چهارشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۹


سرنا و سارا!
...
«حاجی [به پسرش، کیومرث] می‌گفت: توی دنیا دو طبقه مردم هستند، بچاپ و چاپیده. اگر نمی‌خواهی جزو چاپیده‌ها باشی، سعی کن دیگران را بچاپی [...] باید کاسبی یاد بگیری [...]‌ سعی کن پررو باشی نگذار فراموش بشی [...] حق خودت را بگیر [...]»
منبع: «حاجی آقا»، ص. 25.

چه دلنشین است این واژة‌ بی در و پیکر «حق»! همة شارلاتان‌ها بر طبل «حق» می‌کوبند. اما حق بر دو نوع است، «مادی» و «معنوی». آنگلوساکسون‌ها بخش معنوی «حق» را به عنوان «سیاست دینی» و «دین سیاسی» به ملت ایران تحمیل کرده‌اند، تا با تکیه بر آن «حق مادی» خودشان را تأمین کنند. به عبارت دیگر، «اقتصاد» در سیاست ایران و حکومت‌های اسلامی هیچ اهمیتی ندارد، چرا که اقتصاد نمی‌تواند «معنوی»‌باشد؛ در عوض «دیانت» باید با سیاست این کشورها در هم آمیزد. و این است دلیل انتشار نامة سرگشادة «لورن بوث» یا «سارا بوث» در سایت حنازرچوبه. سارا، ناخواهری همسر تونی بلر است که خود را یک خبرنگار «صلح طلب» جا زده. ایشان به بهانة دفاع از صلح و انتقاد از تونی بلر، هم فرهنگ و تاریخ ملت ایران و دیگر ملت‌های منطقه را نفی می‌کند و موجودیت‌شان را به «امت اسلامی» تقلیل می‌دهد، هم با پوشاندن حمایت غرب از تجاوزات اسرائیل، ایرانیان را طرفدار غرب معرفی کرده و نهایتاً برای کتاب «خاطرات» تونی بلر بازارگرمی به راه انداخته. سارا بوث با اینکار از تونی‌بلر، یعنی از یک فاشیست جنگ‌افروز که افتخار پادوئی شرکت «کارلایل» را دارد، «تصویر دلپذیر» ارائه داده و او را مخالف افراط‌گرائی معرفی می‌نماید.

«خواهر» سارا برای تحقق چنین معجزاتی، یک جمله از کتاب بلر را بین دو «گیمه» می‌گذارد، سپس «منظور» فرضی بلر را از جملة مذکور به صورتی به مخاطب منتقل می‌کند که بر پروپاگاند طویلة مک‌کارتی منطبق باشد. اگر به متن نامة سرگشادة «لورن بوث» بنگریم خواهیم دید که ایشان مطالبات ملت‌های منطقه را در محرومیت، ‌گرسنگی، معنویت، افتخار و شهادت و به ویژه عربده‌جوئی بر علیه اسرائیل خلاصه کرده‌اند. به زبان ساده‌تر خبرنگار رادیو تلویزیون «بی‌بی‌سی» همان علوفه‌ای را بازنشخوار می‌کند که پیشتر برای نشخوار در اختیار خمینی‌کبیر گذاشته بودند:

«ديروز در ميان بيش از يك ميليون [...] ايراني مسلمان ايستاده بودم [...] مردان، زنان و كودكاني كه اطراف من بودند روز را بدون خوردن آب و غذا گذرانده بودند [...] توني، به اين ايام مي‌گويند ماه رمضان [...]. آنان چنان با گرسنگي و تشنگي در آن گرماي شديد روبرو مي‌شدند كه انگار هيچ خبري نيست.»


نمی‌دانستیم کودکان هم در ایران روزه می‌گیرند! حتماً اینکار را برای سیر کردن شکم سیری ناپذیر امثال سارا بوث انجام می‌دهند! پروپاگاند مهوع «خواهر» بوث همزمان چند پیام گوساله‌پسند تحویل مخاطب می‌دهد. پس ابتدا بخش مربوط به تونی بلر را بررسی می‌کنیم، سپس می‌پردازیم به شکرخوری‌های لورن بوث در باب «امت اسلام» و استقبال‌شان از فقر و محرومیت.

در نامة سرگشادة «بوث» تونی بلر با افراط‌گرائی مخالف است! ایشان همچنین به اصول و پرنسیپ‌های خود وفادارند،‌ و می‌خواهند بر علیه اسلام یک ضد‌حملة‌ مذهبی هم صورت دهند! به ادعای سارا بوث «منظور» تونی بلر از اسلام، سنگ‌پرانی و «تظاهرات روز قدس» است که از نظر سارا حرکتی است مشابه جنبش ضدآپارتاید! بله، می‌بینیم که در قاموس هوچی‌های بی‌بی‌سی، لات‌بازی حماس و حکومت اسلامی، ‌ یعنی سرکوب مردم فلسطین و ملت ایران جهت ایجاد حاشیة امن برای تجاوزات دولت اسرائیل می‌باید «جنبش ضدآپارتاید» تلقی ‌شود:

«منظور تو از اسلام تظاهرات قدس [و] انتفاضه فلسطيني [است] كه بر اساس جنبش ضدآپارتايد [شکل گرفته] نه حماقت مذهبي!»


در ادامة چنین مزخرفاتی است که لورن بوث ضمن لجن‌پراکنی به ترانة معروف جان لنون در مورد «جهان عاری از ادیان»، آن را با تسلیم بی‌قید و شرط اعراب در برابر اسرائیل همتراز قرار می‌د‌هد و به این ترتیب وابستگی‌اش را به کارفرمایان‌ خود بهتر آشکار می‌کند و معلوم می‌شود لورن بوث سر در آخوری دارد که ریگان، تاچر و تونی بلر از آن تغذیه کرده و می‌کنند. منتهی تغذیة لورن بوث از آخور کذا منوط است به تغذیة تونی بلر! به همین دلیل است که خواهر ناتنی همسر آقای بلر در مورد عراق و افغانستان خفقان اختیار کرده، برای تل موهوم «آوارگان» سینه می‌زند! تو گوئی در منطقه فقط «آوارگان» وجود دارند و جز اسرائیل هیچ دولتی در کشتار آن‌ها شرکت نداشته. به عبارت دیگر، ارتش ناتو حامی اسرائیل نبوده و نیست. اما جالب است که آوارگان موجود در نامة سرگشادة‌ سارا فقط در اردوگاه نیستند؛ در خانه‌های‌شان زندگی می‌کنند، و تونی بلر هم انتظار دارد هنگامی که خانه‌های آوارگان توسط جنگنده‌های اسرائیل بمباران ‌می‌شود، هر عربی که به علامت تسلیم دست‌ها را بالا نبرده و تصنیف معروف جان لنون را زمزمه نکند، ‌ مستوجب مجازات باشد! بله، این «نون زیر کباب» تونی بلر خیلی به امت اسلام «امید» بسته! چرا که نان اسلام و معنویت سق می‌زند، ‌ و به همین دلیل است که برای تداوم شعار استعماری «سیاست ما عین دیانت ماست» در کشور ایران سینه ‌چاک داده:

«از نظر تو زماني كه هواپيماهاي اف 16خانه‌ها و اردوگاه‌هاي آوارگان را بمباران مي‌كنند، هر عربي كه دستانش را به هوا نبرد و آواز همة مردم را مجسم كن... نخواند، بايد رو در روي او ايستاد [...] ايران قطعا جائي است كه سنت اسلامي با كنش سياسي در هم آميخته[...]»

آری، ‌ اگر در ایران سیاست از زنجیر توحش دیانت رها شود، ‌ حتماً نان تونی بلر آجر خواهد شد و به طریق اولی، سارا بوث هم می‌باید برای گرفتن «حق» خود در پی یافتن یک شغل شرافتمندانه باشد. توصیة ما این است که ایشان برای حفظ حق مسلم خود با «فاطمه حق‌نژاد» تماس بگیرند.

واژة مبهم «حق» در ادبیات جیره‌خواران لندن و واشنگتن جایگاه ویژه‌ای دارد، چرا که این واژه همچون دیگر واژه‌های گنگ قرآنی فاقد چارچوب منطقی است، در نتیجه می‌توان آنرا به مصلحت «ارباب» تفسیر کرد. خلاصه بازار «حق» پررونق است و همه «حق» خود را می‌خواهند. بی‌دلیل نیست که یکی از 4 ایرانی برده‌فروش که توسط پلیس بریتانیا دستگیر شده، البته به گزارش سایت «رادیوفردا»، مورخ 23 شهریورماه 1389، فاطمه ‌«حق‌نژاد» نام دارد! خلاصه «خواهر» فاطمه که نژادشان هم «حق»‌ است به شغل‌ شریف برده‌فروشی اشتغال دارند. ایشان از آنجا که پیرو قرآن‌اند، به این توهم خطرناک دچار شده بودند که به پیروی از احکام ‌الهی می‌توانند در لندن، ‌ قبلة مسلمین بدون پرداخت «حق» دیگران «برده‌فروشی» به راه بیاندازند! چرا که این شغل شریف از دیدگاه قرآن «گناه» به شمار نمی‌آید! و جالب اینجاست که این مهم را یک نفر در صحن دادگاه یادآوری کرده:‌

«[...] سه زن مجرم، جمالی، حق‌نژاد و بردبار [...] به جرم اجبار اشخاص به فحشا برای دریافت پول اعتراف کردند. در ادامه جلسه [...] یکی از دوستان متهمان فریاد می‌کشید که این چهار تن بی‌گناهند [...]»

بله اتفاقاً، ما هم معتقدیم این چهار تن هیچ «گناهی» مرتکب نشده‌اند، اینان مجرم‌اند! جرم‌شان هم این است که «حق» اسکاتلندیارد را پرداخت نکرده‌اند و به همین دلیل دکان‌شان باید تعطیل شود. آنطور که «رادیوفردا» می‌گوید صدور برده از ایران و اروپای شرقی به انگلستان صورت می‌گرفته. پس بدیهی است که بردگان ویزای ورود داشته‌اند! در اینصورت باید از حد پادوهای جنتلمن شبکة «زال‌ممد» پای را فراتر گذاشت تا ببینیم کدام کنسولگری و کدام «کنسول محترم» برای اینان ویزای ورود صادر می‌کرد:

«چهار تن از اعضای یک گروه که به قاچاق دختران کم‌سن و باکره از ایران، انگلیس و اروپای شرقی می‌پرداختند روز دوشنبه در لندن به جرم خود اعتراف کردند [...]»


حال فرض کنیم شبکة مذکور بردگان را بدون ویزا وارد خاک پاک بریتانیا کرده، در اینصورت مشخص می‌شود که این شبکه «حق» پلیس مرزی را می‌پرداخته! بله، به همین سادگی! اما اصل مطلب هیچ ارتباطی با قاچاق انسان ندارد، اصل مطلب فقط اقتصادی است: ‌

«سربازرس ریچارد مارتین، رئیس بخش قاچاق انسان و جرایم سازمان‌دهی شده بریتانیا [...] گفت، این که متهمان عملاً اقدام به فروش بکارت دخترانی حتی 13 ساله به قیمت 150 هزار پوند می‌کردند مسئله‌ای غم‌انگیز و دلخراش است.»

بله جناب ریچارد مارتین کاملاً حق دارند! اگر حقوق سالانه ایشان را با بهای یک «پرده بکارت» ناقابل مقایسه کنیم خواهیم دید که این امر بسیار غم‌انگیزتر و دلخراش‌تر از اینحرف‌هاست! مستر مارتین حداقل روزی 8 ساعت جان می‌کنند، هر سال مالیات بیشتری به دولت می‌پردازند و مخارج‌شان هم بالاتر می‌رود. در صورتی که فروشندگان «پردة‌ بکارت» هیچ زحمتی نمی‌کشند. اینان با کمک نیروهای انتظامی و انواع گشت‌های‌ «الله» در ایران و تحت توجهات ناتو در افغانستان و عراق خط زال‌ممد «روشن ضمیر» را ادامه می‌دهند. هر زنی که به هزار و یک دلیل موجه از خانة‌ پدر یا همسر فرار کرده، طعمة هم اینان خواهد شد. این است یکی از فواید به زنجیر کشیدن زن در چارچوب توحش «خانواده.» در جهان اسلام زن همواره تحت قیمومت مرد قرار می‌گیرد. زن مسلمان «حق» دارد از اسارت پدر و برادر به اسارت همسر درآید، یا اینکه اسیر «زال‌ممد» شود! جدیداً این «حق» ابعاد بین‌المللی یافته. به اهالی سرزمین گل و بلبل که در لندن به فعالیت‌های دینی اشتغال دارند، یادآور شویم که آنگلوساکسون‌ها هرگز «رقابت»‌ در تجارت را برنمی‌تابند. شما می‌توانید هر قدر که دوست دارید در بریتانیا مسجد بسازید، عبادت کنید و مراسم روضه و زوزه و ضجه و روزه و غیره به راه بیاندازید؛ معنویات «حق» مسلمین است‌، ولی مادیات «حق» کفار از خدا بیخبر خواهد بود. همان‌ها که به این سهولت از زبان الکن امثال لورن بوث به «امت اسلام» معنویت می‌فروشند. به همین دلیل وزارت امورخارجه یانکی‌ها هرگز شرکای خود را در سازمان ناتو به قاچاق انسان متهم نخواهد کرد؛ نوکران‌اش در عربستان، امارات و آلبانی و کوسوو نیز از هرگونه اتهام مبری هستند و ... و واتیکان هم که جای خود دارد؛ پاپ «معصوم» است! گر چه سال‌ها و سال‌ها در سازمان دادن به «لژیون‌های مسیح» و لاپوشانی کودک‌باره‌گی کشیش‌های جنایتکار مستقیماً شرکت داشته.

«رادیوفردا» می‌گوید، گزارش سالانه بررسی قاچاق انسان در جهان که توسط وزارت امور خارجة آمریکا تهیه می‌شود، عملکرد دولت ایران را نکوهش می‌کند! و ما هم سخت متحیریم! مگر وزارت امور خارجة یانکی‌ها کور است که «احکام شریعت» را نمی‌بیند؟ آنچه مورد انتقاد این وزارت‌خانه قرار گرفته بر قوانین توحش اسلام تکیه دارد:‌

«زنان ایرانی در داخل خاک این کشور با هدف ازدواج اجباری یا فحشا [...] جابجا می‌شوند و کودکان ایرانی و افغان نیز برای [...] بهره‌برداری‌های تجاری [...] که معمولاً به شکل ازدواج دختران خردسال و سپس واداشتن آن‌ها به روسپی‌گری توسط شوهران است از مکان خود به نقطه دیگری فرستاده می‌شوند.»

در حکومت اسلامی، پدر در مورد ازدواج تصمیم می‌گیرد، مگر احکام الهی و مقدس اسلام را نمی‌شناسید؟ مگر قانون اساسی حکومت‌های اسلامی را مزدوران همین سازمان سیا تدوین نکرده‌اند؟! چرا خودتان را به خریت زده‌اید؟ چرا در مورد «صیغه» خود را به کوری می‌زنید؟ حتماً برای این است که «پرستیژ» تشیع و اسلام بیش‌ از این‌ها خدشه‌دار نشود! اسلام برای گاوچران‌ها و براداران دینی‌شان در اینسوی آتلانتیک بسیار عزیز و گرامی است. «جونم براتون بگه» حزب نوین ژنرال مشارف آمریکائی «اسلام برای پاکستان» نام دارد، و حتماً برنامه‌اش هم مانند برنامة «کریستین اودانل» مبارزه با «خودارضائی» خواهد بود!

به گزارش لوموند، مورخ 15 سپتامبر 2010، کریستین اودانل، نامزد حزب «تی پارتی» در ایالت «دل‌آور» رقیب جمهوریخواه خود را شکست داد! برنامة سیاسی ایشان همچنان که گفتیم مبارزه با «خود ارضائی» است! خلاصه سیاست یانکی‌ها هم عین دیانت‌شان شده و به دوران امام روشن‌ضمیر نزدیک می‌شوند. از اینرو کریستین اودانل که پروندة سوءاستفاده مالی هم دارد، برای مبارزه با «خودارضائی» قیام فرموده‌ قصد جهاد دارند. خواهیم دید که اگر ساکنان ایالت «دل‌آور» از خودارضائی دست بردارند و «گناه» نکنند، تمام مشکلات‌شان حل خواهد شد. همین خانم کریستین اودانل اگر خودارضائی نکرده بود، هرگز دست به سوءاستفاده مالی نمی‌زد. خلاصه ایشان که قرار است بجای جوزف بایدن بنشینند بهتر می‌دانند ریشة مشکلات کجاست! به همین دلیل است که لورن بوث نامة سرگشاده می‌نویسد و تونی بلر را «مخالف» همبستگی امت اسلام معرفی می‌کند:

«زماني كه گفتي بايد تندروي را [...] متوقف كرد، منظورت اين بود كه تو و ساير رهبران جهان كه به لحاظ اخلاقي ورشكسته و مملو از ناپاكي‌ها هستيد مي‌خواهيد بر همبستگي روزافزون در امت اسلامي مسلط شويد [...]»


خوشبختانه سارابوث که در جایگاه قاضی دادگاه اخلاقیات نشسته، و خبرچین «ام. آی. 6» هم نیست، «پاک» از عقل و شعور مبری است، در غیر اینصورت چنین مزخرفاتی سر هم نمی‌کرد. اشتباه نکنیم، لورن بوث بی‌جهت در تهران و در آغوش آخوند «معلق» نمی‌زند! سیرک آنگلوساکسون‌ها برای تحریک افکار عمومی در کشورهای به قول بی‌بی‌سی «غیراسلامی» همچون هند «آتراکسیون» به راه انداخته و کاردینال راتزینگر هم در همین سیرک نقش آفرینی می‌کنند. به گزارش لوموند، مورخ 15 سپتامبر سالجاری حضرت پاپ از اوضاع افغانستان، هند و پاکستان شدیداً ابراز نگرانی فرموده‌‌ و خواهان «آزادی ادیان» شده‌اند. خلاصه کاردینال راتزینگر دمکراسی هند را با طویلة «پاک‌ها» و شیره‌کشخانة حمیدکرزای به قیاس کشیده‌اند! همچنین هیلاری کلینتن که پریروز سخت افسرده و پریشان به نظر می‌رسید و از شرایط مکزیک انتقاد می‌کرد، دیروز در قاهره شاد و خندان و سرحال بود، تو گوئی 20 سال جوان‌ شده! به نظر می‌رسد بعضی‌ها در حفاری معابد فراعنه «اکسیر جوانی» به دست آورده باشند! همان اکسیری که «ژوزف‌ بالزامو»، پرسوناژ رمان الکساندر دوما در پی آن بود. شاید هم خبرهای خوش کشمیر اینچنین برق شادی به چشمان هیلاری کلینتن دوانده بود.

باری به گزارش بوق‌های سازمان سیا در جمکران، ‌ «پلیس هند به روی تظاهر کنندگان آتش گشود و 14 تن از آنان را به قتل رساند!» بله، تظاهرات روز دوشنبه در کشمیر هند 14 کشته بر جای گذاشت. خبر مذکور از این جهت اهمیت دارد که بدانیم «شایعه‌پراکنی» جیره‌خواران آمریکا در «پرس تی‌وی» و مزدوری اسلام‌گرایان کشمیر باعث و بانی این کشتار بود! اینان شایع کردند،‌ به یک قرآن «آسیب» رسیده! حال می‌توانیم به اهداف تئاتر روحوضی «تری‌جونز» پی ببریم. تفنگ‌فروش‌ها چند روز تهدیدهای فرضی جونز را برای جماعت در بوق می‌گذارند، سپس تری‌جونز از سوزاندن قرآن صرفنظر می‌کند. اما نوکران آنگلوساکسون‌ها، به ویژه در جمکران دست بردار نیستند. سخنرانی پشت سخنرانی؛ بیانیه پشت بیانیه؛ و ... و سرانجام شایعه‌پراکنی!

برنامه چیست؟ تمرکز بر یک نقطة مجازی، جهت بحران‌سازی و لشکرکشی خیابانی و هی کردن الاغ‌های طویلة مک‌کارتی به خیابان، به ویژه در کشمیر. در منطقه‌ای که پیش از نمایش مهوع تری‌جونز، دولت هند در آن حکومت نظامی اعلام کرده بود! به عبارت دیگر، طبق «قانون» برپائی تظاهرات در کشمیر ممنوع بوده، ولی اسلام که «قانون» نمی‌شناسد! اسلام است و قانون‌گریزی و قانون‌شکنی؛ اسلام «حق‌» می‌طلبد! و پر واضح است که حق‌طلبی و مبارزه با «ظلم» و «ستم»، همچون دیگر احکام مبهم الهی «نظم‌ستیز»‌ خواهد بود. به همین دلیل آنگلوساکسون‌ها به ویژه کارفرمایان «بی‌بی‌سی» دست از این ابزار مقدس قانون‌شکنی و سرکوب نمی‌شویند.

اما «بی‌بی‌سی» دیگر نمی‌تواند همچون دوران جنگ سرد مستقیماً از «اسلام سیاسی» حمایت کند. از سوی دیگر، جنجال و هیاهوی این بنگاه خبرپراکنی برای امام روشن‌ضمیر و افتضاحات و جنایات حکومت اسلامی از ذهن ایرانیان زدوده نشده. از اینرو مسئولان «بنگاه» کذا وظیفة فروش کالاهای بنجل «اسلام سیاسی»،‌ «یهودستیزی» و مخالفت با صلح را بر عهدة نوکران خود در جمکران گذاشته‌اند. اما نوکران‌شان نیز به دلیل رسوائی حکومت دینی و آگاهی روزافزون ایرانیان دیگر نمی‌توانند مستقیماً و از زبان خود بر طبل حکومت دین و جنگ‌طلبی بکوبند. پس چارة کار را در این یافته‌اند که مطالبات اربابان در لندن و واشنگتن را از زبان حقوق‌بشر فروش‌هائی مطرح کنند که همچون «سارا لورن بوث»، ناخواهری عیال بلر در واقع پادوی «بی‌بی‌سی» است، یا بهتر بگوئیم برای «ام. آی. 6» در مناطق مسلمان‌نشین خبرچینی می‌کند. همان حقوق‌بشر فروش‌هائی که نان جنگ سق می‌زنند و خلاصه اگر دکان جنگ و اسلام‌گرائی و سرکوب و کشتار ملت‌های منطقه تعطیل شود، کسب و کارشان حسابی کساد خواهد شد، چرا که در چنین شرایطی مرگ حکومت مرده‌شویان را شاهد خواهیم بود. برای حفظ رونق دکان همین کرکس‌های سیری‌ناپذیر است که سایت رسمی حکومت جمکران سرآسیمه به میانة میدان مردمفریبی و دروغ‌پراکنی پریده و با انتشار یک «نامة سرگشاده» و «اختصاصی» از سرکار خانم «لورن بوث» ادعا می‌کند، هیچیک از خبرگزاری‌های غرب نامة مذکور را منتشر نکردند، چرا که مطالب آن «حق» است.

ولی اگر چنین نامه‌ای در واقع نوشته شده باشد، امتناع خبرگزاری‌های غرب از بازتاب آن فقط یک دلیل می‌تواند داشته باشد: ‌ حفظ تتمة آبروی «نان زیرکباب» تونی بلر! چرا که متن این نامه به سخنرانی‌های ابلهانة ملاممد خاتمی و اصلاح‌طلبان و روضه خوان‌های جمکران شباهت دارد، و انتشار آن در رسانه‌های غرب مسلماً باعث سرشکستگی نویسنده، یعنی لورن بوث خواهد شد که هم در «رادیو ـ تلویزیون» بی‌بی‌سی و «سکای نیوز» کار می‌کند، هم برای «دیلی‌میل » و «ساندی‌تایمز» قلم‌اش را همچون زبان حاجی آقا به هر سو می‌چرخاند. ایشان یکی از گزارشگران تهاجم نظامی به عراق هم بوده‌اند! به عبارت دیگر این فرد از اعتماد تام سازمان سیا برخوردار است، چرا که هر خبرنگاری را به عراق راه نمی‌دادند و آن‌ها که مورد اعتماد نبودند، در هتل محل اقامت‌شان «به اشتباه» هدف گلوله قرار گرفتند!

باری، حنازرچوبه، مورخ 23 شهریورماه 1389متن نامة سرگشادة این خبرنگار صلح‌طلب و به ویژه منتقد سیاست «تونی بلر» را با کدخبر 271681 منتشر کرده، بدون آنکه بداند ایرانیان ارتباط «لورن بوث» و تونی بلر را رابطة‌ «عنتر و لوطی»‌ می‌‌بینند. به عبارت دیگر، ایندو شخصیت «بریتانیائی» دست‌دردست یکدیگر در منطقه «معرکه» گرفته‌اند. لوطی نقش طرفدار اسرائیل را ایفا می‌کند، عنترش هم برای فلسطینی‌ها و مسلمین سینه می‌زند و روضه می‌خواند. به گزارش رویترز، مورخ 4 سپتامبر 2010، تونی بلر برای حمایت از مذاکرات صلح به منطقه می‌آید و ناگهان خبر می‌رسد، چه نشسته‌اید که «لورن بوث»، در سواحل «غزه» گیر افتاده! ماجرا از اینقرار است که در تاریخ 23 اوت 2010، «نان زیرکباب» تونی بلر برای شکستن محاصرة غزه با کشتی عازم این منطقه شده و اسرائیل هم کشتی این صلح‌طلب نازنازی و دوست داشتنی را بدون سروصدا توقیف می‌کند تا تونی بلر وارد منطقه شود و لورن بتواند با او تماس بگیرد و سروصدا به راه بیاندازد! خلاصه فکر نکنید این معرکة مهوع از پیش برنامه ریزی شده بود، به هیچ‌ عنوان! به قول مش مراد، نوکر «حاجی‌آقا» در رمان صادق هدایت، «خدا خواسته بود!»

باری، پس از تماس تونی بلر با «نان زیرکباب» کذا شاهدیم که «به خواست خدا» مشکل لورن بوث برطرف می‌شود و ایشان که همچون عیال بلر از کاتولیک‌های متعهد و مکتبی است، سر از جمکران در می‌آورد، و به صلاحدید هیزاکسلنسی، دست‌دردست چماقداران و تیغ‌کش‌های ساواک در تظاهرات مهوع و ضدایرانی «روزقدس» فعالانه شرکت می‌کند، و پس از دریافت «حق قلم» اجازه می‌دهد، بیانیه نویس ساواک به نام او یک نامة سرگشادة‌ سرشار از بلاهت برای «تونی بلر» بنویسد. نویسنده نامة ‌کذا ضمن بازتولید پروپاگاند گوساله‌پسند سازمان سیا، و به ویژه نشاندن واژة «مسلمان» بجای «ایرانی»، موجودیت ملت ایران را به عنوان یک مجموعة انسانی بکلی انکار می‌کند. اگر متن این نامه در رسانه‌های غرب منعکس نشده، فقط یک دلیل موجه دارد.

در بلاد فرنگ کسی که بجای یک ملت، باورهای مقدس و اعتقادات مذهبی «امت اسلام» را می‌نشاند، عوامفریب و شارلاتان و فاشیست خوانده می‌شود. شاید این نکتة پیش‌پاافتاده از چشم تیزبین مسئولان حنازرچوبه پنهان مانده! و جای تعجب هم نیست! مزدوری آمیخته به فقر فرهنگی، نه در داخل که در خارج مرزها نیز بیداد می‌کند. انتشار متن استعفانامة میرحسین جلاد شاهدی است بر این مدعا! پس بگذریم و بازگردیم به محور پروپاگاند خشونت در نامة «سارا بوث.»

نویسندة این نامه با توسل به اصل جادوئی ترادف کلی، از یکسو مخالفت با افراط‌گرائی را در ترادف با ضدیت با همبستگی ملت‌های منطقه قرار می‌دهد، و از سوی دیگر تونی بلر، یعنی مدافع طالبان و تروریسم و جنگ را «مخالف افراط‌گرائی» می‌خواند. روند کار این است که لورن با نقل قول از تونی بلر، «منظور» وی را بر پروپاگاند توحش منطبق می‌کند. بله، تمام نقل‌قول‌ها صلح‌طلبانه و «متمدنانه» است و در تقابل با تمام «منظورها» قرار می‌گیرد که بر محور جنگ‌طلبی و خشونت تمرکز یافته و نیازی به توضیح نیست که بگوئیم به این ترتیب مخاطب هدف رگبار دروغ قرار می‌گیرد. به عنوان مثال لورن می‌نویسد، «وقتی گفتی افراط‌گرائی بد است،‌ منظورت این بود که...»، یا اینکه «در ایران همه چیز خوب است، ‌ همه مسلمان‌اند و با یهودی‌ها هیچ دشمنی ندارند، دلیل هم اینکه در قرآن از یهودیان یاد شده!» یا، «یهودستیزی با آموزه‌های قرآن در تضاد قرار می‌گیرد.» به زبان ساده‌تر، لورن بوث مفلوک مبهمات قرآن را بجای ایدئولوژی روی دکة حزب کارگر انگلستان برای فروش عرضه کرده، چرا که مخاطبان خود را ابله انگاشته. بله، اگر نویسندة این نامة سرگشاده اندکی شعور می‌داشت، سرنا را اینگونه از سرگشادش نمی‌زد، و می‌فهمید که آنچه در قرآن آمده «آموزه» نمی‌تواند باشد، چرا که انسانی نیست و خارج از زمان و مکان قرار گرفته! اما این بی‌شعوری و بی‌مایگی مانع از این نمی‌شود که سارا بوث خود را پیام‌آور «مسلمین» قلمداد کند:

«هر مسلماني [...] يك پيام دارد، [و آن اینکه] ما از هيچ كس به دليل نژاد يا مذهب او متنفر نيستيم. ما نمي‌توانيم از يهوديان متنفر باشيم. اين كار عليه آموزه‌هاي قرآن است. نام يهوديان در كتاب مقدس ما آمده [...]»

مقصودشان حتماً این است که این به اصطلاح «آموزه‌ها» ذهن و ضمیر مسلمانان را تحت انقیاد گرفته و یکبار برای همیشه به آنان تفهیم می‌کند که چه قوم یا گروه و خلاصه کدام گله را دوست داشته باشند! به این ترتیب، حال که قرآن ایدئولوژی شده، تورات هم می‌تواند ایدئولوژی بشود. و اینگونه است که تجاوزات اسرائیل به کشورهای منطقه و به ویژه به مصر و لبنان و سوریه نیز می‌تواند بر آموزه‌های «تورات» منطبق شده و توجیهی باشد بر شعار معروف،‌ «از نیل تا فرات!» اینجاست که حنازرچوبة مفلوک سوراخ دعا را حسابی گم می‌کند و خودش تبدیل می‌شود به شیپور برتری‌طلبان اسرائیل. همان‌ها که گسترة کشور یهود را بر اساس بی‌بی‌گوزک‌های‌شان از نیل تا فرات برآورد کرده‌اند و خیال بازگشت به درون مرزهای قانونی خود را ندارند. بی‌دلیل نیست که نتانیاهو اصرار دارد کشور اسرائیل به عنوان «دولت یهود» شناسائی شود. اما حکایت مرزشکنی و گسترش حماقت سارا بوث به این مختصر ختم نمی‌شود. ایشان یک «تاریخ فلسطین» هم می‌نویسند که پیش از 1948 به عنوان کشور وجود داشته، و در آن اعراب در کنار یهودیان در صلح و صفا می‌زیسته‌اند! در همین گیرودار تحریف و تخریب و خرتوخری است که ایرانیان نیز در تاریخ «میسیز» بوث به اعراب ساکن نوار غزه تبدیل می‌شوند:

«از نظر تو [...] اعراب هميشه يهوديان را دشمنان خود مي‌دانستند [...] توني، ‌ تو را به خدا، يك كتاب اسلام به زبان ساده [ بخوان] آيا [...] به تو [نگفته‌اند] در تاريخ فلسطين [...] هزاران يهودي تا پيش از 1948 [...] در كنار همسايگان عرب‌شان زندگي مي‌كردند؟ [...] حتي امروز ده‌ها هزار يهودي با رضايت در ايران زندگي مي‌كنند[...]»

به این می‌گویند مرتبط کردن گ...ز به شقیقه. هم میهنان گرامی! چه نشسته‌ایدکه «ایران شده فلسطین!» و ناخواهری عیال تونی بلر ملت ایران را به گله‌های یهودی و مسلمان و مسیحی تقسیم کرده و همه را به راهپیمائی «روز قدس» فرستاده، تا بتواند این دروغ‌های شاخدار را به مخاطب حقنه کند که در این روز میلیون‌ها ایرانی با «زبان روزه» مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا می‌گفتند، و تونی بلر هم از این روز خیلی وحشت دارد. در ادامة همین پوچ‌پردازی‌ها سارا بوث در تهران اسلام و سیاست را به هم می‌چسباند و می‌گوید، دلیلی ندارد از اسلام سیاسی «هراس» داشته باشیم. خلاصه سارا به تونی نصیحت می‌کند که غربی‌ها را از «نادانی» نجات دهد و به آنان بگوید که این اسلام سیاسی نعمات فراوان دارد:‌‌

«توني، ديروز به تظاهرات روز قدس در تهران رفتم. در اين تظاهرات ايرانيان گرد هم مي‌آيند تا عليه اشغال غيرقانوني فلسطين و [...] بيت‌المقدس [...] اعتراض كنند [...] در مورد روز قدس [...] مي‌دانم كه شنيده‌اي. اين بدترين كابوس توست، نه؟[...] برخي مادران [...] نه به خاطر نفرت از غرب بلكه به خاطر همدلي با مادران رفح، خان يونس، نابلس و جنين گريه مي‌كردند[...]»

کور شه هر که دروغ بگه! افسوس که پدر لورن بوث مرده، اگر نه به او می‌گفتیم،‌ پدرسوخته! به «میسیز» بوث بگوئیم، ایرانی در تظاهرات فرمایشی استعمار شرکت نمی‌کند. تف به روی شارلاتان‌هائی که می‌کوشند حمایت غرب از تجاوزات اسرائیل را اینگونه از چشم دیگران پنهان دارند و ایرانی را طرفدار غرب جلوه دهند! کدام ایرانی باشرافتی از غرب حمایت می‌کند؟ کدام انسان باوجدانی می‌تواند جنایات غرب را در منطقه نادیده بگیرد؟ ننگ بر آن محفلی که یک زن 43 ساله را همچون آخوند اینچنین به «خودفروشی» و «خدا فروشی» واداشته تا در منطقه اعمال سیاست کند. «حق‌نژادها» با تمام جنایاتی که مرتکب شده‌اند، به حق‌فروشانی از قماش لورن بوث شرف‌ دارند، اینان حداقل دروغ نمی‌فروشند:

«[...] تهران جائي است كه سياست و اسلام به هم مي‌پيوندند. [...] هيچ وقت نفهميدم چرا بايد از اين اسلام سياسي بترسم [...] مردم جهان اسلام مي‌توانند در برابر محروميت‌ها بايستند. [...]‌ در ايران مردم از اينكه رنج بكشند تا همبستگي خود را با مردم فلسطين ابراز كنند، احساس غرور مي‌كنند[...]»

واقعاً چرا سارا بوث از اسلام سیاسی بترسد؟ طی سدة اخیر اسلاف‌اش نان همین اسلام را زهرمار کرده‌اند، پس ایشان در واقع باید مجیز اسلام سیاسی را بگویند. بله، پدر لورن بوث هم به او گفته:

توی دنیا دو طبقه مردم هستند، بچاپ و چاپیده. اگر نمی‌خواهی جزو چاپیده‌ها باشی، سعی کن دیگران را بچاپی [...] باید کاسبی یاد بگیری [...]‌ سعی کن پررو باشی، نگذار فراموش بشی [...] نامه سرگشاده بنویس [...] حق خودت را بگیر [...]

و افسوس که لورن بوث کودن و خرفت از آب درآمده،‌ و گر چه سرگردنه نشسته، شعور راهزنی ندارد:

«باید نشان داد که دزد زبردستی هستی که به آسانی مچت واز نمی‌شه و جزو جرگة آن‌هائی [...] ما توی سرگردنه داریم زندگی می‌کنیم[...]‌»
«حاجی‌آقا»


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت