
تیغکشهای این شبکه از دیرباز در خدمت «اسلام ضداستبداد» بودند، و پس از کودتای 22 بهمن نیز به «خدمات» خود در همة زمینهها ادامه دادهاند. با گسترش ممنوعیتها و تحمیل منهیات آخوندها بر جامعة ایران، این شبکه در کنار زن، سلاح و مواد مخدر، توزیع انواع فیلمهای ویدئو، مشروباتالکلی و حتی «سوسیس» و «کالباس» و «ژامبون» را نیز در دست گرفت! تنها تغییری که در روند کار شبکة کذا ایجاد شد «چنج چادر» بود! همچنانکه بالاتر گفتیم، زنان شهرنو موظف بودند، هنگام خروج از خانههای قلعه چادر بر سر کنند؛ چادرهای اینان زمینة سیاه داشت و نقشدار بود. ولی پس از «انقلاب»، همین زنان موظف شدند از «چادرمشکی» استفاده کنند. تکرار میکنیم که مطلب ما در مورد زنانی است که جزو «املاک» شبکة کذا به شمار میروند. امیدواریم با این توضیحات ارتباط حوزة علمیه قم با شبکة تبهکاران شهرنو روشنتر شده باشد. پس بازگردیم به رفراندوم رجب اردوغان و اهداف به اصطلاح دمکراتیک این رفراندوم!
ابعاد واقعی دمکراسی، ویراست اربابان رجب اردوغان از ماه ژوئن سالجاری نمایان شد. به گزارش فیگارو، مورخ 6 اوت 2010، رجب اردوغان در ماه ژوئن سالجاری یک مرد سه زنه را به عنوان مشاور خود منصوب کرد و با این عمل به تنش بین اسلامگرایان و طرفداران لائیسیته دامن زد. این انتصاب در ترکیه جنجال آفرین شد و رسانهها از جمله روزنامة «حریت» آن را مورد انتقاد قرار دادند. البته رسانههای جمکران در اینمورد خفقان کامل اختیار کردند. یادآور شویم که از سال 1926 در چارچوب قوانین ترکیه تعدد زوجات غیرقانونی شناخته میشود و بیدلیل نیست که رجب اردوغان یک قانونشکن را به مشاورت خود برگزیده. هدف حزب «عدالت و توسعه» در واقع توسعة توحش اسلامی است. اعضای این حزب با تکیه بر این امر که قوانین حاکم بر ترکیه غیردمکراتیک است و نظامیان را جهت سرکوب مردم آزاد گذاشته، نقض قوانین لائیک در کشور را «مبارزه با استبداد» مینمایانند، و همزمان ارتش ترکیه را ضامن این قوانین معرفی میکنند! حال آنکه واقعیت جز این است.
از یکسو، ترکیه به عنوان عضو رسمی ناتو نمیتواند به دلخواه برای ارتش خود تصمیم بگیرد، و از سوی دیگر، نمیتوان حمایت ناتو از کودتاهای این ارتش را در ترکیه پنهان داشت. از این گذشته، ارتش ترکیه هرگز مدافع لائیسیته نبوده! استخراج امثال نجمالدین اربکان و رجب اردوغان از صندوقهای آراء به اصطلاح دمکراتیک شاهدی است بر همین مدعا! به همچنین است ابراز لطف رجب اردوغان به حرمسراداران! یادآور شویم که «مشاور» سه زنة رجب اردوغان «علی یوکسل» نام دارد. ایشان پس از انتصاب خود ضمن مصاحبه با رسانهها برای انجام تمام و کمال فرائض دین مبین اعلام آمادگی کرده و میفرمایند:
«طبق احکام اسلام، در جستجوی همسر چهارم [هستم]»
فیگارو در ادامة گزارش خود میافزاید، در سال 2004، حزب «عدالت و توسعه» طرحی ارائه داد که ارتباط جنسی خارج از چارچوب ازدواج را «جرم» شناسائی کند، ولی به دلیل واکنش منفی افکارعمومی ناگزیر شد از این طرح چشم پوشی نماید. خلاصه کنیم، حزب اردوغان ناچار شده راه نجات خود را در توسل به «رفراندوم» تک گزینهای «آری، یا نه» بجوید تا در صورت استقبال گستردة مردم ترکیه از رفراندوم کذا بتواند کشور را یک گام دیگر به توحش جمکران نزدیکتر کند. برای نیل به این هدف مقدس حزب اردوغان جهت تحریک افکار عمومی یک موزه در پایتخت به راه انداخته تا شکنجههای ارتش را به «مردم» نشان دهد، و به آنان بباوراند که در صورت گفتن «آری» به شبه رفراندوم کذا سرکوب نظامی پایان خواهد گرفت. در صورتیکه سرکوب ملت ترکیه و به ویژه سرکوب کردهای این کشور تحت نظارت سازمان جنایتکار ناتو صورت میگیرد؛ همان سازمانی که به بهانة مبارزه با تروریسم، و در واقع برای حمایت از توحش اسلامگرایان به افغانستان و عراق لشکرکشی کرده. منافع اعضای ناتو به ویژه در منطقه، در گرو گسترش تعصبات دینی و قومی است. به همین دلیل است که پروپاگاند اینان در تقابل کامل با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، «انسان» را در چارچوب تعلقات دینی و بومیاش قرار داده و به انسانیات نیز «نسبیت» بخشیده! در این رابطه بد نیست نگاهی داشته باشیم به «پیام» یکی از کاربران روزنامة فیگارو:
«اردوغان پیش از هر چیز ترک و مسلمان است [...] مسلمانان با لائیسیته بیگانهاند [اینان فقط قرآن را میشناسند] که آداب و مقرارت زندگی روزمرهشان را به آنان تحمیل میکند.»
فکر میکنم این پیام گویاتر از آن باشد که به «تفسیر» نیازی داشته باشیم. پیام فوق بازتاب «نگرش» برتریطلبانی است که در تقابل با مفاد اعلامیة جهانی حقوقبشر و در کمال وقاحت و حماقت لائیسیته را مسیحی و اروپائی میشمارند، در نتیجه حق «انسان» بودن برای ساکنان کشورهای مسلماننشین قائل نیستند. دلیل هم اینکه، الاغهای طویله مککارتی، همچون فوکویاما، «انسان نسبی»، یعنی انسان دینی و بومی اختراع کرده، برای تفکر و تخیل انسان «مرز» قائل شدهاند. پامنبریهای اینان در غرب بیشمارند، از آنجمله است آخوند ویلیامز که پادوهایشان در ترکیه احزاب «رفاه» و «عدالت و توسعه» را تشکیل داده و رفراندومهای گوسالهفریب بر پا میکنند. در واقع، رفراندوم مزورانه حزب اردوغان یک شمشیر دولبه است بر علیه مارکسیستها و طرفداران دمکراسی در کشور ترکیه.
در صورت پاسخ مثبت به این رفراندوم، ترکیه به عنوان عضو ارتش ناتو به یک حکومت اسلامی تمام عیار تبدیل خواهد شد، و زمینة گسترش سرکوب مردم ترکیه و دیگر ملتهای منطقه را فراهم میآورد. در صورت پیروزی «نه»، ارتش سرکوبگر ترکیه که مستقیماً از پنتاگون دستور میگیرد، مشروعیت مردمی خواهد یافت! خلاصه این رفراندوم فریبی بیش نیست، و طراحان آن کشورهای بالکان و مسلمانان ساکن روسیه را هدف گرفتهاند. درگیریهای شهر «میتروویتسا» شاهدی است بر این مدعا. شنبة گذشته پس از پیروزی تیم بسکتبال ترکیه، گلة به اصطلاح مسلمانان ساکن «میتروویتسا»، با شعار «ترکیه، ترکیه» به سوی بخش صربنشین این شهر لشکرکشی کردند! به گزارش فرانسپرس، پس از ممانعت مأموران انتظامی از عبور لشکر «مسلمین» از پل حائل بین دو منطقه، نیروهای «امپراطوری عثمانی» به پرتاب سنگ مشغول شدند!
در تاریخ 12 سپتامبر 1980، ارتش ناتو به فرماندهی ژنرال «کنعان اورن» حکومت را در ترکیه به دست گرفته، ضمن اجباری کردن آموزش شرعیات در مدارس دولتی، شکار کردها و چپگرایان را شدت بخشید. سه دهه پس از این کودتاست که اسلامگرایان مزور ترکیه با شعار عوامفریب محدود کردن اختیارات ارتش یک «رفراندوم» تک گزینهای بر پا کردهاند. هدف از این نمایشات مهوع دوقطبی کردن فضا در ترکیه، جهت کسب مشروعیت همزمان برای ارتش سرکوبگر ناتو و اسلام گرایان است. به همین دلیل امنیت میتینگ «نه» به رفراندوم اردوغان کاملاً تامین شده بود، ولی میتینگ آنها که برای بایکوت رفراندوم تجمع کرده بودند مورد تهاجم به اصطلاح «ناسیونالیستها» قرار گرفت. اهالی «نه»، همانطور که بالاتر گفتیم در همسوئی کامل با اسلامگرایان در مسیر دوقطبی کردن فضای سیاسی ترکیه فعالیت میکنند. اهالی «نه» ادعا میکنند که اردوغان قصد کاهش اختیارات ارتش به اصطلاح «مدافع» لائیستیه را دارد! حال آنکه همین ارتش ناتو در سال 1980 کودتا کرد تا با اجباری کردن تعلیمات دینی در مدارس دولتی، پایه و اساس لائیسیته را در ترکیه متزلزل کند. پس از گذشت سه دهه شاهدیم که تلاشهای «لائیک» ارتش کذا به افتضاحاتی به نام نجمالدین اربکان با حزب رفاه و رجب اردوغان با حزب «عدالت و توسعه» انجامیده. از کشتار دهها هزار کرد و تخریب روستاهایشان سخن به میان نمیآوریم. از ترور خبرنگاران و اهل قلم نیز حرفی نمیزنیم! کسی که ارتش ترکیه را مدافع لائیسیته معرفی میکند باید از الاغهای سربهراه طویلة مککارتی باشد. طویلهای که تخصصاش دوقطبی کردن مجازی فضای اجتماعی پیرامون «احترام» و «توهین» به مقدسات است. آخوند «تریجونز» از رهبران فرهیختة طویلة کذا به شمار میروند. شاهد بودیم که «جهان اسلام» در تف ایشان شنای مفصلی کرد، به ویژه تازهمسلمانان ساکن آفریقای جنوبی در این گرمای طاقتفرسا تنی به آب زدند!
در واکنش به تف «تری جونز»، آفریکانرهای آفریقای جنوبی که هنوز در پس پرده قدرت را در این کشور در دست دارند، عملة اسلام را جهت سوزاندن کتاب مقدس بسیج کردند تا مسیحیان «متدین» نیز بتوانند از نعمت شنا در تف مسلمین بهرهمند شوند، و خلاصه زمینة ارتباط از طریق «تف» برقرار شده بود. در کمال تأسف «تری جونز» ناچار شد استخر مسلمین را به ویژه در پاکستان، افغانستان و جمکران تعطیل کند! در پاکستان که سیل حدود 15 میلیون نفر بیخانمان بر جای گذاشته، فعلة فاشیسم بر علیه توهین به «قرآن پاک» برنامة عربده و زوزه به راه انداخته بودند. الاغهای طویلة مککارتی ساکن سرزمین پاکها همه چیزشان «پاک» است و باید بگوئیم از انسانیات نیز «پاک» به دوراند. و اما به مصداق «از هر چه بگذریم، سخن دوست خوشتر است»، نگاهی داشته باشیم به حنازرچوبه، مورخ 20 شهریورماه 1389 که از ساختن مسجد در ژوهانسبورگ خبرهای دست اول میدهد!
بله ارز حاصل از چپاول نفت اینبار جهت گسترش مقدسات از جمله در شهر ژوهانسبورگ به مصرف میرسد تا «آفریکانرها» دچار بحران نشوند! حکومت مردهشویان بین فرودستان «سووتو» دلار تقسیم میکند؛ برایشان مسجد و کلینیک میسازد؛ تا بجای اعتراض به شرایط موجود، دست به دعا بردارند، و به صورت رایگان تغذیه شوند و در زمان مناسب عربدة اللهاکبر سر داده، جلوی «ملحدین» را بگیرند که برای اعضای محترم «بیلدربرگ» ایجاد مزاحمت نکنند. حکومت جمکران یک مسجد خوب برای 400 خانوار مسلمان در ژوهانسبورگ میسازد تا به قول راوی حاجیآقا «پیزی» بعضیها را جا بیاندازد! باید از رهبر مردهشویان بپرسیم، چرا خبر مرگتان برای زلزلهزدگان بم خانه نمیسازید؟ از این گذشته «ارز» لازم جهت ساختن مسجد کذا را از کدام بانک تهیه میکنید؟ مگر در هیاهوی رسانهای تحریم نشدهاید؟!
تحریم؟ به هیچ عنوان! تحریمها بر علیه ملت ایران است، تا امثال موسوی و خامنهای و ... و زهراخانوم و شرکاء در همة زمینهها «پیشرفت» کنند و «رادیوفردا» بتواند هر چه دزد و جنایتکار و جاسوس و پفیوز و دجال مذکر و مونث در طیف حاکمیت سراغ دارد به عنوان «مخالف دولت» و طرفدار جنبش «علف» به ملت ایران حقنه کند. بارها به مسئولان بسیار «محترم» این رادیو گفتهایم، باز هم میگوئیم، مصاحبه با امثال زهراخانوم و قبیلة رفسنجانی و... و افرادی که31 سال است به سرکوب و کشتار ایرانیان مشغولاند توهین مستقیم به ملت ایران است. و باعث تأسف است که کاربران ایرانی «رادیوفردا» در برابر این اعمال موهن نه تنها سکوت اختیار کردهاند که بعضیها نیز همچون بز سرگله مرتب سرشان را به تأئید تکان میدهند!
به گزارش حنازرچوبه، روز جمعه، همزمان با «عید سعید فطر»، ساخت مسجد فاطمه در منطقه «فقیرنشین» سووتو با حضور نمايندة مقام معظم در امور دانشجويان خارج از كشور آغاز شد! بله، اینکار دلیل دارد؛ به ادعای حنازرچوبه در این منطقه 400 خانوادة مسلمان زندگی میکنند! خلاصه، اینان یک مسجد «محقر» دارند که تاکنون 3 کشیش در آن مسلمان شدهاند و از شما چه پنهان برنامة مفتخوری و سوگواری با موفقیت به مورد اجرا گذاشته شده. گویا قرار است در برابر دریافت دلار، گروهی به جهان ذلت و حقارت تشیع پای بگذارند! مقام معظم برایشان مدرسه و کلینیک و حوزة علمیه و مردهشویخانه هم میسازند تا حسابی با «فرهنگ شیعه» آشنا شوند؛ خلاصه هر چه اسلام را گسترش دهند، نابودی «انسان» تسریع خواهد شد:
«[...] قرار است [...] علاوه بر يك باب مسجد مخصوص شيعيان [...] يك باب مدرسه، كلينيك پزشكي، حوزة علميه، غسالخانه، كلاسهاي فوق برنامه نيز احداث شود [...]»
کدخبر: 277616
همچنانکه میبینیم در این مجموعه محل «تفریح» وجود ندارد، چرا که حکومت مردهشویان دشمن شادی و تفریح انسان است. دلیل هم اینکه، جشن و شادی خارج از «سنگر حق» قرار گرفته، «انسانی» است و از اینرو با «حریمخصوصی» پیوندی ناگسستنی پیدا میکند. این است دلیل تهاجم به حریم خصوصی ایرانیان که از نخستین روزهای «بهار عاظادی» در دستورکار این حکومت قرار گرفت، و این است دلیل جارو جنجال سکینهپرستان. اینان در واقع همزمان تجاوز به حریم خصوصی ایرانیان و ارتکاب به قتل را مورد «تأئید» قرار میدهند!
حضرات بدون اینکه دخالت در حریم خصوصی را محکوم کنند، از حکومت جمکران میخواهند سنگسار سکینه را متوقف کند! حال آنکه حکومت اسلامی سکینه آشتیانی را متهم به قتل نیز میداند! اگر چنین جرمی به اثبات رسیده باشد، طبق قوانین جمکران، خانم آشتیانی به اعدام محکوم میشود، مگر اینکه اولیای دم از «قصاص» وی صرفنظر کنند. در واقع بر اساس گزارشهای رسانههای رسمی حکومت اسلامی، جرم سکینه «قتل همسر» است، که با «گناه» ارتباط جنسی خارج از چارچوب ازدواج نیز در هم آمیخته. با توجه به این شرایط میتوان گفت که سکینهپرستان با یک تیر دو نشان میزنند. اینان هم بر دخالت دولت در حریم خصوصی مهر تأئید میگذارند، و هم با حمایت از یک قاتل، اقدام به قتل را تشویق میکنند.
اگر سکینه قاتل است، قاتل در تمام کشورها «مجرم» شناخته میشود، چه در جمکران و چه در فرانسه. پس دلیلی ندارد با مجازات یک قاتل مخالفت کنیم، هر چند ما با اعدام در هر حال موافق نیستیم. اما سنگسار سکینه با هدف مجازات «گناه» وی صورت میگیرد و آنها که مزورانه با «سنگسار» سکینه مخالفت میکنند، هیچ مخالفتی با دخالت دولت در حریم خصوصی افراد ندارند! حضرات به زبان بیزبانی میگویند، در ایران ارتباط جنسی خارج از چارچوب ازدواج «جرم» است و ما آن را تأئید میکنیم، ولی برای این «مجازات» دولت نباید به سنگسار متوسل شود! خلاصه به زبان بیزبانی میگویند، بهتر است این «گناهکاران» نابکار را اعدام کنید که هم پرستیژ اسلام خدشهدار نشود، و هم غرب بتواند ارتباطاش را با شما آشکار کند. این برنامة مهوع را «لولا داسیلوا» آغاز کرد، سپس ویلیام هیگ، وزیر امورخارجة بریتانیا، پاپ و کل حاکمیت فرانسه پای برهنه در میدان آن دویدند. میبینیم که جنجال سکینهپرستان حکمتی دارد؛ همچنانکه سکوت بمبنوازان!
دو روز پس از انفجار بمب در بازار مرکزی «ولادی کاوکاز»، شورای امنیت سازمان ملل و کشور کانادا این عمل وحشیانه را محکوم کردند! سپس «بی. پی» اعلام داشت، ما تنها مقصر نیستیم؛ شرکت «هالیبرتن» و یک شرکت دیگر آمریکائی هم میباید خسارت آلودگی خلیج مکزیک را پرداخت کنند! این اخبار روز 11 سپتامبر توسط «فرانس پرس» پخش شد. باری حضرات دو روز «فکر» کردند ببینند بمبگذاری در قفقاز خوب است، یا باید آنرا محکوم کرد. پس از اینکه متوجه شدند اینکارها اصلاً «خوب» نیست، بریتیش پترولیوم دریافت که میتواند برای ورود به باشگاه نفتخواران روسیه و آمریکا، یانکیها را تحت فشار قرار دهد! از این «برنامه» چندین نتیجه میگیریم! نخست اینکه، خروج سلاح «هارپ» از انحصار یانکیها یک واقعیت است، دیگر آنکه جهان اسلام و آنها که عملیات ظاهراً انتحاری «ولادی کاواکاز» را محکوم نکردند، هیچ مخالفتی با تروریسم در قفقاز ندارند، و نهایتاً همینها برای رفراندوم ترکیه رویاهای طلائی در کلة پوکشان میپروراندند که ناگهان صدور قطعنامة شورای امنیت این خواب طلائی را بر هم زد! نتایج رفراندوم رجب اردوغان در همین قطعنامه نهفته بود. هدف اصلی «پیروزی» بفهمی نفهمی دولت اسلامی، ممانعت از ورود ترکیه به اتحادیة اروپا از طریق اسلامی کردن این کشور و ایجاد بحران است!
با در نظر گرفتن میزان شرکتکنندگان در برنامة «خردجال»، یعنی حدود 70 درصد از 50 میلیون افراد واجد شرایط، نتایج حاصل را میتوان اینچنین خلاصه کرد. نخست اینکه کمتر از 60 درصد رأیدهندگان به طرح دولت پاسخ مثبت دادهاند. در نتیجه، دولت اردوغان از تأئید 20 میلیون نفر برخوردار است. از طرف دیگر، با توجه به این مهم که به گزارش فیگارو، خودداری از رأی دادن در ترکیه معادل 22 یورو جریمه خواهد داشت، باید بگوئیم دولت رجب اردوغان و حامیاناش در غرب نتوانستهاند به پیروزی چشمگیری دست یابند. چرا که حدود 17 میلیون نفر در ترکیه این رفراندوم پوچ و ضدانسانی را تحریم کردند، و بین 11 تا 12 میلیون نفر نیز به آن پاسخ منفی دادهاند. در نتیجه تعداد طرفداران عاقل و بالغ دولت اسلامی ترکیه از مخالفاناش به مراتب کمتر است. اگر خیلی به رجب اردوغان و دیگر حرمسراداران ترکیه لطف داشته باشیم میتوانیم بگوئیم که این دولت «مردمی» در واقع از حمایت حدود 20 میلیون شهروند صاحب رأی برخوردار است، و به همین دلیل نیز میتوانیم بگوئیم که گاردین بیجهت هیاهو به راه انداخته!
پیامد پیروزی فرضی حزب اردوغان در رفراندوم کذا اسلامی شدن ترکیه است که ورود این کشور را به اتحادیه اروپا منتفی خواهد کرد، و این اتحادیة «نازنازی» و بشردوست ناچار به عقبنشینی در منطقه خواهد شد. با توجه به خبر تشکیل حزب ژنرال مشارف، و تعطیل عمومی 11 سپتامبر در حکومت اسلامی، به نظر میرسد جناح جرج بوش، برای تحکیم مواضع خود در پاکستان، ترکیه و ایران خیز برداشته باشد. اما در این شرایط نوین «خواستن» واشنگتن و هم پیماناناش کمتر از همیشه میتواند «توانستن» تحلیل شود. علاوه بر پایان «جنگسرد» و تضعیف ارتش ناتو، آگاهی ملتها نیز امکان این «توانستن» را بیشتر کاهش داده.
از بیراهههای استعمار و بحثهای انحرافی و پوچ بپرهیزیم. آنچه ما میخواهیم استقرار دمکراسی سیاسی در ایران است. محور دمکراسی نیز فقط «انسان» میتواند باشد؛ انسان، خارج از سنگر حق و باطل، انسان خارج از ابهام باورها، و خارج از تعلقات نژادی و گرایشات دینیاش. استقرار چنین نظامی بدون «جدائی دین از سیاست» امکانپذیر نخواهد بود.
منبع: «حاجیآقا»، ص. 23
«جونم براتون بگه»، در دوران شیرین «جنگسرد»، استعمار غرب جهت تأمین منافع خود به ویژه در ترکیه، هفتهای یکبار کودتا میکرد، و برای دستگرمی نخست وزیر هم دار میزد! پس از کودتا نیز سفرة سرکوب و تاراج میگستراند. اما پس از فروپاشی اتحاد شوروی، بجای کودتا، استعمار به خردجال متوسل شده. خردجال 22 خردادماه سال گذشته را که فراموش نکردهایم، هنوز صدای نکرة عرعرهای «سبز» در رادیوفردا و فارینپالیسی و دیگر عرعرگاههای مککارتی گوش فلک را کر میکند! اما خردجال جمکران کجا، خردجال اردوغان کجا! بله، خردجال هم خردجال امپراطوری! آنهم امپراطوری سابق عثمانی که تنها امپراطوری حرمسرادار معاصر به شمار میرود! امروز اگر چه نمیتوان قدرت و شوکت امپراطوری عثمانی را بازگرداند، ولی در راه احیای حرمسراداری همة امکانات فراهم آمده.
سه دهه پس از کودتای ارتش ناتو در ترکیه، دولت اسلامگرای اردوغان با برگزاری یک رفراندوم عوامفریبانه ضمن کسب مشروعیت برای دولت فرسودة خود، حکومت «دین ضداستبداد» را نیز رسمیت بخشید. اردوغان نام این حکومت را دمکراسی گذارده، حال آنکه حرمسراداری در یک نظام دمکراتیک نمیتواند قانونی باشد. به عبارت دیگر دمکراسی، سکولاریسم و لائیسیتة «معنوی»، «الهی» و «رحمانی» و «اسلامی» فقط و فقط ساخته و پرداختة ذهن علیل الاغهای «متفکر» طویلة مککارتی است و بس.
خوانندة گرامی! برخلاف شایعات رسانههای جمکران، «شهرنو» هرگز نابود نشد، بلکه گسترش و رونق فراوان یافت! شاید بعضیها ندانند ولی شهرنو، به عنوان یکی از پایههای قدرت استعماری، به مراتب از حوزة علمیه قم «تقدس» بیشتری داشت، چرا که این «شهر» تحت نظارت «شبکة تبهکار» وابسته به ارتش ناتو اداره میشد. شبکهای که همچنان به آدمربائی، بردهفروشی و توزیع موادمخدر ادامه میدهد. «شهرنو» فقط بخشی از فعالیتهای این شبکة تقدس فروش بود؛ زنان ساکن خانههای قلعه موظف بودند با چادر از خانه خارج شوند. هیچکس هم حق نداشت از این مکان «مقدس» عکسبرداری کند. در اوائل دهة هفتاد میلادی چند توریست فرنگی که قصد داشتند از این محل عکس و فیلم تهیه کنند، کتک مفصلی از مأموران شهربانی محل نوش جان میفرمایند. تأمین امنیت این منطقه را شهربانی بر عهده داشت چرا که شبکة آدمربایان، چاقوکشان و دلالان انواع موادمخدر در حول و حوش همین منطقه متمرکز شده بودند.
منابع موثق میگویند، قهوهخانههای روبروی در ورودی «قلعة» کذا محل فروش «حشیش اعلا» بود، و کمی پائینتر در خیابان جمشید، چند دستفروش «هروئین مرغوب» عرضه میکردند. به عبارت دیگر، بر خلاف چرندیات حکومت اسلامی، «شهرنو» به هیچ عنوان محل «اقامت» زنان خودفروش نبوده! «شهرنو»، شاخک یک شبکة مجهز قاچاق انسان و مواد مخدر بود که ریشههایاش را در کاخهای مجلل پایتختهای بزرگ جهان میباید جستجو کرد؛ هر چند زنان ساکن این محله را همین شبکة تبهکار ربوده و در چارچوب «قوانین» شهربانی، در قلعه زندانی کرده بود. فروش و توزیع مواد مخدر نیز در سطح کشور تحت نظارت همین شبکه صورت میگرفت و خلاصه با در نظر گرفتن اقتصاد «اسلامی» حاکم بر کشور، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که پس از انقلاب شکوهمند «امام روشنضمیر» شبکة مذکور نابود شده باشد!
کاملاً بر عکس، حوزة فعالیت شبکة تبهکار پس از کودتای 22 بهمن، همچون تشکیلات ساواک و شهربانی گسترش یافت. جاروجنجال «آتش زدن» و «تخریب» شهرنو برای انحراف افکار عمومی بود، به همچنین اعدام «خانم رئیسها!» در واقع همانطور که ساواک و شهربانی اسلامی شد و بازوهای سرکوب خود را در قالب کمیتهها و اطلاعات سپاه گسترش داد، شبکة تبهکار نیز کاملاً عقیدتی و اسلامی شد. این شبکه با حذف چند مهرة سرشناس خود، توانست تمرکززدائی کرده چهرة مخوف خود را در سطح جامعه پنهان نگاه دارد. به عبارت دیگر تخریب رسانهای خانههای شهرنو، فقط با هدف تقویت هر چه بیشتر شبکة تبهکار کذا صورت پذیرفت.
تیغکشهای این شبکه از دیرباز در خدمت «اسلام ضداستبداد» بودند، و پس از کودتای 22 بهمن نیز به «خدمات» خود در همة زمینهها ادامه دادهاند. با گسترش ممنوعیتها و تحمیل منهیات آخوندها بر جامعة ایران، این شبکه در کنار زن، سلاح و مواد مخدر، توزیع انواع فیلمهای ویدئو، مشروباتالکلی و حتی «سوسیس» و «کالباس» و «ژامبون» را نیز در دست گرفت! تنها تغییری که در روند کار شبکة کذا ایجاد شد «چنج چادر» بود! همچنانکه بالاتر گفتیم، زنان شهرنو موظف بودند، هنگام خروج از خانههای قلعه چادر بر سر کنند؛ چادرهای اینان زمینة سیاه داشت و نقشدار بود. ولی پس از «انقلاب»، همین زنان موظف شدند از «چادرمشکی» استفاده کنند. تکرار میکنیم که مطلب ما در مورد زنانی است که جزو «املاک» شبکة کذا به شمار میروند. امیدواریم با این توضیحات ارتباط حوزة علمیه قم با شبکة تبهکاران شهرنو روشنتر شده باشد. پس بازگردیم به رفراندوم رجب اردوغان و اهداف به اصطلاح دمکراتیک این رفراندوم!
ابعاد واقعی دمکراسی، ویراست اربابان رجب اردوغان از ماه ژوئن سالجاری نمایان شد. به گزارش فیگارو، مورخ 6 اوت 2010، رجب اردوغان در ماه ژوئن سالجاری یک مرد سه زنه را به عنوان مشاور خود منصوب کرد و با این عمل به تنش بین اسلامگرایان و طرفداران لائیسیته دامن زد. این انتصاب در ترکیه جنجال آفرین شد و رسانهها از جمله روزنامة «حریت» آن را مورد انتقاد قرار دادند. البته رسانههای جمکران در اینمورد خفقان کامل اختیار کردند. یادآور شویم که از سال 1926 در چارچوب قوانین ترکیه تعدد زوجات غیرقانونی شناخته میشود و بیدلیل نیست که رجب اردوغان یک قانونشکن را به مشاورت خود برگزیده. هدف حزب «عدالت و توسعه» در واقع توسعة توحش اسلامی است. اعضای این حزب با تکیه بر این امر که قوانین حاکم بر ترکیه غیردمکراتیک است و نظامیان را جهت سرکوب مردم آزاد گذاشته، نقض قوانین لائیک در کشور را «مبارزه با استبداد» مینمایانند، و همزمان ارتش ترکیه را ضامن این قوانین معرفی میکنند! حال آنکه واقعیت جز این است.
از یکسو، ترکیه به عنوان عضو رسمی ناتو نمیتواند به دلخواه برای ارتش خود تصمیم بگیرد، و از سوی دیگر، نمیتوان حمایت ناتو از کودتاهای این ارتش را در ترکیه پنهان داشت. از این گذشته، ارتش ترکیه هرگز مدافع لائیسیته نبوده! استخراج امثال نجمالدین اربکان و رجب اردوغان از صندوقهای آراء به اصطلاح دمکراتیک شاهدی است بر همین مدعا! به همچنین است ابراز لطف رجب اردوغان به حرمسراداران! یادآور شویم که «مشاور» سه زنة رجب اردوغان «علی یوکسل» نام دارد. ایشان پس از انتصاب خود ضمن مصاحبه با رسانهها برای انجام تمام و کمال فرائض دین مبین اعلام آمادگی کرده و میفرمایند:
«طبق احکام اسلام، در جستجوی همسر چهارم [هستم]»
فیگارو در ادامة گزارش خود میافزاید، در سال 2004، حزب «عدالت و توسعه» طرحی ارائه داد که ارتباط جنسی خارج از چارچوب ازدواج را «جرم» شناسائی کند، ولی به دلیل واکنش منفی افکارعمومی ناگزیر شد از این طرح چشم پوشی نماید. خلاصه کنیم، حزب اردوغان ناچار شده راه نجات خود را در توسل به «رفراندوم» تک گزینهای «آری، یا نه» بجوید تا در صورت استقبال گستردة مردم ترکیه از رفراندوم کذا بتواند کشور را یک گام دیگر به توحش جمکران نزدیکتر کند. برای نیل به این هدف مقدس حزب اردوغان جهت تحریک افکار عمومی یک موزه در پایتخت به راه انداخته تا شکنجههای ارتش را به «مردم» نشان دهد، و به آنان بباوراند که در صورت گفتن «آری» به شبه رفراندوم کذا سرکوب نظامی پایان خواهد گرفت. در صورتیکه سرکوب ملت ترکیه و به ویژه سرکوب کردهای این کشور تحت نظارت سازمان جنایتکار ناتو صورت میگیرد؛ همان سازمانی که به بهانة مبارزه با تروریسم، و در واقع برای حمایت از توحش اسلامگرایان به افغانستان و عراق لشکرکشی کرده. منافع اعضای ناتو به ویژه در منطقه، در گرو گسترش تعصبات دینی و قومی است. به همین دلیل است که پروپاگاند اینان در تقابل کامل با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر، «انسان» را در چارچوب تعلقات دینی و بومیاش قرار داده و به انسانیات نیز «نسبیت» بخشیده! در این رابطه بد نیست نگاهی داشته باشیم به «پیام» یکی از کاربران روزنامة فیگارو:
«اردوغان پیش از هر چیز ترک و مسلمان است [...] مسلمانان با لائیسیته بیگانهاند [اینان فقط قرآن را میشناسند] که آداب و مقرارت زندگی روزمرهشان را به آنان تحمیل میکند.»
فکر میکنم این پیام گویاتر از آن باشد که به «تفسیر» نیازی داشته باشیم. پیام فوق بازتاب «نگرش» برتریطلبانی است که در تقابل با مفاد اعلامیة جهانی حقوقبشر و در کمال وقاحت و حماقت لائیسیته را مسیحی و اروپائی میشمارند، در نتیجه حق «انسان» بودن برای ساکنان کشورهای مسلماننشین قائل نیستند. دلیل هم اینکه، الاغهای طویله مککارتی، همچون فوکویاما، «انسان نسبی»، یعنی انسان دینی و بومی اختراع کرده، برای تفکر و تخیل انسان «مرز» قائل شدهاند. پامنبریهای اینان در غرب بیشمارند، از آنجمله است آخوند ویلیامز که پادوهایشان در ترکیه احزاب «رفاه» و «عدالت و توسعه» را تشکیل داده و رفراندومهای گوسالهفریب بر پا میکنند. در واقع، رفراندوم مزورانه حزب اردوغان یک شمشیر دولبه است بر علیه مارکسیستها و طرفداران دمکراسی در کشور ترکیه.
در صورت پاسخ مثبت به این رفراندوم، ترکیه به عنوان عضو ارتش ناتو به یک حکومت اسلامی تمام عیار تبدیل خواهد شد، و زمینة گسترش سرکوب مردم ترکیه و دیگر ملتهای منطقه را فراهم میآورد. در صورت پیروزی «نه»، ارتش سرکوبگر ترکیه که مستقیماً از پنتاگون دستور میگیرد، مشروعیت مردمی خواهد یافت! خلاصه این رفراندوم فریبی بیش نیست، و طراحان آن کشورهای بالکان و مسلمانان ساکن روسیه را هدف گرفتهاند. درگیریهای شهر «میتروویتسا» شاهدی است بر این مدعا. شنبة گذشته پس از پیروزی تیم بسکتبال ترکیه، گلة به اصطلاح مسلمانان ساکن «میتروویتسا»، با شعار «ترکیه، ترکیه» به سوی بخش صربنشین این شهر لشکرکشی کردند! به گزارش فرانسپرس، پس از ممانعت مأموران انتظامی از عبور لشکر «مسلمین» از پل حائل بین دو منطقه، نیروهای «امپراطوری عثمانی» به پرتاب سنگ مشغول شدند!
در تاریخ 12 سپتامبر 1980، ارتش ناتو به فرماندهی ژنرال «کنعان اورن» حکومت را در ترکیه به دست گرفته، ضمن اجباری کردن آموزش شرعیات در مدارس دولتی، شکار کردها و چپگرایان را شدت بخشید. سه دهه پس از این کودتاست که اسلامگرایان مزور ترکیه با شعار عوامفریب محدود کردن اختیارات ارتش یک «رفراندوم» تک گزینهای بر پا کردهاند. هدف از این نمایشات مهوع دوقطبی کردن فضا در ترکیه، جهت کسب مشروعیت همزمان برای ارتش سرکوبگر ناتو و اسلام گرایان است. به همین دلیل امنیت میتینگ «نه» به رفراندوم اردوغان کاملاً تامین شده بود، ولی میتینگ آنها که برای بایکوت رفراندوم تجمع کرده بودند مورد تهاجم به اصطلاح «ناسیونالیستها» قرار گرفت. اهالی «نه»، همانطور که بالاتر گفتیم در همسوئی کامل با اسلامگرایان در مسیر دوقطبی کردن فضای سیاسی ترکیه فعالیت میکنند. اهالی «نه» ادعا میکنند که اردوغان قصد کاهش اختیارات ارتش به اصطلاح «مدافع» لائیستیه را دارد! حال آنکه همین ارتش ناتو در سال 1980 کودتا کرد تا با اجباری کردن تعلیمات دینی در مدارس دولتی، پایه و اساس لائیسیته را در ترکیه متزلزل کند. پس از گذشت سه دهه شاهدیم که تلاشهای «لائیک» ارتش کذا به افتضاحاتی به نام نجمالدین اربکان با حزب رفاه و رجب اردوغان با حزب «عدالت و توسعه» انجامیده. از کشتار دهها هزار کرد و تخریب روستاهایشان سخن به میان نمیآوریم. از ترور خبرنگاران و اهل قلم نیز حرفی نمیزنیم! کسی که ارتش ترکیه را مدافع لائیسیته معرفی میکند باید از الاغهای سربهراه طویلة مککارتی باشد. طویلهای که تخصصاش دوقطبی کردن مجازی فضای اجتماعی پیرامون «احترام» و «توهین» به مقدسات است. آخوند «تریجونز» از رهبران فرهیختة طویلة کذا به شمار میروند. شاهد بودیم که «جهان اسلام» در تف ایشان شنای مفصلی کرد، به ویژه تازهمسلمانان ساکن آفریقای جنوبی در این گرمای طاقتفرسا تنی به آب زدند!
در واکنش به تف «تری جونز»، آفریکانرهای آفریقای جنوبی که هنوز در پس پرده قدرت را در این کشور در دست دارند، عملة اسلام را جهت سوزاندن کتاب مقدس بسیج کردند تا مسیحیان «متدین» نیز بتوانند از نعمت شنا در تف مسلمین بهرهمند شوند، و خلاصه زمینة ارتباط از طریق «تف» برقرار شده بود. در کمال تأسف «تری جونز» ناچار شد استخر مسلمین را به ویژه در پاکستان، افغانستان و جمکران تعطیل کند! در پاکستان که سیل حدود 15 میلیون نفر بیخانمان بر جای گذاشته، فعلة فاشیسم بر علیه توهین به «قرآن پاک» برنامة عربده و زوزه به راه انداخته بودند. الاغهای طویلة مککارتی ساکن سرزمین پاکها همه چیزشان «پاک» است و باید بگوئیم از انسانیات نیز «پاک» به دوراند. و اما به مصداق «از هر چه بگذریم، سخن دوست خوشتر است»، نگاهی داشته باشیم به حنازرچوبه، مورخ 20 شهریورماه 1389 که از ساختن مسجد در ژوهانسبورگ خبرهای دست اول میدهد!
بله ارز حاصل از چپاول نفت اینبار جهت گسترش مقدسات از جمله در شهر ژوهانسبورگ به مصرف میرسد تا «آفریکانرها» دچار بحران نشوند! حکومت مردهشویان بین فرودستان «سووتو» دلار تقسیم میکند؛ برایشان مسجد و کلینیک میسازد؛ تا بجای اعتراض به شرایط موجود، دست به دعا بردارند، و به صورت رایگان تغذیه شوند و در زمان مناسب عربدة اللهاکبر سر داده، جلوی «ملحدین» را بگیرند که برای اعضای محترم «بیلدربرگ» ایجاد مزاحمت نکنند. حکومت جمکران یک مسجد خوب برای 400 خانوار مسلمان در ژوهانسبورگ میسازد تا به قول راوی حاجیآقا «پیزی» بعضیها را جا بیاندازد! باید از رهبر مردهشویان بپرسیم، چرا خبر مرگتان برای زلزلهزدگان بم خانه نمیسازید؟ از این گذشته «ارز» لازم جهت ساختن مسجد کذا را از کدام بانک تهیه میکنید؟ مگر در هیاهوی رسانهای تحریم نشدهاید؟!
تحریم؟ به هیچ عنوان! تحریمها بر علیه ملت ایران است، تا امثال موسوی و خامنهای و ... و زهراخانوم و شرکاء در همة زمینهها «پیشرفت» کنند و «رادیوفردا» بتواند هر چه دزد و جنایتکار و جاسوس و پفیوز و دجال مذکر و مونث در طیف حاکمیت سراغ دارد به عنوان «مخالف دولت» و طرفدار جنبش «علف» به ملت ایران حقنه کند. بارها به مسئولان بسیار «محترم» این رادیو گفتهایم، باز هم میگوئیم، مصاحبه با امثال زهراخانوم و قبیلة رفسنجانی و... و افرادی که31 سال است به سرکوب و کشتار ایرانیان مشغولاند توهین مستقیم به ملت ایران است. و باعث تأسف است که کاربران ایرانی «رادیوفردا» در برابر این اعمال موهن نه تنها سکوت اختیار کردهاند که بعضیها نیز همچون بز سرگله مرتب سرشان را به تأئید تکان میدهند!
به گزارش حنازرچوبه، روز جمعه، همزمان با «عید سعید فطر»، ساخت مسجد فاطمه در منطقه «فقیرنشین» سووتو با حضور نمايندة مقام معظم در امور دانشجويان خارج از كشور آغاز شد! بله، اینکار دلیل دارد؛ به ادعای حنازرچوبه در این منطقه 400 خانوادة مسلمان زندگی میکنند! خلاصه، اینان یک مسجد «محقر» دارند که تاکنون 3 کشیش در آن مسلمان شدهاند و از شما چه پنهان برنامة مفتخوری و سوگواری با موفقیت به مورد اجرا گذاشته شده. گویا قرار است در برابر دریافت دلار، گروهی به جهان ذلت و حقارت تشیع پای بگذارند! مقام معظم برایشان مدرسه و کلینیک و حوزة علمیه و مردهشویخانه هم میسازند تا حسابی با «فرهنگ شیعه» آشنا شوند؛ خلاصه هر چه اسلام را گسترش دهند، نابودی «انسان» تسریع خواهد شد:
«[...] قرار است [...] علاوه بر يك باب مسجد مخصوص شيعيان [...] يك باب مدرسه، كلينيك پزشكي، حوزة علميه، غسالخانه، كلاسهاي فوق برنامه نيز احداث شود [...]»
کدخبر: 277616
همچنانکه میبینیم در این مجموعه محل «تفریح» وجود ندارد، چرا که حکومت مردهشویان دشمن شادی و تفریح انسان است. دلیل هم اینکه، جشن و شادی خارج از «سنگر حق» قرار گرفته، «انسانی» است و از اینرو با «حریمخصوصی» پیوندی ناگسستنی پیدا میکند. این است دلیل تهاجم به حریم خصوصی ایرانیان که از نخستین روزهای «بهار عاظادی» در دستورکار این حکومت قرار گرفت، و این است دلیل جارو جنجال سکینهپرستان. اینان در واقع همزمان تجاوز به حریم خصوصی ایرانیان و ارتکاب به قتل را مورد «تأئید» قرار میدهند!
حضرات بدون اینکه دخالت در حریم خصوصی را محکوم کنند، از حکومت جمکران میخواهند سنگسار سکینه را متوقف کند! حال آنکه حکومت اسلامی سکینه آشتیانی را متهم به قتل نیز میداند! اگر چنین جرمی به اثبات رسیده باشد، طبق قوانین جمکران، خانم آشتیانی به اعدام محکوم میشود، مگر اینکه اولیای دم از «قصاص» وی صرفنظر کنند. در واقع بر اساس گزارشهای رسانههای رسمی حکومت اسلامی، جرم سکینه «قتل همسر» است، که با «گناه» ارتباط جنسی خارج از چارچوب ازدواج نیز در هم آمیخته. با توجه به این شرایط میتوان گفت که سکینهپرستان با یک تیر دو نشان میزنند. اینان هم بر دخالت دولت در حریم خصوصی مهر تأئید میگذارند، و هم با حمایت از یک قاتل، اقدام به قتل را تشویق میکنند.
اگر سکینه قاتل است، قاتل در تمام کشورها «مجرم» شناخته میشود، چه در جمکران و چه در فرانسه. پس دلیلی ندارد با مجازات یک قاتل مخالفت کنیم، هر چند ما با اعدام در هر حال موافق نیستیم. اما سنگسار سکینه با هدف مجازات «گناه» وی صورت میگیرد و آنها که مزورانه با «سنگسار» سکینه مخالفت میکنند، هیچ مخالفتی با دخالت دولت در حریم خصوصی افراد ندارند! حضرات به زبان بیزبانی میگویند، در ایران ارتباط جنسی خارج از چارچوب ازدواج «جرم» است و ما آن را تأئید میکنیم، ولی برای این «مجازات» دولت نباید به سنگسار متوسل شود! خلاصه به زبان بیزبانی میگویند، بهتر است این «گناهکاران» نابکار را اعدام کنید که هم پرستیژ اسلام خدشهدار نشود، و هم غرب بتواند ارتباطاش را با شما آشکار کند. این برنامة مهوع را «لولا داسیلوا» آغاز کرد، سپس ویلیام هیگ، وزیر امورخارجة بریتانیا، پاپ و کل حاکمیت فرانسه پای برهنه در میدان آن دویدند. میبینیم که جنجال سکینهپرستان حکمتی دارد؛ همچنانکه سکوت بمبنوازان!
دو روز پس از انفجار بمب در بازار مرکزی «ولادی کاوکاز»، شورای امنیت سازمان ملل و کشور کانادا این عمل وحشیانه را محکوم کردند! سپس «بی. پی» اعلام داشت، ما تنها مقصر نیستیم؛ شرکت «هالیبرتن» و یک شرکت دیگر آمریکائی هم میباید خسارت آلودگی خلیج مکزیک را پرداخت کنند! این اخبار روز 11 سپتامبر توسط «فرانس پرس» پخش شد. باری حضرات دو روز «فکر» کردند ببینند بمبگذاری در قفقاز خوب است، یا باید آنرا محکوم کرد. پس از اینکه متوجه شدند اینکارها اصلاً «خوب» نیست، بریتیش پترولیوم دریافت که میتواند برای ورود به باشگاه نفتخواران روسیه و آمریکا، یانکیها را تحت فشار قرار دهد! از این «برنامه» چندین نتیجه میگیریم! نخست اینکه، خروج سلاح «هارپ» از انحصار یانکیها یک واقعیت است، دیگر آنکه جهان اسلام و آنها که عملیات ظاهراً انتحاری «ولادی کاواکاز» را محکوم نکردند، هیچ مخالفتی با تروریسم در قفقاز ندارند، و نهایتاً همینها برای رفراندوم ترکیه رویاهای طلائی در کلة پوکشان میپروراندند که ناگهان صدور قطعنامة شورای امنیت این خواب طلائی را بر هم زد! نتایج رفراندوم رجب اردوغان در همین قطعنامه نهفته بود. هدف اصلی «پیروزی» بفهمی نفهمی دولت اسلامی، ممانعت از ورود ترکیه به اتحادیة اروپا از طریق اسلامی کردن این کشور و ایجاد بحران است!
با در نظر گرفتن میزان شرکتکنندگان در برنامة «خردجال»، یعنی حدود 70 درصد از 50 میلیون افراد واجد شرایط، نتایج حاصل را میتوان اینچنین خلاصه کرد. نخست اینکه کمتر از 60 درصد رأیدهندگان به طرح دولت پاسخ مثبت دادهاند. در نتیجه، دولت اردوغان از تأئید 20 میلیون نفر برخوردار است. از طرف دیگر، با توجه به این مهم که به گزارش فیگارو، خودداری از رأی دادن در ترکیه معادل 22 یورو جریمه خواهد داشت، باید بگوئیم دولت رجب اردوغان و حامیاناش در غرب نتوانستهاند به پیروزی چشمگیری دست یابند. چرا که حدود 17 میلیون نفر در ترکیه این رفراندوم پوچ و ضدانسانی را تحریم کردند، و بین 11 تا 12 میلیون نفر نیز به آن پاسخ منفی دادهاند. در نتیجه تعداد طرفداران عاقل و بالغ دولت اسلامی ترکیه از مخالفاناش به مراتب کمتر است. اگر خیلی به رجب اردوغان و دیگر حرمسراداران ترکیه لطف داشته باشیم میتوانیم بگوئیم که این دولت «مردمی» در واقع از حمایت حدود 20 میلیون شهروند صاحب رأی برخوردار است، و به همین دلیل نیز میتوانیم بگوئیم که گاردین بیجهت هیاهو به راه انداخته!
پیامد پیروزی فرضی حزب اردوغان در رفراندوم کذا اسلامی شدن ترکیه است که ورود این کشور را به اتحادیه اروپا منتفی خواهد کرد، و این اتحادیة «نازنازی» و بشردوست ناچار به عقبنشینی در منطقه خواهد شد. با توجه به خبر تشکیل حزب ژنرال مشارف، و تعطیل عمومی 11 سپتامبر در حکومت اسلامی، به نظر میرسد جناح جرج بوش، برای تحکیم مواضع خود در پاکستان، ترکیه و ایران خیز برداشته باشد. اما در این شرایط نوین «خواستن» واشنگتن و هم پیماناناش کمتر از همیشه میتواند «توانستن» تحلیل شود. علاوه بر پایان «جنگسرد» و تضعیف ارتش ناتو، آگاهی ملتها نیز امکان این «توانستن» را بیشتر کاهش داده.
از بیراهههای استعمار و بحثهای انحرافی و پوچ بپرهیزیم. آنچه ما میخواهیم استقرار دمکراسی سیاسی در ایران است. محور دمکراسی نیز فقط «انسان» میتواند باشد؛ انسان، خارج از سنگر حق و باطل، انسان خارج از ابهام باورها، و خارج از تعلقات نژادی و گرایشات دینیاش. استقرار چنین نظامی بدون «جدائی دین از سیاست» امکانپذیر نخواهد بود.
نسخة پیدیاف ـ گوگل
نسخة پیدیاف ـ گوگل(بارگیری)
نسخة پیدیاف ـ لایو
نسخة پیدیاف ـ آدردرایو
نسخة پیدیاف ـ داکستاک
نسخة پیدیاف ـ ایشیو
نسخة پیدیاف ـ باکسنت
نسخة پیدیاف ـ کلمهئو
نسخة پیدیاف ـ زیدو
نسخة پیدیاف ـ مدیافایر
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت