جمعه، فروردین ۲۶، ۱۳۹۰


آرزوهای هیلاری!

...

نشان بارز مخالفت همه جانبة غرب با استقرار دمکراسی در ایران و دیگر کشورهای مسلمان‌نشین، حمایت بی‌قید و شرط ارتش ناتو از «تروریست ـ مسلمانان» مدعی مخالفت با حکومت‌هاست. و این است دلیل پریشانگوئی‌های فوگ راسموسن و هیلاری کلینتن؛ اولی به نمایندگی از سوی آمریکا، فرانسه و بریتانیا می‌فرماید، «قذافی باید برود!» سپس، «ایمن الظواهری» از «مردم لیبی» می‌خواهد قذافی را سرنگون کنند! هیلاری کلینتن نیز در فوروم «آمریکا و جهان اسلام»، استقرار حکومت توحش در سال 1357 را «دمکراتیک» می‌خواند، و از اینروست که امروز خطبه‌های «جکی» در راستای فرمایشات وزیر امورخارجة یانکی‌ها تنظیم ‌شده.


بله از قرار معلوم سال 1357 در ایران، پس از سقوط دولت بختیار، حکومتی خیلی، خیلی «دمکراتیک» به قدرت رسیده بود و ما نمی‌دانستیم! به ویژه آنهنگام که «آورام یزدی» و آخوند خلخالی در «محاکمات تلویزیونی» نقش‌آفرینی می‌کردند، یا زمانیکه اوباش ساواک به تظاهرات 8 مارس حمله ور شدند و ... و خلاصه از همان روزی که سیاست محفل برژینسکی مبنی بر تبدیل کشور ایران به مسجد اجرائی شد، هیلاری کلینتن دریافت که ملت ایران به دمکراسی دست یافته.


صدای آمریکا، مورخ 14 آوریل2011 گزارش می‌دهد که در فوروم «آمریکا و جهان اسلام»، هیلاری کلینتن ضمن انتقاد از «دیکتاتوری» در ایران فرموده‌اند، مقامات حکومت ایران در داخل و خارج مرزها به «خشونت» متوسل شده‌اند، تظاهرات مسالمت‌‌آمیز را سرکوب کرده‌اند و ... و این دیکتاتوری آرزوهای دمکراتیک انقلاب سال 1357 را بر باد داده! بله، هیلاری کلینتن، هم‌صدا با میرحسین موسوی خواهان بازگشت به دوران امام روشن‌ضمیر شده:

«[...] هيلاری کلينتون [...] گفت [...] رژيم ديکتاتوری ايران آمال و آرزوهای دموکراتيک بوجود آمده در جريان انقلاب 1357 را بکلی از بين برده است.»

در انقلابی بودن کودتای ژنرال هویزر که تردید روا نیست،‌ اما کدام آرزوهای دمکراتیک؟! ستایش مرگ و شعارهای سرشار از خشونت را باید «دمکراتیک» تلقی کنیم، یا تحمیل پوشش بردگان به زنان ایران و اجرای احکام توحش صحرای حجاز را؟ شاید بعضی‌ها فکر کنند هیلاری کلینتن هنگام ایراد این سخنان گهربار، دمی هم به خمره زده بوده و خلاصه به قول معروف، «مست بوده، اگر گ...ی خورده!» ولی به هیچ عنوان چنین نیست، وزیر امور خارجة ایالات متحد این ترهات را بر زبان رانده تا دولت‌ متبوع‌اش را مخالف دیکتاتوری بنمایاند، حال آنکه پشتیبانی غرب و به ویژه حمایت ایالات متحد از اسلام‌گرایان، طرفداری اینان از دیکتاتوری را به اثبات رسانده.

حضور وزیر امور خارجة یانکی‌ها که «حقوقدان» هم هست بگوئیم، خشونت، انواع «نیک و بد» ندارد. و حکومت خدامحور، چه سبز، چه سرخ و چه سیاه در هرحال انسان‌ستیز و ضددمکراتیک باقی می‌ماند. پس بهتر است سرکار دیگ آشی را که در بحرین،‌ لیبی و ساحل عاج سربار گذاشته‌اید هم بزنید که سر نرود! بمباران غیرنظامیان در لیبی و ساحل‌عاج را ملت‌های جهان نمی‌باید خشونت تلقی کنند؟ به هیچ عنوان! این عملیات «انساندوستانه»‌ است.

بمب‌های ارتش ناتو خیلی متمدن‌اند و آرزوهای‌شان مانند آرزوهای خمینی دجال و شرکاء «دمکراتیک» است. وقتی ناتو بمبی نثار لیبیائی‌ها می‌کند، ‌بمب مذکور پیش از انفجار از غیرنظامیان حاضر در محل می‌پرسد، نظرتان نسبت به قذافی چیست؟ اگر در پاسخ بمب، عربدة الله اکبر به آسمان برخاست،‌ بمب بلافاصله متوجه خواهد ‌شد که نمی‌باید منفجر شود. چرا که بمب‌های ناتو «هوشمند»، متمدن و دمکراتیک هستند. اما خود ناتو از بمب‌های‌اش خیلی متمدن‌تر است. به همین دلیل بود که روز گذشته فوگ راسموسن خواهان تجهیزات پیشرفته‌تر شد! «جونم براتون بگه»، تجهیزات پیشرفته‌تر، یعنی بمب‌های زنانه و مردانه که به زبان‌های انگلیسی و عربی مسلط بوده و به ویژه «سورة نساء» را مانند بنی‌صدر «درست» تفسیر می‌کنند!

«بر ما واضح و مبرهن است که» مشکلات «اقتصادی ـ اجتماعی» کشورهای مسلمان‌نشین ریشه در تعبیر نادرست از این سوره و ترجمة نادرست فعل «اضربوهن» دارد. اگر همه بپیذیرند که لاله‌ بختیار و بنی‌صدر «درست» می‌گویند، همة مسائل «جهان اسلام» حل خواهد شد. پیش از ادامة مطلب یک پرانتز بازکنیم و بپردازیم به عبارت ابلهانة‌ «جهان اسلام» که با حذف مادی‌ات انسان از مکان، یک «جهان» را در انحصار «ابهام» و «معنویت» اسلام قرار می‌دهد.

مسلماً در ذهن علیل مخترعان این عبارت جادوئی، «مکان» را می‌توان تحت سلطة «غیرمادی» قرار داد! این گوساله‌های ننه حسن که همگی سر در آخور سازمان بلاهت پرور سیا دارند، فراموش کرده‌اند که، بدون انسان هیچ دینی نمی‌توانسته، و نخواهد توانست ابراز موجودیت کند! همچنانکه جامعة دمکراتیک، خارج از چارچوب قوانین انسان‌محور نمی‌تواند به وجود آید. به عنوان نمونه، پوپولیسم نافی دمکراسی است، اما به ادعای هیلاری کلینتن مردم ایران طی «انقلاب» سال 1357 آرزوهای دمکراتیک داشته‌اند که برباد رفته! آنهم به دلیل «خشونت» مقامات سیاسی، و فقط پس از به راه افتادن کاروان خردجال میرحسین موسوی، یعنی از سال 1388!

به عبارت دیگر، به زعم کارفرمایان هیلاری کلینتن، ملت ایران آرزوئی جز سردادن شعار پوچ «رأی من کو» و تظاهرات بر علیه تقلب در «شبیه‌سازی» انتخابات نداشته و ندارد؛ دولت ایران هم موظف است همچون دوران شریف امامی، برای تظاهرات مطلوب حزب دمکرات آمریکا، یعنی جنجال دین‌پرستی و گسترش خشونت در جامعه زمینة مناسب را فراهم آورد:

«[...] وزير امور خارجه آمريکا [...] در جريان مهمانی شامی در فوروم آمريکا و جهان اسلام در واشنگتن [اظهار داشت] مقام‌های ايران [...] بهره‌گيری از خشونت در داخل و خارج از کشور را بی‌وقفه دنبال می‌کنند [...] نيروهای امنيتی در تهران [...] شرکت کنندگان در تظاهرات آرام را کتک زده و در برخی موارد بقتل رسانده‌اند [در حالیکه دولت ایران] به صورت نمايشی اعمال خشونت عليه غيرنظاميان در ليبی و ساير نقاط را محکوم کرده [...]»

از قدیم گفته‌اند، «بیله دیگ، بیله چغندر!» چرا که از قضای روزگار دولت یانکی‌ها هم در بارة خشونت‌های بحرین آلو را از دهان‌اش در نمی‌آورد! اگر خشونت بد است، که بدون تردید چنین است، دلیل خفقان وزارت امورخارجة آمریکا پیرامون لشکرکشی شیخک‌ عربستان به بحرین چیست؟! مگر بحرینی‌ها با ایرانی‌ها تفاوت دارند؟ به هیچ‌ عنوان! ولی «ماهیت اعتراض» در بحرین متفاوت است! به همین دلیل خشونت در بحرین نادیده گرفته می‌شود، حال آنکه ایالات متحد از یک‌سو طرفداران توحش سبز را بجای ملت ایران نشانده و از سوی دیگر،‌ مخالفان توحش ولایت فقیه را تهدید می‌کند؛‌ البته از زبان آخوند جنتی. «جکی»، مخالف ولایت فقیه را «دشمن خدا» دانسته، و ارتش و تل موهوم «مردم» را طرفدار ولایت معرفی می‌کند:

«[...] وقتي يك طرف، ولي امر مسلمين و امام و جانشين حضرت امام زمان است، طرف مقابل بدون ترديد از دشمنان خدا محسوب می‌شود [...] ارتش [...] ولايت فقيه را بي‌چون و چرا قبول دارد و [...] به اين مردم افتخار می‌كند.»

این اظهارات سرشار از حماقت و توحش که با کد: 30339978 در حنازرچوبه، مورخ 26 فرودین‌ماه سالجاری انتشار یافته شاهدی است بر هم‌سوئی سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت امور خارجة آمریکا. «جکی» در ادامه از «مردم مسلمان» خواسته از «انقلاب» اسلامی جمکران الگو بردارند:

«[...] مردم مسلمان [...] با الگوگيري از انقلاب اسلامي ايران به مقاومت خود ادامه دهند [...] در ايران نيز [...] مردم آزادي‌خواه را به زندان انداختند [...] اما نتيجه [...] پيروزي بود [...] و شما [...] نيز بايد همين كار را بكنيد و در اين راه، هر چه كشته بدهيد ارزش دارد[...]‌»

بله «پیروزی» اوباش دین‌فروش در سال 1357، همان است که هیلاری کلینتن آرزوی «بازتولید» آن را دارد. می‌بینیم که وزیر امورخارجة یانکی‌ها هم‌صدا با‌ آخوند کدیور و دیگر اوباش «پیرو خط امام» از خشونت سبز حمایت می‌کند، و همزمان نیز از زبان سگ‌های وفادارش در جمکران به ارعاب مخالفان حکومت اسلامی مشغول می‌شود. و همه می‌باید این برخورد مزورانه را به حساب مخالفت یانکی‌ها با خشونت بگذارند. حال آنکه سیاست استعمار بر مجموعه‌ای از خشونت استوار است که شامل یکجانبه‌گرائی در زمینه‌های «سیاسی ـ اقتصادی» می‌شود. پشتیبانی غرب از «تروریست ـ مسلمان‌ها» دلیل موجه دارد؛ اسلام‌گرایان بدون استثناء همگی انسان‌ستیز و قانون‌شکن‌اند. همین نظم‌ستیزی است که طی دو سدة اخیر، منافع استعمار را از طریق به راه انداختن کاروان‌های خردجال تأمین کرده.

ولی در چارچوب منطق انسان‌ستیز استعمار، پشتیبانی هیلاری کلینتن از تظاهرات مسالمت‌آمیز در ایران کاملاً «طبیعی» است. کارفرمایان هیلاری کلینتن می‌خواهند این دروغ بزرگ را به افکار عمومی غرب بباورانند که ملت ایران شیفته و فریفتة‌ «تظاهرات» و سر دادن «شعارهای پوچ» بوده، و آنقدر هالو و شوت‌و‌پرت است که می‌پندارد با تظاهرات و شعارهای پوچ مشکلات‌اش حل خواهد شد. حال آنکه چنین نبوده و نیست؛ با آشوب و کاروان خردجال، همچون مورد سال 1357، مشکلات استعمار حل می‌شود و ملت ایران با مشکلاتی فزاینده تنها می‌ماند. لشکرکشی‌های خیابانی «راه حل» مناسبی است برای حاکمیت آشوب بر ایران و تمامی مناطق مسلمان‌نشین. به عبارت دیگر،‌ محافلی که به تداوم شرایط سیاست «جنگ سرد» امید بسته‌اند، خواهان تبدیل اتحاد جماهیر نوکری به اتحاد جماهیر آشوب‌اند، و در این راه از همراهی اسرائیل و مزدوران خود در حکومت‌های اسلامی به ویژه در جمکران، پاکستان و ترکیه برخوردار می‌شوند.

در هر حال، آمریکا و متحدان‌اش دیگر در جایگاهی نیستند که بتوانند خود را به عنوان مدافع حقوق‌بشر و مخالف خشونت به ملت‌ها حقنه کنند. جنایات فجیعی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی در یوگسلاوی، عراق و افغانستان به وقوع پیوست شاهدی است براین مدعا. و چرا راه دور برویم؟ روز 14 اوت 1991 در مراسم تدفین شاپور بختیار، خانم «لوورژون»، فرستادة کاخ الیزه با روسری حضور یافت! ایشان پس از اینکه متوجه شدند کسی نماد بردگی بر سر ندارد، روسری‌شان را برداشتند. روزنامة لوموند، مورخ 16 اوت 1991، ‌ از حضور ایشان با روسری در مراسم تدفین سیاستمداری که رسماً تضاد خود را با اسلام‌گرائی اعلام داشته بود، نه به عنوان عدم آشنائی با خطوط فکری بختیار، که تحت عنوان احترام به آداب و رسوم «دیگران» تجلیل نیز به عمل آورد! یادآور شویم آنزمان رئیس جمهور فرانسه به اصطلاح «سوسیالیست» بود و خلاصه در غرب، دکان احترام به روسری و دیگر نمادهای توحش چپ و راست نمی‌شناسد. اگر فراموش نکرده باشیم، روح الله خمینی در دورة ریاست جمهوری والری ژیسکار به نوفل لوشاتو وارد شده و تحت نظارت دولت و بر خلاف مقررات و قوانین وزارت کشور فرانسه به فعالیت سیاسی پرداخت. با دنبالة این ماجرا هم که آشنا هستیم: استقرار حکومت خیابانی شیخ مهدی بازرگان، اخراج زنان «بی‌حجاب» از تلویزیون در همان سال 1357. سالی که طی آن، به ادعای ابلهانة هیلاری کلینتن، آرزوهای دمکراتیک مردم ایران برآورده می‌شد! آفرین بر هوش هیلاری کلینتن! در شعارهای ابلهانة سال 1357 که ساواک آن‌ها را تحت نظارت سازمان سیا ساخته و پرداخته بود، «آرزوهای» ملت ایران موج می‌زد: «می‌کشم، می‌کشم، آنکه برادرم کشت، مرگ بر شاه، درود بر خمینی، الله‌اکبر و ...» و به ویژه شعار «مرگ بر بختیار» خیلی «دمکراتیک» بود.

طی آشوب‌های سال 1357، به استثنای مصطفی رحیمی که رسماً در برابر استقرار حکومت اسلامی موضع گیری کرد،‌ تنها کسی که از دمکراسی و تحولات دمکراتیک حمایت به عمل آورد، شاپور بختیار بود! گذشته از توطئه‌گران گوادالوپ که برنامه‌شان تبدیل ایران و سپس کل مناطق مسلمان‌نشین به مسجد و منبر بود، مخالفان شاه در داخل و خارج مرزها، از دانشگاهی گرفته تا زالوهای بازار و قوم و قبیله‌شان، و همچنین اوباش بورسیه که از حمایت احزاب چپ اروپا برخوردار بوده و هستند، هیچ ارتباطی با دمکراسی نداشته و ندارند. جایزه‌باران شدن موجوداتی نظیر بنی‌صدر، عبادی، ملاممد خاتمی و ... و خواهر نسرین ستوده از سوی محافل مک‌کارتیست غرب نشان می‌دهد که این محافل همچنان از برنامة گروه برژینسکی، یعنی تبدیل کشور به مسجد پشتیبانی می‌کنند و با استقرار دمکراسی، به ویژه در کشور ایران همچنان مخالفت می‌ورزند.

در نتیجه همة‌ ایرانی‌نمایانی که به بزک کردن چهرة نفرت‌انگیز پدرسالاری و به ارزش گذاردن «اسلام خوب» مشغول‌اند از الطاف ویژة فاشیست‌ها برخوردار خواهند شد. به همین دلیل شارلاتان‌هائی که آزادی‌ بیان را با «آزادی اندیشه» در ترادف قرار می‌دهند، و آن‌‌ها که در کمال بلاهت ادعا می‌کنند، در حکومت خدامحور، می‌توان به «آزادی بیان» دست ‌یافت، و خصوصاً آن‌ها که همچون بنی‌صدر مدعی می‌شوند، «قرآن» با مفاهیم علمی معاصر، از قبیل «مازوشیسم»، «نارسیسم» و غیره آشنائی داشته، از الطاف ویژة فاشیست‌ها برخوردار می‌شوند. این الطاف که جهت حمایت از توحش اسلام‌گرایان مدعی مخالفت با حکومت اسلامی،‌ به صور مختلف به نمایش گذاشته می‌شود نشان بارز ‌ستیز غرب با استقرار دمکراسی در ایران است.





نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل

نسخة پی‌دی‌اف ـ گوگل(بارگیری)

نسخة پی‌دی‌اف ـ سکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ فایل‌دن

نسخة پی‌دی‌اف ـ داک‌ستاک

نسخة پی‌دی‌اف ـ تینک‌فری

نسخة پی‌دی‌اف ـ باکس‌نت

نسخة پی‌دی‌اف ـ کلمه‌ئو

نسخة پی‌دی‌اف ـ داکس‌تاپ

نسخة پی‌دی‌اف ـ هیوج‌درایو

نسخة پی‌دی‌اف ـ مدیافایر

Share

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت