مکممد!
...
سرقت از مطالب این وبلاگ باعث مرگ نمیشود، ولی سارق را مضحکه میکند! میرحسین موسوی هم اعلام داشت جنگ «ایران ـ اسلام» زرگری است! دلیل نخستوزیر سابق امامروشن ضمیر هم این بود که، «چرا نمیگویند صحبت از کدام اسلام و کدام ایران است؟!» ما هم میگوئیم، جناب صدراعظم بیخبر از همه جا! سرکار نه تنها سوراخ دعا را گم کردهاید که ورد را هم نیک نیاوردهاید! ایران به عنوان «مکان»، موجودیت واقعی دارد، و به عنوان «کشور» از تاریخ مشخصی برخوردار است. حال آنکه «اسلام»، به عنوان مجموعه باورهای مقدس انگاشته شده اصولاً فاقد واقعیت در زمان و مکان مشخص است! در نتیجه، تبدیل کشور ایران به «سیاست» با تبدیل باورهای مقدس به سیاست از زمین تا آسمان تفاوت دارد. وقتی میگوئیم ایران، این «مکان» به عنوان کشوری که از نظر تاریخی بر اسلام و امپراطوری اسلامی تقدم دارد، اسلام را هم شامل میشود، حال آنکه اسلام نمیتواند ایران تاریخی را شامل شود. از سوی دیگر، شما که گویا اهل جنگ زرگری نیستید، چرا دکان جنگ زرگری بین اسلام سبز و سیاه به راه اندختهاید؟ مگر میتوان باورهای مسلمانان و به طور کلی باورها را دستهبندی و طبقهبندی نمود؟ باورها گنگ و مبهم، زمانگریز و فاقد مکاناند، حال آنکه ایران، نه گنگ و مبهم است نه زمانگریز! اگر ما میگوئیم جنگ بین ایران و اسلام زرگری است دلیل مشخص داریم. یک کشور را نمیتوان با «باورها» به قیاس کشید، اینکار را در زبان همان حوزة علمیه «قیاس معالفارق» گویند، و عملی است غیرممکن!
«مافیاپولی» که از سال 1980 با تاچر، ریگان، واتیکان، کنتراس، سولیدارنوشک، «جنبش همبستگی لهستان» و کوکائین و اسلام بر جهان حاکم شده بود، یکی از ستونهای اصلی خود را از دست داد. مرکز جهانی تولید کوکائین و کانال پاناما از نظارت یانکیها خارج شد! به گزارش فیگارو، مورخ 18 اوت 2010، «دادگاه قانون اساسی» کشور کلمبیا توافق نظامی سال 2009 با ایالات متحد را غیرقانونی شناخت. بر اساس توافق مذکور، 7 پایگاه نظامی کلمبیا در اختیار ارتش آمریکا قرار میگرفت. اگر به نقشة جغرافیا نیمنگاهی بیندازیم خواهیم دید کشور پاناما آمریکای مرکزی را به آمریکای جنوبی متصل میکند. یادآور شویم پاناما بخشی از کشور کلمبیا بوده. در سال 1903 یانکیها با یک «انقلاب» دستساز، کشوری به نام «پاناما» را از قلب کلمبیا بیرون میکشند. هاوراد زین در این باب چنین میگوید:
«کشور پاناما برای تضمین کنترل همة جانبة آمریکا بر کانال پاناما اختراع شد [...] پاناما همواره یک دولت سایه بوده [...] پس از سالها حمایت از دیکتاتوری نوریهگا جهت تهاجم به ساندینیستهای نیکاراگوئه، ایالات متحد برای تهاجم دوباره به پاناما و گسترش نفوذ خود نوریهگا را به تجارت مواد مخدر متهم کرده و به بهانة دستگیری او، ضمن بمباران گستردة غیرنظامیان، 26 هزار نظامی خود را به این کشور اعزام میدارد[...]»
منبع: کتاب «جنگ، به عنوان سیاست خارجی ایالات متحد»
دنبالة داستان هم که در برابرمان قرار گرفته. یانکیها دوستشان، نوریهگا را از ینگه دنیا به فرانسه ارسال میکنند تا در برابر دادگاه پاسخگوی جنایاتاش باشد! بله، این نوریهگای محترم در واقع از کارمندان شریف سازمان سیا بود که طی دهة هشتاد، برای درهم شکستن ساندینیستها، صمیمانه با جان نگروپونته و عیالاش جهت سازمان دادن به کنتراها همکاری کرد و این است وجه مشترک نوریهگا و دارودستة میرحسین موسوی؛ همه سر در آخور مقدس سازمان سیا دارند. محض اطلاع آشفروشهای جایزهبگیر بگوئیم که جنبش همبستگی لهستان، «سولیدارنوشک» نیز همآخور تبهکاران «کنترا» به شمار میرود. خلاصه اگر یقة رومن پولانسکی را رها کردند، رهبران محفل پولانسکی، که مرکزش در واتیکان و شاخکهایاش در برزیل، شیلی و ... و در لندن و اسرائیل قرار گرفته سخت به افلاس افتاده و به بهانة «نجات» سکینه آشتیانی دست نیاز به سوی حکومت مرده شویان دراز کرده.
هر چه امکان جنگافروزی در منطقه کاهش مییابد، مسیو «برنار هانریلوی»، یا همان «بوتول» خودمان بیشتر و بیشتر شیفتة سکینه آشتیانی میشود، در نتیجه لاتبازی و گسترش ابتذال حکومت مردهشویان و مخالف نمایاناش در داخل و خارج مرزها نیز شدت میگیرد. در داخل همچنانکه شاهدیم گروه مهرورزی با عربدهجوئی و نفسکشطلبی و توهین به مردم بریتانیا، تکه استخوانی از ابتذال برای محفل لاریجانیها پرتاب میکند تا برادران لاریجانی بتوانند درس ادب و تربیت و رعایت قانون به شرکایشان بدهند! سپس هیزاکسلنسی برای تأئید اظهارات غلامبچگان وارد معرکه میشوند، و در مرحلة آخر سایت «بیبیسی»، با نقل کل ماجرا، مبتذلات کذا را به نقل از اوباش مهرورزی تکذیب میکند! طی این روند گسترش ابتذال شاهدیم که وزارت امور خارجة بریتانیا بر خلاف روال قانونی و هنجارهای بینالمللی، جهت اعتراض به سخنان ابلهانة «رحیمی»، یکی از به اصطلاح دیپلماتهای جمکران در لندن را به این وزارتخانه احضار نمیکند! به عبارت دیگر ماجرای شکرخوری رحیمی و پیامدهای آن، یعنی دخالت هیزاکسلنسی و تکذیب رحیمی از چارچوب یک درگیری قهوهخانهای فراتر نمیرود. هر چند، هیزاکسلنسی همواره متأنت خود را حفظ میکنند، دلیل هم اینکه رفتار و گفتار سفیر انگلستان میباید جایگاه حاکمیت بریتانیا را در افکارعمومی به «ارزش» بگذارد. در صورتیکه وظیفة نوکران ایرانینمای بریتانیا در داخل و خارج کشور افشای واقعیت حکومت اسلامی به عنوان یک مجموعة لگام گسیخته، نظمشکن، وحشی و انسانستیز است. واقعیتی که بخوبی در رفتار و کردار اینان خود را به نمایش میگذارد. میبینیم که هم سفیر انگلستان و هم مقامات حکومت اسلامی نقش خود را به بهترین وجه ایفا میکنند. اما روند «تخریب» ایران و ایرانی به این مختصر ختم نمیشود. دارودستة میرحسین جلاد نیز به کمک بیانیه نویسان ساواک، علاوه بر تحریف لائیسیته، همزمان به تزریق ابتذال و تقدس و مرگستائی در ادبیات سیاسی کشور ادامه میدهند.
زهراخانوم، با جنجال پیرامون «7 دلاور»، فیلمهای مبتذل هولیوود را به فعالیتهای «هنری» خود افزودهاند، و محمد خاتمی، همان کودتاچی ارسالی از آلمان در سایت رادیوفردا، اسلام را «دینآزادی» میخواند! به موازات این تحرکات، شعبة محفل کودتا در زندان، یعنی همان زندانیان تزئینی حکومت مردهشویان همچنان به نامه نگاریهای احمقانة خود ادامه داده خواهان توبة جلادان حکومت و پیوستنشان به صفوف جیرهخواران استعمارسبز میشود! به این ترتیب گوسالههای ننهحسن چنین القاء میکنند که مجرم و جنایتکار شریک حکومت با «توبه» میتواند از پاسخگوئی در برابر ملت ایران معاف شود. به عبارت دیگر، ساواک از زبان فعلة فاشیسم که امروز به اصطلاح زندانی معرفی میشود، نامة سرگشاده مینویسد تا مزخرفات و احکام ملایان را بجای ملت ایران بنشاند. پس همینجا به جیرهخواران سبز گوشزد کنیم که علیرغم ارجاع شاپور بختیار به قانون 1906، این قانون دیگر مشروعیت ندارد، آنهم به چند دلیل.
نخست اینکه قانون کذا نه تنها با مطالبات ما، که با مطالبات مبارزان صدر مشروطه نیز در تضاد قرار میگیرد. در این قانون، روحانی در مقام نمایندة خدا در جایگاه داور نهائی قرار گرفته و بر تدوین و اجرای قوانین نظارت «عالیه» اعمال میکند؛ این امر در تمامی ابعاد نافی لائیسیته خواهد بود. «جدائی دین از سیاست» ایجاب میکند که روحانی جماعت به هیچ عنوان پای به میدان سیاست نگذارد. پس شکمتان را با سخنان شاپور بختیار و قانون 1906 صابون نزنید! همچنانکه گفتیم مطالبات ما نمیتواند همان مطالبات شاپور بختیار باشد، دلیل هم اینکه شرایط ایران و منطقه با 32 سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده، و از آنجمله است، پایان گرفتن جنگ سرد که حمایت پنهان آمریکا و جهان غرب را از توحش اسلامگرایان آشکار کرده.
روزی نیست که فعلة فاشیسم از تحریک افکار عمومی در کشورهای مسلماننشین غافل شوند. در این مسابقة توحشگستری «هنرفروشان»، سیاستپیشگان، قلم به مزدها، و ... و به ویژه کاخ سفید و واتیکان تمامی تلاش خود را به کار گرفتهاند. یک روز در دانمارک کاریکاتور محمد «سفارش» میدهند، روز دیگر در هلند فیلم «فتنه» میسازند، هر از گاه نیز، پاپ از اسلام به عنوان دین خشونت یاد میکند و... و خلاصه امروز کار به هتاکی و هذیانگوئی آخوندهای خاجپرست در ینگهدنیا رسیده تا اسلامفروشان جهان از «خوراک تبلیغاتی» محروم نمانند. خلاصه «فاستفود» پر درآمد «مک دونالد» را فراموش کنید، که به گرد پای فاستفود «مک ممد» نمیرسد.
ویژگی «مکممد» این است که نه به نان احتیاج دارد، نه به گوشت، نه به خیارشور و نه به دیگر مخلفات. «مک ممد» همان «بیگ مک» معنوی است که آنگلوساکسونها طی سدة اخیر آنرا به ضرب آخوند، چماق و چاقو و بمب به خورد ملتهای منطقه دادهاند. به عنوان نمونه، فروش «مک ممد» در عراق با موفقیت فراوان روبرو شده. روند بازاریابی برای «مک ممد» از این قرار است. ابتدا یک بمب در بازار بصره منفجر میکنند، تا همه بدانند و آگاه باشند که «کاسبی» غیرالهی و همچنین پرسه زدن در بازار خطرناک است. در نتیجه، عدهای ناچار میشوند برای زنده ماندن، فرزندانشان را به خدمت در ارتش عراق بفرستند. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم داوطلبان خدمت در ارتش باید از سلامت جسمانی برخوردار باشند. به عبارت دیگر کسانی که در بصره به صدها هزار معلول عراقی پیوستهاند از این «شانس» بزرگ محروم خواهند ماند. و اما سرنوشت جوانانی که سالم مانده و راهی جز خدمت در ارتش استعماری ندارند بهتر از دیگران نیست؛ اینان میتوانند در بغداد به افتخار «شهادت» نائل شوند یا در صف معلولین قرار گیرند. در هر حال راه گریز از «مک ممد» یا دمکراسی اهدائی آنگلوساکسونها برایشان وجود نخواهد داشت. به یاد داریم که دولتهای به اصطلاح مدافع حقوقبشر، عراقیها و افغانهای متقاضی پناهندگی را در سایة سکوت رسانهای به کشورهایشان بازگرداندند، و محفل بوتول هم که اینروزها برای سکینه آشتیانی حنجره میدرد، خفقان کامل اختیار کرده بود.
به گزارش فیگارو، مورخ 17 اوت 2010، انفجار بمب در یک مرکز استخدام ارتش عراق حداقل 60 کشته و 125 تن زخمی برجای گذاشت. خبرگزاریها میگویند، یکنفر خود را در صف داوطلبان منفجر کرده، ولی به گفتة یکی از داوطلبان، همة متقاضیان پیش از ورود به محوطه بازرسی بدنی میشوند. در نتیجه، کسی نمیتوانسته با کمربند انتحاری وارد شده باشد. هر کس خود را منفجر کرده، پس از ورود به محوطه کمربند انتحاری را در محل دریافت داشته. روشنتر بگوئیم ارتش آمریکائی عراق در همسوئی کامل با اشغالگران به کشتار جوانان این کشور مشغول است.
ماه گذشته برای کشتار شبهنظامیان مخالف با القاعده عملیاتی مشابه همین عملیات صورت دادند که به کشتار حداقل 45 تن انجامید. به گزارش فیگارو، در تاریخ 18 ژوئیه سالجاری یک نفر در رضوانیه با کمربند انتحاری به صفوف شبهنظامیان مخالف القاعده نفوذ کرده و خود را منفجر ساخت. شبه نظامیان گویا برای دریافت حقوق جمع شده بودند. جالب است که سازمان القاعده در عراق هیچ مزاحمتی برای اشغالگران ایجاد نمیکند! مبارزة فرضی این سازمان دستساز سیا با اشغالگران آمریکائی فقط به قتل عام ملت عراق محدود میماند، درست همانطور که امام روشن ضمیر در ایران با «شیطان بزرگ» جنگ میفرمودند، تا شرایط جنگی بر ملت ایران حاکم باقی بماند، میرحسین جفتکپرانی کند، و عراق نیز پولهای عربستان و امارات و کویت را بدهد به ارباب امام «روشنضمیر» در لندن و واشنگتن! بله این قماش مبارزات ضدامپریالیستی فقط یک هدف را دنبال میکند: تأمین منافع آنگلوساکسونها که با گسترش خشونت پیوندی ناگسستنی دارد.
روز گذشته، بوقهای ناتو با پخش ویدئوی ایمن الظواهری به «مردم» ترکیه راه رستگاری را نشان داده، از آنان خواستند دولت اردوغان را برای قطع رابطه با اسرائیل تحت فشار قرار دهند! نه اینکه اردوغان بینوا از چنین اختیاراتی برخوردار است! همزمان با انتشار پیام ابلهانة الظواهری، «فاینانشال تایمز» از زبان اوباما هم به اردوغان هشدار داد که در صورت دوری از اسرائیل و نزدیک شدن به جمکران از دریافت سلاحهای آمریکائی محروم خواهد شد. در واکنش به زرنگیهای فاینانشال تایمز، آمریکا هم بانک بریتانیائی «بارکلی» را به پرداخت 300 میلیون دلار جریمه محکوم فرمود، البته به بهانة نقض تحریم علیه ایران! این مبلغ بین دادگاه نیویورک و دولت اوباما با رعایت عدالت و برابری حقوق و خصوصاً «قسط اسلامی» به صورت «فیقتی، فیفتی» تقسیم خواهد شد. سایت نووستی، مورخ 26 مردادماه 1389، خبر این جریمة «جانگداز» را منتشر کرده. جالب اینکه پس از دریافت «باج» توسط یانکیها، امروز هم کاخ سفید و هم رجب اردوغان تهدید ترکیه توسط اوباما را رسماً تکذیب کردند!
به گزارش حنازرچوبه، مورخ 26 مردادماه سالجاری، داودواوغلو، وزیر امورخارجة ترکیه که پس از دیدار از جمهوری آذربایجان به کشورش باز میگشت به خبرنگاران گفت، «هیچ کشوری نمیتواند به ترکیه اولتیماتوم بدهد!» و این سخنان مضحک با کد: 1284326 در حنازرچوبه انتشار یافت و بسیاری هم حتماً آن را باور کردند. خلاصه در این جهان خر فراوان است و ما هم فقط برای حفظ سلامت است که گهگاهی پیاده میرویم! پس الاغهای اسلامگرای عموسام را رها کنیم و بازگردیم به الاغهای خاجپرست ایشان که سخت نگران همنوعان خود در جهان اسلام شده و از آنجا که الاغ هستند ابراز نگرانیشان هم به صورت «خرکی» است.
به گزارش نووستی، مورخ 25 مردادماه سالجاری، تری جونز، کشیش کلیسای «گینسویل» در فلوریدا، اسلام را دین شیطان خوانده و پیشنهاد کرده در نهمین سالگرد رخدادهای 11سپتامبر قرآن بسوزانند! اظهارات کشیش مذکور در روزنامة الریاض منتشر شد تا شیخکهای کازینونشین صحرای حجاز ضمن دمجنبانی برای اوباما، جهت اثبات دشمنی دروغین غرب با دین اسلام اسناد و شواهد کافی نیز در دست داشته باشند!
بلافاصله پس از انتشار هذیانات تریجونز، شخص «عبدالله بنعبدل محسن الترکی»، دبیرکل «انجمن جهان اسلام» این اظهارات را محکوم فرمودند و با اینکار نان مفصلی برای جهان اسلام به تنور یانکیها چسباندند. یادآور شویم «الترکی» همچون جرج بوش از دوستداران بنلادن است ولی کسی به این مسائل اشاره نمیکند. به همچنین است در مورد ارتباط واتیکان با «کنترا» و جنبش همبستگی لهستان یعنی ارتباط محفل کودتای 22 بهمن با سازمان سیا. پس نگاهی داشته باشیم به تقارن تحولات واتیکان و حکومت جمکران در دورة تاچر و ریگان «روشنضمیر».
در تاریخ 26 اوت 1978، یعنی 20 روز پس از نخست وزیری جمشید آموزگار، «آلبینو لوچیانی» به عنوان پاپ برگزیده میشود. یک ماه بعد رسانهها از مرگ نابهنگام لوچیانی خبر میدهند! البته «شایعه» در مورد مرگ این پاپ فراوان است، بعضی رسانهها میگویند او توسط جمعی از کاردینالها به ضرب چاقو به قتل رسیده! در هر حال، شیوة «گ...زیدن و قبض دادن» حضرت پاپ هیچ اهمیتی ندارد، مهم این است که مرگ این پاپ به ماجرای بانک «آمبروزیانو» و ارتباط مافیا با واتیکان در مقام سهامدار عمدة آمبروزیانو مرتبط میشود. پیشتر در وبلاگ «اهل چنج» به ورشکستگی بانک مذکور در سال 1982 اشاره کرده بودیم. حال جهت پرداختن به جزئیات این ورشکستگی و پیشدرآمد و پیامدهای آن در سطح جهانی یک پرانتز باز میکنیم.
در تاریخ 17 ژوئن 1982، پس اعلام ورشکستگی آمبروزیانو، جسد «ربروتو کالوی» مدیر عامل بانک مذکور و عضو لژ «پ.2» ـ مخفف «پروپاگاندا دوئه» ـ در لندن پیدا میشود. بله، ایشان را زیر یکی از پلهای لندن به دار کشیده بودند! جالب اینکه نام مبارک پاپ «ژان پل اول» نیز در این رسوائی مالی به چشم میخورد. چنین گفتند که بانک مذکور مخفیانه به سولیدارنوشک و کنتراها کمک مالی میرساند! حداقل «ویکیپدیا» چنین ادعا میکند. حال آنکه اگر بانک کذا به کنتراس و گروه «لخ والسا» کمک میرساند، اولاً ژان پل دوم هم در این جریان دست داشته، ثانیاً دلیلی برای مخفیکاری وجود نداشته، چرا که سازمان سیا شخص نگروپونته و عیالاش را برای انجام همین مأموریت مقدس رسماً به هندوراس ارسال کرده بود. پس بانک آمبروزیانو هم عملیات مخفیانه نداشته، دلیل اصلی مسلماً جز این است.
در هر حال، جنجال بانک «کلیرستریم»، که اخیراً پای نیکولا سرکوزی و «دومینیک دوویلپن» به آن کشیده شد به همین بانک ایتالیائی مربوط میشود. در ماه ژوئیه 1983، در گیرودار جنجال بانک آمبروزیانو، جسد «ژرار سواسون»، مدیر پرداخت کلیرستریم در جزیرة کرس، مرکز فعالیتهای فرادولتی مافیا در فرانسه پیدا شد! خلاصه، حکایت جنایات مافیا در آمریکای لاتین، اروپای غربی و کشورهای مسلماننشین مفصل است و نمیتوان به جزئیات آن پرداخت. پس خطوط اصلی این فعالیت را در اوج «جنگ سرد» به صورت شتابزده در ایران، ایتالیا و آلمان بررسی میکنیم. و پرانتز را نیز در همینجا میبندیم. اما پیش از ادامة مطلب نگاهی داشته باشیم به گزارش لوموند، مورخ 24 اکتبر 2007 تحت عنوان، «مافیا، بزرگترین شرکت ایتالیا!»
در این گزارش که چند ماه پس از انتخاب نیکولاسرکوزی به ریاست جمهوری فرانسه انتشار یافت، سود خالص مافیا در سال مبلغی بیش از 90 میلیارد یورو و معادل 7 درصد تولید ناخالص ملی ایتالیا برآورد شده! به جزئیات نمیپردازیم، ولی فعالیت مافیا به فروش برده، موادمخدر، باجگیری، نزولخواری، سرقت، انواع قاچاق، پرداخت رشوه و اعمال نفوذ محدود میشود! به عنوان نمونه، کارخانة سیمان، کلوب مدیترانه، شرکتهای ساختمانی، ارتباطات و ... به این «تشکل» الهی در ایتالیا باج میدهند. اینهمه برای اینکه از امنیت برخوردار باشند، و برندة مناقصههای بزرگ دولتی شوند و... خلاصه در شرایط فعلی، و در پی تحولات «خونین» مکزیک، گویا دولت ایتالیا ناچار شده مافیا را کمی «گوشمالی» دهد.
پس بازگردیم به بانک «آمبروزیانو» خودمان که در باهاماس و کشورهای آمریکای لاتین نیز فعال بود. در دوران مدیریت «کالوی»، بانک آمبروزیانو با کنترل «بانکا کاتولیکا دل ونهتو»، بودجة انتشارات «ریتزولی» را تأمین میکرد. به این ترتیب است که «کوریره دلاسرا»، یکی از مهمترین روزنامههای ایتالیا تحت نظارت واتیکان قرار گرفته و برای لژ «پ 2»، یعنی همدستان سازمان سیا تبلیغات به راه میاندازد.
کمتر از 4 ماه پس از شکست توطئة طبس در ماه آوریل 1980، با هدف تجزیة ایران، جنگ بین ایران و عراق آغاز میشود. و در تاریخ 2 اوت سال 1980 انفجار بمب در ایستگاه ترن بولونیا به مرگ 85 تن میانجامد. این انفجار را به همت گروه «روبرتو کالوی» نخست به گروههای چپ نسبت دادند و دادگستری ایتالیا اخیراً رسیدگی دوباره به پروندة این جنایت وحشیانه را آغاز کرده. به یاد داشته باشیم که جنجال «لژ پ2» نیز در سال 1981 به راه افتاد. لژ مذکور با حمایت مالی واتیکان دست در دست سازمان سیا برای در هم شکستن سازمانهای چپ در ایتالیا و آمریکای لاتین از جمله در آرژانتین فعالیت میکرد و از پشتیبانان سوموزا و کنتراس به شمار میرفت.
همچنانکه گفتیم طرح تجزیة ایران از طریق جنگ با شکست روبرو شد و در تابستان 1981، اربابان حکومت به ناچار ریاست جمهور محبوب و انتخابی را به پاریس بازگرداندند. و از خردادماه 1360 تا شهریور همان سال تصفیة گسترده در طیف حاکمیت را شاهد بودیم. انفجار در مقر حزب جمهوری اسلامی و انفجار در نخست وزیری که رئیس قوة مجریه، نخستوزیر و رئیس پلیس، وحید دستگردی را نابود میکند. تهاجم فالانژها به افراد، خصوصاً به دانشجویان در اماکن عمومی طی همین دوره «رونق» گرفت، و پس از این تصفیههای خونین بود که زوج خوشبخت «خامنهای ـ موسوی» را برای تداوم جنگ با عراق از طویلة استعمار بیرون کشیده، حکومت این دو جانور وحشی را طی 8 سال تمام مورد حمایت قرار دادند.
پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان، ساواک جمکران یک استعفانامة ابلهانه برای موسوی تنظیم کرد و یک نسخه از آنرا نیز سریعاً برای «بنیصدر»، شاخک برونمرزی حکومت اسلامی ارسال داشت تا دکان افشاگریهای وی کساد نماند. و اما آنچه در آلمان میگذشت، در ظاهر با رسوائیهای ایتالیا متفاوت بود. ولی در واقع دولت آلمان از فعالیتهای شرافتمندانة قبیلة شرایبر و شرکاء بهرهمند میشد. به برکت تداوم جنگ ایران و عراق، دلالان اسلحه وابسته به اسرائیل مخارج حزب هلموتکهل را تأمین میکردند. پیشتر در اینمورد توضیح دادهایم، پس نیازی به تکرار مکررات نیست. مخالفنمایان حکومت، یعنی موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز وابستگان همان محفلی هستند که به جنگفروشان در آلمان، اسرائیل، واتیکان و...و ایالات متحد خدمت میکند.
امروز سازمان سیا باز هم همین میرحسین موسوی را از پستو بیرون کشیده تا دست در دست زهراخانوم به گسترش ابتذال و حماقت دامن زنند. زهراخانوم پس از کسادی بازار اسلام و امام زمان اینک چادر به کمر بسته، سراغ فیلمهای صدمنیکقاز هولیوودی رفته، از اوباش جمکران «هفت دلاور» میسازد! میرحسین موسوی هم به «سرقت» از وبلاگ طرفداران دمکراسی مشغول شده، و همچون طوطی کور و ابله به نشخوار اموال مسروقه مشغول است! هر چند که موسوی از این نکته غافل است که طوطی از جمله نشخوارکنندگان نیست!
اشکال کار میرحسین جلاد اینجاست که ما چارچوب مطالب خود را نیک میشناسیم، ولی فعلة فاشیسم از این شناخت محروم است! پس برای رفع ابهام حضورتان بگوئیم که یک عدد ناوگان موشک انداز خوب روز 21 اوت سالجاری در سواحل سلطاننشین عمان پهلو میگیرد و اگر زیاد شلوغ کنید ممکن است بجای «مک ممد» یک «مک موشک» خوب نوشجان کنید. بهتر است بجای ایراد سخنان بالاتر از دیپلم، پر چادر سیاه زهرا خانوم، همان «نماد آزادی» ابلهان جهان را گرفته، پس از ابتیاع چند «بیگ ممد» برای تماشای فیلم «7 دلاور» به سینما هیزاکسلنسی روانه شوید.
«مافیاپولی» که از سال 1980 با تاچر، ریگان، واتیکان، کنتراس، سولیدارنوشک، «جنبش همبستگی لهستان» و کوکائین و اسلام بر جهان حاکم شده بود، یکی از ستونهای اصلی خود را از دست داد. مرکز جهانی تولید کوکائین و کانال پاناما از نظارت یانکیها خارج شد! به گزارش فیگارو، مورخ 18 اوت 2010، «دادگاه قانون اساسی» کشور کلمبیا توافق نظامی سال 2009 با ایالات متحد را غیرقانونی شناخت. بر اساس توافق مذکور، 7 پایگاه نظامی کلمبیا در اختیار ارتش آمریکا قرار میگرفت. اگر به نقشة جغرافیا نیمنگاهی بیندازیم خواهیم دید کشور پاناما آمریکای مرکزی را به آمریکای جنوبی متصل میکند. یادآور شویم پاناما بخشی از کشور کلمبیا بوده. در سال 1903 یانکیها با یک «انقلاب» دستساز، کشوری به نام «پاناما» را از قلب کلمبیا بیرون میکشند. هاوراد زین در این باب چنین میگوید:
«کشور پاناما برای تضمین کنترل همة جانبة آمریکا بر کانال پاناما اختراع شد [...] پاناما همواره یک دولت سایه بوده [...] پس از سالها حمایت از دیکتاتوری نوریهگا جهت تهاجم به ساندینیستهای نیکاراگوئه، ایالات متحد برای تهاجم دوباره به پاناما و گسترش نفوذ خود نوریهگا را به تجارت مواد مخدر متهم کرده و به بهانة دستگیری او، ضمن بمباران گستردة غیرنظامیان، 26 هزار نظامی خود را به این کشور اعزام میدارد[...]»
منبع: کتاب «جنگ، به عنوان سیاست خارجی ایالات متحد»
دنبالة داستان هم که در برابرمان قرار گرفته. یانکیها دوستشان، نوریهگا را از ینگه دنیا به فرانسه ارسال میکنند تا در برابر دادگاه پاسخگوی جنایاتاش باشد! بله، این نوریهگای محترم در واقع از کارمندان شریف سازمان سیا بود که طی دهة هشتاد، برای درهم شکستن ساندینیستها، صمیمانه با جان نگروپونته و عیالاش جهت سازمان دادن به کنتراها همکاری کرد و این است وجه مشترک نوریهگا و دارودستة میرحسین موسوی؛ همه سر در آخور مقدس سازمان سیا دارند. محض اطلاع آشفروشهای جایزهبگیر بگوئیم که جنبش همبستگی لهستان، «سولیدارنوشک» نیز همآخور تبهکاران «کنترا» به شمار میرود. خلاصه اگر یقة رومن پولانسکی را رها کردند، رهبران محفل پولانسکی، که مرکزش در واتیکان و شاخکهایاش در برزیل، شیلی و ... و در لندن و اسرائیل قرار گرفته سخت به افلاس افتاده و به بهانة «نجات» سکینه آشتیانی دست نیاز به سوی حکومت مرده شویان دراز کرده.
هر چه امکان جنگافروزی در منطقه کاهش مییابد، مسیو «برنار هانریلوی»، یا همان «بوتول» خودمان بیشتر و بیشتر شیفتة سکینه آشتیانی میشود، در نتیجه لاتبازی و گسترش ابتذال حکومت مردهشویان و مخالف نمایاناش در داخل و خارج مرزها نیز شدت میگیرد. در داخل همچنانکه شاهدیم گروه مهرورزی با عربدهجوئی و نفسکشطلبی و توهین به مردم بریتانیا، تکه استخوانی از ابتذال برای محفل لاریجانیها پرتاب میکند تا برادران لاریجانی بتوانند درس ادب و تربیت و رعایت قانون به شرکایشان بدهند! سپس هیزاکسلنسی برای تأئید اظهارات غلامبچگان وارد معرکه میشوند، و در مرحلة آخر سایت «بیبیسی»، با نقل کل ماجرا، مبتذلات کذا را به نقل از اوباش مهرورزی تکذیب میکند! طی این روند گسترش ابتذال شاهدیم که وزارت امور خارجة بریتانیا بر خلاف روال قانونی و هنجارهای بینالمللی، جهت اعتراض به سخنان ابلهانة «رحیمی»، یکی از به اصطلاح دیپلماتهای جمکران در لندن را به این وزارتخانه احضار نمیکند! به عبارت دیگر ماجرای شکرخوری رحیمی و پیامدهای آن، یعنی دخالت هیزاکسلنسی و تکذیب رحیمی از چارچوب یک درگیری قهوهخانهای فراتر نمیرود. هر چند، هیزاکسلنسی همواره متأنت خود را حفظ میکنند، دلیل هم اینکه رفتار و گفتار سفیر انگلستان میباید جایگاه حاکمیت بریتانیا را در افکارعمومی به «ارزش» بگذارد. در صورتیکه وظیفة نوکران ایرانینمای بریتانیا در داخل و خارج کشور افشای واقعیت حکومت اسلامی به عنوان یک مجموعة لگام گسیخته، نظمشکن، وحشی و انسانستیز است. واقعیتی که بخوبی در رفتار و کردار اینان خود را به نمایش میگذارد. میبینیم که هم سفیر انگلستان و هم مقامات حکومت اسلامی نقش خود را به بهترین وجه ایفا میکنند. اما روند «تخریب» ایران و ایرانی به این مختصر ختم نمیشود. دارودستة میرحسین جلاد نیز به کمک بیانیه نویسان ساواک، علاوه بر تحریف لائیسیته، همزمان به تزریق ابتذال و تقدس و مرگستائی در ادبیات سیاسی کشور ادامه میدهند.
زهراخانوم، با جنجال پیرامون «7 دلاور»، فیلمهای مبتذل هولیوود را به فعالیتهای «هنری» خود افزودهاند، و محمد خاتمی، همان کودتاچی ارسالی از آلمان در سایت رادیوفردا، اسلام را «دینآزادی» میخواند! به موازات این تحرکات، شعبة محفل کودتا در زندان، یعنی همان زندانیان تزئینی حکومت مردهشویان همچنان به نامه نگاریهای احمقانة خود ادامه داده خواهان توبة جلادان حکومت و پیوستنشان به صفوف جیرهخواران استعمارسبز میشود! به این ترتیب گوسالههای ننهحسن چنین القاء میکنند که مجرم و جنایتکار شریک حکومت با «توبه» میتواند از پاسخگوئی در برابر ملت ایران معاف شود. به عبارت دیگر، ساواک از زبان فعلة فاشیسم که امروز به اصطلاح زندانی معرفی میشود، نامة سرگشاده مینویسد تا مزخرفات و احکام ملایان را بجای ملت ایران بنشاند. پس همینجا به جیرهخواران سبز گوشزد کنیم که علیرغم ارجاع شاپور بختیار به قانون 1906، این قانون دیگر مشروعیت ندارد، آنهم به چند دلیل.
نخست اینکه قانون کذا نه تنها با مطالبات ما، که با مطالبات مبارزان صدر مشروطه نیز در تضاد قرار میگیرد. در این قانون، روحانی در مقام نمایندة خدا در جایگاه داور نهائی قرار گرفته و بر تدوین و اجرای قوانین نظارت «عالیه» اعمال میکند؛ این امر در تمامی ابعاد نافی لائیسیته خواهد بود. «جدائی دین از سیاست» ایجاب میکند که روحانی جماعت به هیچ عنوان پای به میدان سیاست نگذارد. پس شکمتان را با سخنان شاپور بختیار و قانون 1906 صابون نزنید! همچنانکه گفتیم مطالبات ما نمیتواند همان مطالبات شاپور بختیار باشد، دلیل هم اینکه شرایط ایران و منطقه با 32 سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده، و از آنجمله است، پایان گرفتن جنگ سرد که حمایت پنهان آمریکا و جهان غرب را از توحش اسلامگرایان آشکار کرده.
روزی نیست که فعلة فاشیسم از تحریک افکار عمومی در کشورهای مسلماننشین غافل شوند. در این مسابقة توحشگستری «هنرفروشان»، سیاستپیشگان، قلم به مزدها، و ... و به ویژه کاخ سفید و واتیکان تمامی تلاش خود را به کار گرفتهاند. یک روز در دانمارک کاریکاتور محمد «سفارش» میدهند، روز دیگر در هلند فیلم «فتنه» میسازند، هر از گاه نیز، پاپ از اسلام به عنوان دین خشونت یاد میکند و... و خلاصه امروز کار به هتاکی و هذیانگوئی آخوندهای خاجپرست در ینگهدنیا رسیده تا اسلامفروشان جهان از «خوراک تبلیغاتی» محروم نمانند. خلاصه «فاستفود» پر درآمد «مک دونالد» را فراموش کنید، که به گرد پای فاستفود «مک ممد» نمیرسد.
ویژگی «مکممد» این است که نه به نان احتیاج دارد، نه به گوشت، نه به خیارشور و نه به دیگر مخلفات. «مک ممد» همان «بیگ مک» معنوی است که آنگلوساکسونها طی سدة اخیر آنرا به ضرب آخوند، چماق و چاقو و بمب به خورد ملتهای منطقه دادهاند. به عنوان نمونه، فروش «مک ممد» در عراق با موفقیت فراوان روبرو شده. روند بازاریابی برای «مک ممد» از این قرار است. ابتدا یک بمب در بازار بصره منفجر میکنند، تا همه بدانند و آگاه باشند که «کاسبی» غیرالهی و همچنین پرسه زدن در بازار خطرناک است. در نتیجه، عدهای ناچار میشوند برای زنده ماندن، فرزندانشان را به خدمت در ارتش عراق بفرستند. نیازی به توضیح نیست که بگوئیم داوطلبان خدمت در ارتش باید از سلامت جسمانی برخوردار باشند. به عبارت دیگر کسانی که در بصره به صدها هزار معلول عراقی پیوستهاند از این «شانس» بزرگ محروم خواهند ماند. و اما سرنوشت جوانانی که سالم مانده و راهی جز خدمت در ارتش استعماری ندارند بهتر از دیگران نیست؛ اینان میتوانند در بغداد به افتخار «شهادت» نائل شوند یا در صف معلولین قرار گیرند. در هر حال راه گریز از «مک ممد» یا دمکراسی اهدائی آنگلوساکسونها برایشان وجود نخواهد داشت. به یاد داریم که دولتهای به اصطلاح مدافع حقوقبشر، عراقیها و افغانهای متقاضی پناهندگی را در سایة سکوت رسانهای به کشورهایشان بازگرداندند، و محفل بوتول هم که اینروزها برای سکینه آشتیانی حنجره میدرد، خفقان کامل اختیار کرده بود.
به گزارش فیگارو، مورخ 17 اوت 2010، انفجار بمب در یک مرکز استخدام ارتش عراق حداقل 60 کشته و 125 تن زخمی برجای گذاشت. خبرگزاریها میگویند، یکنفر خود را در صف داوطلبان منفجر کرده، ولی به گفتة یکی از داوطلبان، همة متقاضیان پیش از ورود به محوطه بازرسی بدنی میشوند. در نتیجه، کسی نمیتوانسته با کمربند انتحاری وارد شده باشد. هر کس خود را منفجر کرده، پس از ورود به محوطه کمربند انتحاری را در محل دریافت داشته. روشنتر بگوئیم ارتش آمریکائی عراق در همسوئی کامل با اشغالگران به کشتار جوانان این کشور مشغول است.
ماه گذشته برای کشتار شبهنظامیان مخالف با القاعده عملیاتی مشابه همین عملیات صورت دادند که به کشتار حداقل 45 تن انجامید. به گزارش فیگارو، در تاریخ 18 ژوئیه سالجاری یک نفر در رضوانیه با کمربند انتحاری به صفوف شبهنظامیان مخالف القاعده نفوذ کرده و خود را منفجر ساخت. شبه نظامیان گویا برای دریافت حقوق جمع شده بودند. جالب است که سازمان القاعده در عراق هیچ مزاحمتی برای اشغالگران ایجاد نمیکند! مبارزة فرضی این سازمان دستساز سیا با اشغالگران آمریکائی فقط به قتل عام ملت عراق محدود میماند، درست همانطور که امام روشن ضمیر در ایران با «شیطان بزرگ» جنگ میفرمودند، تا شرایط جنگی بر ملت ایران حاکم باقی بماند، میرحسین جفتکپرانی کند، و عراق نیز پولهای عربستان و امارات و کویت را بدهد به ارباب امام «روشنضمیر» در لندن و واشنگتن! بله این قماش مبارزات ضدامپریالیستی فقط یک هدف را دنبال میکند: تأمین منافع آنگلوساکسونها که با گسترش خشونت پیوندی ناگسستنی دارد.
روز گذشته، بوقهای ناتو با پخش ویدئوی ایمن الظواهری به «مردم» ترکیه راه رستگاری را نشان داده، از آنان خواستند دولت اردوغان را برای قطع رابطه با اسرائیل تحت فشار قرار دهند! نه اینکه اردوغان بینوا از چنین اختیاراتی برخوردار است! همزمان با انتشار پیام ابلهانة الظواهری، «فاینانشال تایمز» از زبان اوباما هم به اردوغان هشدار داد که در صورت دوری از اسرائیل و نزدیک شدن به جمکران از دریافت سلاحهای آمریکائی محروم خواهد شد. در واکنش به زرنگیهای فاینانشال تایمز، آمریکا هم بانک بریتانیائی «بارکلی» را به پرداخت 300 میلیون دلار جریمه محکوم فرمود، البته به بهانة نقض تحریم علیه ایران! این مبلغ بین دادگاه نیویورک و دولت اوباما با رعایت عدالت و برابری حقوق و خصوصاً «قسط اسلامی» به صورت «فیقتی، فیفتی» تقسیم خواهد شد. سایت نووستی، مورخ 26 مردادماه 1389، خبر این جریمة «جانگداز» را منتشر کرده. جالب اینکه پس از دریافت «باج» توسط یانکیها، امروز هم کاخ سفید و هم رجب اردوغان تهدید ترکیه توسط اوباما را رسماً تکذیب کردند!
به گزارش حنازرچوبه، مورخ 26 مردادماه سالجاری، داودواوغلو، وزیر امورخارجة ترکیه که پس از دیدار از جمهوری آذربایجان به کشورش باز میگشت به خبرنگاران گفت، «هیچ کشوری نمیتواند به ترکیه اولتیماتوم بدهد!» و این سخنان مضحک با کد: 1284326 در حنازرچوبه انتشار یافت و بسیاری هم حتماً آن را باور کردند. خلاصه در این جهان خر فراوان است و ما هم فقط برای حفظ سلامت است که گهگاهی پیاده میرویم! پس الاغهای اسلامگرای عموسام را رها کنیم و بازگردیم به الاغهای خاجپرست ایشان که سخت نگران همنوعان خود در جهان اسلام شده و از آنجا که الاغ هستند ابراز نگرانیشان هم به صورت «خرکی» است.
به گزارش نووستی، مورخ 25 مردادماه سالجاری، تری جونز، کشیش کلیسای «گینسویل» در فلوریدا، اسلام را دین شیطان خوانده و پیشنهاد کرده در نهمین سالگرد رخدادهای 11سپتامبر قرآن بسوزانند! اظهارات کشیش مذکور در روزنامة الریاض منتشر شد تا شیخکهای کازینونشین صحرای حجاز ضمن دمجنبانی برای اوباما، جهت اثبات دشمنی دروغین غرب با دین اسلام اسناد و شواهد کافی نیز در دست داشته باشند!
بلافاصله پس از انتشار هذیانات تریجونز، شخص «عبدالله بنعبدل محسن الترکی»، دبیرکل «انجمن جهان اسلام» این اظهارات را محکوم فرمودند و با اینکار نان مفصلی برای جهان اسلام به تنور یانکیها چسباندند. یادآور شویم «الترکی» همچون جرج بوش از دوستداران بنلادن است ولی کسی به این مسائل اشاره نمیکند. به همچنین است در مورد ارتباط واتیکان با «کنترا» و جنبش همبستگی لهستان یعنی ارتباط محفل کودتای 22 بهمن با سازمان سیا. پس نگاهی داشته باشیم به تقارن تحولات واتیکان و حکومت جمکران در دورة تاچر و ریگان «روشنضمیر».
در تاریخ 26 اوت 1978، یعنی 20 روز پس از نخست وزیری جمشید آموزگار، «آلبینو لوچیانی» به عنوان پاپ برگزیده میشود. یک ماه بعد رسانهها از مرگ نابهنگام لوچیانی خبر میدهند! البته «شایعه» در مورد مرگ این پاپ فراوان است، بعضی رسانهها میگویند او توسط جمعی از کاردینالها به ضرب چاقو به قتل رسیده! در هر حال، شیوة «گ...زیدن و قبض دادن» حضرت پاپ هیچ اهمیتی ندارد، مهم این است که مرگ این پاپ به ماجرای بانک «آمبروزیانو» و ارتباط مافیا با واتیکان در مقام سهامدار عمدة آمبروزیانو مرتبط میشود. پیشتر در وبلاگ «اهل چنج» به ورشکستگی بانک مذکور در سال 1982 اشاره کرده بودیم. حال جهت پرداختن به جزئیات این ورشکستگی و پیشدرآمد و پیامدهای آن در سطح جهانی یک پرانتز باز میکنیم.
در تاریخ 17 ژوئن 1982، پس اعلام ورشکستگی آمبروزیانو، جسد «ربروتو کالوی» مدیر عامل بانک مذکور و عضو لژ «پ.2» ـ مخفف «پروپاگاندا دوئه» ـ در لندن پیدا میشود. بله، ایشان را زیر یکی از پلهای لندن به دار کشیده بودند! جالب اینکه نام مبارک پاپ «ژان پل اول» نیز در این رسوائی مالی به چشم میخورد. چنین گفتند که بانک مذکور مخفیانه به سولیدارنوشک و کنتراها کمک مالی میرساند! حداقل «ویکیپدیا» چنین ادعا میکند. حال آنکه اگر بانک کذا به کنتراس و گروه «لخ والسا» کمک میرساند، اولاً ژان پل دوم هم در این جریان دست داشته، ثانیاً دلیلی برای مخفیکاری وجود نداشته، چرا که سازمان سیا شخص نگروپونته و عیالاش را برای انجام همین مأموریت مقدس رسماً به هندوراس ارسال کرده بود. پس بانک آمبروزیانو هم عملیات مخفیانه نداشته، دلیل اصلی مسلماً جز این است.
در هر حال، جنجال بانک «کلیرستریم»، که اخیراً پای نیکولا سرکوزی و «دومینیک دوویلپن» به آن کشیده شد به همین بانک ایتالیائی مربوط میشود. در ماه ژوئیه 1983، در گیرودار جنجال بانک آمبروزیانو، جسد «ژرار سواسون»، مدیر پرداخت کلیرستریم در جزیرة کرس، مرکز فعالیتهای فرادولتی مافیا در فرانسه پیدا شد! خلاصه، حکایت جنایات مافیا در آمریکای لاتین، اروپای غربی و کشورهای مسلماننشین مفصل است و نمیتوان به جزئیات آن پرداخت. پس خطوط اصلی این فعالیت را در اوج «جنگ سرد» به صورت شتابزده در ایران، ایتالیا و آلمان بررسی میکنیم. و پرانتز را نیز در همینجا میبندیم. اما پیش از ادامة مطلب نگاهی داشته باشیم به گزارش لوموند، مورخ 24 اکتبر 2007 تحت عنوان، «مافیا، بزرگترین شرکت ایتالیا!»
در این گزارش که چند ماه پس از انتخاب نیکولاسرکوزی به ریاست جمهوری فرانسه انتشار یافت، سود خالص مافیا در سال مبلغی بیش از 90 میلیارد یورو و معادل 7 درصد تولید ناخالص ملی ایتالیا برآورد شده! به جزئیات نمیپردازیم، ولی فعالیت مافیا به فروش برده، موادمخدر، باجگیری، نزولخواری، سرقت، انواع قاچاق، پرداخت رشوه و اعمال نفوذ محدود میشود! به عنوان نمونه، کارخانة سیمان، کلوب مدیترانه، شرکتهای ساختمانی، ارتباطات و ... به این «تشکل» الهی در ایتالیا باج میدهند. اینهمه برای اینکه از امنیت برخوردار باشند، و برندة مناقصههای بزرگ دولتی شوند و... خلاصه در شرایط فعلی، و در پی تحولات «خونین» مکزیک، گویا دولت ایتالیا ناچار شده مافیا را کمی «گوشمالی» دهد.
پس بازگردیم به بانک «آمبروزیانو» خودمان که در باهاماس و کشورهای آمریکای لاتین نیز فعال بود. در دوران مدیریت «کالوی»، بانک آمبروزیانو با کنترل «بانکا کاتولیکا دل ونهتو»، بودجة انتشارات «ریتزولی» را تأمین میکرد. به این ترتیب است که «کوریره دلاسرا»، یکی از مهمترین روزنامههای ایتالیا تحت نظارت واتیکان قرار گرفته و برای لژ «پ 2»، یعنی همدستان سازمان سیا تبلیغات به راه میاندازد.
کمتر از 4 ماه پس از شکست توطئة طبس در ماه آوریل 1980، با هدف تجزیة ایران، جنگ بین ایران و عراق آغاز میشود. و در تاریخ 2 اوت سال 1980 انفجار بمب در ایستگاه ترن بولونیا به مرگ 85 تن میانجامد. این انفجار را به همت گروه «روبرتو کالوی» نخست به گروههای چپ نسبت دادند و دادگستری ایتالیا اخیراً رسیدگی دوباره به پروندة این جنایت وحشیانه را آغاز کرده. به یاد داشته باشیم که جنجال «لژ پ2» نیز در سال 1981 به راه افتاد. لژ مذکور با حمایت مالی واتیکان دست در دست سازمان سیا برای در هم شکستن سازمانهای چپ در ایتالیا و آمریکای لاتین از جمله در آرژانتین فعالیت میکرد و از پشتیبانان سوموزا و کنتراس به شمار میرفت.
همچنانکه گفتیم طرح تجزیة ایران از طریق جنگ با شکست روبرو شد و در تابستان 1981، اربابان حکومت به ناچار ریاست جمهور محبوب و انتخابی را به پاریس بازگرداندند. و از خردادماه 1360 تا شهریور همان سال تصفیة گسترده در طیف حاکمیت را شاهد بودیم. انفجار در مقر حزب جمهوری اسلامی و انفجار در نخست وزیری که رئیس قوة مجریه، نخستوزیر و رئیس پلیس، وحید دستگردی را نابود میکند. تهاجم فالانژها به افراد، خصوصاً به دانشجویان در اماکن عمومی طی همین دوره «رونق» گرفت، و پس از این تصفیههای خونین بود که زوج خوشبخت «خامنهای ـ موسوی» را برای تداوم جنگ با عراق از طویلة استعمار بیرون کشیده، حکومت این دو جانور وحشی را طی 8 سال تمام مورد حمایت قرار دادند.
پس از خروج ارتش سرخ از افغانستان، ساواک جمکران یک استعفانامة ابلهانه برای موسوی تنظیم کرد و یک نسخه از آنرا نیز سریعاً برای «بنیصدر»، شاخک برونمرزی حکومت اسلامی ارسال داشت تا دکان افشاگریهای وی کساد نماند. و اما آنچه در آلمان میگذشت، در ظاهر با رسوائیهای ایتالیا متفاوت بود. ولی در واقع دولت آلمان از فعالیتهای شرافتمندانة قبیلة شرایبر و شرکاء بهرهمند میشد. به برکت تداوم جنگ ایران و عراق، دلالان اسلحه وابسته به اسرائیل مخارج حزب هلموتکهل را تأمین میکردند. پیشتر در اینمورد توضیح دادهایم، پس نیازی به تکرار مکررات نیست. مخالفنمایان حکومت، یعنی موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز وابستگان همان محفلی هستند که به جنگفروشان در آلمان، اسرائیل، واتیکان و...و ایالات متحد خدمت میکند.
امروز سازمان سیا باز هم همین میرحسین موسوی را از پستو بیرون کشیده تا دست در دست زهراخانوم به گسترش ابتذال و حماقت دامن زنند. زهراخانوم پس از کسادی بازار اسلام و امام زمان اینک چادر به کمر بسته، سراغ فیلمهای صدمنیکقاز هولیوودی رفته، از اوباش جمکران «هفت دلاور» میسازد! میرحسین موسوی هم به «سرقت» از وبلاگ طرفداران دمکراسی مشغول شده، و همچون طوطی کور و ابله به نشخوار اموال مسروقه مشغول است! هر چند که موسوی از این نکته غافل است که طوطی از جمله نشخوارکنندگان نیست!
اشکال کار میرحسین جلاد اینجاست که ما چارچوب مطالب خود را نیک میشناسیم، ولی فعلة فاشیسم از این شناخت محروم است! پس برای رفع ابهام حضورتان بگوئیم که یک عدد ناوگان موشک انداز خوب روز 21 اوت سالجاری در سواحل سلطاننشین عمان پهلو میگیرد و اگر زیاد شلوغ کنید ممکن است بجای «مک ممد» یک «مک موشک» خوب نوشجان کنید. بهتر است بجای ایراد سخنان بالاتر از دیپلم، پر چادر سیاه زهرا خانوم، همان «نماد آزادی» ابلهان جهان را گرفته، پس از ابتیاع چند «بیگ ممد» برای تماشای فیلم «7 دلاور» به سینما هیزاکسلنسی روانه شوید.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت